تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند عزو جل كه فرموده است: از صبر و نماز كمك بگيريد، صبر، روزه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798443267




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

طراوت شعر


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
طراوت شعر
طراوت شعر لحظة عظيم صعود بوي سپند و كُندر و عود آمد مردي كه بند زجرگشود آمد مُرديم از ركود در اين مرداب تا لحظة عظيم صعود آمد ديدي چگونه آن يل خونين يال با بال‌هاي زخم فرود آمد از بس كه عاشقان به عدم رفتند در عشق وقفه‌اي به وجود آمد روزي كه اضطراب به خود لرزيد نوبت به اعتماد و خلود آمد موسي تبار، مرد شبان شولا در گرگ و ميش آتش و دود آمد مقصود هر قصيده كه مي‌خوانديم مضمون هر چه شعر و سرود، آمد فصل فريب و فاجعه پايان يافت مردي كه نبض حادثه بود، آمد (1)*******پيري به سيماي سحر از شرق عشق آمد برون، پيري به سيماي سحر جوشيده با نور يقين، پوشيده شولاي سحر چون آفتاب افروخته، شب را ز غيرت سوخته پيراهن از گل دوخته، در باغ زيباي سحر موسي صفت دل باخته، وادي به وادي تاخته طور تجلّي ساخته، در طور سيناي سحر تسبيح خوان، تكبيرگو، شيرين سخن، پُر هاي و هواز عشق حق، وز شوق هو، سر داده هيهاي سحر از بند كرد آزادمان، پيغام وحدت دادمان شد از پس او شادمان، پيمانه پيماي سحر خُمِّ ولا پرجوش از او، ديوانه عقل و هوش از او ما مست نوش و نوش از او، او مست صهباي سحر با عشق آمد عقل كُل، دست دو تا زد يك دُهُل عشق «جمالي» كرد گُل، گل ريخت در پاي سحر (2)*******بيداري شب هرگز اين همه بيداري در پي نداشته شب هرگز اين همه بيداران در خود نداشته اي روح ضدّ خواب اي روح دادگستر اللهتو پيشتاز همة گُرداني تو گُردِ رسولاني در عصر وسوسه و آز عصر توافق آدم‌كشان عصر تباني طراران رشوه گران و شب طلبان در شب‌ترين شب تاريخ تو مشرق تمام جهاني و پرده‌اي ميان تو و آفتاب نيست و حركت تو حركت روز است آزاد و پرتوان بي‌اذن و بي‌دخالت مأموران و خطّه‌هاي متحد جان ـ جان مجاهدان ـباغ اقامت جاويد توست باز آ، باز آاي حق آشكاره و تبعيدي اي رهبر رموز رهاييباز آكه چون تو باز بيايي باطل خواهد رفت (3)*******فجر بيداري رسيد موسم بهمن، بهار باز آمد جلال محفل ما، يار دلنواز آمد به پاست خيمة آلاله‌هاي صحرايي «و ان يكاد» بخوان، موسم نياز آمد درون هر ورق سبز بنگري، بيني جمال يوسف مصري در اين تراز آمد چراغ لاله فروزان شد از دم عيسي شميم ياد عزيزان پاكباز آمد زمان، زمان طلوع است و فجر بيداري كنون كه جلوة خورشيد بر فراز آمد (4)*******خورشيد قيام فجر سر بر زد و تشويش ظلام آخر شد صبح خنديد و سيه‌كاري شام آخر شد شورش اشك غم و وسوسة دلتنگي با شكرخندِ مِيْ و گردش جام آخر شد شب قدري كه در آن روح خدا كرد نزول كار صد حادثه با سلم و سلام آخر شد فصل آشفته دلي، موسم خونين جگري همه در ساية تدبير امام آخر شد آفت سستي و تشويش غم و كار نفاق شكر لله كه به توحيد كلام آخر شد عَلَم جلوه برافراشت چو قانون خدا جور آن ظلمت بي‌نظم و نظام آخر شد بود نقصاني اگر كوكبة ايمان را با شب افروزي اين ماه تمام آخر شد ساية وسوسة ظلمت ترفند فساد با شكوفايي خورشيد قيام آخر شد (5)*******ديوار شب شكافت به نام خدا ديوار شب شكافت اسطورة تمام قرون سنگ صبور ما، يگانة ما عشق بزرگ ملت ما تبعيدي چراغ به دست آمد دستي درفش «نصر من الله» دست دگر چراغ حقيقت توفنده همچو باد، شتابنده همچو برقآرام همچو كوه...در خونش انقلاب حسيني در دست او پيام نبي در حرف او نداي خدا در گام او طريقت حق جاري‌ست. تبعيدي چراغ به دست ما در اوج خون و حادثه آمد تا با سلاح نور، سينة ظلمت را بشكافد اي شب‌شكن اي رادمرد راه خدا اي آن كه در صداي رسايت فرياد خلق‌هاي ستمديدة جهان، جاري‌ست اي خار چشم دشمن ما اين انقلاب حق و حقيقت پاداش استقامت و صبر جميل توستاين رستخيز بر تو مبارك اين افتخار، زيبندة تو باد (6) پي نوشت : 1) شاعر : قيصر امين‌پور 2) شاعر : محمد خليل جمالي 3) شاعر : طاهرة صفارزاده 4) شاعر : بهروز رستگار ساروكلاهي 5) شاعر : قادر طهماسبي (فريد)6) شاعر : سپيده كاشاني منبع:ماهنامه موعود شماره 96/س
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن