تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند متعال، به بنده اش در هر روز نصيحتى عرضه مى كند، كه اگر بپذيرد، خوشبخت و اگر ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799458148




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

لذت هنري در ادبيات


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: مردم سالار-پرداختن به مقوله لذت هنري از آن رو ضرورت دارد که در درجه اول آشنايي با ويژگي هاي هنري ادبيات موجب دقت موشکافانه تر ما در دقايق آن خواهد شد و در درجه دوم ما را در دريافت وجه تمايز ميان ادبيات ناب و مبتذل ياري خواهد کرد به عبارتي برآنيم تا برهنري بودن بعد دوم ادبيات، برهاني جامع بياوريم. آوردن عبارت هنر ادبيات، ما را ملزم مي کند تا با کند و کاو عالمانه به دنبال ويژگي هايي باشيم که ادبيات را به ساير مصاديق هنر در يک جايگاه قرار دهد و براي اين منظور ابتدا بايد به تعريف عام هنر بپردازيم و سپس ادبيات را به عنوان شاخه اي از آن در نظر بگيريم. به عبارتي، به اين سوال پاسخ دهيم که در موسيقي، نقاشي، مجسمه سازي، ادبيات و ... چه ويژگي هاي مشترکي وجود دارند که ما همه آنها را هنر مي ناميم؟ واضح است که ما هر هنري را در نظر بگيريم، به عنوان يک فرستنده حامل پيامي است و پيام براي شکل گيري نيازمند ارتباط منطقي و باشعور بين اجزاي خود است که ما اين ارتباط منطقي و باشعور را در بحث زيبايي شناسي «هارموني» مي ناميم. در واقع، علم زيبايي شناسي شدت و ضعف هنر را در شدت و ضعف هارموني مي داند و اين هارموني يا تناسب در همه مصاديق هنر به نوعي ظهور مي کند. به عنوان مثال در يک تئاتر تمام عناصر از قبيل شخصيت ها، موضوع، صحنه پردازي و ... هرچه از نسبت بيشتري با يکديگر برخوردار باشد جنبه هنر آن بيشتر مي شود، يا يک نقاش چيره دست همواره در ترسيم يک چهره بايد تناسب ميان اجزاي چهره مانند چشم، ابرو، بيني و لب را رعايت کند. رمز اين نکته که افزايش تناسب باعث افزايش بعد هنري يک اثر مي شود، برمي گردد به موجودي که تمام اين هنرها را مورد ارزيابي قرار مي دهد; و آن انسان است که خود زاييده بالاترين نسبت تناسب در جهان آفرينش است و از اين رو همواره چيزي را مي پسندد که از تناسب سرشار باشد. نکته دوم اين که از آنجايي که خالق و مخاطب هنر هر دو انسانند، لذا خالق اثر هنري در هنگام خلق، خود را جاي مخاطب مي گذارد و مي کوشد با جنبه هنري اثر از ديدگاه مخاطب بالا رود. مثلا حافظ مي داند که تکرار حرف «چ» موجب ايجاد موسيقي خوشايند در ذهن مخاطب مي شود و مي گويد: سرو چمان من چرا ميل چمن نمي کند همدم گل نمي شود، ياد سمن نمي کند از اين رو معتقديم ادبيات نيز به واسطه دارابودن تناسب که موجب لذت در شعر مي شود هنر است و ما قصد داريم در ادامه بحث به بررسي اين تناسب ها بپردازيم. اما پيش از آن لازم مي نمايد سخني کوتاه درباره تناسب به عنوان يک مقوله کلي داشته باشيم تا با روشن شدن ماهيت آن، جايگاهش نيز در ادبيات مشخص شود. همانطور که پيش از اين گفتيم، تناسب به معني ارتباط منطقي ميان دو يا چند چيز است. به عبارتي وقتي مي گوييم دو يا چند چيز با يکديگر تناسب دارند; يعني ماهيت آن دو يا چند چيز به شکلي در ارتباط با يکديگرند. حال اين ارتباط مي تواند به اشکال متعددي باشد. مثلا شب و روز ارتباط عکس دارند.سعدي مي فرمايد: روز همه سربر کرد ازکوه وشب ما را سر برنکند خورشيد الا زگريبانت در همين يک بيت مي توان ارتباط و تناسبي را مشاهده کرد همانطور که گفتيم شب وروز نسبت عکس دارند کوه و خورشيد دو عنصر طبيعي اند که در طلوع وغروب نقش دارند سر وگريبان دو عضو بدن هستند و از طرفي سربرکردن به معني بالا آمدن با طلوع مرتبط است. اساس هنرورزي در ادبيات همچون ساير مصاديق هنر يادآوري اين تناسبات است، که گاه آشکار است و با نگاه اول، خود را به مخاطب نشان مي دهد و گاه نيازمند تامل است که کشف آن پس از تامل موجب لذت دو چندان مخاطب مي شود. مثلا دو بيتي از سعدي را با هم مقايسه مي کنيم که در بيت نخست، آوردن سه عضو بدن موجب التذاذ مي شود و در بيت دوم، حقيقت تصوير پس از تامل خواننده را به وجد مي آورد: 1) دستم نداد قوت رفتن به پيش يار چندي به پاي رفتم و چندي به سرشدم 2) بازآ که در فراق تو چشم اميدوار چون گوش روزه دار بر الله اکبر است در بيت دوم انتظار گوش روزه دار براي صداي اذان و هنگام افطار و انتظار گوش روزه دار براي صداي اذان و هنگام افطار به انتظار چشم عاشق براي ديدن معشوق مانند شده است. از طرفي گوش و چشم را به عنوان دو عضو بدن مناسب مي داند و بيان همين نسبت موجب شگفتي است، اين نسبت ها در شعر فارسي آنقدر متعدد است که شايد نتوان همه آنها را در يک تحقيق جاي داد. مثلا حافظ، باده شرابي عرفاني که انسان را از غم نجاب مي دهد را به کشتي مانند کرده که ناجي گرفتاران امواج درياست و از طرفي نوعي قدح در قديم به شکل کشتي ساخته مي شد. کشتي باده بياور که مرا بي رخ دوست گشته هر گوشه چشم از غم دل دريايي يعني مي گويد ميان باده و کشتي نسبت است که هر دو ناجي انسانند. اولي از غم دومي از دريا. از طرفي چشم غم ديده را به واسطه نمناک و اشکدار بودن، دريا مي پندارد و شايد باده را نيز از لحاظ شکل همچون کشتي مي بيند. همين دقت ها در ايجاد تناسب موجب مي شود تا ادبيات ما اينقدر شيرين جلوه کند. دقتي سرشار که باعث مي شود به ندرت بتوان در ديوان شاعران مطرح واژه اي را يافت که با ساير واژه هاي بيت تناسب نداشته باشد که هر چه درکشف اين تناسب ها بيشتر بينديشيم شيريني ادبيات براي ما بيشتر مي شود. مثلا نظامي در منظومه «خسرو و شيرين» وصف صورت شيرين را با اين بيت آغاز مي کند: پري رويي، پري بگذار، ماهي به زير مقنعه صاحب کلاهي در جامعه قديم ايراني، گذاشتن کلاه براي افراد نوعي شخصيت و مقام بود و معمولا افراد بالادست کلاه مي گذاشتند. کم کم واژه صاحب کلاه براي افراد بالادست باب شد و صاحب کلاه صفتي شد براي کسي که در امري سرآمد است. حال با اين آگاهي و با توجه به اين که کلاه سرپوش مردان و مقنعه سرپوش زنان است، نگاهي دوباره به بيت بيندازيد. نظامي در عين حالي که مقنعه و کلاه را به عنوان دو سرپوش در مقابل هم قرار مي دهد، شيرين را صاحب جمالي سرآمد معرفي مي کند. در واقع لذت هنري در ادبيات به خصوص در ادبيات کلاسيک ما حصل ژرف نگري درارتباط بين واژه ها و عبارات است و لذت را در دو سطح متفاوت به مخاطب عرضه مي دارد. نخست در سطح زبان و دوم در سطح کلام که سطح زبان مي توان ميان واژه ها کرد. اعم از املايي (ظاهري) و غيراملايي. لذت در سطح کلام هم ماحصل فهم مخاطب از گفته شاعر است که متخصصان ادبيات، تناسب هاي سطح زبان را در علم بديع و تناسب هاي سطح کلام را در علوم بيان و معاني بررسي مي کنند. شعر موفق در ادبيات، شعري است که مخاطب آن را در هر دو سطح عالي بيابد. به دو بيت از سعدي توجه کنيد: در من اين است که صبرم زپري رويان نيست وزگل و لاله گريز است زگل رويان نيست هان، تو عيبم مکن اي خواجه اگر آدمي اي کادمي نيست که ميلش به پري رويان نيست در سطح زبان، تکرار افعال «نيست» و «است» که متضادند; دو واژه گل و لاله که به خاطر تکرارحرف «ل» از موسيقي نزديکي برخوردارند و آوردن دو واژه آدمي و پري که در تقابل يک ديگرند، ايجاد لذت مي کند. در سطح کلامي نيز التذاذ خواننده از طرز بيان سعدي حاصل مي شود. اينکه انسان به افراد زيبارو واکنش نشان مي دهد، سخن تازه اي نيست که سعدي آن را نخستين بار گفته باشد. هزاران سال پيش از سعدي، انسان به واقعيت پي برده است; اما آنچه باعث مي شود لحن سعدي جالب و قابل توجه جلوه کند، صراحت طنازي و طعنه زني در کلام اوست، صراحتي که اعتراف مي کند از زيبارويان نمي تواند خويشتن دار باشد و طنازي و طعنه زني از اين روي که ميل به پري رويان را ويژگي آدمي برمي شمرد، و با زبان طنز کسي را که منع عشق مي کند غيرآدميزاد مي خواند. حالا در نظر بگيريد اگر سعدي همين گفته خويش را در چند جمله مي آورد و مي گفت: «نمي توانم از زيبايان پرهيز کنم، واي خواجه اگر انسان هستي مرا منع کن چون انسان ها به زيبارويان علاقه دارند.» آيا بازهم کلام سعدي اين قدر زيبا و دلنشين بود و در ادبيات جاويد مي ماند،؟ قطعا پاسخ منفي است. يا مثلاحافظ اگر به جاي سرودن حدود 500 غزل کتابي مي نوشت در چند صد صفحه تمام آراي فکري، فلسفي، سياسي و اجتماعي خود را در آن مي آورد، آيا باز هم حافظ مي شد؟ باز هم پاسخ منفي است. حافظي که از مادربزرگان ما گرفته تا فرهيختگان دانشگاهي، هر کدام به نوعي با آن سر و سر دارند. گاه بيتي را در ديوان اين بزرگوار مي توان يافت که با ده ها مقاله انتقادي و سياسي تن مي زند. مثلا: واعظان کين جلوه در محراب و منبر مي کنند چون به خلوت مي روند آن کار ديگر مي کنند مشکلي دارم زدانشمند مجلس بازپرس توبه فرمايان چرا خود توبه کمتر مي کنند همانا آن طنازي که گفتيم، در اين غزل کاملا مشهود است و بسيار آشکار است که حافظ دانشمند مجلس را در معناي متضاد خود اداره کرده است و اين نوکيسه گان و نودولتان را بااين لحن تحقير مي کنند يارب اين نو دولتان را با خر خودشان نشان کاين همه ناز از غلام ترک و استر مي کنند نکته قابل توجه اينجاست که حافظ در ضمن انتقاد، بعد هنري شعر را رها نکرده است، تکرار واژه توبه در بيت دوم و ايجاد موسيقي «خودشان نشان» دربيت سوم گواهي بر اين مدعاست. اين غزل با يک مفاخره(2) بسيار زيبا به پايان مي رسد که لطف غزل را صد چندان مي کند زمزمه آن بارها نويسنده اين نوشتار را تحت تاثير قرار داده است صبحدم از عرض مي آمد خروشي، عقل گفت قدسيان گويي که شعر حافظ از برمي کنند اين مفاخر که شاعر، قدسيان و عرش نشينان را از برکننده شعر خود مي داند به راستي انسان را تکان مي دهد، درباره مفاخر کوتاه سخن آنکه صنعتي است که اغراق شاعر درباره خود در آن انسان را به وجد مي آورد. نکته ديگر درباره لذت هنري تفاوت آن با پيروي از مکتب پارناسين (هنر براي هنر)(3) در اروپا است. هنرورزي در ادب ما زاييده شعر و آگاهي است، به گونه اي که تناسب شعر و مفاهيم انسان را به لذت مي رساند; اما در مکتب پارناسين آنچه که مورد توجه قرار مي گيرد بي آنکه ارتباطي منطقي ميان آنها باشد. آنچه که امروز ادبيات ما را تهديد مي کند رواج زيبايي گرايي صرف در شعر است. به گونه اي که گاهي اين تصور مي رود که آوردن واژگان زيبا لطيف براي سرودن شعر به خصوص شعر عاشقانه کافي است. اين تصور گاهي آنقدر رواج مي يابد که شعر عاشقانه را از حوزه اخلاق به در مي برد. پي نوشتها: 1-اين مبحث را درعلم بديع واج آرايي مي گويند. 2- آن گاه است که شاعر از کمالات خويش سخن گويد وبه نوعي فخرفروشي نمايد. 3- به دسته اي از شعرا در ادبيات فرانسه که بر خلاف اصول (ليريسم رمانتيک ) نوعي شعر مصنوع مي سرودند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 671]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن