تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1806675381
با مرز نشينان جنسيت يا ترانس سکسوال ها (3)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
با مرز نشينان جنسيت يا ترانس سکسوال ها (3) نويسنده:کاوه قبادي مقدمه در قسمتهاي قبلي ،پيشينه ي اخلاق ورفتار جنسي ترانس سکسوال ها ونوع برخودر با آنان در جهان غرب، جهان اسلام و ايران بررسي و ارزيابي شد.با اين هدف که بتوان با تعيين مختصات آنان در جامعه ي کنوني ايران ، راه حل هاي مناسب ودقيق تري براي بهبود وضعيت فردي واصلاح رفتار اجتماعي آنان ارايه نمود. در اين مقال برآنيم با کاوش زواياي مختلف زندگي اين افراد در زمنيه هاي تحصيلي، خانوادگي، اقتصادي و... به ارزيابي وتعيين ميزان کارآمدي برخي روش هاي اجرا شده در ايران بپردازيم و در اين راستا به گوشه اي از وظايف نهادهاي دولتي وغير دولتي مرتبط اشاره نماييم. بررسي وضعيت اخلاقي ورفتاري ترانس سکسوال هاي ايران در زمينه هاي مختلف اجتماعي و فردي(1). 1- بررسي اخلاق و رفتار ترانس سکسوال ها در دوران تحصيل الف: پيش دبستاني در طيف اختلال هويت جنسي، نمي توان مرز واضحي بين کودکاني که مستحق تشخيص رسمي هستند و آن هايي که چنين استحقاقي ندارند، تعيين کرد. به همين جهت، ميزان شيوع آن نامعلوم است (2). هم چنين هر چند بيشتر مطالعات واپس نگر ترانس سکسوال ها مسايل هويت جنسي را در دوران کودکي گزارش مي کنند؛ با اين وجود، مطالعات آينده نگر کودکان مبتلا به اختلا ل هويت جنسي نشان مي دهد که معدودي ترانس سکسوال مي گردند و ميل به تغيير جنس خود دارند؛(3) لذا شناخت اين مطلب که کودکي که رفتار مخالف با جنسيت خود بروز مي دهد، آيا دچار اختلال است يا نه، براي والدين وحتي متخصصين بسيار دشوار است . به طور کلي، دختران وپسران ترانس سکسوال در اين دوره، آنچنان متحمل پرداخت هزينه ها ي شخصيتي نمي باشند. بنابراين ، هر چند اطرافيان، دوستان و والدين ، رفتار چنين کودکاني را - نظير عروسک بازي، پذيرش نقش هاي زنانه وپوشش دختران( توسط پسران) و علاقه ي آزمندانه به ورزش هاي خشن وبازي هاي بي نظم وترتيب (توسط دختران)- را امري تقريباً غير عادي تلقي مي کنند، اما واکنش شديدي نسبت به آن بروز نمي دهند. ب:دوره ي ابتدايي اولين فشارهاي رواني و اجتماعي را معمولاً پسران ترانس سکسوال در اين دوران از طرف همکلاسي هاي خود متحمل مي شوند .اين افراد از طرف همکلاسي هاي پسر خود مورد تمسخر قرار مي گيرند و در برخي موارد، به دليل انجام رفتار دخترانه، از شرکت در برنامه هاي گروهي توسط افراد گروه منع مي شوند. «برخي از اين کودکان به خاطر تمسخر ساير بچه ها و فشار مدرسه براي ملبس شدن به لباس کليشه اي جنس معين شده از رفتن به مدرسه خودداري مي کنند. اما اکثر کودکان مبتلا، احساس ناراحتي به دليل وجود اين اختلال را تکذيب مي کنند.»(4).برخي مربيان و معلمين نيزکه در خصوص اين نوع اختلال اطلاع کافي ندارند، با انجام روش هاي نامناسب يا ارسال گزارش ها ي تحليل نشده به والدين کودک، باعث افزون شدن مشکلات ومعضلات ديگري براي دانش آموز ، نظير افسردگي و گوشه گيري نيز مي شوند. هم چنين گزارش هايي در خصوص اذيت و آزار اين دانش آموزان توسط همسالان وحتي ايجاد رابطه ي جنسي با آنان در سنين بسيار پايين وجود دارد.(5). اما در طرف ديگر، يعني دختران ترانس سکسوال، در اين دوران بعضاً به خاطر قدرت نمايي وانجام کارهايي که نشان از توانايي بالاي آن ها دارد مورد تحسين معلمان خصوصاً مربيان ورزش قرار مي گيرند و (کاملاً بر خلاف پسران ترانس سکسوال) درگروه ها معمولاً به عنوان سرپرست ، هدايت کننده و رييس محسوب مي شوند. آنچه که در اين دوران از لحاظ اجتماعي آنان را مي آزارد اين است که اطرافيان، خصوصاً والدين و آموزگاران ، او را دختر محسوب مي دارند و در قبال او به اعمالي چون خريد عروسک، کيف ، کفش و لباس دخترانه به عناوين مختلف چون جايزه ، فرم مدرسه و... دست مي زنند، که نه تنها براي او جذابيتي نداشته، بلکه در مواردي چون لباس فرم مدرسه او را به شدت خشمگين مي سازد. ج: دوره ي راهنمايي «درچهارده سالگي از خانه فرار کرده؛ زيرا جرأت نداشته که نزد خانواده اش اعتراف کندکه ميل دارد زن باشد.»(6). فشارهاي رواني و اجتماعي در اين دوران براي پسران ودختران شکل جدي تري به خود مي گيرد و رفتارهايي چون نوع پوشش واخلاق کودکانه ي نامتناسب با جنسيت ، شديداً به سمت وسوي رفتارها و اعمال جنسي پيش مي رود که در جامعه ي ايران با حفظ حيثيت و آبروي فرد و خانواده در تقابل است . بنابراين ، شخص در اين دوران ، با توجه به کمي سن وعوارض دوران بلوغ، بايد با مشکلاتي چون تنبيه هاي بدني و روحي خانواده، مؤاخذه ي مربيان، رفتار دوگانه ي همکلاسي ها و دوستي هايي که معمولاً اغراض منفعت طلبانه را در خصوص پسران ترانس سکسوال دنبال مي نمايد روبه رو شود ، واز طرف ديگر ، دستگاه تناسلي که به شدت موجب تنفر وانزجار آن هاست وبه هر شيوه مي خواهند از آن رهايي يابند، مجموعاً فشار شديدي را بر او تحميل مي نمايند که عوارض ناگوار آن تا سال ها همراه شخص باقي مي ماند. در اين دوران، او از طرف مسؤولان مدرسه متخلف قلمداد مي شود. از نظر خانواده نيز عنصري است که همواره موجب شرمساري آنان مي باشد. از اين رو، شخص ، به اعمال نامعقولي چون خود کشي وفرار از خانه و مدرسه روي آورده و متأسفانه به ابزاري جهت سوء استفاده ي افراد سودجو تبديل مي شود. اين وضعيت ، در محيط هاي کوچک و فرهنگ هايي که به نحوي تعصبات خاص در بين آن ها رايج است به مراتب شديدتر است و حتي فرد بيمار را تا مرحله ي نقص عضو يا مرگ از سوي بستگان و خانواده به پيش مي برد. د: دوره ي دبيرستان و دانشگاه «تا سوم راهنمايي دانش آموز موفقي بودم. از دوران دبيرستان به تقليد رفتارهاي پسرانه روي آوردم ولباس ها، رفتارها، بازي ها و سرگرمي هايم را طوري انتخاب مي کردم که به پسرها شباهت بيشتري داشته باشد و دليل آن را برتري پسرها بر دخترها و نگرش تبعيض آميز جامعه مي دانستم. از ويژگي هاي بدني خويش راضي بودم ، اما ميل شديدي به داشتن موقعيت برتر همانند پسرها در ميان مردم داشتم.در دوران دبيرستان تمايلم به تحصيل کمتر شد. در سال سوم دبيرستان مردود شدم، اما دوره ي دبيرستان را به پايان رساندم» (7). در دوره ي دبيرستان و دانشگاه، با افزايش سن ، عواملي که در دوران تحصيلي گذشته براي پسران ترانس سکسوال وجود نداشت، اکنون پديدار مي گردد.اين عوامل عبارتند از: 1- شخص، ديگر قادر نيست تمسخرها و شماتت هاي همکلاسي ها ي خود را تحمل کند؛ لذا درقبال اين رفتار، دو واکنش متفاوت از خود بروز ميدهد و سعي مي نمايد اين عدم تحمل را با درگير شدن با آن ها و مقابله ي بدني آشکار سازد، و يا اين که با ترک تحصيل، از محيطي که دائماً او را مي آزارد، فرار نمايد. 2- با افزايش ميل به ايفاي نقش زنانه، شخص ، سعي مي نمايد از بين همکلاسي ها شريک جنسي مناسبي براي خود پيدا نمايد و همين امر باعث تلقي منفي مربيان وحساسيت دانش آموزان ديگر نسبت به او مي شود و و ناخواسته از طرف ديگران مورد سوء استفاده قرار مي گيرد. پدر يکي از اين دانش آموزان درخصوص وضعيت پسرش چنين مي گويد: «وقتي که پسرم سوم دبيرستان بود، از طرف مدرسه به من اطلاع دادند که پسرم تمايلات هم جنس خواهانه دارد و وضع ظاهر ولباس پوشيدن او مناسب نيست. او را براي معالجه نزد چند روان پزشک بردم و همگي آن ها تشخيص دادند که پسرم تغيير جنس طلب است.» (8). 3- استقلال شخصيتي در اين سن و رفتار نامناسب والدين نسبت به اعمال ايشان ، اورا مجبور به موضع گيري در مقابل آنان مي نمايد، که معمولاً موجب طرد و در برخي موارد فرار از خانه مي شود. ميلاد، يکي از دگر جنس جويان در اين زمينه مي گويد: «خانواده ام من را از خانه بيرون کردند.به پول احتياج داشتم، از شش صبح با يک تاکسي کار مي کردم و بقيه ي روز را درماشينم مي خوابيدم . » (9). 2- بررسي اخلاق و رفتار خانواده هاي افراد ترانس سکسوال در بررسي وضعيت خانوادگي اين افراد، معمولاً به نظر مي رسد پدر و مادر از يک رابطه ي عاطفي مناسبي برخوردار نبوده اند؛ لذا استحکام مورد انتظار از يک خانواده ي ايراني در چنين خانواده هايي مشهود نيست ، وهمين امر ، نوعي سردرگمي و وضعيت نابسامان را براي فرزندان به ارمغان مي آورد و همان گونه که در مبحث سبب شناسي نيز اشاره گرديد، به عقيده ي برخي صاحب نظران که بر روي نظريه هاي رواني- اجتماعي تأکيد مي نمايند، وضعيت نابهنجار خانواده، يکي از علل بسيار مهم در پديدار شدن اخلاق ورفتار دگر جنس جويي وابتلاي به اختلال هويت جنسي محسوب مي گردد. دراين زمنيه، خانم چهل ساله ي مطلقه اي که برا ي تغيير دوباره ي جنسيت به انستيتو روان پزشکي تهران مراجعه نموده وضعيت خانوادگي ودوران کودکي خود را اينچنين توضيح مي دهد: «در سن دوسالگي به دنبال بگو مگوهاي پدر ومادر، مادر منزل را ترک و پدرم، من وبرادر کوچکترم را در کنار يک مسجد رها نمود و فروشنده اي دوره گرد من و برادرم را به خانواده اي که دچار مشکل نازايي بودند ، سپرد.اين خانواده مرا به فرزندي پذيرفتند وبرادر کوچک ترم را به پرورشگاه سپردند و هنگامي که مادرم از اقدام پدرم ومحل نگه داي فزندانش آگاه شد، پس از کشمکش شديد از وي طلاق گرفت. مادرم پسرش را از پرورشگاه پس گرفت ونزد خود نگه دراي نمود، اما به دليل مشکلات مالي نتوانست مرا نزد خود ببرد و من همچنان نزد پد ر و مادر خوانده ام باقي ماندم. از آن هنگام به بعد والدين رضاعي با خانواده ي من در ارتباط بودند؛ اما من تا سن 22 سالگي ازاين موضوع هيچ گونه اطلاعي نداشتم تا بعد از ازدواج خانواده ي همسرم مرا با خانواده ي اصلي ام آشنا نمودند. » (10). در برخي موارد نيز که استحکام خانواده ها درظاهر حفظ گرديده و منجر به طلاق نشده است، رابطه ي عاطفي بين پدر ومادر اين افراد به شدت ضعيف و مجبور به زندگي کردن در کنار هم بوده اند. پدر يکي از مراجعين مبتلا به اختلال هويت جنسي مي گويد: «از زماني که اين فرزندم به دنيا آمد، به مدت 7سال درجبهه بودم ونمي توانستم در خانه باشم واين پسرم در کنار مادر وخواهرانش بزرگ شده است. هيچ گاه با همسرم رابطه ي خوبي نداشته ام .او فردي بي سواد است و نتوانسته فرزندانم را خوب تربيت کند و هميشه از زندگي کردن با او احساس حقارت کرده ام ، ولي به خاطر حفظ آبرو او را تحمل مي کنم . سال ها ست که از هم جدا هستيم وهيچ گونه رابطه اي با هم نداريم .اين امر مرا عصبي ونارحت کرده است وتقريباً خانواده اي از هم پاشيده هستيم ، وبه همين دليل،دخترم نيز دچار ناراحتي عاطفي است. (11). در بررسي مشکلات خانوادگي در يکي از تحقيقات انجام شده بر روي افراد دچار اختلال هويت جنسي (12)، عدم تفاهم والدين ( که در هر دو گزارش به آن اشاره شد) ونبود والد همجنس ( گزارش دوم)، بيش از عوامل ديگر مشاهده گرديده است، به طوري که ميزان وجود اين دو عامل در مردان مراجعه کننده 44 درصد ودر زنان 50درصد مشکلات را به خود اختصاص داده است، که درصد بسيار قابل توجهي مي باشد. ميزان تأثير عوامل ديگري چون فقدان والد غير همجنس ، وجود مادر عصبي وتحقير کننده ، آرزوي خانواده براي داشتن کودکي با جنسيت مخالف و.... درجدول زير مشخص شده است. توزیع فراوانی افراد مورد بررسی بر حسب عوامل موثر در پیدایش اختلال و جنسیت نوع مشکل مرد زن فراوانی درصد فراوانی درصد فقدان والد همجنس 8 22 4 20 فقدان والد غیر همجنس 4 10 2 10 وجود مادر عصبی و تحقیر کننده 6 16 2 10 آرزوی خانواده برای داشتن کودکی با جنسیت مخالف 1 3 2 10 عدم تفاهم والدین 8 22 6 30 وجود مشکل اقتصادی 7 19 2 10 سایر مشکلات 3 8 2 10 جمع 37 100 20 100 هم چنين در پژوهشي ديگر در ايران (13) از زن ها و مردهاي ترانس سکسوال خواسته شد تا والدين خود را توصيف نمايند. در مقايسه بين دوگروه زن هاي مبتلا و گواه در اين زمينه تفاوت معنا داري از نظر آماري مشاهده نشده اما بين دو گروه مردهاي مبتلا و گواه، تفاوت مشخصي به شرح ذيل قابل ملاحظه بوده است: 77 درصد مردان گواه، مادران خود را گرم و مهربان، 15درصد آن ها مادران خود را مراقبت کننده ي افراطي و 8درصد، آن ها را منفعل دانسته اند؛ در حالي که تنها 33 درصد مردهاي دگر جنس باور ، مادران خود را گرم و مهربان ، 7 درصد مادران خود را مراقبت کننده ي افراطي ، 40 درصد ، آن ها را منفعل و 20 درصد، آن ها را طرد کننده توصيف کرده اند. درباره ي توصيف پدر از نظر مردهاي گروه بيمار و گروه گواه نيز نتايج زير حاصل شده است: 61 درصد افراد گروه گواه، پدران خود را مهربان ، 14درصد، آن ها را طرد کننده ، 14درصد ، پدر خود را منفعل ، و11 درصد افراد گروه گواه، پدر خود را مراقبت کننده ي افراطي توصيف کردند؛ در حالي که اين آمار درمورد بيماران به اين ترتيب است : 38 درصد بيماران پدر خود را طرد کننده ، 38 درصد پدر خود را منفعل و 24 درصد، آن ها را مهربان توصيف کردند. اين تحقيقات و آمارها در ايران با آنچه در دنيا انجام گرفته است در برخي موارد تفاوت هايي داردکه بررسي آن ها مي تواند در ارايه ي راهکارهاي درماني خصوصاً درمان معنوي مهم تلقي شود. 1- اين يافته ، در پدرها ، با نتايج حاصله از تحقيق تسويي(14)، مبني بر اين که پدرِ زن هاي دگر جنس باور، مهاجم، الکلي، رقابت کننده با بيمار و تشويق کننده ي مردانگي بوده اند. همخواني ندارد. 2- مردهاي بيمار، مادر خود را عمدتا منفعل يا طرد کننده توصيف کرده اند ؛ در حالي که فرضيات استالر(15) ارتباط بيش از حد عاطفلي بين مردهاي دگر جنس باور و مادرها را توصيف کرده است . سورنسون(16) نيز در تحقيقي روي مردهاي دگر جنس باور وجود ارتباط هيجاني بيش از حد را يافته است. علت عدم همخواني يافته ي حاضر با تحقيقات ديگر مي تواند در فرهنگ ايراني نهفته باشد؛ بدين ترتيب که چون پرسش نامه هاي اين تحقيق پس از تصميم دگر جنس باور براي تغيير جنسيت ارايه گرديده است ، لذا اعلام اين تصميم در خانواده اي که اين موضوع را امري قبيح و زشت تلقي مي کند( خصوصاً تبديل مرد به زن ) باعث شده است تا از طرف آنان وخصوصاً مادر طرد شود.همچنين علت ديگري که مي توان براي اين ناهمخواني آماري ارايه داد اين است که چون در فرهنگ ايراني اغلب روابط عاطفي بين مادر و فرزند پسر قوي است، بنابراين ، تمايز آن درگروه بيمار وگواه مشکل مي باشد. 3-در ارتباط با الگوي غالب پدري يا مادري در منزل (پدر سالاري يا مادر سالاري)، آنچه استالر گفته است تسلط مادر درخانواده ي مردهاي دگر جنس باور است در صورتي که در تحقيق حاضر بين دوگروه گواه و بيمار تفاوت معنادار آماري دراين زمينه وجود ندارد. پی نوشت ها : 1- بيشتر مطالب اين بخش بر اساس تحقيقات و مصاحبه هايي است که ازافراد ترانس سکسوال در ايران توسط مؤسسات ، انستيتوها و يا به طور شخصي تهيه گرديده است. 2- کاپلان، هارولد، سادوک بنيامين و جک گرپ ، خلاصه روانپزشکي، ج2،ص465. 3- همان،ص467. 4- همان ، ج2،ص466. 5- خداياري فرد، محمد و ديگران، «درمان شناختي- رفتاري اختلال تبدل خواهي جنسي»، در: انديشه ورفتار،سال نهم، شماره3،ص16. 6- «افزايش عمل هاي جراحي تغيير جنسيت در ايران»، در : نيويورک تايمز ،ص1، ر. ک : 7-تشخيص اوليه ي اختلال هويت جنسي و تغيير جنسيت ، توسط دکتر حميد رضا عطار ودکتر مريم رسوليان. 8- تحقيق بر روي دانشجوي مرد20 ساله داراي اختلال تبدل خواهي جنسي، توسط دکتر محمد خداياري فرد وهمکاران. 9- مصاحبه با برخي دگر جنس جويان(گزارشي از : اينديپندنت در باره ي تغيير جنسيت در ايران). 10- عطار، حميدرضا و مريم رسوليان،«تشخيص اوليه ي اختلال هويت جنسي»، درک انديشه و رفتار، سال نهم، ش 3، ص 7. 11- خدا ياري فرد، محمد وديگران، درمان شناختي- رفتاري اختلال تبدل خواهي جنسي »، در: انديشه و رفتار، سال نهم، ش3،ص16. 12- مهرابي، فريدون،«بررسي بعضي از ويژگي هاي تبدل خواهي جنسي در بيماران ايراني »، درک انديشه ورفتار ، سال دوم، ش 3،صص 11-12. 13- noorbala , A,A and F. Raisi, A Research On Family Characteri Stics Influencing the devel opment of transsexuality in iran , Acta medica iranica , vol 38, No (2000), p: 220-223. 14-Tsoi wf. parental influence in transsexuality . 31:443-446. 15- Stoller Rj.The Gender Disorders, sexual deviation . 109-139. 16- Sorensen T.A follow - up study of iperated transsexual males . 63:46. منبع:نشريه اخلاق شماره16 ادامه دارد... /ج
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 773]
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها