تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818881755




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

با مرزنشينان جنسيت يا ترانس سکسوال ها (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
با مرزنشينان جنسيت يا ترانس سکسوال ها (2)
با مرزنشينان جنسيت يا ترانس سکسوال ها (2)   نويسنده:کاوه قبادي   2-جهان اسلام   الف-نحوه ي برخورد با ترانس سکسوال ها(1) درصدر اسلام:   در صدر اسلام اين افراد به کيفرهايي نظير قتل ، تبعيد، حبس و... محکوم مي شدند و رفتار آنان به شدت مورد سرزنش و عقوبت قرار مي گرفت. در اين رابطه به برخي احاديث که از طريق اهل سنت بيان گرديده و گوياي نحوه ي برخورد پيامبر اکرم(ص) با اين افرادوجايگاه چنين رفتاري درجامعه ي اسلامي درصدر اسلامي است اشاره مي نماييم. به طورکلي چند دسته روايت در خصوص اين افراد ذکر شده است : رواياتي که فقط به لعن اين افراد اشاره دارد: محمد بن فضيل،از يزيد بن ابي زياد، از عکرمه، از ابن عباس نقل مي کند. که پيامبر(ص) مي فرمايد: «لعن الله المتخنثين من الرجال و المترجلات من النساء»؛ خداوند لعنت کرده مرداني که خودرابه شکل زنان وزناني که خود رابه شکل مردان در مي آورند. (2) خروج اين گونه افراد از اسلام(البته به نظر مي رسد که از باب مبالغه باشد): حميد ابن عبدالرحمن، از حسن از ابراهيم بن عبدالاغلي ، از سويدبن عفله نقل کرده که پيامبر (ص) فرمود: «امتشبه بالرجال من النساء ليست منا و لسنا منها»؛ (3) زناني که خودرا شبيه مردان مي کنند از مانيستند وما نيز از آنها نيستيم. قطع رابطه با اين گونه افراد: وکيع، از هشام، از پدرش، از زينب بنت ام سلمه نقل کرده است: «ان نبي(ص) دخل عليها و سمع المخنث و هو يقول لعبد الله ابن ابي اميه اخيها: ان يفتح الله الطائف غداً دللتک علي امراه تقبل باربع و تدبربثمان، فقال نبي(ص) اخرجوهم من بيوتکم»؛ پيامبراکرم (ص) برام سلمه وارد شد و صداي مخنثي را شنيد که به عبدالله بن ابي اميه، برادر ام سلمه مي گفت: اگر فردا خدا طائف را باز گشايد به تونشان مي دهم زني را که فلان است . پيامبر(ص) فرمودآنها را از خانه هايتان بيرون کنيد. (4). بيان عقوبت ايشان: ابن منذر از پيامبر (ص) نقل مي کند: «ثلاثه لايدخلون الجنه ابداً: الديوث، رجله النساء والمدمن الخمر»؛ از پيامبر پرسيدند: ديوث چه کسي است ؟ گفت کسي که جلوه ي افراد بيگانه را که به خانه اش وارد مي شوند نمي گيرد. گفتند: رجله من النساء چه کسي است.؟ گفت: زني که خودش را شبيه مردان در مي آورد.(5). بيان حکم فقهي ايشان: فردي به نام هيت در زمان پيامبراکرم(ص) مي زيسته و مردم؛ اورا ازآن جهت که ظاهري مردانه داشته ولي گفتار و رفتارش شبيه زن ها بوده خنثي مي شمردند. پيامبر (ص) از لحن کلامش متوجه گرديدند که کشش جنسي به زنان دارد واورا به نقيع که منطقه اي بيرون از مدينه بود تبعيد فرمودند. اين مرد در عصرخلفا به ابوبکر و عمر مراجعه نموده و درخواست بازگشت به شهررا داشت، اما آنها وي رادر تبعيد گاه نگه داشتند تا اين که در خلافت عثمان که پير شده بود اجازه يافت جمعه ها به شهر برگردد(6). ان النبي(ص) عزر المخنثين بالنفي و يامر باخراجهم من المدينه و قال اخرجوهم من بيوتکم.» بررسي روايات بايد توجه داشت که واژه ي مخنث اعم از کسي است که دچار اختلال درهويت جنسي است ونيز افرادي که به مبدل پوشي روي آورده اند. بنابرآنچه گذشت، مبدل پوشان هرگز تحت عمل جراحي يا هورموني براي درمان قرار نمي گيرندو درمان آنها به مراتب آسان تر است؛ لذا درمورد روايات بايد به اين نکته توجه داشت؛ کساني که احکام ، دستورات ويا تنبيهاتي براي آنان توسط پيامبر(ص) صادر گرديده ، به صورت دقيق معلوم نمي باشد. که جزء کدام يک از دو گروه ذکر شده ، بوده اند. مطلب ديگر اين که سند احاديث عموماً مورد پذيرش اماميه نمي باشد، ولي فرق ديگر معمولاً سند احاديث را صحيح مي دانند. بنابراين ،با توجه به اين که بپذيريم حداقل تعدادي از روايات به مخنثين اختصاص يافته و آنها همان بيماران دچار اختلال هويت جنسي (ترانس سکسوال ها) بوده اند و سند احاديث را نيز قبول داشته باشيم،بايد عملکرد و واکنش پيامبر (ص) را در خصوص اين افراد در دو مقوله بررسي نماييم: الف: ايجاد انگيزه در خصوص ترک رفتار زنانه در ايشان وعدم بروز اين رفتار در اجتماع با سه اهرم: 1-وعده ي عذاب اخروي: مانند رواياتي که دلالت بر عدم داخل شدن ايشان به بهشت مي کندو همچنين رواياتي که متضمن لعن خداوندي مي باشد. 2-وعده ي عذاب دنيوي: رواياتي که دلالت دارد برتبعيد و قتل ايشان در موردي که دچار فحشا و اموري مانند لواط وسحق مي شدند. 3-تهديد به انزواي اجتماعي: رواياتي چون خروج از دايره ي مسلمين و قطع رابطه با اين گونه افراد. ب : ترجيح مصلحت اجتماعي بر مصلحت فردي: به نظر مي رسد وقتي وعده ها و تهديدها درخصوص فردي مفيد واقع مي شد، ( هرچند اين رفتار منشأ هويتي داشت وفرد قادر به ترک آن نبود وبه عبارت ديگر يک رفتار اجباري تلقي مي شد)، در اين صورت ،پيامبر (ص) ناچار مصلحت اجتماع را بر مصلحت آن شخص ترجيح مي داد واو را از اجتماع دور مي ساخت تا منجربه مفاسد ونابهنجاري هاي اجتماعي نگردد. درضمن،به اين نکته اساساً بايد توجه نمود که هرچند عمل شخص في نفسه مجرمانه نبوده است لکن با توجه به شرايط زماني و عدم پيشرفت مسايل پزشکي و روانپزشکي و همچنين رواج فساد وفحشا که اين گونه رفتارها زمينه ساز آن بوده است، چاره اي جز از دسترس خارج کردن شخص در قالب زندان يا تبعيد ويا محو آن از طريق قتل، متصور نبوده است ؛ زيرا با وجود چنين شخصي در اجتماع و نبود روش درماني مناسب وهمچنين عدم قدرت بر ترک رفتاري که منشأ هويتي دارد،يا بايد دست فرد در انجام آن اعمال باز گذاشته شود وبا او مدارا گردد، هرچند که باعث فساد در اجتماع گردد ويا به گونه اي اورا از اجتماع جدا نمود. مشاهده مي نماييم پيامبراکرم(ص) راه دوم را اختيار نموده است ودراين راه نيز،خفيف ترين آنها؛ يعني تبعيد(نفي بلد) را برزندان و قتل ترجيح داده است ، و همچنين ، علاوه بر نفي بلد که درجهت مصونيت اجتماعي اعمال شده ،جريمه و تنبيه شخصي نظيرحد و تعزير توسط تازيانه و يا تنبيهات ديگري در نظر گرفته نشده است و همين مطلب دلالت بر غير مجرمانه بودن آن مي کند و چه بسا اگر به طريق ديگري چون درمان،فرد قادر به زندگي سالم دردرون اجتماع مي بود. مصلحت اجتماعي محافظت مي گشت ، حکم تبعيد هرگز اجرا نمي گرديد. ب -جهان اسلام، فقهاي معاصر،ترانس سکسوال ها وتغيير جنسيت   در قرن حاضر در کشورهاي مختلف اسلامي، نوع نگاه به رفتار و اخلاق اين افراد بسيار متفاوت بوده است و انديشمندان ديني ،متفکران حقوقي، جامعه شناسان، پزشکان و... در نحوه ي برخورد و صدور احکام و قوانين، هر يک به گونه اي عمل نموده اند. به عنوان نمونه، درمذهب اهل سنت، اين افراد از محدوديت بيشتري رنج مي برند،زيرا اکثر قاطع فقها و مجامع اهل سنت، تغييرجنسيت افرادي را که دچار چنين اختلالي مي باشند حرام مي دانند. هيأت علمي علماي بزرگ در دوره 39 در شهر طائف در تاريخ 1413/2/24 قمري و مجمع فقهي اسلامي در 13 رحب 1409 ميلادي رأي خود را چنين اعلام نمودند: (7) جايزنيست براي مذکري که اعضاي ذکورش کامل شده ومؤنثي که اعضاي مؤنث بودنش کامل شده، اين عمل را انجام دهند. کسي که اين کار را انجام دهد، فاعلش مورد عقوبت قرار مي گيرد، زيرا که چنين کاري تغيير درخلقت خداوند است و خداوند تعالي اين تغيير رااز قول شيطان خبر داده است (ولامرتهم فليغيرن خلق الله)(8)، ودر صحيح مسلم از ابن مسعود روايت شده که پيامبر فرموده : «لعن الله الواشمات والمستوشمات والنامصات والمستنمصات و المتفلجات للحسن المغيرات خلق الله »(9) .کاري که لعنت پيامبر خدا در آن است واز طرفي در کتاب خداوند عز وجل نيز آمده است که : (وما اتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا )(10) پس قطعا چنين عملي جايز نيست . کنگره ي دايمي و پژوهش علمي وافتاء کشور عربستان سعودي نيزدراين زمينه، نظر مشابهي را ارايه نموده است. اين درحالي است که در مذهب تشيع تعداد زيادي از فقها، براي رهايي اين افراد از دام اين بيماري و آزادي عمل بيشتر در رفتار فردي و اجتماعي، اين عمل را براي آنان مجاز مي دانند(11) و تعداد ديگري شديداً با چنين عملي مخالفت مي کنند. وقايل به ممنوعيت مطلق مي باشد.(12) 3-تاريخچه ي وضعيت ترانس سکسوال ها در ايران   متداول شدن واژه ي ترانس سکسوال از سال 1952 ميلادي، بعد از تغييرجنسيت ژرژ جانسون به کريستين جانسون بوده است و تشخيص اين اختلال به سال 1838 ميلادي برمي گردد. واولين فرد ثبت شده ي مبتلا را، شواليه ائون بي مانت(13) مي دانند، ولي به نظر مي رسد اين اختلال، تاريخي به قدمت حيات بشر و جغرافيايي به وسعت تمام مرزهاي کره ي خاکي داشته باشد. دربررسي تاريخي اين اختلال در ايران ،مشخص نمودن اختلالي به نام ترانس سکواليسم در گذشته هاي بسيار دور، امر مشکل وشايد غير ممکن به نظر برسد، ولي پيدا کردن نشانه ها ، اخلاق و رفتاري که حاکي از اين اختلال بوده است ، آنچنان مشکل نيست، خصوصاً وقتي به اين نکته توجه نماييم که در کتاب هاي ادبيات، ديوان شاعران، سفرنامه هاي مستشرقين، کتب تاريخي و درنوشته هايي که آداب و رسوم ملل مختلف را توضيح مي دهد به افرادي با عناوين خاص(14) واخلاق و رفتاري متفاوت با جنسيت ظاهريشان اشاره شده است . هر کدام از مشرب ها و مسلک ها ، به گونه اي رفتار و اخلاق آنان را ترسيم نموده اند.و اديبان و شاعران گاه آنان را بازيگران نقش هجو ديوان هاي خود قرار داده اند و زماني که به شماتت آنان پرداخته و درمواقع ديگر شجاعتشان را تحسين نموده اند. درکتب تاريخي يا بي طرفانه، فقط وقايعي را که در خصوص اين افراد اتفاق افتاده نقل نموده اند ويا با بررسي آن وقايع و تعامل دولت يا حاکم وقت و نوع موضع گيري ايشان، آن را يکي از ملاک هاي صلاحيت يا عدم صلاحيت حکومت معرفي نموده اند. با توجه به مقدمه اي که ذکر گرديد، وضعيت اخلاق، نوع نگاه جامع، مذهب، قوانين ونحوه ي برخورد حکام و انديشمندان ايران را در خصوص اخلاق ورفتار ترانس سکسوال ها ؛ در قالب چهار دوره بررسي مي نماييم: الف- تا سال 1356شمسي (1978م).   در ايران باستان و قرون اوليه ي ورود اسلام به ايران؛ نشاني از انحطاط جنسي جامعه و برخورد فرصت طلبانه و سودجويانه نسبت به دگر جنس جويان مشاهده نمي گردد؛ اما با شروع دوره ي سامانيان نوعي بهره برداري جنسي نامشروع و سوء استفاده هاي جنسي نسبت به برخي رفتارهاي دگر جنس جويانه آغاز مي گردد. در دوره ي غزنويان، متاسفانه اين نوع اخلاق ناپسند، امري عرفي وعادي تلقي مي شود.داستان مشهور سلطان محمود غزنوي در تاريخ و اشعار شاعراني چون عنصري منوچهري و خصوصاً فرخي دربه تصوير کشيدن معشوقه ها ، گوياي انحطاط عميق جنسي در اين دوران مي باشد. دردوران سلجوقيان وخوارزمشاهيان، مکان ها و خانه هايي به صورت زير زميني و پنهاني جهت اعمال نامشروع و بهره برداري جنسي از دگر جنس جويان و حتي افراد ديگر تأسيس مي گردد. که راهي براي امرارمعاش صاحبان منازل محسوب مي گردد. اين اخلاق منحط ترکان، در دوران حکومت مغول ها که اوج عرفان در ايران است، از بعضي مشرب هاي منحرف سربرمي آورد. به نظر مي رسد که اين موضوع دراين دوران، علاوه بر اين که يک نوع بيماري اخلاقي است، ريشه ها و مباني فکري نيز داشته باشد؛ يعني به گونه اي تحت تأثير تعاليم افلاطون در کتاب ضيافت، به اين مشرب ها راه يافته است . کتاب تلبيس ابليس نوشته ي ابوالفرح ابن جوري، از وعاظ قرن ششم، بازگو کننده ي تأثير اين تعاليم در اين دوران بوده است؛ کتاب مجالس العشاق نيز گوشه اي از فرهنگ تيموريان را در اين زمينه مشخص مي نمايد.(15) در دوران صفويه، زنان از لحاظ پوشش، حفظ حجاب و حاضر شدن در اجتماع و انظار، وضعيت بسيار مطلوب و برتري نسبت به دوران مغول ها پيدا مي نمايند. در سفرنامه ي برياسيفيک ، لباس زنان ايراني اين گونه توصيف مي شود: «لباس زنان ايران آنچه در ظاهر پيداست براي همه يکسان است ،زيرا همه ي آنان فقط لباس گشاد سفيد دربردارند که از نوک سر تا پاشنه هاي پا، همه جايشان را مي پوشاند»(16) اولئاريوس نيز، حاضر شدن زنان ايراني درانظار را چنين توصيف مي نمايد: «زنان در ايران هنگام گذشتن از کوچه ها ، هرگز صورت خود را نشان نمي دهند، بلکه درزير يک چادر سفيد که تا ساق پايشان را پوشانده و فقط يک شکاف کوچک درمحل چشم ها باز است که مي توانند راه خود را ببينند ، تردد مي نمايند»(17). همچنين اليويه در خصوص حضور زنان در اجتماع چنين مي نويسد: «وقتي از بازار به طرف قلعه ي شهر مي رفتم، زنان بسياري را از طبقات مختلف مي ديدم که در پناه چادر نفوذ ناپذير خود به تفريح مي رفتند. کشف اين نکته به آساني ميسر نبود که در زير اين چادرنفوذ ناپذير چهره ي فقر نهفته است يا ثروت»(18). اما متاسفانه در اين دوران يک واقعه ي بسيار ناگوار به وقوع مي پيوندد. دولت براي کنترل وتعديل مراکز فساد و فحشا، قوانيني را وضع مي نمايد که از جمله ي ، آنها قوانين مالياتي براي چنين مراکزي مي باشد.(19). اما اين قوانين نه تنها از رسيدن به هدف مورد نظر خود باز مي مانند، بلکه دومشکل عمده را در کشور ايجاد مي نمايند.: 1-وضع اين قوانين نوعي مشروعيت بخشيدن به اين مراکز خصوصا از سوي مستشرقين تلقي مي شود. وبه صورت ضمني اين مراکز رسميت پيدا مي نمايند. بازرگانان و نيزي در سفرنامه ي خود مي نويسند: « زنان روسپي که در اماکن عمومي رفت وآمد مي کنند به نسبت زيبايي خود ماليات مي پردازند وهر قدر زيباتر باشند، بايد بيشتر ماليات بدهند»(20) 2-وضع قوانين مالياتي و همچنين مجازات هاي کيفري شديدي چون خصي نمودن کساني که به زنان يا جوانان خانواده ها نجيب تجاوز مي نمودند،(21) نه تنها نتوانست از شيوع و افزايش فساد و فحشا بکاهد، بلکه سوء استفاده هاي جنسي به طور فزاينده اي در انحاي مختلف ،بروز نمود که شديدترين وبيشترين حالت آن سوء استفاده از رفتار ترانس سکسوالي در برخي پسران ومردان ويا مجبور کردن و استثمار کردن برخي ذکور براي انجام حرکات زنانه بود. شاردن در اين زمينه به مکان هايي چون مخنث خانه ها و قهوه خانه هايي اشاره مي نمايد که در آنها پراز ذکوري بوده است که خويشتن را مانند زنان روسپي عرضه مي داشتندو همچنين پسران گرجي ده تا شانزده ساله اي که به طرز شهوت انگيزي لباس پوشيده و زلفان خود را به مانند دختران، مي بافتندو با پرداختن به رقص و نمايش در قهوه خانه ها به مسايل ضد اخلاقي مبادرت مي ورزيدند.(22) دردوران قاجار نيز همچون دوران صفويه، خانواده هاي نجيب وبا ايمان ايراني، به شدت نسبت به اموري چون حفظ حريم زنان وجدايي جنسيتي و عدم اختلاط بين زن ومرد در مجالس اهميت مي دادند؛معماري ساختمان ها درقالب اندروني وبيروني ، پذيرايي از ميهمان زن توسط زنان وميهمانان مرد توسط مردان، مجزا بودن پياده روهاي مردان و زنان در خيابان هاي پرجمعيتي چون لاله زار، شاه آباد، اميريه و...، ممنوعيت سوار شدن مردان وزنان در يک درشکه (23)، همه حاکي از وضعيت مطلوب کنترل اجتماعي و فردي در آن دوران بوده است واگر در برخي آثار مکتوب آن دوران چون ديوان قاآني شيرازي و شاعر اواخر دوران قاجار، ايرج ميرزا، پرداختن به برخي مسايل ضد اخلاقي ديده مي شود .(24) صرفا براي ادخال سرور(شاد کردن ديگران) و مزاح بوده است نه آن که به نوعي حاکي از وضعيت اجتماعي و فرهنگي مردم آن دوران باشد. با شروع دوران پهلوي، به ويژه دراواخر دوره ي رضا شاه، تمام مدارس و مؤسسات آموزشي به ويژه دانشگاه تهران ، شروع به پذيرش دانشجويان دختر مي نمايند.، نخستين دبيرستان هاي مختلط به وجود مي آيد ،سينماها ، کافه ها و هتل ها مجبور به پذيرش زنان مي شوند. سال 1313 شمسي کشف حجاب صورت مي گيرد، به مقامات عالي رتبه دستورداده مي شودکه با همسران بي حجاب خود در ميهماني هاي رسمي شرکت نمايند،کارگران رده پايين نيز مجبور مي گردند تاهمراه زنان بي حجاب خود در خيابان هاي اصلي گردش نمايند.(25). در زمان محمد رضا پهلوي نيز، کشف حجاب برداشته مي شود؛اما همچنان ترويج بي بند وباري واحداث مراکز فساد و فحشا دردستور کار دولت قرار دارد. در اين دوران، خبرعمل جراحي تغيير جنسيت در غرب وتشريح وضعيت بيماران دچار اختلال به ايران وارد مي شود واز اين زمان تلاش وفعاليت اين بيماران، که در تاريخچه ي همپالکي هاي گذشته ي خود، هيچ نقطه ي روشني را نمي ديدند براي درمان،آغاز مي گردد. ب -1356- 1364 شمسي (1978-1986 ميلادي):   درسال 1356 شمسي؛ يعني يک سال قبل از پيروزي انقلاب ، اتفاقي رخ مي دهد که به عنوان نقطه عطفي در تاريخ ترانس سکسوال ها در ايران تلقي مي شود .اين حادثه نگاه خاص و متفاوتي بود که از منظرگاه فقه به افراد دچار اختلال صورت گرفته بود. امام خميني(ره) در حالي که دوران تبعيد خود را در پاريس سپري مي کنند نامه اي از شخصي به نام فريدون دريافت مي دارند. در اين نامه وضعيت فريدون که يک ترانس سکسوال است براي حضرت امام توصيح داده شده است . آن فقيه آگاه وشجاع با درک عميق از اين نوع اختلال، چنين بيان مي دارند: «وضعيت شما با يک هم جنس گرا تفاوت دارد».(26) واين نقطه اي بود که اينرسي سکون رنج کشيدگاني را که مذهب ،همانند جنسيت حقيقي شان دردل و روحشان تنيده شده بود؛ به جنبش درآورده وآينده اي را براي آنان به تصوير کشيد که بدون ذبح عقيده،مسلک و شخصيت خودبه آنچه ديگران از آن لذت مي برند، دست يابند. اينديپندنت در مقاله اي تحت عنوان «تغييرجنسيت در ايران»، ضمن اسطوره اي خواندن فتواي امام خميني(ره ) به مصاحبه اي که با برخي ترانس سکسوال ها در ايران انجام گرفته است اشاره مي نمايدو از قول يکي از اين افراد که بنگاه داري سي ساله است و چند سال پيش با عمل تغيير جنسيت رسماً به جرگه ي مردان در آمده است، چنين مي نويسد: «قبلاً اصلاً به مسجد نمي رفتم، نمي خواستم مجبور شوم چادر سر کنم. حالا... هيچ وقت نمازم را ترک نمي کنم» ميلاد با خواندن نماز، روزي پنج با از خدا تشکر مي کند ودر همين حال براي آيه الله خميني(ره ) نيز نماز مي خواند، او مي گويد:«اگر آيه الله خميني(ره) نبود، همه دو جنسيتي ها مجبور مي شدند ايران را ترک کنند»(27) اما اين سر آغاز، با دشواريها و مشکلات فراواني روبه رو بود. از لحاظ شرعي اين مسأله تا حدودي وضعيتش روشن گرديده بود، امانه عرف حاضر مي شد باورهاي سنتي و عميق خود را که در طول ساليان دراز درفرهنگ وآداب و رسوم تاريخي اش ريشه دوانده بود، قطع نمايد ونه قانونگزاران توانسته بودند تصوير واضحي از اين موضوع ترسيم نمايند، تا بتوانند قوانين مقتضي را براي اين افراد صادر نمايند. لذا از بين اين افراد،گروهي که تمکن مالي کافي وارتباط هاي لازم را دارا بودند با خروج از ايران،در کشورهاي ديگر تحت عمل جراحي قرار مي گرفتند. ودر قالب جنسيت مطلوب خود به زندگي ادامه مي دادند و دسته ي ديگر نيز که جذب گروه هاي منحرف و افراد سود جو مي شدند. به کشورهاي همسايه، نظير ترکيه منتقل گرديده ودرآنجا مورد سوء استفاده قرار مي گرفتند(28) کساني هم که در کشور مي ماندند معمولاً در صورت دستگيرشدن، مجرم قلمداد مي شدند وهم رديف با همجنس گرايان، قوانين کيفري در مورد آنها به اجرا گذارده مي شد. اين وضعيت همچنان تا سال 1364 شمسي ادامه مي يابد تا اين که با اتفاق ديگري بسياري از مشکلاتي که ازسال 1356 تا اين سال، همچنان گريبانگير ترانس سکسوال ها بود، مرتفع مي گردد. ج-سال1364-1376 شمسي ( 1986-1997 ميلادي):   آنچه که در ساليان قبل، شرعيتش محرز گرديده بود، اکنون جنبه ي قانوني نيز پيدا مي کند. فريدون که در سال 1356 شمسي وضعيت خود را براي امام (ره) توصيح داده بود، اکنون درسال 1364 شمسي موفق مي گردد از دولت جمهوري اسلامي ايران ،اجازه ي عمل تغيير جنسيت را دريافت نمايد(29) اين مجوز قانوني که با پشتوانه ي فتواي بزرگ ترين مرجع شيعه در کشوري اسلامي با مذهب تشيع صادر گرديده بود، در حالي به جهان اديان معرفي مي گشت که کليساي مسيحي آن را غير مجاز (30) وفقهاي اهل سنت نيز آن را عملي غير مشروع (31) وتغيير درخلقت خدا قلمداد مي نمودند. در طول اين سالها علاوه بر اين که در اين موضوع يک رويه فقهي و قانوني به وجود آمد وبر اثر آن افراد بيمار جسمي يا روحي مي توانستند زير نظر پزشکان تغيير جنسيت بدهند، وضعيت آنها نيز تا حدودي براي مجريان قانون روشن گرديد واز صف همجنس بازان خارج گرديدند. د-سال1376 شمسي (1997م) به بعد:   در اين دوران نقش دولت درقبال ترانس سکسوال ها بسيار پررنگ تر مي شودونوع نگاه به آنها به کلي متحول مي گردد. آنان آسيب ديدگاني در جامعه محسوب مي شوند که بايد از خدمات حمايتي دولت برخوردار گردند. به اين منظور در سال هاي اوليه،بعضي از اين افراد با هزينه ي دولتي جهت عمل تغييرجنسيت به خارج اعزام مي گردند(32) سپس کميته اي زير نظر سازمان بهزيستي براي رسيدگي به وضعيت اين افراد تشکيل مي شود ويک رويه ي مشخص اززمان تصميم گيري تا هنگام عمل تغيير جنسيت، به وجود مي آيد وکمک هزينه هايي نيز براي افراد متقاضي در نظر گرفته مي شود،(33) لذا در طول اين سال ها با يک سير صعودي خيره کننده از تقاضاهاي متعدد و عمل هاي تغيير جنسيت روبه رو هستيم. محقق، محمد مهدي کريمي نيا، ارايه دهنده ي رساله ي دکتراي تغييرجنسيت، در حوزه ي علميه قم، در اين زمينه چنين مي گويد: «در کشور ما هر هفته يک تغيير جنسيت صورت مي گيردوهمين مسأله سبب شده تادردنيا، تهران پايتخت تغيير جنسيت ناميده شود».(34) با تشکيل نهادها و سازمان هايي که مقامات حقوقي از قوه ي قضائيه و مجريه نيز در تشکيل و اداره ي آن نقش داشتند و همچنين تشکيل تشکل هاي غير دولتي ، وضعيت ترانس سکسوال ها در ايران تا حدودي روبه بهبودي پيش مي رود.(35) در اين دوران، هنوز مشکلات متعددي چون هزينه ي بالاي عمل جراحي، عدم استفاده از تکنولوژي مرسوم در دنيا، نبود مراقبت ها وحمايت هاي بعد از عمل ،مشکلات جسمي که در اثر جراحي هاي ناموفق براي فرد بروز مي نمايد ودوربودن از استانداردهاي بين المللي در پروسه ي تغيير جنسيت از جمله گذراندن زندگي آزمايشي دو تا پنج ساله قبل از عمل ، همواره افراد دچار اختلال را مي آزرده است ، اما آنچه که بيش از هر چيز ديگري ، مانع لذت بردن و عملکرد صحيح آنان شده ، اين است که تاکنون اين عمل مشروع درفرهنگ عامه ي مردم نه تنها مقبوليتي پيدا نکرده است، بلکه اصولا يک عمل ضد اخلاقي وانساني از طرف اکثر خانواده هاي دچار اختلال و نزديکان آنها قلمداد مي گردد. لذا هر چند در ساليان گذشته با فتواي بيش از بيست ودو نفر از فقها(36) مشروعيت اين عمل تثبيت گرديده وبا ايجاد قوانين و رويه هاي خاص، قانونگذار به مدد اين افراد شتافته است، اما با تشکيل نشدن ضلع سوم، يعني پذيرش عرف و قبول فرهنگ عامه، اين پروسه در جامعه ي ايران تاکنون از کسب شکل حقيقي و واقعي خود، عاجز مانده است. در اين راستا دربخش جداگانه اي به اين موضوع که شاکله ي مبحث اخلاق و رفتار ترانس سکسوال ها در خانواده و جامعه را تشکيل مي دهد. مي پردازيم. نکته ي حايز اهميت ديگري که بايد بدان توجه خاص و ويژه اي مبذول داشت، آن است که درفرهنگ هايي نظير ميهن ما که در طول تاريخ به خصوصيات مردانه توجه بيشتري صورت گرفته وهمواره دارا بودن موقعيت مردانه در فرهنگ مردم، يک امتياز محسوب مي شده است ، تغيير جنسيت مردبه زن به مراتب از مشکلات و موانع عرفي واجتماعي بيشتري نسبت به تغيير جنسيت زن به مرد برخوردار است. همچنين به همان اندازه که برخي حرکات مردانه از طرف زنان ترانس سکسوال از طرف جامعه تحسين برانگيز است و منسوب شدن به القاب ارزشي خاص چون شيرزن و..را در پي خواهد داشت، به همان مقدار انجام حرکات زنانه از طرف مردان ترانس سکسوال، تقبيح اجتماع را به دنبال داشته و القاب توهين آميز را نثار آن ها مي کند؛ لذا در بررسي رفتار،اخلاق و عملکرد ترانس سکسوال ها در ايران ، نبايد وضعيت اين دو گروه و مشکلات و معضلات آنان، يکسان تلقي گردد. پی نوشت ها :   1. از ترانس سکسوال ها در ادبيات روايي و فقهي به مخنث ياد شده است. البته با اين تفاوت که مبدل پوشان( افرادي که بدون نارضايتي خاصي از جنسيت خود، علاقه ي مفرطي به پوشيدن لباس هاي جنسي مخالف را دارند) نيز جزء مخنثين محسوب گرديده اند؛ يعني به طور دقيق، مخنثين هم شامل ترانس سکسوال ها و هم مبدل پوشان مي شود. 2. ابي شيبه، ابوبکرعبدالله بن محمد الکوفي، المنصف، ج5، ص319. 3. ابوالمحمد، عبدالعظيم بن عبدالقوي المنزري، الترغيب والترهيب، ج3، ص75 ابن ابي شيبه، المصنف، ج5، ص319. 4.الغمري ، ابوعمر يوسف ابن عبدالله بن عبدالبر، ج22، ص276، التمهيد، صحيح المسلم،ج4، ص 1715؛النساني، احمد بن شعيب ابو عبدالرحمن، السنن الکبري، ج5، ص 395. 5 هيثمي ،علي بن ابي بکر، مجمع الزوائد، ج4، ص327. 6. القرطبي، محمد ابن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج12، ص231. 7.رابطه العالم الاسلام، قرارات المجمع الفقهي الاسلامي، 1423ق /2002م /ص 262؛ کنعان، احمد محمد، الحب والجنس، ص40. 8. نساء /119. ترجمه: « ... وادارشان مي کنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند...» 9. البيهقي، احمد ابن الحسين بن علي بن موسي ابوبکر، سني البيهقي الکبري، ج7،ص321- النيشابوري، مسلم بن الحجاج ابوالحسين القشيري، صحيح مسلم، ج3،ص1678. 10. حشر/7. ترجمه:«.. وآنچه را فرستاده[او]به شما دادآن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت باز ايستيد...» 11. امام خميني(ره)، آيه الله خامنه اي ، آيه الله سيستاني، محمد آصف محسني در افغانستان؛ محمد حسين فضل الله در لبنان، خرازي... 12. آيه الله خويي، آيه الله گلپايگاني، آيه الله مدني تبريزي و.... 13. ترانس سکسواليسم در گذشته اتونيسم ناميده مي شد. 14. به دليل استهجان عناوين از ذکر آنها صرف نظر شده است . 15.شميسا، سروش، شاهد بازي درادبيات فارسي، ر. ک : http: goshtasb iran 16. اسدي، مصطفي، تبارشناسي در ايران؛ر.ک: rouznamak . blogfa. com/post-188aspx 17. اولئاريوس،مسافرت به مسکو، تاتارستان و ايران، ص 819. 18.اليويه، مسافرت درگرجستان، ايران، ارمنستان و بابل قديم، ج1،ص127. 19. اسدي، مصطفي، تبارشناسي در ايران،.ر. ک : rouznamak . blogfa. com/post-188aspx 20. سفرنامه ي شاردن، ج 7،ص255. 21. اسدي،مصطفي، تبار شناسي در ايران،ز.ک: rouznamak . blogfa. com/post-188aspx 22. سفرنامه شاردن، ج 4ص255-257. 23. سلامتي، غلامرضا و افسانه نجم آبادي، نهضت نسوان شرق، ص 299. 24.ر.ک:http:goshtasbiran 25.ر. ک : Fawikipedia . org 26. «افزايش عمل هاي تغييرجنسيت در ايران»، مقاله اي از: نيويورک تايمز، ص 1،ر.ک : www.pezeshk.us 27. «تغيير جنسيت در ايران»، مقاله اي از: اينديپندنت، صص1-2،ر. ک : www.pezeshk.us 28. نوربالا، احمد علي، جلسه ي دفاع کارشناسي ارشد، دانشکده الهيات، دانشگاه تهران، 1378/7/2. 29.«افزايش عمل هاي تغيير جنسيت درايران، مقاله اي از : نيويورک تايمز، ص 1، ر. ک . www.pezeshk.us 30. کريمي نيا، محمد مهدي، تغيير جنسيت از نظر فقهي ، ص1. ر . ک . www.ghasedaknews.com 31. رابطه العالم الاسلامي، قرارات المجمع الفقهي الاسلامي،1423ق/2002م/ص262؛کنعان، احمدمحمد، الحب و الجنس ، ص40. 32. «افزايش عمل هاي تغيير جنسيت درايران «، مقاله اي از : نيويورک تايمز، ص1، ر.ک.www.pezeshk.us 33. «تغييرجنسيت جنسي(پديده ي قرن 21)درايران و جهان،مصاحبه با کارشناس سازمان بهزيستي، ص2،ر. ک : http:/forum. prsiantools.com 34. کريمي نيا، محمدمهدي، «تغيير جنسيت از نظر فقهي،ص1،ر. ک .www.ghasedaknews.com 35.«افزايش عمل هاي تغييرجنسيت در ايران، مقاله اي از : نيويورک تايمز، ص1،ر. ک . www.pezeshk.us 36. کريمي نيا، محمد مهدي،«تغيير جنسيت از نظر فقهي ،»ص1،ر. ک . www.ghasedaknews.com   منابع : الف _فارسي 1-اولئاريوس، آدام، سفرنامه اولئاريوس، ترجمه: احمد بهپور، چ1، تهران : ابتکارنو، 1385ش. 2-اليويه ، مسيو وديگران، سفرنامه اوليويه ، چ1، تهران : اطلاعات، 1371ش. 3-توفيقي، حسين، آشنايي با اديان بزرگ، چ7، تهران: سمت، 1384ش. 4-خديوي زن، محمد، بررسي مشکلات روان جنسي کودکان و نوجوانان، تهران: تربيت، 1371ش. 5. روزنهان، ديويدال و مارتين اي . پس. سليگمن، روانشناسي نابهنجاري- آسيب شناسي رواني، ترجمه يحيي سيد محمدي، 2ج ، چ1، تهران: ساوالان، 1379ش. 6-رييسي،فيروزه و عباسعلي ناصحي، اختلال هويت جنسي،چ1، تهران: صدا و قصيده، 1383ش. 7-سلامتي، غلامرضا وافسانه نجم آبادي، نهضت نسوان شرق، تهران: شيرازه. 8-شاردن ، ژان، سفرنامه شاردن، ترجمه: اقبال يغمايي، چ1، تهران : توس، 1374ش. 9-شميسا ، سيروس، شاهد بازي در ادبيات فارسي، تهران: فردوس، 1381ش. 10-کاپلان، هارولدوبنيامين سادوک و جک گرپ، خلاصه ي روانپزشکي ،ترجمه: نصرت الله پور افکاري، 2ج،چ2،تهران: شهراب، 1376ش. 11-مطهري ، مرتضي، اخلاق جنسي ، چ7، تهران: صدرا، 1372ش. 12-مهرابي، فريدون،«بررسي برخي از ويژگي هاي تبدل خواهي جنسي در بيماران ايراني»، در:انديشه و رفتار، سال دوم، ش3 (زمستان 1374 )ص6-12 . ب-عربي 13-ابي شيبه، ابوبکر عبدالله ابن محمد الکوفي، المصنف، الطبعه الاولي، الرياض: مکتبه الرشد، 1409ق . 14-البيهقي، احمد ابن الحسين بن علي بن موسي ابوبکر بوبکر ، سنن البيهقي الکبري، مکه المکرمه: مکتبه دارالباز، 1414ق. 15-الغمري،ابوعمر يوسف بن عبدالله بن عبدالبر، التمهيد لابن عبدالبر،المغرب: وزاره عموم الاوقاف الشؤون الاسلاميه ، 1387ق. 16-القرطبي، ابوعبدالله، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القران، بيروت: دارالکتاب العربي، 1952م. 17-المنزري، ابوالمحمد عبدالعظيم بن عبدالقوي، الترغيب و الترهيب، الطبعه الاولي، بيروت: دارالکتب العلميه ، 1417ق. 18-النسائي، احمد ابن شعيب ابوعبدالرحمان، السنن الکبري، الطبعه الاولي، بيروت: دارالکتب الاسلاميه ، 1411ق. 19-النيشابوري، مسلم ابن الحجاج ابوالحسين القشيري، صحيح المسلم، بيروت: دارالحياء ، 1983م. 20-الهيثمي ، علي ابن ابي بکر ،مجمع الزوائد، قاهره: دارالريان، 1407ق. $سايت ها : 1-http://forum. persiantools . com 2-www ghasedak . news.com. 3-http://goshtasb iran 4-www.pezeshk .us 5-www.pfc.org. uk 6-rouznamak, blogfa com/post- 188aspx. منبع:نشريه اخلاق،شماره 15.    
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1003]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن