تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):منافق به آنچه مؤمنان بواسطه آن خوشبخت مى‏شوند، ميلى ندارد، ولى خوشبخت سفارش به تق...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798170514




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تأمین رفاه و پیشرفت جامعه‌ اسلامی از اولویتهای مدیریت علوی بوده است/ الگوی پیشرفت در عصر مدیریت علوی


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:


دین و اندیشه > اندیشکده ها
تأمین رفاه و پیشرفت جامعه‌ اسلامی از اولویتهای مدیریت علوی بوده است/ الگوی پیشرفت در عصر مدیریت علوی
خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: در مدیریت علوی، تأمین رفاه و آسايش و پیشرفت جامعه‌ی اسلامی یکی از اولویتهای این مدیریت قرار داشته كه می‌تواند الگویی مناسب برای دولتمردان اسلامی به‌خصوص دولت برخاسته از عشق و علاقه‌ی وافر به اهل بیت(ع) باشد. به یقین می‌توان گفت برای رفع فقر و نداری عامه‌ی مردم، ایجاد شغل و مسکن و زمینه‌ی ازدواج جوانان پاک این مرز و بوم، راهی جز الگوبرداری از مدیریت والای امیرالمؤمنین(ع) نیست.



به گزارش خبرگزاری مهر، در این نوشتار نگارنده کوشیده است با برشمردن مشخصه های رویکرد مدیریتی امیرالمومنین(ع) پس از رسیدن به حکومت نشان دهد که الگوی مدیریتی حاکم بر آن دوره برای زمانه ی امروز جامعه اسلامی هم می تواند به خوبی مورد استفاده قرارگیرد. بر اساس یافته های مقاله ی حاضر، اهم برنامه‌هاى اصلاحى مدیریت علوى را، به عنوان الگوی مناسب برای پیشرفت جامعه‌ی اسلامی، مى‌توان در هفت اقدام اصلى و بنيادين، به عنوان سرفصل كلى برنامه‌ها، ارائه کرد: رفع تبعيض در تقسيم بیت‌المال، برگرداندن دارایی‌های عمومى به تاراج رفته، جلوگيرى از پيدايش ثروت‌های انبوه نامشروع در دولت جديد، تأمين حقوق شهروندان و در امان بودن غيرمؤمنان و تأمين حيات مادى ايشان، تأمين امنيت و استيفاى حقوق مردم به‌ويژه مظلومان، تأمين اجتماعى محرومان و از كار افتادگان، تلاش در راه عمران و آبادانى زمين. از اين هفت برنامه، بخشي جنبه‌ی سلبى داشت كه موانع راه را براى فقرزدايى و توسعه‌ی رفاه عمومى هموار می‌کرد و بخشي دیگر دارای جنبه‌ی اثباتى بود كه براى رفع محروميت و از ميان برداشتن شكاف عميق طبقاتى به اجرا گذاشته شد. پیشرفت در مدیریت علوی نه هدف، بلكه وسيله‌اى براى رسيدن به آرمان‌های معنوى بود. متن کامل این مقاله: مقدمه بى‌گمان پیشرفت و اصلاحات در مدیریت علوى در بین اقسام مدیریت موجود در تاریخ يك استثنا است و می‌توان آن را یگانه و منحصر به فرد دانست و از نقطه‌هاى عطف تاريخ به شمار آورد. گواه اين حقيقت هم، توجه گسترده و فراوانى است كه انديشمندان و فرزانگان بشريت اعم از شيعه يا سنّى و حتى افراد بيرون از اسلام به اين دولت (مدیریت) كوتاه‌عمر، ولى سرنوشت ساز مبذول داشته‌اند و از زواياى مختلف كلامى، سياسى، تاريخى، نظامى و غيره مورد بررسى و كنكاش قرار داده‌اند و آثار انبوهى را پيش روى ارباب انديشه و نظر نهاده‌اند. در اين بين، يكى از ابعاد مهم و شگفت‌انگيز اين حكومت كه شايد كمتر مورد توجه قرار گرفته و لااقل برخى از زواياى آن تاكنون به خوبى شكافته نشده، بررسى برنامه‌هاى اقتصادى مدیریت علوى در رشد، توسعه، پیشرفت و سازندگى و تلاش آن در زدودن چهره‌ی زشت و دردآلود فقر و بينوايى از جامعه‌ی اسلامى و پديد آوردن جامعه‌اى متعادل و عارى از شكاف عميق طبقاتى و كاستن از فاصله‌ی عميق فقر و غنا است. مدیریت علوى از ريشه و بنيان براى ايجاد اصلاحات و پیشرفت در جامعه‌ی اسلامى پديد آمد و از اين رو، به اصلاحات و پیشرفت همه‌جانبه، به ويژه در بُعد اقتصادى، می‌اندیشید و آن را سرلوحه‌ی اهداف و برنامه‌هاى تنظيمى خود قرار داد. اهمّ برنامه‌هاى اصلاحى مدیریت علوى را در اين زمينه، می‌توان در سه بخش اصلى و بنيادين، به عنوان سرفصل كلى برنامه‌ها، ارائه نمود. بخش اول پیشرفت و اصلاحات در حوزه‌ی اهداف، بخش دو در حوزه‌ی سیاست گذاری و بخش سوم در حوزه‌ی عملکرد نام برد. پیشرفت و اصلاحات در حوزه‌ی اهداف از سؤالات مهم و شایع در حوزه‌ی مدیریت دولتی، هدف یا وسیله بودن دولت و حكومت است. برخى ایده‌آلیست‌ها دولت را یك هدف و واحدى فوق مردم و فرد می‌دانستند و برخى دیگر از مكاتب و اندیشه‌ورزان سیاسى، دولت و حكومت را وسیله‌اى براى عمل به برخى اهداف مورد نظر جامعه‌ی انسانى به شمار می‌آوردند و ارزش ذاتى را مختص فرد دانسته و دولت را ابزارى مكانیكى و مصنوع دست بشر براى دستیابى به اهداف خویش محسوب می‌کردند. همچنین متفكران سیاسى از منظرهاى مختلفى به اهداف دولت نگریسته‌اند. به عقیده‌ی ارسطو، هدف راستین حكومت، تحقق زندگى خوب است. «جان لاك» معتقد بود هدف حكومت تأمین «خیر عمومى» یا «خیر نوع بشر» است. «آدام اسمیت» بر این نظر بود كه دولت سه هدف بزرگ دارد: نخست، حفظ حكومت و مملكت از تجاوز خارجى یا خشونت بین‌المللی؛ دوم، حمایت از افراد در برابر بى‌عدالتى یا سركوب از سوى اعضاى دیگر جامعه؛ سوم، ایجاد و حفظ آثار خاص و نهادهاى عمومى كه هیچ فرد یا گروهى تمایل به ایجاد و حفظ آن‌ها ندارند. در مدیریت علوی نیز تاریخ شاهد آن است که امام علی علیه‌السلام چه در دوران مدیریت ظاهری و چه قبل از آن اهداف عالیه‌ی حكومت در پیشرفت و اصلاحات را برشمرده‌اند که در بخش‌هایی از نهج‌البلاغه همانند عهدنامه‌ی مالك اشتر به آن مقاصد و اهداف تصریح شده است. به عنوان مثال، امام علی (ع) در یكى از سخنان خویش، ضمن تضرع با خداوند، عرض می‌کند: «اللهم اِنّك تعلم اَنّه لم یكن الذى كان مِنّا منافسةً فی سلطان و لَاالتِماس شى ءٍ من فضول الحُطام و لكن لنَرُدَّ المَعالم مِن دینك و نُظهِر الاِصلاح فی بلادك، فیأمن المظلومون مِنْ عبادك و تقامُ المعطَّلةُ مِن حدودك1؛ بارالها! تو آگاهى كه هدف ما از قیام، عشق به قدرت و دستیابى به فزونى متاع دنیا نیست و تنها بدان منظور است كه نشانه‌هاى دین تو را به جایى كه بود، بازگردانیم و اصلاح و پیشرفت را در شهرهاى تو ظاهر سازیم، تا بندگان ستمدیده‌ات در امان باشند و حدود ضایع گشته‌ی تو اقامه شود». به لحاظ مضمون كلى این بیان، اهداف اصلاحاتی و پیشرفت مدیریت علوی در نگاه حضرت را می‌توان چنین دسته بندى نمود: 1. احیاى دین و حاكم ساختن شعائر و احكام و قوانین الهى و فراهم نمودن زمینه‌هاى دین‌داری؛ 2. برچیدن آثار فتنه و فساد و مستقر ساختن صلاح، پاكى، صلح و صمیمیت و طرد عناصر فاسد و مفسد؛ 3. حمایت از بندگان مظلوم و محروم كه رمق جانشان توسط خداوندان زر و زور و تزویر پایمال و كاهیده شده است؛ 4. اقامه‌ی حدود الهى كه بر اثر توطئه و لجام گسیختگى حكام ستم‌پیشه و بى‌اعتقاد، به تعطیلی كشیده شده است. از بیان حضرت می‌توان برخى از اهداف اصلاحاتی و پیشرفت در مدیریت علوی برشمرد که می‌توانند الگویی مناسب در جامعه‌ی اسلامی باشند: 1. بسترسازى و تمهید حیات مادى و معنوى مؤمنان؛ 2. تأمین حقوق شهروندان و در امان بودن غیرمؤمنان و تأمین حیات مادى ایشان؛ 3. تأمین امنیت و استیفاى حقوق مردم به ویژه مظلومان؛ 4. به سامان نمودن نظام اقتصادى جهت اداره‌ی صحیح و توانمند جامعه و كشور. پیشرفت و اصلاحات در حوزه‌ی سیاست‌گذاری حضرت علی (ع) در بخشی از خطبه‌ی شقشقیه به معضل ایجاد شده در دوره‌ی خلفای قبلی اشاره نمود و فرمود: «والیان قبل از من کارهایی انجام دادند كه در آن‌ها مخالفت پیامبر خدا (ص) را كردند، در حالی که بر این مخالفت تعمد داشتند و عهد او را شكستند و سنت او را تغییر دادند و اگر مردم را بر ترك آن احكام وادار می‌ساختم و بر وضع نخستین و آن‌طور كه در زمان پیامبر خدا (ص) بود بر می‌گرداندم لشكریانم از گردم پراكنده می‌شدند تا تنها می‌ماندم یا همراه با اندكى از شیعیانم كه برترى و وجوب امامت مرا از كتاب خدا عزوجل و سنت پیامبر خدا‌(ص) شناخته بودند. چون به مردم اعلام كردم كه جماعت در نمازهاى مستحبى بدعت است، بعضى از لشكریانم كه همراهم می‌جنگیدند، بانگ برآوردند: ‌اى اهل اسلام سنت عمر تغییر یافت على ما را از نماز مستحب در ماه رمضان باز می‌دارد. همانا ترسیدم در گوشه‌اى از لشكرم شورش كنند. از تفرقه‌ی این امت و اطاعت پیشوایان گمراهى چه كشیدم؟!» در مدیریت علوی، برقرارى عدالت اقتصادى و پیشرفت جامعه، به عنوان فریضه‌اى الهى و ضرورتى دینى مطرح بوده است و نمی‌توان این اصلاحات و پیشرفت را صرفاً امری بشرى و بیرون از دین دانست. آنچه در سیره‌ی امیرالمؤمنین‌(ع) منعكس است و در حكومت محدود چند ساله‌ی ایشان قابل مشاهده است، آن است كه اسلام مقتضى پیشرفت و رفاه توده‌هاى محروم جامعه است و اصولاً نظام اسلامى براى انجام این مهم، در كنار اهداف و برنامه‌هاى دیگر، تشكیل می‌شود. این وظیفه بر دوش حكومت اسلامى سنگینى می‌کند كه به بهبود و پیشرفت معیشت مردم توجهى ویژه مبذول دارد و آن را به عنوان هدفى میان‌مدت و ابزارى در جهت نیل به اهداف متعال و نه یك هدف نهایى، در چهارچوب برنامه‌ها و وظایف خود قرار دهد. حضرت، در نامه‌اى به معاویه، با استشهاد به گفتار حضرت صالح پیامبر (ع) در قرآن كریم، هدف اصلى و انگیزه‌ی واقعى خود را چنین یادآور می‌شود: «و ما اردت الّا الاصلاح ما استطعت، و ما توفیقى الّا بالله، علیه توكّلت و الیه انیب2». تنها هدف حضرت، انجام تغییر در اوضاع اجتماعى و اجرای برنامه‌هاى اصلاحى بود و راه درمان آن را نیز بازگشت به اسلام راستین می‌دانست. در نخستین خطبه‌اى كه پس از بیعت ایراد نمود، اشاره نمود كه تنها راه سعادت جامعه، پرداختن حقوق مردم و بازگشت به سیره‌اى است كه در زمان پیامبر حاكم بود: «ولئن رجعت الیكم اموركم لسعداء3»و «انّى حاملكم على منهج نبیكم (ص)4». بنابراین بازگشت به سیره پیامبر اعظم (ص) و انجام اصلاحاتی در حوزه‌ی سیاست‌گذاری، مهم‌ترین برنامه در مدیریت علوی بوده که همگى آن‌ها در بهبود معیشت و پیشرفت توده‌ی مردم و كم شدن درد محرومان تأثیرى مهم داشت. پیشرفت و اصلاحات در حوزه‌ی عملکرد در فرداى روز بیعت- روز شنبه نوزدهم ذی‌حجه‌ی 35 ه.- كه امام (ع) بر فراز منبر قرار گرفت، انبوه مردم محروم و مشتاق، شاهد اعلام نخستین اقدام خلیفه‌ی جدید خویش، یعنی پیشرفت جامعه و کاستن رنج محرومین و مبارزه با صاحبان ثروت‌های بادآورده، بودند. شاید كسى توقع نداشت با این سرعت، نخستین گام در جهت پیشرفت و برقرارى عدالت و قسط انجام پذیرد؛ گامى بسیار حیاتى و مخاطره‌آمیز كه كاخ آمال و آرزوهاى بسیارى از متنفّذان را به لرزه در آورد و آنان را به چالش با دولت نوپا فرا خواند. اهم این گام‌ها را می‌توان در چند اقدام اصلى و بنیادین، به عنوان سرفصل كلى برنامه‌ها ی حضرت، ارائه نمود که می‌تواند الگویی جامع برای پیشرفت جامعه‌ی اسلامی تلقی کرد. برنامه‌هاى مورد نظر عبارت بودند از: رفع تبعيض، رفع فقر و تأمین اجتماعى محرومان و از كار افتادگان، برقراری مساوات در تقسیم بیت‌المال، مصادره‌ی ثروت‌های بادآورده، و تلاش در راه عمران و آبادانی زمین. اولين سياست اصولى حضرت علی (ع)، از بين بردن امتيازهاى ناروا و ظالمانه‌اى بود كه در سايه‌ی بنيان‌گذارى سنت‌های غلط و حساب‌نشده ی خلفا در سال‌های گذشته شكل گرفت و به تدريج، از حدّ تعيين شده در دفاتر و دواوين تجاوز نموده و به صورت سليقه‌اى درآمده و موجب تاراج بیت‌المال و شكاف روزافزون طبقاتى شده بود. حضرت تمام آن دفاتر حقوق و عطایایى كه از دو خلیفه‌ی پیشین بر جاى مانده بود، محو و با این كار، دست توانگران را قطع کرد؛ «و لم اجعلها دوله بین الاغنیاء»5 و از دست به دست شدن اموال عمومى در دست ثروتمندان جلوگیرى به‌عمل آورد؛ به گونه‌اى كه بسيارى از دوستان و نزديكان خويش و سران اصحاب پيامبر (صلى الله عليه و آله) را به همين دليل از دست داد. امام علی (ع) در آغاز بيعت فرموده بود: «لَتُبَلْبَلُنَّ بلبلهً و لتغربلنّ غربله و لَتُساطنّ سوط القدر حتى يعود اسفلكم اعلاكم و اعلاكم اسفلكم6؛ اكنون كه چهره‌ی جامعه، به عصر جاهليت مقارن با بعثت پيامبر اكرم(ص) بازگشته و ارتجاعى شده و دوباره ثروتمندان و اشراف بر گرده‌ی محرومان چيره شده‌اند، بايد تمامى طبقات و اقشار جامعه با هم درآميزيد، مخلوط شويد و غربال گرديد و چونان دانه‌هایی كه در ديگ جوشان زير و رو و بالا و پايين می‌شوند، بايد آنان كه به پايين كشانده شده‌اند، صعود يابند و بالا روند و كسانى كه بالا قرار گرفته‌اند، به زير آورده شوند». به گفته‌ی برخى محققان، امام علی(ع) بر طبق آمار دقيق و به کمک مأموران بصير، به انجام اين كار اقدام می‌کرد7. امیرالمؤمنین(ع) خود را پدر يتيمان معرفى و همچون پدر با ايشان رفتار می‌کرد8. آن حضرت می‌فرمود: پيامبر خدا (ص) آنچه در بیت‌المال بود تقسيم می‌کرد و چيزى براى فردا نمی‌گذاشت و ابوبكر نيز چنين كرد. اما عمر بن الخطاب در اين مورد روش ديگرى در پيش گرفت و دفتر و ديوان درست كرد، بیت‌المال را ساليانه تقسيم می‌کرد، يعنى اموالى در بیت‌المال تا سال آينده می‌ماند. اما من همچنان که پيامبر خدا(ص) رفتار می‌کرد عمل می‌کنم9. در روایت دیگری آمده كه جماعتى از اصحاب حضرت امیر(ع) خدمت آن حضرت رفتند و گفتند: ‌اى امیر مؤمنان از این اموال به اشراف عرب و قریش و نیز به آن‌ها كه از مخالفت و فرارشان می‌ترسی بیش از موالى و عجم بده. این سخن را به این جهت گفتند كه معاویه چنین رفتارى داشت. پس حضرت به آن‌ها فرمود: «آیا مرا وادار می‌کنید كه پیروزى را با ستم به‌دست آورم؟ قسم به خدا تا خورشیدى طلوع كند یا ستاره‌اى در آسمان ظاهر شود، چنین نخواهم كرد. قسم به خدا اگر این اموال بیت‌المال، مال خود من بود، بینشان به عدالت تقسیم می‌کردم، پس چگونه چنین نكنم در حالى كه آن اموال از آن آن‌ها است»10. اميرالمؤمنين (علیه‌السلام) تنها اصلاح روش‌های توزيع گذشته را براى سامان دهى اقتصادى آينده كافى نمی‌دانست، بلكه معتقد بود ثروت‌هایی كه در دوران عثمان بناحق به اين و آن بخشيده شده، بايد به خزانه بیت‌المال بازگردد. امام در بازگرداندن ثروت‌های نامشروع به خزانه‌ی عمومى و سپردن آن به دست صاحبان حق چنین دلیل می‌آورد كه مرور زمان و گذشت ایام موجب ابطال حقوق نمی‌گردد و فرد صاحب حق را نمی‌توان با این توجیه كه زمان درازى از حقش سپرى شده، از حق قانونى و مشروع خود محروم ساخت؛ «فانّ الحقّ القدیم لا یبطله شى ء». در همان روز دوم بیعت، سیاست بازگرداندن اموال نامشروع به خزانه‌ی عمومى را نیز اعلام کرد. نكته‌ی جالب آنكه امام علی (ع) صرفاً به اعلام برنامه و حكم الهى و حكومت خود، بسنده نکرد. بلكه پس از اعلام، فوراً آن را به اجرا گذاشت و در اولین مرحله، دستور مصادره‌ی شمشیر و زره عثمان و هر اسلحه و شتر نجیبى را كه در خانه‌ی خلیفه یافت می‌شد، صادر كرد11. امام درباره‌ی رفاه نسبى طبقات اجتماعى و یا حداقل كاسته شدن از فاصله‌ی ميان فقيران و ثروتمندان کوفه این چنین می‌فرماید: «ما اصبح بالكوفه احد الّا ناعماً، انّ ادناهم ليأكل البرَّ و يجلس فى الظلّ و يشرب من ماء الفرات12؛ کسى را در كوفه نمی‌توان يافت كه متنعّم نباشد و در رفاه به سر نبرد، حتى پایین‌ترین قشر مردم، خوراكش از نان گندم است و سرپناه و مسكن دارد كه در آن آرامش می‌گیرد و از آب فرات می‌آشامد». اينكه دولتى موفق شود در مدتى كوتاه و پرهياهو بر سه مشكل نان و مسكن و آب، فائق آيد و براى محروم‌ترین شهروند خود، لااقل در نقطه‌ی مركزى حكومت، نان مناسب، سرپناه و آب قابل شرب فراهم آورد و مثلاً آب فرات را كه در فاصله‌ی نسبتاً زيادى از كوفه قرار داشت، با استفاده از ابزارهاى بسيار ساده‌ی چهارده قرن پيش، به اين شهر منتقل نمايد، نشان از كارآمدى بالاى حكومت علوى در سازندگى كشور و توجه به رفاه عمومى از طريق آبادانى و عمرانى كشور دارد.  نتیجه‌گیری از مطالب بیان شده در بالا به این نتیجه می‌رسیم که در مدیریت علوی، تأمین رفاه و آسايش و پیشرفت جامعه‌ی اسلامی یکی از اولویت‌های این مدیریت قرار داشته كه می‌تواند الگویی مناسب برای دولت‌مردان اسلامی به‌خصوص دولت برخواسته از عشق و علاقه‌ی وافر به اهل بیت عصمت و طهارت باشد. به یقین می‌توان گفت برای رفع فقر و نداری عامه‌ی مردم، ایجاد شغل و مسکن و زمینه‌ی ازدواج جوانان پاک این مرز و بوم، راهی جز الگوبرداری از مدیریت والای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه‌السلام نیست. جمع‌بندی رئوس برنامه‌های مدیریت علوی برای رفاه و آسايش و پیشرفت در جامعه در طول مدیریت پنج‌ساله‌ی حضرت علی (ع) به عنوان الگویی مناسب برای تمام دنیای اسلام به‌خصوص دولت‌مردان ما عبارت است از: به رسميت شناختن حق همه‌ی انسان‌ها در برخورداري از زندگي توأم با عزت، شرافت و كرامت13، اعتقاد به تفاوت كيفي طبقات و نه فاصله‌ی طبقات14، اصلاح امور مردم و اصلاح (عمران و آبادانى) شهرها و در واقع تأمین رفاه و آسايش مردم15، توزيع درست درآمدها و صرف كردن آن‌ها در عمران و آبادانى16، اهتمام بر تأمین حداقل رفاه و معيشت براى مردم17، تأکید بر تأمین رفاه و آسايش سپاهيان18، اعطاى سهم آحاد جامعه از بیت‌المال و منابع عمومى درآمد19. در پایان به همه‌ی دوستداران اهل بیت و عصمت علیهم السلام توصیه می‌شود برای پیشرفت و رفاه در زندگی به اخ‌القرآن یعنی نهج‌البلاغه‌ی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام توجه وافر نمایند.

نویسنده: دکتر رجب اکبرزاده استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور پی نوشتها: 1. نهج البلاغه فيض الاسلام، خ131، ص406 ـ 407. 2 - نهج البلاغه، نامه 28، ص388. 3 - ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج1، ص276. 4- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج7، ص36. 5- مصطفى دلشاد تهرانى، سيره ی نبوى، ج2، ص411، نقل از: كافى، ج8، ص60 ـ 61. 6- نهج البلاغه، خطبه 16، ص57. 7- نگاه كنيد به: موسوعه الامام على بن ابى طالب(ع)، ج4، ص204 ـ 206. 8- اصول كافى، ج1، ص406. 9- غارات ثقفى، ص32. 10- غارات ثقفي،ص 54.( اعطى على (ع) فى عام واحد ثلاثة اعطية ثم قدم عليه خراج اصفهان فقال: ايها الناس اغدوا فخذوا فوالله ما انا لكم بخازن. ) 11- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج1، ص270 12- بحارالانوار، ج40، ص327. 13 - بحار الانوار ، ج 32، ص 134 . 14- نهج البلاغه، سيدرضي،ج 4 ، ص53 . 15- نهج البلاغه، خطبه 131 . 16- نهج البلاغه، نامه 53 . 17- بحارالانوار، ج40، ص327. 18- نهج البلاغه، نامه 53 . 19- نهج البلاغه، خطبه 104 . منابع و مآخذ: 1- قرآن کریم 2- نهج‌البلاغه 3- مجلسی، محمدباقر. (1403ق). بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی. 4- دلشاد تهرانى، مصطفی. سيره‌ی نبوى، تهران، نشر و تحقیقات ذکر. 5- شرح نهج‌البلاغه. ابن ابى الحديد. (1378ق). به کوشش محمدابوالفضل، داراحیاء الکتب العربیه. 6- ابراهیم، الثقفی الکوفی  الغارات،  (1355ش)، به کوشش سید جلال‌الدین المحدث، بهمن. 7- الکلینی (1375ش). الکافی. به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه. 8- الری شهری و دیگران. (1421ق). قم، موسوعه الامام على بن ابى طالب(ع)، دارالحدیث. 9- نهج‌البلاغه، فيض الاسلام. 10- سید رضی، نهج‌البلاغه. (1387ق)، به کوشش عبده، بیروت، دارالمعرفه. *منبع: فصلنامه علوم اسلامی انسانی، شماره 10.


۱۳۹۳/۷/۲۹ - ۰۸:۵۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن