تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834927092
نظريه اخلاق از ديدگاه دکارت (1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نظريه اخلاق از ديدگاه دکارت (1) نويسنده:صالح حسن زاده چکيده: دکارت در پنج سال آخر عمر خود، بيشتر به مسائل روانشناختي و خلقيات انسان توجه داشت. اين مقاله برخي از اصول متعارف نظريه اخلاق دکارت را مورد بازبيني قرار مي دهد؛ به اين معنا که اذعان مي دارد اخلاق دکارت، بر مبناي علم بنا شده است، و شواهد اين حکم را نيز ارائه مي دهد؛ همچنين به اين سؤال که آيا نظريه اخلاق دکارت به مفهوم سقراطي آن مي باشد، جواب مثبت مي دهد؛ سپس با تشريح اين که اساس اخلاق، اختيار است و اين امر با مشيت الهي و وجود خطا در انسان هم منافاتي ندارد، ماهيت خير از نظر دکارت، اخلاق موقت دکارت و اصول آن را تحليل و شرح مي کند و در پايان، از انديشه هاي اخلاقي دکارت نقد و جمع بندي ارائه مي دهد. واژگان کليدي: نفس، احساسات، عواطف اميال، انفعالات، آزادي انسان، مشيت الهي، خير و فضيلت اخلاق. پيشينه تاريخي معمولاً دکارت شناسان ادعا دارند که اين متفکر در اواخر عمر خود بيشتر به مسائل روانشناختي و خلقيات انسان توجه داشته است، به ويژه آن که اليزابت (شاهزاده) که با دکارت در مکاتبه بود، در نامه هاي خود بارها از او در اين زمينه سؤالاتي کرده است. تحقيقات دکارت در اين زمينه نهايتاً به نگارش رساله معروف «انفعالات نفساني» منجر شد. گرچه پاره اي از مطالب اين رساله دکارت را در نوشته هاي قبلي او به ويژه در رساله «انسان» نيز مي توان يافت، با اين همه اين رساله نوآوري هايي دارد که نمي توان آنها را ناديده گرفت؛ گذشته از آن که در آن عصر به طور کلي به مسائلي از قبيل نفسانيات انسان زياد پرداخته مي شد و آثار مختلفي هم در اين زمينه منتشر شده بود. بدون شک دکارت، در بيان مطالب خود ردّاً و اثباتاً به آنها توجه داشته است - که البته اين امر به اصالت و جنبه بديع اثر او خدشه اي وارد نمي کند. (فروغي، ج1، ص197و مجتهدي، ص206)بعضي از اصول متعارف نظريه اخلاق دکارت 1. ما در خود احساس آزادي مي کنيم. (دکارت، اصول فلسفه، بخش اول، اصل 6)؛2. قدرت بر فعل اختياري بزرگترين کمال انسان است و با به کار بردن آن به نحو خاصي مستوجب مدح و ذم مي شويم (دکارت، اصول فلسفه، بخش اول، مفاد اصل 39)؛3. انکار اختيار انسان، به جهت قول به مشيت الهي، نامعقول است؛ ضمن آن که فهم تطبيق تقدير خدا و اختيار انسان نيز براي ما مقدور نيست (دکارت، اصول فلسفه، بخش اول، اصل41)؛4. ما از احساسات؛ عواطف و اميال خود شناخت داريم، گرچه اغلب در احکامي که درباره آنها صادر مي کنيم، به خطا مي رويم. (دکارت، اصول فلسفه، بخش اول، اصل 42)؛5. ادراکات و احساسات يا عواطف، انفعالات نفس اند که توسط بعضي حرکات ارواح ايجاد، ابقاء و تقويت مي شوند و ما آن ها را به عنوان امور خاص به نفس نسبت مي دهيم (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند 27، 28، 29)؛6. نفس با تمام اجزاء بدن متصل و متحد است ( دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند 30)؛7. تأثير اصلي تمام انفعالات در نفوس بشري اين است که نفس را متمايل به اموري کنند که انسان خود را براي آنها مهيا کند؛ مثلاً احساس ترس، ميل به فرار و احساس شجاعت، ميل به مبارزه را در انسان بر مي انگيزد (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول بند 40)؛8. هر نفسي اگر درست هدايت شود مي تواند بر انفعالات مسلط شود (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند 50)؛9. فقط شش انفعال اصلي وجود دارد (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول بخش دهم، بند 69)؛10. انفعالات در طبيعت خود خوبند و فقط بايد از استعمال نادرست و افراط کاري در آنها اجتناب کرد (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند 211)؛11.تمام خير و شر زندگي فقط مبتني بر انفعالات است (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند 212)؛12.پهنه اراده، گسترده تر از قلمرو فاهمه است و خطاهاي ما از همين جا ناشي مي شود (دکارت، اصول فلسفه، بخش 1 اصل 35)اساس اخلاق دکارت، علم است يکي از انتظارات دکارت از درخت حکمت، علم اخلاق بود. اما علم چيست؟ دکارت مي گويد که علم عبارت است از مفاهيم صريح و متمايز. اين ضابطه موجب مي شود که علم به معني رياضيات عام تلقي شود که همان فن اندازه گيري باشد. پس با اين تعريف، علم اخلاق در آرمان دکارت، علمي به دقت مکانيک و پزشکي، و ماهيت آن اساساً داخل در رياضيات عام دکارتي خواهد بود. (دکارت، اصول فلسفه، نامه دکارت به مترجم فرانسوي.) دکارت در کتاب انفعالات نفس معتقد است که کار علم اخلاق بحث و بررسي در مورد مباني رفتار بوده و رفتار ما زير سلطه انفعالات يا تأثرات مي باشد؛ پس کار علم اخلاق عبارت است از شناخت انفعالات و چگونگي دخالت آنها در رفتار ما. او در اين کتاب ابتدا از چگونگي گردش خون و عملکرد اعصاب سخن مي گويد (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند 8و9) و سپس به چگونگي شکل گيري انفعالات در بدن مي پردازد که با گردش خون و اعصاب ارتباط دارد (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند11، 12، 13) و در مرحله سوم درباره چگونگي تاثير انفعالات در رفتار و روش اصلاح آنها بحث مي کند. از نظر وي، اساس بحث در انفعالات، قبول فعل و انفعال يا تأثير متقابل نفس و بدن است. (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند2)دکارت با استفاده از الفاظ «ادراک حسي» «احساس» و «عاطفه» مي گويد: «ادراک حسي حاصل تأثير اجسام در انفعال نفس است و هرگاه انفعالات از اين جهت که وارد نفس شده اند مورد توجه باشند، احساس؛ و هرگاه معناي افکار و انديشه هايي لحاظ شوند که نتيجه نفس اند، ادراک حسي؛ و هرگاه از اين جهت که ايجاد هيجان مي کنند مورد ملاحظه قرار مي گيرند، عاطفه ناميده مي شوند. (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند27).کار علم اخلاق، آن است که احساسات، عواطف و ادراکات را- که اقسام انفعال اند- طبقه بندي کرده و تأثيرآنها را در رفتار انسان معين کند. در انفعالات، في النفسه هيچ شري وجود ندارد، فقط بايد آنها را درست به کار برد. (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند211)علت انفعالات و تفسير آنها، نه نفس بلکه نظام فيزيولوژيکي است. حال اگر دستوري اخلاقي براي هدايت انفعالات موجود باشد، اين بدان معني است که بايد علت اصلي آنها را اصلاح کرد. مثلاً انسان خشمگين را نمي توان با نصيحت به صبر دعوت کرد بلکه بايد علت خشم او را شناخت- و اين است معني «اخلاق» با شأن علمي اخلاق از نظر دکارت. (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند46)دکارت دو اصل متقابل قديمي يعني قوه شهوانيه و غضبيه را که از زمان افلاطون انفعالات نفساني را براساس آنها مورد مطالعه قرار مي داده اند، کنار مي گذارد و انفعالات را صرفاً به نحو طبيعي و مکانيکي خاص خود مورد مطالعه قرار مي دهد. بنابراين مي توان گفت در اين امر، روش او بيشتر بر علم وظايف الاعضاء مبتني است. (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند68)دکارت معتقد است که اتحاد نفس و بدن در واقع ريشه انفعالات و عواطف انساني را تعيين مي کند و در اثر تکرار امور، موجب پيدايش عادات و رفتارهاي خاصي در او مي شود؛ به سخن ديگر او اعتقاد دارد اين امور صرفاً اکتسابي اند و لذا مي توان راهي براي تغيير رفتار افراد پيدا کرد و وضع خلقي آنان را بهبود بخشيد. وي در واقع مي گويد که هر کسي عادات و رفتار خود را از تجارب قبلي خود اخذ مي کند و هيچ ضرورت ما بعدالطبيعي از اين لحاظ بر انسان حاکم نيست و لذا دکارت تصور مي کند با اعمال نوعي فن کاربردي، هر آنچه را که زندگي فردي از طريق عادت در انسان به وجود آورده است، مي توان تغيير داد و شخص را اخلاقاً متحول ساخت. (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند45)انفعالات، در نهايت به صورت اميال يا تمايلات متبلور مي شوند. اميال را از لحاظ اخلاقي مي توان به دو گروه خوب و بد تقسيم کرد. (دکارت، انفعالات نفس، بخش اول، بند88، 87، 86و بخش دوم، بند 144) سؤال عمده ي اخلاقي اين است که ميل خوب کدام است و ميل بد کدام؟ جواب دکارت اين است که ميل خوب، از «شناخت»؛ و ميل بد، از جهل يا خطا نشأت مي گيرد. آيا در اينجا دکارت به مفهوم سقراطي اخلاق رسيده است؟مفهوم سقراطي اخلاق اين که دکارت ميل خوب را ناشي از شناخت و ميل بد را ناشي از خطا مي داند، تعبير ديگري از اين اصل سقراطي است که فضيلت را عين شناخت و رذيلت را عين جهل مي داند. دکارت در يکي از نامه هاي خود به اليزابت به اين مطلب اشاره کرده و مي گويد: «فضايل حقيقي از قبيل حکمت و شجاعت داراي ماهيت مشترک هستند، يعني حقيقت اين فضايل يک چيز است.» او در اين نامه حکمت را به عنوان حقيقت ساير فضايل معرفي کرده و فضيلت شجاعت را به اين معني گرفته است که انسان بداند چگونه اقدام کند. (دکارت، اصول فلسفه، مقدمه، ص222)دکارت در نامه خود به مترجم فرانسوي کتاب اصول فلسفه مي نويسد: «مقصودم از اخلاق، عاليترين و کامل ترين علم اخلاق است که چون مستلزم آشنايي کامل با علوم ديگر است، آخرين درجه حکمت است» (دکارت، اصول فلسفه، ص217)بنابراين، اين نظريه مطابق با نظريه سقراط است که خطا و گناه را ناشي از جهل مي دانست و کمال و فضيلت را در پرتو علم جستجو مي کرد. (بعداً عده اي با مطرح ساختن علم بي تقوا براين نظريه ايراد وارد کردند.)اما دکارت هرگز اين علم کامل اخلاقي را به تفضيل تدوين نکرد؛ هر چند طبق برنامه اي که طرح کرده بود لازم مي آمد اين علم در رأس همه علوم باشد. (کاپلستون ج4، ص182)آگاهي انسان از اختيار و خداوند به اعتقاد دکارت، اين که انسان داراي اختيار است، از اوليات مي باشد و انسان براي اختيارات خود دواعي اي دارد و همواره مي خواهد نيکي و صلاح را برگزيند و از بدي بپرهيزد و اين قيد منافي آزادي نيست و بي طرف بودن اراده ي انسان را نمي توان بر اختيار حمل کرد، بلکه بايد گفت که اين بي طرفي، عين سرگرداني است. (فروغي، ص198) او مي گويد: «براي اين که مختار باشم لازم نيست که انتخاب اين يا آن يک از دو ضد براي من علي السويه باشد» (دکارت، تأملات، 4، به نقل از کاپلستون، همان، ص179)در اين جا با توجه به علم ازلي و ابدي خداوند، اين سؤال پيش مي آيد که چگونه اختيار انسان با تقدير الهي قابل تطبيق است؟دکارت در کتاب اصول فلسفه براي احتراز از مشاجرات کلامي، از ارائه راه حل قطعي خودداري مي کند. او در عين اظهار اين که «انکار اختيار انسان به جهت قول بر مشيت سابقه الهي نامعقول است» (دکارت، اصول فلسفه، بخش يک، اصل 41) مي گويد: «عاقلانه ترين کار اين است که اذعان کنيم راه حل اين مسئله وراي قدرت فهم ما است» (دکارت، اصول فلسفه، بخش يک، اصل 41) و در ادامه مي نويسد» اما ما از دو چيز اطمينان داريم: اولاً از اختيار خويش و ثانياً به وضوح و تمايز درمي يابيم که خداوند قادر مطلق است و همه حوادث را از پيش مقدر مي کند. (دکارت، اصول فلسفه، بخش يک، اصل 41؛ کاپلستون، ص178و فروغي، ص198)اما در واقع دکارت خود نيز از اين عدم قاطعيت خويش راضي نبود و لذا در مشاجره اي که ميان پروتستان هاي هلند در گرفته بود، در يک جانبگيري اعلام نمود که با پيروان گومار (Gomar) موافق است نه با پيروان آرمينيوس (Arminias) اين بدان معنا بود که او نظريه تقدير ازلي به معني اخص را ترجيح مي دهد؛ به اين معني که لطف الهي مقاومت ناپذير است و اختيار مساوي با نوعي صرافت طبع مي باشد. (نقل به معني از: کاپلستون، ص179، به نقل از گفتگو با يورمان، ص81؛ و نيز دکارت، تأملات، ص4)همچنين دکارت در نامه به مرسن (Mersenne) مي گويد: «من متناسب با دلايل و جهات بيشتري که مرا وادار به فعلي مي کند، با اختيار بيشتر به سوي آن فعل حرکت مي کنم، زيرا مسلم است که در آن صورت اراده ي من با سهولت و صرافت بيشتري به حرکت در مي آيد.» (دکارت، کليات، سوم، 382-381 به نقل از کاپلستون، ص181)اساس اخلاق، اختيار است بحث درباره اختيار وقتي صحبت از رفتار اخلاقي باشد، بيش از آنچه ذکر شد لازم است؛ زيرا اساس اخلاق بر مبناي تکليف مي باشد و تکليف نيز بدون اختيار ممکن نيست. در فلسفه دکارت، جايگاه اختيار محفوظ است و از لوازم کوجيتو مي باشد؛ اما اين که او اختيار را براي حفظ اخلاق مراعات مي کند يا اختيار از قضيه کوجيتو برخاسته است، جاي بحث دارد و چون وي نظام اخلاقي جامعي تدوين نکرده است، بحث اختيار بيشتر به زمينه تفکر فلسفي او مربوط است نه اخلاق. همچنين با توجه به تأکيد دکارت بر «احساس آزادي» (دکارت، اصول فلسفه، بخش اول، اصل6) به نظر مي رسد در فلسفه او، نه فقط خدا، که اختيار نيز شأن بحث المعرفتي دارد؛ يعني وي اختيار را در واقع براي محکم کردن پايه شناخت مي خواهد و چندان نگران اخلاق نيست. دکارت در اين بخش، علاوه بر اصل 6، در اصول 37و39 نيز به اثبات اختيار مي پردازد. او در اصل 37 قابليت ستايش افعال پسنديده را دال بر وجود اختيار مي داند و در اصل 39 دو دليل ديگر براي اختيار ذکر مي کند که در واقع دو روايت از يک دليل مي باشند: «1. در تمام افعال آگاهانه ما به نحو شهودي، اختيار مشهود است؛ 2. در جريان شک دريافتم که ملزم نيستم وجود چيزي را بپذيرم که شناخت کاملي از آن ندارم.» (دکارت، اصول فلسفه، بخش اول، اصل 29)دکارت در تأمل چهارم، ضمن اثبات عدم محدوديت اراده ي ما، بين اختيار و ارداه ي جزافيه فرق نهاده است که اختيار ما به معني اراده ي جزافيه نيست: «اگر من در شرايطي قرار داشته باشم که فعل و ترک برايم يکسان باشد (اراده جزافيه) اين حداقل و نازل ترين مرتبه اختيار است اما هر قدر گرايش من به يک طرف بيشتر باشد، آزادي بيشتري احساس مي کنم.» (دکارت، تأملات، تأمل چهار، ص72)اراده منشأ خطا است دکارت معتقد است که منشأ خطا، اراده است نه عقل و فاهمه؛ به اين دليل که پهنه اراده گسترده تر از قلمرو فاهمه مي باشد. (دکارت، اصول فلسفه، بخش اول، اصل35) او همچنين مي گويد: نمي توان خطا را به دليل اين که خدا به ما فاهمه اي که داناي مطلق باشد نداده است، به او نسبت داد؛ زيرا فاهمه هر آفريده اي محدود است و فاهمه محدود طبيعتاً بر همه چيز آگاه نيست. دکارت، اصول فلسفه، بخش اول، اصل36) به اعتقاد دکارت، در هر صورت، کمال اصلي انسان در آن است که وي اراده ي مختار دارد و شايستگي او براي ستايش يا سرزنش نيز در واقع از همين جا ناشي مي شود. (دکارت، اصول فلسفه، بخش اول، اصل37).منبع: فصلنامه آينه معرفت
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 629]
صفحات پیشنهادی
نظريه اخلاق از ديدگاه دکارت (1)
نظريه اخلاق از ديدگاه دکارت (1) نويسنده:صالح حسن زاده چکيده: دکارت در پنج سال آخر عمر خود، بيشتر به مسائل روانشناختي و خلقيات انسان توجه داشت. اين مقاله برخي از ...
نظريه اخلاق از ديدگاه دکارت (1) نويسنده:صالح حسن زاده چکيده: دکارت در پنج سال آخر عمر خود، بيشتر به مسائل روانشناختي و خلقيات انسان توجه داشت. اين مقاله برخي از ...
نظريه اخلاق از ديدگاه دکارت (2)
نظريه اخلاق از ديدگاه دکارت (2) نويسنده: صالح حسن زاده آزادي انسان و خطا آيا خطا و گناه، با ... براي وصول به سعادت در اين معني محدود، سه قاعده را بايد رعايت کرد :1.
نظريه اخلاق از ديدگاه دکارت (2) نويسنده: صالح حسن زاده آزادي انسان و خطا آيا خطا و گناه، با ... براي وصول به سعادت در اين معني محدود، سه قاعده را بايد رعايت کرد :1.
فلسفه اخلاق
فلسفه اخلاق نويسنده:رحمت الله علی رحیمی نظريه استاد مطهري در مورد اخلاق و فلسفه ... مينمايد : 1- نظريه كانت يا نظر وجدان اخلاقي – كارهاي اخلاقي توسط وجدان اخلاقي به ...
فلسفه اخلاق نويسنده:رحمت الله علی رحیمی نظريه استاد مطهري در مورد اخلاق و فلسفه ... مينمايد : 1- نظريه كانت يا نظر وجدان اخلاقي – كارهاي اخلاقي توسط وجدان اخلاقي به ...
اخلاق پيامدگرا(3)
ساختار كلي اخلاق اسلامي) مشكل اين ديدگاه اين است كه غايت گرايي و نتيجه گروي را به طور .... منابع: 1. بروس اوني. نظريه اخلاقي كانت ترجمه عليرضا آلبويه. انتشارات ...
ساختار كلي اخلاق اسلامي) مشكل اين ديدگاه اين است كه غايت گرايي و نتيجه گروي را به طور .... منابع: 1. بروس اوني. نظريه اخلاقي كانت ترجمه عليرضا آلبويه. انتشارات ...
نسبیت اخلاق از دیدگاه شهید مطهری رحمه الله
نسبیت اخلاق از دیدگاه شهید مطهری رحمه الله-نسبیت اخلاق از دیدگاه شهید مطهری ... فلسفه دكارت نیز به ابدیت تغییرناپذیر روح، حقیقت و اصول اخلاقی معتقد است [...] . .... اخلاق نسبی و مطلق را بیان كرده است،عمده نظریات ایشان در اینباره عبارتند از: 1) ...
نسبیت اخلاق از دیدگاه شهید مطهری رحمه الله-نسبیت اخلاق از دیدگاه شهید مطهری ... فلسفه دكارت نیز به ابدیت تغییرناپذیر روح، حقیقت و اصول اخلاقی معتقد است [...] . .... اخلاق نسبی و مطلق را بیان كرده است،عمده نظریات ایشان در اینباره عبارتند از: 1) ...
- ارتباط دين و اخلاق از ديدگاه آيتالله مصباح و عبدالكريم سروش
ارتباط دين و اخلاق از ديدگاه آيتالله مصباح و عبدالكريم سروش-راسخون : آيتالله ... است و دين را نسبت به اخلاق، اقلى در نظر مىگيرد؛ خلاصه نظريه وي به شرح ذيل است: 1.
ارتباط دين و اخلاق از ديدگاه آيتالله مصباح و عبدالكريم سروش-راسخون : آيتالله ... است و دين را نسبت به اخلاق، اقلى در نظر مىگيرد؛ خلاصه نظريه وي به شرح ذيل است: 1.
در سايهسار انديشه شهيد مطهري اخلاق محبت، اخلاق تكليف
بعضي گفتهاند كه معيار فعل اخلاقي اين است كه غير، هدف باشد هر فعلي كه هدف از آن فعل، خود ... نظريه ديگر در باب معيار فعل اخلاقي ميگويد معيار فعل اخلاقي احساس تكليف ... او ميگويد: هر كاري را كه انسان به حكم اطاعت بلاشرط(1) وجدان انجام بدهد، يعني ...
بعضي گفتهاند كه معيار فعل اخلاقي اين است كه غير، هدف باشد هر فعلي كه هدف از آن فعل، خود ... نظريه ديگر در باب معيار فعل اخلاقي ميگويد معيار فعل اخلاقي احساس تكليف ... او ميگويد: هر كاري را كه انسان به حكم اطاعت بلاشرط(1) وجدان انجام بدهد، يعني ...
نظریه اخلاقی افلاطون ( روایت کاپلستون)
نظریه اخلاقی افلاطون ( روایت کاپلستون)-نظریه اخلاقی افلاطون ( روایت ... 13-1- اخلاق افلاطون مبتنی بر جستجوی سعادت و نیکبختی است . ... دولت - شهر از دیدگاه افلاطون ... اخلاق در فلسفه ی دکارت تهیه کننده : مهدی امیریانمنبع : راسخون سهم دكارت در ...
نظریه اخلاقی افلاطون ( روایت کاپلستون)-نظریه اخلاقی افلاطون ( روایت ... 13-1- اخلاق افلاطون مبتنی بر جستجوی سعادت و نیکبختی است . ... دولت - شهر از دیدگاه افلاطون ... اخلاق در فلسفه ی دکارت تهیه کننده : مهدی امیریانمنبع : راسخون سهم دكارت در ...
اخلاق در فلسفه ی دکارت
اخلاق در فلسفه ی دکارت تهیه کننده : مهدی امیریانمنبع : راسخون سهم دكارت در فلسفه اخلاق چندان شناخته شده نيست؛ برخي بر اين گمان اند كه تمركز انحصاري ... نكته اي كه گفته شد مفهومي اساسي در ديدگاه اخلاقي دكارت است. .... منابع:1.دکارت، گفتار در روش2. ----، تاملات3.----، اعتراضات وپاسخها4. ... نظریه اخلاقی افلاطون ( روایت کاپلستون) ...
اخلاق در فلسفه ی دکارت تهیه کننده : مهدی امیریانمنبع : راسخون سهم دكارت در فلسفه اخلاق چندان شناخته شده نيست؛ برخي بر اين گمان اند كه تمركز انحصاري ... نكته اي كه گفته شد مفهومي اساسي در ديدگاه اخلاقي دكارت است. .... منابع:1.دکارت، گفتار در روش2. ----، تاملات3.----، اعتراضات وپاسخها4. ... نظریه اخلاقی افلاطون ( روایت کاپلستون) ...
اخلاق پيامدگرا(1)
اخلاق پيامدگرا(1) نويسنده: حميدرضا مظاهري سيف در جستجوي ابعاد نتيجه گروانه اخلاق ... يا نظريات وظيفه گروانه (Deontologism ) كه قائل به ارزش و الزام دروني اعمال و ...
اخلاق پيامدگرا(1) نويسنده: حميدرضا مظاهري سيف در جستجوي ابعاد نتيجه گروانه اخلاق ... يا نظريات وظيفه گروانه (Deontologism ) كه قائل به ارزش و الزام دروني اعمال و ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها