واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اخلاق پيامدگرا(3) نويسنده: حميدرضا مظاهري سيف در جستجوي ابعاد نتيجه گروانه اخلاق اسلامي نظريه هنجاري اسلام پس از آشنايي انديشمندان مسلمان با نظريات هنجاري اين مسئله مطرح شد كه نظريه هنجاري اسلام چيست؟ آيا يكي از اينها، تركيبي از نظريات موجود يا نظريه اي متفاوت است؟ به اين مسئله پاسخ هاي گوناگوني داده شد. از جمله اينكه بعضي كوشيدند تا نظام اخلاقي اسلام را غايت گرا معرفي كنند و در اين راستا اهداف عالي دين اسلام يعني قرب الي الله را شالوده استدلال خود قرار دادند. علي شيرواني در اين باره مي نويسد: «مكتب اخلاقي اسلام غايت انگار است، نه وظيفه گرا. ...دليل ما بر اين مدعا آن است كه در متون ديني ما (اعم از آيات و روايات) درمقام تشويق و دعوت به انجام كارهاي خير، بر اين نكته تأكيد شده است كه اين كارها موجب سعادت، آسايش، اطمينان، فلاح، فوز و مانند آن مي گردد. ...نظام اخلاقي اسلام، يك نظام غايت انگار خود گرا مي باشد. معناي اين سخن آن است كه: اولاً، فعل اخلاقي در اسلام هدف و غرض (غايت) دارد و ثانياً، آن هدف و غرض مربوط به شخص عامل است.... از نگاه قرآن بالاترين لذت و سرور و ابتهاجي كه براي انسان حاصل مي گردد، لذت حاصل از انس با خدا، قرب به او و نظر به جمال و جلال الاهي است. و «رضوان من الله اكبر» از اين رو مي توان گفت: غايت در نظام اخلاقي اسلام قرب الي الله است.» (شيرواني، علي. ساختار كلي اخلاق اسلامي) مشكل اين ديدگاه اين است كه غايت گرايي و نتيجه گروي را به طور كامل و دقيق در نظر نگرفته است. اگر نتيجه گرايي را با طرح مسائلي نظير فوز و فلاح و سعادت آن هم در ابعاد بسيار متعالي نظير قرب خداوند در نظر بگيريم، تمام وظيفه گروان، غايت انگارند. كانت با اخلاق خدا را ثابت مي كند و طرف داران امر الاهي نيز التزام به ارزشهاي اخلاقي را موافقت با امر الاهي و موجب قرب او مي دانند. نتيجه گرا دانستن اخلاق اسلامي آنجا معني دار و نافي وظيفه گرايي است كه از پيامدها و نتايج اين جهان سخن بگوييم و فروشنده منصف و سودجوي كانت را اخلاقي بدانيم. با تأكيد بر قرب الاهي و مفاهيمي نظير سعادت و كمال هيچ انديشه و انديشمندي پيامدگرا نمي شود. بر خلاف نظر پيشين گروهي از محققان مسلمان قائل به وظيفه گراي در اخلاقي اسلامي شده اند.هادي صادقي در اين باره مي نويسد: «مكتب اخلاقي اسلام چنان است كه براي همه طبقات آدميان برنامه دارد و از عالي ترين مراتب انساني تا ضعيف ترين انگيزه هاي اخلاقي را دربرمي گيرد. براي انسانهاي بلند مرتبه اي چون علي ابن ابيطالب پايه و اساس وظيفه گرايي است. تنها محرك عمل اخلاقي او وظيفه بندگي است: «وجدتك اهلاً للعباده فعبدتك»، و براي افراد متوسط شوق پاداش و بهشت: «طمعاً للجنه.» و براي سايرين هم همان ترس از عذاب: «خوفاً من نارك». ... اصل تفكر اخلاقي اسلام نوعي وظيفه گروي است. اما به لحاظ اين كه اكثر انسانها نمي توانند براين اساس عمل كنند، خودگروي و سودگروي نيز در مراتب بعدي به عنوان جانشين اخلاق اصيل و والا مطرح ميشود و به همه انواع انگيزه ها پوشش مي دهد.» (صادقي،هادي. اخلاق بدون خدا) همان طور كه مي بينيم روشن نشدن ميز و مرز شفاف اين نظريات در فلسفه غرب به كژتابي هايي انجاميده، كه مشتركات وظيفه گرايي و نتيجه گرايي به يكي از اين نظريات تأويل مي برد و در يك بازي زباني طرفداران هر نظريه، اخلاق اسلامي را به سوي خود مي كشند. وظيفه گرايي كه در عبوديت باشد با غايت گرايي هيچ تعارضي ندارد. مشكل وظيفه گرايي اين است كه در صورت انجام وظيفه، پيامدهاي شوم آن نيز مقبول باشد و تصحيح شود و اين چيزي است كه نمي تواند مورد تأييد اسلام باشد. آيا نظريه پرداز وظيفه گراي ما كساني را كه به قصد انجام وظيفه فرزند فاطمه را به شهادت رساندند و تابلوي كربلا را تصوير كردند، ارج مي نهد و حاضر است از پيامد كار آنها صرف نظر كند؟ ما ناگزيريم كه پيامدها و نتايج را در نظر بگيريم؛ اگر چه معتقد باشيم كه نتايج بد كاشف از نيات پليد است. در اين صورت نيز معيار ارزش يابي اعمال، نتايج اند و بايد در وظيفه گرا بودن خود شك كنيم. نظريه ديگري مبني بر جمع ميان وظيفه گروي و نتيجه گروي در نظام اخلاقي اسلام طرح شده كه از تك نظريه گراييهاي بالا فراتر نمي رود، محسن جوادي چنين مي نويسد: «خوب بودن ملكات نفساني و اعمال انسان در صورتي است كه با قرب الاهي رابطه اي مستقيم داشته، آدمي را به خداوند نزديك كنند و بد بودن آنها در صورتي است كه با مقام قرب الاهي يا سعادت ابدي انسان رابطه اي معكوس داشته باشند. ...بنابراين مي توان گفت كه معيار اخلاقي قرآن از جهتي غايت گرايانه است؛ اما چون سعادت را در گستره حيات آخرتي انسان هم ملحوظ مي دارد، آدمي را به تعبدي عقلاني به وحي فرا مي خواند تا در پرتو روشنايي وحي، راه سعادت ابدي را دريابد و از اين جهت به اخلاق هاي وظيفه گرايانه شبيه است.» (جوادي، محسن.اخلاق، ص 374 و )373 با اين تحليل بايد گفت كه اخلاق اسلامي به هيچ كدام از نظريات مورد بحث شبيه نيست، زيرا به خط قرمز اين نظريات نزديك نمي شود و به مشتركات بسنده كرده و در جايي كه هنوز نتيجه گروي، نتيجه گروي نشده و وظيفه گروي وظيفه گروي نشده؛ باقي مانده است. ايشان وظيفه گروي را در سعادت اخروي و بهشت و دوزخ مي بينند در حالي كه نظريه قبل از آن كه بر وظيفه گرا بودن اخلاق اسلامي تأكيد داشت، توجه به قرب خدا و عبوديت را وظيفه گرايي و توجه به بهشت و دوزخ را پيامدگرايي و براي سطوح پايين تر معرفت در نظر مي گرفت. بنابراين نه قرب و عبوديت دال بر پيامدگرا بودن اخلاق اسلامي است و نه تأكيد بر پاداش و مجازات اخروي دليل بر وظيفه گرا بودن آن. اينكه نظريه هنجاري اخلاق اسلامي چيست نيازمند كار گسترده و عميق در منابع دين با تسلط بر متد اجتهادي است. و اين كاري است كه تا كنون انجام نشده و نمي توان نظريه نهايي و كامل اسلام را ارائه داد؛ نظري كه مي تواند هيچ كدام از نظريات موجود نباشد. اما بررسي منابع دست كم اين را نشان مي دهد كه تعاليم اخلاقي اسلام با پيامدگروي مشكلي ندارد و مي پذيرد كه اصول اخلاقي را با پيامدهاي آن اگر چه اين جهاني باشند، ارزش يابي كنيم. مثلاً با توجه به رواياتي كه تأثير اخلاق بر افزايش درآمد را گوش زد مي كند، مي توان نتيجه گرفت كه عمل فروشنده منصف و سودجوي كانت ارزش اخلاقي دارد. و اخلاق اسلامي دقيقاً از اين جهت كه تا كنون به پيامدهاي اخلاقي بي توجه بوده و به خط قرمز نتيجه گروي نزديك نشده، رنجور و نحيف باقي مانده است. كسي كه ادعا كند، نظريه اخلاقي اسلام را دريافته، لازم است كه روش شناسي و استدلال هاي خود را در بيش از يك مقاله بيان كند. اما در يك مقاله مي توان نشان داد كه ابعاد نتيجه گروانه تعاليم اخلاق اسلامي بسيار پررنگ و جدي است؛ اگر چه از انديشه اخلاق دانان مسلمان پنهان مانده و در ميراث اخلاقي مسلمين غايب است. در انديشه اخلاقي اسلام مصلحت انديشي از مرزهاي اخلاق بيرون نمي ماند، بلكه يكي از مهمترين ويژگيهاي اخلاق اسلامي برخورداري از ابعاد مصلحت انديشانه است كه رويكرد نتيجه گروانه را تصحيح و تأييدكند. اين موضوع را به وضوح مي توان در روايات دنبال كرد. امام صادق عليه السلام فرموده اند: «من ساء خُلقُه عذَبَ نفسَه.» كسي كه بد اخلاق است خودش را عذاب مي دهد. (اصول كافي باب سوء خلق ح4) نيز فرمودند: «البِر و حسن الخلق يعمران الديار و يزيدان في الاعمار.» نيكي كردن و خوش اخلاقي شهرها را آباد و عمرها را زيادكند. (همان باب حسن الخلق ح8) تأكيد بر اين پيامدها را نمي توانيم مربوط به افرادي كه در مراتب پايين معرفت هستند بدانيم. زيرا همين خلق نيكو است كه پيامبر خاتم در كلام خدا به اين صفات ستوده و صاحب خلق عظيم معرفي شده است و نيز برخورداري از اين خصال نيك و بهرمندي از پيامدهاي ارجمندش را منت و رحمتي بر رسول اكرم قلمداد كرده، آن جا كه مي فرمايد: «فبما رحمهٍٍٍٍٍ من الله لنتَ لهم و لو كنتَ فظاً غليظ القلب لانفَضُوا من حولك» پس به رحمت و لطف الاهي با مردم نرم خو و خوش اخلاقي و اگر خشن و سخت دل بودي از دور تو پراكنده مي شدند. (آل عمران/159) پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله: «إن في الرفق الزياده و البركه.» بدرستي كه در مدارا كردن افزايش و بركت است. (كافي باب رفق ح7) همچنين فرموده اند: «إن الصدقه تزيدُ صاحبها كثرهً فتصدَقوا يرحمكم الله. و إن التواضع يزيد صاحبه رفعهً فتواضعوا يرفعكم الله. و إن العفو يزيدُ صاحبها عزاً فاعفوا يعزَكم الله.» همانا صدقه براي صاحبش بسيار زياد كننده و افزاينده است پس صدقه دهيد تا خداوند رحمت خويش را بر شما ببارد. و قصعاً فروتني و تواضع صاحبش را بالا مي برد و منزلت مي بخشد، پس فروتني كنيد تا خداوند به شما منزلت و بلندي دهد. و بخشش صاحبش را عزيز ميكند، پس ببخشيد تا خداوند شما را عزيز گرداند. (كافي باب تواضع1) امام باقر عليه السلام فرمودند: «صنايع المعروف و حسنُ البشر يكسبان المحبه.» نيكو كاري و خوش رويي محبتها را بدست مي آورد. (كافي باب حسن البشر ح5) روايات بسياري وجود دارد كه بر نتايج و پيامدهاي خصال و اعمال اخلاقي تأكيد مي كند؛ پيامدهاي مطلوبي كه بدون ملاحظه معاد و حيات اخروي يا صرفاً فوز و فلاح و قرب خدا بيان شده اند نظير محبوبيت، عزت، مقام و منزلت بين مردم، ثروت، سرور و شادماني، لذت و كاميابي در زندگي، موفقيت و... كه جا دارد براي فهم و دست يابي به اين آموزهها اخلاق اسلامي را از نو بخوانيم و بنويسيم. منابع: 1. بروس اوني. نظريه اخلاقي كانت ترجمه عليرضا آلبويه. انتشارات بوستان كتاب قم. 81 2. علي شيرواني: «ساختار كلي اخلاق اسلامي» فصلنامه قبسات شماره سوم سال چهارم پاييز 78.ص40غ.39 3.هادي صادقي، «اخلاق بدون خدا» نقد و نظر سال چهارم شماره اول و دوم زمستان 76 و بهار .77 4. محسن جوادي. «اخلاق» دايره المعارف قرآن كريم ج2 قم بوستان كتاب قم .1383 5. حميد رضا مظاهري سيف. «تحريف تعاليم اخلاقي تباهي تمدن اسلامي» فصلنامه كتاب نقد شماره 6. حميد رضا مظاهري سيف. «جاي خالي فقه الاخلاق» فصلنامه كتاب نقد شماره .33 7. حميد رضا مظاهري سيف. «نقد عرفان پست مدرن» فصلنامه كتاب نقد شماره .35 8. حميد رضا مظاهري سيف. «اخلاق موفقيت» هفته نامه پگاه شماره 198 9. حميد رضا مظاهري سيف. «اخلاق دارايي» هفته نامه پگاه شماره 199 10. مايكل پالمر. مسائل اخلاق ترجمه علي رضا آل بويه. انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي.1385 11. هري. جي. گنسلر. درآمدي جديد به فلسفه اخلاق. ترجمه حميده بحريني، تهران: آسمان خيال 1385 12. فصلنامه ارغنون شماره 16. انتشارات وزارت ارشاد اسلامي. 13. ويليام كي فرانكنا. فلسفه اخلاق. ترجمه هادي صادقي. انتشارات طه .1375 14. لارنس سي.بكر، تاريخ فلسفه اخلاق ترجمه گروهي از مترجمان. انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني .1378 15. An Introduction to the Principls of Morals and Legislatin .(eds) J.H.Burns and H.L.A.Hart .16 Mill John Utilitarianism (New York: Library of Liberal) (Arts1957) Kant Immanuel. Groundwork of Metaphysic of Morals Translated.With analysis and notes.by H.J.Patan in the Moral Law منبع:http://www.pegahhowzeh.com /س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 435]