تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص): هرگاه سفره پهن مى‏شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى‏آيند. چون بنده ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834746009




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عاشقانه روز هجدهم میهمانی/شب قدر هر انسان با دیگری متفاوت است/حق مردم بر گردن علی(ع) چیست؟


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: عاشقانه روز هجدهم میهمانی/شب قدر هر انسان با دیگری متفاوت است/حق مردم بر گردن علی(ع) چیست؟ فرهنگ > دین و اندیشه - قدم به هجدهمین روز از میهمانی خدا گذاشته ایم، از میزبان مهربان و بخشنده یاری می خواهیم تا دعاهایمان را مستجاب کند و ما را به درک شب قدر برساند. پرونده روز هجددهم به دوستداران اخلاق و نیکویی تقدیم می شود.

لطفا منتظر بمانید...

در روزی از ماه مبارک رمضان قرار گرفته ایم که به اولین شب قدر منتهی می شود، شبی برتر از هزاران شب... به مناسبت این ایام ویژه در روزهای منتهی به شب های قدر، پرونده روزانه خبرآنلاین با توقف سیر انتشار مطالب قبلی، مطالبی مناسب با این شب ها منتشر می کند، امید که مقبول روزه داران و بندگان خدا بیافتد. امشب به بخشش خدا پناه ببریم، از گذشته توبه کنیم تا همه دعاهایمان برآورده شود فایلی که در ابتدای مطلب می شنوید، سخنان آیت الله آقا مجتبی تهرانی (که روانش غرق رحمت الهی باد) است. در بخشی از این سخنرانی می شنویم: «در روایت داریم که پیامبر(ص) فرمود که درهای آسمان در شب قدر باز است. لذا قدر این شب را بدانیم و بهترین بهره را بگیریم. از ناحیه خداوند هیچ مانعی نیست. به فرمان الهی در شب قدر به یک سنخ از امور رسیدگی می شود. در شب نوزدهم داریم که تقدیر در آن صورت می گیرد. تقدیر به معنای اندازه گیری کردن امور است برای سال آینده. البته در بررسی آینده، گذشته ما و اعمال سال گذشته ما تاثیرگذار است. خدا امشب درها را باز گذاشته تا همه بتوانند بیایند و می خواهد خودش باشد و بنده اش. از طرف او همه حجاب ها برطرف شده است، اما آیا ما خودمان مانعی ایجاد کرده ایم یا نه؟ در روایت هست که می فرماید: اجابت دعایت را به تاخیر نینداز. یعنی تو راه اجابت دعاها را با گناهانت مسدود کردی. علی (ع) فرمود: گناه مانع از اجابت دعاست. پس از آن طرف درها باز است و از این طرف این من هستم که مانع دارم... شب نوزدهم شبی است که انسان باید پناه به غفاریت خدا ببرد توبه کند و به سوی او برود و خدا نیز او را می پذیرد.» و در دعای امروز می خوانیم: «خدایا آگاهم نما در آن براى برکات سحرهایش و روشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش و بکار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان. » نجوای امروز را اینجا بشنوید.  

در پس این ماه‌های همه تكرارى و سرد، گاه شب قدرى هست و در آن از همه افق‌هاي وجودي آدمي فرشته مي‌بارد «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ۱۝ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ۲۝ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ۳۝ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ ۴۝ سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ۵۝ ما «آن» را فرود آورديم در شب قدر. و چه مي داني كه شب قدر چيست؟شب قدر از هزار ماه برتر است. فرشتگان و آن روح دراين شب فرود مي‌آيند به اذن خداوندشان از هر سو. سلام بر اين شب تا آنگاه كه چشمه خورشيد ناگهان مي‌شكافد!» و تاريخ قبرستاني است طولاني و تاريك، ساكت و غمناك، قرن‌ها از پس قرن‌ها همه تهي و همه سرد، مرگبار و سياه، و نسل‌ها در پي نسل‌ها، همه تكرارى و همه تقليدى، و زندگي‌ها، انديشه‌ها و آرمان‌ها همه سنتي و موروثي، فرهنگ و تمدن و هنر و ايمان همه مرده ريگ! ناگاه در ظلمت افسرده و راكد شبي از اين شب‌هاى پيوسته، آشوبى، لرزه‌اى، تكان و تپشي كه همه چيز را بر مي‌شورد و همه خواب‌ها را برمي‌آشوبد و نيمه سقف‌ها را فرو مي‌ريزد. انقلابي در عمق جان‌ها و جوششي در قلب وجدان‌هاي رام و آرام، درد و رنج و حيات و حركت و وحشت و تلاش و درگيري و جهد و جهاد عشق و عصيان و ويرانگري و آرمان و تعهد، ايمان و ايثار! نشانه‌هايي از يك «تولد بزرگ»، شبي آبستن يك مسيح، اسارتي زاينده يك نجات! همه جا، ناگهان «حيات و حركت»، آغاز يك زندگي ديگر، پيداست كه فرشتگان خدا همراه آن «روح» در اين شب به زمين، به سرزمين، به اين قبرستان تيره و تباه كه در آن انسان‌ها، همه اسكلت شده‌اند، فرود آمده‌اند. اين شب قدر است... شب سرنوشت، شب ارزش، شب تقدير يك انسان نو، آغاز فردايي كه تاريخي نو را بنياد مي‌كند. اين شب از هزار ماه برتر است، شب مشعرى است كه صبح عيد قربان را در پي دارد و سنگباران پرشكوه آن سه پايگاه ابليسي را! شب سياهي كه در كنار دروازه منى است، سرزمين عشق و ايثار و قرباني و پيروزى! و تاريخ همه اين ماه‌هاى مكرر است، ماه‌هايي همه مكرر يكديگر، سال‌هايي تهي و عقيم، قرن‌هايي كه هيچ چيز نمي‌آ‏فرينند، هيچ پيامي بر لب ندارند، تنها مي گذرند و پير مي‌كنند و همين و در اين صف طولاني و خاموش، هر از چندى شبي پديدار مي‌گردد كه تاريخ مي‌سازد، كه انسان نو مي‌آفريند و شبي كه باران فرشتگان خدايي باريدن مي‌گيرد، شبي كه آن روح در كالبد زمان مي‌دمد، شب قدر! شبي كه از هزار ماه برتر است، آن چنانكه بيست و چند سال بعثت محمد، از بيست و چند قرن تاريخ ما برتر بود. سال‌هايي كه آن «روح» برملتي و نسلى فرود مي‌آيد از هزار سال تاريخ وى برتر است. و اكنون، بر اندام اين اسلام اسکلت شده، برگور اين نسل مدفون و برقبرستان خاموش ما، نه آن روح فرود آمده است، سياهي و ظلمت و وحشت شب هست، اما شب قدر؟ شبى كه باران فرو مى‌بارد، هر قطره‌اش فرشته‌اي است كه بر اين كوير خشك و تافته، در كام دانه‌اى، بوته خشكي و درخت سوخته‌اى و جان عطشناك مزرعه‌اى فرو مى‌افتد و رويش و خرمي و باغ و گل سرخ را نويد مى‌دهد. چه جهل زشتي است در اين شب قدر بودن و در زير اين باران ماندن و قطره‌اى از آن برپوست تن و پيشاني و لب و چشم خويش حس نكردن، خشك و غبار آلود زيستن و مردن! هركسى يك تاريخ است. عمر، تاريخ هر انساني است و در اين تاريخ كوتاه فردى، كه ماه‌ها همه تكرارى و سرد و بى معنى مى‌گذرد، گاه شب قدرى هست و در آن از همه افق‌هاي وجودي آدمي فرشته مي‌بارد و آن روح، روح القدس، جبرئيل پيام‌آور خدايي برتو نازل مي‌شود و آن گاه بعثتى، رسالتى، و براى ابلاغ، از انزواى زندگى و اعتكاف تفكر و عبادت و خلوت فراغت و بلندى كوه فرديت خويش به سراغ خلق فرود‌ آمدني و آنگاه، در گيرى و پيكار و رنج و تلاش و هجرت و جهاد و ايثار خويش به پيام! كه پس از خاتميت، پيامبري نيست، اما «هرآگاهي وارث پيامبران است»! آن «روح» اكنون فرود آمده است، در «شب قدر» به سر مي‌بريم. سال‌ها، سال‌هاي شب قدر است، در اين شبي كه جهان ما را در كام خود فرو برده است و آسمان ما را سياه كرده است، باران غيبي باريدن گرفته است، گوش بدهيد، زمزمه نرم و خوش آهنگ آن را مي‌شنويد، حتي صداي روييدن گياهان را در شب اين كوير مى‌توان شنيد. سلام بر اين شب، شب قدر، شبي كه از هزار ماه، از هزار سال و هزار قرن برتر است، سلام، سلام، سلام،... تا آن لحظه كه خورشيد قلب اين سنگستان را بناگاه بشكافد، گل سرخ فلق برلب‌هاى فسرده اين افق بشكفد و نهر آفتاب بر زمين تيره ما ... و بر ضمير تباه ما نيز جارى گردد. تا صبح بر اين شب سلام!  

تنگ نظری و خشک مذهبی که امروز هم در جامعه اسلامی هست، همان است که به جان اصحاب فضیلت می افتد و آنها را متهم به نامسلمانی می کند / خوارج زود تکفیر و تفسیق می کردند خوارج امروز تنگ نظری مذهبی از خصيصه‏ های خوارج است اما امروز آن را باز در جامعه اسلامی می‏ بينيم. اين همان است كه گفتيم خوارج شعارشان از بين رفته‏ و مرده است اما روح مذهبشان كم و بيش در ميان بعضی افراد و طبقات‏ همچنان زنده و باقی است. بعضی از خشك مغزان را می‏ بينيم كه جز خود و عده ‏ای بسيار معدود مانند خود، همه مردم جهان را با ديد كفر و الحاد می ‏نگرند و دائره اسلام و مسلمانی را بسيار محدود خيال می‏ كنند. خوارج با روح فرهنگ اسلامی آشنا نبودند ولی شجاع‏ بودند. چون جاهل بودند تنگ نظر بودند و چون تنگ نظر بودند زود تكفير و تفسيق می‏ كردند تا آنجا كه اسلام و مسلمانی را منحصر به خود می ‏دانستند و ساير مسلمانان را كه اصول عقائد آنها را نمی‏ پذيرفتند كافر می‏ خواندند و چون شجاع بودند غالبا به سراغ صاحبان قدرت می ‏رفتند و به خيال خود آنها را امر به معروف و نهی از منكر می‏ كردند و خود كشته می‏ شدند و گفتيم در دوره ‏های بعد جمود و جهالت و تنسك و مقدس مابی و تنگ نظری آنها برای‏ ديگران باقی ماند اما شجاعت و شهامت و فداكاری از ميان رفت. خوارج بی‏ شهامت، يعنی مقدس مابان ترسو، شمشير پولادين را به كناری گذاشتند و از امر به معروف و نهی از منكر صاحبان قدرت كه‏ برايشان خطر ايجاد می ‏كرد صرف نظر كردند و با شمشير زبان به جان صاحبان‏ فضيلت افتادند. هر صاحب فضيلتی را به نوعی متهم كردند به طوری كه در تاريخ اسلام كمتر صاحب فضيلتی را می‏ توان يافت كه هدف تير تهمت اين‏ طبقه واقع نشده باشد. يكی را گفتند منكر خدا، ديگری را گفتند منكر معاد، سومی را گفتند منكر معراج جسمانی و چهارمی را گفتند صوفی، پنجمی را چيز ديگر و همينطور، به طوری كه اگر نظر اين احمقان را ملاك قرار دهيم‏ هيچ وقت هيچ دانشمند واقعی مسلمان نبوده است. وقتی كه علی تكفير بشود تكليف ديگران روشن است. بوعلی سينا، خواجه نصير الدين طوسی، صدرالمتألهين شيرازی، فيض كاشانی، سيد جمال الدين اسد آبادی و اخيرا محمد اقبال پاكستانی از كسانی هستند كه از اين جام جرعه‏ ای به كامشان‏ ريخته شده است. بوعلی در همين معنی می‏ گويد :
كفر چو منی گزاف و آسان نبود    محكمتر از ايمان من ايمان نبود
در دهر يكی چو من و آنهم كافر   پس در همه دهر يك مسلمان نبود خواجه نصيرالدين طوسی كه از طرف شخصی مسمی به " نظام العلماء " مورد تكفير واقع شد، می‏ گويد:
نظام بی‏ نظام ار كافرم خواند      چراغ كذب را نبود فروغی
مسلمان خوانمش، زيرا كه نبود   دروغی را جوابی جز دروغی به هر حال ، يكی از مشخصات و مميزات خوارج تنگ نظری و كوته بينی‏ آنها بود كه همه را بي دين و لامذهب می‏ خواندند. علی، عليه اين كوته نظری‏ آنان استدلال كرد كه اين چه فكر غلطی است كه دنبال می‏ كنيد؟ فرمود: پيغمبر، جانی را سياست می‏ كرد و سپس بر جنازه او نماز می‏ خواند و حال آنكه‏ اگر ارتكاب كبيره موجب كفر بود پيغمبر بر جنازه آنها نماز نمی‏ خواند زيرا بر جنازه كافر نماز خواندن جايز نيست و قرآن از آن نهی كرده است. شرابخوار را حد زد و دست دزد را بريد و زنا كار غير محصن را تازيانه زد و بعد همه را در جرگه مسلمان ها راه داد و سهمشان را از بيت‏ المال قطع نكرد و آنها با مسلمانان ديگر ازدواج كردند. پيغمبر مجازات‏ اسلامی را در حقشان جاری كرد اما اسمشان را از اسامی مسلمان ها بيرون نبرد. فرمود فرض كنيد من خطا كردم و در اثر آن، كافر گشتم ديگر چرا تمام‏ جامعه اسلامی را تكفير می‏ كنيد؟ مگر گمراهی و ضلال كسی موجب می‏ گردد كه‏ ديگران نيز در گمراهی و خطا باشند و مورد مؤاخذه قرار گيرند؟ چرا شمشيرهايتان را بر دوش گذارده و بی‏ گناه و گناهكار - به نظر خودتان - هر دو را از دم شمشير می‏ گذرانيد؟ در اينجا اميرالمؤمنين از دو نظر بر آنان عيب می‏ گيرد و دافعه او از دو سو آنان را دفع می ‏كند: يكی از اين نظر كه گناه را به غير مقصر نيز تعميم‏ داده ‏اند و او را به مؤاخذه گرفته‏ اند و ديگری از اين نظر كه ارتكاب گناه‏ را موجب كفر و خروج از اسلام دانسته يعنی دائره اسلام را محدود گرفته‏ اند كه هر كه پا از حدود برخی مقررات بيرون گذاشت از اسلام بيرون رفته است.‏ علی در اينجا تنگ نظری و كوته بينی را محكوم كرده و در حقيقت پيكار علی با خوارج، پيكار با اين طرز انديشه و فكر است نه پيكار با افراد، زيرا اگر افراد اين چنين فكر نمی‏ كردند علی نيز اين چنين با آنها رفتار نمی‏ كرد. خونشان را ريخت تا با مرگشان آن انديشه ‏های نيز بميرد، قرآن‏ درست فهميده شود و مسلمانان، اسلام و قرآن را آنچنان ببينند كه هست و قانون گذارش خواسته است. در اثر كوته بينی و كج فهمی بود كه از سياست قرآن به نيزه كردن گول‏ خوردند و بزرگترين خطرات را برای اسلام به وجود آوردند و علی را كه‏ می‏ رفت تا ريشه نفاق ها را بر كند و معاويه و افكار او را برای هميشه‏ نابود سازد، از جنگ بازداشتند و به دنبال آن چه حوادث شومی كه بر جامعه اسلامی رو آورد؟ خوارج در اثر اين كوته نظری، ساير مسلمانان را عملا مسلمان نمی‏ دانستند، ذبيحه آنها را حلال نمی‏ شمردند، خونشان را مباح می ‏دانستند، با آنها ازدواج نمی‏ كردند.  

هر انسانی شب قدری دارد که با شب قدر انسان دیگر متفاوت است «حم ﴿١﴾ وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿٢﴾ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ ﴿٣﴾ فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ ﴿٤﴾ أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ ﴿٥﴾ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿٦﴾
حم. سوگند به کتاب روشنگر . که ما آن را در شبی مبارک نازل کردیم ، ما بیم دهنده بوده ایم. در آن شب هر فرمانی بر حسب حکمت صادر می شود. فرمانی ا زجانب ما، و ما همواره فرستنده آن بوده ایم. رحمتی است از جانب پروردگارت و هر آینه او شنوا و داناست.» سوره دخان، از سوره هایی است که در شب قدر می خوانند. آیات ابتدایی آشکارا نشان می دهد که این سوره به طور مشخص به موضوع لیلة القدر می پردازد.  هنگامی که مسلمانان شب قدر را گرامی می دارند، در حقیقت خاطرات عزیزترین شب از شب های تاریخ خود را گرامی می دارند. شبی که قرآن کریم در آن نازل شده و همه چیز برای امیت تعریف شده و راه برای او تبیین شده است. زمانی که این شب را گرامی می داریم در حقیقت با این شب تجدید عهد می کنیم و در برابر خویش تصویر جدیدی از نزول قرآن قرار می دهیم تا گذشته خویش را محاسبه و بررسی کنیم و راه و تصمیم آینده را برگیریم. در روایاتی که از رسول خدا(ص) نقل شده، آمده است که شب قدر تا روز قیامت در این امت باقی است. قرآن در شب قدر نازل شده، اما در این شب مبارک چیز دیگری نیز وجود دارد. آن چیست؟ به اعتقاد من، معنای شب قدر با مفهوم روزه در ماه رمضان کاملا مرتبط است. ملاحظه می کنید که روزه آماده سازیانسان روزه دار است برای این که در درجه اول حجاب را از برابر دیدگان عقل بر می دارد و سبب می شود که او ببیند و فکر کند و بیاموزد و بیشتر از روزهایی که غذا بیشتر می خورد بفهمد. از سوی دیگر روزه انسان را نسبت به دردهای دیگران حساس می کند و این گونه عاطفه او را حساس تر و فراگیرتر می کند. سوم این که روزه نوعی آمادگی و پایداری در خود انسان ایجاد می کند، چرا که او در برابر خواهش ها و وسوسه ها و سختی ها می ایستد و در نتیجه صبر او بیشتر می شود و صبر با روزه رابطه ای ژرف دارد. ملاحظه می کنیم که روزه به انسان روزه دار سه ویژگی می بخشد: فهم بیشتر، احساس بیشتر و صبر بیشتر. این عناصر سه گانه در حقیقت وسایلی است تا آدمی برای آینده خویش و تعیین سرنوشت خود تصمیم بگیرد. پس انسانی که روزه می گیرد، در نتیجه روزه خود بینشی روشن تر دارد و دردهای جامعه را بیشتر حس می کند و صبر او برای ادامه راه افزون تر می شود. پس این انسان، کسی است که می تواند تصمیم بگیرد و راهی برای اینده خویش ترسیم کند و سرنوشت خویش را از خلال این تصمیم مشخص کند. بنابراین ماه رمضان دوره آموزشی است که سرنوشت انسان را مشخص می کند و معنایش این است که سرنوشت او طی سال آینده بر اساس چارچوبی است که در ماه رمضان در قلب مومن و در درجه ای که مومن بدان می رسد، طراحی می شود. در نتیجه در ایام قدر، آن هنگام که آدمی به این دوره آموزشی می رسد، به درجه کاملی رسیده است.  در برخی از روایات آمده است که هر انسانی شب قدری دارد که با شب قدر انسان دیگر متفاوت است و این معنا بر مفهومی که از ارتباط میان شب قدر و روزه برگرفتیم منطبق است. معنای دیگری نیز وجود دارد که با مفهوم دعا مرتبط است. در آیه 186 بقره می خوانیم که: «چون بندگان من درباره من از تو می پرسند بگو که من نزدیک و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم.» این آیه در وسط آیات روزه است، بنابراین آشکارا میان دعا و استجابت دعا و روزه ارتباط وجود دارد. بی شک دعا تاثیری شگرف در سرنوشت انسان و در تصمیم برای این سرنوشت دارد.
بنابراین ماه رمضان، ماه استجابت دعا است و دعا در این حالت، حال صفای قلب، حال دوری آدمی از کینه ها، حال بینش انسان و احساس کردن مسائل دیگران و صبر اوست. در این حالت است که شرایط دعا فراهم است و دعای آدمی مستجاب می شود و در نتیجه ماه رمضانمان در سرنوشت تاثیر می گذارد.  

حق مردم بر گردن امیرالمومنین (ع) چیست؟
ادب کمالی بالاترین کمال آدمی آن است که به ادب حق مودب شود. کمالات انسانی در او ظهور یابد، فطرت کمال خواه او به کمال مطلوب برسد و تا آن جا که می تواند، منشا خیرات گردد. اگر انسان به ادب کمالی و صفاتی انسانی متصف نشود، کمالات انسانی در او ظهور ننماید و به لطافت وجودی دست نیابد. د رهر صورت انسانی فاسق جلوه می کند که از محتوای انسانی به دور است و از او جز تباهگری، خشونت ورزی و خونریزی عملی بر نمی آید. علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: فقدان ادب، سبب هر شر و بدی است. امیرمومنان علی (ع) بیشترین همتش بر این بود که موانع راه کسب کمالات انسانی را از پیش پای مردمان بردارد و زمینه لازم برای رسیدن آنان به ادب کمالی را فراهم کند، اینشان این مسئله را از حقوق مردم می دانست و در خطبه 34 نهج البلاغه می فرماید: «شما را بر من حقی است. بر من است که شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید و آداب بیاموزم تا بدانید.» علی (ع) همگان را سفارش می کند که بدین امر حیاتی قیام کنند و وجود خود را به ادبی کمالی شعله ور سازند: «قلب و وجود خود را با ادب شعله ور ساز و برافروز، چنان که آتش با هیزم شعله ور و برافروخته می شود.» /6262
دانلود


لینک را کپی کنید دانلود


چهارشنبه 25 تیر 1393 - 12:41:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن