تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835736374
بررسی و نقد دیدگاههای قرآنی و حدیثی قرآنیّون اهل سنّت - بخش دوم و پایانی تاریخ تدوین حدیث نبوی و ردّ قرآنیّون
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسی و نقد دیدگاههای قرآنی و حدیثی قرآنیّون اهل سنّت - بخش دوم و پایانیتاریخ تدوین حدیث نبوی و ردّ قرآنیّون
پژوهش حاضر به بررسی مهمترین اندیشههای قرآنی و حدیثی جریان فکری نوظهوری موسوم به قرآنیّون میپردازد که خاستگاه آغازین این جریان شبهقارّة هند بود.
3ـ5) شبهة سوم؛ سنّت پیامبر، اعمّ از قولی و فعلی، مقیّد به زمان پیامبر است و عمومیّت زمانی و مکانی ندارد از سخنان قرآنیّون چنین برمیآید که حتّی سنّت عملی پیامبر(ص)را قبول ندارند؛ زیرا میگویند: «سنّت قولی و عملی پیامبر(ص)حجّیّت مطلقة زمانی و مکانی ندارد، چون آن حضرت احکامی را به تناسب آن عصر و زمان و نیز در فضای آن منطقه و در شرایط خاص صادر فرموده است و مقتضیّات آن زمان و آن مردم و فضایی که آن احکام صادر شده، اکنون از بین رفته و سپری شده است و آن فضا، شرایط و آن احکام معلوم نیست که وفق مصالح کنونی و متناسب با نیاز زمان ما باشد، لذا میتوان گفت اطاعت از سنّت متناسب با آن زمان صرفاً حجّیّت برای آن عصر و فضا داشته است و برای عصر ما الزامآور نیست. طبق این پندار، فهم پیامبر(ص)از قرآن برای مسلمانان آینده الزامآور نیست و فضا، شرایط و مقتضیّات آن عصر که قرن هفتم میلادی بوده است و احکام خاصّ خود را ایجاب میکرده، صلاحیّت حجّیّت برای عصر حاضر را ندارد و قابل اجرا برای شبهجزیرة کنونی و مناطق دیگر این زمان را ندارد. زمان و مکان دو عامل مؤثّر در نتایج اندیشههای نوین و متحوّل عصر جدید میباشد و تحکّم در مورد اجرای آن سنّت در عصر جدید و تعمیم فهم پیامبر(ص)از قرآن برای این عصر نوعی فهم نادرست از اسلام است. به علاوه منع از حدیث از سوی آن حضرت و یارانش خود دالّ بر این است که آنان خوب میفهمیدند که سنّت و حدیث فقط مرتبط و ناظر به زمان و مکان خودشان است و صلاحیّت برای زمانها و مکانهای دیگر ندارد. لذا تدوین سنّت را رها کردند تا مسلمانان آینده را در آشفتگی و زحمت نیندازند (ر.ک؛ مطعنی، 1420ق.: 134). صبحی منصور نوشته است: «پیامبر(ص)اجتهاد در تشریع نکرده ولیکن موظّف بوده که در اطاعت خدا و اعمال دستورهای او و اجرای شریعت او بکوشد، حتّی مأمور بود که با مؤمنان در این مورد به رایزنی بپردازد، ولی آیا اجتهاد آن حضرت در مقام تطبیق احکام برای مؤمنانی که بعد از او آمدند، صلاحیّت و (حجّیّت) دارد؟ آنچه به نظر میرسد آنکه اجتهاد پیامبر(ص)در اِعمال و تطبیق احکام و نصوص شرعی تابعی از امکانات بشری و شرایط زمانی و مکانی و مردم پیرامونش بوده است» (صبحی منصور، 2006 م.: 77). هرچند واضح است که آن شروط با شروط زمانی و مکانی عصر ما گوناگون است و در نتیجه، اجتهاد آن حضرت در آن زمان و برای مردم آن عصر صورت گرفته، نمیتواند برای ما و مردم بعد از پیامبر(ص)الزامآور باشد (ر.ک؛ همان). پاسخ شبهة سوم آنچه در این شبهه گفته شده، چیزی جز انهدام و ویران ساختن حجّیّت سنّت بیانی پیامبر(ص) نیست که ضرورت آن از آیات قرآن کریم بیان گردید. آیاتی مثل: ﴿...وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ...﴾ (النّحل/ 44). بدیهی است که واژة «النّاس» در آیة مقیّد به کسانی نیست که معاصر پیامبر(ص)بودهاند و یا اختصاصی به مردم مکّه و مدینه ندارد، بلکه همة مردم تا روز قیامت را شامل میشود و حجّیّت کلام آن حضرت را برای تمام مردم شامل میگردد. از این روست که دانشمندان علوم قرآنی و مفسّران فریقین تصریح کردهاند که اسباب نزول نمیتواند مخصّص واقع شود و بیان کردهاند که: «العِبرَةُ بِعُمُومِ اللَّفظِ لاَ بِخُصِوصِ السَّبَبِ»؛ زیرا مضمون آیات بر همة موارد مشابه که به مرور زمان به وجود میآید، قابل تطبیق است و منحصر به مورد نزول نمیشود و می توان گفت که یکی از مهمترین مصادیق اعجاز قرآن کریم قابلیّت تطبیق و جری آن بر مصادیق و موارد مماثل آن در طیّ زمان است؛ زیرا احکام، معارف و تعالیم قرآن با فطرت لایتغیّر انسانی کاملاً متلائم و سازگار میباشد و همین خصوصیّت دربارة سنّت نبوی نیز صادق است و همانگونه که گذشت، طبق دلالت آیات قرآنی، دستورها و سنّت پیامبر(ص)همان فرمان و سنّت خدای عزّ و جلّ است. همچنین اگر گفته شود که سنّت نبوی اختصاص به عصر پیامبر(ص)و مردم مکّه و مدینه دارد، نتیجهاش آن است که قرآن هم مختصّ همان عصر و مکان باشد؛ زیرا قرآن و سنّت، طبق دلایلی که بازگو شد، از حیث حجّیّت و تشریع ملازم یکدیگر و عدل هم هستند؛ مثلا در این آیة شریفه: ﴿وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ﴾ (النّور/ 56). انجام نماز، پرداخت زکات و اطاعت رسول قرین هم قرار گرفته است، حال پرسش این است که اگر انجام نماز و پرداخت زکات صلاحیّت استمرار زمانی و مکانی دارد و این دستورها برای همة مردم تا زمان قیامت علّیّت و حجّیّت دارد، پس اطاعت از رسول خدا و سنّت نبوی هم که قرین این اوامر قرار گرفته، صلاحیّت فعلیّت و حجّیّت برای تمامی مردم إلییوم القیامة را دارد و در نتیجه، کلام قرآنیّون نادرست و مردود است و اگر بگویید سنّت نبوی بعد از رحلت پیامبر(ص)صلاحیّت فعلیّت و حجّیّت را ندارد، نتیجهاش آن است که قرین سنّت نبوی، یعنی امر به نماز و زکات هم صلاحیّت فعلیّت و حجّیّت خود را از دست داده باشد. چیزی که خود قرآنیّون هم ظاهراً به آن ملتزم نمیشوند و زیر بار آن نمیروند. به علاوه، اگر حجّیّت سنّت نبوی بعد از رحلت را نپذیریم، لازم میآید که حجّیّت آیات زیادی را که پیامبر(ص)را اسوه و الگو معرّفی کرده است و آیاتی را که امر به اطاعت از آن حضرت نموده، بیمعنی دانسته است و از حجّیّت خارج کنیم؛ زیرا حجّیّت این آیات طبق پندار قرآنیّون با رحلت پیامبر(ص)منقضی گشته و سپری شده است و این سخنی است که هیچ مسلمان عاقلی تفوّه به آن را نمیگوید، تا چه رسد که بدان باورمند گردد. پرسش دیگر اینکه شما قرآنیّون صلاحیّت و حجّیّت قرآن برای همة زمانها را قبول دارید و صبحی منصور که خود از قرآنیّون میباشد، در ذیل آیة ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ...﴾ (لقمان/ 6). مینویسد: «وقتی پروردگار عزّ و جلّ میفرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ» حقیقتی را برای تمام جوامع انسانی که در آن «ناس» وجود دارد، تثبیت میکند و هر زمان و هر مکان را شامل میشود» (همان). اکنون از وی میپرسیم که به چه دلیل حجّیّت سنّت نبوی را که مستفاد از آیة ﴿وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ﴾ (النّحل/ 44)، میباشد، محدود به مردم «ناس» زمان پیامبر(ص)میکنید و چرا ناس (مردم) در آیة قبلی را محدود به زمان و مکان خاص نمیکنید. مگر چه فرقی بین دو آیه وجود دارد؟! اگر اقرار به صلاحیّت قرآن برای همة عصرها و نسلها دارید، پس باید ملتزم به این سخن در تمام آیات قرآن شوید، نه اینکه آیات دالّه بر حجّیّت سنّت نبوی را استثناء کنید. این شیوة برخورد با مصداقی از ایمان به برخی از آیات و کفر به برخی از آیات دیگر است. 4ـ5) شبهة چهارم و پاسخ آن؛ اگر سنّت جزیی از دین بود، پیامبر کتابت حدیث را منع نمیکرد میتوان این شبهه را ضعیفترین شبهة قرآنیّون به شمار آورد که عقلاً و شرعاً قابل اعتماد نیست. در عین حال که با تعداد زیادی از روایات متواتری که اجازه، بلکه تأکید پیامبر در تدوین روایات را بیان میکند، تنافی دارد. قرآنیّون به منظور اثبات صحّت ادّعایشان به حدیثی مخدوش و نامعتبر استشهاد میکنند! احمد صبحی منصور میگوید: «در اثبات این ادّعا همین بس که پیامبر ما را از کتابت غیر قرآن نهی کرده است و بزرگان صحابه نیز طریق او را پیش گرفتند و به قرآن بسنده کردند. تدوین احادیث منتسب به پیامبر طبق آثار صحابه، معصیت و مخالفت با امر و وصیت اوست که این حرکت دو قرن پس از وفات پیامبر، یعنی در قرن سوم آغاز شد. در ادامه اظهار میدارد: «ممنوعیّت کتابت حدیث از سوی صحابه پس از پیامبر دلیل محکمی است بر منع حضرت از تدوین حدیث و روایت آن... و دلیل ما بر این ادّعا، نهی پیامبر از کتابت غیر قرآن است» (صبحی منصور، 2006 م.: 138). چنانکه از قول آن حضرت گفتهاند: «لاَ تَکتُبُوا عَنَّی وَمَن کَتَبَ عَنَِّی غَیرَ القُرآنَ فَلیُمحِه» (عبدالخالق، 1413ق.: 392). صحابه نیز پیرو این امر، کتابت و حفظ آن را فروگذاشتند و عمر راویان حدیث را تهدید کرد و عدّهای از آنان را به جُرم کتابت حدیث حبس کرد» (ابنحنبل: ح1070؛ ابنالحجّاج، ح 3004؛ التّرمذی: ح 2665 و ابنماجه: ح 37). بررسی آراء صبحی منصور نیازمند دقّت نظر در چند مسئله است: 1ـ برخلاف ادّعای صبحی منصور، چنانچه بعداً نیز خواهیم گفت، تدوین حدیث از اواخر قرن اوّل هجری آغاز شد. 2ـ روایتی که صبحی منصور در اثبات نهی پیامبر(ص)از تدوین حدیث به آن استشهاد دارد، روایتی مخدوش از ابوسعید خدری است. 3ـ ادّعای صبحی منصور در اینکه عمر راویان را تهدید میکرد حقّی است که از آن ارادة باطل شده است. 1ـ4ـ5) تاریخ تدوین حدیث نبوی و ردّ قرآنیّون به جرئت میتوان گفت که تدوین حدیث از همان عصر پیامبر(ص)آغاز گردید. با مطالعة سیرة راویان حدیث، متون تاریخی پراکندهای را مییابیم که کتابت حدیث به صورت وسیع و منسجم را اثبات میکند، لیکن قرآنیّون در مطالعة تاریخ، غیرمنصفانه و بعضاً مغرضانه حکم صادر کردهاند، درصورتی که تدوین حدیث به برکت اهل بیت پیامبر(ص)همواره در میان شیعه رایج بوده، حتّی در زمان نهی عمر از کتابت، برخی از شیعیان همچون ابوذر غفّاری رنج تبعید، شکنجه و زندان را بر خود هموار کردند و همچنان بر کتابت حدیث مصرّ بودند. چنانچه گفته شد، صبحی منصور ادّعا میکند که تدوین حدیث در قرن سوم، یعنی دو قرن پس از رحلت پیامبر(ص)، آغاز شد (ر.ک؛ صبحی منصور، 2006م.: 120). در پاسخ باید گفت که این ادّعایی مبالغهآمیز است و تدوین سنّت نبوی، بنا بر شواهد تاریخی، در آغازین سالهای قرن دوم هجری (101ق.) و در عهد خلیفه عمر بن عبدالعزیز به صورت رسمی آغاز شد (ر.ک؛ مؤدّب، 1386: 196). از امام مالک در الموطّأ نقل است که عمر بن عبدالعزیز به ابوبکر بن محمّد بن حزم نامهای به این مضمون برای او فرستاد: «میترسم عالمان و حافظانی که احادیثی در سینه دارند، از دنیا بروند و سخنان پیامبر(ص)را نیز با خود ببرند. پس آن را گرد آورید و ثبت کنید: «اُنظُر مَا کَانَ مِن حَدِیثِ رَسُولِ اللهِ أَو سُنَّتِهِ فَاکتُبهُ...» (الخطیب البغدادی، 1974م.: 105). پس از آن، کتابت حدیث آغاز شد. 2ـ4ـ5) بررسی و نقد حدیث ابوسعید خدری از خدری نقل شده که پیامبر(ص)فرمودند: «لاَ تَکتُبُوا عَنِّی شَیئاً إِلاَّ القُرآنَ، فَمَن کَتَبَ عَنِّی شَیئاً غَیرَ القُرآنَ فَلیُمحِه» (ابنحنبل، 1414ق.، ج3: 21 و الخطیب البغدادی، 1974م.: 30). این حدیث که در صحیح مسلم آمده، فقط از طریق همام بن یحیی وارد آمده است و از دیگر طرق نقل شده، به پیامبر(ص)اسناد داده نشده، بلکه به عنوان قول شخص ابوسعید است که موقوف نامیده است (ر.ک؛ الخطیب البغدادی، 1974م.: 31 و 32؛ فوزی، 1400ق.: 46 و مصطفی الأعظمی، 1409ق.، ج1: 80). 3ـ4ـ5) کتابت حدیث در زمان پیامبر(ص) تأکید و سفارش پیامبر اکرم(ص)بر نوشتن حدیث، در دهها منبع و مرجع معتبر به تعبیرهای مختلف آمده است. پس از فتح مکّه، پیامبر(ص)در میان مردم به پا خاست و خطبهای ایراد کرد. ابوشاة ـ مردی از یمن ـ برخاست و گفت: یا رسول اللّه! این خطبه را برای من بنویسید. پیامبر(ص)فرمود: «اُکتُبُوا لِأَبِی شَاةِ: برای ابوشاة بنویسید» (الخطیب البغدادی، 1974م.: 86). عبداللّه بن حنبل میگوید: «در کتابت حدیث، صحیحتر و استوارتر از این حدیث روایت نشده است» (ابنحنبل، 1414ق.، ج12: 235). صحیفةالنّبی نیز یکی از آثار مهمّ مکتوب به جا مانده از زمان پیامبر است. این صحیفه در کتب اهل سنّت به صحیفة علی(ع)مشهور است. این صحیفه به املای شخص نبیّ اکرم(ص)و خطّ حضرت امیر(ع) نگاشته شد و مطالبی پیرامون عقل، مقدار دیه و احکام آزاد کردن اسیران را در بردارد. میتوان گفت این نخستین کتابی است که فرمایشهای پیامبر اکرم(ص)در آن جمعآوری شده است (ر.ک؛ الطّهرانی، 1387ق.، ج 2: 306). این روایت به واسطة ابنصلاح نیز نقل شده است (ر.ک؛ ابیعمر، 1416 ق.: 395). همچنین از پیامبر بارها و به طرق مختلف این حدیث شنیده شده است که فرمودند: «قَیِّدُوا العِلمَ بِالکِتَابَةِ: دانش را با نگاشتن حفظ کنید» (الخطیب البغدادی، 1974م.: 69). دکتر صبحی صالح نیز خاطرنشان میکند: «کتابها و اسناد تاریخی ما اثبات میکند که کتابت حدیث در عصر خود پیامبر صورت میگرفت و تا قرن دوم هجری به تأخیر نیفتاده است» (صالح، 1428ق.: 33). عبدالله بن عمرو بن عاص نیز میگوید: «من هر آنچه از پیامبر میشنیدم، مینوشتم و با این کار، میخواستم از تباهی آنها جلوگیری کنم. قریش مرا از این کار بازداشتند و گفتند: هر آنچه از پیامبر میشنوی، مینویسی، حال آنکه پیامبر بشری است که در حال خشنودی و ناخشنودی سخن میگوید؟! من از نوشتن بازایستادم و سخن قریشیان را به پیامبر بازگفتم. پیامبر فرمود: أُکتٌُب فَوَالَّذِی نَفسِی بِیَدِهِ مَا خَرَجَ مِنهُ إِلاَّ حَق (بنویس به خداوند سوگند از این (اشاره به دهان مبارک،) جز حق خارج نخواهد شد) » (التّرمذی، بیتا، ج4: 145). از رافع بن خدیج نیز منقول است: «ما در حال گفتگو بودیم که پیامبر بر ما گذشت و فرمود: دربارة چه چیز گفتگو میکنید؟ گفتیم: دربارة آنچه از شما شنیدهایم. فرمود: گفتگو کنید و بدانید که آنکه بر من دروغ بندد، جایگاهش آتش خواهد بود. پیامبر رفت و گروهی که گفتگو میکردند، ساکت شدند. پیامبر بازگشت و از سکوت ایشان سؤال کرد. گفتند: به خاطر سخنی است که از شما شنیدیم (یعنب آنکه بر من دروغ بندد...). پیامبر فرمود: اِنِّی لَم اَرِد ذَلِکَ؛ اِنَّمَا اَرَدتُ مَن تَعَمَّدَ ذَلِکَ: من آنچه را شما پنداشتهاید، اراده نکردهام، بلکه مرادم کسی بود که به عمد بر من دروغ بندد» (الخطیب البغدادی: 72). پیامبر(ص)حتّی در لحظات آخر عمر تأکید بر کتابت داشتند: «هنگامی که پیامبر(ص)در بستر احتضار بودند، فرمودند: قلم و کاغذی حاضر کنید تا برای شما مطلبی بنویسم تا پس از من هرگز گمراه نشوید. به دنبال این فرمایش، خلیفة دوم چشم در چشم حضرت دوخته، گفت: «اِنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُرَ وَ حَسبُنَا کِتَابَ اللّهِ. یعنی این مرد هذیان میگوید، کتاب خدا ما را کفایت میکند». همراهان وی نیز او را تصدیق کردند و مانع از نوشتن شدند. هنگامی که بعضی از اصحاب پیامبر اکرم(ص)به این سخنان اعتراض کردند و سر و صداها برخاست، آن گرامی فرمودند: بلند شوید و از نزد من بیرون بروید. دیگر آن حضرت چیزی ننوشتند. دلیل آن را خود حضرت فرمودند: «دیگر بعد از این گفتار و جسارت چه فایده که بنویسم. یعنی کسی که در حضور من، چشم در چشم من دوخته است و میگوید: «اِنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُرَ». اگر هم چیزی بنویسم، پس از مرگ من با جرئت و جسارت بیشتر انکار خواهد کرد» (صالح، 1428ق.: 33). همچنین دکتر صبحی صالح خاطرنشان میکند: «شایسته نیست به انتظار عصر عمر بن عبدالعزیز باشیم تا برای اوّلین بار نام «تدوین حدیث» یا تلاش برای کتابت احادیث را بشنویم؛ زیرا کتابها و اسناد تاریخی ما اثبات میکند که کتابت حدیث در عصر خود پیامبر صورت میگرفته است و تا قرن دوم هجری به تأخیر نیفتاده است» (همان). دکتر نورالدّین عتر نیز اظهار میدارد: «احادیث بسیاری از تعدادی از صحابه به دست ما رسیده که در حدّ تواتر است و کتابت حدیث در عصر پیامبر را ثابت میکن» (عتر، 1401ق.: 40). همچنین وی در این باره اظهار میکند: «حقیقتاً انکار تدوین حدیث در عصر پیامبر اسلام منصفانه و علمی نیست. روایات متعدّدی با سندهای معتبر در مراجع مختلف اهل سنّت در حدّ تواتر وجود دارد که اهتمام به تدوین را به ثبوت میرساند» (همان). 5ـ5) شبهة پنجم و پاسخ آن چنانکه پیش از این یاد شد، قرآنیّون گفتهاند:« قرآن نیاز به تفسیر ندارد؛ زیرا در جایی تفسیر لازم است که متنی معقّد و پیچیده وجود داشته باشد و چون قرآن، عربی مبین است، لذا احتیاج به تفسیر ندارد و نیز نیازی به سنّت نبوی برای تفسیر قرآن نیست». پاسخ این شبهه از مطالب گذشته روشن است؛ زیرا قرآن خود فرموده که مشتمل بر محکم و متشابه است و از سویی، پیامبر(ص)را به عنوان مبیّن، مفسّر و معلّم معرّفی کرده است. بنابراین، اگر پیامبر(ص)مبیّن و معلّم قرآن است، پس سنّت قولی و عملی او در مقام بیان تفسیر و تعلیم کتاب باید حجّیّت داشته باشد. همچنین گفتهاند: «اگر اخبار پیامبر(ص)احکامی را ارائه کند که در قرآن نیامده است، این خود نوعی معارضه با قرآن میباشد و از آنجا که اخبار «ظنّی الصّدور» است، نمیتواند با قرآن که قطعیالصّدور است، معارضه کند و اگر احکامی که در اخبار آمده، مؤیّد همان احکامی است که در قرآن آمده است، در این صورت، پیروی از امر قرآن است و نه سنّت». پاسخ این شبهه نیز از مطالب گذشته معلوم است؛ زیرا وقتی حجّیّت سنّت قولی و فعلی پیامبر(ص)یا عقل و نقل ثابت گردید، مشکلی پیش نمیآید و کتاب و سنّت هر دو حجّیّت دارند، چه قرآن بفرماید: «أُوفُوا بِالعُقُودِ» (المائده/ 1) و چه در اخبار آمده باشد؛ مثلاً: «اَلوَفَاءُ بِالعُهدِ وَاجِبٌ». به علاوه، حکم در روایات که ظاهراً در قرآن نیامده باشد، به معنای معارضه با قرآن نیست؛ زیرا تعارض عبارت است از «تَکَاذُبُ الدَّلِیلَین» و در صورت مفروض، قرآن نسبت به آن حکم ساکت است. در نتیجه، تعارض هم به وجود نمیآید. 6ـ5) شبهة ششم و پاسخ آن قرآنیّون گفتهاند: «در سنّت نبوی (یعنی اخبار و روایات منقوله از آن حضرت،) وضع حدیث و جعل اخبار در حدّی گسترده صورت گرفته، لذا نمیتوان به اخبار حاکی از سنّت اعتماد کرد و در نتیجه، حجّیّتی هم ندارد». پاسخ این شبهه نیز کاملاً روشن است؛ زیرا در طول قرون متمادی گذشته دانشمندان فریقین در علوم حدیث کوشیدهاند و راههای تمییز صحیح از سقیم را در پیش پای دانشپژوهان قرار دادهاند و مؤلّفان محقّق و آگاه به علل حدیث در این مورد توانستهاند کارهای عمیق و ارزندهای انجام دهند و به پالایش حدیث بپردازند. با وجود چنین تلاشها و عرضة معیارهای سنجش و پالایش دیگر جایی برای تشکیکهای قرآنیّون باقی نمیماند و چقدر این سخن بعضی از قرآنیّون سخیف است که نوشتهاند: «وحی در مدّت طولانی نازل میشد، ولی شرع هنوز کامل نشده بود و جایی برای اجتهاد در تشریع وجود نداشت و نیز آنگاه که وحی از حیث نزول کامل گردید و از نگاه قرآن دین تکمیل شد، نقش پیامبر(ص)هم به پایان رسید و بعد از آنکه امانت رسالت را اداء و قرآن را به مردم رسانید، رحلت فرمود. لذا سنّت نبوی جایگاه رسمی چون قرآن ندارد، بلکه صرفاً برای استیناس و بیان مورد استفاده قرار میگیرد، نه برای استدلال و اثبات حکمی از احکام، و نیز چون سنّت نبوی جایگاه قرآن را ندارد و از حجّیّت برخوردار نیست و صرفاً برای شاهد گرفتن و تأیید از آن استفاده میشود، پس آنکه به سنّت تمسّک میکند، با کسی که به سنّت تمسّک نمیکند، همسانند و فعل هر دو مقبول است» (منصور جوده، 1416ق.: 663). این سخن هم باطل و سخیف است؛ زیرا طبق دلایلی که گذشت، سنّت هم مثل قرآن حجّت است و آن همه تأکید که در قرآن در باب أسوه بودن پیامبر(ص)و اطاعت از وی آمده، در صورت حجّیّت نداشتن، بیارزش خواهد بود.لیکن بر خلاف قرآنیّون، علمای فریقین بر این نکته تأکید کردهاند که اگر صحّت روایت منسوب به پیامبر(ص)ثابت گردید، دیگر فرقی بین منزلت و جایگاه آن با قرآن وجود نخواهد داشت و همان طور که عمل به مقتضای قرآن واجب است، عمل به مقتضای آن روایت هم واجب خواهد بود و این سخن مورد اتّفاق علمای قدیم و معاصر امّت میباشد (ر.ک؛ سعید منصور، 1993م.: 469 و الحکیم، 1979م.: 126 و طباطبائی، 1391ق.، ج 16: 288). نتیجهگیری میتوان نتایج این بحث را در چند نکته خلاصه کرد: 1ـ قرآنیّون سنّت محمّدی را مطلقاً فاقد اعتبار و حجّیّت میدانند؛ زیرا معتقدند سنّت پیامبر گرامی اسلام با توجّه به بشر بودن و در نتیجة جایزالخطا بودن، محلّی از اعتبار و الزام ندارد. 2ـ بسیاری ازحقایق ثابت دین اسلام که در تضاد با استنتاجها وجهتگیریهای قرآنیّون است، مورد غفلت آنان قرار گرفته است؛ مانند آیة شریفة ﴿...وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا...﴾ (الحشر/7) که اگرچه سبب نزول آن خاص باشد، ولی بنا بر این قاعدة قرآنی معروف که گوید: «العِبرَةُ بِعُمُومِ اللَّفظِ لاَ بِخُصُوصِ السَّبَبِ»، دلالت آن عامّ است. قرآنیّون پس از آنکه مدلول آیه را به سیاق و سبب نزول محدود کردند، استدلال آوردند که منظور از نهی در آیه، نهی پیامبر از کتابت هر چیز جز قرآن است! 3ـ قرآنیّون قرآن را مطابق با نظرهای خود تأویل و تفسیر میکنند، اسباب النّزول و روایات تفسیری را ردّ میکنند، با این اعتقاد که اوّلاً قرآن نیاز به تفسیر نداردو ثانیاً سنّت وحی نیست و حجّیّت ندارد و دهها آیهای را که به پیروی از پیامبر اکرم(ص)امرکرده، پیروی از قرآن و رسول را همان قرآن تفسیر میکنند. 4ـ عصمت پیامبر(ص)، اسوه بودن و هادی بودن و اطاعت مطلقه از وی که بر اساس قرآن اثبات شده، ایجاب میکند که سنّت آن حضرت قولاً و عملاً بر همة اعصار حجّت باشد. مراجع قرآن کریم. ابنالجوزی، ابوالفرج عبدالرّحمن. (1404ق.). زاد المسیر فی علم التّفسیر. بیروت: المکتب الإسلامی. ابنحنبل، احمد. (1414ق.). مسند أحمد بن حنبل. ط 2. بیروت: دار الفکر، ط 2. ابیعمر، عثمان بن عبدالرّحمن. (1416ق.). مقدّمة ابنالصّلاح فی علوم الحدیث. بیروت: دار الکتب العلمیّة. ابنکثیر، اسماعیل بن عمر. (بیتا). تفسیر القرآن العظیم. تحقیق عبدالعزیز غنیم. مصر: دار الشّعب. ابنمنظور، محمّد بن مکرم. (بیتا). لسانالعرب. بیروت: دار صادر. الأعظمی، محمّدمصطفی. (1409ق.). دراسات فی الحدیث النّبوی وتاریخ تدوینه. ط 2. بیروت: المکتب الإسلامی. بخاری، محمّد بن اسماعیل. (1405ق.). الجامع الصحیح. بیروت: نشر عالم الکتب. جصّاص، احمد بن علی. (1405ق.). أحکام القرآن. بیروت: دار احیاء التراث العربی. جوادی آملی، عبدالله. (1381). تفسیر موضوعی قرآن کریم. قم: مرکز نشر اسراء. الحکیم، محمّدتقی. (1979م.). الأصول العامة للفقه المقارن. قم: مؤسسة آل البیت(ع). حلّی، حسن بن مطهّر. (بیتا). کشف المراد فی شرح تجرید الإعتقاد. تحصیح حسن حسنزادة آملی. قم: جامعة مدرّسین. خادمحسین، الهیبخش. (1405ق.). القرآنیّون و شبهاتهم حول السّنّة. الطائف: مکتبة الصّدیق. الخطیب البغدادی، أبیبکر أحمد. (1974م.). تقیید العلم. حقّقه یوسف العش. ط 2. بیروت: دار احیاء السّنّة النّبویّة. خرّمشاهی، بهاءالدّین. (1364). تفسیر و تفاسیر جدید. طهران: نشر کیهان. الذّهبی، محمّدحسین. (2000م.). التفسیر والمفسّرون. ج 2. القاهرة: مکتبة وهبة. رشیدرضا، محمّد. (بیتا). مجلّة المنار. ش10. السّبحانی، جعفر. (بیتا). العقیدة الاسلامیةعلی ضوء مدرسة أهل البیت (علیهمالسّلام). ترجمة جعفر الهادی. بیروت: الوکالة العالمیّة للتّوزیع. سعد، رستم. (2008م.). الفرق والمذاهب منذ البدایات. ط 1. الدّار البیضاء. سعید منصور، محمّد. (1993م.). منزلة السّنّة فی الکتاب. القاهرة: مکتبة وهبة. شحرور، محمّد. 01992م.). الکتاب والقرآن؛ قرائةمعاصرة، بیروت: شرکة المطبوعات. شریف رضی، محمّد بن حسین. (2004م.). نهجالبلاغه. شرح محمّد عبده. قم: انتشارات لقاء. شوکانی، محمّد بن علی. (1404ق.). فتح القدیر الجامع بین فنّی الروایةوالدرایة مِن علم التّفسیر. بیروت: المکتب الإسلامی. صالح، صبحی. (1428 ق.). علوم الحدیث ومصطلحه. ط 1. قم: ذوی القربی. صبحی منصور، احمد. (2006 م.). القرآن و کفی. (5/ یولیو/ 2006)؛ www.ahl-alquran.com/arabic/main. ـــــــــــــــــــ . (2007م.). البخاری ورشاد خلیفة؛ .www.ahl-alquran.com طباطبائی، محمّدحسین. (1391ق.). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. طبری، جریر. (1413ق.). تاریخ الأمم و الملوک. بیروت: مؤسّسة عزّالدّین للطّباعة والنّشر. الطّهرانی، آقابزرگ. (1387ق.). الذّریعة إلی تصانیف الشّیعة. ط 1. طهران: المکتبة الإسلامیّة. عبدالخالق، عبدالغنی. (1413م.). حجّیّة السّنّة. ط 2. مصر: المنصورة دار الوفاء. عتر، نورالدّین. (1401ق.). منهج النقد فی علوم الحدیث. ط 2. دمشق: دار الفکر. فیضیان، محسن. (1389). «بیاعتباری سنّت همراه با اعتباربخشی خاص به قرآن». سایت الهیّات شیعه؛www.elahiyat_shia.ir. فوزی، رفعت عبدالمطّلب. (1400ق.). توثیق السّنّة فی القرن الثّانی الهجری؛ أسسه واتّجاهاته. ط 1. مصر و القاهرة: مکتبة الخانچی. کلینی، محمّد بن یعقوب. (1426ق.). الکافی، بیروت: مؤسّسة الأعلمی. مجلسی، محمّدباقر. (1405ق.). بحارالأنوار. بیروت: دار احیاء التّراث العربی. مزروعة، محمود محمّد. (بیتا). شبهات القرآنیین حول السّنّة النّبویّة. سایت منتدی التّوحید؛ www.eltwhed.com. مطعنی، عبدالعظیم ابراهیم. (1420ق.). الشّبهات الثّلاثون. القاهرة: مکتبة وهبة. منصور جوده، اسماعیل. (1416 ق.). تبصیر الأمّة بحقیقة السنّة. بیجا: بینا. مؤدّب، سیّدرضا. (1386). تاریخ الحدیث. قم: انتشارات دانشگاه. الهندی، احمدخان. (بیتا). تفسیر القرآن وهو الهدی والفرقان. ج 1. ترجمة محمّدتقی فخر داعی گیلانی. طهران: مطبعة آفتاب. یعقوبی، احمد. (بیتا). تاریخ الیعقوبی. قم: نشر فرهنگ اهل بیت(ع). فصلنامه معارف قرآنی شماره 16 انتهای متن/
95/04/20 :: 05:01
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]
صفحات پیشنهادی
بررسی و نقد دیدگاههای قرآنی و حدیثی قرآنیّون اهل سنّت - بخش اول سرکردگان قرآنیّون در شبهقارّة هند
بررسی و نقد دیدگاههای قرآنی و حدیثی قرآنیّون اهل سنّت - بخش اولسرکردگان قرآنیّون در شبهقارّة هند پژوهش حاضر به بررسی مهمترین اندیشههای قرآنی و حدیثی جریان فکری نوظهوری موسوم به قرآنیّون میپردازد که خاستگاه آغازین این جریان شبهقارّة هند بود چکیده پژوهش حاضر به بررسیموعودگرایی در قرآن و عهدین - بخش دوم و پایانی صفات و ویژگی های آرمانشهر اسلامی
موعودگرایی در قرآن و عهدین - بخش دوم و پایانیصفات و ویژگی های آرمانشهر اسلامی یکی از باورهای دینی که وجه مشترک آموزههای وحیانی به شمار میرود موعودگرایی است باور آرمانشهر و ظهورمنجی در آیین یهود یهودیّت دینی کهن و آیینی است که سابقه دیرینهای در تاریخ ادیان وحیانگونهشناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت درچارچوب ظرفیت تمدنی - بخش دوم و پایانی تقسیمبندی رویکردهای مهدوی
گونهشناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت درچارچوب ظرفیت تمدنی - بخش دوم و پایانیتقسیمبندی رویکردهای مهدوی آموزه مهدویت بخشی مهم از اندیشۀ اسلامی است که میتواند از طریق ترسیم آیندهای دستیافتنی در شکل دادن به جوهره و روح حاکم بر تمدن جدید اسلامی نقشآفرین باشد تقسیمبندی رویکتاب «دایره المعارف هنر» نقد و بررسی می شود
کتاب دایره المعارف هنر نقد و بررسی می شود شناسهٔ خبر 3795915 - شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴ ۴۱ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; ششمین نشست از سلسله نشستهای بررسی کتابهای هنر معاصر به بررسی کتاب دایره المعارف هنر اختصاص یافت به گزارش خبرگزاری مهرنقد وبررسی کنشگری علمی و مدیریتی دکتر غلامعباس توسلی
در ادامه سلسله همایشهای جامعهشناسان و جامعه ایرانی نقد وبررسی کنشگری علمی و مدیریتی دکتر غلامعباس توسلی شناسهٔ خبر 3783808 - شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳ ۳۶ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; انجمن جامعه شناسی ایران نشست نقد وبررسی کنشگری علمی و مدیریتبازتعریف هستیشناختی و معرفتشناختی مناسب انقلاب اسلامی - بخش دوم و پایانی جریانشناسی فکری و معرفتی انقلاب اس
بازتعریف هستیشناختی و معرفتشناختی مناسب انقلاب اسلامی - بخش دوم و پایانیجریانشناسی فکری و معرفتی انقلاب اسلامی گونهشناسیهای متفاوت از ماهیت و چیستی انقلاب اسلامی ایران و نظام معرفتی برآمده از آن جایگاه راهبردی انقلاب اسلامی را در سطح ملی منطقهای جهانی و تاریخی تغییر میدکتاب «جان شیعه، اهل سنت» نقد و بررسی می شود
کتاب جان شیعه اهل سنت نقد و بررسی می شود شناسهٔ خبر 3785223 - یکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۶ ۲۴ فرهنگ > کتاب jwplayer display inline-block; رمان جان شیعه اهل سنت نوشته فاطمه ولی نژاد روز سه شنبه ۱۳ مهر در فرهنگسرای تهران مورد نقد و بررسی قرار می گیرد به گزارش خبرگزاری مهنقد و بررسی Alone With You
نقد و بررسی Alone With You به قلم محمد تقوی نقد این بازی برمبنا نسخه ارسالی سازندگان برای وبسایت پردیسگیم نوشته شده است سیاره ای بدون دیگران جرج لوکاس سهم بزرگی را در دنیای سرگرمی داشته است فارغ از غولی به نام Star Wars تاسیس Lucas Arts که ابتدا Lucas Film Games نامیواحد دوم بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی "ماهشهر" به بهرهبرداری رسید
واحد دوم بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی "ماهشهر" به بهرهبرداری رسید واحد دوم بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی "ماهشهر" همزمان با گرمترین روزهای تابستان و اوجگیری مصرف برق به بهرهبرداری رسید بهگزارش خبرگزاری فارس با بهرهبرداری از واحد دوم بخش گاز نیردو کتاب سیدمهدی شجاعی در فرهنگسرای گلستان نقد و بررسی می شود
چند خبر فرهنگی دو کتاب سیدمهدی شجاعی در فرهنگسرای گلستان نقد و بررسی می شود تهران-ایرنا- نشست نقد و بررسی دو اثر از سیدمهدی شجاعی با عناوین از نیستان و دیگرستان و امروز بشریت در فرهنگسرای گلستان برگزار می شود به گزارش روز دوشنبه ایرنا به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگی-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها