محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844515611
موعودگرایی در قرآن و عهدین - بخش دوم و پایانی صفات و ویژگی های آرمانشهر اسلامی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: موعودگرایی در قرآن و عهدین - بخش دوم و پایانیصفات و ویژگی های آرمانشهر اسلامی
یکی از باورهای دینی که وجه مشترک آموزههای وحیانی به شمار میرود، «موعودگرایی» است.
باور آرمانشهر و ظهورمنجی در آیین یهود یهودیّت دینی کهن و آیینی است که سابقه دیرینهای در تاریخ ادیان وحیانی داشته است و در تقسیمبندی دینپژوهان همراه دو دین مسیحیّت و اسلام، در دسته ادیان ابراهیمی میگنجد. یهودیان پس از نخستین ویرانی بیتالمقدّس همواره در انتظار یک رهبری بزرگ و فاتح بودهاند که شهر آرمانی و مدینه فاضله آنان را بر روی ویرانههای شهری قدس بنا نموده، شکوه و اقتدار قوم برگزیده خدا را دوباره به عصر سلیمان و داوود بازگرداند. این شخصیّت ایدهآل و آرمانی در ادبیّات یهود ماشیح یا مسیح خوانده میشود که لقب پادشاه نجات دهنده و آرمانی یهود میباشد. هر تعبیر ماشیح برای انسان آرمانی یهود در تلمود (توفیقی، 1384: 121) در موراد مختلف و متعدّد آمده، امّا در عهد عتیق تنها در کتاب دانیال چنین تعبیر انحصار یافته است (عهدعتیق، کتاب دانیال، 25: 29ـ26). مهمترین مژده مسیحایی در آیین یهود در کتاب اشعیاینبی آمده است که نجات جامعه یهود را از گرفتاریها و سختیها و پراکندگیها نوید داده است: «نهالی از تنه یسّی (پدر داوود) بیرون آمده، شاخهای از ریشههایش خواهد شگفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح معرفت و ترس از خداوند. خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود، بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود، جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخـﮥ لبهای خود خواهد کشت. کمربند کمر عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت. گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید... و در تمامی کوه مقدّس من ضرر و فسادی نخواهند کرد؛ زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود؛ مثل آبهایی که دریا را میپوشاند و در آن روز واقع خواهد شد که ریشه یسّی به جهت علم قومها بر پا خواهد شد و امّتها آن را خواهند طلبید و سلامتی او با جلال خواهد بود... و به جهت امّتها علمی بر افراشته، و رانده شدگان اسرائیل را جمع خواهد کرد و پراکندگان یهود را از چهار طرف جهان فراهم خواهد آورد (اشعیا، 11: 2ـ12). همانگونه که در این پیشگویی مسیحایی ملاحظه میشود، اشعیاینبی تصویری زیبا و دلانگیزی را از حکومت ماشیح و مدینه فاضله و شهر آرمانی یهود که توسّط یکی از فرزندان یسّی (پدر داوود) تحقّق خواهد یافت، به تصویر میکشد. در اندیشه و باور یهود، حکومت آرمانی که بنیاسرائیل با تمام سختیها و بدبختیها انتظار آن را میکشد، روزی در جهان محقّق خواهد و جامعه انسانی توسّط یکی از فرزندان اسرائیل نجات خواهد یافت و در پرتو حکومت عادلانه وی شهر آرمانی وجود خارجی و عینی خواهد یافت. در تورات که مبنای اصول اساسی و اعتقادات و اندیشه یهودیّت است، در بخشهای نخستین، پس از شرح چگونگی تکوین جهان هستی، خلقت انسان و ذکر تاریخ پیامبران اوّلیّه، ظهور منجی موعود و شهر آرمانی که یهود در انتظار نشسته را به بشر نوید میدهد و این مدینه فاضله و شهر آرمانی همان آبادانی کلّ جهان و آکندگی آن از عدالت میباشد؛ چنانکه در کتاب اشعیاینبی آمده است: «همه شهرهای ویران شده از نو ساخته خواهد شد و در تمامی جهان هیچ ویرانهای نخواهد بود، حتّی در سدوم و عمورا و خواهرانت (یعنی سدوم و دخترانش) به حالت نخستین خود خواهند برگشت» (عهد عتیق، کتاب اشعیاء، 55: 16). در کتاب ملاکی نبی چنین میخوانیم: «... و برای شما که از اسم من میترسید، آفتاب عدالت طلوع خواهد کرد و بر بالهای وی شفا خواهد بود» (همان، کتاب ملاکی، 4: 2). بر اساس متون مقدّس یهود، انتظار جوهره اصلی یهودیّت و موجب پویایی انسان در همه زمانها است. یکی از پایههای اساسی آیین یهود، ایمان به ظهور ماشیح دوره نجات یا گئولا است. اصل دوازدهم از اصول سیزدهگانه ایمان یهود نیز که توسّط هارامبام (ابنمیمون) مطرح شده، مربوط به بحث آرمانشهر و مژده تشکیل حکومت آرمانی است و اینگونه است: «من با ایمان کامل به آمدن ماشیح اعتقاد دارم، اگرچه او تأخیر کند. با این حال، هر روز در انتظار او هستم تا بیاید» (آبایی، 1384: 45). طبق نظر موسی ابنمیمون هر فرد یهودی که این اصل را قبول نداشته باشد، منکر سخنان حضرت موسی، علیهالسّلام، و دیگر انبیای بنیاسرائیل است. یهودیان نیز بر اساس این اصل، به ظهور ماشیح یا منجی موعود و تشکیل حکومت آرمانی معتقدند: «اراده خداوند، خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیدهدم آزادی باشیم و نفخ صُور مسیحا، گوش ما را نوازش دهد» (توفیقی، 1385: 124). باور آرمانشهر و ظهور منجی در آیین مسیحیّت عهدجدید که یک بخش از کتاب مقدّس را تشکیل میدهد، نسبت به آینده جهان و ظهور منجی در آخرالزّمان پیشگوییهایی دارد و برای ظهور منجی و تشکیل حکومت عادلانه و تحقّق شهر آرمانی که انسانها در آن از حقوق برابر و یکسان برخوردار خواهد بود، در موارد متعدّد بشارت داده است. بازگشت مسیح در آخرالزّمان یکی از اصول مسلّم اعتقادی و باور دینی مسیحیّت است. هفتمین و آخرین دورهای که مسیحیان برای بشریّت در طول تاریخ قایلاَند، دورانی است که عیسی مسیح بر سراسر جهان حکومت خواهد کرد، همه مردم و جامعه انسانی تحت سیطره و فرمان او خواهد بود. بر این اساس، طبق آموزههای مسیحیّت، آخرین مرحله حیات بشر دورانی خواهد بود که منجی جهانی ظهور نماید و بر سراسر این کره خاکی سیطره یابد (امامی کاشانی، 1386، ج1: 352ـ351). در اندیشه مسیحیّت، اوضاع عالم قبل از ظهور منجی آخرالزّمان چندان رضایتبخش نیست، سختیها و گرفتاری و مصیبتهای مختلف دامنگیر جامعه انسانی خواهد شد تا منجی ظهور نماید و با بر پایی حکومت عادلانهاش رؤیای آرمانی دیرینه بشریّت را که سالها در انتظار آن نشسته است، تحقّق بخشد. این شهر آرمانی که از عالم خیال تجاوز نکرده، با ظهور منجی و نجات کاروان بشریّت از بدبختیها و سردرگمیها، حکومت پسر انسان وجود عینی خواهد یافت: «و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگی و حیرت از برای امّتها روی خواهد نمود به شوریدن دریا و امواجش، و دلهای مردمان ضعف خواهد کرد از خوف و انتظار آن وقایعی که در ربع مسکون ظاهر میشود؛ زیرا قوات آسمان متزلزل خواهد شد و آنگاه پسر انسان را خواهند دید که برابری سوار شده و با قوّت و جلال عظیم میآید و چون ابتدای این چیزها بشود راست شده سرهای خود را بلند کنید؛ از آن جهت که خلاصی شما نزدیک است» (لوقا، 21: 28ـ37). بنابراین، مسأله ظهور منجی و آبادانی عالم و برپایی حکومت عدل، یکی از آموزههای تعالیم آیین مسیحیّت میباشد که در موارد متعدّد از عهدجدید به این مسأله اشاره شده است و بشارت منجی آخرالزّمان، همگان را با بازگشت حضرت مسیح تحت عنوان «پسر انسان» نوید داده شده است. بر این اساس است که مسیحیان مؤمن بر اساس تعالیم آیین مسیحیّت شامگاهان و سحرگاهان تشکیل حکومت عدل، تحقّق مدینه فاضله و شهر آرمانی را در جهان توسّط منجی آخرالزّمان به انتظار نشستهاند. آرمانشهر در اندیشه اسلام اندیشههای اسلامی به دلیل دارا بودن ویژگیهای خاصّ و منحصر به فرد خود، سیما و چهرهای خاص از آرمانشهر مطلوب خود ترسیم مینماید (مسأله پایان تاریخ با حکومت جهانی شکوهمند انسان کامل و وعده تحقّق ارثبردن زمین برای مستضعفان و مؤمنان روی زمین در قرآن بیان گردیده است). این آرمانشهر دارای صفات و ویژگیهای منحصر به فردی در اندیشه اسلامی است. بهرهگیری از منابع و مراجع مربوط به اصول و ارزشهای اسلامی و علی الخصوص قرآنکریم (هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآنکریم ذکر گردیده است) ﴿...وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ﴾ (الأنعام/ 59) و نیز سنّت و سیره رسول اکرم (ص) (به عنوان اسوه حسنه امّت اسلامی) و روایات رسیده از معصومان میتواند ما را به صفات و ویژگیهای منحصر به فرد آرمانشهر اسلامی رهنمون باشد. همچنین آرمان مهدویّت و انتظار با گرایش به مفهوم امید به آینده درخشان تاریخ در پرتو ظهور و حضور مهدی موعود (عج) در آخرالزّمان و تحقّق ابعاد کامل آرمانشهر اسلامی و غایت کمالجویی آدمی در تحقّق ابعاد کامله «خلیفـﮥالله فِی أرضِهِ» در حکومت مهدی موعود (عج)، نمونهای از تحقّق عینی آرمانشهر اسلامی است که در قرآنکریم به آن وعده داده شده است: ﴿وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ: در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد﴾ (الأنبیاء/ 105)؛ ﴿وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ: ما مىخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم﴾ (القصص/ 5). صفات و ویژگی های آرمانشهر اسلامی شهر عدالت برقراری عدالت و عدل و قسط از مهمترین ویژگیهای آرمانشهر اسلامی است. تعادل و اعتدال نیز از مفاهیم عدالت در آرمانشهر اسلامی است. امام کاظم (ع) میفرماید: «خَیرُ الأُمُورِ أَوسَطُهَا: بهترین کارها میانه و معتدلترین آنهاست» (محمّدی ریشهری، 1386، ج3: 565). در آرمانشهر اسلامی که تحقّق مکان زیستی مناسب در بازآفرینی اعمالی خدایی است، در پیروی از کلام پروردگار به برقراری عینی عدالت و نیز قرار دادن مناسب هر چیز در جای خود (معنای حقیقی عدل)» (طباطبائی، 1363، ج40: 184و 102) و خلق مناسب فضاها با اندازههای مناسب اقدام مینماید. شهرامن آرمانشهر اسلامی، شهر امنیّت و صلح و اطمینان خاطر است: «ایمان و مؤمن نیز از ریشه امناَند» (نوحی، 1379: 134). وجود ایمان و افراد مؤمن در شهر آرمانی اسلامی، حکایت از امن بودن شهر دارد و بالعکس. آرمانشهر اسلامی امنیّت را در نظر و عمل برای شهروندان فراهم میآورد. امنیّت رشد و تعالی در آرمانشهر اسلامی موجود است. آرمانشهر اسلامی شهر امنیّت و صلح است. اطمینان خاطر جسم و روح شهروندان در عینیّت و ذهنیّتهای شهری جاری است. شهر شأن واقعی انسان در مقام خلیفه الهی برخی آیات قرآنکریم به نحوی به مقام انسان در جهان هستی اشاره دارند. انسان به مناسبت مقام خلیفـﮥالهی خود مکان زیستی متناسب با مقام خود را میطلبد و آرمانشهر اسلامی در پاسخ به این نیاز شهری متناسب با شأن حقیقی آدمی است. در آرمانشهر اسلامی این آدمی است که بر محیط مصنوع تسلّط دارد و نه محیط مصنوع بر آدمی. در آرمانشهر اسلامی تأکید بر تمامی ابعاد وجودی آدمی است و نه انحصاراً بر بُعد مادّی وی. فضاهای آرمانشهر اسلامی در تناسب با شأن واقعی انسان، با پرداختن به ابعاد انسانی، محیط زیست و القای احساس قرب است نه غربت. آرمانشهر اسلامی در تلاش بر تداعی مفاهیم و معانی است که بر ارتقاء معنوی و مادّی آدمی بیفزاید. آنچه ذکر گردید صرفاً برخی صفات و و ویژگیهای آرمانشهر اسلامی است و نه تمامی ابعاد وجودی متحقّقه ویژگیهای آرمانشهر اسلامی. در اندیشه رویکرد به آرمانشهر، اسلام به طور عام و تشیّع به طور خاص دارای گونهای جهتگیری است که نشان از رویکرد آیندهنگرانه و امکان تحقّق تاریخی پیدایش آرمانشهر اسلامی در ظهور و حضور انسان کامل، امام دوازدهم شیعیان مهدی موعود بقیهالله (عج) را داراست. علاّمه طباطبائی در المیزان میفرماید: «با اینکه شیطان از خدا تا قیامت مهلت میخواهد، امّا مهلت الهی تا وقت معلوم است» (طباطبائی، 1363، ج12: 159). بر اساس این آیه، دورانی میآید که زمان خوش دنیاست و آن روز دیگر شیطان بر انسانها حاکمیّت ندارد و مدینه فاضله تحقّق مییابد و درآن موقع همه وعدههای مربوط به امام زمان وفا میشود. در اعتقاد شیعه آن زمان جامعه اسلامی در سراسر دنیا پایهریزی میگردد. زمانی که او ظهور میکند، دنیا آکنده از بیعدالتی، جنگ و خونریزی است که با ظهور حضرت مهدی(عج) انسانهای پرهیزگار وارث زمین میگرداند و آنانند که سعی در ترویج آرامش و امنیّت در بین تمام انسانهای دنیا میکنند. قرآن به عنوان کتاب مقدّس مسلمانان از سوی خدا بیانگر این امر است که اسلام سراسر دنیا را فرامیگیرد و اسلام حقیقی با ظهور امام زمان و هدایت ایشان در همه جا پیروز میگردد، ﴿بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ: بلکه ما حق را بر سر باطل مىکوبیم تا آن را هلاک سازد و اینگونه باطل محو و نابود مىشود، امّا واى بر شما از توصیفى که (درباره خدا و هدف آفرینش) مىکنید﴾ (الأنبیاء/ 18). در این زمان خدا موهبت خویش را شامل حال مسلمانان خواهد کرد و کمال و تمامیّت، تمام جامعههای معتقد را فرا خواهد گرفت و همگان از پیشرفت و تکامل بهرهمند میگردند. برای مثال پیشرفت نظامهای آموزشی، اجتماعی، اقتصادی، صنعتی و علمی از جمله گامهای این تحوّل خواهد بود. در این میان، تمام ساکنان این کره خاکی مسلمان خواهند شد و دین خدا، اسلام تمام جهان را فرا خواهد گرفت، حتّی انسانهای بیایمان نیز رو به سوی آن میآورند. او هر گونه حکومت دیکتاتوری را ریشهکن میکند، با استبداد، خودکامگی و بیعدالتی به مبارزه خواهد پرداخت و انسانیّت از جهت مادّی و معنوی به تکامل میرسد. آن دوران، دوران روشنفکری، عقل سلیم و شکوفایی است و تا پایان جهان مادّی ادامه خواهد یافت. در هر حال، آنچه که از آموزههای اسلامی معلوم میگردد این است که در این مدینه فاضله اسلامی هدف متّحد کردن ملّتها و برداشتن دیوار امتیازات و اعتبارات لغو و بیاثر و برقرار کردن کلمه واحد و همکاری و ارتباطی است که ریشه و پایه آن کلمه توحید و ایمان بدان است، دورهای که تمام عوامل ترس و ناامنی برطرف شده و امنیّت کامل و آرامش همه جای زمین را فرامیگیرد. این اندیشه تحقّق ظهور و حصول به شهر آرمانی آرمانشهر، دارای صفات و ویژگیهای منحصر به خود میباشد که پس از ظهور امام زمان (عج) صورت عینی به خود خواهد پذیرفت. حاصل سخن آنکه اندیشه آرمانشهر و پیدایی و پیدایش و خلق شهری آرمانی در تمامی مکتبها و اندیشهها به نوعی موجود بوده است. در این میان، دین اسلام به سبب رویکردهای خاصّ توحیدنگر و ویژگیهای خاصّ خود، صفات و ویژگیهای مشخّصی را برای آرمانشهر مطلوب خود خواهان است. آرمانشهر اسلامی، شهر عدالت، شهر طهارت و پاکی، شهر ذکر و تذکّّر، شهر اصلاح، شهر شکر، شهر امن و شهر تحقّق شأن واقعی انسان در مقام خلیفهالهی است. اسلام در عین تذکّّر به آدمی در هجران از دارالقرار واقعی و بهشت موعود، وعده تحقّق حتمی آرمانشهری را ارائه میدهد که صورت کالبدی آن در سیطره دولت امام دوازدهم، حضرت بقیهالله مهدی موعود (عج) نمود عینی خواهد پذیرفت. انتظار فرج و امید به ظهور انسان کامل و تحقّق ابعاد کامله آرمانشهر اسلامی در عصر آن حضرت، خود نیاز به افرادی صالح دارد». انتظار افرادی صالح را میطلبد. شناخت ویژگیها و صفات آرمانشهر موعود اسلامی ما را در تلاش به رسیدن به مطلوب یاری میدهد و خطِّ مشی مشخّصی را در پیمودن مسیر فرا رویمان مینهد. ـ تحقّق آرمانشهر اسلامی مهدی موعود(عج) در قالب چهار مضمون. ـ جهانشمول بودن و حکومت جهانی آرمانشهر اسلامی مهدی موعود(عج). ـ بهرهگیری از تمامی قابلیّتها و قدرتها و نیروهای مادّی در آرمانشهر اسلامی مهدی موعود(عج). ـ تکامل شگرف علوم در آرمانشهر اسلامی مهدی موعود(عج). ـ اتّصال آرمانشهر اسلامی مهدی موعود(عج) به عالمهای بالا و عالم شهود و غیب. نقاط افتراق اسلام و عهدین در اعتقاد به منجی موعود اگرچه به نظر میرسد تفاوتهای موعودباوری در ادیان، کاملاً مهمّ و انکارناپذیر است، امّا شاید در پرتو تبیین همین وجوه تمایز و نقاط تفاوت موعودباوریها، و با قدری تأمّل و تعمّق در سطح و مستوای این تمایزات، این حقیقت آشکار گردد که این تمایزات و تفاوتها چندان جوهری نیست. به عبارت دیگر، نقاط اشتراک میان مصادیق مختلف اندیشه منجی موعود در ادیان از اهمیّت جوهریتری نسبت به وجوه تمایز میان آنها برخوردار است. برای آنکه این مقایسه آسانتر شود، کافی است نگاهی دوباره به وجوه تمایز میان موعودباوریها انداخته میشود. در این مقاله به دلیل محدودیّت حجم مطالب تنها به چند نکته از مهمترین تفاوتها بین آموزههای اسلام و عهدین اشاره میشود. یکی از مهمترین جنبههای گونهگونی اندیشه موعود در ادیان اسلام، یهود و مسیحیّت مربوط است به ماهیّت موعود که به بررسی آن میپردازیم. ماهیّت منجی موعود در اسلام منجی موعود در اسلام و مذهب تشیّع از قویترین مصادیق این اندیشه در جهان ادیان است و شیعه دوازدهامامی از اهمیّت و گستره بیشتری برخوردار است. منجی موعود در مذهب شیعه از لحاظ ماهوی «شخصی» و شخصی «متعیّن» است (در برخی ادیان منجی موعود به صورت انسانی خاص با مشخّصات فردی منحصر به فرد است. به گونهای که نام پدر، مادر، حسب و نسب، حتّی زمان و مکان تولّد وی را معلوم کردند. اینگونه موعودها را میتوان متعیّن یا خاص یا موعود شخصی نامید (ر.ک؛ موحّدیان عطار، 1388: 20). او فردی است با تبار قریشی، از نسل پیامبر اسلام (ص) (کورانی،1411ق.، ج 5: ح81) از فرزندان علی (ع) و فاطمه (س) و از فرزندان حسین (ع) و همنام پیامبر (ص) و آخرین امام در سلسله امامان شیعه و «خاتمالأوصیاء» (آخرین وصیّ و امام) است. او فرزند امام عسکری(ع) است. نرجس مادر حضرت مهدی(ع) است. او دختر یشوع و فرزند قیصر پادشاه روم است که از اولاد حواریّون بود و به شمعون وصیّ حضرت مسیح(ع) منسوب است. مهدی از دیدگاه تشیّع فردی انسانی است که به جهت دارا بودن مقام امامت از اوصاف خاصّ سایر امامان برخوردار است. او انسان فوقالعادهای است که در نظام تکوین جایگاهی خاص دارد و بدون او، قوام و دوام نظام هستی از هم خواهد گسیخت. او از تأییدات و نصرتهای ویژه الهی برخوردار است، امّا این به معنای عقیده به جنبه الوهی برای او نیست. چنین اعتقادی درباره امامان، باوری غیرمعمول و اصطلاحاً «غالیانه» است (مسأله «غلو» درباره پیشوایان یکی از مهمترین سرچشمههای انحراف در ادیان آسمانی بوده است. قرآن کریم در مناسبتهای مختلف بشر بودن انبیاء را گوشزد کرده است و ما را از غلو درباره آنها پرهیز داده است (ابراهیم/ 11) ). صفات و مشخّصاتی که برای منجی موعود در احادیث و روایات ذکر شده مشخّصاتی است که هر کس آن را در نظر بگیرد، هرگز آن حضرت را با افراد دیگر اشتباه نخواهد کرد. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «در آخرالزّمان مردی از فرزندان من خروج میکند که نام و کنیهاش همانند نام و کنیه من است. او زمین را از قسط و عدل پر میکند، پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد، پس آن مرد مهدی(ع) این امّت است» (مجلسی، 1364، ج51: 65). ماهیّت منجی موعود در آیین مسیحیّت منجی موعود در منابع مسیحیّت حضرت عیسی(ع) است که حضوری کمرنگ دارد و چندان از ویژگیها و خصوصیّات ایشان بحث نمیشود و این طبیعی است، چون همانگونه که ذکر گردید، بیشتر مطالب عهدجدید حداقل 35 سال بعد از وفات حضرت عیسی(ع) نگاشته شده است و همین امر سبب گردیده است که گزارشات زیادی در این باره در دسترس نداشته باشیم. فقط از لابهلای کتاب مقدّس و اناجیل به برخی از صفات رفتاری آن حضرت دست مییابیم که بدان میپردازیم. موعود مسیحی، شخصی و متعیّن میباشد؛ یعنی بنا بر اعتقاد مسیحیّت، منجی موعود یک نفر خاص بوده است و چنین نیست که هر کس بتواند منجی باشد و لو شرایط برایش فراهم شود. منجی موعود مسیحیان فردی است به نام عیسی(ع) که فرزند مریم است و از این طریق، نسل او به داوود پیامبر (ع) متّصل میشود. درباره عیسی داستان واحدی وجود ندارد و هر یک از اناجیل نظر متفاوتی درباره او دارند، امّا با مطالعه همه آنها میتوان داستان واحدی ابداع کرد. القاب و اسماء حضرت عیسی(ع) القاب و اسماء حضرت مسیح(ع) را نیز در اناجیل مورد بررسی قرار میدهیم که هر کدام جنبههایی از رسالت آن حضرت را بیان میکند. عیسی: منجی موعود مسیحیان را در ابتدا یشوع (یَهوُشَع، یسَوع) مینامیدند که واژهای عبری و به معنای نجات خداست. این کلمه را رومیان و یونانیان به «یسوع» تبدیل کردند و همین واژه در زبان عربی «عیسی» شد (توفیقی، 1384: 130). انجیل این واژه را «خداوند نجاتدهنده» معنا کرده است که امّت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید (انجیل متّی 21: 1). پسرانسان: عنوان «پسر انسان» بیش از هشتاد بار در عهدجدید بر آن حضرت اطلاق شده است. کتاب دانیال از پسر انسان نام میبرد و او را به عنوان شخصیّتی مطرح میکند که قبل از تنگی واپسین روز خواهد آمد و خدا داوری و پادشاهی را به او خواهد سپرد (میشل، 1381: 69). پسرخدا: در عهدجدید دو نوع مسیحشناسی وجود دارد (سلیمانی اردستانی، 1386، ج 1: 166). در یک بخش مسیح، انسان، پیامبر خدا، بنده خدا و پسر انسان است و اگر هم به او پسر خدا اطلاق میشود، به معنای بنده مقرّب و برگزیده خداست: یعنی با یک «عیسی بشری» روبهرو هستیم. در بخش دیگر، او خودِ خدا، خالق آسمان و زمین و پسر خداست، به این معنا که همذات با خداست که جسم گرفته و میان انسانها ساکن شده است؛ یعنی یک «عیسی خدایی» را تصوّر میکند. مسیح:مسیح را میتوان نام دوم عیسی دانست (میشل، 1381: 7). انجیل چهارم پر از لفظ مسیح از کلمه عبری «ماشیاح» به مفهوم تدهین شده است. در دین یهود افراد را به جهت مأموریّتهای مهمّ مذهبی با روغن مخصوص مسح میکردند. پس ایشان از ویژگیهای خاصّی برخوردار بودهاند و در میان مردم، افرادی مقدّس و محترم شناخته میشدند (ر.ک؛ زیبایینژاد، 1382، ج 1: 18). منجی: از دیگر القاب حضرت عیسی(ع) در انجیل، نجاتبخش و نجاتدهنده میباشد، چنانکه در انجیل لوقا آمده است: «امروزه برای شما در شهر داوود نجاتدهندهای که مسیح خداوند باشد، متولّد شد» (لوقا، 11: 2). از القاب دیگر عیسی در عهدجدید میتوان به خداوند، کاهن، عهد جدید، ربّ و رئیس کاهنان اشاره کرد (میشل، 1381: 71). ماهیّت منجی موعود در آیین یهود ماهیّت موعود در آیین یهود، ماشیح نام دارد و همه دانشمندان یهود ماشیح را انسانی میدانند که خداوند او را برای وظیفهای ویژه مأمور کرده است. هیچ گاه تلمود به ناجی یا فوق انسانی بودن ماشیح اشارهای ندارد. ماشیح از نسل پادشاه داوود خواهد بود. نامهایی برای ماشیح از متن آیات کتاب مقدّس بدین شرح میباشد: فرزند یوسف، شیلو، حنینا، یینون، ربی یهودا هناسی، منجم بن حیزقیا و فرزند داود و ... . موعود یهود همان موعود شیعه است عدّهای معتقدند که موعود یهود همان منجی شیعه است، چرا که یهودیان معتقدند ماشیح از بنیاسرائیل است، در حالیکه مادر مهدی موعود نیز دختر پسر قیصر روم و مادرش از فرزندان شمعون است که بدین وسیله میتوان گفت بر موعود شیعه مطابقت دارد. در عین حال، از بعضی از سخنانی که در کُتُب یهود بیان گردیده، مفسّران همان موعود شیعه را درمییابند، از جمله آنچه در مزمور 27 در کتاب زبور بیان شده است و به نظر پیامبر بزرگوار اسلام (ص) و حضرت مهدی (عج) میباشد: «ای خدا! شرع و احکام خود را ملک و عدالت را به ملکزاده عطا فرما تا اینکه قوم کتو را به عدالت و فقرای او را به انصاف حکم نماید، به قوم کوهها سلامت و کویرها عدالت برساند و ...». به عقیده شیعه این بشارت پیامبر اسلام را به عنوان ملک و مهدی(ع) را به عنوان مَلِکزاده معرّفی کرده است و به بعضی ویژگیهای دیگر نیز اشاره مینماید و از آن جهت که از زبان خود حضرت داوود(ع) بوده، به نظر این مفسّران نمیتواند بر حضرت داوود و سلیمان اشاره داشته باشد، بلکه سخن از پیامبری است که در آینده میآید و صاحب شرع و کتاب است و فرزند او مظهر عدالت و مورد انتظار عموم مردم جهان است و چون به شکل دعا مطرح میگردد، به نظر همان موعود شیعه است. یا در سفر پیدایش تورات اینگونه آمده است: «نام تو ابراهیم است.... امّا در خصوص اسماعیل تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، بارورگردانم و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده رئیس از وی پدید آیند و امتی عظیم از او به وجود آورم. ...باید گفت از نسل حضرت اسماعیل تنها یک پیامبر و آن هم وجوه مقدّس پیامبر اکرم به رسالت برگزیده شده و به علاوه تمامی جانشینان آن حضرت از نسل حضرت اسماعیل هستند.» یکی دیگر از نقاط افتراق یهود با اسلام و مسیحیّت در اعتقاد به غیبت منجی و در قید حیات بودن اوست. در اعتقاد اسلامی و خصوصاً شیعه، منجی موعود به عنوان حجّت خداوند است و زمین هیچ گاه از حجّت خدا خالی نیست. ایشان در تاریخ خاصّی به دنیا آمدهاند و بیش از هزار سال است که زنده هستند و منتظر ظهور میباشند. منجی و موعود مسیحیان بر خلاف یهود مصداق آن عیسی بن مریم است که بعد از مصلوب شدن به آسمان رفت و نزد خدای پدر هست تا برگشت دوم و رجعت خود که در آخرالزّمان رخ میدهد و در این جهت موعود مسیحیها مانند مسلمانان است که لقباش، نسبش همه معین و مشخّص است و منجی موعود مسیحیّت در بلندای آسمانها جای دارد و اوّلین مرحله ظهور او با ربودن کلیسا (مؤمنان) همراه میباشد. آنگاه پس از گذشت سالهای پرمحنت و مصیبت به زمین بازمیگردد (ر.ک؛ جوانشیر، 1391: 224). پس طبیعتاً نمیتواند تعاملی با فردفرد دوستدارانش داشته باشد. او در آسمانها منتظر ظهور است و مردم قبل از ظهور نمیتوانند هیچ گونه ارتباط با او داشته باشند (ر.ک؛ شفیعی سروستانی، 1387، ج1: 87). ولی دیدگاه یهود اینگونه نیست که منجی حالا سالیان قبل متولّد شده باشد و زنده باشد، البتّه در این اصل که فرد با خواست خدا میتواند سالها زنده بماند، موافق است و این منافاتی با یهودیّت ندارد. همانگونه که در مورد «الیاس نبی» یا «حضرت خضر» قایل به زنده بودن ایشان است، امّا نسبت به منجی با این دید نگاه نمیکند. البتّه در هر دوره ممکن است یک یا چندین نفر دارای این شایستگی باشند و عبارتی که تلمود به کار میبردَ، چنین است: «همیشه قبل از اینکه خورشید غروب کند، خورشید دیگری طلوع کرده»؛ یعنی قبل از اینکه آن فرد که لیاقت و استعداد رسیدن به آن درجه مسیحیایی را داشته باشد، از دنیا برود، فرد یا افراد دیگری که دارای همان شایستگی هستند، به این دنیا خواهند آمد و یکی از جنبههای بحث ظهور در آیین یهود بر خلاف دو دین اسلام و مسیحیّت این است که انسانها باید به یک درجه لیاقتی که لازم است، برسند تا آن منجی ظهور کند. اگر انسانها به آن درجه و لیاقت رسیدند و تقدیر الهی بود، خداوند به آن فرد وحی میکند؛ مثل سایر انبیاء دیگر که شاید تا قبل از بعثت ایشان اطّلاع نداشته باشند که نبی هستند. آن فرد هم بین افراد دیگر زندگی میکند و مسلّماً از جنبه اخلاقی و رفتاری تقوا و ایمان در سطح عالیتر و بالاتر از دیگران است، امّا خودش هم نمیداند که ماشیح است. سایر افراد هم به صورت یک عالم یا فرد باایمان به او نگاه میکنند تا آن زمان که تقدیر الهی باشد و به او وحی شود که به مقام نبوّت برسد و ظهور کند (ر.ک؛ حمّامی لالهزار، 1386: 23). پس منجی موعود شیعه، تنها به عنوان شخصیّتی مربوط به آینده که آخرالزّمان را از هر گونه بیعدالتی و نابرابری پیراسته میسازد، مطرح نیست، بلکه او در زمین و در کنار پیروانش زیست میکند، با مشکلات آنان آشنا و همراه است و در زمانی که از او مدد خواهی کنند، کمکشان میکند. مهدی اسلام انسان معیّن است که در کنار ما با تمام وجودش زندگی میکند و برای ما در همه این دردها و عنصرها و آتش تاخت و تازهای ستمگران و سوز و گداز دردمندان میسوزد. او در جامعه با مردمان زندگی میکند و با آنان سخن میگوید وایشان را ارشاد میکند، امّا به ناگزیر تا هنگام مقرّر ناشناخته باقی میماند (ر.ک؛ شفیعی سروستانی، 1387، ج 1: 62). این موضوع را میتوان به عنوان یکی از مهمترین تفاوتهای موعود ادیان با موعود اسلام به شمار آورد. همچنین یکی از دیگر نقاط افتراق درباره ویژگیهای اندیشه موعود در ادیان یهود، مسیحیّت و اسلام است که در این بخش به بررسی آن پرداخته میشود. آنچه مسلّم است اینکه اصل اندیشه منجی موعود و موعودگرایی در اکثر ادیان وجود دارد. امّا تفاوت عمدهای در یهود نسبت به اسلام و مسیحیّت وجود دارد و آن تفاوت این است که تقریباً هیچ دینی وابستگی تاریخی و مکانی به نقطه خاصّی ندارد. دین اسلام و مسیحیّت آزادانه در فضای زمانی و مکانی جهان پیش میروند، ولی دین یهود یک خصوصیّتی دارد که تقریباً در هیچ دین دیگری نیست و آن وابستگی زمانی و مکانی است. این دین از لحاظ مکانی به شدّت به سرزمین اسرائیل و بیتالمقدّس وابسته است و از لحاظ زمانی هم به همان دوران حضور در اسرائیل و حکومت در آن وابسته است. در دیگر ادیان اینگونه نیست که آنها چیزی را از دست داده باشند که نیاز به بازگشت به آن داشته باشند. یک یهود در هر نقطهای از جهان باشد، خودش را تبعید میداند. تبعیدی دو هزارساله که در این دو هزار سال هر روز سه بار دعا میکند که به آن دوران طلایی برگردد. این مسأله نقطه اصلی اعتقادات یهود است. یهود اگر همه شرعیّات را کنار بگذارد، این باور را نمیتواند کنار بگذارد، چون ریشه امید به آمدن یک منجی که آن دوران را بازسازی کند، با اصل یهودیّت عجین شده است و یهودی که به این اصل معتقد نباشد، یهودی نیست. از این رو، ایمان به ماشیح یا حدّاقل درنظر داشتن ماشیح یک عنصر یهودی است. امّا آنچه را که میتوان به عنوان تفاوت آشکاری میان اندیشه مهدویّت در نزد اسلام و این اندیشه به صورت خاص در میان سایر ملل و اقوام مشاهده کرد، این است که این اندیشه در نزد شیعیان یک اندیشه جهانی و نوعی فلسفه جهانی است. به این معنا که مهدی در اندیشه اسلامی، اختصاصی به امّت خاصّی ندارد. قیام و دعوت او قیام و دعوتی جهانی است و نه قومی و قبیلهای و نژادی. او برای نجات بشریّت میآید و نه برای سروری دادن نژاد و قوم خاص. او یاور مظلومان است و هدف او ظلمستیزی و عدالتگستری است؛ به تعبیر دیگر، ویژگی بارز اندیشه مهدویّت در نزد شیعیان این است که مهدی را موعودی جهانی با هدفی جهانی و برنامهای جهانی میدانند و او را مخصوص قوم و قبیله یا دین و مذهب خاص نمیدانند. ریشه این اعتقاد هم در خود اسلام و تشیّع به معنای واقعی کلمه نهفته است؛ زیرا اسلام و دعوت اسلامی، دین و دعوتی جهانی است و تشیّع به معنای حقیقی کلمه همان اسلام ناب است و اندیشه مهدویّت که در تشیّع مطرح است، در حقیقت اندیشهای برآمده از متن اسلام و حاکی از جهانیاندیشی اسلام و برنامهریزی آن در جهت جهانیسازی عدل و صلح و صمیمیّت و معنویّت است. پس اگر چنین است، نباید اجازه داد که همچون برخی از ادیان و مکاتب دیگر این اندیشه به شکل یک اندیشه قومی و قبیلهای توصیف شود. به تعبیر شهید مطهّری نباید این اندیشه بلند و جهانی را به شکل یک «آرزوی کودکانه» و قومی و قبیلهای ترسیم کرده، آن را تا سطح فردی که میآید به قصد انتقامگیری و کینهتوزی پایین کشانید: «گویی حضرت حجّت فقط انتظار دارند که کی خداوند تبارک و تعالی به ایشان اجازه بدهند که مثلاً بیایند ما مردم ایران را غرق در سعادت کنند یا شیعه را غرق در سعادت کنند، آن هم شیعهای که ما هستیم که شیعه نیستیم» (مطهّری، 1377، ج 18: 181 ـ 180). چنین تصویر و تفسیری از مهدویّت بسیار شبیه تفسیر یهودیّت از منجی موعود است. توضیح آنکه موعود پایانی یهودیان کسی است که میخواهد قوم یهود را نجات دهد و آنان را از سختی و فلاکت برهاند. یهودیان در سراسر تاریخ محنتبار و پر از رنج و سختی خود، همواره به امید ظهور «مسیحا» همه انواع تحقیر و شکنجه را تحمّل کردهاند. آنان معتقدند که در آخرالزّمان منجی و موعودشان خواهد آمد و آنان را از ذلّت و درد و رنج رها خواهد ساخت و قوم یهود را فرمانروای جهان خواهد کرد (ر.ک؛ کرینستون، 1377: 76). نتیجهگیری آنچه در این جستار آمد، نگاه اجمالی و سریع به متون ادیان توحیدی اسلام، یهود و مسیحیّت بود. برای هر پژوهنده که به مطالعه و مقایسه این متون میپردازد، این واقعیّت آشکار میشود که جدا از ژرفا و لُبّ آموزههای ادیان، در سطح و ظاهر نیز همسویی و اشتراک میان متون و آموزههای ادیان به مراتب بیشتر از نقاط تفاوت و اختلاف است. در میان زمینهها و نقاط مشترک، دو نکته از همه برجستهتر مینماید: یکی بندگی و تسلیم در برابر خدا و عمل کردن به دستورات او (با تفاوتهایی که در برداشت از این دستورات به لحاظ نیازهای زمان و زمینههای اجتماعی وجود دارد) و حرکت به سوی خدایی شدن، و دیگر بنیاد نهادن روابط اجتماعی و انسانی با دیگران بر اساس خوبیها و ارزشها. این دو مطلب، یعنی بندگی نسبت به خدا و دمیدن روح اخلاق در کالبد روابط با دیگران، شاه بیت همه آموزههای متون ادیان است. انتظار برای ظهور منجی عقیدهای عمومی و مشترک است که اختصاص به یک قوم و ملّت و دین ندارد و ادیان و مذاهب گوناگون عموماً ظهور او را خبر دادهاند، اگرچه در جزئیّات موضوع اختلاف دارند که البتّه غالباً پیروان این ادیان به بیراهه رفته و در مورد عظمت وجودی، هویّت و شخصیّت منجی موعود و همچنین وظایف خود در دوران غیبت و قبل از ظهور موعود دچار غفلت و گمراهی شدند. اعتقاد به منجی موعود و تشکیل حکومت جهانی یک اشتیاق و میل جهانی است که اسلام و ادیان دیگر نیز با وعده ظهور منجی بزرگ، این خواسته و شوق درونی را بیپاسخ نگذاشتهاند و به نوعی این عطش را تازه و زنده نگه داشتهاند. علیرغم تحریف کتابهای دینی ادیان گذشته، در بخشهای زیادی از این کُتُب به نمونههای نویدهایی که توسّط انبیا الهی به امّتهایشان رسیده، برمیخوریم و در همین راستا هر دین و مذهبی با الهام گرفتن از سخنان انبیا وکتب آسمانی خود دم از حکومت واحد جهانی میزند و معتقد است فردی مصلح خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد میکند، چنانچه از ظلم و جور پر شده است. چنین مصلحی به جنایتها و خیانتهای ضدّ انسانی خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانی را بر اساس عدالت وآزادی واقعی بنیان خواهد نهاد، کسی که پیامبران و سفیران الهی ظهور او را نوید داده و آن را حتمی میدانند. متأسّفانه در پژوهشهای تطبیقی که تاکنون میان متون و آموزههای ادیان صورت گرفته است یا به صورت جزئی و عینی عمل نشده و یا از منظر و پیشفرض تفاوت و اختلاف به آنها نگاه شده است. اگر در مطالعات تطبیقی، اوّلاً سنجش و ارزیابیها به صورت جزئی ـ موردی صورت گیرد. ثانیاً با نگاه مثبت یا دست کم بدون پیشفرض منفی به آن نگریسته شود، اشتراک و همسویی متون در بخشهای گوناگون بیش از آن چیزی است که تصوّر میشود؛ زیرا بسیاری از موارد اختلافی و تعبیرات متفاوت، تفسیر و توجیهپذیر است و میتوان به اندیشه مهدویّت به عنوان یک فرصت و عامل برای نزدیک شدن نگاه کرد، عاملی برای توافق و وحدت نه بهانهای برای تفرقه و نزاع، و این نوشتار تنها گزارشی کوتاه از این واقعیّت بود. امید که با تمسّک به قرآن این سرچشمه زلال حقیقت بتوان در کسب معارف کوشا بود تعابیر بسیار بلندی از همه انبیاء از ازل تا خاتم راجع به حضرت حجّت رسیده است و تقریباً جزء اجتماعیترین موضوعات بین همه ادیان الهی و ابراهیمی بشارت موعود و وعده منجی است و همه گفتهاند که کار نیمهتمام و ناتمام انبیا و ادیان به دست این مرد بزرگ کامل خواهد شد. گفتهاند که بزرگترین تکلیف تاریخ، کار بزرگترین مرد تاریخ است. مراجع قرآن کریم. کتاب مقدّس. آبایی، آرش. (1384). فرهنگ و بینش یهود. چاپ چهارم. تهران: انجمن کلیمیان ایران. ابنبابویه (صدوق)، محمّد بن علی. (1395 ق.). کمالالدّین و تمام النّعمه. ترجمه منصور پهلوان. چاپ اوّل. تهران: انتشارات معارف اهلالبیت. اصفهانی، محمّدتقی. (1387). مکی الالمکارم. ج 2. ترجمه مهدی حائری قزوینی. چاپ پنجم. قم: انتشارات مسجد جمکران. امامی کاشانی، محمّد. (1386). خطّ امان در ولایت صاحبالزّمان. چاپ اوّل. قم: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. توفیقی، حسین. (1384). آشنایی با ادیان بزرگ تهران. چاپ هفتم. تهران: انتشارات سمت. جوانشیر، موسی. (1391). موعود درآیین اسلام و مسیحیّت. چاپ اوّل. قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی. حمّامی لالهزار، یونس. (1386). «ماشیح منجی موعود یهود». معارف. شماره50. ص 23 زیبایینژاد، محمّدرضا. (1382). مسیحیّتشناسی مقایسهای. چاپ اوّل. تهران: انتشارات سروش. سلیمانی اردستانی، عبدالرّحیم. (1386). یهودیّت. چاپ اوّل. قم: انتشارات کتاب طه. شفیعی سروستانی، ابراهیم. (1387). انتظار بایدها و نبایدها. ج 1. چاپ اوّل. تهران: انتشارات موعود عصر. صادقی، محمّد. (1336). بشارت عهدین. چاپ اوّل. تهران: دارالکُتُب الإسلامیّه. طباطبائی، محمّدحسین. (1364). المیزان فی تفسیرالقرآن. ترجمه محمّدباقر موسوی همدانی. چاپ پنجم. قم: دفتر انتشارات اسلامی. کرینستون، جولیوس. (1377). انتظار مسیحا در آیین یهود. ترجمه حسین توفیقی. چاپ اوّل. قم: انتشارات مرکز مطالعات ادیان و مذاهب. کهن، ابراهام. (1382). گنجینهای از تلمود ترجمه امیرفریدون گرگانی. چاپ اوّل. تهران: انتشارات اساطیر. کورانی، علی. (1411ق.). معجم الأحادیث الأمام المهدی. ج 1. قم: نشر مؤسّسه معارف اسلامی. مجلسی، محمّدباقر. (1364). بحارالأنوار. ترجمه ابوالحسن مولوی همدانی. ج 51. چاپ اوّل. تهران: انتشارات مسجد ولیعصر (عج). محمّدی ریشهری، محمّد. (1386). میزان الحکمه. ج 3. چاپ هفتم. قم: نشر دارالحدیث. محمّدی، محمّدحسین. (1388). آخرالزّمان در ادیان ابراهیمی. چاپ اوّل. قم: بنیاد فرهنگی موعود. مطهّری، مرتضی. (1377). مجموعه آثار. تهران، انتشارات صدرا. مکارم شیرازی، ناصر. (1377). پیام قرآن. ج 7. چاپ اوّل. تهران: انتشارات دارالکُتُب الإسلامیّه. موحّدیان عطّار، علی. (1388). گونهشناسی اندیشه منجی موعود درادیان. چاپ اوّل. قم: دانشگاه ادیان و مذاهب. میشل، توماس. (1381). کلام مسیحی. ترجمه حسین توفیقی. چاپ دوم. قم: انتشارات مرکز ادیان. نعمانی، محمّد بن ابراهیم. (1422ق.). الغیبه. چاپ اوّل. قم: انوارالمهدی. نوحی، سیّد حمید. (1379). شهر ربّانی. چاپ اوّل. تهران: گام نو. الهاشمی، باسم. (1386). منجی به روایت اسلام و مسیحیّت. ترجمه محسن احتشامینیا. چاپ دوم. تهران: انتشارات آفاق. نویسندگان: محمد هادی یداله پور: دانشیار دانشگاه علوم پزشکی بابل مرتضی خرمی: استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر، قائمشهر سیده فاطمه حسینی: کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری، ساری فصلنامه سراج منیر شماره 14 انتهای متن/
95/04/17 :: 06:44
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]
صفحات پیشنهادی
خشم و مدیریّت آن در قرآن کریم - بخش دوم و پایانی کنترل و مدیریّت خشم در قرآن و حدیث
خشم و مدیریّت آن در قرآن کریم - بخش دوم و پایانیکنترل و مدیریّت خشم در قرآن و حدیث خشم یکی از اساسیترین و فراگیرترین هیجانها در وجود آدمی است و نقشی بسزا در حفظ موقعیّت عزّت نفس و صیانت از او در هنگام تهدید دارد 2ـ2ـ2 خشم در برابر کفّار و دشمنان اسلام دشمنان اسلام و کموعودگرایی در قرآن و عهدین - بخش اول نقش حضرت عیسی(ع) در زمان ظهور منجی موعود
موعودگرایی در قرآن و عهدین - بخش اولنقش حضرت عیسی ع در زمان ظهور منجی موعود یکی از باورهای دینی که وجه مشترک آموزههای وحیانی به شمار میرود موعودگرایی است چکیده یکی از باورهای دینی که وجه مشترک آموزههای وحیانی به شمار میرود «موعودگرایی»هدفشناسی اقناع در تربیت با تأکید بر داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن - بخش دوم و پایانی شبههشناسی هدف اقناعی ح
هدفشناسی اقناع در تربیت با تأکید بر داستان حضرت ابراهیم ع در قرآن - بخش دوم و پایانیشبههشناسی هدف اقناعی حضرت ابراهیم ع در معناشناسی اقناع آن رابه راضی و همراه کردن افراد برای گرایش به موضوع فعّالیّت یا هدفی خاص تعریف کردهاند یکی دیگر از مناظرات حضرت ابراهیم ع کهسرگرمی و لهو در قرآن کریم - بخش دوم و پایانی معنای لهو در قران
سرگرمی و لهو در قرآن کریم - بخش دوم و پایانیمعنای لهو در قران سرگرمی تفریح و فراغت بهعنوان نوعی اشتغال غیرالزامی انتخابی غیرانتفاعی دارای کارکرد فرحبخشی تنوعزایی و نشاط آفرینی بخشی از اشتغالات معمول و تا حدی گریزناپذیر بشر است بخش دوم و پایانی جمعبندی دیدگاه&zwnگونهشناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت درچارچوب ظرفیت تمدنی - بخش دوم و پایانی تقسیمبندی رویکردهای مهدوی
گونهشناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت درچارچوب ظرفیت تمدنی - بخش دوم و پایانیتقسیمبندی رویکردهای مهدوی آموزه مهدویت بخشی مهم از اندیشۀ اسلامی است که میتواند از طریق ترسیم آیندهای دستیافتنی در شکل دادن به جوهره و روح حاکم بر تمدن جدید اسلامی نقشآفرین باشد تقسیمبندی رویهدفشناسی اقناع در تربیت با تأکید بر داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن - بخش اول شیوههای اقناعی حضرت ابراهیم(ع)
هدفشناسی اقناع در تربیت با تأکید بر داستان حضرت ابراهیم ع در قرآن - بخش اولشیوههای اقناعی حضرت ابراهیم ع در معناشناسی اقناع آن رابه راضی و همراه کردن افراد برای گرایش به موضوع فعّالیّت یا هدفی خاص تعریف کردهاند چکیده خداوند متعال حضرت ابراهیم ع را علاوه بر مقام رسنهادهای دولتی و غیر دولتی موظف اند از فعالیتهای قرآنی حمایت کنند
معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نهادهای دولتی و غیر دولتی موظف اند از فعالیتهای قرآنی حمایت کنند شناسهٔ خبر 3773831 - دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۶ ۲۷ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; حجت الاسلام حشمتی گفت نهادهای دولتی و غیردولتی موظسید محمد حسن جواهری ,عزت الله مولایی نیا ,مریم مظفری تحلیل اثباتی اعجاز تأثیری قرآن کریم در پژوهشهای فریقین
سید محمد حسن جواهری عزت الله مولایی نیا مریم مظفریتحلیل اثباتی اعجاز تأثیری قرآن کریم در پژوهشهای فریقین گرچه هیچکدام از دلیلها به گونهٔ قاطع به اعجاز تأثیری دلالت ندارند لیکن از مجموع آنها به ویژه اگر در کنار قراین و شواهد فراوان ملاحظه شوند به علمی قطعی در خصوص اعجاز تعلوم انسانی سکولار با آموزههای قرآنی ناسازگار است
در نشست علمی مبانی قرآن شناختی علوم انسانی عنوان شد علوم انسانی سکولار با آموزههای قرآنی ناسازگار است شناسهٔ خبر 3781585 - چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴ ۱۶ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها jwplayer display inline-block; علوم انسانی سکولار با آموزههای قرآنی ناسازگار است وافتتاح همایش مدیران عامل اتحادیههای استانی تشکلهای قرآن و عترت
فردا افتتاح همایش مدیران عامل اتحادیههای استانی تشکلهای قرآن و عترت شناسهٔ خبر 3781870 - چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵ ۵۷ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی jwplayer display inline-block; نشست مدیران عامل اتحادیههای استانی تشکلهای قران و عترت ۸ و ۹ مهرماه سال جاری در اصفها-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها