محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827205476
هدفشناسی اقناع در تربیت با تأکید بر داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن - بخش اول شیوههای اقناعی حضرت ابراهیم(ع)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: هدفشناسی اقناع در تربیت با تأکید بر داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن - بخش اولشیوههای اقناعی حضرت ابراهیم(ع)
در معناشناسی اقناع، آن رابه «راضی و همراه کردن افراد برای گرایش به موضوع، فعّالیّت یا هدفی خاص» تعریف کردهاند.
چکیده خداوند متعال حضرت ابراهیم(ع) را علاوه بر مقام رسالت، به مقام امامت نیز مفتخر ساخت؛ زیرا آن حضرت از پیامبرانی است که برای تبیین اصول دین الهی نه تنها راه را مینمود، بلکه مردم را در مسیر درست راه میبُرد و این همان کاری است که امام و رهبر انجام میدهد. در معناشناسی اقناع، آن رابه «راضی و همراه کردن افراد برای گرایش به موضوع، فعّالیّت یا هدفی خاص» تعریف کردهاند. آنچه این مقاله که با شیوه توصیفی ـ تحلیلی سامانیافته، بدان پاسخ داده این است که اقناع حضرت ابراهیم(ع) برای هدایت مردم به سوی شریعت الهی چه ویژگیهایی دارد، از چه روشهایی بهره برده است و چه هدف یا هدفهایی را دنبال کرده است؟ با بررسی داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن کریم و با بهرهگیری از تفاسیر و کتب مربوط، این نتیجه حاصل شد که اقناع آن حضرت ویژگیهایی چون تناوب و تکرار پیام، حُسن خُلق اقناعکننده و از روشهایی چون قرار گرفتن در جایگاه پرسشگر، گفتگو، پاسخطلبی، رشدیافتگی و بُتشکنی، واژهآفرینی، خلاّقیّت در عمل و... استفاده نموده است و اهدافی چون جذب مخاطبین، تحریک فکر و اندیشه، ایجاد شک، کاهش مقاومت، تغییر موضع، تقویت موضع، ایجاد رفتار و ... را به صورتی دستیافتنی دنبال میکرد. کلیدواژگان هدفشناسی؛ اقناع؛ حضرت ابراهیم(ع)؛ قرآن تبلیغ افکار، عقاید و روشهای مختلف آن، شیوهای مرسوم و عقلایی است که همواره مورد استفاده تمام مذاهب و مکاتب مادّی یا معنوی بوده است. رسالت بزرگ پیامآوران الهی «ابلاغِ» پیام سعادتبخش خداوند به انسانها بوده است. آنان در این راه هر نوع سختی را تحمّل کردند تا با رساترین صدا، فطرتهای خداجو را بیدار نمایند. در شرایع الهی و برنامههایی که انبیا ارائه دادهاند، تبلیغ از ویژگیهای مشترکی برخوردار است. در شرایع آسمانی، علاوه بر اینکه پیامبران خود بنیانگذار تبلیغ و هدایتکننده آن بودند، همه آنها از یک مبداء مشترک مأمور ابلاغ رسالت خود بودند، ولی هیچ یک از نظر هدف نیز دچار تشتّت نبودهاند؛ یعنی همه انبیا از آغاز تا پایان پیدایش شرایع الهی به دنبال هدایت بشر از ضلالت و جهل به سوی عبودیّت خدای سبحان، برقراری عدالت، اصلاح فساد و رفع ظلم و ستم از جوامع بشری بودهاند. پیامبران الهی، بهویژه حضرت ابراهیم(ع)، سیستم ارتباطی را خود ساماندهی کرده بودند و بر اساس شیوه مخصوص خود، ارتباط برقرار میکردند. هدف ایشان از برقراری این ارتباطها، ترغیب و تبلیغ در معنای انسانی آن بوده است و این به معنی ارائه راه و شیوه صحیح و جدا از بحث الزام و اجبار است. نتیجه این امر، توجّه به امر اقناع را از دیدگاه ایشان حائز اهمیّت میسازد. اقناع که کوششی آگاهانه است، برای تغییر در نگرش، گرایش و رفتار انسانها و نیز برای راضی و همراه کردن افراد به منظور گرایش به موضوع، فعّالیّت یا هدف خاص انجام میشود. اقناع نیازمند بروز تغییر در ذهن آدمی به صورت اندیشمندانه و مستدلّ است تا پیام در وی درونی شود و مخاطب در کنار بالفعل کردن انگیزههای درونی خود، به نمایندهای برای انتقال پیام و هدف ارتباطی تبدیل گردد. ظهور این امر نیز در مخاطب ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه باشد. به هر حال، سوء استفاده از ضعفهای ذهنی انسان و یا تحمیل اندیشه، تفکّری منفعتطلبانه دارد که یا استبدادی است و یا بر منطق بازار عمل میکند. با درک این امر که هر فرد آنگاه که به درجه اقناع رسیده، خود میتواند شخصیّتی برای اقناع پیام برای دیگران باشد، اهمیّت بحث اقناع برجستهتر میشود. پیرامون موضوع مذکور، در مباحثی چون تربیت و اهداف آن، بسیاری از صاحبان اندیشه اظهار نظر کردهاند، امّا پژوهشی که با شیوهای روشمند به هدفشناسی اقناع در تربیت، با تأکید بر داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن کریم پرداخته باشد، به احصاء و نظر نگارندگان درنیامد. لذا ضرورت دارد مقاله حاضر که با شیوه توصیفی ـ تحلیلی سامان میگیرد، با بررسی کتب متعدّد تفسیری، تربیتی و قرآنی به این مسئله بپردازد. پرسش اصلی و محوری در مقاله حاضر این است که در داستان حضرت ابراهیم(ع)، اقناع تربیتی در راستای هدایت بشر به سمت و سوی شریعت الهی، چه ویزگیهایی دارد، از چه روشهایی بهره برده است و چه هدف یا اهدافی را دنبال کرده است؟ فرض ما نیز این است که تناوب و تکرار پیام و حُسن خُلق اقناعکننده از جمله ویژگیهای اصلی اقناع میباشد و آن حضرت(ع) از شیوههایی چون قرار گرفتن در جایگاه پرسشگر، گفتگو، پاسخطلبی، رشدیافتگی و بُتشکنی، واژهآفرینی، خلاّقیت در عمل و... استفاده کرده است و اهدافی چون تحریک فکر و اندیشه، ایجاد شک، کاهش مقاومت، تغییر موضع، تقویت موضع و ایجاد رفتار در انسانها را دنبال میکرد. 1ـ مفهومشناسی اقناع کوشش آگاهانه یک فرد یا سازمان، برای تغییر نگرش، باور، ارزشها یا دیدگاههای فرد یا گروهی دیگر را «اقناع» میگویند (ر.ک؛ گیل و ادفر، 1384: 51). اقناع فرآیندی است که در آن ترغیبکننده در کنار ابزار عقل، از ابزار احساسات و فشار روانی نیز بهره میگیرد، مهارتهای کلامی و غیرکلامی را به کار میبرد تا فرآیندی مقاومتناپذیر را ایجاد کند. لازمه اقناع را تحرّک دانستهاند و منظور از آن، حرکت اندیشه انسانی از آنچه هست، به سوی خواست ارتباطگر یا متأثّر از وی میباشد. عدّهای اقناع را مستلزم بروز تغییر در ذهن آدمی، پذیرش اختیاری، اندیشمندانه و درونیسازی پیام بیان کردهاند (ر.ک؛ ساروخانی، 1383: 96) و گروهی جلب آنی و بیتفکّر مخاطب به سوی پیام را اقناع میدانند که بر پایه دیدگاه یکسویه به ارتباط است. هرچند این فرآیند در بر دارنده ویژگی روانشناختی آزادی است و ترغیبشونده احساس میکند موافق میل خود اهداف و رهنمودهای تعیینشده را انجام میدهد، امّا در واقع، متضمّن نوعی فشار روانی است که در مسیر ترغیب، میان منطق و استدلال منطقی به هیجانها متوسّل میشود. در واقع، اقناع حدّ واسط میان منطق و استدلال و نیز تهدید و تنبیه بهشمار میرود (ر.ک؛ بینگلر، 1367: 10). 2ـ ویژگیهای روش اقناع 2ـ1) تکرار پیام از مهمترین شاخصههای مؤثّر بر اقناع، تکرار پیام است. محقّقانی که به مطالعه حافظه خبرپردازی در افراد پرداختهاند، نشان دادهاند که محرّکها و مفاهیم زودگذر، فرصتی برای پردازش در نظام شناختی انسان نمییابند. به همین دلیل، یا اصلاً یاد گرفته نمیشوند و یا خیلی زود فراموش میشوند (ر.ک؛ الیاسی، 1388: 49). به همین دلیل، متقاعدسازان اغلب پیام خویش را تا بدان حد تکرار میکنند که مطمئن شوند همه مخاطبان آن را شنیدهاند و پردازش کردهاند. امّا آنان میدانند که تکرار بیش از اندازه، هم کسالتآور میشود و هم مخاطب را به انکار آن وامیدارد؛ به عبارت سادهتر، تکرار بیش از اندازه پیام موجب اشباع میشود و اشباع نیز انزجار و تنفّر مخاطب را برمیانگیزد (ر.ک؛ همان). لذا میتوان یکی از عوامل تکرار قصص انبیاء را در قرآن، توجّه به همین امر دانست. 2ـ2) خوشخلقی اقناعکننده از دیگر ویژگیهای مؤثّر بر اقناع، خوشخلقی اقناعکننده میباشد. «زیمباردو» و «لیپ» (1991م.) نشان دادند که پیامهای افراد خندهرو و مهربان، اغلب بیش از پیامهای ارائهشده دیگر افراد مورد استقبال و یا حتّی پذیرش مخاطبان قرار میگیرد، چراکه گویی مهربانی فاصله روانی بین مخاطبان و پیامرسان را از بین میبرد. در نتیجه، مخاطبان پیامهای عرضهشده از سوی منبع پیام را متعلّق به خود میدانند. از آن گذشته، محبّت و مهربانی، فضای روانی حاکم بر شرایط ارائه پیام را چنان تغییر میدهد که حسّ خوشبینی مخاطبان در آن غالب میشود (ر.ک؛ همان: 54). اصولاً طبع انسان تحمّل برخورد خشونتآمیز را ندارد و در مقابل خشونت عکسالعمل نشان میدهد، لذا نتیجه مثبتی نیز گرفته نمیشود. در این شرایط، با برخورد ملایم و سخن نرم، میتوان در طرف مقابل نفوذ کرد و تأثیر گذاشت و زمینه پذیرش و قبول را نیز در او تقویت کرد. سرگذشت پیامبران، بهویژه حضرت ابراهیم(ع) به خوبی نشان میدهد که آنان هرگز از این برنامه در تمام طول عمرشان انحراف پیدا نکردند. در جایجای مناظرات حضرت ابراهیم(ع)، چه با پدر (عمو)، چه با قوم، چنانچه در ادامه خواهد آمد، این ویژگی اقناع به وضوح دیده میشود. 3ـ شیوههای اقناعی حضرت ابراهیم(ع) 3ـ1) قرار گرفتن در جایگاه پرسشگر (استدلال همراه با پرسش) انبیاء(ع) گاهی در برابر شبهات مخالفان به جای بحث و استدلالهای پیچیده، با طرح پرسشهایی ساده و بیدارکننده، مخاطب را به عجز میکشاندند. هر کس ادّعایی داشت، با پرسشهایی که از او میپرسیدند، آنها را متقاعد کرده، نسبت به جهل خودشان آگاه مینمودند و آماده شنیدن حقیقت میکردند؛ یعنی از مرحله انکار به مرحله شک میرسیدند و در این زمان، آنها آماده شنیدن حقایق و در نتیجه، پذیرفتن آن میشدند. حضرت ابراهیم(ع) در بیشتر موارد، دعوت خود را با طرح پرسشهایی دقیق و عمیق آغاز کرده است. این شیوه موجب تحریک اندیشه و بیداری وجدان مخاطبان میگردد و ذهن و دل آنان را آماده پذیرش حقایق میکند، ضمن آنکه این پرسشها در بطن خود نیز استدلالهایی را به همراه داشت:إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا یَسْمَعُ وَلَا یُبْصِرُ وَلَا یُغْنِی عَنکَ شَیْئًا: هنگامى که به پدرش گفت: اى پدر! چرا چیزى را مىپرستى که نه مىشنود و نه مىبیند و نه هیچ مشکلى را از تو حل مىکند؟! (مریم/42)؛ إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ: آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: این مجسمههاى بىروح چیست که شما همواره آنها را پرستش مىکنید؟! (الأنبیاء/52)؛ قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمْ شَیْئًا وَلَا یَضُرُّکُمْ: (ابراهیم) گفت: آیا جز خدا چیزى را مىپرستید که نه کمترین سودى براى شما دارد و نه زیانى به شما مىرساند! (نه امیدى به سودشان دارید و نه ترسى از زیانشان!) (الأنبیاء/66). با توجّه به اینکه همه پرسشها حاوی استدلالهایی محکم و استوار میباشد، پایههای سُست باورهای شرکآمیز مخاطبان را به لرزه میانداخت و فرصت مناسبی را برای طرح پیامهای توحیدی فراهم مینمود. 3ـ2) مقایسه حضرت ابراهیم(ع) در مناظرهها و گفتگوهای خود برای اقناع مخاطبان از روش مقایسه بسیار بهره گرفته است. به این صورت که با استفهام و مقایسه بین خدایان متعدّد، وجدان حقیقتجوی مخاطبان را به تعقّل و تفکّر دعوت میکرد. او در این روش با بیان ویژگیهای خدایان و مقایسه آنها، قضاوت را بر عهده مخاطبان میگذارد. در قسمتی از یک گفتگو، پس از آنکه میپرسد: قَالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ * أَوْ یَنفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ: گفت: آیا هنگامى که آنها را مىخوانید صداى شما را مىشنوند؟! * یا سود و زیانى به شما مىرسانند؟! (الشّعراء/72ـ73). آنگاه میگوید: قَالَ أَفَرَأَیْتُم مَّا کُنتُمْ تَعْبُدُونَ * أَنتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ * فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ * الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ * وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ * وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ: گفت: آیا دیدید (این) چیزهایى را که پیوسته پرستش مىکردید *شما و پدران پیشین شما، * همه آنها دشمن من هستند (و من دشمن آنها)، مگر پروردگار عالمیان! * همان کسى که مرا آفرید و پیوسته راهنماییم مىکند، * و کسى که مرا غذا مىدهد و سیراب مىنماید * و هنگامى که بیمار شوم مرا شفا مىدهد(الشّعراء/75ـ80). این مقایسه از دل و اندیشه سلیم او نشأت گرفته بود و هدف آن، نرم کردن دلهای سالم و بیدار کردن وجدانهای خفته بود. حضرت ابراهیم(ع) در مناظرات خود از این روش بهخوبی بهره میجست و وجدان حقیقتجوی مخاطبان را به هشیاری و دقّت فرامیخواند؛ چنانچه در جای دیگر آمده است: إِذْ جَاء رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ * إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ * أَئِفْکًا آلِهَه دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ * فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ الْعَالَمِینَ: (به خاطر بیاور) هنگامى را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد؛ * هنگامى که به پدر و قومش گفت: «اینها چیست که مىپرستید؟! * آیا غیر از خدا به سراغ این معبودان دروغین مىروید؟! * شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان مىبرید؟! (الصّافات/84ـ87). در اینجا خدایان دروغین و افترایی را با معبود راستین و خدای عالمیان مقایسه کرده است. 3ـ3) گفتگو، پرسشگری و پاسخطلبی شرک، روش زندگی و مرام استقراریافتهی جامعه ابراهیم(ع) است. ایمان به خدایان دستساز بشر و دلبستگی عاطفی شدید به سنّتها و رسوم اجدادی، از بارزترین مولّفههای فکری جامعه ابراهیم(ع) است. مهمترین خصلت روش ابراهیمی در چنین جامعهای، دامن زدن به منطق گفتگو، پرسشگری و پاسخطلبی است. او در موقعیّتهای گوناگون و با بهانههای متفاوت، گفتگو و تفکّر درباره مسائل مهم عقیدتی و جهانبینی را به صحن علنی و عیان جامعه میکشاند و این روش را گاه در گفتگو با خویش، گاه در گفتگو با پروردگار و طلب یقین قلبی، گاه در گفتگو با عمویش آزر، گاه در گفتگو با نمرود و گاهی در گفتگو با قوم خویش دنبال میکند. لذا به مقتضای بحث، به بررسی گفتگوهای آن حضرت با عمویش آزر خواهیم پرداخت. بیشک گفتار نرم و آرام یکی از روشهای مشترک تمام مبلّغان الهی است که با مخاطبان خویش، از هر گروه و طبقهای که باشند، با زبان نرم و گفتار دلپذیر تکلّم کنند و از تندخویی و سختگیری بپرهیزند. محبّت و مهرورزی مبلّغ با مخاطبان، تأثیر شگرفی در بازدهی و موفقیّت تبلیغ دینی میگذارد، چراکه ابزار محبّت، مخاطب را جذب میکند و او را به تبعیّت و دلدادگی میکشاند. انبیا(ع) همواره کرامت ذاتی و عزّت معنوی انسان را در نظر داشتند و در برخوردها، حرمت مخاطبان را در هر شرایطی، حتّی در مواجهه با تهمتهای بیاساس رعایت میکردند. لذا به جای تندخویی و یا برخورد مشابه با آنها، فقط اتّهام مطرح شده را نفی میکردند. محبّت و مهرورزی مبلّغ با مخاطبان، تأثیر شگرفی در بازدهی و موفّقیّت تبلیغ دینی میگذارد، چراکه ابراز محبّت، جلب محبّت میکند و پیامد این محبّت حاصل شده، تبعیّت و دلدادگی است. جلوههای اعلای تأثیر محبّت، مهر و عاطفه در پیشبرد دعوت را در سیره تمام انبیای الهی میتوان مشاهده کرد، بهویژه در سیره تبلیغی ابراهیم(ع) نیز آثار رحمت و شفقت بر کافر و مؤمن بسیار مشهود است. روحیّه بزرگواری زایدالوصفی که در جان شریف ابراهیم(ع) لانه کرده بود، از یک سو، و انگیزه نیرومند او برای هدایت و نجات از سوی دیگر، موجب این روحیّه لطیف و شفقت بیپایان شده بود. بر اساس همین روحیّه، بیاحترامی و خشونت را با نیکی و نرمش پاسخ میداد و یا حتّی عناد و حقناشناسی را مورد اغماض قرار میداد: وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیًّا * إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا یَسْمَعُ وَلَا یُبْصِرُ وَلَا یُغْنِی عَنکَ شَیْئًا * یَا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جَاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِی أَهْدِکَ صِرَاطًا سَوِیًّا * یَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا *یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَن یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا * قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِی یَا إِبْراهِیمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ وَاهْجُرْنِی مَلِیًّا * قَالَ سَلَامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا: در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راستگو و پیامبر (خدا) بود * هنگامى که به پدرش گفت: اى پدر! چرا چیزى را مىپرستى که نه مىشنود، نه مىبیند و نه هیچ مشکلى را از تو حلّ مىکند؟! *اى پدر! دانشى براى من آمده که براى تو نیامده است؛ بنابر این از من پیروى کن، تا تو را به راه راست هدایت کنم! * اى پدر! شیطان را پرستش مکن، که شیطان نسبت به خداوند رحمان، عصیانگر بود! * اى پدر! من از این مىترسم که از سوى خداوند رحمان عذابى به تو رسد، در نتیجه از دوستان شیطان باشى!* گفت: «اى ابراهیم! آیا تو از معبودهاى من روى گردانى؟! اگر (از این کار) دست برندارى، تو را سنگسار مىکنم! و براى مدّتى طولانى از من دور شو!* (ابراهیم) گفت: سلام بر تو! من بزودى از پروردگارم برایت تقاضاى عفو مىکنم؛ چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است! (مریم/41ـ47). درباره اینکه آزر پدر ابراهیم(ع) نبوده در تفاسیر بحث فراوانی شده است که از حوصله مقاله خارج است. اوّلین دلیل برای اینکه ابراهیم(ع) مناظره با عمویش را با لفظِ «یَاأَبَتِ» شروع میکند، به این دلیل است که جامعه جاهلی آن زمان، آباء و اجدادی بودند و در هر امری از پدران خویش تقلید میکردند. لذا آن حضرت میخواست به آنها بفهماند که نه تنها نباید به صورت کورکورانه در هر امری از آباء و اجداد پیروی کرد، بلکه حتّی باید در برابر کجرویها و انحراف آنان از راه حق، به مقابله و ایستادگی برخاست. دومین دلیل برای آنکه او را بارها با ندای «یَاأَبَتِ» مورد خطاب قرار میدهد، دلسوزی وافر نسبت به اوست. در واقع، «خطابش را با لفظِ أبتِ که گویای رابطه پدری و از قویترین پیوندهاست، شروع کرد که قاعدتاً دو طرف را به سرنوشت یکدیگر، حسّاس و دلسوز میگرداند» (احمد عدوی، 1399ق.:50) و چون با تهدید شدید آزر مواجه میشود، به جای پاسخ مشابه، بزرگوارانه به او سلام میدهد. علاّمه طباطبائی در این باره میگوید: «امّا اینکه به او سلام کرد، چون سلام، عادت بزرگواران است و با تقدیم آن، جهالت پدر را تلافی کرد و در مقابل تهدید به رجم و طرد، وعده سلامت، امنیّت و احسان داد، همانگونه که دستور قرآن است: وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا: بندگان (خاصّ خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بىتکبّر بر زمین راه مىروند و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مىگویند (و با بىاعتنایى و بزرگوارى مىگذرند) (الفرقان/63)» (طباطبائی، 1417ق.، ج 15: 258). در تفسیر نمونه نیز ذیل این آیه آمده است: «سلامی که نشانه بیاعتنایی توأم با بزرگواری است، نه ناشی از ضعف؛ سلامی که دلیل عدم مقابله به مثل در برابر جاهلان و سبکمغزان است؛ سلام وداع گفتن به سخنان بیرویه آنها، نه سلام تحیّت که نشانه محبّت و پیوند دوستی است. خلاصه سلامی که نشانه حلم، بردباری و بزرگواری است» (مکارم شیرازی و دیگران، 1374، ج 15: 358). حتّی بنا بر همان عاطفه و محبّت وافر به مخاطب، به او وعده استغفار میدهد، شاید خدا راهی برای او بگشاید: قَالَ سَلَامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا: (ابراهیم) گفت: سلام بر تو! من به زودى از پروردگارم برایت تقاضاى عفو مىکنم، چراکه او همواره نسبت به من مهربان بوده است! (مریم/47). سیّد قطب در این باره میگوید: «علیرغم تهدید و سخنان شدیداللّحن پدر، ابراهیم برای پدر، بر اساس وعده قبلی خود، استغفار میطلبد: وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ: و پدرم [= عمویم] را بیامرز، که او از گمراهان بود! (الشّعراء/86). هرچند بعدها قرآن، استغفار برای مشرکان را، حتّی اگر از نزدیکان باشند، ممنوع شمرد و تأکید کرد که استغفار ابراهیم به خاطر وعدهای بود که به پدر داده بود و چون دشمنی او با خدا روشن گشت، از او بیزاری جست؛ زیرا قرابت واقعی در قرابت نسب نیست، بلکه در نزدیکی عقیده است و این موضوع، یعنی اهمیّت رابطه عقیدتی یکی از اصول تربیت اسلامی است» (شاذلی، 1408ق.، ج 5: 2604). پس از آنکه آزر او را از خود طرد میکند و فرمان هجران میدهد، ابراهیم بسی نرمتر و ملایمتر هم میشود: وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّی عَسَى أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا: و از شما، و آنچه غیر خدا مىخوانید، کنارهگیرى مىکنم؛ و پروردگارم را مىخوانم؛ و امیدوارم در خواندن پروردگارم بىپاسخ نمانم! (مریم/48). مراد این است که اگر تو مرا این گونه هدف تهدید و طرد قرار میدهی، من تنها از شما و خدایانتان کناره میگیرم، امّا در عین حال، امید خود را به هدایت آنها از دست نداده است: و «پس از آنکه حرف جدایی را از ناحیه پدر شنید، سخن از اعتزال و کنارهگیری به میان آورد. پس او کناره گرفتن را آغاز نکرد و امید به هدایت او داشت و باز هم گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم طلبید» (طباطبائی، 1417ق.، ج 14: 82). ابراهیم(ع) بعد از آنکه عمویش را به پیروی خود دعوت کرد تا به سوی صراط مستقیم رهبریش کند، خواست تا او را در قبول این دعوت تحریک و تشویق نماید و نسبت به گمراهی که در آن است، متنبّه ساخته، او را از پرستش بتها باز بدارد. لذا این معنا را خاطرنشان کرد که بُتپرستی نه تنها لغو و بُتها فاقد نفع و ضررند، بلکه در معرض این است که صاحب خود را به هلاکت اندازد و تحت ولایت شیطان داخل سازد که پرواضح است بعد از قرار گرفتن تحت ولایت شیطان، دیگر امیدی به صلاح، رستگاری، سلامت و سعادت نمیماند. همینگونه انذار توأم با شفقت ابراهیم خطاب به عمویش آزر، به خوبی نشان میدهد که محور تلاش تبلیغی او مهر و عاطفه است نه قهر و غلبه. همدلی و همبستگی عاطفی او با مؤمنان به حدّی است که تمام مؤمنان را از خود میشمرد و برای نافرمانان و حقناشناسان نیز تنها طلب غفران میکرد. مراجع قرآن کریم. احمد عدوی، محمّد. (1399ق.). دعوه الرّسل إلی الله. بیروت: دارالمعرفه. الیاسی، محمّدحسین. (1388). «مبانی نظری و عملی اقناع و مجابسازی». مطالعات راهبردی بسیج. شماره 45. صص 41ـ 72. بینگلر، اتولر. (1367). ارتباطات اقناعی. ترجمه علی رستمی. چاپ 1. تهران: مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامهای صدا و سیما. دهقان، علیرضا. (1387). نظریّههای ارتباطات (ترجمه). تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ساروخانی، باقر. (1383). «اقناع غایت ارتباطات». دوفصلنامه علوم اجتماعی. شماره 23. صص 93ـ115. شاذلی، سیّد قطب. (1408ق.). فی ظلالالقرآن. بیروت: دارالشّروق. شاکر، محمّدکاظم، حسن حاجیپور. (1391). «معیارها و ضوابط اقناع اندیشه مخاطب از دیدگاه قرآن». فصلنامه معرفت. شماره 181. صص 39ـ54. طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (1417 ق.). المیزان فی تفسیر القرآن. چاپ 5. قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرّسین. طبرسی، فضل بن حسن. (بیتا). مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن. بیروت: مؤسّسه الأعلمی. طیّب، عبدالحسین. (1378). أطیب البیان فی تفسیرالقرآن. تهران: انتشارات اسلام. عبّاسی مقدّم، مصطفی. (1379). اسوههای قرآنی و شیوههای تبلیغی آنان. چاپ1. قم: مرکز انتشارات تبلیغات اسلامی. عیّاشی، محمّدبن مسعود. (1380ق.). تفسیر العیّاشی. تحقیق سیّدهاشم رسولی محلاّتی. تهران: المطبعه العلمیّه. قرائتی، محسن. (1383). تفسیر نور. چاپ 11. تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن. قمی، علیّ بن ابراهیم. (1412ق.). تفسیر القمی. بیروت: مؤسّسه الأعلمی للمطبوعات. گیل، دیوید و بریجت ادفر. (1384). الفبای ارتباطات. ترجمه رامین کریمیان و همکاران. چاپ 1. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها. معرفت، محمّدهادی. (1385). نقد شبهات پیرامون قرآن کریم. ترجمه حسن حکیمباشی و دیگران. قم: انتشارات تمهید. مغنیه، محمّدجواد. (1424 ق.). تفسیر الکاشف. چاپ 1. تهران: دارالکتب الإسلامیّه. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران. (1374). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الإسلامیّه. نویسندگان: حبیبالّه حلیمی جلودار: استادیار دانشگاه مازندران عزّتالله پاتیار: کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه مازندران فصلنامه معارف قرآنی شماره 19 ادامه دارد...
95/04/13 :: 06:12
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]
صفحات پیشنهادی
خشم و مدیریّت آن در قرآن کریم - بخش اول موارد صحیح ابراز خشم
خشم و مدیریّت آن در قرآن کریم - بخش اولموارد صحیح ابراز خشم خشم یکی از اساسیترین و فراگیرترین هیجانها در وجود آدمی است و نقشی بسزا در حفظ موقعیّت عزّت نفس و صیانت از او در هنگام تهدید دارد چکیده خشم یکی از اساسیترین و فراگیرترین هیجانها در وجود آدمی است و نشکوه تقرب حضرت ابراهیم(ع) به پروردگار در روز عید قربان
یادداشت آیت الله مکارم شیرازی به مناسبت عید سعید قربان شکوه تقرب حضرت ابراهیم ع به پروردگار در روز عید قربان شناسهٔ خبر 3767568 - دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۳ ۳۸ دین و اندیشه > سایر jwplayer display inline-block; در اسلام اعیاد به دنبال اطاعت اوامر مهم الهی قرار دارد لعید قربان شاهکار حضرت ابراهیم در قربانی نفس
یادداشت عید قربان شاهکار حضرت ابراهیم در قربانی نفس شناسهٔ خبر 3767493 - دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱ ۵۴ دین و اندیشه > سایر jwplayer display inline-block; عید قربان عید خودسازی و مبازره با تمایلات نفسانی دنیوی است این عید با عظمت نشانهی بسیار بزرگ و مناسبی برای سرمشفلسفه قربانی کردن، جدا شدن از وابستگی هاست/ ابتلائات حضرت ابراهیم
به مناسبت عید سعید قربان فلسفه قربانی کردن جدا شدن از وابستگی هاست ابتلائات حضرت ابراهیم شناسهٔ خبر 3766976 - دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۸ ۵۶ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; قدیمی ترین عبادتی که سراغ داریم مسئله قربانی است سابقه قعید قربان یادآور حماسه بزرگ حضرت ابراهیم
روز دهم ماه قمری ذی الحجه مصادف با عید قربان از گرامیترین عیدهای مسلمانان است عید قربان یادآور حماسه بزرگ حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام و سربلندی آنان در آزمون بزرگ الهی به شمار می رود همه فِرَق مسلمین این روز را عید محسوب می دارند یکی از اعمال این عید بزرگآغاز ساخت دانشکده تربیت مدرس قرآنی مشهد
توسط سازمان اوقاف و امور خیریه کشور انجام گرفت آغاز ساخت دانشکده تربیت مدرس قرآنی مشهد شناسهٔ خبر 3760437 - یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲ ۱۳ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; حجتالاسلام محمدی با تأکید برلزوم توجه به موضعگیری برای جلوگسرگرمی و لهو در قرآن کریم - بخش اول رویکرد تفسیری به مفاهیم دال بر سرگرمی
سرگرمی و لهو در قرآن کریم - بخش اولرویکرد تفسیری به مفاهیم دال بر سرگرمی سرگرمی تفریح و فراغت بهعنوان نوعی اشتغال غیرالزامی انتخابی غیرانتفاعی دارای کارکرد فرحبخشی تنوعزایی و نشاطآفرینی بخشی از اشتغالات معمول و تا حدی گریزناپذیر بشر است چکیده سرگرمی تفریح و فراغت بهعباسعلی رستمینسب ,مسعود اخلاقی ,علی حمدالهزادهگل اسمای حسنای الهی در قرآن کریم و دلالتهای تربیتی آن در بع
عباسعلی رستمینسب مسعود اخلاقی علی حمدالهزادهگلاسمای حسنای الهی در قرآن کریم و دلالتهای تربیتی آن در بعد عقلانی در آیات قرآن کریم بر عقل تأکید فراوانی شده است چنانکه قرآن مجید انسانها را صاحبان عقل و خرد خطاب کرده و به تفکر و تعقل دعوت نموده است چکیده مقاله هدف مقالۀسرگرمی و لهو در قرآن کریم - بخش دوم و پایانی معنای لهو در قران
سرگرمی و لهو در قرآن کریم - بخش دوم و پایانیمعنای لهو در قران سرگرمی تفریح و فراغت بهعنوان نوعی اشتغال غیرالزامی انتخابی غیرانتفاعی دارای کارکرد فرحبخشی تنوعزایی و نشاط آفرینی بخشی از اشتغالات معمول و تا حدی گریزناپذیر بشر است بخش دوم و پایانی جمعبندی دیدگاه&zwnحقوق بشر و قرآن کریم/ داستان قوم ثمود مورد استناد فقه اسلامی نیست
یادداشتی از داود مهدوی زادگان حقوق بشر و قرآن کریم داستان قوم ثمود مورد استناد فقه اسلامی نیست شناسهٔ خبر 3769929 - پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۹ ۳۴ دین و اندیشه > اندیشمندان jwplayer display inline-block; مجازات مناسب با نافرمانی خدا نابودی قوم کافر است ولی سنت خدا بر ر-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها