تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835976844




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خشم و مدیریّت آن در قرآن کریم - بخش دوم و پایانی کنترل و مدیریّت خشم در قرآن و حدیث


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: خشم و مدیریّت آن در قرآن کریم - بخش دوم و پایانیکنترل و مدیریّت خشم در قرآن و حدیث
خبرگزاری فارس: کنترل و مدیریّت خشم در قرآن و حدیث
خشم یکی از اساسی‌ترین و فراگیرترین هیجان‌ها در وجود آدمی است و نقشی بسزا در حفظ موقعیّت، عزّت نفس و صیانت از او در هنگام تهدید دارد.

  2ـ2ـ2) خشم در برابر کفّار و دشمنان اسلام دشمنان اسلام و کفّار همواره در صدد تعدّی به اسلام و مسلمانان و ایجاد مانع در مسیر گسترش اسلام و نشر و تبلیغ آن برمی‌آیند و در خلوت خویش از شدّت کینه و نفرت نسبت به مؤمنان انگشت خشم به دهان می‌گزند: هَاأَنتُمْ أُوْلاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ یُحِبُّونَکُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْکِتَابِ کُلِّهِ وَإِذَا لَقُوکُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ عَضُّواْ عَلَیْکُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ: شما کسانى هستید که آنها را دوست مى‏دارید، امّا آنها شما را دوست ندارند! در حالى‌که شما به همه کتابهاى آسمانى ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانى شما ایمان ندارند). هنگامى که شما را ملاقات مى‏کنند، (به دروغ) مى‏گویند: ایمان آورده‏ایم، امّا هنگامى که تنها مى‏شوند، از شدّت خشم بر شما، سرانگشتان خود را به دندان مى‏گزند! بگو: با همین خشمى که دارید، بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینه‏ها آگاه است (آل‌عمران/119). علی(ع) می‌فرماید: «کینه‌توزی سبب خشم است» (تمیمی آمدی، 1366: 299). البتّه این عمل آنها ناشی از ناتوانی آنان است و اگر کمترین توانی در خود احساس کنند، با اسلام به مبارزه برمی‌خیزند.  بنابراین، خداوند به پیامبر(ص) و پیروانش فرمان می‌دهد که خشم کفّار را در دل بپرورانند و با آنها به مبارزه برخیزند و از دین و عقیده خویش دفاع کنند: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاه وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَه وَأَجْرًا عَظِیمًا: محمّد (ص) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى‏بینى، در حالى‌که همواره فضل خدا و رضاى او را خواهانند. نشانه آنها در صورت ایشان از اثر سجده نمایان است. این توصیف آنان در تورات و انجیل است، همانند زراعتى که جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده است و بر پاى خود ایستاده است و به‌ قدرى نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامى‏دارد. این براى آن است که کافران را به خشم آورد (، ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده‌اند و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیم داده است (الفتح/29). همچنین می‌فرماید: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ: اى پیامبر! با کفّار و منافقین پیکار کن و بر آنان سخت بگیر! جایگاهشان جهنّم است، و بدفرجامى است! (التّحریم/9 و التّوبه/73).  یا در جای دیگر می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ الْکُفَّارِ وَلْیَجِدُواْ فِیکُمْ غِلْظَه وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! با کافرانى که به شما نزدیکترند، پیکار کنید (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند!). آنها باید در شما شدّت و خشونت (و قدرت) احساس کنند؛ و بدانید خداوند با پرهیزگاران است (التّوبه/123). علی(ع) می‌فرماید: «کسی که دندان خشم را به‌خاطر خدا تیز کند، بر کشتن سردمداران کفر توانایی پیدا می‌کند» (دشتی، 1381: 475). امّا باید توجّه داشت که اسلام دین عدل و داد و گذشت و عفو است و جهاد با کفّار، منافقان و دشمنان اسلام را تنها به‌خاطر دفاع از کیان دین جایز می‌شمارد، نه برای غلبه، سلطه و تجاوز بر آنان. خداوند می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! همواره براى خدا قیام کنید و از روى عدالت گواهى دهید. دشمنى با گروهی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید که به پرهیزگارى نزدیکتر است و از (معصیت) خدا بپرهیزید که از آنچه انجام مى‏دهید، باخبر است (المائده/8).  همچنین می‌فرماید: وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبِّ الْمُعْتَدِینَ: و در راه خدا با کسانى که با شما مى‏جنگند، نبرد کنید و از حدّ تجاوز نکنید که خدا تعدّى‏کنندگان را دوست نمى‏دارد (البقره/190). بنابراین، از دیدگاه قرآن و حدیث علاوه بر اینکه نیّت باید متعالی و متوجّه اهداف عالی و مقدّس، و از ارضای خواهش‌های نفسانی و جلب منافع شخصی به دور باشد، به هنگام بروز خشم نیز فرد باید ضوابط عقلی را رعایت کند و اجازه ندهد خشم او به تجاوز و تعدّی و هرگونه آسیب غیرمتعارف به دیگران بینجامد. 3ـ2) خشم منفی خشم منفی حالتی است که فرد در آن آگاهی، اختیار عقل و کنترل احساس و شعور خود را از دست می‌دهد. در آن هنگام، انسان از ملکه اندیشه و بصیرت بی‌بهره است و مهار نفس خویش را از دست می‌دهد، تا جایی که ممکن است خشم خود را متوجّه عواملی نماید که در برانگیخته شدن خشم وی نقشی نداشته‌اند. چنین خشمی است که در فرهنگ اسلامی خشمی مذموم، غیر مقدّس و کلید همه بدی‌هاست (ر.ک؛ زین‌الهادی، 1383: 198). علی (ع) نیز خشم را کلید تمام بدیها می‌داند» (کلینی، 1388ق.، ج 2: 303). خشمی ناپسند است که به خاطر امور نفسانی و منافع بی‌ارزش دنیوی باشد و تحت مدیریّت و کنترل و ارزیابی عقل قرار نگیرد. چنانچه این حالت هیجانی به طور مستمر ادامه یابد، نفس انسان کاملاً تغییر پیدا می‌کند و آرامش روانی خویش را از دست می‌دهد و ضمن احتمال ابتلا به جنون و اختلالات روانی، فرد رادچار شخصیّتی کاذب می‌نماید. در این حالت، او بسیاری از صفات ظاهری شخصیّت و هویّت و دیدگاه نسبت به خود و دیگران را از دست می‌دهد (ر.ک؛ داکو، بی‌تا: 31). زمانی که فرد از تفکّر بازماند، در واقع، مهم‌ترین وجه تمایز خود از حیوان را از دست داده، به راحتی دچار خطا و انحراف می‌گردد.  انسان در چنین شرایطی طعمه آسانی برای شیطان است تا او را به ارتکاب خطاهای فکری، گفتاری و رفتاری مبتلا سازد. روایت شده که یک بار همسر پیامبر(ص)، عایشه، از سر حسادت عصبانی شد. پیامبر (ص) فرمودند: «شیطانت به سراغ تو آمد» (الشّیبانی،1977م.، ج 3: 246). چنین خشمی حتّی به ایمان و عقیده فرد هم آسیب می‌رساند. پیامبر(ص) می‌فرمایند: «خشم، ایمان آدمی را تباه می‌سازد، چنان‌که سرکه عسل را فاسد می‌کند» (الغزّالی، بی‌تا، ج 3: 90). نیز علی(ع) می‌فرماید: «از خشم به دور باش که خشم سربازی بزرگ و پرتوان از سربازان ابلیس است» (نهج‌البلاغه/ ن 96). قرآن کریم خشم گرفتن به خاطر منافع دنیوی را نکوهش می‌کند و می‌فرماید: وَمِنْهُم مَّن یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنْهَا رَضُواْ وَإِن لَّمْ یُعْطَوْاْ مِنهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ * وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوْاْ مَا آتَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ سَیُؤْتِینَا اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللّهِ رَاغِبُونَ: و در میان آنها کسانى هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خُرده می‌گیرند. اگر از آن (غنایم، سهمى) به آنها داده شود، راضى مى‏شوند و اگر داده نشود، خشم مى‏گیرند (، خواه حقّ آنها باشد یا نباشد)! * (در حالى‌که) اگر به آنچه خدا و پیامبرش به آنان داده راضى باشند و بگویند: خداوند براى ما کافى است و به‌زودى خدا و فرستاده‌اش از فضل خود به ما مى‏بخشند، ما تنها رضاى او را مى‏طلبیم (، براى آنها بهتر است) (التّوبه/59ـ 58). این آیه بیان می‌دارد که منافقان تنها به دنبال منافع شخصی و ارضای امیال نفسانی خویش هستند و هر چیزی که در مسیر نیل به این خواسته آنها قرار گیرد، آنها را به خشم می‌آورد، حتّی عدالت پیامبر اکرم(ص) (ر.ک؛ شاذلی، 1412ق.، ج 3: 1667). خشمناک شدن به خاطر منافع دنیوی از اخلاق اسلامی به دور است؛ زیرا پیامبر(ص) هیچ گاه به خاطر اموری دنیایی خشمگین نمی‌شدند، ولی هرگاه برای حق غضبناک می‌شدند، احدی را نمی‌شناخت و خشمش فرو نمی‌نشست تا آنکه حق را یاری کند و خشمش تنها برای خدا بود. بنابراین، کسانی که پیامبر(ص) را اسوه خویش می‌دانند، باید در هر حال، عمل و گفتاری سعی در پیروی از ایشان نمایند: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَه حَسَنَهلِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا: مسلّماً رسول خدا براى شما در زندگى سرمشق نیکویى بود؛ براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏کنند (الأحزاب/21). علی(ع) می‌فرماید: «دنیایی که اینک آن را محور آرزوها و گرایش‌هایتان برگزیده‌اید و تنها دلیل خشم و خشونت شما شده است، نه خانه مناسب شما و نه آن جایگاهی است که برای آن آفریده شده‌اید و نه سرایی است که به سویش فراخوانده شده‌اید» (نهج‌البلاغه/ خ 173). از نمونه‌های خشم نامناسب، خشم حضرت یونس(ع) است. قرآن کریم داستان آن حضرت را چنین روایت می‌کند: وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ: و ذاالنّون [= یونس‏] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت و چنین مى‏پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت، (امّا زمانى که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمت‌ها(ى متراکم) صدا زد: (خداوندا!) جز تو معبودى نیست! منزّهى تو! من از ستمکاران بودم! (الأنبیاء/87). هر چند خشم حضرت یونس(ع) بر قوم خود به‌خاطر خدا و نیز به‌خاطر مقاومت و خوداری شدید آنها نسبت به دعوت آن حضرت به سوی خدای تعالی بود (ر.ک؛ ابن‌جوزی، 1422ق.، ج 3: 209)، امّا خشمی شتابزده و غیر منطقی بود که موجب ترک قوم بدون اجازه پروردگارش گردید. وی می‌پنداشت که خداوند بر او سخت نمی‌گیرد (ر.ک؛ میبدی، 1371، ج 6: 300). امّا هنگامی که تقدیر خداوند بر گرفتار شدن آن حضرت در شکم ماهی قرار گرفت، فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ: (او را به دریا افکندند) و ماهى بزرگی او را بلعید، در حالى‌که سرزنشگر (خویش) بود! (الصّافّات/142). بلافاصله به سوی پروردگار خویش بازگشت: فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ و خداوند نیز بازگشت وی را پذیرفت و او را از اندوه و نارحتی رهایی بخشید: فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ: ما دعاى او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه او را نجات بخشیدیم و اینگونه مؤمنان را نجات مى‏دهیم (الأنبیاء/88) و عذاب را از قوم او برداشت: فَلَوْلاَ کَانَتْ قَرْیَه آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّآ آمَنُواْ کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الخِزْیِ فِی الْحَیَاه الدُّنْیَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ: چرا هیچ یک از شهرها و آبادی‌ها ایمان نیاوردند که (ایمان آنان به‌موقع باشد و) به حال ایشان مفید افتد؟! مگر قوم یونس، هنگامى که آنها ایمان آوردند، عذاب رسواکننده را در زندگى دنیا از آنان برطرف ساختیم و تا مدّت معیّنى [= پایان زندگى و اجل ایشان] آنها را بهره‏مند ساختیم (یونس/98). امّا صبر و شکیبایی بر وظایف و تکالیف رسالت و نیز بردباری بر عناد و کجروی مردمان و شکیبایی بر آزار و تکذیب آنها، تا جایی که پروردگار حکیم و حلیم مقرّر دارد، از وظایف اصلی رسالت انبیاء است (ر.ک؛ شاذلی، 1412ق.، ج 6: 3670).  بنابراین، علی‌رغم قبول توبه حضرت یونس(ع)، خداوند متعال می‌خواهد درسی خطیر به پیامبرش و همه دعوت‌کنندگان راه حق بدهد و می‌فرماید: فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ: اکنون که چنین است، صبر کن و منتظر فرمان پروردگارت باش و مانند صاحب ماهى [= یونس‏] مباش (که در تقاضاى مجازات قوم خود شتاب کرد و گرفتار مجازات ترک أولى شد)، در آن زمان که با نهایت اندوه خدا را خواند (القلم/48). پس می‌توان گفت که صبر و شکیبایی از مهم‌ترین تکنیک‌ها در مدیریّت هیجان خشم است. 3ـ آثار و نتایج خشم از دیدگاه روانشناختی، هیجان خشم نیز همچون سایر هیجانات، دارای آثاری همه‌جانبه در افکار، گفتار و رفتار است. این آثار را می‌توان چنین برشمرد: 1ـ3) آثار فیزیکی آثار فیزیکی خشم عبارتند از: برافروختگی شدید چهره، افزایش فشار خون، پیدایش غضب در گوشه لب‌ها، خشکی لب، دهان و گلو، انقباض ماهیچه‌های فک، گشادی سوراخ‌های بینی، تیز شدن گوش‌ها، انقباض ماهیچه‌ها و آمادگی برای انجام عکس‌العمل و اقدام، به‌هم ‌ریختگی حالت ظاهری و خُلق و خوی (منبعث از آشفتگی درونی) (ر.ک؛ القاسمی الدّمشقی، بی‌تا، ج2: 226). همچنین در موقع خشم، شُش‌ها فعّالیّت بیشتری دارند و سرعت تنفّس افزایش می‌یابد تا اکسیژن لازم برای همه این فعّالیّت‌های بدن تأمین شود و میل به خالی کردن مثانه افزایش می‌یابد تا بدن برای انجام فعّالیّت‌های سریع آماده باشد. نیز با فعّالیّت بخش‌هایی از مغز، ترشّح هرمون آدرنالین بیشتر شده، در نتیجه، موجی از انرژی تولید می‌شود (ر.ک؛ پیوریفوی، 1370: 41). 2ـ3) آثار رفتاری و زبانی از آثار رفتاری و زبانی خشم می‌توان رها کردن زبان به ناسزا و فحش دادن، فریاد کشیدن، زد و خورد، پرخاشگری، قتل و جراحت را نام برد. 3ـ3) آثار روانی و معنوی آثار روانی و معنوی خشم عبارتند از: کینه و حسد، نفاق و پنهانکاری، عدم تعادل و نارضایتی شدید هنگام مشکلات و اندوه به هنگام شادی، تفکّر نسبت به افشای اسرار، استهزاء و از دست دادن تفکّر خلاّق (ر.ک؛ القاسمی الدّمشقی، بی‌تا، ج 2: 226). پیامبر(ص) به درستی فرمودند: «بدانید که خشم اخگری است در قلب آدمیزاد، سرخ شدن چشم‌ها و برآمدن رگ‌های گردنش را [در هنگام خشم و عصبانیّت] نمی‌بینید؟!...» (ناصف، 1975م.، ج 5: 299ـ298). 4ـ مراتب خشم عملکرد انسان پیرامون خشم به سه گونه است: الف) «افراط»: آن زمانی است که خشم بر فرد مسلّط و فرد اصول عقلانی و شرعی را زیر پا می‌گذارد و در آن هنگام بصیرت و اختیاری برای فرد نمی‌ماند. ب) «تفریط»: برخی افراد قوّه غضبیّه بسیار ضعیفی دارند و در جاهایی که ابراز خشم عقلاً و شرعاً واجب است، از جا بر نمی‌آیند تا جایی که ممکن است این حالت به خواری و بی‌غیرتی انجامد. ج) «اعتدال»: آن زمانی است که فرد خشم خود را مدیریّت کند، به‌گونه‌ای که بجا خشمگین شود و هنگام خشم از حدود عقلی و شرعی تجاوز نکند (ر.ک؛ الغزّالی، بی‌تا، ج 3: 94ـ93). پیامبر(ص) می‌فرمایند: «انسان‌ها در چند دسته گوناگون خَلق شده‌اند: برخی از آنها دیر خشم می‌گیرند و زود به حالت طبیعی باز می‌گردند و برخی زود خشمگین می‌شوند و زود هم به خود می‌آیند و عدّه‌ای از آنها زود خشم می‌گیرند و دیر به خود می‌آیند. آگاه باشید که بهترین آنها کسی است که دیر خشم و زودبازگشت است و بدترین آنها زودخشم و دیربازگشت است» (التّرمذی، بی‌تا: 496). 5ـ کنترل و مدیریّت خشم در قرآن و حدیث همانگونه که بیان شد، هیجان خشم پرتوی از مشیّت حکیمانه خداوند در خلقت انسان است و جنبه مثبت و منفی دارد و جنبه مثبت آن در برخی موارد ضروری است و بروز جنبه منفی آن نیز به سبب اینکه برانگیخته از عوامل بیرونی است و کنترل همه این عوامل از اختیار انسان بیرون است، امری طبیعی می‌نماید. بنابراین، باید خشم را کنترل نمود و آسیب‌های ناشی از آن را به حداقل رساند. قرآن و حدیث راهکارهای ارزشمندی را برای کنترل و مدیریّت خشم پیشنهاد می‌کنند که به برخی از آنها اشاره می‌شود: 1ـ5) ذکر و یاد خدا و پناه بردن به او هنگامی که انسان در کوران حوادث و تنگنای زندگی قرار می‌گیرد و تلاطم امواج مشکلات، آرامش او را به هم می‌زند، تنها چیزی که اطمینان و آرامش را به او باز می‌گرداند، ذکر خداوند است. الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: آنها کسانى هستند که ایمان آورده‏اند و دلهایشان به یاد خدا مطمئنّ (و آرام) است. آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش مى‏یابد (الرّعد/28). قلبی که به درجه اطمینان و آرامش رسیده باشد، حدّاکثر کنترل را بر نفس خود دارد و از طغیان آن جلوگیری می‌کند. همچنین گفته شد که خشم از شیطان و تحریک‌ها و وسوسه‌های اوست، خداوند متعال می‌فرماید: وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ: و هرگاه وسوسه‏اى از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بَر که او شنونده و داناست (الأعراف/200). پیامبر(ص) نیز در هنگام مشاهده دو نفر که در حال خشم، به یکدیگر دشنام می‌دادند و یکی از آنها از شدّت خشم سرخ و برافروخته شده بود، فرمودند: «من جمله‌ای می‌دانم که اگر آن را بگوید، خشمش از بین می‌رود! اگر بگوید «اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» » (البخاری، بی‌تا، ج 3: 99). 2ـ5) عفو، گذشت و فرو خوردن خشم خشم جز در افرادی که مشکلات حادّ روانی دارند، خود به خود و بدون علّت به وجود نمی‌آید. پس در حالت طبیعی حتماً کسی یا چیزی خشم انسان را برمی‌انگیزد، اگر این خشم به‌خاطر خدا و پایمال شدن حقّ او باشد، دیگر حقّی برای ما نمی‌ماند و اجازه عفو و گذشت نداریم که موارد این نوع خشم بررسی شد. ولی در صورتی که خشم به‌خاطر خودمان باشد، بخشش و گذشت در صدر همه تصمیم‌ها و اقدام‌ها قرار می‌گیرد. خداوند متعال چنین بخششی را از اوصاف شایسته مؤمنان می‌داند و می‌فرماید: وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ: همان کسانى که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى‏ورزند و هنگامى که خشمگین شوند، عفو مى‏کنند (الشّوری/37). پیامبر(ص) می‌فرمایند: «قهرمانی به کشتی گرفتن و پشت به خاک مالیدن حریفان نیست،، بلکه قهرمان کسی است که به هنگام خشم زمام نفس خویش را دست گیرد» (همان و نیز، القشیری، بی‌تا، ج 8: 162). در جایی دیگر از قرآن فرو خوردن خشم و گذشت از مردم جزو صفات بارز متّقیان و نیکوکاران معرّفی شده است: وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَه مِّن رَّبِّکُمْ وَ جَنَّه عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ: و شتاب کنید براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان، و بهشتى که وسعت آن، آسمانها و زمین است و براى پرهیزگاران آماده شده است. * همانها که در توانگرى و تنگدستى انفاق مى‏کنند و خشم خود را فرو مى‏برند و از خطاى مردم درمى‏گذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد (آل‌عمران/134ـ133). پیامبر(ص) می‌فرماید: «هرکس خشم خود را فرو خورد، در حالی‌که قادر به اِعمال آن است، خداوند سبحان در روز قیامت مقابل دیدگان خلایق او را فرامی‌خواند و او را در انتخاب حوران بهشتی، هر قدر که بخواهد، مخیّر می‌گرداند» (التّرمذی، بی‌تا: 457). 3ـ5) تغییر وضعیّت تغییر وضعیّت عبارت است از اینکه فرد خشمگین در هر حالتی که هست، جابجا شود و تغییر حالت دهد. اگر ایستاده است، بنشیند و اگر نشسته است، به پهلو دراز بکشد. پیامبر(ص) می‌فرماید: «اگر یکی از شما خشمگین شد و ایستاده بود، بنشیند و هنگامی که خشمش از بین رفت، بلند شود. در غیر این صورت، به پهلو دراز بکشد» (ابن‌حنبل، بی‌تا، ج 5: 152). همچنین فرموده‌اند: «هرکس که حالت خشم در او پیدا شد، گونه‌های خویش را بر زمین نهد» (ناصف، 1975م.، ج 5: 299). 4ـ5) وضو گرفتن پیامبر(ص) می‌فرماید: «همانا خشم از شیطان است و شیطان از آتش خَلق شده است و آتش به وسیله آب خاموش می‌شود، پس هنگامی که یکی از شما خشمگین شد، وضو بگیرد» (ابن‌حنبل، بی‌تا، ج 4: 226). در هنگام خشم به سبب افزایش فعّالیّت ماهیچه‌ها و افزایش گردش خون در بدن، دمای بدن به شدّت بالا می‌رود. بنابراین، وضو گرفتن (به‌ویژه با آب سرد،) دمای بدن را پایین می‌آورد و به صورت قابل ملاحظه‌ای میزان خشم را کاهش می‌دهد. 5ـ5) سکوت پیامبر(ص) می‌فرمایند: «هرگاه یکی از شما خشم گرفت، پس باید سکوت کند» (همان، ج 1: 339). قبلاً اشاره شد که در هنگام خشم فرد زمام عقل خویش را از دست می‌د‌هد. بنابراین، ممکن است که حرف‌های غیرمنطقی و نسنجیده بر زبان آورد و آتش خشم خود و طرف مقابل را بیشتر شعله‌ور سازد و تبعات زیانباری به دنبال داشته باشد، در حالی‌که چند لحظه سکوت می‌تواند همه مشکلات را حل کند. علی(ع) می‌فرماید: «خشمگینی را با سکوت معالجه کنید» (تمیمی آمدی، 1366، ج 2: 303). 6ـ5) ترس از عِقاب و عذاب خداوند انسان همواره به یاد داشته باشد که قدرت و بزرگی خداوند و غضب او فوق همه قدرت‌هاست. پس اگر بر کسی خشم ورزد، چگونه از خشم خداوند در روز قیامت می‌تواند در امان بماند. پیامبر(ص) غلامی را برای حاجتی فرستاد و او دیر بازگشت و چون آمد، با عتاب به او فرمود: «اگر قصاصی در کار نبود، قطعاً تو را تنبیه می‌کردم» (ر.ک؛ الغزّالی، بی‌تا، ج 3: 104). امام علی(ع) نیز می‌فرماید: «ای مالک! تو نمی‌توانی خشم را مهار سازی، مگر اینکه به معاد و زندگی اُخروی بسیار بیندیشی» (نهج‌البلاغه/ ن53). نتیجه‌گیری 1ـ خشم یکی از اساسی‌ترین و فراگیرترین هیجان‌ها در وجود آدمی است که غالباً برای حفظ موقعیّت، عزّت نفس و صیانت از فرد در هنگام مواجهه با تهدید بروز می‌کند. 2ـ آثار خشم به انواع فیزیکی، رفتاری، زبانی، روانی و معنوی تقسیم و مراتب بروز آن نیز درحدود افراط، تفریط و اعتدال خلاصه می‌شود. 3ـ در متون اسلامی، به‌ویژه قرآن کریم، خشم با واژگانی مانند غضب، غیظ، سخط و غلظت مورد توجّه قرار گرفته و مفهوم‌شناسی شده است. 4ـ در نگاهی کلّی، هیجان خشم به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می‌شود: خشم مثبت در مقابل تهدید واقعی، متناسب با شدّت تهدید و با کمترین آسیب ممکن بروز می‌کند. این نوع خشم در نگاه قرآن نه تنها مذموم نیست، بلکه پسندیده و ضروری تلقّی شده است. امّا خشم منفی که در آن فرد در مقابل تهدیدی غیرواقعی و موهوم، اختیار عقل و کنترل احساسات خود را از دست می‌دهد، مسلّماً ناپسند و مذموم است. 5ـ درخلال قصص قرآنی، با ذکر نمونه‌هایی مانند خشم موسی(ع) نسبت به هارون(ع) و بنی‌اسرائیل،خشم سلیمان(ع) بر هدهد، خشم یونس(ع) نسبت به قوم خود، خشم فرعون بر ساحران و... به مفهوم‌شناسی، تبیین انواع و آسیب‌شناسی این هیجان پرداخته شده است. 6ـ قرآن کریم با واژگانی مانند جبّار، قهّار و ذوانتقام صفت خشم را به خداوند نیز نسبت می‌دهد. 7ـ قرآن کریم و به تبع آن، سنّت معصومین(ع)، ضمن تأیید خشم مثبت و تأکید بر اعمال آن در حدّ اعتدال، ذکرو یاد خدا، عفو و گذشت با امید به رحمت الهی، ترس از عِقاب و عذاب خداوندی، تغییر وضعیّت فیزیکی، وضو گرفتن و سکوت کردن را به عنوان برخی از مهم‌ترین راهکارهای مدیریّت این هیجان ارائه می‌دهند. مراجع ابن‌جوزی، عبدالرّحمن. (1422ق.). زاد المسیر فی علم التّفسیر. بیروت: دار الکتاب العربی. ابن‌حنبل، احمد. (بی‌تا). مسند الإمام أحمد بن حنبل. بیروت: دار الصّادر. ابراهیم عبدالرّحیم، محمّد مصطفی. (2009 م.). الإنفعالات النّفسیّه عند الأنبیاء فی القرآن الکریم. فلسطین: جامعه النّجاح الوطنیّه. ابراهیم، مصطفی و آخرون. (بی‌تا). معجم الوسیط. القاهره: مجمع اللّغه العربیّه. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمرو. (1419ق.). تفسیر القرآن العظیم. تحقیق محمّد شمس‌الدّین. بیروت: دار الکُتُب العلمیّه. ابن‌منظور، محمّد بن مکرم. (1414ق.). لسان العرب. بیروت: دار صادر. البخاری، محمّد بن اسماعیل. (بی‌تا). الجامع الصّحیح. ریاض: مرکز الدّراسات و الأعلام. پیوریفوی، رانو. (1370). غلبه بر خشم. ترجمه مهدی قرچه داغی. تهران: اوحدی. التّرمذی، محمّد بن عیسی. (بی‌تا). السُّنَن. علّق علیه محمّد ناصر الألبانی. ریاض: مکتبه المعارف. تمیمی آمدی، عبدالواحد. (1366). غرر الحِکَم و دُرَر الکلم. قم: دفتر تبلیغات. ثعالبی، عبدالرّحمن بن محمّد. (1418ق.). الجواهر الحِسان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی. حبنّکه المیدانی، عبدالرّحمن حسن. (1413ق.). الأخلاق الإسلامی و أسّسها. دمشق: دارالقلم. خداپناهی، محمّدکریم. (1386). انگیزش و هیجان. تهران: انتشارات سمت. داکو، پیر. (بی‌تا). الإراده و فنّ الحیاه. ترجمه رعد اسکندر و ارکان بیثون. القاهره: مکتبه التّراث الإسلامی. الدّینوری، عبدالله بن مسلم. (بی‌تا). عیون الأخبار. بیروت: بی‌نا. راغب اصفهانی، حسین بن محمّد. (1412ق.). المفردات فی غریب القرآن. دمشق و بیروت: دارالعلم. ریو، جان مارشال. (1387). انگیزش و هیجان. ترجمه یحیی سیّدمحمّدی. تهران: انتشارات ویرایش. زین‌الهادی، محمّد. (1383). روانشناسی دعوت اسلامی. ترجمه احمد حکیمی. تهران: احسان. ژاله‌فر، تقی. (1382). مبانی روانشناسی از دیدگاه مکتب اسلام. زنجان: نیکان کتاب. شاذلی، سیّد قطب. (1412ق.). فی الظلال القرآن. بیروت: دار الشّروق. الشّیبانی، عبدالرّحمن بن علی. (1977 م.). تیسیر الوصول إلی جامع أصول مِن حدیث الرّسول(ص). بیروت: دار المعرفه. العثیمین، محمّد بن صالح. (2002 م.). شرح العقیده الواسطیّه. القاهره: دار إبن‌الهیثم. الغزّالی، محمّد بن محمّد. (بی‌تا). إحیاء علوم‌الدّین. بیروت: دار الکتاب العربی. فیض کاشانی، محمّد بن مرتضی. (1339). المحجّه ‌البیضاء فی تهذیب الإحیاء. تهران: مکتبه ‌الصّدوق. القاسمی الدّمشقی، محمّد جمال‌الدّین. (بی‌تا). موعظه المؤمنین مِن إحیاء ‌علوم‌ الدّین. مصر: المکتبه التّجاریّه الکبری. القشیری، مسلم بن حجّاج. (بی‌تا). صحیح مسلم بشرح النّووی. بیروت: إحیاء التّراث العربی. کارلسون، نیل‌آر. (1380). مبانی روانشناسی فیزویولوژیک. ترجمه مهرداد پژمان. تهران: غزل. کلینی، محمّد بن یعقوب. (1388ق.). اصول کافی. تهران: المکتبه الإسلامیّه. مصطفوی، حسن. (1360). التّحیق فی کلمات القرآن الکریم. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. مکارم شیرازی، ناصر. (1377). اخلاق در قرآن. قم: مدرسه الإمام علیِ ابن أبی‌طالب. ــــــــــــــــــــ و دیگران. (1371). تفسیر نمونه. تهران: دار الکُتُب الإسلامیّه. موسوی خمینی (ره)، امام روح‌الله. (1368). چهل حدیث. تهران: مرکز نشر فرهنگی رجاء. مهکام، رضا. (1383). «ارتباط واگرا و همگرا». مجلّه حدیث زندگی. شماره 19. ص 54. میبدی، احمد بن أبی‌سعد. (1371). کشف‌الأسرار و عدّه الأبرار. تهران: امیر کبیر. نراقی، احمد. (1375). معراج السّعاده. قم: انتشارات هجرت. ناصف، منصور علی. (1975م.). التّاج الجامع الأصول فی أحادیث الرّسول(ص). ط 4. القاهره: دار الفکر. نهج‌البلاغه. (1381). ترجمه محمّد دشتی. قم: مرکز فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین(ع). نویسندگان: داوود معماری: دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)  رسول زمردی فصلنامه سراج منیر شماره 18 انتهای متن/

95/04/14 :: 04:23





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن