محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826885009
کشف سرزمین قوم عاد از منظر قرآن و باستانشناسی - بخش اول وجود برجهای بلند در سرزمین قوم عاد
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: کشف سرزمین قوم عاد از منظر قرآن و باستانشناسی - بخش اول
وجود برجهای بلند در سرزمین قوم عاد
اکتشافاتی همچون کشف برجهای بلند، باقی ماندن خانههای قوم عاد، کشف محل سکونت قوم عاد، و مدفون شدن سرزمین عاد در زیر لایههای شنی و رملی از جمله مواردی است که با آیات قرآن مطابقت دارد.
چکیده قوم عاد در سرزمین احقاف زندگی میکردند و مشهور به ساکنان ارم بودند. داستان زندگی این قوم تنها در قرآن کریم آمده است و در کتب آسمانی گذشته از آن خبری نیست؛ از اینرو، تا سالها گمان میکردند که سرگذشت قوم عاد افسانهای بیش نیست و برخی معتقد بودند پیامبرo آن را از افسانه بطلمیوسی گرفته است. امروزه محققان به اطلاعات مفیدی در این باره دست یافتهاند که اعجاز قرآن را به اثبات میرساند و نشان میدهد که آنچه در قرآن آمده، مطابق حقیقت و حکایت از واقعیت دارد. پس از سالها تحقیق و بررسی، سرانجام آثار به جا مانده از سرزمین قوم عاد، توسط گروه تحقیقاتی نیکلاس کلاب، دانشمند اروپایی، با استفاده از آیات قرآن در عمان کشف شد. یافتههای باستانشناسان و اکتشافات اخیر با آنچه در قرآن کریم آمده است، مطابقت کامل دارد. اکتشافاتی همچون کشف برجهای بلند، باقی ماندن خانههای قوم عاد، کشف محل سکونت قوم عاد، و مدفون شدن سرزمین عاد در زیر لایههای شنی و رملی. از مواردی است که در نوشتار حاضر مورد بررسی قرار گرفته است. در نوشتار حاضر، همچنین به ادعای کشف اسکلتهایی عظیم الجثه مربوط به قوم عاد پاسخ داده شده است. واژگان کلیدی: اعجاز قرآن، قوم عاد، احقاف، ارم، برترام توماس، نیکلاس کلاب. طرح مسئله در قرآن کریم، در سورهای مختلف به داستان قوم عاد یا اصحاب ارم پرداخته شده است. کلمه عاد 24 بار در 18 سوره و در 24 آیه به کار رفته است. این قوم در قرآن کریم مشمول غضب الهی قرار گرفتهاند؛ زیرا پس از فزونی نعمت و الطاف الهی، راه نقمت، ناسپاسی و طغیان را پیش گرفتند و به خود مغرور گشتند و خدا را از یاد بردند. در هیچ یک از منابع پیش از اسلام از جمله یهودیت و مسیحیت، ذکری از این قوم یافت نمیشود. تنها منبعی که به بیان داستان قوم عاد میپردازد، قرآن کریم است و این از معجزات این کتاب آسمانی به شمار میرود؛ زیرا از جریانی در واقعیت خبر میدهد که تا سالیان سال هیچ کس نسبت به آن اطلاعی نداشت. اما عدهای معاند به ایجاد شبهه در اذهان عمومی روی آوردهاند و در صددند تا این موضوع را ساختگی جلوه دهند. برخی گفتهاند پیامبرo این داستان را از افسانه بطلمیوسی گرفته است. آیا داستان قوم عاد حقیقت دارد؟ یا یک داستانی ساختگی است که منشأ وحی الهی ندارد؟ این نوشتار با توجه به کشف اخیر یک دانشمند اروپایی به نام نیکلاس کلاب،[1] در صدد پاسخگویی به این سؤال برآمده است تا اعجاز قرآن را در این باره با توجه به شواهد باستانشناسی به اثبات برساند. پیشینه بحث تا به حال کتاب یا مقالهای که اعجاز قرآن را درباره قوم عاد مورد بررسی قرار داده باشد، انتشار نیافته است، بلکه تنها به تفسیر آیات مربوط به این قوم بسنده شده است. البته در برخی کتب مانند هارون یحیی «اعجاز قرآن» و «الامم البائدة» از هارون یحیی، «اعجاز علمی قرآن کریم» از زغلول نجار و «The road to Ubar» از نیکلاس کلاب یا مقالات «قوم عاد سازندگان اهرام مصر» از عابدینی و «شهر اساطیری ارم، اعجاز قرآن» از شکوری اشارههایی شده است؛ از اینرو، ضرورت توجه تفصیلی به این موضوع آشکار میگردد، مخصوصاً پس از اطلاع از اکتشافات اخیر نیکلاس کلاب، محقق و باستانشناس اروپایی، در این نوشتار به بررسی میزان مطابقت آثار مکشوف باستانشناسی با آیات و روایات پرداخته میشود. 1. معرفی قوم عاد و پیامبرشان در قرآن کریم و تفاسیر آمده است: پیامبر این قوم حضرت هودg (هود/60) از نسل سام بن نوح میباشد (قرطبى، الجامع لأحکام القرآن، 1364: 18/120). آنها آن قدر از نعمات خدادادی مثل قدرت و استعداد در ساخت و ساز بناهای مستحکم برخوردار بودند که قرآن در این باره میفرماید: «همان شهرى که مانندش در شهرها آفریده نشده بود!» (فجر/8). آنان با بهرهگیری از مواهب سرشار طبیعی و زیستی در کنار اقیانوس هند و بارانهای مفید و پیاپی و فرآوردههای زمینی توانسته بودند از نظر تغذیه به چنان رفاه و آسایشی دست یابند که از یک سو، سرمایههاى مادى در اختیار بگیرند که قسمت مهمى از آن (مخصوصاً در آن عصر) چهارپایان و دامها بودند و از سوى دیگر، نیروى انسانى کافى به دست آورند که بتوانند آن را حفظ و نگهدارى کنند و پرورش دهند (ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 15/296). خداوند در آیاتی از قرآن کریم (شعراء/132-134) به ذکر نعماتی که به ایشان عطا شده، میپردازد و طی آن به رشد کشاورزی و دامپروری و همچنین پسران لایق و برومند در میان ایشان اشاره دارد: Pوَ اتَّقُوا الَّذی أَمَدَّکُمْ بِما تَعْلَمُونَ أَمَدَّکُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنینَ وَ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍO (ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 15/297). در سوره نجم این قوم با نام Pعاداً الْأُولىO (نجم/50) خوانده شده که برخی از این تعبیر استنباط کردهاند که دو عاد وجود داشته است: «عاد اولی» آن است که به واسطه تندباد و «عاد ثانی» آن است که به وسیله صیحهای مهیب از بین رفتهاند. قرطبی اقوال مختلفی را در این باره ذکر میکند (ر.ک: قرطبى، الجامع لأحکام القرآن، 1364: 18/120). برخی نیز گفتهاند: «عاد اُولی» عاد بن إرم بن عوص بن سام بن نوح و «عاد ثانی» از فرزندان او میباشد (ر.ک: همان). خداوند برای هدایت قوم عاد، هودg را به سویشان فرستاد، ولی آنان وی را سفیه پنداشتند (اعراف/66؛ هود/54) و از پرستش خدای یگانه سر باز زدند و خود را مستلزم پیروی از دین پدرانشان دانستند و از کبر و غرور خود دست برنداشتند و در مقابل خداوند و پیامبرش سرکشی کردند (ر.ک: عراقی نژاد، 1378: 269-280؛ رسولی محلاتی، 1382: 89- 98؛ موسوی تنکابنی، 1378: 51؛ بهبودی، 1376: 304؛ نیشابوری، 1382: 83-86؛ مکارم، 1386: 61-68. نیز ر.ک: قرطبی، 1364؛ ابن کثیر، 1409؛ محلی و سیوطی، 1419؛ طباطبایی، 1417؛ طبرسی، 1406؛ مکارم، 1374؛ ذیل آیاتِ احقاف/21؛ شعراء/123 به بعد و حاقه/6-8). جریان قوم عاد در سورههای اعراف، توبه، هود، ابراهیم، حج، مؤمنون، شعراء، ص، غافر، فصّلت، احقاف، ق، ذاریات، قمر، حاقه، فجر، فرقان، عنکبوت و نجم (ر.ک: معادیخواه، فروغ بیپایان، 1378: 534) ذکر شده است. 2. محل سکونت قوم عاد شبه جزیره عربستان دارای تاریخی ریشهدار است که از آن داستانها، سفرنامهها و خاطرات زیادی گزارش شده است (ر.ک: برترام توماس، مخاطر الاستکشاف فی الجزیرة العربیة، 1401: 61و69؛ Thomas, 1932: 161). سرزمین قوم عاد بسیار حاصلخیز، سرسبز و پربار بود. قرآن کریم در این باره میفرماید: «و از (مخالفت) کسى خودنگهدارى کنید که شما را با آنچه مىدانید امداد کرد، شما را با دامها و پسران و بوستانها و چشمهساران امداد رساند» (شعراء/133و134). هرچند امروزه محل سکونت عادیان یک بیابان و شنزار بیآب و علف است، ولی از جنبه علمی، همانطور که صاحب اثر «الاعجاز العلمی فی القرآن و السنة» به آن پرداخته، ثابت شده که منطقه جنوب جزیرة العرب مشهور به ربع الخالی در گذشته و پیش از اسلام سرسبز بوده است (ر.ک: منیر فارسی، الاعجاز العلمی فی القرآن والسنه، 1427: 33-35). به منظور پی بردن به جغرافیا و تاریخ سرزمین قوم عاد، میبایست نامهای آن یعنی «ارم» و «احقاف» را در منابع جغرافیایی و دائرة المعارفی مورد بررسی قرار داد. «ارم» (Iram) شهر گمشدهای در شبه جزیره عربستان است. در متون باستانی از شهر (اوبار) با همین نام یا با نام یاد شده و در داستانها آمده که این شهر در قسمت جنوبی شبه جزیره عربستان، مرکز دادوستد بوده است. امروزه منطقهای در نزدیکی شهر اوبار در کشور عمان را مکان اصلی این شهر میدانند. در افسانهها آمده که این شهر حدود 3000ق.م بنیان گذاشته شده و تا قرن نخست میلادی پابرجا بوده است. بر پایه این داستان، شاه شداد به هشدارهای هود پیامبر توجه نمیکرد؛ از اینرو، خداوند شهر را نابود و همه آن را در ماسه و شن مدفون کرد، به طوری که دیگر اثری از آن باقی نماند. نام شهر ارم پس از ترجمه داستانهای هزار و یک شب، به ادبیات غربی راه یافت. (Encyclopedia of Islam, 1960: V.Ι, 257; http://en.wikipedia.org/wiki/Iram_of_the_Pillars; http://en.wikipedia.org/wiki/%E2%80%98Ad). در برخی از کتب تاریخی نقل شده که ارم شهری افسانهای بوده که با سنگهای قیمتی و جواهرات توسط شداد بن عاد بنا شده است (حموی، معجم البلدان، 1995: 1/155). همچنین در این باره در لغتنامه دهخدا آمده است: «نام شهری است که شداد بن عاد بنا کرد. ارم شداد بین صنعا و حضرموت است». دهخدا در ادامه اشعاری را درباره ارم میآورد که حکایت از خرمی و آبادی آن دارد (دهخدا، لغتنامه، 1377: 2/1894). ابن اسحاق میگوید: ارم جد عادیان است که عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح میباشد (ابن هشام، السیرة النبویة، 1415: 1/40)، اما جمهور مفسران میگویند: ارم شهری در سرزمین یمن است (حمیری، الروض المعطار فی حبر الاقطار، 1984: 22). صاحب کتاب «آثار البلاد و اخبار العباد» ارم را اینگونه توصیف میکند: از جمله بلادی که در آن اقلیم قرار دارد، «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ» است که در شأن آن، آیه کریمه Pلَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِO (فجر/8) نازل شده است. آن شهری میان صنعا و حضرموت میباشد که توسط شداد بن عاد بنا گردیده است (ر.ک: قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، 1371: 1/12-15). طالقانی در پرتویی از قرآن آورده است: ارم نام شخص یا قبیلهای بوده که جد بزرگ آنها «ارم بن سام» یا «ارم بن معد بن سام» بوده است. البته با توجه به تأنیث کلمه ارم و توصیف و اضافه آن به ذات العماد، اسم مکان بودن آن تأیید و اینکه نام شخص یا قبیلهای باشد، مردود میگردد. علاوه بر آن، در اکثر کتب تفسیری و تاریخی نیز به مکان بودن ارم اذعان شده است (ر.ک: طالقانی، پرتوی از قرآن، 1348: 4/50)؛ بنابراین، مشهور بین مفسران و مورخان اسم مکان بودن لفظ ارم است. شاید ارم همان آرام باشد که در تورات یکی از فرزندان یا نوادگان سام بن نوح شمرده شده است (همان، 4/55)؛ هرچند که در آن لفظ عاد و هود دیده نمیشود (همان، 4/51). اگر ارم را سرزمین منسوب به آرام بگیریم، میتوان گفت: تیرههای قبیله آرامی، چون نخست در میان کوهستانها و وادیها پرورش یافتند و زورمند و سلحشور و آشنای به فن حجّاری بودند، به هر جا که دست یافتند، برای سکونت و دفاع از خود، بناها و قلعههای محکم ساختند و آبادیها پدید آوردند. سپس اینگونه ساختمانها به نام آنها شناخته شد. چنانچه آیات Pأَ تَبْنُونَ بِکُلِّ ریعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَO (شعراء/128و129) و Pوَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً...O (اعراف/74) که توسعه و تکثر ساختمانهای آنها را میرساند. گویا از همین جهت است که مفسران و مورخان اسلامی، لفظ ارم را راجع به شهرهایی احتمال دادهاند که در سرزمینهای دور و مختلف قرار دارند، مانند اسکندریه، دمشق، و بین عمان و حضرموت (ر.ک: بغدادی، لباب التأویل فی معانی التنزیل، 1415: 4/424؛ فخررازی، مفاتیح الغیب، 1420: 31/153). در کتاب «قرآن کتابی شگفتانگیز» نوشته گری میلر[2] درباره شهر «ارم» آمده است: به نظر تاریخنگاران چنین شهری وجود نداشته است. اما در دسامبر 1978م، نشریه «National Geographic» (جغرافیای ملی) اطلاعات جالبی را ارائه کرد که طی آن شهری به قدمت 43 قرن پیش کشف گردید. اما آن، تنها بخش متحیر کننده و شگفتانگیز نبود. پژوهشگران در کتابخانهای متوجه ثبت و ضبط شهری به نام «اِلبا» شدند که در میان شهرهای آن منطقه شهری تجاری بوده است. در این باره که این، شهر است یا خیر، شک کردند زیرا شهری به نام «ارم» نیز در فهرست شهرهای آن کتاب بود. به نظر میرسد مردم شهرهای البا و ارم در تجارت با هم بودهاند (ر.ک: میلر، قرآن کتابی شگفتانگیز، 1384: 21). اما سرزمین احقاف یعنی محل سکونت عادیان، در معاجم به معنای رمل و سرزمینی دارای رملهایی به صورت موجدار معنا شده است. ابن منظور اینگونه معنا کرده است: «الحقف من الرمل: المعوج و جمعه احقاف». او در ادامه به نقل از جوهری میگوید: «الاحقاف دیار عاد» (ابن منظور، لسان العرب، 1408: 3/255). فرهنگ لغات دیگر نیز همین مضمون را برای احقاف در نظر گرفتهاند (ر.ک: فیروزآبادی، القاموس المحیط، 1419: 801). از ابن عباس نقل شده که احقاف وادی بین عمان و سرزمین مهره واقع در یمن است، اما ابن اسحاق آن را سرزمینی بین عمان و حضرموت میداند. قتاده برخلاف آن دو، احقاف را سرزمینی مشرف بر یمن برشمرده است (همان؛ حموی، معجم البلدان، 1995: 1/115). اغلب مورخان آن را ریگستانی میان یمن و عمان تا حضرموت و شحر دانستهاند، اما برخی گمان بردهاند که در وسط یمن است (ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، 1421: 1/19). در بعضی اخبار آمده که عاد به شحر رفت و در آنجا ماندگار شد و در درهای به نام مفیت وفات کرد (طبری، تاریخ الامم والملوک، 1357: 1/208؛ نیز، ر.ک: بیآزار شیرازی، باستانشناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، 1388: 162-167؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، 1427: 1/284-286؛ حمیری، الروض المعطار فی حمر الاقطار، 1984: 14؛ Encyclopedia of Islam, 1960: V.Ι, 257). یکی از محققان در جمعبندی دیدگاههای اصلی در این باره نوشته است: «احقاف از نظر عموم مفسران اسلامی، در منطقهای از یمن در جنوب عربستان قرار داشته است. البته برخی نیز احقاف را نام کوهی در شام یا منطقهای اطراف حسمی در شمال جزیرة العرب دانستهاند که آبادانی و سرسبزی این منطقه با برخی گزارشهای قرآن از محل سکونت عاد شباهت دارد. وجود کوهی به نام «ارم» فرضیّه وقوع سرزمین احقاف در این منطقه را نزد برخی خاورشناسان تقویت کرده است. در تورات نیز از منطقهای به نام «حویله» یاد شده که آن واژه، از ریشه عبری «حول» به معنای شن اشتقاق یافته، به سرزمین شنزار اطلاق میشود. محدوده دقیق این منطقه، به روشنی در تورات تعیین نشده و گویا افزون بر یمن و عمان، در عربستان جنوبی تا مرکز و شمال جزیرة العرب امتداد داشته است (معموری، 1382: 2/مدخل احاقف). با توجه به اقوال ذکر شده، باید گفت: مسلّم است که سرزمین احقاف باید جایی در جنوب جزیرة العرب باشد که به احتمال قوی در نزدیکی عمان و یمن واقع شده است و از جنوب به ولایت یمن و از شمال به عمان محدود میشود (ر.ک: رضایی، اماکن جغرافیایی در قرآن، 1379: 25-28؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 21/352؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1417: 18/210؛ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، 1377: 1/155-189؛ پاکتچی، «ارم» دایرة المعارف بزرگ اسلامی، 1375: 7/671 و 672؛ خامهگر، «ارم» دایرة المعارف بزرگ اسلامی، 1387: 2/322-324؛ Clapp, 1999: 277؛ Encyclopedia of Islam, 1960: V.Ι, 257؛ Encyclopedia of the Quran, 2002: V.ΙΙ, 559). صحرای احقاف به جهت گرمی و خشکی قرنها خالی از سکنه بوده است. جغرافیدانها به آن ربع الخالی میگویند؛ از اینرو، جهان همواره از این صحرا بیاطلاع بوده و طی سالهای طولانی، رملهای صحرا منطقه احقاف را پوشانده است. گذشته از موقعیت جغرافیایی، مقاومت عربهای این سرزمین نسبت به بیگانگان، به دانشگاهها و هیئتهای علمی، اجازه حفاری و کاوش را نداده و آثار آن همچنان مجهول مانده است. همه همت پویندگان قرن بیستم میلادی در عربستان، اکتشاف و عبور از ربع الخالی بود. این کار به دست سه نفر و جدا از یکدیگر صورت گرفت که عبارت اند از: برترام توماس (در سال 1930م)، فیلبی (در سال 1932م) و و.ب. تسیجر (در سال 1948م) (نک: بیآزار، باستانشناسی و جغرافیای قصص قرآن، 1388: 309و310). هر چند تلاشهای این سه محقق نتوانست نتیجه مطلوبی به بار آورد، اطلاعات بسیار مفیدی به محققان بعدی داد. نیکلاس کلاب از جمله کسانی است که از این اطلاعات سود برد. البته او با تاریخ عرب آشنایی کامل داشت. او توانست شهر از بین رفته قوم عاد، واقع در ربع الخالی، جنوب شبه جزیره عربستان را کشف کند. وی در تحقیقاتش با کتاب «عربیا فالکس» نوشته مورخ انگلیسی برترام توماس در سال 1932م مواجه شد (ر.ک: Clapp, 1999: 35) نام این کتاب عنوانی برای مردم جنوب شبه جزیره عربستان بوده است که رومیها این نام را برای آن برگزیدهاند و منظور از آن، عربهای پولدار است. علت این نامگذاری این بوده است که ساکنان این منطقه، از درختی، مادهای خوشبو و معطر استخراج میکردند و آن را میفروختند این ماده خوشبو که در محافل دینی مورد استفاده قرار میگرفت، در آن موقع همچون طلا ارزشمند بود (ر.ک: یحیی، الامم البائدة، بیتا: 72و73). نویسنده این کتاب میگوید که در یکی از سفرهایش به این منطقه، آثاری از شهری را کشف میکند که به گفته عربها گذرگاهی بوده به سوی شهری که احقاف نامیده میشده است. نیکلاس کلاب از این موضوع شگفتزده میشود و در صدد برمیآید تا کار برترام توماس را به پایان برساند. او از مؤسسه ناسا درخواست کرد تا تصاویر هوایی [تصویر شماره 1] از این منطقه تهیه شود. او با بررسی تصاویر، منطقه وسیعی را شناسایی کرد که احتمال میداد سرزمین قوم عاد باشد. او به همراه گروهی باستان شناس با مدرنترین وسایل کشف و بررسی به این منطقه سفر کرد و توانست شهر تاریخی ارم (شهر قوم عاد) را کشف کند [تصویر شماره 2] (ر.ک: همان). در صورتی که قرآن کریم از قرنها قبل از چنین سرزمینی خبر داده بود. بنابراین، این مسئله موجب عبرت آنان گردید و به عظمت قرآن پی بردند. هارون یحیی در کتاب خود مینویسد: «روزنامههای مشهور دنیا در سال ١٩٩٠م خبر دادند که شهر افسانهای گمشده عرب (واقع در منطقه احقاف) کشف شد. نکته مهم این است که قرآن از وجود چنین شهری خبر داده بود. اکثر مردم این شهر را افسانهای میپنداشتند. اما نیکلاس کلاب، تولید کننده فیلمهای مستند و باستان شناس معروف، این شهر را که در قرآن ذکر گردیده بود، پیدا کرد» (ر.ک: یحیی، اعجاز قرآن، بیتا: 144-146؛ Clapp, 1999: 276). خداوند در سوره احقاف بیان میدارد: Pوَ لَقَدْ أَهْلَکْنا ما حَوْلَکُمْ مِنَ الْقُرىO (احقاف/27)؛ «و به یقین آنچه از آبادیها در اطراف شما بودند نابود کردیم». مراد از اطراف شما، اطراف مکه میباشد. نیز خداوند در آیهای دیگر میفرماید: Pوَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَیَّنَ لَکُمْ مِنْ مَساکِنِهِمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ وَ کانُوا مُسْتَبْصِرینَO (عنکبوت/38)؛ «و(قوم) عاد و ثمود را (نیز هلاک کردیم)، و به یقین (این) از خانههاى (ویران شده) آنان براى شما آشکار شده است؛ و شیطان کارهایشان را براى آنان آراست، و آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى که آنان بینا بودند»؛ یعنی خداوند به اهل مکه میفرماید: شما همه سال در مسافرتهایتان براى تجارت، به سوى یمن و شام از سرزمین «حجر» که در شمال جزیرة العرب و «احقاف» که در جنوب و نزدیکى یمن قرار دارد، مىگذرید و ویرانههاى شهرهاى عاد و ثمود را با چشم خود تماشا مىکنید؛ چرا عبرت نمىگیرید؟! (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 16/271. نیز، ر.ک: بغدادی، لباب التأویل واسرار التأویل، 1415: 3/380). باستان شناسان نیز محل سکونت عادیان را در اطراف مکه یافتند (ر.ک: Clapp, 1999: 35-277؛ یحیی، الامم البائدة، بیتا: 72-77). 3. وجود برجهای بلند در سرزمین قوم عاد قرآن از شهر قوم عاد به «ذاتِ الْعِمادِ» یاد کرده است: Pإِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِO (فجر/7-8)؛ «(همان مردم شهر) ارم ستوندار، که همانند آن در شهرها آفریده نشده بود!» که در زبان عربی «العمود» به معنای «برج» است. از مهمترین ویژگیهای این شهر، وجود برجهای بلند در آن بوده است [تصاویر شماره 3 و 4]. در دیگر آیات قرآن نیز این موضوع به خوبی تشریح شده است: Pأَتَبْنُونَ بِکُلِّ ریعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَO (شعراء/128-129)؛ «آیا بر هربلندى (ساختمانى) نشانهوار مىسازید، درحالى که (کارى بىهدف و) بیهوده انجام مىدهید؟! و کاخهاى استوار برمىگیرید، تا شاید شما (در دنیا جاودانه) بمانید؟!». واژه «ریع» در اصل به معناى مکان مرتفع است و «تعبثون» از ماده «عبث» به معناى کارى است که هدف صحیح در آن تعقیب نمىشود. با توجه به واژه «آیه» که به معناى نشانه است، روشن مىشود که این قوم متمکن و ثروتمند، براى خودنمایى و تفاخر بر دیگران، بناهایى بر نقاط مرتفع کوهها و تپهها همچون برج و مانند آن مىساختند و هیچ هدف صحیحى براى انجام آن نداشتند (مکارم شیرازی، 1374: 15/291-293). گروه باستانشناسی کِلاب در حفاریها و کشفیات خود به برجهای بلند دست یافتند. دی زارنز، رئیس کمیته حفاری، میگوید: چون مهمترین ویژگی این آثار، برجهای بلند آن است، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که این شهر ه مان شهر ارم ا ست (ر.ک: یحیی، الامم البائدة، بیتا: 77). 4. خانههای قوم عاد قوم عاد از نظر ساختمانسازی و شهرسازی نیز دارای استعداد و توانایی خدادادی خارقالعادهای بودهاند. آنان در ساخت خانههای محکم و استوار و با تکنولوژی خاص خود شهره بودند. آیه Pإِرَمَ ذاتِ الْعِمادِO (فجر/7) به همین امر اشاره دارد. این سازهها آن چنان استوار و مستحکم بودند که حتی تا زمان پیامبر اکرمo باقی مانده بودند و چنان که از واژه «تلک» در آیه 58 سوره قصص به دست میآید، برای مردمان مکه در عصر پیامبرo قابل دیدن بوده است (طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1406: 7-8/407)؛ زیرا خداوند در این آیه خطاب به مردم عصر پیامبرo میفرماید که خرابههای مساکن آنان که ویران شده، اینک جلوی چشمانتان قرار دارد و هنوز به حالت ویرانىاش باقی مانده، و بعد از هلاکت صاحبانش تعمیر و مسکونى نشده است (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1417: 16/61). خداوند تبارک و تعالی میفرماید: Pتُدَمِّرُ کُلَّ شَیْءٍ بِأَمْرِ رَبِّها فَأَصْبَحُوا لا یُرى إِلاَّ مَساکِنُهُمْ کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمینَO (احقاف/25)؛ «که همه چیز را به فرمان پروردگارش در هم مىکوبید، پس صبح کردند در حالى که جز خانههایشان دیده نمىشد؛ اینگونه گروه خلافکاران را کیفر مىدهیم». این آیه در ادامه آیه Pوَ اذْکُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍO (احقاف/21) است؛ بنابراین، خداوند میفرماید: براى این مشرکان مکه، سرگذشت «هود» برادر «عاد» را در جنوب شبه جزیره عرب در سرزمینی به نام احقاف یادآورى کن که امروز فقط خانههای ایشان را مشاهده میکنی (ر.ک: طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1417: 18/210). در سوره عنکبوت نیز ذکر میشود که خانههای ویران آنان برای شما آشکار است (عنکبوت/38). این آیات به باقی ماندن خانههای عادیان اشاره دارد. باستانشناسان نیز در اکتشافات خود، آثار برجای مانده از خانههای قوم عاد را یافتند (ر.ک: Clapp, 1999: 35-277؛ یحیی، الامم البائدة، بیتا: 72-77). منابع ابن خلدون، عبدالرحمن (1421ق)، تاریخ ابن خلدون، بیروت، دارالفکر. 2. ابن کثیر، اسماعیل (1409ق)، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة. 3. ابن منظور، محمد بن مکرم (1408ق)، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی. 4. ابن هشام (1415ق)، السیرة النبویة، تحقیق: مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العربی. 5. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی (1408ق)، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی. 6. بغدادی، علاءالدین علی بن محمد (1415ق)، لباب التأویل فی معانی التنزیل، بیروت، دارالکتب العلمیه. 7. بهبودی، محمدباقر (1376ش)، بازنگری تاریخ انبیا در قرآن، مجله پژوهشهای قرآنی، ش12-11. 8. بیآزار شیرازی، عبدالکریم (1388ش)، باستان شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 9. بیضاوى، عبدالله بن عمر (1418ق)، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت، داراحیاء التراث العربى. 10. پاکتچی، احمد (1375ش)، «ارم» دایرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر سید محمدکاظم موسوی بجنوردی، تهران، مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی حیان. 11. توماس، برترام (1401ق)، مخاطر الاستکشاف فی الجزیرة العربیّة، ترجمه محمد امین عبدالله، عمان، وزارة التراث القومی و الثقافة. 12. جواد علی (1427ق)، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، تهران، آوند دانش، مکتبة جریر. حموی، ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله (1995م)، معجم البلدان، بیروت، دار صادر. 14. حمیری، محمد بن عبدالمنعم (1984م)، الروض المعطار فی حبر الاقطار، تحقیق احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان. خامهگر، محمد (1387ش)، «ارم» دایرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب.
خرمشاهی، بهاءالدین (1377ش)، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان؛ ناهید.
دهخدا، علیاکبر (1377ش)، لغتنامه، تهران، تهران، دانشگاه تهران.
رسولی محلاتی، سید هاشم (1382ش)، تاریخ انبیا، قم، بوستان کتاب. 19. رضایی اصفهانی، محمد علی و جمعی از فضلای حوزه و دانشگاه (1383ش)، ترجمه قرآن کریم، موسسه فرهنگی دارالذکر. رضایی، زهرا (1379ش)، اماکن جغرافیایی در قرآن، قم، پارسیان.
زمخشری، محمود (1407ق)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی.
شکوری، «شهر اساطیری ارم، اعجاز قرآن»، سایت تبیان، 10/3/1389ش.
طالقانی، سید محمود (1389ق)، پرتویی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار. 24. طباطبایى، سید محمدحسین (1417ق)، المیزان فى تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى. 25. طبرسی، فضل بن حسن (1406ق)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة. 26. طبری، محمد بن جریر (1357ق)، تاریخ الامم و الملوک، قاهره، مطبعة الاستقامة. 27. عابدینی، احمد (1378ش)، «قوم عاد سازندگان اهرام مصر»، فصلنامه بینات، سال ششم، ش21. 28. عبدالباقی، محمدفؤاد (1387ش)، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، بحاشیة المصحف الشریف، تهران، انتشارات اسلامی. عراقینژاد، حسین فعال (1378ش)، داستانهای قرآن و تاریخ انبیا (1)، تهران، نشر سبحان. 30. فخررازی، ابوعبدالله محمد بن عمر (1420ق)، مفاتیح الغیب، بیروت، داراحیاء التراث العربی. 31. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب (1419ق)، القاموس المحیط، اشراف محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، مؤسسة الرسالة. قرطبى، محمد بن احمد (1364ش)، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو. 33. قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود (1371ش)، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه محمدمراد بن عبدالرحمن، تصحیح سید محمد شاهمرادی، تهران، دانشگاه تهران. 34. محلی، محمد بن احمد و سیوطی، جلال الدین (1419ق)، تفسیر جلالین، بیروت، دارالفکر. 35. معادیخواه، عبدالمجید (1378ش)، فروغ بیپایان: فهرست تفصیلی مفاهیم قرآن کریم، تهران، نشر ذره. مکارم شیرازی، ناصر (1374ش)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه. 37. مکارم شیرازی، ناصر (1386ش)، قصههای قرآن، تدوین سید حسین حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه. 38. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان (1364ش)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه. 39. موسوی تنکابنی، محمدمهدی بن محمدجعفر (1378ش)، خلاصة الاخبار، تهران، دانشور. میلر، گری (1384ش)، قرآن کتابی شگفتانگیز، ترجمه صلاحالدین توحیدی، تهران، نشر احسان. 41. نایف منیر فارسی (1427ق)، الاعجاز العلمی فی القرآن و السنة، کویت، مکتبة ابن کثیر؛ بیروت، دار ابن حزم. نجار، زغلول و... (1388ش)، اعجاز علمی قرآن کریم، ترجمه علی عباسی، آیت الله خزائی، عزتالله محمدپور و محسن رسولی، قم، دفتر نشر معارف. 43. نیشابوری، ابواسحاق ابراهیم بن منصور بن خلف (1382ش)، قصص الانبیاء، بازپردازی احسان یغمایی، تهران، زرین؛ نگارستان کتاب. یحیی، هارون (بیتا)، اعجاز قرآن، ترجمه محمد فرید آسمند، بیجا، بینا. 45. یحیی، هارون (بیتا)، الامم البائدة، ترجمه میسون نهلوی، مراجعه اورخان محمدعلی، بیجا، بینا. 46. Clapp, Nicholas, The Road to Ubar: finding the Atlantis of sands, New York, 1999. 47. Encyclopedia of Islam, New Edition, V.Ι, A-B, Leiden- London, 1960. 48. Encyclopedia of the Quran, V.ΙΙ, E-I, Jane Dammen Mcauliffe, General Editor, Leiden - Boston, 2002. 49. Thomas, Bertram, Arabia Felix: Across the “Empty Quarter” of Arabia, New York: Schrieber’s sons: 1932. 50. http://www.shia-news.com/fa/news/17229. 51. http://en.wikipedia.org/wiki/%E2%80%98Ad. 52. http://en.wikipedia.org/wiki/Iram_of_the_Pillars. 53. http://news.nationalgeographic.com/news/bigphotos/21432885. 54. http://urbanlegends.about.com/library/bl_giant_skeleton. 55. http://www.1kalagh.com/2010/09/giant-human-skeleton. 56. http://www.tabesh.net/?artid=40. 57. http://www.Worth1000.com. کریم دولتی: عضو هیئت علمی جامعة المصطفی (نویسنده مسئول) حامد جمالی: کارشناسی ارشد علوم قرآن و تفسیر مرتضی قاسمی: دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه مذاهب اسلامی تهران (نویسنده مسئول) مجله قرآن و علم شماره 14. ادامه دارد...
http://fna.ir/YEXS1Y
94/11/08 - 07:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]
صفحات پیشنهادی
قرآن و عصمت امام - بخش اول دلایل وحیانی عصمت جانشین پیامبر
قرآن و عصمت امام - بخش اولدلایل وحیانی عصمت جانشین پیامبرشناخت امام معصوم و دسترسی به او و هم چنین بهره گیری معرفتی از وی بیرون از توان مکلفان نیست با رجوع به آیات قرآن و احادیث اسلامی میتوان امام معصوم را خواه در زمان غیبت و خواه در زمان حضور شناخت اشاره اعتقاد شینسبت دستاوردهای علمی با آموزههای قرآن از منظر علامه طباطبایی - بخش دوم و پایانی آسیبشناسی تفسیر علمی از دیدگ
نسبت دستاوردهای علمی با آموزههای قرآن از منظر علامه طباطبایی - بخش دوم و پایانیآسیبشناسی تفسیر علمی از دیدگاه علامهعلامه طباطبایی در تفسیر خود هر دو گروه را تخطئه کرده و راه میانهای برگزیده است ایشان در مواردی یافتههای علمی جدید را قطعی و مدلول برخی آیات علمی قرآن را نشانه اولایت سیاسی و مشروعیت آن در قرآن - بخش اول اصلی ترین عناصر ولایت
ولایت سیاسی و مشروعیت آن در قرآن - بخش اولاصلی ترین عناصر ولایتولایت حقیقتی پیچیده و دارای وجوه مختلف حقیقی و اعتباری و ابعاد گوناگون روانشناختی و جامعه شناختی است که به یک لحاظ می تواند جلوه عمیقی از محبت باشد و به لحاظ دیگر تجلی عظیم قدرت و اقتدار اجتماعی چکیدهحکمت تحریم گوشت خوک در قرآن، حدیث و علم - بخش اول حرمت گوشت خوک در شرایع پیشین
حکمت تحریم گوشت خوک در قرآن حدیث و علم - بخش اولحرمت گوشت خوک در شرایع پیشیندر جامعه امروزی که بشر خود را از تعالیم ناب آسمانی محروم کرده و مکاتب بشری عهدهدار قانونگذاری جوامع شدهاند تحلیل و ارائه دستورات قرآن کریم و شرع مقدس اسلام به همه بشریت بیش از هر چیز ضروری مینمایدمصالح اجرائیه «احکام حکومتی» در قرآن کریم - بخش اول مفهومشناسی مصلحت و مصالح اجرائیه
مصالح اجرائیه احکام حکومتی در قرآن کریم - بخش اولمفهومشناسی مصلحت و مصالح اجرائیهدر حکومت اسلامی عنصر مصلحت در وضع و اجرای قوانین نقش قابل توجهی دارد چکیده توجه به عنصر مصلحت و نقش آن در صدور احکام حکومتی توسط حکومت اسلامی از دیرباز مورد توجه عالمان فقه سیاسی اندیشه سقرآن و آزادی سیاسی - بخش اول مفهومشناسی آزادی سیاسی
قرآن و آزادی سیاسی - بخش اولمفهومشناسی آزادی سیاسیآزادی همزاد آدمی و برترین گوهری است که انسان در اختیار دارد این اهمیت جایگاه ویژهای را در اندیشهها و مکاتب مختلف برای آزادی ایجاد کرده است و به تبع آن تعاریف و برداشتهای متفاوت و متعددی از آزادی ارایه شده است چکیدهوظایف مسلمانان در برابر حکومت غیر اسلامی - بخش اول معیار تفکیک حکومتهای اسلامی و غیر اسلامی
وظایف مسلمانان در برابر حکومت غیر اسلامی - بخش اولمعیار تفکیک حکومتهای اسلامی و غیر اسلامیاولویت اصلی در مقابله با حکومتهای غیر اسلامی براندازی این حکومتها بر اساس مراتب امر به معروف و نهی از منکر میباشد چکیده &nbsبررسی کارکرد سیاسی نهاد ولایت فقیه در ایجاد همبستگی اجتماعی در نظام جمهوری اسلامی ایران - بخش اول کارکرد همبست
بررسی کارکرد سیاسی نهاد ولایت فقیه در ایجاد همبستگی اجتماعی در نظام جمهوری اسلامی ایران - بخش اولکارکرد همبستگی آفرین نهاد ولایت فقیهموضوع انسجام یا همبستگی اجتماعی یکی از جدی ترین موضوعات روز و از مباحث علم جامعهشناسی در حوزه جامعهشناسی وفاق به شمار می رود چکیده &ولایت سیاسی و مشروعیت آن در قرآن- بخش دوم و پایانی ولایت الله، ولایت شیطان
ولایت سیاسی و مشروعیت آن در قرآن- بخش دوم و پایانیولایت الله ولایت شیطانولایت حقیقتی پیچیده و دارای وجوه مختلف حقیقی و اعتباری و ابعاد گوناگون روانشناختی و جامعه شناختی است که به یک لحاظ می تواند جلوه عمیقی از محبت باشد و به لحاظ دیگر تجلی عظیم قدرت و اقتدار اجتماعی جمصالح اجرائیه «احکام حکومتی» در قرآن کریم - بخش دوم و پایانی مصالح اجرائیه، میتواند مبنای صدور حکم
مصالح اجرائیه احکام حکومتی در قرآن کریم - بخش دوم و پایانیمصالح اجرائیه میتواند مبنای صدور حکم قرار گیرددر حکومت اسلامی عنصر مصلحت در وضع و اجرای قوانین نقش قابل توجهی دارد به اعتقاد فقیهان و مفسران «المؤلفه قلوبهم» گروهی هستند که مقصود از بهدست&zwnj-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها