تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846754086




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نسبت دستاوردهای علمی با آموزه‌های قرآن از منظر علامه طباطبایی - بخش دوم و پایانی آسیب‌شناسی تفسیر علمی از دیدگاه علامه


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نسبت دستاوردهای علمی با آموزه‌های قرآن از منظر علامه طباطبایی - بخش دوم و پایانی
آسیب‌شناسی تفسیر علمی از دیدگاه علامه
علامه طباطبایی در تفسیر خود هر دو گروه را تخطئه کرده و راه میانه‌ای برگزیده است. ایشان در مواردی یافته‌های علمی جدید را قطعی و مدلول برخی آیات علمی قرآن را نشانه اعجاز و پیشگویی علمی قرآن دانسته است.

خبرگزاری فارس: آسیب‌شناسی تفسیر علمی از دیدگاه علامه



  د) آسمان و شهاب‌ها در آیات متعددی از قرآن کریم به خلقت آسمان و ویژگی‌های مفید و حیاتی آن برای بشر اشاره شده است. در برخی از آیات آمده که آسمان با کواکب و ستارگان زینت داده شده تا برای بینندگان چشم‌نواز باشد (فصلت/10؛ ملک/5؛ بروج/1). در برخی آیات هم آسمان را دارای باروهایی دانسته که از آنها به سمت شیاطینی که قصد شنیدن خبرهای عالم بالا را دارند، شهاب‌هایی پرتاب می‌شود (صافات/6-10؛ حجر/16-18؛ جن/9؛ فرقان/61). مفسران در اینکه مقصود از چیستی آسمان و معنای حفظ آن و نیز چیستی کواکب و برج‌هایی که آسمان با آنها زینت داده شده و شهاب‌هایی که شیاطین با آنها رانده می‌شوند، اختلاف کرده‌اند. مفسران پیشین بر اساس هیأت بطلمیوسی تصوری کاملاً مادی از آسمان، کواکب، شهاب‌ها، شیاطین و ملائکه ارائه داده‌اند و چنین پنداشته‌اند که بالاتر از جو زمین، جایگاه ملائکه است و شیاطین برای شنیدن اخبار غیبی سعی می‌کنند به آنجا صعود کنند، اما با شهاب‌هایی مورد هدف قرار گرفته، رانده می‌شوند.  از نظر اینان، تأثیر آتش شهاب‌ها بر شیاطین با اینکه خود از آتش هستند، این است که آتش شهاب‌ها خالص و قوی‌تر از آتش آنهاست (رازی، مفاتیح الغیب، 1429: 26/319؛ آلوسی، روح المعانی فی التفسیر القرآن العظیم، 1415: 12/70؛ کاشانی، منهج الصادقین، 1366: 7/461؛ بیضاوی، انوار التنزیل واسرار التأویل، 1415: 5/6). آلوسی در تفسیر خود قول فلاسفه را در باره شهاب‌ها می‌آورد و می‌گوید ایشان منکر این هستند که شهاب‌ها برای راندن شیاطین باشند (آلوسی، همان). علامه با توجه به همه این اقوال و محذوراتی که این نظریه‌ها دارند، خود به تفسیر و تبیین این آیات می‌پردازد. ایشان بروج را عبارت از منازل خورشید و ماه در آسمان می‌داند که به حسب حسّ، شبیه قصر شاهان است و کواکب را ستارگانی در آسمان محسوس می‌داند که با چشم دیده می‌شوند. وی این معنا را از جمله «زیناها للناظرین» استفاده می‌کند (طباطبایی، المیزان، 1417: 12/138). ایشان بنا به ظاهر آیات معتقد است مراد از آسمان دنیا (السماء الدنیا)، یکی از آسمان‌های هفت‌گانه است که عالم کواکب بالای زمین است (همان، 17/123) و قول کسانی را که آن را بر هیأت قدیم یا جدید تطبیق کرده‌اند تخطئه می‌کند. همچنین مراد از شیاطین را افراد شریر از جنّ می‌داند که عاری از هر خیری هستند. علامه بیان می‌کند که شهاب‌ها از کواکب و برج‌هایی که در آسمان است، به سمت شیاطین پرتاب می‌شود و این قول را موافق با نظریه‌های علمی جدید می‌داند (همان، 19/351). به نظر ایشان، آنچه در مرحله نخست از ظاهر آیات به ذهن می‌رسد، این است که در آسمان اول، ملائکه شهاب‌ها را به دست گرفته و در کمین شیاطین نشسته‌اند تا هر وقت بخواهند اخبار غیبی را گوش کنند، آنها را با آن شهاب‌ها برانند. وی مشاهدات بشر از وضع آسمان‌ها را مخالف چنین برداشتی می‌داند و معتقد است برداشتی که از این آیات می‌شود، نباید مخالف علوم روز باشد (همان، 17/124). علامه آسمان را در این آیات، عالمی ملکوتی می‌داند که در افقی بالاتر از افق عالم مُلک قرار دارد و چنین بیاناتی از قرآن، مثل‌هایی برای تصویر حقایق خارج از حس است تا آنچه از حس خارج است، به صورت محسوسات در افهام بگنجد؛ بنابراین، مراد از نزدیک شدن شیاطین به آسمان و استراق سمع آنها و رانده شدنشان با شهاب‌ها، نزدیک شدنشان به عالم ملائکه برای آگاهی یافتن از اسرار خلقت و حوادث آینده است که با نور ملکوت که طاقتش را ندارند، رانده می‌شوند یا اینکه می‌خواهند حق را با باطل ملتبس سازند، اما ملائکه اباطیل آنها را باطل می‌کنند (همان، 17/125). وی همچنین ذیل آیه Pوَ لَوْ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فیهِ یَعْرُجُونَ لَقالُوا إِنَّما سُکِّرَتْ أَبْصارُناO (حجر/14-15) به این معنا اشاره می‌کند. به نظر ایشان عروج انسان به آسمان (عالم بالا) باعث اطلاع از مجاری امور و اشراف بر هر حقیقتی می‌شود. در این آیه نیز مراد از گشوده شدن آسمان برای کفار، تسهیل در ایجاد راهی برای وارد شدن آنان به عالم بالاست که محل ملائکه است نه اینکه آسمان مادی باشد که سقفی با دری متعارف داشته باشد (همان، 12/136). علامه در سوره بروج که خداوند به برج‌های آسمان قسم خورده، مراد از برج‌های آسمان را مواضع کواکب در آسمان دانسته است. وی این آیات را در سیاق بیان وقایع قیامت دانسته که وعید شدید برای کسانی است که مؤمنان را شکنجه می‌دهند تا از ایمانشان دست بردارند و وعده جمیل به مؤمنان می‌دهد و قسم می‌خورد همان‌گونه که با برج‌های آسمان شیاطین را دفع می‌کند، کید شیاطین را از ایمان مؤمنان دفع می‌نماید (همان، 20/249). در اینجا هم مراد از آسمان، عالم ملکوتی و ساحت معرفت ربوبی است که شیاطین به دلیل اینکه عاری از هر خیری هستند، صلاحیت راهیابی به این عالم را ندارند. چنانکه ملاحظه می‌شود، واژه‌هایی چون آسمان، شیاطین، شهاب‌ها بر معانی ملکوتی و غیر مادی حمل شده‌اند که در افقی بالاتر از افق ماده قرار دارند. ایشان در تفسیر برخی از آیات، غیر از معنایی که ابتدا از ظاهر آیه برمی‌آید، معانی دیگری نیز ارائه می‌دهد، برای نمونه، در آیه Pتَبارَکَ الَّذی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فیها سِراجاً وَ قَمَراً مُنیراًO (فرقان/61) سیاق آیه را سیاق تعزّز و استغنا دانسته و مقصود آیه را این دانسته است که استهزاى مشرکان به رسول خداo خداوند را عاجز نمی‌کند، بلکه خدا ایشان را از نزدیکى به درگاه و صعود به اوج جوار خود و درک معارف الهى‏اش که روشنگر راه بندگانش است، محروم نموده است (همان، 15/236).  به نظر علامه، در این آیه، همچنان که در جهان محسوس از طریق برج‌هایی، شهاب‌های سوزان شیاطین را می‌راند و آفتاب و ماه، عالم را نور افشانی می‌کند، در عالم حقیقت نیز که عالم انسانی است نور هدایت رسولان الهی آن را روشن کرده، موجب بصیرت بندگان خدا می‌شود. همچنین اولیای شیاطین از صعود به قرب الهی باز داشته شده، با تیرهایی دفع می‌شوند. این معنایی است که بدون اینکه تأویلی در معنای ظاهری آیه صورت پذیرد، از سیاق به دست می‌آید (همان). علامه در آیه Pأَ لَمْ تَرَ إِلى‏ رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّO (فرقان/45) «ظلّ» را هم به معنای سایه و هم به معنای جهل و گمراهی مردم می‌داند (همان، 226) یا ذیل آیه 97 آل‌عمران برای دو جمله Pوَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناًO و Pوَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاًO دو معنای خبری و انشایی را در کنار هم می‌پذیرد و دلالت آیه در این گونه موارد را استخدام دوجانبه یک کلام و از اعجوبه‌های اسلوب قرآن دانسته است. سپس نمونه‌های متعددی برای این گونه استخدام از آیات قرآن ذکر می‌کند و مَثَل‌های قرآن را از این باب می‌داند (همان، 3/353). این‌گونه استظهار از آیات به نظام چند معنایی در قرآن اشاره دارد که مقبول علامه است و طبق دیدگاه ایشان می‌توان همزمان از یک لفظ بیش از یک معنا به نحو حقیقت اراده کرد، بدون اینکه هیچ یک از آنها را تأویل نمود؛ همان‌گونه که اراده معنای ظاهری و باطنی منافاتی باهم ندارند (طباطبایی، قرآن در اسلام، 1361: 28). بنابراین از آیاتی که برای نمونه آورده شد، می‌توان همزمان دو معنا در کنار هم برای آنها تصور کرد، اما باید توجه داشت که این دو معنا برای کل الفاظ آیه در دو مرتبه است نه اینکه در یک مرتبه باشد. لکن در سخن علامه این دو مرتبه رعایت نشده است. ایشان از طرفی با قاطعیت اعلام می‌کند که آسمان دنیا همین آسمانی است که کواکب و ستارگان در آن وجود دارد و با چشم دیده می‌شود و برج‌هایی که در آن است همان کواکب و ستارگان قابل رؤیت با چشم مادی می‌باشد و شهاب‌ها هم بر اساس یافته‌های علم جدید تکه‌هایی است که از این کواکب جدا شده‌اند. علامه در ادامه، به یکباره نحوه دلالت را عوض کرده، ضمایر بعدی آیات را که مرتبط با همین آسمان و شهاب‌های مادی است، بر معنایی غیر حسّی حمل می‌کند. ایشان در سوره حجر آسمان را همین آسمان مشهود و مادّی دانسته است و بر آن تأکید دارد، ولی در ادامه، ضمایری را که به این آسمان برمی‌گردد عبارت از عالم ملکوتی می‌داند؛ بنابراین، چگونه می‌توان گفت: شهاب‌ها منفصل از همین کواکب هستند و در عین حال از کواکب و برج‌هایی مادی، شهاب‌هایی غیر مادّی پرتاب می‌شود. به نظر می‌رسد علامه در این باره دو گونه سخن دارد؛ از طرفی بر مادی بودن قضیه تأکید دارد و از طرفی به دلیل محذوراتی این بیانات را مَثَلی برای فهم بهتر آیه می‌داند. به نظر می‌رسد این بیان علامه در این آیه می‌تواند اشاره به صنعت استخدام داشته باشد که از آرایه‌های کلام و مربوط به جنبه بلاغی قرآن است که بسیار مورد توجه ایشان در تفسیر می‌باشد. اما باید توجه داشت این صنعت بلاغی در متون ادبی کاربرد دارد که با تخیّل و اغراق همراه است نه در کلامی که در صدد گزارش از واقعیت بیرونی است؛ بنابراین، در این آیات باید تمام فضای بحث و آنچه در باره آن گزارش می‌شود یا مادی باشد یا غیر مادی تا اختلاف و تناقضی در کلام ملاحظه نشود. هـ) مراحل آفرینش آسمان و زمین طبق نظریه‌های علمی جدید برخی معتقدند زمین و آسمان در ابتدا دارای یک عنصر مشترک بوده‌اند که با گذشت زمانی طولانی از هم تمایز یافته، به شکل کنونی درآمده‌اند. این نظریه فی الجمله می‌تواند با ظاهر آیات قرآن همخوانی داشته باشد. حال سؤال این است که از نظر قرآن مرحله خلقت آسمان پیشتر بوده یا زمین؟ ظاهر آیات بیانگر هر دو نظریه است. آیه Pهُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍO (بقره/29) و آیه Pقُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذی خَلَقَ الْأَرْضَ فی‏ یَوْمَیْنِ... ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ...O (فصلت/9-11) این است که زمین ابتدا خلق شده است. از طرفی، ظاهر آیه Pأَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها... وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاهاO (نازعات/27-30) این است که ابتدا آسمان خلق شده است. مفسران وجوه مختلفی برای جمع میان این آیات ذکر کرده‌اند (مجلسی، بحارالانوار، 1404: 54/22؛ رازی، تفسیر مفاتیح الغیب، 1429: 2/380؛ 31/46؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بی‌تا:10/260؛ طبرسی، الاحتجاج، 1403: 1/173؛ 9/8؛ بیضاوی، انوار التنزیل واسرار التأویل، 1418: 5/67). علامه طباطبایی ظهور هر دو گروه از آیات را می‌پذیرد، اما در مقام ترجیح، ظهور آیات سوره نازعات را قوی‌تر از آیات دیگر تشخیص می‌دهد؛ بنابراین، به نظر علامه سبقت خلقت آسمان بر زمین را می‌توان از ظهور آیات قرآن تشخیص داد. علامه واژه «ثم» در آیات Pثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِO (فصلت/11) را ظاهر در این می‌داند که خلقت آسمان‌ها بعد از زمین بوده، ولی از «بعد ذلک» در آیه Pوَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاهاO (نازعات/30) این‌گونه استظهار می‌کند که زمین بعد از آسمان به وجود آمده است. اما چون ظهور «بعد ذلک» روشن‌تر و قوی‌تر از ظهور واژه «ثم» در بعدیت است، پس چاره‌ای نیست جز اینکه «ثم» بر غیر تراخی زمانی حمل شود (طباطبایی، المیزان، 1417: 17/ 365؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، 1408: 1/191؛ صدر المتالهین، تفسیر القرآن الکریم، 1366: 2/278؛ ابن عاشور، التحریر والتنویر، بی‌تا، 30/77). به نظر می‌رسد علاّمه نمی‌تواند از ظاهر هیچ یک از موارد دست بردارد، ولی ناچار است طبق قاعده اصولی در مقام تعارض دو ظاهر، به آنکه اظهر و قوی‌تر است، تمسک کند. به نظر علامه، این ظواهر قرآنی که اطمینان بخش و در دلالت خود مستقر هستند، از حقایق قرآن هستند. علامه در بحث روایی ذیل آیه می‌گوید: روایاتی در باره کیفیت خلقت عالم وارد شده که می‌توان آنها را با مباحث علمی روز در این باره تطبیق داد. ایشان برای احتراز از محدود کردن حقایق قرآنی با فرضیات علمی که برهان علمی بر آنها اقامه نشده، از چنین تطبیقی صرف نظر می‌کند (همان)؛ چرا که این نظریه‌های علمی در حد فرضیّه بوده و به مرحله قطعیت نرسیده‌اند؛ از این‌رو، نمی‌توانند مصداق قطعی برای ظهورات قرآنی باشند. و) مراحل تکوّن زمین با توجه به نظریه‌های مختلفی که در باره پدید آمدن زمین و سایر اجرام آسمانی وجود دارد، همه این نظریه‌ها گذشت زمانی نسبتاً طولانی همراه با تدریج را اذعان می‌کند. قرآن کریم نیز در آیاتی متعرض این مسئله شده است و مدت خلقت زمین را در دو روز دانسته است. Pقُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذی خَلَقَ الْأَرْضَ فی‏ یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِکَ رَبُّ الْعالَمینَO (فصلت/9)؛ «بگو: آیا واقعاً شما به کسی که زمین را در دو روز [و دوره] آفرید کفر می‌ورزید، و برای او همانندهایی (معبود گونه) قرار می‌دهید؟! که آن پروردگار جهانیان است». امروزه نظریه پذیرفته شده در مجامع علمی این است که میلیاردها سال از تاریخ به وجود آمدن زمین می‌گذرد. با وجود این، از ظاهر قرآن بر می‌آید که زمین در دو روز آفریده شده است. حتی اگر طبق آیاتی (حج/47؛ سجده/5؛ معارج/4) هر روز را هزار یا پنجاه هزار سال بدانیم. باز با یافته‌های علمی امروز سازگاری ندارد. برخی از مفسران معتقدند واقعا آفرینش زمین در دو روز اتفاق افتاده است (مجلسی، بحارالانوار، 1404: 57/6؛ فخر رازی، تفسیر مفاتیح الغیب، 1429: 16/100؛ طبرسی، الاحتجاج، 1403: 9/9؛ ابن عاشور، التحریر والتنویر، بی‌تا: 25/17؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، 1408: 17/61). برخی آن را به معنای مطلق زمان گرفته‌اند که ممکن است به اندازه روزهای متعارف یا کمتر یا بیشتر از آن باشد (آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، 1415: 12/325). به نظر برخی این روزها از ایام الله است که مقدار آن را جز خدا کسی نمی‌داند، چرا که روزهای زمینی پس از تولد زمین به وجود آمده است (سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، 1412: 5/310). برخی هم این‌گونه آیات را از متشابهات دانسته‌اند (فیض کاشانی، تفسیر صافی، 1415: 2/204؛ صدر المتالهین، تفسیر القرآن الکریم، 1366: 6/29). علامه معتقد است مقصود از دو روز، دو روز متعارف و معمول بین مردم نیست؛ چرا که فساد آن ظاهر است، بلکه دو قطعه از زمان است که خلقت و تکون زمین در آن کامل شده است و اطلاق یوم بر قطعه‌ای از زمان، استعمالی شایع است؛ مثل قول خداوند که می‌فرماید: Pوَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِO (آل‌عمران/140) Pفَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلاَّ مِثْلَ أَیَّامِ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْO (یونس/102) (طباطبایی، المیزان، 1417: 17/362). به نظر علامه، علت تعبیر قرآن به دو روز نه یک روز، برای دلالت بر این نکته است که زمین در تکون نخستین خود، دو مرحله متغایر را طی کرده است؛ یکی مرحله ذوب بودن و دیگری مرحله منجمد شدن (همان؛ نیز، ر.ک: مصباح یزدی، معارف قرآن، 1373: 243). این بیان علامه اشاره به یافته‌ها و نظریه‌های علمی در باره به وجود آمدن زمین است که ابتدا کره‌ای گداخته و مذاب بود، سپس به تدریج سرد شد، و منجمد گردیده است. ز) حرکت زمین برخی از آیات به حرکت سریع کوه‌ها بسان ابرها اشاره دارد. برخی مفسران این آیات را در سیاق آیات قیامت و در بیان اوضاع آن زمان دانسته‌اند. برخی دیگر این بیانات را از اشارات علمی قرآن قلمداد کرده، حرکت زمین را که لازمه آن است، از آن استنباط کرده‌اند: Pوَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍO (نمل/88)؛ «و کوه‌ها را می‌بینی، در حالی که آنها را ثابت می‌پنداری، و حال آنکه آنها همچون حرکت ابرها درگذرند؛ [این] ساخته خدایی است که هر چیزی را محکم ساخت؛ در حقیقت او به آنچه انجام می‌دهید آگاه است». طبق هیأت قدیم اعتقاد بر این بود که زمین ثابت و مرکز جهان است و سایر سیارات به دور زمین در گردش‌اند. مفسرانی که معتقد به ساکن بودن زمین بودند، به آیاتی از قرآن از جمله آیه Pالَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاًO (بقره/22) استناد کرده‌اند. به نظر اینان لازمه فراش بودن زمین ساکن بودن آن است (رازی، تفسیر مفاتیح الغیب، 1429: 2/336؛ طبرسی، الاحتجاج، 1403: 1/155؛ صدر المتالهین، تفسیر القرآن الکریم، 1366: 2/92). فخر رازی احتمالات مختلف در این باره ذکر کرده و همه آنها را رد نموده است. سپس خود با دلیل کلامی و نه علمی به اثبات آن می‌پردازد. وی علت ساکن بودن زمین را وجود فاعل مختار (خداوند) می‌داند؛ یعنی خداوند اراده کرده که زمین ثابت و ساکن باشد (رازی، تفسیر مفاتیح الغیب، 1429: 2/336). این دلیل از طرف برخی از مفسران مورد اشکال و انکار قرار گرفته است (صدر المتالهین، تفسیر القرآن الکریم، 1366: 2/93). علامه طباطبایی ذیل آیه Pوَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِO (نمل/88) حرکت زمین را به عنوان یک احتمال مطرح می‌کند. برخی از مفسّران با توجه به قرائن موجود، این آیه را از سیاق آیات دیگر جدا کرده، آن را مربوط به زمان دنیا دانسته‌اند و حرکت انتقالی زمین را از آن استفاده کرده‌اند (ر.ک: شهرستانی، اسلام و هیأت، بی‌تا: 51 و 54 و 56). علامه به کسانی که این آیه را حمل بر حرکت انتقالی زمین دانسته‌اند، اشکال می‌گیرد که در این صورت، این آیه از ماقبل خود بریده می‌شود و سیاق به هم می‌ریزد و اتصالش از جمله Pإِنَّهُ خَبیرٌ بِما تَفْعَلُونَO به هم می‌خورد (طباطبایی، المیزان، 1417: 15/401؛ ر.ک: قاسمی، محاسن التفسیر، 1418: 7/508؛ ابن عاشور، التحریر والتنویر، بی‌تا: 19/317؛ طیب، اطیب البیان، 1378: 10/194). ایشان مانند مفسران قدیم، معتقد است این آیه در سیاق آیات قیامت و مفاد آن مربوط به بیان وقایع آن روز است و مراد از Pتَرَى الْجِبالَO مجسم کردن واقعه قیامت است، مانند آیه Pوَتَرَى النَّاسَ سُکارى‏O که حال مردم در آن روز را مجسم می‌کند (طباطبایی، همان، 15/401). علامه از این ظاهر که آیه شریفه در پی بیان یک حقیقت قرآنی است، نمی‌تواند صرف نظر کند؛ از این رو، با توجه به سیاق که طبق آن آیه در باره بیان وقایع قیامت است، حرکت انتقالی زمین را و اینکه آیه در مقام بیان وضعیت دنیایی کوه‌ها باشد، رد می‌کند. از طرفی، قیامت نمی‌تواند هم ظرف برای جامد دیدن کوه‌ها و هم ظرف حرکت آنها باشد؛ بنابراین، دنبال توجیه دیگری برای آیه است. بهترین توجیه علامه، توجیه فلسفی است که حکمت متعالیه صدرایی آن را بیان کرده است؛ یعنی حرکت جوهری موجودات به سوی کمال مطلوبشان و اینکه تمامی موجودات با جوهره ذاتشان به سوی غایت وجود خود در حرکت‌اند که همان حشر به سوی خداست (طباطبایی، همان، 402؛ ر.ک: صدر المتالهین، تفسیر القرآن الکریم، 1366: 1/112؛ 7/419). این توجیه ممکن است به خاطر ذوق و گرایش فلسفی ایشان باشد که در موارد دیگری هم در تفسیرشان به چشم می‌خورد (ر.ک: طباطبایی، همان، 12/145). ح) زوجیت در اشیاء وجود زوجیت در گیاهان و نقش بادها در بارور ساختن و لقاح آنها مسئله‌ای پذیرفته شده میان دانشمندان علوم طبیعی است. برخی از مفسران سعی کرده‌اند این مسئله علمی را از آیات قرآن به دست آورند به نظر این گروه آیاتی از قرآن اشاره به این مطلب است: Pوَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَیْناکُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنینَO (حجر/22)؛ «و باد[ها] را بارور کننده (ابرها و گیاهان) فرستادیم؛ و از آسمان آبی فرو فرستادیم، و شما را با آن سیراب ساختیم؛ در حالی که شما ذخیره‌ساز آن نیستید». بیشتر مفسران بر این باورند که این آیه مربوط به بارور ساختن ابرها (ر.ک: آلوسی، روح المعانی، 1415: 7/276؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1372: 6/513؛ قاسمی، محاسن التفاسیر، 1418: 6/333؛ بازرگان، باد و باران در قرآن، 1344: 123) یا گیاهان (حقی بروسوی، روح البیان، بی‌تا: 4/452؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، بی‌تا: 73؛ مراغی، تفسیر مراغی، بی‌تا: 14/17؛ قمی، تفسیر قمی، 1367: 1/375) یا ابرها و گیاهان هر دو با هم (طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، 1418: 14/14؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، 1408: 11/317؛ رازی، مفاتیح الغیب، 1429: 19/134؛ 30/765؛ کاشانی، منهج الصادقین، 1366: 5/158؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، 1419: 4/455؛ بیضاوی، انوار التنزیل، 1418: 3/209) می‌باشد. برخی هم آن را مربوط به باروری خود بادها دانسته‌اند، بدین معنا که بادها آبستن به آب هستند (سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، 1412: 4/2135؛ کاشفی، مواهب علیه، 1369: 563). علامه ذیل این آیه به زوجیت درگیاهان اشاره کرده، می‌نویسد: با بحث‌های علمی جدید در گیاه شناسی ثابت شده که زوجیت و نری و مادگی در تمام گیاهان جریان دارد و بادها در اثر وزیدن، گرده‌های نطفه نر را با ماده تلقیح می‌کند. این همان است که خداوند فرموده: Pوَأَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَO (طباطبایی، المیزان، 1417: 12/146) ایشان این مطلب را از جمله حقایق علمی می‌داند که در زمان نزول قرآن مجهول بوده و آن را از اعجاز علمی قرآن به شمار آورده است (همان، 1/65). علامه در این آیه زوجیت گیاهان و باروری آنها توسط باد‌ها را که از مسلمات علمی گرفته و از طرفی ظاهر آیه را با آن موافق دیده و آیه را بر آن معنا حمل کرده است. با این کار بین این فراز از آیه و فراز دیگر Pفَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءًO جدایی افکنده و آن را مربوط به بیان یک مطلب علمی دیگر می‌داند؛ یعنی این دیدگاه که طبق عقیده قدما آسمان کره‌ای است ناقص که به صورت ناقص محیط به کره زمین است و پیدایش آب موجود در کره زمین از باران‌هایی است که از آسمان فرو ریخته است (همان، 12/146). علامه با این بیان درپی ردّ اعتقاد قدما در این باره است. علامه آیه Pسُبْحانَ الَّذی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...O (یس/36) را در باره زوجیت عام همه اشیاء و پدید آمدن همه موجودات از راه تزویج می‌داند. با تزویج و مقارنت دو چیز (فاعل و منفعل) چیز سومی پدید می‌آید که نتیجه این تزویج است. این مسئله اختصاص به انسان و حیوان و نبات ندارد، بلکه در همه موجودات و کل عالم جریان دارد. آیه Pوَ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِO (ذاریات/49) نیز مؤید همین مطلب است (همان، 17/88؛ ر.ک: سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، 1412: 3/3386؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، 1412: واژه «زوج»)؛ بنابراین علامه با توجه به اینکه آیات دیگری چون آیه 49 ذاریات متعرض خلقت ازواج می‌شود و در نظر کسانی که ازواج را به معنای اصناف دانسته‌اند، رد می‌کند (طباطبایی، همان، 18/382؛ طبرسی، الاحتجاج، 1403: 8/663؛ رازی، مفاتیح الغیب، 1429: 26/275). ایشان با توجه به همین آیات، می‌توانست زوجیت را در باره ابرها نیز مطرح کند. آن گونه که مباحث جدید علمی ثابت کرده است، ابرها دارای بارهای مثبت و منفی هستند و در اثر برخورد آنها به هم پدیده سومی به نام باران به وجود می‌آید و این کار، یعنی عمل لقاح و به هم پیوستن ابرها، توسط بادها صورت می‌گیرد. لکن مرحوم علامه متعرض این مسئله نشده است (ر.ک: بازرگان، باد و باران در قرآن، 1344: 123). برخی زوج در آیه Pوَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوْجَیْنِO (رعد/3) را بر مسئله نر و مادگی در گیاهان میوه‌دار و عمل لقاح در آنها تطبیق کرده‌اند (جوهری، تفسیر الجواهر، 1425: 7/89)، لکن علامه چنین برداشتی را با ظاهر این آیه مساعد نمی‌داند؛ چرا که طبق این آیه خود میوه‌ها زوج هستند نه اینکه از دو زوج پدید آمده باشند، در غیر این صورت باید این‌گونه می‌گفت: Pوَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِO؛ بنابراین، مراد از زوج در اینجا اصناف مخالف هم است چه دو صنف باشد یا بیشتر (طباطبایی، همان، 11/292). به نظر ایشان هر چند این مطلب از حقایق علمی است و می‌توان آن را از آیات دیگر مثل Pسُبْحانَ الَّذی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُO (یس/36) Pفَأَنْبَتْنا فیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَریمٍO (لقمان/10) Pوَ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِO (ذاریات/49) استفاده کرد، اما این مسئله ربطی به این آیه ندارد و نمی‌توان آن را از آیه استفاده کرد؛ چرا که چنین برداشتی در صورتی صحیح است که ظاهر آیه هم آن را تأیید کند و ثابت شود که جهت‌گیری آیه با علم و مسئله علمی یکی است و هر دو در باره موضوع واحدی بحث می‌کنند. ط) تأثیر وزن در رویش گیاهان حکمت بالغه خداوند اقتضا می‌کند نظام آفرینش بر اساس تقدیری حکیمانه و دقیق، اندازه‌گیری شود. بنابراین، هر چیزی در عالم هستی مقدار مشخصی از عناصر را که از آنها ترکیب شده است، داراست و اختلاف در مقدار این ترکیب‌ها باعث ایجاد موجودات متنوعی می‌شود قرآن به این مسئله اشاره می‌کند: Pوَالْأَرْضَ مَدَدْناها وَأَلْقَیْنا فیها رَواسِیَ وَ أَنْبَتْنا فیها مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ مَوْزُونٍO (حجر/19)؛ «و زمین را گستراندیم؛ و در آن [کوه‌های] استواری افکندیم؛ و از هر چیز متناسبی در آن رویاندیم». مفسران در این آیه، «موزون» را به معنای چیزی که مقدّر و معلوم و بر اساس حکمت و مصلحت، مشخص شده است (زمخشری، الکشاف، 1407: 2/574؛ بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، 1418: 3/208؛ کاشفی، مواهب علیه، 1369: 563)، یا آنچه به وزن درآید، دانسته‌اند (کاشانی، منهج الصادقین، 1366: 5/156؛ نیشابوری، ایجاز البیان عن معانی القرآن، 1415: 1/466) برخی آن را شامل روییدنی‌ها (خویی، البیان فی تفسیر القرآن، بی‌تا: 72؛ طباطبایی، همان، 12/146) و برخی نیز آن را تعمیم داده و شامل هر چیزی که در زمین ایجاد می‌شود می‌دانند که ممکن است زیاده یا نقصان پذیرد. بنابراین، گیاهان، درختان، معادن و حیوانات را شامل می‌شود (طیب، اطیب البیان، 1378: 8/21). در نظر این مفسران، مراد از وزن مقدار معلوم و مشخص از چیزی است که بر اساس حکمت و مصلحت خداوند اندازه‌گیری شده است. علامه طباطبایی گرچه این آیه را به دلیل واژه «انبتنا» شامل گیاهان می‌داند، معتقد است شامل غیر گیاهان نیز می‌شود. «موزون» در نظر ایشان به معنای دارای وزن یا آنچه متناسب الاجزاء است، می‌باشد؛ بدین معنا که از زمین آن مقدار از هر چیز موزون که حکمت اقتضا می‌کرد، آفریدیم. بنابراین، مقصود آیه این است که ما در زمین پاره‌ای موجودات دارای وزن و ثقل مادی که استعداد زیاده و نقصان دارند، چه نباتی و چه ارضی، رویاندیم. از این‌رو، موزون هم به معنای حقیقی و هم کنایی به کار می‌رود (طباطبایی، المیزان، 1417: 12/ 146). ایشان از ظهور آیه این‌گونه استفاده می‌کند که وزن دخالت ویژه‌ای در رشد و نمو گیاهان دارد و آن را از نقدهای علمی قرآن می‌داند که گوی سبقت را از مباحث علمی ربوده، شبیه معجزه یا خود معجزه است (همان). با وجود اینکه برخی مفسران قبل از علامه هم به این معنا اشاره کرده‌اند، برخلاف ایشان، آن را از معجزات قرآن ندانسته، بلکه به جهت حکمت آن اشاره کرده‌اند؛ بدین معنا که هر چیزی که در نظام خلقت ایجاد شده و بر اساس حکمت و مصلحت بوده، دارای اندازه و مقدار معین است. این آیه تنها موردی است که علامه به رغم اینکه در بیان خود چیزی فراتر از بیان برخی مفسران پیش از خود اظهار نکرده است، با قاطعیت اعلام کرده که یکی از معجزات علمی صریح قرآن است که قبل از کشفیات علمی بشر توسط قرآن بیان شده است. با توجه به مبنای علامه در دلالت الفاظ بر معانی، این آیه باید نص در این معنا باشد؛ چرا که ایشان با صراحت تمام و بدون چون و چرا آن را به عنوان مقصود اصلی آیه بیان کرده و احتمالی بر خلاف آن نداده است. با این حال، توضیح نداده که چگونه این مطلب نص صریح قرآن است و چگونه با مطالب علمی پیوند خورده است؟ آسیب‌شناسی تفسیر علمی از دیدگاه علامه علامه در مقدمه تفسیر المیزان، ضمن اینکه بهترین شیوه مواجهه با آیات قرآن را بهره‌گیری از آیات دیگر قرآن معرفی کرده است، خطرها و انحرافاتی را که بسیاری از مفسران در گذشته و حال دچار آن گشته‌اند، گوشزد کرده و روش غلط و مبنای نادرست آنان را در تفسیر قرآن متذکر شده است. ایشان تأویل یا تطبیق را دو خطر و انحراف مهم ناشی از مبانی معرفتی و فکری غلط در مسلک‌های مختلف مفسران از جمله محدثان، متکلمان، فلاسفه، صوفیه و طبیعیدان‌ها معرفی کرده است. وی این گونه تفاسیر را در داشتن یک نقص (تحمیل نتایج بحث‌های علمی و فلسفی و.. از بیرون بر مدلول آیات) که بدترین نقص در شیوه تفسیر است، مشترک دانسته و معتقد است در این شیوه‌ها، تفسیر به تطبیق مبدل شده و به واسطه آن برخی حقایق قرآنی از مجازات شمرده شده و آیات متعددی تأویل شده است (طباطبایی، المیزان، 1417: 1/8). در دیدگاه علامه، اختلاف در تفسیر آیات، از جانب اختلاف در مفهوم نیست؛ چرا که مفهوم آیات هرچند آیات متشابه باشند بر هر کسی که آگاه به زبان عربی و اسالیب کلام عرب باشد، پوشیده نیست. بلکه آن، به دلیل اختلاف در مدلول تصوّری و تصدیقی آیات و نیز در مصداقی است که مفاهیم لفظی بر آن منطبق است. ایشان علت اختلاف در مصداق الفاظ قرآن را اعتماد بر انس و عادت بر ماده و معنای مادی الفاظ دانسته است که باعث شده در اولین مرحله از شنیدن الفاظ قرآن، معنای مادّی یا لوازم آن به ذهن برسد (همان، 1/9). ایشان ملاک صدق یک اسم بر یک مصداق را اشتمال آن مصداق بر فایده و غرض از آن نام‌گذاری دانسته است. هرچند انس و عادت به معانی مادی مانع از آن می‌شود، اما با این حال، برخی از ظواهر آیات قرآن بیان می‌دارد که این اتکا بر انس و عادت در فهم معانی آیات باعث اختلال در آن می‌شود (همان، 1/10)؛ به همین دلیل برخی مفسران برای اجتناب از فهم‌های عادی و مصادیق مأنوس به ذهن در فهم و برداشت از آیات قرآن به بحث‌های علمی تمسّک کرده و در راه شناخت حقایق و مقاصد والای آن، از نتیجه این بحث‌ها استفاده می‌کنند (همان، 1/11). نتیجه علامه طباطبایی در تفسیر آیات علمی قرآن با توجه به روش تفسیری خود، ابتدا با استفاده از لغت و فهم عرفی، ظهور اولیه آیات قرآن را به دست آورده، سپس با بهره گیری از قرائنی چون ظاهر آیات دیگر و سیاق و همچنین علم و یافته‌های علمی به تثبیت یا رد این ظهور مبادرت می‌ورزد. به نظر ایشان در صورتی که مفاد آیات قرآن و علم در یک راستا قرار داشته باشند و هر دو در صدد تبیین امور مادی باشند، علم می‌تواند در روشنگری مفاد آیات نقش‌آفرینی کند. در حقیقت، رابطه یافته‌های علمی و گزاره‌های قرآنی در نظر علامه طباطبایی را شاید بتوان بدین نحو گزارش کرد: یا هر دو با هم منطبق‌اند یا با هم متعارض. در صورتی که باهم منطبق باشند، به دستاوردهای علمی اشاره داشته و یا حاکی از اعجاز علمی قرآن است. در حالت تعارض نیز یا هر دو یا قطعی هستند یا ظنّی یا یکی ظنّی است و دیگری قطعی. در صورت قطعی بودن مفاد آیات قرآن که در بیان علامه طباطبایی از آن به نصّ تعبیر می‌شود، جای هیچ‌گونه چون و چرایی باقی نیست؛ بنابراین، در صورتی که نص شکل بگیرد، قطعاً حجت است. در صورتی که علم قطعی با نصّ تعارض داشته باشد، یا باید در شکل‌گیری نص تردید کرد یا در مقدّمات دلیل علمی خطایی رخ داده است؛ چرا که دو دلیل قطعی نمی‌توانند با هم مخالف باشند. در کلام علامه چنین موردی به وضوح دیده نمی‌شود. اما می‌توان از لابه‌لای تفسیر ایشان مواردی را یافت که از سوی مفسّران گذشته تفسیری خاص از آن ارائه می‌شد اما با پیشرفت‌های علمی جدید، نادرستی آنها مشخص شده است. در موردی که مفهوم آیه قطعی و یافته علمی ظنی باشد یا بالعکس، ترجیح با طرف قطعی است و دلیل ظنی در برابر قطعی، تاب ایستادگی ندارد. اگر هر دو ظنی باشند، ظهوری که با توجه قرائن لفظی و غیر لفظی تثبیت و مستقر شده ولی به حدّ نص نرسیده و اشاره به حقیقت قرآنی دارد، اعتبارش در برابر یافته علمی محفوظ بوده، خدشه‌ای به آن وارد نمی‌شود. گرایش فلسفی علاّمه در مواردی باعث شده ایشان در تفسیر برخی از آیات به آن تمایل نشان دهد. همچنان که علامه در مسئله حرکت کوه‌ها به دلیل عدم همراهی سیاق، تفسیر علمی را ردّ و نیز معنای موافق سیاق را هم به دلیل دلیل عقلی برنمی‌تابد و ناگزیر به برداشت فلسفی از آیه تن می‌دهد. منابع ابن جزی غرناطی، محمد بن احمد (1416ق)، التسهیل لعلوم التنزیل، بیروت، دار الارقم بن الارقم.
ابن سینا، شیخ الرئیس (بی‌تا)، رسائل ابن سینا، قم، بیدار.
ابن عاشور، محمد بن طاهر (بی‌تا)، التحریر و التنویر.
ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو (1419ق)، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه.
ابو حجر، احمد عمر (بی‌تا)، التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، بنغازی، دارالمدار الاسلامی، چاپ دوم.
ابوالفتوح رازی، حسین بن علی (1408ق)، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی.
آلوسی، سید محمود (1415)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه.
بازرگان، مهدی (1344ش)، باد و باران در قرآن، قم، موسسه مطبوعاتی دارالفکر.
بحرانی، سید هاشم (1416ق)، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت.
بیضاوی، عبدالله بن عمر (1418ق)، انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
جوهری، طنطاوی (1425ق)، تفسیر الجواهر، بیروت، دارالکتب العلمیه.
حقی بروسوی، اسماعیل (بی‌تا)، روح البیان، بیروت، دارالفکر.
خویی، سید ابوالقاسم (بی‌تا)، البیان فی تفسیر القرآن.
دروزه، محمد عزه (1383ق)، التفسیر الحدیث، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن، دمشق ـ الدار الشامیه، بیروت ـ دار العلم.
رضایی اصفهانی، محمدعلی (1381ش)، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رشت، کتاب مبین، چاپ سوم.
زمخشری، محمود (1407ق)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی.
سبزواری، ملا هادی (بی‌تا)، شرح منظومه، نشر ناب.
سحابی، یدالله (1351ش)، خلقت انسان، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ سوم.
سحابی، یدالله (1387ش)، قرآن مجید و تکامل و خلقت انسان، تهران، شرکت سهامی انتشار.
سید قطب بن ابراهیم شاذلی (1412ق)، تفسیر فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشرق.
سیوطی، جلال الدین (1404ق)، الدر المنثور فی تفسیر القرآن، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
شاطبی، ابو اسحاق ابراهیم بن موسی بن محمد (1415ق)، الموافقات فی اصول الشریعه، بیروت، دار المعرفه.
شعرانی، ابوالحسن (1398ق)، نثر طوبی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ دوم.
شهرستانی، سید هبه الدین (بی‌تا)، اسلام و هیأت، ترجمه اسماعیل فردوس فراهانی، تصحیح سید هادی خسروشاهی، تهران، انتشارات وفا.
صادقی تهرانی، محمد (1380ش)، ستارگان از دیدگاه قرآن، تهران، امید فردا، چاپ دوم.
صدر المتالهین محمد بن ابراهیم (1366ش)، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار.
صدوق، محمد بن علی بن بابویه (1398ق)، التوحید، قم، جامعه مدرسین.
طباطبایی، سید محمد حسین (1361ش)، قرآن در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
طباطبایی، سید محمد حسین (1417ق)، تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
طبرسی، احمد بن علی (1403ق)، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی.
طبرسی، فضل بن حسن (1372ش)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو.
طبری، محمد بن جریر (1412ق)، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه.
طوسی، محمد بن حسن (بی‌تا)، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
طیب، سید عبد الحسین (1378ش)، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام.
عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه (1415ق)، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان.
فخر رازی، محمد بن عمر (1429ق)، تفسیر مفاتیح الغیب، بیروت، احیاء التراث العربی.
فضل الله، سید محمد حسین (1419ق)، من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعه و النشر.
فیض کاشانی، ملا محسن (1415ق)، تفسیر صافی، تهران، الصدر.
فیض کاشانی، ملا محسن (1418ق)، الاصفی فی تفسیر القرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
فیض، علیرضا (1386ش)، تأملی پیرامون مسئله تکامل از دیدگاه قرآن، قم، نشر الهادی.
قاسمی، محمد جمال الدین (1418ق)، محاسن التفسیر، بیروت، دارالکتب العلمیه.
قرشی، سید علی اکبر (1377ش)، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت.
قرطبی، محمد بن احمد (1364ش)، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو.
قمی، علی بن ابراهیم (1367ش)، تفسیر قمی، قم، دارالکتاب.
کاشانی، ملا فتح الله (1366ش)، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی علمی.
کاشفی، حسین بن علی (1369ش)، مواهب علّیه، تهران، اقبال.
کلینی، محمد بن یعقوب (1365ش)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
مجلسی، محمد باقر (1363ش)، مرآه العقول، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
مجلسی، محمد باقر (1404ق)، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفاء.
مراغی، احمد بن مصطفی (بی‌تا)، تفسیر مراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
مشکینی، علی (بی‌تا)، تکامل در قرآن، مترجم ق.حسین‌نژاد، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
مشهدی، محمد بن محمد رضا قمی (1368ش)، کنز الدقائق وبحر الغرائب، تهران، وزارت ارشاد اسلامی.
مصباح یزدی، محمد تقی (1373ش)، معارف قرآن، قم، موسسه در راه حق.
مطهری، مرتضی (1374ش)، مجموعه آثار، تهران، صدرا، چاپ دوم.
معرفت، محمد هادی (1417ق)، التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه انتشارات اسلامی.
معرفت، محمد هادی (1418ق)، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، مشهد، الجامعه الرضویه للعلوم الاسلامیه.
مکارم شیرازی، ناصر (1374ش)، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
نکونام، جعفر (1378ش)، صحیفه مبین، شماره 20.
نکونام، جعفر (1384ش)، فصل‌نامه پژوهش دینی، شماره 9.
نیشابوری، محمود بن ابوالحسن (1415ق)، ایجاز البیان عن معانی القرآن، بیروت، دار الغرب الاسلامی.
واحدی، علی بن احمد (1411ق)، اسباب نزول القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه.   علیرضا رستمی هرانی: استادیار دانشگاه حضرت معصومه(س)  محمدرضا مهدوی یگانه: دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم (نویسنده مسئول) مجله قرآن و علم شماره 14. انتهای متن/

http://fna.ir/YEXS1Z





94/11/08 - 04:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن