تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835457524
علل همکاری علمای شیعه با دولت صوفی صفویه -بخش دوم و پایانی ترویج حقایق دینی تشیّع در برابر تصوف
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: علل همکاری علمای شیعه با دولت صوفی صفویه -بخش دوم و پایانی
ترویج حقایق دینی تشیّع در برابر تصوف
علمای شیعه بر عکس متصوفه، تشیع را بدون آمیختگی با تصوف، ترویج میکردند. ازاینرو، دعوت علما به ایران، موجب قدرتیافتن فقها در جامعه و تسلط آنها بر امور فکری و اعتقادی مردم شد .
علل همکاری علما با دولت صفویه ما در اینجا به ذکر عللی میپردازیم که به تبیین همکاری علما با چنین دولتی با توجه به گرایشات صوفیانه خود در ابتدای راه، کمک شایانی خواهد نمود. 1. درک شرایط اجتماعی و موقعیت زمانی شاهان صفوی که در نشر و ترویج مذهب شیعه میکوشیدند؛ هر چند در آغاز اعتقاداتی تا حدودی غالیانه داشتند، اما هر چه بود آنها در زمانی به دفاع از تشیّع برخاستند که دولت عثمانی برای سلطه بر جهان اسلام، مصمّم شده بود و در صورت موفقیت، فشار و سختگیری بر شیعیان مضاعف میگشت. در چنین موقعیتی از دید بسیاری از علمای امامیه، مصلحت شیعیان، اقتضاء میکرد که آنها از این فرصت تاریخی چشمپوشی نکنند و دولت شیعی صوفی را رها ننمایند؛ زیرا در صورت عدم همکاری، حتی با چیرگی صفویان بر دشمنان خود مذهب افراطی و غالیانه صوفیان قزلباش در ایران نهادینه میشد. بنابراین، این گروه از فقها و مجتهدان، فرصت را از دست ندادند و با همکاری با دولت صفوی پایگاهی مطمئن برای تشیّع در آن روزگار پدید آوردند.(1) پیدایی حکومت شیعی صفوی با مریدانی که در خاک «آناتولی» داشت برای حاکمان سیاسی و مذهبی عثمانی، غیر قابل تحمل بود، لذا نیروهای سیاسی و مذهبی مملکت عثمانی، ضد مذهب و حکومت شیعه، هماهنگ شدند و پس از روی کارآمدن سلطان سلیم و با فرمان او چهل هزار زن و مرد پیر و جوان شیعه، قبل از جنگ «چالدران» در داخل کشور عثمانی از بین رفتند، یا گوش و بینی خود را از دست دادند و یا به سیاهچال انداخته شدند. سلیم برای جنگ با شاه اسماعیل از شیخ الاسلام خود فتوا خواست و شیخ الاسلام نیز به گفته مورخان، خون و مال و زن و فرزند شیعیان ایران را حلال شمرد. در واقع، سلطان خشمگین را به جنگ با ایرانیان، تحریص و ترغیب کردند (ذبیحزاده، 1384، ج2، ص125). یکی از رویدادهایی که در حوالی سال 917 قمری، روی داده، کشتار شیعیان طرفدار مذهب ایرانیان و شخص شاه اسماعیل در سراسر امپراطوری عثمانی میباشد؛ بهطوری که شمار کشتهها چهل هزار نفر، گزارش شده است (براون، 1369، ص81). نقل شده سلطان سلیم عثمانی به والیان خود در «آناتولی شرقی»، «فرمان» و «تکّه» که اکثریت آن شیعه بودند دستور داد تا به صورت پنهانی شیعیان حیدری را از هفت سالگی تا هفتاد سالگی، شناسایی و نام آنها را در دفاتر مخصوص ثبت کنند، پس از آن دستور قتل آنان را صادر کرد. در نامهای که پس از چنگ چالدران به سلطان سلیم نوشته شده به قتل 45 هزار نفر از شیعیان در خاک عثمانی و 20 هزار نفر در خاک ایران، اشاره شده است (جعفریان، 1379، ج1، ص38). پس از جنگ چالدران (920 قمری) و شکست شاه اسماعیل صفوی از دولت عثمانی، شاه اسماعیل عملاً در ده ساله باقیمانده عمر خود؛ یعنی تا سال 930 قمری از حکومت کنارهگیری کرد. از سوی دیگر، عدم اعتقاد قزلباشان به شاه اسماعیل مانند گذشته و کشمکش برای رسیدن به قدرت، زمینه را برای اختلافات داخلی فراهم آورد. در سال 930 قمری، شاه طهماسب که حدوداً ده ساله بود به سلطنت نشست، ولی اختلاف و جنگ داخلی هنوز ادامه داشت؛ بهطوری که ترکان عثمانی در غرب و ازبکان در شرق، فرصت غیر منتظرهای یافته بودند که تا عمق سرزمین صفویه، تاخت و تاز کنند (سیوری، 1388، ص49). در روزگار سلطنت شاه طهماسب، ازبکان پنجبار به خراسان هجوم آوردند و عثمانیان هم با سلطان مقتدری چون سلیمان دوم، چهاربار ایران را عرصة تاخت و تاز خود قرار دادند. با اینکه شاه طهماسب بعضی از مناطق ایران ـ بغداد را در سال 942 قمری ـ را از دست داد و ناچار شد تختگاه صفویان را در سال 955 قمری از تبریز به قزوین انتقال دهد، ولی با بنیه مالی اندکی که در اختیار داشت، توانست با موفقیت تمام در دو جبهه بجنگد (سیوری، 1380، ص79). اختلاف و نابسامانیهای داخلی تا بهقدرترسیدن شاه عباس اول (1038-995ق) ادامه داشت. او ابتدا از قزلباشان در جنگ با ازبکان شمال و شرق استفاده نمود و پس از آرامکردن اوضاع متشنج کشور، شروع به کاستن قدرت آنان نمود (سیبیلا شوستر والسر، 1364، ص14و 19). در چنین شرایطی چگونه قابل تصور بود که علما و فقهای شیعه نیز به مخالفت با دولتی بپردازند که تشیع را مذهب رسمی ساخته بود؟! آیا در چنین شرایطی که تهدیدات خارجی میتوانست منجر به فروپاشی کامل کشور و ازبینرفتن دولتی شود که انگیزة تشیع و شیعهگری داشت، سزاوار بود که علما و فقهای شیعه به مخالفت و رویارویی با چنین دولتی بپردازند؟ در شرایطی که به گفته راجر سیوری (سیوری، 1388، ص57) شاه طهماسب به خوبی میدانست که جنگ دیگری مانند جنگ چالدران پایان دولت صفویه را رقم میزند. بنابراین، علما و فقهای شیعه با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و موقعیت زمانی کشور، نهتنها به رویارویی با چنین دولتی نپرداختند، بلکه همواره در طول تاریخ شاهد بودهایم که علمای شیعه در مواجهه با مسائل کلان کشوری با اهم و مهمکردن مسائل، آنجا که خطری برای اصل منافع ملی و مذهبی از سوی دشمنان خارجی احساس میشد به کمک دولتهای وقت آمدهاند. 2. متأثربودن از مشئ عملی عالمان شیعه در برخورد و تعامل با سلاطین جور در گذشته از جمله عواملی که برای همکاری و همراهی عالمان شیعه با دولت صوفی صفویه میتوان به آن اشاره کرد توجه علمای دوره صفویه به مشئ عملی علمای گذشته در رابطه با سلاطین جور میباشد که در کلمات آنها مورد اشاره و استناد قرار گرفته است؛ مثلاً محقق کرکی متوفای 940 قمری که به دعوت شاه طهماسب صفوی وارد ساز و کار حکومت میشود در رابطه با زمینهای خراجیه از جمله دلایلی که برای مباحبودن پرداخت خراج به سلطان جائر و قبول خراج و هدایا از طرف سلطان و تصرف در اینگونه اراضی ارائه میکند، تمسک به سیره عملی سید مرتضی و سید رضی میباشد. محقق کرکی در اینباره میگوید: فمن ذلک ما تکرّر سماعنا من أحوال الشریف المرتضى علم الهدى... فإنّه مع ما اشتهر من جلالة قدره فی العلوم و أنّه فی المرتبة التی تنقطع أنفاس العلماء على أثرها و قد اقتدى به کلّ من تأخّر عنه من علماء أصحابنا بلغنا أنّه کان فی بعض دول الجور ذا حشمة عظیمة و ثروة جسیمة و صورة معجبة و أنّه قد کان له ثمانون قریة (کرکی، 1413ق، ص85). همچنین سید مرتضی با آن جلالتِ قدرش در علوم و با آن مرتبهای که نَفَس علما از رسیدن به آن بریده میشود و متأخرین از علما به او اقتدا کردهاند، در برخی از دولتهای جور، دارای حشمت و شوکت عظیم و ثروت زیاد بوده؛ بهطوری که 80 قریه در اختیار داشته است. محقق کرکی در ادامه به سید رضی اشاره میکند که سه قریه و ولایت را در اختیار داشته؛ محقق گفتار خویش را با این مطلب ادامه میدهد که احوال خواجه نصیرالدین طوسی بر کسی پوشیده نیست که متولّی کارهای پادشاه بوده و یا علامه حلّی (متوفای726 قمری) که ملازم با سلطان محمد خدابنده بوده و قریههایی را در اختیار داشته و نفقات و جوائز سلطان به او میرسیده است (کرکی، 1413ق، ص86). بنابراین، با توجه به عبارت محقق کرکی میتوان چنین برداشت کرد که بیتردید تمسک به سیره عملی علمای گذشته در برخورد با سلاطین جور در مشئ علمای دوره صفوی تأثیرگذار بوده است. به این معنا که آنها در مواجهه و رویارویی با دولت صفوی با تأسی و تمسک به سیره علمای گذشته به تعامل با چنین دولتی با گرایشهای صوفیانه پرداختند؛ علاوه بر اینکه دعوت و پیشنهاد برای تصدی مناصب حکومتی نیز از طرف دولت صفوی بوده است. البته ناگفته نماند که برخی از علما این رویه و دیدگاه را قبول نداشته، به رویارویی و مخالفت با آن پرداختند که نمونه بارز آن را میتوان شیخ ابراهیم قطیفی (متوفای بعد از 951قمری) دانست که به مخالفت با محقق کرکی پرداخت. او در این دوره با نگارش کتاب «السراج الوهاج لدفع عجاج قاطعة اللجاج» به تشریح دیدگاه خود و نقد آراء محقق کرکی میپردازد. 3. فقر فرهنگی و اجتماعی کشور از اندیشه و تشیّع فقاهتی در برابر تشیّع صوفیانه رسمیتبخشیدن به مذهب تشیع، ملزوماتی را به دنبال داشت که نمیشد بیتفاوت از کنار آن گذشت. میتوان گفت به صرف رسمیتدادن به مذهب تشیّع، بدون هیچ تلاشی برای ترویج و نشر آموزههای شیعی، کار چندانی در کشور واقع نشده بود؛ بلکه توجه به مقوّمات نظری و عملی تشیّع لازم بود که زمینه را برای تداوم و نهادینهشدن چنین حرکتی فراهم میساخت. اینجا بود که تبیین و تدوین قوانین شرعی بر پایة آموزههای دینی تشیّع، احساس میشد و تبعاً، نهتنها فقه شیعه، ظرفیت لازم را برای زندگی شخصی افراد؛ بلکه برای وضع قوانین کشور در عرصههای سیاسی، قضایی و حکومتی دارا بود. فرهنگ و آموزههای شیعی بر آموزههایی از قبیل چگونگی تعامل با دیگران، ایجاد روحیه کار و تلاش، ظلمستیزی، ایثار و شهادت، پرهیز از گوشهگیری و انزواطلبی و... تکیه داشت. در مقابل، تصوف بیشتر در انزوا و عزلتنشینی، متبلور بود و روشن بود که دیر یا زود، عملاً اداره کشور با آموزههای صوفیانه به بنبست کشیده خواهد شد. تبعاً برای ترویج و تسرّی چنین رویکردی؛ یعنی اندیشه و تشیع فقاهتی و زدودن فقر فرهنگی کشور از معارف شیعی در جامعه، به همکاری و همیاری علمای شیعه نیاز بود. «راجر سیوری» در کتاب خود به این نکته اشاره کرده است: بعد از اعلام تشیّع به عنوان مذهب رسمی کشور از سوی شاه اسماعیل، نیاز عاجلی برای برقراری همگونی فکری از طریق ارشاد و تسریع اشاعه عقاید شیعی، پدید آمد. کمبود محسوسی در زمینة آثار قضایی وجود داشت و یک قاضی شرع، نسخهای از یک جزوه قدیمی در مورد اصول عقاید تهیه کرد که به عنوان مأخذی برای تعلیمات دینی مورد استفاده قرار گرفت. همچنین کمبودی در زمینه علمای شیعی وجود داشت و شاه اسماعیل، ناچار شد تعدادی از علمای شیعی سوریه را به ایران دعوت کند (سیوری، 1388، ص29). کشور و دولت صفوی به یک غنای فکری و فرهنگی نیاز داشت که شدیداً از فقدان آن رنج میبرد. فرهنگ شیعی با جاذبههای خاص خود در شرایطی که دولت جدید، فرهنگ شیعه را به عنوان مذهب رسمی خود انتخاب کرده بود، خیلی سریع به مقابله با تصوف پرداخت و به نوعی آن را در خود ذوب نمود. «لاپیدوس» در اینباره میگوید: موفقیت مذهب شیعة اثنیعشری، نه فقط از قدرت دولت؛ بلکه از جاذبه دینی ذاتی خود نیز نشأت میگرفت. سرکوب تصوف به تلفیق آرای عرفانی و فلسفی با عقاید و مبانی شیعة اثنیعشری و بزرگداشت سراسری و عمومی خاطرة امامان شیعی از جمله امام حسین(ع) و امام علی(ع) به مثابة بخشی تفکیکناپذیر از اسلام انجامید. بنابراین، تشیّع ایرانی صورتهای اسلام فقاهتی، عرفانی و مردمی را با یکدیگر درآمیخت (لاپیدوس، 1376، ص399). 4. بیرونآمدن از حالت تقیه و خشنودی از وضعیت به وجود آمده به لحاظ اجتماعی، شیعه و تبعاً علما بعد از مدتی طولانی، از حالت تقیه خارج شدند و زمینه و فرصتی برای بسط ید علما فراهم آمد. جوّ خفقان و وضعیت اجتماعی شیعه، قبل از تشکیل دولت صفوی و خشنودی از تشکیل چنین دولتی به خوبی از فحوای کلمات علمای آن دوره، قابل لمس میباشد؛ مثلاً میرزا عبدالله افندی (1129-1067ق) که از شاگردان علامه مجلسی و اسم او جزء اسامی چهار نفر کاندیدای منصب شیخ الاسلامی در سال 1115قمری، بعد از درگذشت شیخ محمدجعفر کمرهای میباشد، به دوران قبل از روی کارآمدن دولت صفویه اشاره نموده است. اینکه شیعه تا قبل از دوره صفویه، همیشه مشغول تقیه بوده و جماعت شیعیان از ترس دشمنان دین، مخفی بودهاند تا اینکه به برکت دولت صفوی، اجتماع پراکنده شیعیان جمع میشود. افندی در خلال این مطالب از مجاهدت و تلاش محقق کرکی نیز تجلیل و از او به بزرگی یاد کرده است. او در جایی چنین مینویسد: ظهور سلطنت تیمور سنّی و سلسلهاش به جهت تسلط پادشاهان سنیان باز، اهل سنت و جماعت در ولایت ایران به غایة الغایة، قوی و شیعیان ایران بینهایت، عاجز و ضعیف شدهاند و مؤمنان بی پر و بال، سالهای دراز بر آن منوال میبودهاند تا حدی که همه ولایات ایران، مملو از کفر و ضلالت و مثل ازمنه سابقه اعدای دین بر همگی مؤمنین تسلط به هم رسانیده بوده که کسی از شیعیان، اظهار مذهب خود در ایران نمیتوانست نمود تا آنکه آخر آفتاب عالمتاب دولت ملوک صفویه از افق آسمان ایمان طلوع و ظهور کرده و نورشان عالمگیر شده... (افندی، 1378ش، ص7 ، 30 و 38). خود علامه مجلسی در جایی چنین مینویسد: سالهاست که به برکت آثار و انوار ایشان در مهد امان و رفاهیتند و علانیه به ترویج دین و نشر آثار ائمه طاهرین و دفع اعدای ایشان مشغولند و از زمان حضرت رسالت تا ابتدای ظهور این دولت عالیه [دولت صفوی] هرگز فرقه محقه امامیه را چنین دولتی میسّر نشده بود که علانیه به شرایع دین امامیه عمل کنند و بر منابر و منارات، اعدای دین را لعنت کنند و از شر مخالفان ایمن باشند (معصوم علیشاه، بیتا، ج1، ص283). 5. بیان و ترویج حقایق دینی تشیّع در برابر تصوف و تعدیل تصوّف علمای شیعه بر عکس متصوفه، تشیع را بدون آمیختگی با تصوف، ترویج میکردند. ازاینرو، دعوت علما به ایران، موجب قدرتیافتن فقها در جامعه و تسلط آنها بر امور فکری و اعتقادی مردم شد که تبعاً نتیجهای که کمکم بهدنبال داشت این بود که تصوّف در قشر محدودی باقی مانده و کار ادارة فکری جامعه از دست آنها خارج شد. سرانجام تصوفِ منحط بهطور کلی از حالت یک نیروی متنفذ در سیاست و جامعه، خارج شده و در خانقاهها و دیرها محدود گردید (جعفریان، 1379، ج1، ص192). در این دوره معمولاً یکی از اسباب افول تصوف را وجود علما و فقهای مخالف تصوف ذکر میکنند که با روشنگری خود به ترویج و دفاع از مذهب حقه تشیع پرداختهاند؛ البته در کنار این عامل به عوامل دیگری همچون مفاسد اخلاقی میان صوفیان قزلباش و خودسری آنان و احساس خطر حکومت، کثرت جماعت قلندران و درویشان لاابالی که غالباً از هند میآمدند و چون با سلسلههای رسمی ارتباط نداشتند به آنان درویش بیشرع میگفتند و انحصارطلبی صوفیان صفویه در ذمّ و طرد دیگر سلسلههای صوفی، میتوان اشاره کرد (جمعی از مؤلفان، 1388، ص34). ترویج و بیان حقایق شیعی از جمله چیزهایی است که در همان ابتدای تشکیل دولت صفوی با آن مواجه هستیم. فرزند محقق کرکی، کتابی در ردّ صوفیه دارد به نام «عمدة المقال فی کفر اهل الضلال» که در این کتاب نقل کرده پدرش؛ یعنی محقق کرکی کتابی داشته در ردّ تصوف به نام «المطاعن المجرمیه» که در آن متعرض تکفیر و بدعتهای متصوفه شده است (آقابزرگ تهرانی، 1408ق، ج15، ص341). کارهای علمای ضد تصوف در عصر صفویه از همان زمان شاه طهماسب و در زمان محقق کرکی، آغاز شده است. این بدین معناست که فقها در اوج قدرت صوفیان، معتقد بودند که تشیّع از تصوف جدا میباشد. در عین حال، نباید تصور کرد که این حرکت در همان دوران به موفقیت رسیده؛ چون بعد از این دوره، شاهد ظهور عالمانی هستیم که در عین تشیع و تشرع و فقاهت، نهتنها آشنای به فلسفه و عرفان هستند؛ بلکه دقیقاً اصطلاحات عرفا را بهکار میگیرند؛ اما در عین حال، از صوفیان مصطلح که دسته خاصی بوده و رسم و رسوم مخصوصی داشتند تبری میجستند (جعفریان، 1370، ص226). در زمانی که مذهب شیعه، توسط دولت صوفیمسلک صفویه به عنوان مذهب رسمی کشور اعلام و از علما برای همکاری دعوت میشود، اگر علما با محاسبات کلاننگرانه و موازنه مصالح و مفاسدِ همکاری با چنین دولتی وارد مناصب حکومتی از قبیل شیخ الاسلامی، صدر و... نمیشدند معلوم نبود الآن از مذهب تشیع چیزی باقی میماند و یا اکنون همان شناختی که از مذهب تشیع داریم، وجود داشت، یا نه؟! شهید مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» به طور گذرا به این نکته اشاره کرده و مینویسد: فقهاى جبلعامل، نقش مهمى در خط مشى ایران صفویه داشتهاند؛ چنانکه مىدانیم صفویه درویش بودند. راهى که ابتدا آنها بر اساس سنت خاص درویشى خود طى مىکردند، اگر با روش فقهى عمیق فقهاى جبلعامل تعدیل نمىشد و اگر بهوسیلة آن فقها، حوزه فقهى عمیقى در ایران پایهگذارى نمىشد، به چیزى منتهى مىشد نظیر آنچه در علویهاى ترکیه و یا شام هست. این جهت، تأثیر زیادى داشت در اینکه اولاً روش عمومى دولت و ملت ایرانى از آنگونه انحرافات مصون بماند و ثانیاً عرفان و تصوف شیعى نیز راه معتدلترى طى کند. ازاینرو، فقهاى جبلعامل از قبیل محقق کرکى و شیخ بهایى و دیگران با تأسیس حوزة فقهى اصفهان، حق بزرگى به گردن مردم این مرز و بوم دارند (مطهری، 1377، ج14، ص441). چنین سیاستی؛ یعنی سیاست تعدیل و همراهی علما با تصوف و دولت صوفی صفویه به منظور ترویج حقایق مذهب شیعه اثنیعشری و بیان معارف درست شیعی و جلوگیری از کجرویها و انحرافات، به خوبی از بیان علامه مجلسی که در رابطه با پدر خویش نگاشته، قابل استفاده است. علامه در رابطه با پدر خویش مینویسد: مبادا که راجع به پدر من، بدگمان باشی و تصور کنی که ایشان از صوفیّه بوده است، یا اعتقادی به مذاهب و مسلکهای صوفیّه پیدا کنی؛ دور است این گمان از پدر من. چگونه ممکن است ایشان از صوفیّه باشند در صورتی که از همة اهل زمانش بیشتر مأنوس به اخبار و آثار اهل بیت نبوّت بوده است و داناترین مردم به اخبار و عمل کنندهتر از همه به آن اخبار بوده است... ولیکن مذهب ایشان زهد و بیرغبتی به دنیا و پرهیز از گناه بوده است و در اوایل امر، زندگانی خود را صوفی نامیده بوده است تا آن طایفه به او رغبتی پیدا کنند و فراری نباشند تا بتواند صوفیه را از آن گفتارهای فاسد و اعمال بدعت، منصرف نماید و چه بسیاری از صوفیه را با همین مجادله حسنه به سوی حق، هدایت نموده است و اما در آخر عمر شریفش چون دید که این مصلحت از بین رفت و پرچمهای ظلالت و گمراهی و طغیان، بلند شد و احزاب شیطان، غلبه پیدا کردند و میدانست که آنها دشمن خدایند صراحتاً بیزاری از آنها را اظهار کرد (مجلسی، 1362، متن عربی، ص40 و متن ترجمه، ص339). بسیاری از عالمان مانند محقق کرکی، یا شیخ بهایی و یا علامه مجلسی با توجه به فضای فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه آن روز، علیرغم میل باطنی خود، تنها به جهت ترویج و بیان مکتب تشیع و امر بهمعروف و نهی از منکر، وارد مناصب حکومتی شدند. امام خمینی1 با توجه به همین نکته و واقعیت، ضمن اشاره به فضای اجتماعی و سیاسی آن دوره میفرمایند: اما خوب این تاریخ صد ساله، صد و چند ساله اخیر در دست است. ما یک خرده جلوترش میرویم میبینیم که یک طایفه از علما، اینها گذشت کردهاند از یک مقاماتی و متصل شدهاند به یک سلاطینی، با اینکه میدیدند که مردم مخالفند، لکن برای ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامی و ترویج مذهب حق اینها متصل شدهاند به یک سلاطینی و این سلاطین را وادار کردهاند ـ خواهی نخواهی ـ برای ترویج مذهب، مذهب دیانت، مذهب تشیع؛ اینها آخوند درباری نبودند. این اشتباهی است که بعض نویسندگان ما میکنند. ... اینها اغراض سیاسی داشتند، اغراض دینی داشتند. نباید یک کسی تا به گوشش خورد که مثلاً مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ محقق ثانی ـ رضوان الله علیهـ نمیدانم شیخ بهایی ـ رضوان الله علیه ـ با اینها روابط داشتند و میرفتند سراغ اینها همراهیشان میکردند، خیال کنند که اینها مانده بودند برای جاه و ـ عرض میکنم ـ عزت و احتیاج داشتند به اینکه شاه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بکنند! این حرفها نبوده در کار. آنها گذشت کردند؛ یک گذشت، یک مجاهده نفسانی کردهاند؛ برای اینکه این مذهب را به وسیله آنها، به دست آنها [ترویج کنند] در یک محیطی که اجازه میگرفتند که ششماه دیگر اجازه بدهید ما حضرت امیر را سبّ بکنیم، وقتی جلوگیری از سبّ حضرت امیر میخواستند بکنند ـ در یکی از بلاد ایران شنیدم اجازه خواستند که خوب ششماه دیگر صبر کنید ما سبّش بکنیم ـ بعد اینها در یک همچو محیطی ... اینها رفتهاند مجاهده کردهاند. ... مصالح اسلام فوق این مسائلی است که ما خیال میکنیم. فوق این مطالبی است که ما خیال میکنیم... من هم اگر چنانچه میتوانستم یک سلطان جائری را به راه بیاورم میرفتم درباری میشدم. شما هم تکلیفتان این بود که اگر بتوانید یک سلطان جائری را آدمش کنید بروید درباری بشوید. این درباریشدن نیست؛ این آدمسازی است (امام خمینی، 1379، ج3، ص240). 6. استفاده از ظرفیت تصرف شیعی در تصوّف سنّی یکی دیگر از دلایلی که میتوان به آن اشاره کرد استفاده از ظرفیت تصرف شیعی در تصوف اهل سنت میباشد؛ بدین معنا که ما در این دوره شاهدیم که از یک سو، دولت صوفیمسلک صفوی خواسته یا ناخواسته به هر دلیلی مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی کشور قرار میدهد و از سوی دیگر، باز به هر دلیلی، چنین دولتی با گرایشهای صوفیانه، علمای شیعه را که عمدتاً از منطقه جبلعامل میباشند برای تصدی مناصب حکومتی دعوت میکند. در این مقطع و برهة تاریخی، دو راه پیش روی علمای شیعه وجود دارد که هر دو راه نیز عملاً در سیرة علمای آن دوره قابل مشاهده است؛ دستهای از علما به کنارهگیری و مخالفت با دولت صفویه برمیخیزند و هرگونه همکاری را مصداق بارز همکاری با سلطان جور، دانسته و آن را حرام، تلقی میکنند و برخی همچون محقق کرکی در مواجهه با چنین دولتی، نهتنها همکاری با دولت صفویه را حرام ندانسته؛ بلکه عملاً با پذیرش منصب صدارت به همکاری با آن میپردازد. البته محقق کرکی با پذیرش چنین رویکردی در مواجهه با دولت صفوی عملاً با انتقادهایی از سوی مخالفان روبهرو میشود، ولی نکتهای که در گذر زمان به خوبی ملموس است این است که در چنین شرایطی بهنظر میرسد بهترین گزینه پیش رو برای علمای شیعه در آن شرایط تاریخی، کاری بود که امثال محقق کرکی، شیخ بهایی، علامه مجلسی و دیگران انجام دادند؛ چرا که مذهب تشیّع با جاذبههای خاص خود که ناشی از آموزههای والای اهل بیت(ع) بود از این ظرفیت برخوردار بود که راه تصوف سنی را که بر اساس سنت خاص درویشی خود در کشور در حال ظهور و بروز بود، سدّ کرده و با خود تلفیق کند. علمای شیعه در آن برهة حساس تاریخی عملاً با ورود به حکومت و مناصب حکومتی و بهدستگرفتن قدرت با توجه و محاسبه دقیق ظرفیت بالای تشیع، علاوه بر تغییر باورهای غلط دراویش صوفی صفوی از جمله قزلباشان صفوی، راه درستی را برای عرفان و تصوف اسلامی ترسیم کردند. از همین روست که محقق کرکی از همان شروع کار دولت صفوی با نوشتن کتابی در ردّ متصوفه به رویارویی با بدعتهای آنان میپردازد. ترسیم درست عرفان و تصوف اسلامی بر پایه تشیع و معارف اهل بیت و نشاندادن ظرفیت تشیّع در تمام عرصهها و خط بطلانکشیدن بر تمام راههای دیگر در شرایطی که کشور در آستانه به قدرترسیدن حکومتی با گرایشهای خاص صوفیانه میباشد از جمله اساسیترین علل همکاری علما با چنین دولتی شمرده میشود. نتیجهگیری با توجه به آنچه گفته شد این نتیجه بهدست میآید که تعامل و همکاری علمای شیعه با دولت صفویه با توجه به گرایشات صوفیانه آن، گذشته از مبانی سیاسی و فقهی همکاری با حکومتهای جور که در کتب فقهی متقدمین و متأخرین به آن اشاره شده، معلول عوامل فرهنگی و اجتماعی و درک شرایط خاص حاکم بر جامعه آن روز میباشد. عمل به تکلیف، بیان معارف و حقایق اصیل شیعی، نشاندادن ظرفیت مذهب تشیع و جلوگیری از انحرافات گروهی با تفکراتی صوفیانه که بعد از تشکیل دولت و حکومت به هر دلیل، مذهب تشیّع را مذهب رسمی کشور قرار میدهند از اساسیترین دلایل همکاری علمای شیعه با دولت صفویه میباشد. اگر در این برهه از زمان، علمای شیعه در حکومت وارد نمیشدند به راستی معلوم نبود با آن تفکرات صوفیانهای که از دولت صفویه در ابتدای امر سراغ داریم چه بر سر مبانی فکری و اعتقادی شیعه میآمد و آیا مسیری که اکنون از اسلام راستین به واسطه مجاهدت علما و فقهای اصیل شیعی، در پیش روی ما گشوده است در صورت عدم همکاری علما با چنین دولتی باز گشوده بود یا نه؟! به هر حال، تاریخ همواره گواه این امر بوده که علمای اصیل شیعه در مقاطع مختلف تاریخی با درایت و مصلحتاندیشی به وظیفه شرعی و انسانی خویش عمل کردهاند؛ گاهی با سکوت، گاهی با دادن خون خود و گاهی با گروگذاشتن آبروی خویش و ... . روشن است که شرایط فرهنگی و اجتماعی هر مقطعی از تاریخ با دیگر مقاطع، متفاوت بوده و در هر دورهای، تکلیف بهگونهای رخ مینمایاند، ولی آنچه مسلّم است اینکه هدف در تعامل با حکومتها، نه رسیدن به مطامع پست دنیوی، بلکه حفظ و اعتلای مذهب بوده است. پی نوشت: ر.ک: محمدحسن رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی دربارة تعامل با حکومتها»، مجله تاریخ و تمدن اسلامی، ش9، بهار و تابستان 1388ش. منابع و مآخذ 1. آقا بزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، قم: اسماعیلیان، 1408ق. 2. آملی، حیدربنعلی، جامع الاسرار و منبع الانوار به انضمام «نقد النقود فی معرفة الوجود»، مصحح عثمان اسماعیل یحیی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چ2، 1368ش. 3. الشیبی، کامل مصطفی، الصلة بین التصوّف و التشیّع، بیروت: دارالاندلس، چ3، 1982م. 4. امام خمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چ3، 1379. 5. بحرانی، یوسفبناحمد، لؤلؤة البحرین، قم: مؤسسة آل البیت(ع)، چ2، بیتا. 6. براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا عصر حاضر، ترجمة بهرام مقدادی، تهران: مروارید، 1369ش. 7. پارسادوست، منوچهر، شاه طهماسب اول، تهران: انتشار، چ2، 1381ش. 8. تبریزی اصفهانی افندی، میرزا عبدالله، گزارشی از کتاب فیروزه شجاعیه به جهت سدة سنیه سلطان حسینیه، به کوشش رسول جعفریان، بیجا، بینا، 1378ش. 9. جعفریان، رسول، «رویارویی فقیهان و صوفیان در عصر صفویان»، مجله کیهان اندیشه، ش33، آذر و دی 1369ش. 10. -----------، دین و سیاست در دوره صفوی، قم: انصاریان، 1370ش. 11. -----------، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1379ش. 12. جمعی از مؤلفان، تاریخ و جغرافیای تصوف، تهران: نشر کتاب مرجع، 1388ش. 13. حنا فاخوری و خلیل جر، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ترجمة عبدالحمید آیتی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چ6، 1381ش. 14. دوانی، علی، مهدی موعود، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چ27، 1375ش. 15. ذبیح زاده، علینقی، مرجعیت و سیاست در عصر غیبت، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1384ش. 16. رجبی، محمدحسن، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومتها»، مجله تاریخ و تمدن اسلامی، ش9، بهار و تابستان 1388ش. 17. زرینکوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران: امیرکبیر، چ14، 1389ش. 18. سیبیلا شوستر والسر، ایران صفوی از دیدگاه سفرنامههای اروپائیان، ترجمة غلامرضا ورهرام، تهران: امیرکبیر، 1364ش. 19. سیوری و دیگران، صفویان، ترجمة یعقوب آژند، تهران: مولی، 1380ش. 20. سیوری، راجر، ایران عصر صفوی، ترجمة کامبیز عزیزی، تهران: نشر مرکز، چ18، 1388ش. 21. شاردن، ژان، دائرة المعارف تمدن ایران (سیاحتنامه شاردن)، ترجمة محمد عباسی، تهران: امیرکبیر، 1388ش. 22. صفتگل، منصور، ساختار نهاد و اندیشه دینی در ایران صفوی، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1381ش. 23. کیانی، محسن، تاریخ خانقاه در ایران، تهران: طهوری، چ2، 1380. 24. لاپیدوس، ایرا ام، تاریخ جوامع اسلامی از آغاز تا قرن هجدهم، ترجمة محمود رمضانزاده، مشهد: آستان قدس رضوی، 1376ش. 25. مجلسی، محمدباقر، اعتقادات دین اسلام، مترجم و ناشر سیدباقر نجفی یزدی، چ2، 1362ش. 26. ------------، حق الیقین، تهران: اسلامیه، بیتا. 27. ------------، عینالحیوة، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، بیتا. 28. محقق کرکی، رسالة قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1413ق. 29. مزاوی، میشل م. پیدایش دولت صفوی، ترجمه یعقوب آژند، تهران: نشر گستره، 1363ش. 30. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج14 (خدمات متقابل اسلام و ایران)، تهران: انتشارات صدرا، چ3، 1377ش. 31. معصوم شیرازی، محمد (معصوم علیشاه)، طرائق الحقایق، تصحیح محمدجعفر محجوب، تهران: انتشارات سنایی، چ2، بیتا. 32. نجفی، موسی و فقیه حقانی، موسی، تاریخ تحولات سیاسی ایران (بررسی مؤلفههای دین، حاکمیت، مدنیت و تکوین دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران)، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چ6، 1388ش. محسن فتاحی اردکانی: سطح چهار حوزه و دانشجوی دکتری شیعه شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب. فصلنامه حکومت اسلامی شماره 69. انتهای متن/
http://fna.ir/RW1Q89
94/10/30 - 06:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 152]
صفحات پیشنهادی
علل همکاری علمای شیعه با دولت صوفی صفویه - بخش اول سیر تعامل علمای شیعه با حکومتها
علل همکاری علمای شیعه با دولت صوفی صفویه - بخش اولسیر تعامل علمای شیعه با حکومتهابیتردید گرایش دولت صفوی به تشیّع و تبعاً علمای شیعی معلول علل و عواملی میباشد که پای علما را در ساختار سیاسی حکومت بیش از پیش باز کرد و زمینه حضور آنان را فراهم ساخت چکیده &nbنشانه شناسی لایه ای آیات قرآن کریم با توجه به روابط درون متنی و بینامتنی - بخش دوم و پایانی مراتب دلالت نشانه
نشانه شناسی لایه ای آیات قرآن کریم با توجه به روابط درون متنی و بینامتنی - بخش دوم و پایانیمراتب دلالت نشانه شناختی متنابعاد گوناگون معنایی نص قرآن کریم در روابط درون متنی و بینامتنی و به واسطة تعدد لایه ها و سطوح مختلف دلالی آن در دو محور عمودی و افقی حاصل می شود نشانهنقش شریعت در نظام تقنین عربستان - بخش دوم و پایانی ریشه های عرفی شدن تقنین در عربستان سعودی
نقش شریعت در نظام تقنین عربستان - بخش دوم و پایانیریشه های عرفی شدن تقنین در عربستان سعودیعربستان سعودی قانون اساسی خود را قرآن و سنت پیامبر معرفی مینماید ولی نظام سیاسی آن پادشاهی مطلقه بوده و قوه مقننة آن انتصابی و مصوبات آن جز در موارد اندک صرفاً مشورتی و تصمیم گیرندة نهابررسی و تحلیل آیین فرقۀ اهل حق - بخش دوم و پایانی تناسخ و فرجام شناسی
بررسی و تحلیل آیین فرقۀ اهل حق - بخش دوم و پایانیتناسخ و فرجام شناسیفرقۀ اهل حق یک گروه دینی ایرانی با اعتقادات گرایش ها و آداب و متون مذهبی خاصی است که در میان طوایف لر کرد و ترک زبان پیروانی دارند تجلّیات حق و آفرینش یکی از اصول اعتقادی اهل حق اعتقاد به تجلیات هفتگاحق شرعی نظارت مردم بر حکومت - بخش دوم و پایانی حق مردم در امر و نهی حاکمان
حق شرعی نظارت مردم بر حکومت - بخش دوم و پایانیحق مردم در امر و نهی حاکمانشارع برای مردم حقوقی را به رسمیت شناخته که لازمة اعمال آنها برخورداری مردم از حق نظارت بر حکومت است 6 حق مردم در مؤاخذة حکومت مسؤولیت حکومت در برابر مردم هر شخصی نسبت به وظیفهای که دارد درنقش قاعدة «نفی سبیل» در توسعة جوامع اسلامی - بخش دوم و پایانی مصداق عینی توسعه و نفی سبیل
نقش قاعدة نفی سبیل در توسعة جوامع اسلامی - بخش دوم و پایانیمصداق عینی توسعه و نفی سبیلقاعده نفی سبیل به معنای نفی تشریعی هر گونه سلطه و استیلای کفار بر مسلمانان است راهکارهای مبارزه با سلطه اقتصادی برای توسعه اقتصادی و عدم نفوذ کفار و استیلای آنان بر اقتصاد کشورهای اسلامشفیعی در گفتوگو با فارس: کنگره سراسری همکاریهای «دولت، دانشگاه و صنعت» برگزار میشود
شفیعی در گفتوگو با فارس کنگره سراسری همکاریهای دولت دانشگاه و صنعت برگزار میشودرئیس دانشگاه فنیوحرفهای از برگزاری نوزدهمین کنگره سراسری همکاریهای دولت دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی در روز 30 دیماه در اهواز خبر داد مسعود شفیعی رئیس دانشگاه فنیوحرفهای در گفت&zسازمان همکاری اسلامی فرایند صلح دولت تایلند و استقلال طلبان مسلمان را تسهیل می کند
کوالالامپور – ایرنا – سازمان همکاری اسلامی فرایند صلح بین دولت تایلند و گروه های جدایی طلب مسلمان در جنوب این کشور را تسهیل می کند و ایاد ایمن مدنی دبیرکل این سازمان در این زمینه رایزنی هایی با پرایوت چان اوچا نخست وزیر تایلند در بانکوک انجام داد به گزارش ایرنا ایاد ایمن مدنآیتالله نوریهمدانی: موازین اسلامی در برنامههای صداوسیما حکمفرما باشد/ترویج عفاف و حجاب در دستگاههای دول
آیتالله نوریهمدانی موازین اسلامی در برنامههای صداوسیما حکمفرما باشد ترویج عفاف و حجاب در دستگاههای دولتی با جدیت دنبال شودیکی از مراجع تقلید گفت ترویج فرهنگ حجاب و عفاف باید در ادارات و دستگاههای دولتی و با خواست دولتمردان اجرایی شود به گزارش خبرگزاری فارس از قم به نقلدهقانی: ائمه جمعه از فناوری روز در ترویج مفاهیم اسلامی استفاده کنند
سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ - ۰۸ ۰۴ یک مدرس مرکز تخصصی مهدویت گفت ائمه جمعه باید جایگاه خود را بشناسند و بدانند که آنها نماینده ولی فقیه و یا بالاتر از آن نماینده ولی عصر عج هستند و باید رفتار خود را آنگونه که شایسته مقامشان است تنظیم کنند حجتالاسلام والمسلمین زهیر دهقانی در گفتوگو ب-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها