تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبيش بيشتر از بديش نشود، شيطان بر پيشانى او بوسه م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844143317




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تحلیل تفسیری آیات پاداش رسالت - بخش سوم و پایانی مودت اهل بیت به مثابه پاداش رسالت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تحلیل تفسیری آیات پاداش رسالت - بخش سوم و پایانی
مودت اهل بیت به مثابه پاداش رسالت
با بررسی مجدد آیات نفی کننده مطالبه پاداش رسالت به روشنی تبیین می شود که موده فی القربی پاداش حقیقی رسالت پیامبر است.

خبرگزاری فارس: مودت اهل بیت به مثابه پاداش رسالت



بررسی نوع استثنا در آیه مودت گروهی از مفسرین، استثنای این آیه را منقطع دانسته و برآنند که «موده فی القربی » از جنس «اجر» نیست و خداوند می فرماید: بگو برای رسالتم از شما مزدی نمی خواهم ولی «موده فی القربی » را می خواهم. (اندلسی، همان: 335؛ آلوسی، همان: 31؛ طبری: 1412: 25 / 17) اما دیدگاه دیگر ـ بنابر نقل شیخ طوسی ـ منظور آیه را این می داند که: «لا أسألُکُم عَلیهِ أجراً لکِن أ ذَکّرُکُم المَودّه فی قرابتی؛ از شما اجری بر رسالتم نمی خواهم ولی مودت به خویشانم را به شما یادآوری می کنم». (طوسی، بی تا: 9 / 158) گرچه این وجه می تواند برای حل تعارض این آیه با سایر آیات، مشکل گشا باشد ولی باید توجه داشت که در زبان عربی، اصل بر استثنای متصل است و اگر بتوان به نحوی استثنا را متصل گرفت ـ همان گونه که در ادامه خواهد آمد ـ دیگر حکم به استثنای منقطع جایز نیست. برخی دیگر از مفسرین، استثنای موجود در آیه را متصل به شمار آورده اند به این معنی که مودت خویشان پیامبر از جنس پاداش است ولی نه پاداش و مزد واقعی بلکه از نظر اهمیت در حکم پاداش قرار گرفته است. ایشان دراین باره به طرح سه دیدگاه پرداخته اند: 1. صله رحم و رسیدگی به خویشاوندان در اسلام واجب است و چون خویشان و نزدیکان پیامبر، خویشاوندان مسلمانان هم محسوب می شوند پس مودت نسبت به ایشان واجب است و ثواب آن به نفع خود مردم است نه پیامبر، ولی از لحاظ اهمیت در حکم پاداش قرار داده شده است. (طوسی، بی تا: 9 / 158؛ رازی، 1420: 27 / 595؛ زمخشری، 1407: 4 / 219؛ طبرسی، 1372: 9 / 44) 2. پیامبر از آنها پاداش دنیوی درخواست نکرد بلکه پاداشی که از آنها خواست، دوست داشتن نزدیکی به خدا و بندگان کامل او (انبیا و همچنین اقربای پیامبر اسلام) بود که خداوند با آنها سخن گفته و آنها را برای کامل شدن مردم فرستاده است. بنابراین، آیات نفی درخواست پاداش توسط پیامبر، مربوط به پاداش دنیوی است و این آیه قول عامی است که چیزی از آن استثنا شده است. (رازی، 1420: 28 / 220) 3. مودت اهل بیت، دخیل در ایمان است و بدون آن ایمان پذیرفته نیست و همچنین ضامن بقا و دوام دعوت پیامبر است؛ بنابراین خدا به پیامبر امر کرده که مودت اهل بیت را اجر رسالت خویش قرار دهد تا مردم بعد از پیامبر آنها را مرجع دینی، علمی و سیاسی قرار دهند. این مطلب از این آیه و همچنین از آیات دیگری مثل آیه تطهیر و احادیثی مانند حدیث ثقلین و غیر آن دانسته می شود. (طیب، 1378: 11 / 60؛ طباطبایی، 1417: 18 / 48  ـ 47؛ مکارم شیرازی، 1374: 20 / 406؛ مدرسی، 1419: 12 / 335) این وجه برای حل این تعارض، بسیار درست و کامل به نظر می رسد ولی پرسش این است که چرا مفسران، «موده فی القربی » را که همان پاداش پیامبر قرار داده شده به معنای واقعی پاداش نگرفته و برای تفکیک معنای آن از پاداش رسالت خود را به تکلف انداخته اند. همان گونه که در ادامه، آیات را یک به یک بررسی خواهیم کرد آیات نفی کننده درخواست پاداش رسالت توسط پیامبران و از جمله پیامبر اسلام همگی خطاب به مشرکان و کافران و مخالفان پیامبران است و این گونه آیات در مورد پیامبر خاتم، در آغاز رسالت ایشان و در مکه نازل شده است. بدیهی است که درخواست پاداش از کسانی که هنوز ایمان نیاورده و مخالفت می ورزند و حتی برای از بین بردن پیامبر و خاموش کردن دعوت او تلاش می کنند، کار پسندیده ای نیست. به گونه ای که حتی عدم درخواست پاداش در قرآن به عنوان یکی از نشانه های پیامبران الهی شمرده شده تا مردم بتوانند آنها را از پیامبران دروغین که به دنبال کسب محبوبیت، قدرت و ثروت هستند، باز شناسند. چنان که وقتی در سوره یس، سخن شخص مؤمنی را ذکر می کند که قومش را به پذیرفتن دعوت پیامبران الهی دعوت می کند، از زبان او می فرماید: «اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْأ لُکُمْ أ جْر ا وَهُمْ مُهْتَدُونَ؛ از کسانی که پاداشی از شما نمی خواهند و خود [نیز] بر راه راست قرار دارند، پیروی کنید.» (یس / 21) بررسی آیات نفی کننده پاداش رسالت آیات نفی پاداش رسالت پیامبران را در یک نگاه کلی می توان به دو دسته تقسیم و مورد بررسی قرار داد: 1. آیات مربوط به پیامبران پیش از حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) یک. حضرت نوح(علیه السلام) فَإ نْ تَوَلَّیْتُمْ فَمَا سَأ لْتُکُمْ مِنْ أ جْر  إ نْ أ جْر یَ إ لاَّ عَلَى اللَّهِ وَ أ مِرْتُ أ نْ أ کُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ. (یونس / 72) و اگر روی گردانیدید، من مُزدی از شما نمی طلبم. پاداش من جز بر عهده خدا نیست، و مأمورم که از گردن نهندگان باشم. همان گونه که از سیاق آیه پیداست مخاطبان حضرت نوح(علیه السلام) در این آیه، مخالفان ایشان و کافران بوده اند نه مؤمنان. به خصوص که در آیه بعد می فرماید: «فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِى الْفُلْکِ ...؛ پس او را تکذیب کردند آن گاه وی را با کسانی که در کشتی همراه او بودند نجات دادیم.» (یونس / 73) همچنین در آیه ای دیگر از قول حضرت نوح(علیه السلام) آمده است: «وَ یَا قَوْم  لا أ سْأ لُکُمْ عَلَیْهِ مَالاً إ نْ أ جْر یَ إ لاَّ عَلَى اللَّهِ ... و ای قوم من، بر این [رسالت،] مالی از شما درخواست نمی کنم. مُزد من جز بر عهده خدا نیست.» (هود / 29) در این آیه به روشنی مصداق پاداش مشخص شده که مال و اجر مادی است. در این آیه نیز مخاطبین، کافران هستند؛ زیرا در آیات قبل از آن می فرماید: «فَقَالَ الْمَلَأ  الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ... ؛ پس، سران قومش که کافر بودند، گفتند: ...» (هود / 27) و در ادامه حضرت نوح(علیه السلام) درصدد پاسخ گویی به این کافران است. قرآن در جایی دیگر از قول ایشان می فرماید: «وَ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْر  إ نْ أ جْر یَ إِلاَّ عَلَى  رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمی کنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست.» (شعراء / 109) خطاب این آیه نیز منکران نبوت حضرت نوح(علیه السلام) است؛ زیرا در ادامه، قرآن کریم می فرماید: قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یَا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ ٭ قَالَ رَبِّ إ نَّ قَوْمِی کَذَّبُون ٭  فَافْتَحْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَتْحًا وَ نَجِّنِی وَ مَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ٭ فَأ نْجَیْنَاهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُون ٭ ثُمَّ أ غْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِینَ. (شعراء / 120 ـ 116) گفتند: «ای نوح، اگر دست برنداری قطعاً از [جمله] سنگسارشدگان خواهی بود.» گفت: «پروردگارا، قوم من مرا تکذیب کردند. میان من و آنان فیصله ده، و من و هر کس از مؤمنان را که با من است نجات بخش.» پس او و هر که را در آن کشتیِ آکنده با او بود، رهانیدیم. آن گاه باقیماندگان را غرق کردیم. دو. حضرت هود(علیه السلام) یَا قَوْم  لَا أ سْأ لُکُمْ عَلَیْهِ أ جْر ا إ نْ أ جْر یَ إ لاَّ عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی ... . (هود / 51) ای قوم من، برای این [رسالت] پاداشی از شما درخواست نمی کنم. پاداش من جز بر عهده کسی که مرا آفریده است، نیست. از ظاهر این آیه و آیات بعد، به نظر می رسد که مخاطب این آیه نیز مخالفان حضرت هود باشند؛ چراکه قرآن کریم سخن آنها را این گونه نقل می کند: «... قَالُوا یَا هُودُ مَا جئْتَنَا ببَیِّنَه وَمَا نَحْنُ بتَار کِی آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِکَ وَ مَا نَحْنُ لَکَ بمُؤْمِنِینَ؛ ای هود، برای ما دلیل روشنی نیاوردی، و ما برای سخن تو دست از خدایان خود برنمی داریم و تو را باور نداریم». (هود / 53) قرآن در آیه ای دیگر از قول ایشان می فرماید: «وَ مَا أ سْأ لُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أ جْر  إ نْ أ جْر یَ إ لاَّ عَلَى  رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمی کنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست». (شعراء / 127) مورد خطاب در این آیه نیز مانند آیات پیشین کافران هستند؛ چون در ادامه، قرآن کریم می فرماید: قَالُوا سَوَاءٌ عَلَیْنَا أ  وَعَظْتَ أ مْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْوَاعِظِینَ ٭ إ نْ هَ ذَا إ لاَّ خُلُقُ الأ وَّلِینَ ٭ وَ مَا نَحْنُ بمُعَذَّبِینَ ٭ فَکَذَّبُوهُ فَأَهْلَکْنَاهُمْ ... . (شعراء / 139 ـ 136) گفتند: «خواه اندرز دهی و خواه از اندرز دهندگان نباشی برای ما یکسان است. این جز شیوه پیشینیان نیست و ما عذاب نخواهیم شد.» پس تکذیبش کردند و هلاکشان کردیم. سه. حضرت صالح(علیه السلام) وَ مَا أ سْأ لُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أ جْر  إ نْ أ جْر یَ إِلاَّ عَلَى  رَبِّ الْعَالَمِینَ. (شعراء / 145) قرآن در ادامه درباره گفتگوی حضرت صالح(علیه السلام) و منکران رسالت او و همچنین عاقبت آنان می فرماید: قَالُوا إ نَّمَا أ نْتَ مِنَ الْمُسَحَّر ینَ ٭ مَا أ نْتَ إ لاَّ بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأ تِ بآیَه إ نْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ٭ قَالَ هَ ذِهِ نَاقَه لَهَا شِرْبٌ وَ لَکُمْ شِرْبُ یَوْم  مَعْلُوم  ٭ وَ لا تَمَسُّوهَا بسُوءٍ فَیَأ خُذَکُمْ عَذَابُ یَوْم  عَظِیم  ٭ فَعَقَرُوهَا فَأ صْبَحُوا نَادِمِینَ ٭ فَأ خَذَهُمُ الْعَذَابُ ... . (شعراء / 158 ـ 153) گفتند: «قطعاً تو از افسون شدگانی. تو جز بشری مانند ما [بیش] نیستی. اگر راست می گویی معجزه ای بیاور.» گفت: «این ماده شتری است که نوبتی از آب او راست و روزی معین نوبت آب شماست و به آن گزندی مرسانید که عذابِ روزی هولناک شما را فرومی گیرد.» پس آن را پی کردند و پشیمان گشتند. آنگاه آنان را عذاب فروگرفت. چهار. حضرت لوط(علیه السلام) وَ مَا أ سْأ لُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أ جْر  إ نْ أ جْر یَ إ لاَّ عَلَى  رَبِّ الْعَالَمِینَ. (شعراء / 164) و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمی کنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست. قوم لوط(علیه السلام) او را تهدید کردند که اگر از دعوت خود و بازداشتن آنها از کارهای زشت، دست برندارد، او را از سرزمینش اخراج خواهند کرد، لوط هم از خداوند تقاضای رهایی خود و اهلش را کرد و خداوند پس از نجات آنان، عذابی مرگبار بر قوم او فرود آورد و سرنوشت آنها این گونه شد: «وَ أ مْطَرْنَا عَلَیْهمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَر ینَ؛ و بر [سر] آنان بارانی [از آتش گوگرد] فرو ریختیم. و چه بد بود باران بیم داده شدگان». (شعراء / 173) پنج. حضرت شعیب(علیه السلام) وَ مَا أ سْأ لُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أ جْر  إ نْ أ جْر یَ إ لاَّ عَلَى  رَبِّ الْعَالَمِینَ. (شعراء / 180) و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمی کنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست. این آیه، سخن حضرت شعیب(علیه السلام) خطاب به تکذیب کنندگان اوست، به این دلیل که در آیات بعد، قرآن کریم می فرماید: قَالُوا إ نَّمَا أ نْتَ مِنَ الْمُسَحَّر ینَ ٭ وَ مَا أ نْتَ إ لاَّ بَشَرٌ مِثْلُنَا وَ إ نْ نَظُنُّکَ لَمِنَ الْکَاذ بِینَ ٭ فَأ سْقِطْ عَلَیْنَا کِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إ نْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ٭ قَالَ ر بِّی أ عْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ٭ فَکَذَّبُوهُ فَأ خَذَهُمْ عَذَابُ یَوْم  الظُّلَّه إ نَّهُ کَانَ عَذَابَ یَوْم  عَظِیم . (شعراء / 189 ـ 185) گفتند: «تو واقعاً از افسون شدگانی. و تو جز بشری مانند ما [بیش] نیستی، و قطعاً تو را از دروغگویان می دانیم. پس اگر از راستگویانی، پاره ای از آسمان بر [سر] ما بیفکن.» [شعیب] گفت: «پروردگارم به آنچه می کنید داناتر است.» پس او را تکذیب کردند، و عذابِ روزِ ابر [آتشبار] آنان را فرو گرفت. به راستی آن، عذابِ روزی هولناک بود. 2. آیات مربوط به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) یک. آیه 40 سوره طور و 46 سوره قلم أ مْ تَسْأ لُهُمْ أ جْر ا فَهُمْ مِنْ مَغْرَم  مُثْقَلُونَ. آیا از آنها مزدی مطالبه می کنی و آنان از [تعهد ادای] تاوان گرانبارند؟ این آیه در هر دو سوره دارای یک پیام است و آن اینکه از پیامبر سؤال می کند: چرا این مشرکان دعوت تو را نمی پذیرند و به تو ایمان نمی آورند، نکند از آنها در برابر پیامبری خود اجری خواسته ای که پرداخت آن بر ایشان سخت و سنگین است. البته این استفهام انکاری است به این معنا که هرگز از آنها اجری نخواسته ای، پس چرا ایمان نمی آورند؟ دو. آیه 104 سوره یوسف وَ مَا تَسْأ لُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أ جْر  إ نْ هُوَ إ لاَّ ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ. و تو بر این [کار] پاداشی از آنان نمی خواهی. آن [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست. با نگاهی به آیات قبل و بعد درمی یابیم که مرجع ضمیر مذکر غایب (هُم) مشرکین است؛ زیرا در آیه پیشین آن چنین آمده است: «وَ مَا أَکْثَرُ النَّاس  وَ لَوْ حَرَصْتَ بمُؤْمِنِینَ؛ و بیشتر مردم ـ هرچند آرزومند باشی ـ ایمان آورنده نیستند.» (یوسف / 103) و در آیات پس از آن آمده: وَ کَأ یِّنْ مِنْ آیَه فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأ رْض  یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْر ضُونَ ٭ وَ مَا یُؤْمِنُ أ کْثَرُهُمْ باللَّهِ إ لاَّ وَ هُمْ مُشْر کُونَ ٭ أ  فَأ مِنُوا أ نْ تَأ تِیَهُمْ غَاشِیَه مِنْ عَذَاب  اللَّهِ أ وْ تَأ تِیَهُمُ السَّاعَه بَغْتَه وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ. (یوسف / 107 ـ 105) و چه بسیار نشانه ها در آسمان ها و زمین است که بر آنها می گذرند درحالی که از آنها روی برمی گردانند و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند جز اینکه [با او چیزی را] شریک می گیرند. آیا ایمنند از اینکه عذاب فراگیر خدا به آنان دررسد، یا قیامت ـ درحالی که بی خبرند ـ بناگاه آنان را فرا رسد؟ سه. آیه 57 سوره فرقان قُلْ مَا أ سْأ لُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أ جْر  إ لاَّ مَنْ شَاءَ أ نْ یَتَّخِذَ إ لَى  ر بِّهِ سَبیلاً. بگو: «بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمی کنم، جز اینکه هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش [در پیش] گیرد.» در این آیه، مرجع ضمیر مخاطب (کُم) مخالفان پیامبر است و نه مؤمنان، به این دلیل که در آیه 55 می فرماید: «وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُون  اللَّهِ مَا لا یَنْفَعُهُمْ وَ لا یَضُرُّهُمْ وَ کَانَ الْکَافِرُ عَلَى  رَبِّهِ ظَهیر ا (فرقان / 55)؛ و غیر از خدا چیزی را می پرستند که نه سودشان می دهد و نه زیانشان می رساند و کافر همواره در برابر پروردگار خود هم پشت [شیطان] است.» و در آیه 60 می فرماید: «وَ إ ذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَ ن  قَالُوا وَ مَا الرَّحْمَ نُ أ  نَسْجُدُ لِمَا تَأ مُرُنَا وَ زَادَهُمْ نُفُورًا (فرقان / 60)؛ و چون به آنان گفته شود: «[خدای] رحمان را سجده کنید»، می گویند: «رحمان چیست؟ آیا برای چیزی که ما را [بدان] فرمان می دهی سجده کنیم؟» و بر رمیدنشان می افزاید». چهار. آیه 47 سوره سبأ قُلْ مَا سَأ لْتُکُمْ مِنْ أ جْر  فَهُوَ لَکُمْ إ نْ أ جْر یَ إ لاَّ عَلَى اللَّهِ. بگو: «هر مزدی که از شما خواستم آن از خودتان! مزد من جز بر خدا نیست.» ضمیر مخاطب این آیه نیز به مشرکان برمی گردد همان کسانی که آیه 43 درباره ایشان می فرماید: وَ إ ذَا تُتْلَى  عَلَیْهمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَ ذَا إ لاَّ رَجُلٌ یُر یدُ أ نْ یَصُدَّکُمْ عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُکُمْ وَ قَالُوا مَا هَ ذَا إ لاَّ إ فْکٌ مُفْتَرًى وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إ نْ هَ ذَا إ لاَّ سِحْرٌ مُبینٌ. (سبأ / 43) و چون آیات تابناک ما بر آنان خوانده می شود می گویند: «این جز مردی نیست که می خواهد شما را از آنچه پدرانتان می پرستیدند باز دارد.» و [نیز] می گویند: «این جز دروغی بربافته نیست.» و کسانی که به حق ـ چون به سویشان آمد ـ کافر شدند می گویند: «این جز افسونی آشکار نیست.» پنج. آیه 90 سوره انعام قُلْ لا أ سْأ لُکُمْ عَلَیْهِ أ جْر ا إ نْ هُوَ إ لاَّ ذِکْرَى  لِلْعَالَمِینَ. بگو: «من، از شما هیچ مزدی بر این [رسالت] نمی طلبم. این [قرآن] جز تذکری برای جهانیان نیست.» در مورد ضمیر مخاطب (کُم) این آیه نشانه ای وجود ندارد که به چه کسانی برمی گردد. البته امکان دارد منظور آنان باشند که در آیه بعد این گونه توصیف شده اند: «وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْر ه  إ ذْ قَالُوا مَا أ نْزَلَ اللَّهُ عَلَى  بَشَر  مِنْ شَیْءٍ؛ (انعام / 91) خدا را آن چنان که باید نشناختند، چراکه گفتند او بر هیچ انسانی چیزی نازل نکرده است.» به هر حال از آنجا که سوره انعام مکی است و در مورد این آیه هم هیچ قولی وجود ندارد که مدنی باشد، باید آیه را مکی به شمار آورد و در آیات مکی نیز معمولاً مخاطب، مشرکان هستند. شش. آیه 86 و 87 سوره ص قُلْ مَا أ سْأ لُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أ جْر  وَ مَا أ نَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ ٭ إ نْ هُوَ إ لاَّ ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ. بگو: «مزدی بر این [رسالت] از شما طلب نمی کنم و من از کسانی نیستم که چیزی از خود بسازم [و به خدا نسبت دهم]. این [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست.» در سوره ص در ابتدا از کافران و کفر و مخالفت آنان با پیامبر سخن می گوید و سپس آنها را ادامه دهنده راه کافران اقوام پیشین همچون عاد و ثمود می نامد و در ادامه، پیامبر را دلداری می دهد و به ایشان خطاب می کند که صبر کن و پیامبران پیشین را به یاد آور. سپس داستان حضرت داود، سلیمان و ایوب(علیهم السلام) را ذکر می کند و پس از آن داستان تمرد ابلیس از سجده بر آدم(علیه السلام) را متذکر می شود و در آیه 86 می فرماید: «به این کافران بگو من از شما برای رسالتم هیچ پاداشی نمی خواهم.» پرواضح است که مخاطبان این آیه نیز کافران و مشرکان هستند. 3. مودت اهل بیت به مثابه پاداش رسالت ذ  لِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لا أ سْأ لُکُمْ عَلَیْهِ أ جْر ا إ لاَّ الْمَوَدَّه فِى الْقُرْبَى  وَ مَنْ یَقْتَر فْ حَسَنَه نَز دْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إ نَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ. (شوری / 23) این همان [پاداشی] است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند [بدان] مژده داده است. بگو: «به ازای آن [رسالت] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان.» و هر کس نیکی به جای آورد [و طاعتی اندوزد]، برای او در ثواب آن خواهیم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است. در سیاق آیات قبل و بعد از این آیه سخن از افراد با ایمان است؛ ازاین رو می توان گفت ضمیر خطاب (کُم) به مؤمنان بر می گردد؛ حتی اگر این هم نادیده گرفته شود ـ همان گونه که قبلا گفته شد ـ این آیه از سوره شوری، مدنی است و در آیات مدنی معمولاً خطاب مربوط به مؤمنان است مگر اینکه قرینه ای وجود داشته باشد که براساس آن بتوان ادعا کرد آیه درباره یهودیان یا منافقان سخن می گوید و در این آیه چنین قرینه ای وجود ندارد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که مخاطب قول پیامبر، مؤمنان هستند. از سویی درباره «ال» در «القربی» دو احتمال وجود دارد: نخست اینکه «ال» عوض از مضاف الیه و تقدیر آن «قربایی» است؛ یعنی برای تبلیغ رسالت مزدی از شما نمی خواهم جز دوستی با خویشان و اهل قرابتم. بنابراین وجه واژه «قربی» مصدر به معنای فاعل است. (قرشی، 1371: 5 / 295) و احتمال دیگر اینکه منظور از «قربی» «اهل قربی» باشد که در این حالت مضاف محذوف است. (زمخشری، 1407: 4 / 220) صاحب تفسیر الفرقان می گوید: بدون تردید معلوم است که مخاطب این آیه مؤمنانی هستند که در آیه قبل به آنها بشارت بهشت داده شده نه مشرکان؛ زیرا عاقلانه نیست که از منکران اصل رسالت برای این دعوت مطالبه پاداش شود. سخن دیگر اینکه آیا ممکن است [طبق گفته برخی مفسرین] پیامبر در برابر رسالتش از مردم بخواهد که او را به خاطر خویشاوندیش با آنان دوست بدارند درحالی که همه آنها از خویشاوندان پیامبر نبودند. (صادقی تهرانی، 1365: 26 / 175) با توجه به نکات پیش گفته می توان با ارائه دیدگاهی نوین بیان کرد که درست است که درخواست پاداش از مردم توسط پیامبران در جریان دعوتشان صحیح نیست؛ زیرا ممکن است موجب بدبینی و عدم پذیرش از سوی مردم شود و همچنین این عدم درخواست پاداش، نشانه ای برای تشخیص پیامبران راستین است که به دنبال مطالبه پاداش و مال از مردم نیستند ولی بعد از اینکه مردم، دین الهی و رسالت پیامبر را پذیرفتند چه اشکالی دارد چیزی که ضامن ادامه رسالت پیامبر بعد از وفات او است به عنوان پاداش رسالت وی قرار داده شود. با توجه به اینکه مسلمانان همواره درصدد آن بودند که زحمت های پیامبر در تبلیغ رسالت را جبران کنند و از ایشان می خواستند چیزی به عنوان پاداش از آنها قبول کند. (حاکم حسکانی، 1411: 2 / 197؛ سیوطی، 1404: 6 / 6؛ طبرانی، 1995: 6 / 49؛ هیثمی، 1988: 7 / 103) افزون بر اینکه به دلیل شواهد انکارناپذیر تاریخی، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)، آخرین پیامبر الهی همواره و در موارد مختلف درباره جانشینی و مرجعیت علمی و سیاسی امام علی و ائمه معصومین(علیهم السلام) پس از خود سخن گفته و در این آیه برای استحکام این مسئله، مودت ائمه معصومین(علیهم السلام) به عنوان پاداش رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیشنهاد گردیده است. نتیجه در نگاه اول به آیات 57 سوره فرقان، 47 سوره سبأ و23 سوره شوری به نظر می رسد بین این آیات که هرکدام به نوعی در برابر رسالت پیامبر از مردم درخواست پاداش کرده اند با آیات نفی کننده مطالبه پاداش رسالت تعارض وجود دارد ولی پس از بررسی دانسته شد که معنای دو آیه اول به همان عدم مطالبه پاداش برمی گردد. البته براساس یک دیدگاه، برگشت معنای آیه دوم (سبأ / 47) به آیه مودت است؛ اما درباره آیه مودت پس از بررسی اقوال مفسرین مشخص گردید که موده فی القربی به معنای دوست داشتن خویشاوندان نزدیک پیامبر است که مصداق آن در روایات اهل سنت امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) تعیین شده و در روایات شیعه پس از آن بزرگواران، سایر ائمه معصومین قرار داده شده اند؛ همچنین پس از جستجو در اقوال و آراء مفسرین درباره این آیه به سه نظریه نسخ، استثنای منقطع و استثنای متصل ـ با حکم به اجر حقیقی نبودن موده فی القربی  ـ مواجه گردیده که بر هر کدام به گونه ای اشکالی وارد است. در پایان با بررسی مجدد آیات نفی کننده مطالبه پاداش رسالت بیان شد که موده فی القربی  پاداش حقیقی رسالت پیامبر است. منابع و مآخذ الف) کتاب ها قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند.
آلوسی، شهاب الدین سید محمود، 1415 ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، تحقیق علی عبدالباری عطیه، بیروت، دار الکتب العلمیه.
ابن الصباغ مالکی، علی بن محمد، 1408 ق، الفصول المهمه فی معرفه احوال الائمه، بیروت، مؤسسه الاعلمی.
ابن بطریق، یحیی بن حسن اسدی حلی، 1407 ق، عمده عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، 1422 ق، زاد المسیر فی علم التفسیر، تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، دار الکتاب العربی.
ابن حجر هیثمی، شهاب الدین احمد، 1308 ق، الصواعق المحرقه فی رد اهل البدع و الزندقه، بی جا، مطبعه العامره الشرفیه.
ابن حنبل، احمد، 1429 ق، فضائل اهل البیت من کتاب فضائل الصحابه، با تحقیق محمدکاظم محمودی، تهران، مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی.
ابن حنبل، احمد، بی تا، مسند احمد، بیروت، دار صادر.
ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب، 1422 ق، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، تحقیق عبدالسلام عبدالشافی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
ابن فارس، ابوالحسین احمد، 1404 ق، معجم مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، 1419 ق، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق محمد حسین شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه.
ابن منظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چ سوم.
اندلسی، ابوحیان محمد بن یوسف، 1420 ق، البحر المحیط فی التفسیر، تحقیق صدقی محمد جمیل، بیروت، دار الفکر.
بخاری، محمد بن اسماعیل، 1401 ق، صحیح البخاری، استانبول، دار الفکر.
بغوی، حسین بن مسعود، 1420 ق، معالم التنزیل (تفسیر البغوی)، تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
ترمذی، محمد بن عیسی، 1403 ق، سنن الترمذی، بیروت، دار الفکر، چ دوم.
ثعلبی نیشابوری، ابواسحاق احمد بن ابراهیم، 1422 ق، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
جوهری، اسماعیل بن حماد، 1407 ق، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دار العلم للملایین.
حاکم حسکانی، ابن حذاء عبیدالله بن عبدالله، 1411 ق، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الآیات النازله فی اهل البیت(علیهم السلام)، تحقیق محمد باقر محمودی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، بی تا، المستدرک للصحیحین، بیروت، دار المعرفه.
رازی، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن عمر، 1420 ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ سوم.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1412 ق، مفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق و بیروت، الدار الشامیه و دار العلم.
زبیدی، محمد مرتضی الحسینی الواسطی، 1414 ق، تاج العروس، بیروت، دار الفکر.
زمخشری، جارالله محمود بن عمر، 1407 ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دار الکتاب العربی، چ سوم.
سیوطی، جلال الدین، 1404 ق، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
شافعی، محمد بن طلحه، بی تا، مطالب السؤل فی مناقب آل الرسول(علیهم السلام)، به کوشش ماجد ابن احمد العطیه، بی جا، بی نا.
شنقیطی، محمد الامین، 1415 ق، اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن، بیروت، دار الفکر.
صادقی تهرانی، محمد، 1365، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسنه، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، چ دوم.
طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ پنجم.
طبرانی، سلیمان بن احمد، 1995 م، المعجم الاوسط، بی جا، دار الحرمین.
طبرسی، فضل بن الحسن، 1372، مجمع البیان لعلوم القرآن، تهران، ناصر خسرو، چ سوم.
طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، 1412 ق، جامع البیان فی تفسیر آی القرآن، بیروت، دار المعرفه.
طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، بی تا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
طیب، سید عبدالحسین، 1378، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام.
فرات کوفی، ابوالقاسم فرات بن ابراهیم، 1410 ق، تفسیر فرات الکوفی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
فضل الله، سید محمدحسین، 1419 ق، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک، چ دوم.
فیض کاشانی، ملامحسن، 1415 ق، تفسیر الصافی، تهران، صدر.
قرشی، سید علی اکبر، 1371، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چ ششم.
قرطبی، محمد بن احمد، 1364، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو.
قمی، علی بن ابراهیم، 1367، تفسیر قمی، تحقیق سید طیب موسوی جزایری، قم، دار الکتاب، چ چهارم.
قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، 1416 ق، ینابیع الموده لذوی القربی، بی جا، دار الاسوه.
کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، 1362، الکافی، تهران، اسلامیه، چ دوم.
متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام الدین، 1989 م، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، به کوشش بکری حیانی و تصحیح صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله.
مجلسی، محمدباقر، بی تا، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(علیهم السلام)، تهران، اسلامیه.
مدرسی، سید محمدتقی، 1419 ق، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین(علیه السلام).
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
هیثمی، نورالدین علی بن ابی بکر، 1988 م، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العلمیه. ب) مقاله ها آریان فر، مهدی، 1385، پاداش رسالت، پژوهش های قرآنی، شماره 46 و 47، مشهد، دفتر تبلیغات اسلامی.
بابایی، علی اکبر، 1380، پژوهشی در آیه مودت، ماهنامه معرفت، شماره 48، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله علیه). محمدرضا حاجی اسماعیلی: دانشیار دانشگاه اصفهان. (نویسنده مسئول) داود اسماعیلی: دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 14 انتهای متن/

94/04/15 - 04:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن