واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هدیه خداوند برای بندگان ویژه اش!
لقمان: فرزندم! حكمت بیاموز تا ارجمند شوى! زیرا كه حكمت، به دین رهنمون مى شود و بنده را بر آزاده شرافت مى بخشد و تهیدست را از ثروتمند بالاتر برد و كوچک را از بزرگ پیش مى اندازد
وقتی کسی را می بینیم که در علوم مختلف صاحب نظر است خوب صحبت می کند و برای هر سوالی جوابی دارد می خواهیم او را توصیف کنیم می گوییم فلانی "حکیم" است، اما این حکیم بودن چه معنایی دارد؟ و حکمت چیست که اشخاص فاضل آن را دارند؟ واژه «حكمت» در لغت، از ریشه «حُكم» گرفته شده است و «حُكم» به معناى «منع» است؛ زیرا حُكم و داورىِ عادلانه، مانع ظلم مى شود. دهنه اسب و دیگر چارپایان نیز «حَكَمه» نامیده مى شود؛ چرا كه مهاركننده حیوان است و علم، «حكمت» نامیده شده است؛ چرا كه از جهلِ عالِم، جلوگیرى مى كند. همچنین بر هر چیز نفوذ ناپذیرى، صفت «مُحكَم» اطلاق مى گردد.(ر.ك: معجم مقاییس اللّغة : مادّه حکم)حکمت در قرآن حكمت در زبان قرآن عبارت است از علم و معرفت داشتن به مجموعه اصولى كه موافق با فطرت انسانى و مطابق با واقع هستند. اما حكمتى كه در علوم بشرى از آن یاد مى شود در مقابل علوم تجربى به كار رفته و بیشتر مباحث نظرى و عقلى صرف را شامل مى شود. از این رو به نظر مى رسد شباهت این دو فقط در عقلى و نظرى بودن باشد و لكن در دو جهت تفاوت دارند: یكى این كه تمامى حكمت قرآن موافق با مقتضاى فطرت است و دیگر این كه با واقع مطابقت دارد. (ترجمه المیزان، ج 1، ص)543).
در كافی از حضرت صادق (علیه السلام) روایتی در ذیل آیه 269 بقره «یُوتِی الْحِكْمَةَ مَن یَشَاء وَمَن یُوْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا كَثِیرًا وَمَا یَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ» نقل شده كه حضرت فرمود: مراد از حكمت در این آیه اطاعت خداوند و معرفت و شناختن امام است و این روایت را عیاشی در تفسیر خود و برقی در محاسن ذكر نموده اند و نیز به نقل دیگری از امام صادق (علیه السلام) آمده است كه حضرت فرمود: حكمت، روشنی و چراغ معرفت است و سبب پرهیزگاری است و نتیجه درستی است و اگر بگوییم خداوند نعمتی بزرگ تر و بهتر و بالاتر از نعمت حكمت به بندگانش عطا نفرموده همانا راست گفتیم.
البته علم و حکمت صفت و کمالی است که خدای تعالی به هر یک از بندگانش که بخواهد عطا می نماید (یوتی الحكمه من یشاء ) ولی تلاش بنده در زمینه دستیابی به آن زمینه ساز عطای الهی است و برای دستیابی به صفت حکمت علاوه بر آشنایی با مبانی حکمت نظری، باید منازل سیر و سلوک را طی کرد که مقامات آن از یقظه و توبه شروع می شود تا به مرتبه فنا فی الله می رسد.لقمان علیه السلام ـ در سفارش هاى خود به فرزندش ـ فرمود : فرزندم! حكمت بیاموز تا ارجمند شوى! زیرا كه حكمت، به دین رهنمون مى شود و بنده را بر آزاده شرافت مى بخشد و تهیدست را از ثروتمند بالاتر برد و كوچک را از بزرگ پیش مى اندازدارزش حکمت در روایات:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام: الحِكمَةُ ضَالّةُ المومنِ ، فاطْلُبوها و لَو عندَ المُشرِكِ تكونوا أحَقَّ بها و أهلَها.( الأمالی للطوسی: 625/1290)؛ حكمت، گمشده مومن است؛ پس آن را بجویید گرچه نزد مشرك باشد زیرا كه شما بدان سزاوارتر و شایسته ترید. لقمان علیه السلام ـ در سفارش هاى خود به فرزندش ـ فرمود: فرزندم! حكمت بیاموز تا ارجمند شوى! زیرا كه حكمت، به دین رهنمون مى شود و بنده را بر آزاده شرافت مى بخشد و تهیدست را از ثروتمند بالاتر برد و كوچک را از بزرگ پیش مى اندازد. (بحار الأنوار : 13/432/24)تفسیر حکمت چیست؟ امام على علیه السلام فرمود: مِن الحِكمَةِ أنْ لا تُنازِعَ مَن فَوقَكَ، و لا تَسْتـذِلَّ مَـن دُونَـكَ، و لا تَتَعاطـى ما لیسَ فی قُدْرَتِكَ، و لا یُخالِفَ لِسانُكَ قَلبَكَ، و لا قَولُكَ فِعلَك، و لا تَتَكلّمَ فیما لا تَعلَمُ، و لا تَتْرُكَ الأمرَ عِندَ الإقْبالِ و تَطْلُبَهُ عِندَ الإدْبارِ.( غرر الحكم: 9450)؛ از حكمت است كه با فرا دست خود نستیزى و در برابر فرو دست، خود را خوار نشمارى و به كارى كه در توان تو نیست نپردازى و زبانت با دلت و گفتارت با كردارت ناسازگار نباشد و درباره آنچه نمى دانى سخن نگویى و وقتى كارى به تو رو مى آورد رهایش نكنى و چون از تو روى گرداند دنبالش نروى. آنچه حکمت می آورد در حدیث معراج آمده است: اى احمد! هرگاه بنده شكم خویش را گرسنگى دهد و زبانش را نگه دارد، حكمت را به او بیاموزم. اگر كافر باشد حكمت او دلیلى بر ضد او و وبال گردنش خواهد بود و اگر مومن باشد حكمتش براى او نور و برهان و شفا و رحمت خواهد شد. پس، آنچه را نمى دانسته است، بداند و آنچه را نمى دیده است، ببیند. نخستین چیزى كه به او نشان دهم عیب هاى خود اوست، تا بدین سبب از پرداختن به عیب هاى دیگران باز ماند، و دقایق علم را به او نشان دهم، تا شیطان به وجود او راه نیابد.( بحار الأنوار: 77/29/6)
سرآمد حكیمانانبیاى الهى و اوصیاى آنان، همان كسانى هستند كه به قلّه حكمت علمى، عملى و حقیقى دست یافته اند. بر این پایه، از جانب خداوند متعال، مأمور آموختن علم و حكمت به جامعه بشر شده اند. در مورد لقمان، كسانى (مانند عكرمه) كه وى را پیامبر مى دانند، بر این باورند كه مقصود از حكمتى كه خداوند متعال به لقمان عنایت كرد، «نبوّت» است؛ امّا افزون بر این كه دلیلى بر این مدّعا وجود ندارد. تبیان
چهارشنبه 6 خرداد 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]