محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828675153
تشكيل حكومت جهاني ، چرا و چگونه ؟ ( 2 )
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تشكيل حكومت جهاني ، چرا و چگونه ؟ ( 2 ) نویسنده : حجت الاسلام عزيزالله عليزاده مالستاني 5. اديان و انتظار ظهور مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريفتوجه دادن مردم به آينده درخشان و دولت حق، نويد دادن به اجراي كامل عدالت و تأسيس حكومت فراگير و ظهور شخص خداساخته و بارزي كه مؤسس و ادارهكننده آن حكومت است، از تعاليم عموم اديان است. در تمام اديان و مذاهب مختلف (كليميت، مسيحيت، مجوسيت و اسلام) از مصلحي كه در آخرالزمان ظهور كرده و به جنايتها و ستمها پايان دهد و شالوده حكومت جهاني را، بر اساس عدالت و آزادي استوار كند، گفت و گو شده و نويد آن مصلح در همه كتابهاي آسماني آمده است.اين نويدها و پيشگوييها، از يك حقيقت مسلم حكايت ميكند كه عقيده به ظهور يك رهبر مقتدر در آخرالزمان، ميان پيروان همه اديان و مذاهب جهان موجود است، هر چند در نام و مصداق آن، دچار اشتباه شدهاند. اين گفتهها و پيشگوييها چون در وحي ريشه دارد، از اين جهت از دستبرد انسانها در طول تاريخ مصون مانده است.در متن زبور آمده است: زيرا كه شريري منقطع خواهد شد. و اما منتظران خداوند، وارث زمين خواهند شد. هان! بعد از اندك زماني شرير نخواهد بود، حليمان، وارث زمين خواهند شد ... زيرا كه بازوان شرير، شكسته خواهد شد، و اما صالحان را خداوند تأييد ميكند.در فصل ديگري ميگويد: قومها را به انصاف داوري خواهد كرد، آسمان شادي كند و زمين مسرور شود. ديو و پري آن، غرش نمايند، صحرا و هرچه در آن است، به وجد آيد. آنگاه تمام درختان جنگل، ترنم خواهند كرد به حضور خداوند؛ زيرا براي داوري جهان ميآيد. ربع مسكون را به انصاف داوري خواهد كرد.[29]در عهد جديد (اناجيل) آمده است: همچنان كه برق، از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر ميشود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد. آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پديد شود. و آن وقت، جميع طوايف زمين، سينهزني كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاي آسمان با قوت و جلال ميآيد ... اما از آن روز و ساعت، هيچ كس اطلاع ندارد حتي ملائكه آسمان، جز پدر من و بس ... لهذا شما نيز حاضر باشيد؛ زيرا در ساعتي كه گمان نبريد، پسر انسان ميآيد.[30]علاوه بر آموزههاي اديان الهي، باورهاي اعتقادي مردم و اقوام مختلف جهان نيز حكايت از اين ميكند كه همه اقوام دنيا، چشم به راهند؛ چشم به راه منجي و مصلحي كه ظلم و فساد را خاتمه دهد و سعادت بشري را تأمين كند.در كتاب باسك از كتب مورد احترام هنديان آمده است:دور دنيا تمام ميشود به پادشاه عادلي در آخرالزمان كه پيشواي ملائكه، پريان و آدميان باشد و حق و راستي با او باشد. آنچه در درياها، زمينها و كوهها پنهان باشد، همه را به دست آورد، و از آسمانها و زمين، هر چه باشد، خبر ميدهد و از او بزرگتر، كسي به زمين نيايد.[31]در كتاب شاكموني كه كتاب مقدس ديگر هنديان است، آمده است: پادشاهي و دولت دنيا به فرزند سيد خلايق دو جهان «كشن»[32] تمام شود. و كسي باشد كه بر كوههاي مشرق و مغرب دنيا حكم كند و فرمان براند. و بر ابرها سوار شود، و فرشتگان كاركنان او باشند، و جن و انس در خدمت او شوند، از «سودان» كه زير خط استوا است، تا سرزمين «تسعين» كه زير قطب شمال است. ماوراي بحار را صاحب شود، و دين خدا زنده گردد و نام او ايستاده باشد. و خداشناس باشد.[33]تقريبا مضمون روايتهايي كه از امامان معصوم عليهم السلام درباره حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نقل شده، چنين است.در كتاب « ديد» از كتابهاي هنديان آمده است: پس از خرابي دنيا، پادشاهي در آخرالزمان پيدا شود كه پيشواي خلايق باشد، و نام او «منصور» )= از القاب حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف( باشد. تمام عالم را بگيرد و به دين خود درآورد و همه كس را از مؤمن و كافر بشناسد. و هرچه از خدا بخواهد بياورد.[34]در كتاب «وشن جوك» از كتب هنديان آمده است: «سرانجام، دنيا به كسي برگردد كه خدا را دوست دارد، و از بندگان خاص او باشد، و نام او، خجسته و فرخنده )= يعني محمد و محمود( باشد».[35]جاماسب زرتشتي، در كتاب معروف خود، « جاماسب نامه» مينويسد: از فرزندان دختر پيامبر كه خورشيد جهان و شاه زنان نام دارد، كسي پادشاه شود در دنيا به حكم يزدان كه جانشين آخر آن پيامبر باشد.مردي بيرون آيد از زمين تازيان، از فرزندان هاشم، مردي بزرگ سر، بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دين جد خويش باشد. با سپاه بسيار، روي به ايران نهد و آباداني كند و زمين را پر از داد كند. [36]و نيز در جاماسبنامه آمده است: «از فرزندان پيامبر، شخصي در مكه پديدار خواهد شد كه جانشين آن پيامبر است و بر دين جد خود ميباشد. از عدل او، گرگ با ميش آب ميخورد و همه جهان به آيين مهرآزماي[37] خواهد گرويد».[38]انتظار موعود ميان ساير مللايرانيان باستان پيش از زرتشت عقيده دارند «گرز اسپه» زنده است و به كابل زندگي ميكند، صدها هزار فرشته او را پاسباني ميكنند تا روزي قيام كند و جهان را اصلاح نمايد.نژاد اسلاو، معتقدند از مشرق زمين يك نفر برخيزد و تمام قبايل اسلاو را متحد سازد و آنها را بر دنيا مسلط نمايد.نژاد ژرمن، بر اين باورند كه يك نفر فاتح، از طرف آنان قيام نمايد و ژرمن را بر دنيا مسلط نمايد. صربستان، انتظار ظهور «ماركوكوابيويچ» را دارند.اهالي جزائر انگلستان، منتظرند كه «آرتو» روزي از جزيره «آوآلون» ظهور نمايد، و نژاد ساكسون را بر دنيا غالب كند و سعادت، نصيب آنان نمايد.[39]سلتها[40]، بر اين باورند كه پس از بروز آشوبهايي در جهان، «بوريان بوروبهم» قيام كرده، دنيا را متصرف خواهد شد.يونانيان، عقيده دارند «گالويمبرگ» نجاتدهنده بزرگ، ظهور كرده و جهان را نجات خواهد داد. اقوام اروپاي مركزي، در انتظار «بوخص» ميباشند.چينيها، بدين باورند كه «كرشنا» ظهور كرده و جهان را نجات ميدهد.اقوام آمريكاي مركزي بر اين عقيدهاند «كوتزلكوتل» (نام موعودشان) نجاتبخش جهان، پس از بروز حوادثي در جهان، پيروز خواهد شد.گروهي از مصريان، حدود 3000 سال پيش از ميلاد، در شهر «محيض» زندگي ميكردهاند و معتقد بودند كه سلطاني در آخرالزمان، با نيروي غيب بر جهان مسلط ميشود و اختلافات طبقاتي را از بين ميبرد و مردم را به آرامش و آسايش ميرساند.قبائل «ايپوور» معتقد بودند روزي خواهد رسيد كه در دنيا، ديگر نيرويي بروز نكند و آن، به سبب پادشاهي دادگر در پايان جهان است.گروهي از مردم پرتغال معتقدند يكي از پادشاهان سابق پرتغال به نام «سبنيانوس» با تمام لشكر خود در جزيرة غيب، از ديدهها غايب است، تا در آخرالزمان خروج كرده، تمام دنيا را مسخر نموده، يك دين و يك فرمان بر همه زمين حاكم شود.[41]اگر كسي در معتقدات و باورهاي اقوام و ملل، به كنجكاوي بپردازد، به عقايد مشابه زيادي برخواهد خورد. از مجموع، اين نتيجه به دست ميآيد كه همه اقوام و ملل، از وضعيت موجود خود ناراضي بوده و چشم به راه و منتظر نجاتدهندهاي ميباشند، هر كس او را به نامي خوانده و صفات و ويژگيهاي مشابهي به او دادهاست. با اين اوصاف، اگر كسي ظهور كند و داراي چنين صفات و مشخصاتي باشد، مردمِ چشم به راه و منتظر، با موعود منتظر خود مخالفت خواهند كرد يا از او استقبال خواهند نمود؟!آنچه گفته شد، تغييرات اعتقادي، فرهنگي و اجتماعي جامعه بشري بود كه در طول تاريخ پديد آمده و همچنان ادامه دارد و زمينه ظهور آن موعود به حق را فراهم ميكند. زمينهسازي مستقيمو هم اينك راههاي ديگر پيروزي آن حضرت كه ناشي از شيوههاي رهبري و روحيه لشكريان آن حضرت است: الف. طلسمشكني و پيروزي با ابزار متناسب با ابزار روزخداوند متعال هرگاه بخواهد بندهاي از بندگانش را براي انجام امري اذن دهد وسائل و ابزار انجام آن مأموريت را نيز مطابق و متناسب با شرايط و مقتضيات زمان، در اختيار او قرار ميدهد. و همه امكانات پيروزي او را فراهم مينمايد. همچنين دسيسهها و نقشههاي دشمنان وي را خنثا كرده يا به نفع وي تغيير ميدهد.قيام و رهبري حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف همان قيام و رهبري پيامبران الهي است؛ پيامبراني كه حداكثر چوپان و برخاسته از ميان طبقات محروم بودند، با دو شيوه بر خصم بدانديش خود به پيروزي رسيدند:1. تربيت نفوس و عقول و شكوفايي استعدادهاخطرناكترين وسيله طواغيت روي زمين براي سرسپردگي و رام كردن مردم، سبكسرو خام كردن مردم و ترويج موهومات و خرافات ميان آنها بود. موهومات و خرافاتي كه بر عقل و انديشه انسان سنگيني ميكند از غل و زنجيرهايي كه بر دست و پاي آدمي ميافتد، محكمتر و سنگينتر است؛ زيرا انسان با عقل و تفكر، غل و زنجيرهايي را كه بر دست و پايش افتادهاند، ميشكند، اما عقل و انديشة انسان، هرگاه اسير و محكوم پندارهاي باطل و باورهاي خرافي ميشود، در ذلت و اسارت ميماند. سياست طواغيت زميني همين بوده كه تودهها را چونحيوانات بيشعور و بيزبان نگهدارند.خداوند متعال، برنامه سياسي فرعون را براي سرسپرده كردن مردم، چنين نقل ميكند: (فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ)؛ «فرعون، قوم خود را استخفاف كرد، پس آنان، از او پيروي كردند».[42]به گفته علماي ادب، حرف «فا» براي ترتيب به اتصال است؛ يعني، استخفاف، بدون فاصله، پيروي كوركورانه و سرسپردگي ذليلانه را به دنبال دارد؛ از اين رو است كه پيامبران الهي، در گامهاي اول مأموريت و رسالت خود، با عقل و استعدادهاي از كارافتاده مردم سروكار پيدا ميكنند؛ «عقول پنهان شده و از كارافتاده را، به كار مياندازد».[43]حضرت ابراهيم عليه السلام با اين استدلال عقلي خود به نمرود كه: «پروردگار من، كسي است كه خورشيد را از مشرق بيرون ميآورد؛ تو اگر پروردگاري، از مغرب بيرون بياور»،[44] نمرود را بيچاره و درمانده كرد و ادعاي خدايياش را شكست.حضرت موسي عليه السلام با اين استدلال خود كه: «پروردگار من، كسي است كه هر چيزي را به فراخورش، وجود بخشيد و سپس به سوي كمالش هدايت كرد»[45] ، تحولي در نهاد اشراف و مشاوران مخصوص فرعون به وجود آورد؛ آن گونه كه وقتي فرعون، دستور قتل موسي عليه السلام را صادر كرد، آنان ممانعت كردند.حتي منطق و شيوه استدلال حضرت موسي عليه السلام نزديكترين فرد خاندان فرعون را كه معروف به مومن آل فرعون است، مجذوب خود كرد، تا آنكه او از درون دستگاه قدرت، به مخالفت فرعونيان و حمايت حضرت موسي عليه السلام پرداخت و در اين كار خود، سرسختانه مقاومت كرد.[46]حضرت پيامبرمكّرم اسلام صلي الله عليه و آله نيز سيزده سال فقط كار فكري ميكرد، و همين فعاليتهاي فكري آن حضرت، زمينه پيروزيهاي سياسي ـ نظامي او را فراهم كرد.حضرت مهدي صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز كه آخرين ذخيره روي زمين، و آخرين حلقه سلسله مبارزاتي است كه از حضرت آدم و هابيل آغاز شده است، با رساترين منطق و روشنترين استدلال به صحنه ميآيد و انقلابش را از تربيت عقول و نفوس بشري آغاز ميكند. همه طلسمها، سياستبازيها، شگردها و حيلهبازيهاي معمول قدرتهاي زميني را كه در زمين، خدايي ميكنند، باطل و بيتأثير مينمايد و بر شياديهايي كه عقل و هوش همه را به تصرف خود درآوردهاند، چيره ميشود. شيادان را براي هميشه رسوا و بياعتبار ميسازد و مردم را بر ضد آنان بدبين كرده و ميشوراند.اصولاً برنامه ابتدائي آن موعود به حق، نه متكي به جنگ است و نه تهديد و قوانين تحميلي، بلكه شروع اصلاحات و سازندگي آن مصلح يگانه از تربيت و نفوس بشري است. تحديد و كنترل هواها و طغيانها، توسط نيروي عقلي و برنامههاي صحيح تربيتي، نخستين انقلابي است كه آن انقلابي بزرگ انجام ميدهد.روشني عقول و افكار و آزادي از بند شهوات، بدان جا ميرسد كه حقايق قرآن، مستقيماً بر عقول و نفوس ميتابد و در جامعه ظهور تام و كامل نموده و همه را هدايت ميكند، حضرت اميرمومنان عليه السلام در اين زمينه ميفرمايد:آنگاه كه هدايت تابع هواي شخصي شود، هوا را تابع هدايت ميكند، وقتي قرآن با آراي شخصي تفسير شود، آراي شخصي را تابع قرآن ميكند.[47]و اين كاري است كه نه قدرت نظامي ميتواند انجام دهد و نه قوانين و تعليمات بشري؛ چه، علوم و اكتشافات بشري هر چه ترقي كرده و توسعه يابد، اگر با هدايت و اصلاح و رشد نفساني همراه نباشد، وسيلهاي ميشود براي هوس بازي و جنگ افروزيهاي خانمانسوز.از روايات امامان معصوم عليهم السلام استفاده ميشود،[48] كه سيصد و سيزده نفر ـ هسته مركزي اين تشكيلات ـ همانند قطعات ابرهاي پائيزي از اطراف حركت ميكنند و در مكه به هم ديگر ميپيوندند. وقتي عده آنها كامل شد، به آغاز اصلاحات از سرزمين ظهور اسلام ميپردازند و با نيروي عقلي و خودسازي و اسلحه روز حركت ميكنند و دشمناني را كه خيره سري كرده و به اصلاح تن در نميدهند به تدريج از سر راه خود بر ميدارند. اسرار و رموزي را كه خداوند در طبيعت قرار داده، در دولت آن قائم به حق كشف شده، در راه حق و تكامل نفوس، آزادي و خدمت انسان صرف ميشود.از خطبه 150 نهجالبلاغه چنين استنباط ميشود كه مقدمات ظهور آن موعود به حق، در خفا و پنهان از چشم مردم و جاسوسان حكام جور، در حال انجام شدن است؛ ولي انسان پيجو، هر چند چشم كنجكاو خود را به كار اندازد، اثري از آنها نميبيند. در اين ميان، گروهي آنچنان صيقلي و آماده ميشوند، چونان دم شمشير كه توسط آهنپرداز، تيز شده باشد. بصيرتهاي آنان، پي در پي جلا ميگيرد، چون قرآن مستقيماً بر عقول و نفوس آنان ميتابد. جامهاي حكمت را پس از هر بامدادان مينوشند. ظهور اسلام و حكومت اسلام و حكومت اميرالمؤمنين عليه السلام پايه گذاري براي همان دولت حق و زمينهاي است براي باور داشتن يك جهش و تحول نهايي: «راههاي راست و چپ را در پيش گرفتند. و راه گمراهي را پيمودند و راه روشن هدايت را رها كردند».[49]اينجا سخن از آيندهاي محقق الوقوع است. از اين رو، به فعل ماضي سخن رانده است. «پس درباره آنچه بايد تحقق بگيرد، شتاب نكنيد و آنچه را كه در آينده بايد بيايد، دير مشماريد؛ چه بسا كسي براي رسيدن به چيزي شتاب ميكند؛ اما وقتي به آن رسيد، دوست دارد كه اي كاش به آن نميرسيد».[50] (انقلاب زودرس بدون تهيه مقدمات و پختگي فكري و آمادگي لازم، پشيماني دارد)«و چه نزديك است امروز، به فردايي كه سپيده آن آشكار شد.اي مردم! اينك ما در آستانه تحقق وعدههاي داده شده، و نزديكي طلوع چيزهايي كه بر شما پوشيده و ابهامآميز است، قرار داريم».[51] يعني ظهور اسلام و خلافت آن حضرت، با هدفهايي كه روشن ساخته و حركتي كه پديد آورده و تحولاتي كه در يك قسمت از جهان به وجود آورده است، مقدمات ظهور دوست حق و بشارتهاي اميدبخش فرداي انسان است.«بدانيد آن كس از ما اهل بيت عليهم السلام كه فتنههاي آينده را دريابد، با چراغ روشنگر در آن گام مينهد و بر همان سيره و روش پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان عليهم السلام رفتار ميكند، تا گرهها را بگشايد، بردگان و ملتهاي اسير را آزاد سازد، جمعيتهاي گمراه و ستمگر را پراكنده و حق جويان را جمع آوري ميكند».[52]ابن ابي الحديد گويد: منظور از «من» در «من أدرَكَها»، مهدي عليه السلام و پيروان كتاب و سنت هستند كه در آخرالزمان پس از آنكه مدتها از ديدهها پنهان باشد، ظهور ميكند و با ياران خود، مردم را به سوي خدا ميخواند و دستورات او را اجراء ميكند، مملكتها را تسخير كرده و بر دولتها چيره ميشود، و زمين را براي خود رام مينمايد، چنانچه در خبر آمده است.[53]مردم در دورة ظهور آن دولت، با آمادگي فكري و علمي و هدايت الهي، در پرتو چراغ پرفروغي سير ميكنند كه همان چراغ ولايت و امامت است؛ «آن حضرت با ياران ويژه خود، سالهاي طولاني، به طور پنهاني و به دور از انظار مردم، به سر ميبرد؛ آنچنان كه اثرشناسان، هر چند در يافتن اثر و نشانههايش تلاش كنند، اثر قدمش را نميشناسند».[54] «وانگهي گروهي براي درهم كوبيدن فتنهها آماده ميگردند، و چونان شمشيرها صيقل ميخورند».[55] مرداني كه در اين انقلاب پيش قدم ميشوند، پيشتر زير پرده و به دور از چشم جاسوسان حكومتهاي وقت، خود را براي جنگ و كشتن گمراهان آماده ميكنند و در اثناي آن فتنهها، اذهان مردمي براي پذيرش علوم و حكمت الهي، آماده ميشوند. هر روز و شبي كه بر آنها گذشته، آيات و حكمتي را آموختهاند و تجربه تحولات و برخوردهاي مختلف با ديگران، عزم و اراده آنان را تيز و بران ميسازد؛ آنچنانكه آهنگر، شمشير را تيز و بران ميسازد.«ديدههايشان با قرآن روشنايي ميگيرد و در گوشهايشان تفسير قرآن، طنين افكند و در صبحگاهان و شامگاهان، جامهاي حكمت را سرميكشند».[56] غبار از دلهايشان زدوده ميشود. تاريكي شكوك و شبهات، به سبب تدبر در اسلوب بديع و معاني قرآن، زدوده ميشود. قرآن را آنگونه كه هست تفسير ميكنند و ميفهمند. استعدادها براي ادراك معارف الهي آماده ميشوند. هر صبح و شام، اسرار رباني و فيض كردگاري براي آنها سرازير ميشود؛ زيرا غبوق، كنايه است از فيضي كه در شامگاهان برايشان سرازير ميشود. و صبوح، كنايه است از فيضي كه صبحگاهان برايشان ميرسد. آنان ،عارفاني هستند كه بين زهد و حكمت و شجاعت، جمع كردهاند. آنان شايسته اند كه ياران ولي خداوند باشند.[57]اين خطبه، ناظر برتحولات اجتماعي و پيشرفت زمان است، و از مردمي سخن ميگويد كه از گمراهيها و وحشتها و خونريزيها، بيداد و بيزار شده، در آنان آمادگي ايجاد شده و روزگار آنان را صيقلي كرده و هدايت قرآن، دلهايشان را روشن ساخته است.2. استفاده از ابزار و سلاح متناسب با روزپيامبران بزرگ الهي، با ابزار و اسلحهاي از جنس ابزار و اسلحه روز، به ميدان آمده و خصمشان را مغلوب كردند. زمان حضرت موسي عليه السلام بزرگترين هنر و ابزار روز ـ كه عقول را بهتزده و چشمها را خيره ميكرد ـ سحر بود. زمان حضرت عيسي عليه السلام علم طب بسيار پيش رفته بود و زمان نزول قرآن و نبوت حضرت محمد صلي الله عليه و آله ، بلاغت و فصاحت، شيوايي و رسايي گفتار، در ميان عرب به اوج خود رسيده بود. زمان حضرت مهدي عليه السلام كه عصاره خلقت است از اين سنت و قانون مستثني نيست. خداوند، او را به اسلحهاي مجهز ميكند كه همة سلاحهاي پيشرفته روز را چونان عصاي موسي عليه السلام ميبلعد و معدوم ميسازد و توليد كنندگان سلاحهاي پيشرفته، تسليم وي گشته و به او ايمان ميآورند. اين كار از خداوند بعد ندارد و اين قدرت، براي كسي كه علوم اولين و آخرين را در سينه دارد، سهل و ساده است. جريان سنت تغييرناپذير خداوندي كه اولياي خود را متناسب با اسلحه زمان مسلح ميكند اين مدعا را تاييد ميكند. از حضرت علي بن الحسين عليه السلام چنين روايت شده است:علم، مشتمل بر بيست و هفت حرف )= جزء( است. همه علومي كه پيامبران آوردهاند، دو حرف بوده است. مردم تا امروز، بيش از دو جزء از علم نياموختهاند. وقتي قائم ما قيام كند، بيست و پنج جزء ديگر علم را بيرون آورده و آن را ميان مردم پخش ميكند )تعليم ميدهد( و دو جزء ديگر را نيز بدان ضميمه ميكند؛ تا بيست و هفت جزء علم تكميل شود و همه را براي مردم بياموزد. [58]ب . نقش رهبري در ارتقاء اقوام و مللچه كسي ميتواند نقش رهبري را در ارتقا و احياء ارزشها و افتخارات يك ملت انكار كند؟ رهبر با درايت، شعور خفته انسانها را بيدار كرده و استعدادهاي از كار افتاده را به كار مياندازد و «عقول دفن شده» را از مدفن جهل و سفاهت بيرون ميآورد. رهبر حكيم ، يك ملت بيچاره و منحط را به اوج عزت و قدرت ميرساند. رهبر، چون ذرهبين است؛ ذرهبين، شعاعهاي پراكنده را فوراً در يك جا متمركز كرده و از آن آتش توليد ميكند. رهبر نيز قواي پراكنده يك قوم را در يك نقطه متمركز كرده و از آن يك نيروي قوي ميسازد. منظور از رهبر، كساني هستند كه از غيب الهام ميگيرند؛ نه آنهايي كه داعيه رهبري غير الهي دارند.قدرت جسم و كمال روح، دو ويژگي عمده در رهبري است. قرآن از زبان دختر شعيب نقل ميكند كه: (يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ)[59]؛ پدرم! او را استخدام كن؛ زيرا بهترين كسي را كه ميتواني استخدام كني، آن كسي است كه قوي و امين باشد. (و او همين مرد است) در اين آيه به دو صفت عمده جسمي و روحي، براي عهدهدار شدن يك مسئوليت تكيه شده است.قرآن كريم، از زبان حضرت يوسف نقل ميكند كه به عزيز مصر گفت:«مرا سرپرست خزاين سرزمين مصر قرار ده كه من، نگهدارندهاي خوب و بسيار آگاهم».[60] حضرت يوسف عليه السلام به دو خصيصه جسمي و روحي اتكا كرده است؛ چون آگاه بودن از صفات روح است، و نگهدارنده بودن هم به روحيه امانت داري مربوط است و هم به قدرت بدني.رهبري حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مانند رهبري حضرت پيامبراكرم صلي الله عليه و آله است. سيره و رهبري حضرت مهدي صاحب زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف همان سيره و رهبري جد بزرگوارش حضرت پيامبر صلي الله عليه و آله است؛ راه، يك راه است و آرمان، يك آرمان. آن حضرت، به مثال جدش، رسالتش را از (وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ)[61] آغاز ميكند.رهبري حضرت پيامبر صلي الله عليه و آله ، به تناسب وضعيت فكري، اعتقادي و فرهنگي مردم زمانش بود. رهبري وي نيز به فراخور مردم زمانش است. او همانند جدش، تحول بنيادين در سطح جهان به وجود ميآورد ؛ تمدنها و فرهنگها را ويران ميكند و بر شالوده آن، تمدن و فرهنگ انساني بنا ميكند. غذايش ساده است و لباسش خشن. مال را برابر تقسيم ميكند و اساس عدالت جهاني را پي ميريزد و … .ج. ايمان و ايدئولوژي قوي و آرمان بلند الهي و انسانيچيره شدن گروههاي اندك و بدون ساز و برگ، اما با اعتقاد و ايمان قوي، بر گروههايي كه ياران و امكانات بسيار و عقيدهاي پوچ دارند، در تاريخ مبارزات بشري بسيار تجربه و تكرار شده است. قرآن ميفرمايد: « چه بسيار گروه اندكي كه بر گروه بسيار چيره شده است».[62]يك نمونه آن، جنگهاي حضرت پيامبر صلي الله عليه و آله با دشمنانش است كه تعداد لشكر وي در هر غزوه، تقريباً يك سوم لشكر خصم بود؛ ولي پيروزيهايي چشمگير و خيرهكننده به دست آورد. با آنكه در جنگهاي قديم كه تن به تن صورت ميگرفت، كميت افراد در تعيين سرنوشت جنگ مؤثر بود. بر خلاف جنگهاي امروزين كه چون از دور نشانه گرفته ميشود، ابزار قوي و پيچيده جنگي و تاكتيكهاي آن، بيشتر مؤثر است.نمونه ديگر آن، نبرد آموزنده طالوت با جالوت است كه داستان آن در قرآن آمده است:وقتي طالوت با لشكريان خود حركت كرده و از محل فاصله گرفت، گفت: خدا شما را به جوي آبي آزمايش ميكند، پس هر كه از آن بنوشد، از لشكريان من نيست مگر آنكه يك كف آب نوشيده باشد، و هر كه از آن نخورد از لشكريان من است. پس جز عده اندكي از آن نوشيدند.[63]طالوت، لشكرهاي خود را كه از ميان قبائل و شهرها برگزيده بود، جدا كرده و به سوي دشمن پيش برد. پس آنها را از جهت فرمانبري و نيروي اراده و مقاومت در معرض آزمايش درآورد؛ زيرا سپاهي رزمجو، پيش از دانستن فنون جنگي و داشتن سلاح و ساز و برگ، بايد روحيه انضباط، فرمان برداري و پايداري وجود داشته باشد. اين آزمايش را از اين جهت نمود، كه شخصيت آنها به مقياس روحيه نيرومندشان روشن شود؛ عناصر مؤمن، شجاع و مفيد، از عناصر ترسو، سست و دودل جدا شوند؛ زيرا به جاي آنكه در حال جنگ فرار كنند، بهتر است از همين جا برگردند. همين بود كه اكثر لشكريان طالوت وقتي به نهر رسيدند، صف انضباط را بر هم زدند و به سوي نهر روي آوردند و از آن سير نوشيدند، و از زمرة لشكريان طالوت بيرون شدند.اما مردان نيرومندي كه فرمان را اطاعت كرده، و از عهدة امتحان به خوبي بيرون آمدند، تحت فرماندهي طالوت، جالوت و لشكريانش را شكست دادند.ايمان به مبدأ و هدفبرتر، ميتواند كساني را كه در امتحان اراده، پذيرفته شدهاند، با رهبر و فرماندهشان همقدم و ثابت بدارد؛ زيرا اطاعت از فرمانده و مقاومت برابر تشنگي و گرسنگي و آلام، از خويهاي اكتسابي و نفساني است؛ ولي ترس، از مقوله انفعال و تا حدي بيرون از اراده ميباشد. (عدة 313 نفري از لشكريان طالوت در برابر جالوت و دستهجات نظامياش، به مبارزه برخاستند. گفتند: پروردگارا! براي ما پايداري عطا كن، قدمهاي ما را استوار دار و بر كافرين پيروز مان كن، پس به اذن خداوند جالوتيان را شكست دادند، جالوت را كشت و خداوند به او پادشاهي و حكمت داد و آنچه را ميخواست به او آموخت».[64]بنابراين تنها امكانات پيشرفته مادي و ساز و برگ نظامي، و عدّه و عُدّه، در تعيين سرنوشت جنگ موثر نيست؛ بلكه اعتقاد به مبدأ و ايمان به هدف، مديريت، اطاعت از رهبري، انضباط و ديسيپلين نظامي از عوامل عمده پيروزيهاي نظامي است.حضرت مهدي عليه السلام در مواردي كه ناگزير از جنگ باشد، با يك درايت جنگي بينظير و تاكتيكهاي بديع و بي سابقه و استراتژي دقيق، جنگ را رهبري ميكند. سپاهيان آنحضرت، بعد از امتحانهاي شديد، تصفيه و خالص ميشوند. اعتقاد به مبدأ و ايمان به هدف برتر، آنها را دليرتر از شير و برّانتر از نيزه ميكند: آنگاه كه قائم ما قيام كند، هر كس از دوستان ما است، با جرأتتر از شير و برندهتر از نيزه است.[65]د. ارتش تصفيه شدهاصحاب حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف پس از يك غربال و آزمايش و پالايش شديدي كه باعث ميشود خوبان از بدان كاملاً جدا شوند، وارد صحنه ميشود: هان! به خدا قسم! كسي كه به سوي او چشم دوختهايد، ظهور نميكند، تا آنكه خوب و بد از هم جدا شوند و تصفيه نميشويد، تا آنكه باقي نماند از شما مگر عده اندكي.[66]جابر جعفي از امام باقر عليه السلام زمان فرج اهل بيت عليهم السلام را پرسيد. حضرت فرمود: «بعيد است، بعيد است. فرج، تحقق نمييابد تا آنكه غربال شويد، پس غربال شويد. (اين كلمه را سه بار گفت) تا خداوند متعال عناصر ناخالص را ببرد و عناصر زلال و تصفيه شده باقي بمانند».[67]حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: «به خدا سوگند! از همديگر جدا ميشويد؛ به خدا قسم كه غربال ميشويد مانند غربال شدن سياه دانه از گندم».[68]ياران حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، همچنانكه از نظر فكري و اعتقادي، پالايش ميشوند و عناصر ترسو، بيمار دل و خائن، مردود ميشوند، از نظر سني و قدرت بدني و روحيه جنگي نيز مورد تصفيه قرار ميگيرند:حضرت علي عليه السلام فرمود: « ياران مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف همه جوانند، افراد مسن و پير وجود ندارد، مگر )اندكي( مانند سرمه در چشم و نمك در غذا و نمك، كمترين چيزي است كه در غذا ريخته ميشود».[69]پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در جنگ احد، وقتي به محلي به نام شوط[70] رسيد، افراد سپاه خود را از نظر سني و قدرت بدني، مورد بررسي و ارزيابي قرار داد؛ چون در آن زمانها، جنگها از نزديك و تن به تن بود، آنحضرت يك عده داوطلبان جنگ را كه سنشان از هفده سال كمتر بود، يا از نظر بنيه بدني ضعيف بودند را ميآزمود و در صورت ضعف، برميگرداند.[71]ه . ارتش با صلابت و خودساختهتنها اسلحه و ساز و برگ نظامي، در تضعيف روحية دشمن كافي نيست، بلكه روحيه قوي و صلابت در شكست دادن دشمن تأثير قوي دارد؛ چنانكه لشكر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله به گونهاي صلابت داشت، كه از رعب آنها دشمن شكست ميخورد.چنانچه حضرت علي عليه السلام فرمود: مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بين دوازده هزار و پانزدههزار نفر، حركت ميكنند. آنچنان است كه خوف شديد، پيشاپيش آنها حركت ميكند. به هيچ دشمني رو به رو نميشوند، مگر آنكه شكستشان ميدهند. شعارشان «بميران، بميران» است. و در راه خدا، پرواي ملامت هيچ ملامتگري را ندارند. [72]آن سان كه حضرت اميرالمومنان عليه السلام فرمود: من در خيبر را با نيروي مادي از جايش نكندم، بلكه با نيروي الهي كندم، و آن حضرت اين نيرو را با اشكهاي جاري و سجدههاي طولاني كسب كرده بود. ياران حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز در خفا تربيت ميشوند، چون اصحاب صفه غذاي ساده ميخورند و لباس خشن ميپوشند، و بر اثر سجدههاي طولاني، جامهاي حكمت را مينوشند و از خدا نيرو ميگيرند؛[73] زيرا پروردگان سفرة ناز و تنعم را نشايد كه جزء ياران مهدي باشند؛ چنانكه حضرت امام حسين عليه السلام فرمود: «چه قدر براي خروج مهدي عجله ميكنيد! لباس خشن ميپوشد و نان جو ميخورد».[74]امير المؤمنين عليه السلام ميفرمايد: )ياران حضرت مهدي عليه السلام( گروهي هستند كه ثبات و پايداري خود را بر خدا منت نميگذارند. فداكاري خود را در راه حق بزرگ نميشمرند، حتي اگر به مرز مرگ برسند، همه شان، شيراني هستند كه از بيشه خود بيرون شدهاند. اگر به كندن كوهها تصميم بگيرند، از جايهايشان بر ميكنند. تنها آنها هستند كه خداوند را به وحدانيت واقعي شناختهاند. شب، از اندوه خشيت خداوند، صداهايي دارند، مانند صداهاي زنهاي بچهمرده. شب را زنده نگه ميدارند و روزها روزه ميگيرند. گويي همه خوي و خصلت واحدي دارند و دلهايشان با محبت و خيرخواهي همديگر، پيوند خوردهاند. [75]بلي؛ بسيار گروههاي اندكي كه بر گروههاي بسيار چيره شدهاند؛ چون اينها يقين دارند كه فردا، از آن آنان است و ميدانند كه قدرت، هر چه پيشتر ميرود، مرگ خوشي را در بطن خويش ميپروراند و ميدانند كه غولهاي نظامي جهانخوار هر چه بيشتر ميخورند، گرسنهتر ميشوند و فقيرتر ميگردند. تضاد منافع، آنان را به جان همديگر مياندازند.آري؛ دوران انحطاط مسلمين سپري ميشود، قرون وسطاي اسلام پايان مييابد. هم اينك رنسانس اسلامي آغاز شده است و به روشني احساس ميشود كه در كالبد بيجان اين امت، روح دوباره دميده شده است.با وجود آن كه عصر ما كه عصر ضعف و جهل و ذلت وارثان ابراهيم است و عصر قدرت و مدنيت و عزت وارثان روم؛ آنانكه به آيات خداوند ايمان دارند و ميدانند كه «كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة» و باور دارند كه از آيات خداوندي اين است، كه گاه از آنجايي كه در محاسبات ما در نميآيد، درب نجاتي ميگشايد و از غرقاب ظلمت عام، به سوي نور، راه ميگشايد و زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون ميآورد، همچون روشنفكران حسابگري كه تنها (ظاهر حيات دنيا) را مينگرند، ايمان و اميد خويش را در گرو بازيهاي قدرت و قياس نيروهاي مادي نميكنند. آنان، بر روي زمين سير كرده و سرنوشت اقوام و سرگذشت قدرتهاي گذشته را نگريستهاند. خداوند بارها به آنان آيات خويش را نشان داده است كه چگونه ابراهيم بت شكن را، از خانه آزربتتراش برآورده و موساي فرعون كش را در دامن فرعون پرورده و محمد صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام، آزاد كننده كعبه و كوبنده شرك و اشرافيت قريش را از قلب قريش بيرون آورده است. آنان، مژده خداوند را شنيدهاند كه مردمي كه در روي زمين به استضعاف محكوم شدهاند، پيشوايان مردم و وارثان زمين ميشوند، و وعده خدا را حق ميدانند كه «زمين را بندگان شايستة من وارث ميشوند». به راستي هم ميفهمند و هم يقين دارند، كه رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله ، رسالت جاودانه است و امامت علي عليه السلام، امامت زنده و نجات بخش است و بالاخره آنهايي كه چون يهود «دست خدا را بسته نميدانند» چشم دارند و ميبينند، گوش دارند و ميشنوند و قلب دارند و ميفهمند.و. پيشرفتهاي چشمگير تدريجي و امدادهاي غيبيپيشرفتها و پيروزيهاي حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ناگهاني و آني نيست، تا استبعاد شود چگونه وي ميتواند فوراً بر جهان چيره شود؛ بلكه پيشرفتهاي آنحضرت، چون ديگر فاتحان، تدريجي و البته با امدادهاي غيبي است. حضرت امام باقر عليه السلام فرمود:هرگاه قائم آل محمد صلي الله عليه و آله خروج كند، حتماً خداوند او را توسط فرشتههاي علامت دار، منظم و مقربي كه در زمين فرود ميآيند، نصرت ميكند. جبرائيل، پيشاپيش رويش حركت ميكند، ميكائيل از پشت سرش و اسرافيل از سمت راستش در حركت هستند. رعب و ترس از پيش روي، پشت سر، از سمت راست و چپ وي حركت ميكنند و فرشتههاي مقرب، كمر به خدمت او ميبندند. پيروان محمد صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام نخستين كساني هستند كه با او بيعت ميكنند. به خدا قسم! او سلاح برّان و كارا با خود ميآورد. خداوند، توسط او ديار روم، چين، ترك، سند، هند، كابل و منطقه خزر را ميگشايد.[76]حضرت امام باقر عليه السلام فرمود: گويا ميبينيم كه قائم با پنجهزار فرشته، جبرئيل سمت راستش و ميكائيل طرف چپ او، مؤمنان پيشاپيش او، در نجف و كوفه آرايش نظامي داده است و لشكريانش را به كشورهاي عالم متفرق ميسازد.[77]روايت ديگري از حضرت امام باقر عليه السلام به همين مضمون هست كه در آخر آن آمده است: «... و او لشكريانش را در شهرها و كشورها متفرق ميسازد، و قسطنطنيه، چين و كوهستانهاي ديلم را فتح ميكند».[78] نيز آن حضرت فرموده است: وقتي )حضرت مهدي عليه السلام( به كوفه رسيد، سه پرچم را برافراشته ميكند؛ پرچمي به سوي قسطنطنيه گسيل ميدارد؛ خداوند آن منطقه را براي او فتح ميكند. پرچمي به سوي چين ميفرستد و خداوند، چين را هم براي او فتح ميكند و لشكر ديگري را به سوي كوهستانهاي ديلم، حركت ميدهد و خداوند، آن را براي او فتح ميكند.[79]نيز فرمود: وقتي ارتش او مملكت روم را فتح كردند، روميان، توسط آن حضرت مسلمان ميشوند؛ آنحضرت براي آنان مسجدي بنا ميكند، و يكي از يارانش را آنجا جا نشين خود قرار ميدهد. سپس مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و همراهانش به سوي بحر اطلس حركت ميكنند.[80]نتيجههرچند با گذر زمان، مسأله تغييرات سياسي در ساختارهاي قدرت به آساني و با تحليلي روشن قابل حلّ است و تفاوتي بين كوچكي و بزرگي حيطه جغرافيايي آن نيست ـ همچنان كه در تاريخ معاصر خود، جريان فروپاشي نظام پولادين شرق بر محور اتحاد جماهير شوروي را ديديم ـ در مسأله ظهور امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف علاوه بر امكان استفاده از اين عناصر، با چشم انداز ديني آيندة جهان كه در متون ديني ما هست و تطبيق سنّتهاي تغييرناپذير تاريخ بشر و تاريخ دين داري بشر به روشني ميتوان تغيير ساختار يكپارچهاي را در آيندهاي نه چندان دور بر محور دين و خداپرستي يافت. از همه اينها بالاتر، ترديد در ارادة حق تعالي بر هر كار نشدني، در نگاه كوتاه بينانه بشر است كه مؤمنان، از اين آفت در امانند؛ در حالي كه خدا براي هر تمدّن پوشالي مادّي زوالي قرار داده است و زمان، هم پوشالي بودن و هم سررسيد آنها را معين ميكند.ما در اين گفتار، به زمينهها و زمينهسازيهاي پايان دادن به تمدّنهاي مادّي و پيريزي تمدّن ديني مهدوي اشاره كرديم. باشد كه در زمينهسازي براي اين حركت جاوداني گامي مثبت و رو به جلو برداريم و همگام با تمام دينداران از اعماق تاريخ تاكنون خود را در سرنوشت تمدّن پاياني شريك كنيم.پي نوشت : [29]. علي اكبر مهدي پور، او خواهد آمد، موسسه انتشارات رسالت، چاپ دهم، 1379، ص95، به نقل از كتاب مزامير.[30]. انجيل متي، فصل24، بندهاي 27، 30، 35، 37و 40.[31]. علياكبر مهديپور، پيشين، ص102.[32]. كشن در زبان هندي نام پيامبر اسلام است.[33]. همان.[34]. همان.[35]. همان.[36]. همان، ص106.[37]. مهر آزماي به زبان زردتشتيان، محمد است.[38]. همان، ص104 ـ 103.[39]. همان، ص107.[40]. نام قومي است در شمال اروپا.[41]. همان، ص111؛ محمد رضا حكيمي، خورشيد مغرب، ص51 ـ 57.[42]. زخرف (43): 54.[43]. نهجالبلاغه، خطبه اول.[44]. بقره (2): 258.[45]. (قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَي كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَي)؛ طه(20):50.[46]. همان، آيات 28 ـ 44.[47]. «يعطِفُ الْهَوي عَلَي الْهُدي، اِذُ عطفُوا الْهدي عَلِي الهُو، يعطِفُ الرَّأَي عَلَي القُرانِ، اِذُ عطفُوا الْقُرانَ عَلَي الرأي»، نهجالبلاغه، خطبه 136.[48]. ر.ك: فصلنامه انتظار، ش21، مقاله چگونگي پيروزي امام زمان از نگارنده.[49]. «وَ اَخَذُوا يَمِيناً و شَمَالاً ظعناً في مَسالِكِ الغِّيّ وَ تركاً لِمَذاهِبِ الرُّشدِ».[50]. «فَلا تَسْتَعْجِلُوا ما هُوَ كائِنٌ مرصَدٌ وَلا تَسْتَبْطِئُوا ما يَجِئُ بِهِ الْغَدُ. فكَمْ مِنْ مُستعِجلٍ بِما أنْ ادْرَكَه وَدَّ أَنَّهُ لمْ يُدِرُكُه».[51]. «وَ ما أقْرَبَ الْيَومَ مِنْ تَباشِيْرِ غَدٍ. يا قَوْمِ هذا اِبّانُ وُرُودِ كْلِّ موْعُودٍ، وَ دنُوّمِنُ طِلْعَةٍ ما لاتَعْرفُونَ».[52]. «أَلا وَ اِنَّ مَنْ ادْركَها مِنّا يسرْي فِيْها بِسِراجٍ مُنِيرٍ. وَ يَحْذوُا فِيها عَلي مِثالِ الصّالِحِيْنَ لِيَحِلَّ فِيها رِبْقاً وَ يَثِقَ فِيها رِقّاً. وَ يصْدَعُ شعْباً وَ يَشْعَبُ صدْعاً»، نهجالبلاغه، خطبه 136.[53]. شرح نهجالبلاغه، ابن ابي حديد، ج 9، ص 128.[54]. «فيْ سُتُرَةٍ عنْ النّاسِ لا يُبْصيرُ الْقائِفُ اَثَرهُ وَ لوْ تابَعَ نَظَرَهُ».[55]. «ثُمَّ لَيشْحَدَّنَ فِيها قُوْمٌ شحْذَ الْقين النّصْلَ».[56]. «تجلي بِالتَّنْزِيِلِ اَبصارُهُمُ. وَ يَرْمي بِالتَّفسِيِر فيْ مَسامِعِهِمْ، وَ يَغْبقَوُنَ كأسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ»، نهجالبلاغه، خطبه138.[57]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج9، ص128 ـ 129؛ ميرزا حبيب الله خوئي، منهاج البراعه، ج9، ص130؛ سيدمحمود طالقاني، پيشين، ص43 ـ 46[58]. «الْعِلْمُ سُبَعَةَ وَ عَشْرُونَ حرْفاً فَجَميِعُ ما جائَتِ به الرُّسُلُ حرْفانٍ، فَلمْ يَعْرَفُ النّاسُ حَتّي الْيَومَ غيْرَ الْحرفين، فَاِذا قامَ قائِمُنا أخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً، فبَثَّّها فِي النّاسِ وَ ضمَّ اِلَيْها الْحَرْفيْنِ حَتّي يَبثُّها سَبْعَةَ وَ عَشِرِينَ حرفاً»، بحارالانوار، ج52، ص336.[59]. قصص (28): آيه26.[60]. (اجْعَلْنِي عَلَي خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ)، يوسف (12): 55.[61]. نحل (16): 80.[62]. (كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً)؛ همان.[63]. (فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ).[64]. سيدمحمود طالقاني، پرتوي از قرآن، ج 2، ص 189-187.[65]. «فَاِذا قامَ قَائِمُنا الْمَهْدي كانَ الرَّجُلُ مِنْ مُحِبّيِنا اجْري مِنْ ليْثٍ وَ امضْي مِن سنانٍٍ»، منتخب الأثر، ص486؛ المهدي، ص222.[66]. «اَما وَ اللهِ لايَكُونُ الذَّي تَمُدُّونَ اِلَيهِ اعْيُنَكُمُ حَتّي تَميَّزواً، وَلا تَمحَّصَوُا حَتّي لا يبْقي مِنْكُم اِلاّ الاَنَدرْ»، همان، ص314 ـ 315.[67]. «مَتي يَكُوُن فَرَجُكُم؟ فَقَال هيْهاتُ هَيْهاتُ، لايَكوُنُ فَرَجُنا حَتّي تغْربَلُوا ثُمَّ تغْربَلوُا يَقولُها ثَلاثاً. حَتّي يَذْهَبَ اللهُ ـ تَعالي ـ الكَدِر وَ يَبْقي اَلصَّفُو»، همان، ص484.[68]. «وَ اللهِ لَتمَيَّزَنَ، وَ اللهِ لَتمَحَّصَّن، وَ اللهِ لََتغربَلَّنَ كَما تغرْبَلَ الزوانُ مِن اَلقمْحِ»، همان، ص484.[69]. «اصحابُ المهدي عليه السلام شبابٌ لاكَهول فيهم الا مِثل كُحل العين و الملح في الزاد و اقلُّ الزاد الملح»؛ بحارالانوار، ج52، ص334.[70]. محلهاي است بين شهر مدينه و كوه احد.[71]. عبدالملك بن هشام حميري، سيره ابن هشام، قم، مكتبة المصطفي، 1355ش، ج3، ص68.[72]. «يَخْرُجُ الْمهدي فِيْ اِثْني عَشَرَ أَلفاً اِنْ قَلوّا. وَ خَمْسَة عَشَر ألفاً اِنْ كَثَرُوا. وَ يَسِيرُ الرُّعُب بيْنَ يَدَيه، لا يلْقاهُ عَدُوًا الاّ هَزَمَهُم، شُعارُهُم اَمِت اَمِت، لا يُبالوُنَ فِي اللهِ لوْمَةَ لايِمٍ»، منتخب الاثر، ص486.[73]. ر، ك: نهج البلاغه، خطبه 150.[74]. «وَ ما تَسْتعْجِلوُنَ بِخُروُجِ الْمَهْدي ما لِباسُهُ ـ وَ اللهُ أَعْلَمُ ـ الاَّ الْغَليِظُ و ما طَعامُهُ اِلاّ الشعيرُ»، همان، ص489.[75]. «قُوْمٌ لَمْ يَمُنّوُا عَلَي اللهِ بالصِبَّرِ، وَ لمْ يَسْتعظِمُوا بذلَ أنفسُهِمِ فيِ الِّحقِ، حَتّي اِذا وافي وارِدَ القَضاءِ... كُلُُهُم لُيُوثٌ قد خَرَجِوا مِن غاباتِهِم، لو أَنَّهُم همَّوا بِاِزِالَةِ الجبالِ لاَزالوُها مِن مَواضِعِها فَهُم الذِّينُ وَحَّدوا اللهَ حَقَّ توحِيِدِهُ، لهُم فِيُ الَليِّل اصواتٌ كاصواتِ الثَّواكِلِ حزناً مِنْ خشيَةِ اللهِ، قَوّامٌ بِالليلِ وَ صَوّامٌ بِالنَهارِ، كَأَنَّما دأَبَهُم دَأبُ واحِدِ، قَُلُوُبُهم مجُتَمعَةٌ بالِمحَّبةِ وَ النَّصِيحَةِ»، امر عرب، پيشين، ص663. [76]. «لوقد خَرَجَ قائِم ال مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله، لَنَصَرَهُ اللهُ بِالْمَلِئكةِ الْمُسوِّمِينَ وَ الْمِرُدِفينَ وَ المُنِزَلينَ وَ المُقَرَّبينَ يَكُونُ جِبرائيلُ عَلي مُقدمَتِهِ، وَ ميكائِيلَ عَلي ساقتهِ و اَسرافيلٌ عَن يَسارِهِ. وَ الرُّعبُ يسَيرَ اَمامِه وَ خَلفَه وَ عَن َيمينِهٍ وَ شَمَالهٍ وَ الملائِكةُ المُقُربوُنَ خُدامَهَ. اَوَل من يُبايِعُهُ شُيِعةُ مُحَِمدٌ وَ عَلِيٌ ياتي وَ اللهِ سيفٌ مخترطٌ، يفتَحُ اللهُ لهُ الروُّمَ و الَصِّينَ و و الِتّركَ و السِّندَ وَ الهِنُدَ وَ كابُل شاهَ و الخزر»، بحارالانوار، ج 52، ص 348.[77]. عَنْ اَبي جَعْفَرٍ عليه السلام: «كأَنّي بِالْقائِمِ عجل الله تعالي فرجه الشريف عَلي نَجَفِ الْكُوفَةِ. وَ صارَ اِليْها مِنْ مَكَةَ فِيْ خَمْسَةَ الافٍ مِنْ الْمَلائِكَهِ، جِبْرئَيِلْ عَنْ يَمِيِنه وَ مِيكائِيلُ عنْ شَمالِهِ، وَ المُومِنُونَ بيْنَ يديه، وَ هُو يُفرَّقُ الْجُنُود فِي الْبِلادِ»، بحارالانوار، ج 52، ص 337.[78]. «و هُوُ يُفَرِّقُ الْجُنُودَ في الْامصارَ، فَيْفَتحُ القسُطُنَطِنَيَهَ وَ الصِيّنَ وَ جِبالَ الدَّيلَمِ»، بحارالانوار، ج 52، ص 333 و ج 58، ص 92.[79]. «فَاِذا وَصَلَ اِليَ الْكَوفَةِ يَعْقَدُ ثَلاثَ راياتٍ: لِواءُ اِلي القْسُطنطَنِيَةِ يَفْتَحُ اللهُ لَه، وَ لِواءٌ اِلَي الصِيّنِ يُفْتَحُ اللهُ لَهُ، وَ لِواءٌ اِليَ جِبالِ الدّيلَمِ فَيْفتَحُ اللهُ لَهُ»، بحارالانوار، ج 52، ص 388.[80]. «اذِا فَتَحَ جيْشُهُ بِلادَ الرُومِ يَسْلَمُ الرَّومُ عَلي يَدِهِ. فَيْبني لَهُم مَسْجِداً، وَ يَسْتخْلِفُ عَلْيهِم رَجْلاً مِنْ اصْحابِهِ ثُمَّ يَسِيرُ المَهْديْ وَ مَنَ مَعَهُ اِليَ البَحْرِ الْمُحيِطِ»، امر عرب، پيشين، ص 671.منبع: مجله انتظار – ش 27/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]
صفحات پیشنهادی
تشكيل حكومت جهاني ، چرا و چگونه ؟ ( 2 )
تشكيل حكومت جهاني ، چرا و چگونه ؟ ( 2 ) نویسنده : حجت الاسلام عزيزالله عليزاده مالستاني 5. اديان و انتظار ظهور مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريفتوجه دادن مردم به آينده ...
تشكيل حكومت جهاني ، چرا و چگونه ؟ ( 2 ) نویسنده : حجت الاسلام عزيزالله عليزاده مالستاني 5. اديان و انتظار ظهور مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريفتوجه دادن مردم به آينده ...
تشكيل حكومت جهاني، چرا و چگونه؟ (1)
تشكيل حكومت جهاني، چرا و چگونه؟ ... 2. فراگيري شر و فساد، جنگهاي عمومي.3. اميدواري به آيندهاي درخشان و ظهور دولت حق و عدالت و تأسيس حكومت فراگير، توسط انساني ...
تشكيل حكومت جهاني، چرا و چگونه؟ ... 2. فراگيري شر و فساد، جنگهاي عمومي.3. اميدواري به آيندهاي درخشان و ظهور دولت حق و عدالت و تأسيس حكومت فراگير، توسط انساني ...
ایدز چرا و چگونه؟
ایدز چرا و چگونه؟ ... 2ـ خون و فرآوردههای خونی، تزریق خون و فرآوردههای خونی آلوده، پیوند اعضا و نسوخ آلوده، استفاده از سرنگ و استفاده ... تشكيل حكومت جهاني، چرا و چگونه؟
ایدز چرا و چگونه؟ ... 2ـ خون و فرآوردههای خونی، تزریق خون و فرآوردههای خونی آلوده، پیوند اعضا و نسوخ آلوده، استفاده از سرنگ و استفاده ... تشكيل حكومت جهاني، چرا و چگونه؟
ويتامين هاي آنتي اکسيدان و محرک سيستم دفاعي بدن
2 ـ تأثير کمبود ويتامين هاي آنتي اکسيدان در بدن را توضيح دهند . 3 ـ منابع گياهي و .... تشكيل حكومت جهاني، چرا و چگونه؟ (1) · تشكيل حكومت جهاني ، چرا و چگونه ؟ ( 2 ) ...
2 ـ تأثير کمبود ويتامين هاي آنتي اکسيدان در بدن را توضيح دهند . 3 ـ منابع گياهي و .... تشكيل حكومت جهاني، چرا و چگونه؟ (1) · تشكيل حكومت جهاني ، چرا و چگونه ؟ ( 2 ) ...
عنوان : ضرورت حکومت عدل جهاني (1. راه فطري)
چرا در آخرالزمان بايد حکومت توحيدي و جهاني برپا شود ؟ ... ما در اين بحث ، اين موضوع را از دو منظر بررسي خواهيم کرد:1- ضرورت حکومت عدل جهاني از ديد انديشه و خرد.2- لزوم حکومتي عدل گستر در .... تبيين راه فطرت راه فطري بر ضرورت تشکيل حکومت عدل جهاني را از چند راه مي توان ... پس چگونه منفور فطري همه ي افراد بشر ، ريشه کن نشود؟
چرا در آخرالزمان بايد حکومت توحيدي و جهاني برپا شود ؟ ... ما در اين بحث ، اين موضوع را از دو منظر بررسي خواهيم کرد:1- ضرورت حکومت عدل جهاني از ديد انديشه و خرد.2- لزوم حکومتي عدل گستر در .... تبيين راه فطرت راه فطري بر ضرورت تشکيل حکومت عدل جهاني را از چند راه مي توان ... پس چگونه منفور فطري همه ي افراد بشر ، ريشه کن نشود؟
حکومتحضرت مهدی علیه السلام تنها حکومت واحد جهانی
حکومتحضرت مهدی علیه السلام تنها حکومت واحد جهانی نويسنده:خدامراد سلیمیان بحث ... و حاکمان حکومت جهانی چیست و حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام چگونه حکومتی خواهد بود؟ ... در آن دوران به دست آن امام بزرگ، آرمان والای تشکیل جامعه بزرگ بشری و خانواده ... و لاطهرن الارض بآخرهم من اعدائی و لاملکنه مشارق الارض و مغاربها; (2) و به درستی ...
حکومتحضرت مهدی علیه السلام تنها حکومت واحد جهانی نويسنده:خدامراد سلیمیان بحث ... و حاکمان حکومت جهانی چیست و حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام چگونه حکومتی خواهد بود؟ ... در آن دوران به دست آن امام بزرگ، آرمان والای تشکیل جامعه بزرگ بشری و خانواده ... و لاطهرن الارض بآخرهم من اعدائی و لاملکنه مشارق الارض و مغاربها; (2) و به درستی ...
دولت منتظر و جهانی سازی
چرا که با تحقق تعالیم مهدوی و در نهایت با تحقّق حکومت جهانی مهدوی، ظلم و ستم از جوامع ... شد سوالاتی از این قبیل: دولت منتظر چگونه دولتی است و چه ویژگی هایی دارد؟ ..... دینی که از برنامه های مهم آن تاسیس حکومت اسلامی و تشکیل امت واحد جهانی است که ...
چرا که با تحقق تعالیم مهدوی و در نهایت با تحقّق حکومت جهانی مهدوی، ظلم و ستم از جوامع ... شد سوالاتی از این قبیل: دولت منتظر چگونه دولتی است و چه ویژگی هایی دارد؟ ..... دینی که از برنامه های مهم آن تاسیس حکومت اسلامی و تشکیل امت واحد جهانی است که ...
نويسنده: روح الله حسينيان جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي ، چرا و چگونه
نويسنده: روح الله حسينيان جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي ، چرا و چگونه؟ ... در همان ايام كميتهاي باسرپرستي علاء، وزير دربار، جهت مطالعهي طرحهاي لازم تشكيل شد. ... خود را كهنخستين حكومت آريايي تاريخ جهان و در عين حال اولين امپراطوري جهاني تاريخ ... 2ـ احياي ارزشهاي آريايي به عنوان بهتريندستآوردهاي ايراني از جمله روش حكومتي پادشاهي.
نويسنده: روح الله حسينيان جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي ، چرا و چگونه؟ ... در همان ايام كميتهاي باسرپرستي علاء، وزير دربار، جهت مطالعهي طرحهاي لازم تشكيل شد. ... خود را كهنخستين حكومت آريايي تاريخ جهان و در عين حال اولين امپراطوري جهاني تاريخ ... 2ـ احياي ارزشهاي آريايي به عنوان بهتريندستآوردهاي ايراني از جمله روش حكومتي پادشاهي.
نويسنده: محمدصادق مزيناني حكومت اسلامي در عصر انتظار (قسمت ...
بيشتر فقهاي شيعه, تشكيل حكومت اسلامي را در دوره غيبت, ضروري مي دانند و بر ... 2. استناد به رواياتي كه از هرگونه قيامي در عصر غيبت, نهي و به سكوت و سكون و صبر ... با سيره قطعيه معصومين(ع) ناسازگار است,زيرا آنان, با اين كه در انتظار حكومت جهاني ... امروز, جاي آن است كه از دست اندازي تو بدين مسند, در شگفت فرو روند, چرا كه تو, ...
بيشتر فقهاي شيعه, تشكيل حكومت اسلامي را در دوره غيبت, ضروري مي دانند و بر ... 2. استناد به رواياتي كه از هرگونه قيامي در عصر غيبت, نهي و به سكوت و سكون و صبر ... با سيره قطعيه معصومين(ع) ناسازگار است,زيرا آنان, با اين كه در انتظار حكومت جهاني ... امروز, جاي آن است كه از دست اندازي تو بدين مسند, در شگفت فرو روند, چرا كه تو, ...
برای تبعیّت جهانی از حضرت مهدی(عج) باید ذائقه انسان ها آماده شود
برای تبعیّت جهانی از حضرت مهدی(عج) باید ذائقه انسان ها آماده شود- مسوولان ... ما مکلف به این نیستیم، اینها میگویند خدا امامش را برد، چرا؟ ... که سوال شده (ظاهرا از معصوم(ع) یا از خود امام زمان(عج) است) که چگونه باید توسل کرد؟ ..... که حکومت اسلامی ایجاد کردیم، مدعی هستیم که به سمت تشکیل حکومت اسلامی حرکت ..... استقلال در 2 بازى خيريه ...
برای تبعیّت جهانی از حضرت مهدی(عج) باید ذائقه انسان ها آماده شود- مسوولان ... ما مکلف به این نیستیم، اینها میگویند خدا امامش را برد، چرا؟ ... که سوال شده (ظاهرا از معصوم(ع) یا از خود امام زمان(عج) است) که چگونه باید توسل کرد؟ ..... که حکومت اسلامی ایجاد کردیم، مدعی هستیم که به سمت تشکیل حکومت اسلامی حرکت ..... استقلال در 2 بازى خيريه ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها