واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صفات مؤمن:قسمت (5) درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته) مقدمه:در جلسات قبل حديثى از پيامبر اكرم(ص) خطاب به على(ع) نقل كرديم كه در آن 103 صفت براى مؤمن ذكر شده بود. بيست و دو صفت بيان شد و امّا چهار صفت ديگر در اين جلسه ذكر مى كنيم:متن حديث:... احلى من الشهد و اصلد من الصلد، لا يكشف سراً ولا يهتك سترا... .(1)ترجمه:مؤمن كامل، شيرين تر از عسل و سخت تر از تخته سنگ است، اسرارى كه مردم به او مى گويند بازگو نمى كند و اگر خودش هم به سرّ مردم پى برد بازگو نمى كند.شرح:بيست و سوّمين صفت مؤمن «احلى من الشهد» است يعنى مؤمن شيرين تر از عسل و برخوردش خوب است. در حالات ائمه(ع) مخصوصاً على(ع) معروف است كه مجالس و برخوردشان شيرين بوده و اهل مزاح و سخنان لطيف بودند. بعضى گمان مى كنند كه انسان هر چه مقدّس تر باشد بايد عبوس و اخموتر باشد در حالى كه از چيزهايى كه در پيشرفت انسان در جنبه هاى مختلف سياسى، اجتماعى، فرهنگى،... مؤثر است برخورد خوب است. گاهى سخت ترين مشكلات را مى توان با برخورد خوب و سخنان محبّت آميز و چهره گشاده حل كرد، عقده ها را باز، كدورت ها را پاك، آتش خشم را خاموش و منازعات و كشمكش ها را آرام كرد. پيامبر مى فرمايد:«اكثر ما تلج به امّتى الجنّة تقوى الله و حسن الخلق».(2) بيشترين چيزى كه امّت من به وسيله آن وارد بهشت مى شوند دو چيز است: 1- تقوى 2- حسن خلق.بيست و چهارمين صفت مؤمن «اصلد من الصلد» است يعنى مؤمن از سنگ خارا هم محكم تر است.از آن جا كه گاهى بعضى افراط كرده و خيال مى كنند خوش مشرب بودن به اين است كه انسان در مقابل دشمنان صلابت نداشته باشد، پيامبر در ادامه مى فرمايد در عين اين كه مؤمن شيرين تر از عسل است ولى شل نيست بلكه در مقابل دشمنان سخت تر از كوه است. در روايات داريم كه مؤمن در مقابل دوستان رحماء بينهم و در مقابل، اشداء على الكفار است از آهن هم محكم تر است (اشدّ من زبر الحديد و اشد من الجبل) چون كوه و آهن را مى توان تراشيد ولى مؤمن را نمى توان تراشيد. همان گونه كه على(ع) بود، امّا عدّه اى بهانه مى آوردند كه چون او شوخ طبع است نمى تواند رهبر جامعه باشد ولى در عين حال محكم و با صلابت بود. البتّه در جايى كه مقرّرات اجازه مى دهد نبايد خشك و سخت گير بود و كسانى كه در دنيا سخت گير باشند در آخرت، خدا هم بر آنها سخت مى گيرد.بيست و پنجمين صفت مؤمن «لا يكشف سراً» است يعنى مؤمن كشف سر نمى كند. كشف سر نكردن به چه معنى است؟هر كس در زندگى خصوصى خود اسرارى دارد و مايل نيست كه ظاهر شود و اگر ظاهر شود براى او در زندگى مشكل ايجاد مى شود اگر كسى سرّ خودش را به ديگرى بازگو كرده و بگويد المجالس امانات اين سرّ است و نبايد آن را براى ديگرى بازگو كند، حتّى در روايات آمده است كه اگر كسى با شما سخن مى گويد در حالى كه به اين طرف و آن طرف نگاه مى كند تا مبادا كسى صحبت او را بشنود، اين هم مثل سرّ است اگر چه نگويد. سرّ مؤمن مثل خون مؤمن محترم است و نبايد آن را بازگو كرد.بيست و ششمين صفت مؤمن «لا يهتك ستراً» است. هتك ستر در جايى است كه كسى سرّى به من نگفته ولى من خودم اطلاع پيدا كردم كه اسرار پنهانى دارد و نبايد پرده از آنها برداشت و يكى از شعب غيبت هتك ستر و مسئله افشاگرى است، كه اين روزها معمول شده ولى بايد مواظب باشيم اگر ضررى براى ديگرى ندارد و به خودش مربوط است در اينجا نبايد افشاگرى كرد، ولى اگر كسى خطرى براى نظام، جامعه، ناموس، جوانان، ايمان مردم... ايجاد كرده درباره آن افشاگرى اشكال ندارد، همان گونه كه اگر غيبت اهمّ از حفظ اسرار مؤمن باشد بلامانع است در هتك ستر هم بايد اهمّ و مهم كرد.پي نوشت : 1. بحارالانوار، ج 64، ص 310.2. بحارالانوار، ج 68، باب حسن الخلق، ص 375.منبع: پایگاه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]