تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1821202135
پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...»
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» نويسنده:نزهت بادي آي آدمها كه بر ساحل نشسته شاد و خندانيد يك نفر در آب دارد ميسپارد جان فيلمنامة درباره الي در ظاهر آنقدر عادي و ساده است كه انتظار تبديل آن به يك شاهكار بيشتر به يك معجزه شباهت دارد، اما اين معجزه اتفاق افتاده است. نكتة اساسي و مهم فيلم اين است كه از دل همان چيزهاي معمولي و پيشپا افتاده زندگي كه هزاران بار با آنها سر و كار داشتهايم، چيزهاي تكاندهندهاي به ما ارائه ميدهد. فرهادي قدم در قلمروي پيچيدگي و رازوارگي روح انسان ميگذارد، او به درون انسانها رسوخ ميكند و ما ميتوانيم خصوصيترين و پنهانيترين افكار آنها را ببينيم. در واقع فيلم چيزي را در رفتار طبيعي شخصيتها آشكار ميكند كه قبلاً نديدهايم و همين ابهام و چندگانگي كه عامل اساسي براي نمايش انسانيت است از اين طرح ساده، داستاني بزرگ و ماندگار مي سازد و كاري ميكند كه بعد از تماشاي فيلم احساس ميكنيم آدمهاي گذشته نيستيم و تغيير كردهايم؛ شايد كمي پختهتر شدهايم و اين موضوع براي كساني مثل ما كه زندگي كردن را از سينما ميآموزند، چيز كمي نيست. اما اين كه فرهادي چطور با چند آدم معمولي، يك ويلاي درب و داغان، يك دريا و چند دروغ ظاهراً ساده فيلمي ساخته است كه به يك تجربة متفاوت در زندگي ما تبديل ميشود و تا مدّتها دست از سر ما بر نميدارد، به خاطر اين است كه داستان به شدّت بر تجربههاي دستنخورده زندگي و شناخت تازه از انسانها متكي است، تا آنجا كه بعد از تماشاي فيلم با اين پرسش مهم روبرو ميشويم كه ما به كداميك از شخصيتهاي داستان شباهت بيشتري داريم؛ شايد به همةآنها و شايد به هيچكدام. اما از يك چيز ميتوان مطمئن بود و اينكه ماهم آنجا بوديم، در ميان جمع دوستاني كه با هم به سفر رفتند، با هم خنديدند و گريستند، با هم قهر و آشتي كردند و در نهايت باهم دروغ گفتند؛ درباره كسي كه ميانشان غريبه بود، آمده بود كه يكي از آنها شود، اما شايد معصوميتش آنقدر زياد بود كه دنيا نتوانست آن را تاب بياورد. اگر فرهادي ميتواند داستاني به اين خوبي برايمان تعريف كند، به خاطر اين است كه علاوه بر دانستن آداب نوشتن، تجربة زيستن دارد. زيستن در كنار آدمهايي كه بعضي اوقات دوستشان داريم و بعضي اوقات از آنها متنفر ميشويم، اما در هر صورت آنها برآمده از دنياي واقعي ما هستند كه به راحتي نميتوانيم دربارهشان قضاوت كنيم. او به خوبي ميداند كه انسان موجودي سرشار از ابهام است و مدام در حال پنهانكاري خويش! و همين ويژگي انسان است كه او را در موقعيتهايي قرار ميدهد كه پيچيدهتر و متناقضتر از آن است كه بتوان درباره آن نتيجهگيري قطعي كرد، بلكه فقط ميتوان درباره آن فكر كرد و خود را و ديگران را بهتر شناخت. <br /> پس با آگاهي بر اين نكتة كليدي است كه در فيلم هيچچيز را به گونهاي كامل نشان نميدهد و هرگاه مجموعه نشانههايي را كه دستان را ميسازد، در ذهن خود كنار هم ميچينيم، بازهم به چيز كاملي نخواهيم رسيد و همواره فضايي خالي وجود دارد كه به ما اجازه ميدهد به واسطة آن داستان را يكبار ديگر بسازيم. ببينيد در كلّيت داستان غيبت الي است كه بستري را فراهم ميآورد تا شخصيتها خودشان را به ما نشان دهند و ما نه تنها اين تازهوارد غريبه را از روي نظرات و توصيفات ديگران ميشناسيم، بلكه جمع را نيز به واسطة واكنشهايش نسبت به همان غريبه درمييابيم. در واقع غيبت الي همواره مهمتر از حضور اوست. اما فرهادي جزئيات آن را به گونهاي ميچيند كه ما اصلاً متوجة گم شدن الي نميشويم. آنقدر حواسمان به ماجراي تأثيرگذار غرق شدن آرش پرت ميشود كه حتي از خود نميپرسيم دخترك معصومي كه در هر كاري زودتر از ديگران پيشقدم ميشد، چرا براي نجات آرش سر و كلهاش پيدا نميشود؟ و بعد دلمان را خوش ميكنيم به اينكه ماجرا حتماً يك جور كنارهگيري ساده است، از همان در خود فرورفتنهايي كه چندبار از الي ديدهايم، تا آنجا كه بارها با هر نشانة كوچكي كه خبر از رفتن ناگهاني الي ميدهد، اميدوار به بازگشت او ميشويم و آن شادي تكاندهنده نازي بعد از يافتن ساك الي را باور ميكنيم و يا دعا ميكنيم كه كِل كشيدن شهره باعث قهر او شده باشد و اين حس حضور در داستان در هربار تماشاي الي به سراغمان ميآيد؛ انگار نه انگار كه دفعة قبل ديديم كه عليرضا فقط با ساك الي بازميگردد. مهم ترين دليلش نيز اين است كه نويسنده آنقدر در قصة خود جاهاي خالي گذاشته است كه ما ناخودآگاه آنها را پر كردهايم و جزئي از داستان شدهايم. به طوريكه حتي وقتي نامزد الي ميآيد، همچنان اميدواريم كه همة اين ماجراها از سر بازيگوشي و بيخيالي معصومانة الي باشد كه بيخبر گذاشته و رفته است دنبال بادبادكبازياش! بيشتر نگران اين هستيم كه وقتي الي برميگردد و با دروغي كه سپيده و ديگران به نامزدش گفتهاند و قضاوتهايي كه دربارهاش كردهاند روبرو ميشود، ماجرا به كجا ميانجامد. منتظر صحنة رويارويي الي با نامزدش، الي و سپيده، الي و احمد، الي و ديگران هستيم، چشم به راه بازگشت غافلگيركننده الي كه دوباره اين آرامش جعلي را برهم بزند. به تنها چيزي كه فكر نميكنيم اين است كه وقتي آن كيسة بدرنگ جلوي چشمان عليرضا باز ميشود، با موهاي خيس چسبيده روي صورت جنازه الي روبرو شويم. تازه آنجاست كه باور ميكنيم الي واقعاً مرده است و ديگر نيازي به ترسيدن براي دروغ گفتن دوباره او نيست؛ حالا ميشود هرچيزي را به او نسبت داد و هر داستاني را دربارهاش ساخت. فرهادي از طريق همين عنصر حذف و ايجاد ابهام ناشي از آن، ما را در معرض دلالتهاي معنايي مختلف قرار ميدهد. او در نيمة اول آنچنان مهمترين نكتهها را به عمد كوچك و معمولي نشان ميدهد و با اشارهاي كوتاه از آن ميگذرد كه تازه بعد از فاجعة گم شدن الي است كه تأثير شديد آنها نمايان ميشود. او به جاي زيادهگويي، فقط از نشانههايي استفاده ميكند كه چيدمان نهايي آنها، ما را به حسهاي آشنا و تجربه شده در زندگي واقعيمان برساند. ببينيد او طوري همه چيز را خوب و خوش ترسيم ميكند و آدمها را با مهرباني و گذشت كنار هم قرار ميدهد كه ناگهان ته دلمان ميلرزد و دچار همان دلشورههاي بدموقعي ميشويم كه ميدانيم هيچگاه بيدليل نبوده است. انگار همة ما مطمئن هستيم كه اين اوضاع زياد نميتواند دوام بياورد و بالأخره آن كينهها، نفرتها، بيوفاييها و هزاران چيز ديگر را كه در درونمان پنهان كردهايم، يك جايي بيرون ميريزد و تازه ما آدمهاي واقعي ميشويم. آن چه اين داستان ساده را به حماسهاي شاعرانه تبديل ميكند، همين نقص و كمبود شخصيتهاست نه كمالشان، كه شباهت آنان را به ما بيشتر ميكند و فيلم لحن روزگار ما را ميگيرد؛ روزگاري كه تركيبي از خشونت و معصوميت است. در هيچ فيلمي اينقدر بيواسطه با خشونت درون انسانها مواجه نشده بوديم. وقتي فاجعة غرق شدن الي رخ ميدهد، همه كه خود را در اين ماجرا گناهكار ميدانند، به جستوجوي نوعي حس متعالي در وجودشان مي آيند تا به واسطة آن بتوانند خودشان را ببخشند و چون درنمييابند، تلاش ميكنند تا آن را در ديگران نيز نابود كنند و معصوميت را از بقيه بربايند؛ همانكاري كه جمع درباره سپيده ميكند و بدتر از آن درباره الي! و ما تازه ميفهميم كه ما آدمهاي اخلاقگرا تا چهحد شكننده هستيم و مرزهاي خير و شر در وجودمان چقدر نزديك است. اما با وجود مشاهده اين فروپاشي اخلاق جمعي، باز هم آنها را دوست داريم، چون هريك از آنان را آدمهايي به شدّت ترسيده و بيپناه مييابيم. فاجعه موقعيتي را فراهم آورده است كه شخصيتها خودشان را همانگونه كه هستند، ببينند و حالا ديگر نميتوانند تصوير واقعي خودشان را تحمل كنند. مثل امير و سپيده و احمد كه به خود باورانده بودند كه همهچيز ميانشان تمام شده است، در حاليكه در تمام اين سالها فقط تظاهر ميكردند كه آن گذشتة تلخ مشترك را فراموش كردهاند. آن بهتزدگي امير بعد از كتك زدن سپيده نيز از همان خودداري در اين سالها ميآيد. هر چند پيرنگ فيلم با مرگ الي به انتها ميرسد، ولي داستان پايان نميگيرد و همچنان در جهان ذهني ما ادامه دارد. زيرا فرهادي با استفاده از روش حذف، ايجاز و ابهام ما را به پرسشهاي بيپاياني روبرو ميكند. ما مدام از خود ميپرسيم حالا سپيده با اين احساس گناه چطور زندگي خواهد كرد؟ شهره موقع بغل كردن پسر كوچكش چه حسي خواهد داشت؟ عليرضا از اين پس درباره زن، عشق و زندگي چه فكري خواهد كرد؟ آيا احمد اين تلخي بيپايان را با زن ديگري شريك خواهد شد؟ آيا امير خود را به خاطر مجبور كردن سپيده به دروغ گفتن خواهد بخشيد؟... و مهم تر از همه اينكه آيا اين دوستان قديمي باز هم ميتوانند دور هم جمع شوند و كنار دريا بروند؟ و همين پرسشهاي بيپايان است كه ما بعد از تماشاي فيلم ديگر آرام نخواهيم بود و با ديدن هر زني با روسري قرمز كه در كنار دريا راه ميرود، خيال ميكنيم عليرضا هم بعد از شناسايي جنازه، دروغ گفته است و الي عزيز ما برگشته است تا به آن جمع درمانده كمك كند كه ماشينشان را از گل و لاي ساحل درآورند. منبع:نشريه فيلم نگار؛ شماره82
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]
صفحات پیشنهادی
پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...»
پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» نويسنده:نزهت بادي آي آدمها كه بر ساحل نشسته شاد و خندانيد يك نفر در آب دارد ميسپارد جان فيلمنامة درباره الي در ظاهر آنقدر عادي و ساده ...
پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» نويسنده:نزهت بادي آي آدمها كه بر ساحل نشسته شاد و خندانيد يك نفر در آب دارد ميسپارد جان فيلمنامة درباره الي در ظاهر آنقدر عادي و ساده ...
پايانبندي فيلمنامه «درباره الي...»
نويسنده:مازيار فكري ارشاد فيلمنامة درباره الي را از چند منظر ميتوان بررسي كرد. ... پايانبندي باز و نيافتن عمدي پاسخهايي براي پرسشهاي طرح شده در فيلمنامه، براي برخي از فيلمهاي منتسب به جريان ياد شده (فيلمهايي ... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي.
نويسنده:مازيار فكري ارشاد فيلمنامة درباره الي را از چند منظر ميتوان بررسي كرد. ... پايانبندي باز و نيافتن عمدي پاسخهايي براي پرسشهاي طرح شده در فيلمنامه، براي برخي از فيلمهاي منتسب به جريان ياد شده (فيلمهايي ... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي.
چرا «درباره الی...» شاهکار نیست؟
فرهنگ > سینما - بهزاد دوران درباره الی (یا قربانی این منجلاب1) بهانهای است برای پرداختن به خودمان و روابط اجتماعیمان. البته نه ... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» ...
فرهنگ > سینما - بهزاد دوران درباره الی (یا قربانی این منجلاب1) بهانهای است برای پرداختن به خودمان و روابط اجتماعیمان. البته نه ... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» ...
بعد از حذف الي
بعد از حذف الي نويسنده:علي خوشدوني حذف شخصيت در فيلمنامه «درباره الي» : فيلمنامة درباره الي از سه مسير ... هنوز هيچگونه طرح داستاني شكل نگرفته است و تنها مسئلة آشنايي الي و احمد مطرح است كه البته گرهاي در كار .... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي.
بعد از حذف الي نويسنده:علي خوشدوني حذف شخصيت در فيلمنامه «درباره الي» : فيلمنامة درباره الي از سه مسير ... هنوز هيچگونه طرح داستاني شكل نگرفته است و تنها مسئلة آشنايي الي و احمد مطرح است كه البته گرهاي در كار .... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي.
مقايسة فيلمنامه «ماجرا» و «درباره الي»
مقايسة فيلمنامه «ماجرا» و «درباره الي»-مقايسة فيلمنامه «ماجرا» و «درباره الي» نويسنده: ... در داستان هر دو فيلم ماجرا و درباره الي. .... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» ...
مقايسة فيلمنامه «ماجرا» و «درباره الي»-مقايسة فيلمنامه «ماجرا» و «درباره الي» نويسنده: ... در داستان هر دو فيلم ماجرا و درباره الي. .... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» ...
بررسي موقعيت داستاني فيلمنامه(مارمولک)
بررسي موقعيت داستاني فيلمنامه(مارمولک)-بررسي موقعيت داستاني فيلمنامه(مارمولک) نويسنده:سحرعصرآزاد درميان پلات هاي مختلف و ... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي.
بررسي موقعيت داستاني فيلمنامه(مارمولک)-بررسي موقعيت داستاني فيلمنامه(مارمولک) نويسنده:سحرعصرآزاد درميان پلات هاي مختلف و ... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي.
تبرئه شدگان
تبرئه شدگان نويسنده:امير رضا نوري پرتو درباره شخصيتهاي فيلمنامه «درباره الي...» شايد در نگاه نخست اينطور به نظر برسد كه فيلمنامه درباره الي... حال و هواي آثار ...
تبرئه شدگان نويسنده:امير رضا نوري پرتو درباره شخصيتهاي فيلمنامه «درباره الي...» شايد در نگاه نخست اينطور به نظر برسد كه فيلمنامه درباره الي... حال و هواي آثار ...
بررسي شخصيت در فيلمنامه(مارمولک)
بنابراين ماجرا و شخصيت در اين فيلمنامه به موازات يکديگر پيش مي روند و به تنهايي محور فيلمنامه نيستند.شخصيت اين .... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» ...
بنابراين ماجرا و شخصيت در اين فيلمنامه به موازات يکديگر پيش مي روند و به تنهايي محور فيلمنامه نيستند.شخصيت اين .... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» ...
نگارش يک فيلمنامه کارگاهي
نگارش يک فيلمنامه کارگاهي (باحضور پوران درخشنده،علي ژکان،شادمهر راستين و جابرقاسمعلي) حقيقت ... کسي يک طرح اصلي را بيان مي کند و دانشجويان درباره آن نظرمي دهند و در نهايت يک فيلمنامه شکل مي گيرد. ..... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» ...
نگارش يک فيلمنامه کارگاهي (باحضور پوران درخشنده،علي ژکان،شادمهر راستين و جابرقاسمعلي) حقيقت ... کسي يک طرح اصلي را بيان مي کند و دانشجويان درباره آن نظرمي دهند و در نهايت يک فيلمنامه شکل مي گيرد. ..... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» ...
عشق و پروفسور پوچگرا
عشق و پروفسور پوچگرا-عشق و پروفسور پوچگرا مترجم: مينا خورشيدي درباره وودي آلن و آخرين فيلمش «هر چي جواب بده» بوريس ... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» ...
عشق و پروفسور پوچگرا-عشق و پروفسور پوچگرا مترجم: مينا خورشيدي درباره وودي آلن و آخرين فيلمش «هر چي جواب بده» بوريس ... پلات و طرح فيلمنامة «درباره الي...» ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها