تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى خواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين برود بايد گره از كار گرفتارى باز كند....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798342256




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بررسي شخصيت در فيلمنامه(مارمولک)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بررسي شخصيت در فيلمنامه(مارمولک)
بررسي شخصيت در فيلمنامه(مارمولک)   نويسنده:حميدرضا بيات   فيلمنامه مارمولک در بستر يک موقعيت غيرمتعارف بنا شده است؛رضا مارمولک زنداني محکوم به ابد،لباس يک روحاني را پوشيده و از زندان فرارمي کند.گرفتاري او در تناقض نماي(Paradox)دزد ـ آخوند،مواد کافي را براي خلق لحظه ها و جملات کميک فراوان ايجاد مي کند که از طرفي شخصيت رضا را مي سازند و از طرف ديگر ماجرا ها را به وجود مي آورند.بنابراين ماجرا و شخصيت در اين فيلمنامه به موازات يکديگر پيش مي روند و به تنهايي محور فيلمنامه نيستند.شخصيت اين فيلمنامه پيش از آغاز نقطه عطف،يعني فرار رضا با لباس روحاني،با ويژگي هايي معرفي مي شود که اساس تمام داستان است.در اين ويژگي ها نيز تناقص اصالت دارد.او زبل و بزدل است،گستاخ و ترسوست،در حالي که عمل شجاعانه مرتکب مي شود دچار ترس هم مي شود.وقتي بي پروا از ديوار زندان بالا مي رود و با رئيس زندان شرط بندي مي کند گستاخ است،اما زبوني او در برابر تهديد سرباز نگهبان و تحقيرهاي رئيس زندان صورت ترسوي شخصيت او را نشان مي دهد.او براي خود کشي هم دچار چنين تناقصي است و ترس و گستاخي درحال قرص خوردن يا خود زني در او وجود دارد.او ميل زيادي به مرگ دارد،اما دفاع مضحک او در برابر همبندي اش او را به اندازه يک کودک ترسو نشان مي دهد.در بطن فيلمنامه نيزچنين ويژگي اي ديده مي شود؛وقتي رضا در کوپه قطار ناگهان سرهنگ نيروي انتظامي را در مقابل خود مي بيند،شهادتين مي خواند!يا وقتي رضا با پيرمرد هاي مسجد رو به رو مي شود،در بيم و اميد مي کوشد با ايجاد اعتماد شک آنها را بر نينگيزد و نهايتاً در لحظه ناموفق خروج از مرز وقتي در اتاقک پست مرزي در برابر نگهبان ايستاده است،ويژگي متناقض گستاخ و ترسوي رضا مارمولک به خوبي ديده مي شود.(بلاهت ترحم برانگيز)رضا از زماني که در دزدي رودست مي خورد تا زماني که مي کوشد به رئيس زندان رو دست بزند اما به سختي زمين مي خورد،وجه ديگرشخصيت اوست.زماني که از زن جاعل رودست مي خورد يا توسط کانديداي مجلس سوء استفاده مي شود يا به آساني در دام رئيس زندان مي افتد،تماشاگر به نسبت سادگي او احساس ترحم مي کند.به دليل سادگي اش براي پيدا کردن کسي که قراراست او را از مرز رد کند،رودست مي خورد و گول گريه و زاري قلابي مادرفردي که حالا در زندان است را مي خورد.درحالي که مدارک او حاضر بوده است.مدتي هم توسط زن جاعل تلکه مي شود.وقتي هم که گذرنامه جعلي اش درست مي شود،زن دچار تحول شده و آن را آتش مي زند.علاوه بر اين رضا در برابر نگاه پيرمرد هاي مسجد که براي او نگران کننده است،صداقت نشان مي دهد و آنها را به گفتارساده اي که ازحاج رضا در بيمارستان ياد گرفته ارجاع مي دهد.تقارن اين دو رفتار باعث تأسف و دلسوزي مخاطب به رضا مي شود.رضا مارمولک در واکنش هاي خود کاملاً متأثر از کنش هاي ديگران است.مثلاً در برابر رئيس زندان گرفتاردايره بسته اي مي شود که نتيجه اش دست و پا زدن بيهوده او و پيروزي رئيس زندان است.کارهايي که انجام مي دهد نيز نتيجه تأثيري است که رفتار ديگران در او مي گذارد.تأثير چند جمله اي که حاج رضا در بيمارستان از شازده کوچولو براي او مي خواند،به علاوه نصيحت ها و تکيه کلام هايي مثل(عزيز برادر)در رفتار و گفتار رضا فوق العاده است.همه واکنش هايي که رضا مارمولک در وجه تقلبي شخصيت آخوند انجام مي دهد،بسامد تأثيري است که در بيمارستان از حاج رضا گرفته است و اين تأثير به دليل روحيه تأثيرپذيري سريع اوست.او حتي از طلبه جوان و پشيمان و از زن مطلقه هم متأثرشده است.و در شرايطي که بايد به گريز فکر کند،وقتش را صرف آنها مي کند.اين سه ويژگي معرف شخصيت رضا مارمولک فقط براي ساختن شخصيت دو چهره(دزد ـ آخوند)در پرده دوم و سوم نيست.بلکه زمينه هاي کميک را نيز مي سازد.رضا مارمولک(ترسوي زبل)و(ابله قابل ترحم)،درمحراب به جاي نمازخواندن وز وزمي کند يا بر سر منبر چرند مي گويد،اما دستش رو نمي شود،چرا که طنزموجود در آن صحنه ها مانع از کنکاش ما،درباره منطق موقعيت او مي شود و سؤالي درباره چرايي رونشدن دست رضا نمي کنيم.جنبه هاي مارمولکي!شخصيت رضا مثل غذا خوردن،راه رفتن،کتک زدن،فحش دادن،منبر رفتن و همه چيزهايي که به قول خودش ناشي از بچه درواز غار بودن اوست نيز فقط جنبه کمدي محض يافته است و دائماً به تماشاگر ياد آوري مي کند که:ديگران نمي دانند رضا مارمولک يک روحاني واقعي نيست.تکيه شديد بر تکه هاي کلامي و اطوار منحصر به فرد بازيگر اين نقش(پرستويي)دليل اضافه اي است که کم جاني شخصيت و طرح داستان را از ياد مي برد. رضا براي خروج از زندان با مشکلي برخورد نمي کند.اوحتي موفق به دزديدن کيف پسرجواني که مي خواهد با سوار کردن او از محدوده ترافيکي عبور کند هم مي شود!او براي خروج از مرز و تهيه گذرنامه نيز موانع داستاني و جدي ندارد و ماجراهاي کميک جاي آنها را گرفته اند که گاهي غير منطقي نيز جلوه مي کند.مثلاً ناتواني رضا در پيدا کردن خانه واسطه مورد نظر به دليل تعويض پلاک خانه ها و توسط شهرداري!که باعث توهم کمک شبانه او به مستمندان مي شود.يا افتادن او در گل و لجن که فقط محض خنده ايجاد شده است.ديدار او با کانديداي مجلس که جنبه سياسي و تا حدودي زائد دارد و ديدار با زنداني اي که قرار بوده او را از مرز رد کند که تأثيري در روند داستان ندارد،نتوانسته مانع جدي براي شخصيت گستاخ و زبلي مثل رضا در راه گريز او از مرز باشد.تقريباً از جايي که داستان به مراسم نيمه شعبان پيوند مي خورد و ماجراي فرعي پشيماني طلبه جوان و عشق او مطرح مي شود،حوصله تماشاگر نيز سر مي رود.طولاني شدن ماجرا باعث مي شود که نسبت به توانايي و گستاخي آغازين شخصيت رضا ترديد جدي به وجود بيايد.علاوه بر اين رضا آمادگي و توانايي قرار گرفتن در کسوت امام جماعت يک مسجد را نداشته،اما بعد از مدتي احساس مي کنيم انگار رضا بدش نيامده مدتي هم در اين لباس بماند!با رد و بدل پول بين مردم و فقرا و انجام صادقانه اعمالي که مردم از يک روحاني صادق انتظار دارند،رضا شخصيت ديگري يافته است که با آن چه از او انتظار مي رفته،مغايرت دارد.احتمالاً وجوه تماتيک فيلم باعث غلظت چنين گرايشي شده است. ماجراهاي فرعي نيز در اين ميان بيشتر به جنبه مارمولکي اين شخصيت معطوف است.واکنش هاي اروتيک در برابر زن مطلقه و جمله هاي نصفه نيمه اي که براي تنها ماندن با او در کوپه رئيس قطار مي گويد و دفاع از اين زن در برابر شوهر گردن کلفت و لاتش،جز خلق موقعيت هاي جذاب و خنده دار با ياد آوري مکرر به تماشاچي که اين رفتار از روحاني تقلبي سر مي زند،کارکرد ديگري ندارد.لايه بندي معاني و مفاهيم اين رفتار با صراحت موجودرتم فيلم،ازبين مي رود.اصولاًشخصيت کاملاًمثبت وتخت "حاج رضا"دربيمارستان باعث مي شودتکليف فيلم يکسره شود.زيراباتأثيرشديدي که بررضامارمولک مي گذارد،اعلام مي کندکه قراراست اشتباهات وسوءتفاهم هاي مردم به روحانيت رابه آنهايادآوري کند.البته رضاآگاهانه اين کار را نمي کند و همين مسئله باعث رضايت تماشاگر مي شود.اما جنبه هاي دراماتيک داستان در خلأ و دست نخورده باقي مي مانند.تأکيدهاي فراوان بر برخي تم هايي مثل وجود راه هاي رسيدن به خدا به عدد آدم ها و عدم نااميدي از خدا حتي براي يک دزد محکوم به ابد نيز ضربه هاي زيادي به موقعيتي که مي توانست درام نابي را به وجود بياورد،زده است.در اين ميان لحظه هايي که مي توانست به درام کمک بيشتري بکند نيز مغفول مانده است.مثلاً اشاره گاه و بيگاه به خلوت رضا در اوج اعتقاد مردم به او،برخورد او با يک روحاني واقعي ديگر که احتمالاً چندان مورد علاقه مردم نيست و...مي توانست ماجراهاي جديد و دراماتيک و تنش هاي متفاوتي براي شخصيت رضا ايجاد کند. تحول شخصيت رضا نيز کاملاً مورد انتظار بود و به چيزي جز آن نمي توانست ختم شود.اما توأم شدن آن با تحول عجيب زن جاعل و رئيس زندان باعث گرايش بيشتر فيلمنامه به جنبه هاي خطابي و شعاري شده است.رسيدن به لحظه آگاهي و بيداري منطق تحول همه شخصيت ها در اين فيلمنامه است،اما اين لحظه بايد بر پيشينه اي در درام متکي باشد که تماشاگر نيز آن را ببيند و درک کند.درحالي که پيشينه اين فيلمنامه بيشترمتکي برمايه هاي کمدي و تم هاي صريح بود.ازطرف ديگر لزومي به تحول همزمان شخصيتها نبود،زيرا داستان ما درباره رضا مارمولک است،نه شخصيت هاي فرعي؛چرا که تمرکز داستان بر روي تحول همزمان شخصيت ها،رويت تحول شخصيت اصلي را از بين مي برد.با اين همه چينش عناصر شخصيت،فاقد هر گونه به هم ريختگي و آشفتگي بود.داشتن خصوصيات متناقض نما غير از وجود تناقض درشخصيت است.و به همين دليل شخصيت رضا مارمولک باور پذير از کار در آمده است.چنين شخصيت هايي براي گذر از سطح و شعار بايد درون درام شکل بگيرند.هرچند داراي استواري قابل قبولي در سلسله واکنش هاست که به ندرت توي ذوق مي زند.پايان انتزاعي فيلم که براي غلبه برحدس تماشاگر چيده شده است نيز به دليل توأم شدن با سلسله تحولات شخصيت ها دچار همان آسيب تم شده است.دقيقاً مشخص نيست رضا مارمولک مردم معتقد را منتظرمي گذارد،يا توسط مأموران برده مي شود.باز گذاشتن پايان در چنين موقعيتي چندان با معني نيست و نمي توان تفاسير متعددي از آن داشت و بيشتر دچار ابهام است و شخصيت و ماجرا بلاتکليف مي مانند. منبع:فيلم نگار ش 20  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 929]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن