واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهی به آلبوم «عبور» علی قمصری و محمد معتمدیآواهایی که در سطح میمانند/ تارنوازی با چاشنی موسیقی فلامنکو
در آلبوم «عبور» حرکت در سطح انجام میگیرد و به عمق شعر اندیشیده نمیشود و باز هم بسیارند حروف صامتی که در مقام مصوت کشیده میشوند و بار عاطفی نابجا و غلوآمیزی برای برخی واژگان ایجاد میکنند.
خبرگزاری فارس-گروه موسیقی: این آلبوم تداوم پروژه «برفخوانی» علی قمصری با محمد معتمدی است که همراستا با همکاری این آهنگساز با همایون شجریان به نظر میرسد هنوز به ثباتی نه برای خود و نه برای مخاطب نرسیده است و نیز محمد معتمدی هنوز چارهای برای تقویت تحریرهای خود نیندیشیده است. چه بخواهیم چه نخواهیم، هماره سنگ محک ما امتداد آثار فاخر گذشتگان تا چاووشهای دهه 60 است که چارچوبی منسجم در ذهن مخاطب متبادر میسازد و از خواننده با تمام قابلیتهای خوانندگی تا آهنگسازهای دانا و توانا که میدانستند چه میخواهند و چه میکنند، تا نوازندگان بداهه و جواب تمام و کمال آواز. باز هم در این آلبوم، حرکت در سطح انجام میگیرد و کمتر به عمق میرود. به عمق شعر اندیشیده نمیشود و باز هم بسیار حروف صامتی که در مقام مصوت کشیده میشوند و بار عاطفی نابجا و غلوآمیزی برای برخی واژگان ایجاد میکنند. در آلبوم عبور، چیزی که از آن به عنوان خلاقیت و نوآوری از آن یاد میشود، بهره از کوارتت زهی در اکمپانیمان با ساز تار براساس رپرتوآر ایرانی و نیز ساز دیوان است که تا اینجای کار نیز در بسیاری آثار گذشته قطعاتی به مراتب پرمایهتر شنیده شده است. یکی دیگر از خلاقیتهای علی قمصری، امتناع از جواب آواز درست و کامل به خواننده است که بتواند همعرض با کلام و به گفته خود او از شعر فراتر رود. درک دو مفهوم به طور همزمان غیرممکن مینماید، مگر خط تار را جدای از خواننده شنید که نیز چنین احساسی فراتر از شعر تداعی نمیکند و شنونده باز به شنیدن مجموع اثر به طور همزمان رجوع میکند. یکی دیگر از موارد خلاقیت در این آلبوم، اجرای خردهنتهای سازی توسط خواننده است که به نظر نمیرسد در مقیاسی جهت پیشبرد جریانی بزرگ و نو در آواز موسیقی باشد. از دیگر مواردی که به عنوان خلاقیت از آن یاد شده، بهره غیرمتعارف از فیگورهای دیوان است که بیشتر تداعیکننده موسیقی استانبولی و نیز برخی تکنیکهای تار که به ویژه شنونده حرفهای را به یاد «توکههای موسیقی فلامنکو» میاندازد. چیزی که از جنبه نوآوری این آلبوم بیشتر دیده میشود، حضور تار و خواننده در مرتبهای بالاتر نسبت به اکمپانیمان هارمونیکی که در مراحل ابتدایی به سر میبرد است. هر سازی دارای قابلیتی از نظر «سونهریته» میباشد و به ویژه برای ساز تار هر چه سرعت پاساژها بیشتر میشود، سونهریته ضعیفتر میگردد که در اجرای پاساژهای قمصری مشهود است، اما جایی که تار جملات را شفاف و با طمأنینه اجرا میکند، بیشتر بر دل مینشیند. از جنبههای خوب این آلبوم میتوان به تأکید بر آواز که مبنای موسیقی باکلام ایرانی است اشاره کرد. بیشک بهترین آواز این آلبوم قطعه شماره 6 بر روی شعری از فاضل نظری است که خواننده با احساس بیشتری اثر را اجرا کرده و ارکستر نیز نسبت به بقیه قطعات بهترین آواز را پوشش داده است. برخلاف نظر آهنگساز این اثر که سعی در پیشبرد مفاهیم موازی همزمان دارد، باید گفت که ذهن انسان حتی در قطعاتی که از کنترپوئن، هارمونی و فوگ بهره میبرند، تنها لایتموتیف را دنبال کرده و تمام اکمپانیمان صرفاً برای تغلیظ و تکمیل تنها خط اصلی، تصنیف میگردد. یادداشت از علیرضا سپهوند انتهای پیام/
95/04/22 :: 00:01
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]