تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز دژ محكم خداوند رحمان و وسيله راندن شيطان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798206967




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

از شهر​ کتاب تا زیمبابوه و لندن


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
دوریس لسینگ,نوبل,آپارتاید
از شهر​ کتاب تا زیمبابوه و لندن یکشنبه ای که گذشت شهر کتاب مرکزی میزبان جلسه نوبل خوانی بود که به نویسنده فقید انگلیسی اختصاص داشت که سال پیش در​گذشت.




به همین مناسبت در این نوشتار به بررسی زندگی و آثار او پرداخته​ایم.دوریس لسینگ با نام اصلی ​دوریس می تِیلِر​ در تاریخ 22 اکتبر سال 1919 در شهر کرمانشاه ایران به دنیا آمد. پدرش آلفرد کوک تیلر، کارمند بانک و سرگرد سابق ارتش بریتانیا در جنگ جهانی اول بود و دلیل مهاجرتش به ایران، کار در ​بانک سلطنتی ایران​ بود. مادرش، امیلی مک ویگ تیلر هم سابقا پرستار بود. روزنامه گاردین این پنج کتاب را جزو بهترین کتاب های دوریس لسینگ معرفی کرده است: آواز علفزار (1950)، دفتر طلایی (1962)، شکسته (1979)، تروریست خوب (1985) و آلفرد و امیلی (2008). ترجمه بسیاری از آثار بلند و کوتاه این نویسنده در کشور ما منتشر شده است. ​ دوریس لسینگ​، نویسنده معروف بریتانیایی که سال 2007 برای یک عمر نویسندگی جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد، در 94 سالگی هفته پیش درگذشت. او پس از گذران سال های ابتدایی زندگی اش در ایران، به کشور زیمبابوه رفت و سال های رشد خود را پشت سر گذشت. او شاهد افول امپراتوری بریتانیا بود و همچنین دولت های نژادپرست در آفریقا و جنبش های کمونیستی که پس از جنگ جهانی دوم برای مدت بسیار کوتاهی به آن پیوسته بود. رمان ها و داستان های کوتاه او حقایق ثابت و بی تغییر و عرف های دائمی را به چالش می کشید. معروف ترین اثر او به نام «دفتر طلایی» که سال 1962 منتشر شد و بسیار اتوبیوگرافیک است، داستان زن مستقل و مدرنی را تعریف می کند که در آفریقا زندگی می کند و تجارب متنوع زندگی خود را در چهار دفتر می نویسد و سعی دارد در دفتر پنجم تجارب چهار دفتر قبلی را ترکیب کند تا به تصویر یکدستی از یک زندگی پیچیده دست پیدا کند. آکادمی سوئد هنگام اعطای جایزه نوبل به لسینگ، در توصیف نویسندگی او گفت: «او حماسه سرای تجارب زنانه است که با شک گرایی، شور و حرارت و قدرت بصیرت، یک تمدن از هم گسسته را در معرض موشکافی قرار داد.» لسینگ وقتی در سال 2007 به عنوان برنده جایزه نوبل معرفی شد، 87 سال داشت که همین موضوع باعث شد لقب مسن ترین برنده تاریخ نوبل ادبی به او داده شود. ​پر واستبرگ​، نویسنده و رئیس کمیته نوبل ادبیات، هنگام اعطای جایزه نوبل به این نویسنده گفت: «لسینگ همدلی نامحدودی با زندگی های عجیب و خارج از روال، از خود نشان داده و از تعصب و پیش داوری در ارتباط با هر نوع رفتار انسان ها، رها بوده است.» قصه گوی درون لسینگ در مراسم اعطای جایزه نوبل نتوانست حاضر شود و نطق پذیرش جایزه اش را ناشرش ـ که در مراسم مزبور به نمایندگی از او حاضر شده بود ـ خواند. او درباره اهمیت نویسندگی صحبت کرد و تشنگی برای کتاب را پدیده ای شگفت انگیز نامید: «همه ​ ما در اعماق وجودمان یک قصه گو داریم. این قصه پرداز همیشه همراه ماست. هنگامی که گسیخته می شویم، آسیب می بینیم یا حتی نابود می شویم، داستان های ماست که ما را از نو خلق می کند. قصه گو، رویاپرداز و افسانه ساز است.» آثار اولیه لسینگ که سال های 1950 و 1960 منتشر شد، درباره ظلم استعمارگران سفیدپوست به ساکنان سیاه پوست آفریقا بود. اولین رمان لسینگ به نام «آواز علفزار» (1950) درباره قتل یک زن سفیدپوست از سوی خدمتکار سیاه پوستش بود. بر ضد آپارتاید لسینگ که منتقد صریح اللهجه آپارتاید بود، سال 1956 از ورود به خاک آفریقای جنوبی و زیمبابوه (رودزیای سابق) محروم شد. او سال 1995 از آفریقای جنوبی ـ که آپارتاید در آن ملغا شده بود و دختر و نوه هایش در آنجا زندگی می کردند ـ دیدار کرد. در مقدمه ای که سال 1971 بر چاپ مجدد رمان «دفتر طلایی» نوشت، گفت این کتاب برای جنبش «آزادی زنان» نیست. نویسندگی لسینگ دهه 1970 تغییر جهت غیر منتظره ای داد و او به نوشتن داستان های علمی ـ تخیلی روآورد. کلبه گلی موقعی که لسینگ پنج سالش بود، همراه پدر و مادرش به مزرعه ای در جنوب زیمبابوه مهاجرت کرد. آنها در آنجا مزرعه ذرت و تنباکو داشتند. او از خانه شان در آنجا این گونه یاد کرده است: «تقریبا یک کلبه گلی که پر از کتاب بود و خیلی از آن کتاب ها را مادرم از انگلیس سفارش می داد. آن کتاب ها در پاکت های قهوه ای رنگ به دستم می رسید و مایه لذت من در سال های بچگی ام بود.» لسینگ در 13 سالگی مدرسه را رها کرد و در مشاغلی مثل پرستار بچه، راننده و اپراتور تلفن کار کرد و همزمان داستان کوتاه نیز می نوشت تا زمانی که سال 1949 به لندن برود، دو ازدواج ناموفق را پشت سر گذاشته بود و صاحب سه فرزند شده بود که یکی از آنها همراه او به انگلستان آمد. در طول چهار سال نخست اقامتش در لندن، در جنبش ضد سلاح اتمی فعالیت داشت. فرار لسینگ پس از موفقیت رمان «آواز علفزار»، رمان «بچه های خشونت» را نوشت که یک اثر سریالی پنج جلدی بود و در فاصله سال های 1952 تا 1969 منتشر شده بود. شخصیت اصلی این رمان، مارتا کوئست،​ از مزرعه فقرزده خود در آفریقا می گریزد و به شهر می رود و در شغل تایپیست مشغول به کار می شود و با این کارش هم زنانگی خود را بیدار می کند و هم جامعه ای را که ترس های نژادپرستانه آن را مثل زنگار پوسانده است. لسینگ در گفت وگویی که با آکادمی نوبل انجام داد، گفت: «وقتی رمان دفتر طلایی را نوشتم، درباره چیز هایی داشتم می نوشتم که هیچ چیز در موردشان نمی دانستم. وقتی این رمان را ده سال بعد خواندم، با خودم گفتم: «خدای من! ببین آن موقع چه حرف هایی می زدم!»


سه شنبه 01 مهر 1393 2:15    بازدید:0





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن