تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى‏آورد كه : واى برمن ، واى بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798029876




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جستاری در تکرار‌بندهای قرآنی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
جستاری در تکرار‌بندهای قرآنی
«تکراربند» قالبی زیبا از تکرار در قرآن کریم است که در آن، در مقطعی از سوره، آیه یا عبارتی به صورت منظم تکرار می شود. این نوع تکرار در کنار نقش معنایی خود، در دو بعد موسیقایی و تناسبی ارزش زیبایی‌شناختی بالایی دارد.

خبرگزاری فارس: جستاری در تکرار‌بندهای قرآنی



بخش اول چکیده «تکرار» نقش‌های بلاغی و معرفتی مهمی در قرآن کریم ایفا می‌کند. تکرارهای قرآنی را می‌توان در گونه‌های‌ لفظی، معنایی و لفظی ـ معنایی دسته‌بندی کرد. این تکرارها، گاه پیوسته و بدون فاصله‌اند و گاه در یک سوره با فاصله‌هایی منظم و گاه در دو سوره مختلف. این مقاله آیه‌‌برگردان‌هایی را پی می گیرد که با قالب‌های زیباشناختی منظمی در قرآن تکرار شده‌اند و با گزینش نام «تکراربند» برای آن درصدد است تا آن را به عنوان یک قالب ادبی زیبا، ویژه قرآن معرفی کند و جایگاهش را در میان شکل‌های مشابه ادبی بازشناسد. در تکراربندهای قرآنی، پس از آیه‌ها یا مقطعی از سوره، آیه یا عبارتی با نظمی ویژه تکرار گشته‌ و چهره سوره را همبسته و آراسته می‌سازد. این نوشتار، چند و چون این تکرارها را به همراه حکمت‌ها و نکات زیباشناختی‌ آن در هفت سوره الرحمن، مرسلات، شعراء، قمر، صافات، نمل و کهف بررسی کرده است. کلیدواژگان: فنون ادبی، تکرار، سوره الرحمن، سوره مرسلات، سوره شعراء، سوره قمر، سوره صافات، سوره نمل، سوره کهف. مقدمه تکرار یا تکریر، مصدر باب تفعیل و به معنای بازآوردن دوباره یک چیز است. 1ماده کافل و رای مشدد (کرر) بر بازگشت دلالت می‌کند و چون گوینده به لفظ یا جمله پیشین خود بازمی‌گردد، واژه تکرار در بازگفتن سخن به کار رفته است. 2 در قرآن کریم قالب‌هایی زیبا از تکرار وجود دارد که در آن پس از آیه یا آیاتی چند یا یک مقطع از سوره، آیه یا عبارتی به صورت منظم تکرار می شود. این نوع تکرار در کنار نقش معنایی و معرفتی خود، در دو بُعد موسیقایی و تناسبی، ارزش زیبایی‌شناختی بالایی دارد و چهره سوره را همبسته و آراسته می‌سازد. نگارنده برای این نوع، نام «تکراربند» را برگزیده است تا آن را به عنوان نوعی ادبی و زیبا، ویژه قرآن معرفی کند و در حد توان خود به حکمت‌ها و زیبایی‌های آن بپردازد. خاستگاه بحث تکرار، علم معانی است و آن را یکی از انواع اطناب می‌شمارند و این در صورتی است که تکرار فایده‌مند باشد. اطناب آن است که به جهت فایده‌هایی که بر آن مترتب می‌شود، بیش از معانی لفظ آورده شود.3 کسانی نیز بوده‌اند که تکرار را از ابواب بدیعی آورده‌اند. سجلماسی انواع بدیع را در ده دسته رده‌بندی می‌کند که نوع دهم آن، تکریر است و آن را به لفظی و معنوی دسته‌بندی می‌کند و انواعی مانند مشاکله و تجنیس را در آن داخل می‌سازد.4 نگاشته‌های کسانی که درباره تکرار سخن گفته‌اند، غالباً صبغه تنزیهی دارد و آنان در این وادی از ساحت قرآن کریم دفع شبهه کرده‌اند. برخی نوشته‌ها نیز وجود تکرار در قرآن را به کلی نفی کرده‌اند و اصولاً تمام کسانی که از موضوع تکرار سخن گفته‌‌اند، انگیزه و هدف اول و آخرشان بیان بلندای سبک قرآن و سازگاری تکرارها با اعجاز بیانی آن بوده است.5 عبدالله نقراط معتقد است واژه تکرار بار منفی دارد و آنچه در قرآن وجود دارد تکرار نیست، بلکه «تصریف قول» است. او پیشنهاد می‌کند اصطلاح «تصریف قول» را به جای «تکرار» به کار بریم. خداوند متعال نیز از واژه تکریر یا تردید استفاده نکرده، بلکه فرموده است6: «وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُوا وَمَا یَزِیدُهُمْ إِلا نُفُورًا».7 اصطلاح تکرار و تصریف قول هریک جایگاه خود را دارد و وجوه مشترک و حوزه افتراقی میان آن دو وجود دارد. تصریف قول، اصطلاحی قرآنی و ناظر به بیان یک اندیشه و محتوا در قالب‌های گوناگون است؛ بنابراین، شاید موردی را که عین لفظ بازگو شود دربر نگیرد. زمانی که از دریچه ادبیات به تکرارهای قرآن می‌نگریم ناچار از کاربرد اصطلاح تکرار هستیم. با آنچه یاد خواهد شد شاید تا حدودی روشن شود که تکرار چهره‌ای مثبت دارد نه منفی و بیان زیبایی‌ها و کارکردهای تکرار، می‌تواند دید منفی درباره آن را برطرف ‌سازد. بی گمان هر تکراری که در قرآن کریم صورت گرفته باشد بجا و زیباست و عنایت ویژه ای به آنچه تکرار شده وجود داشته است. بر ماست که در حد توان در پی درک حکمت این تکرارها باشیم و پذیرفتن حسن تعبّدی آن ما را کفایت نکند. نگاشته های قرآنی و بلاغی با توجه به مجال وذوق نگارندگان به پاره‌ای از این نکات پرداخته اند و دانشمندان مسلمان با کاوش در رمز و راز تکرارهای قرآن از حریم تابناک آن در مقابل خدشه‌آفرینان دفاع کرده و نمونه هایی از اعجاز آن را آشکار ساخته اند. 8نیز آثاری که درباره متشابهات لفظی قرآن سامان یافته‌اند، به بیان حکمت این تکرارها و توجیه تغییرات صورت گرفته در آنها پرداخته‌اند، مانند: درّه التنزیلِ خطیب اسکافی، اسرار التّکرار (البرهان فی توجیه متشابه القرآن) کرمانی و ملاک التأویل از ابوجعفر زبیر. نگارنده به اثری مستقل درباره این موضوع، دست نیافت. تنها در برخی تفاسیر و شماری از کتاب‌های ادبی و قرآنی مطالبی در حکمت این تکرارها یافت گردید. کارکردهای تکرار تکرار، در ادب و هنر و در آموزش و تربیت فایده‌ها و کارکردهای گوناگونی دارد که به اختصار اشاره می‌شود: الف. کارکردهای روان‌شناختی و تربیتی میان تکرار و طبیعت نفس انسانی رابطه‌هایی وجود دارد و تکرار زیاد به جریانی فکری و عاطفی تبدیل می‌شود و در فرد و جامعه اثر می‌گذارد. موارد زیر را می‌توان از کارکردهای روان‌شناختی و تربیتی تکرار دانست: ـ تکرار با قانون تداعی معانی پیوند دارد و هرچه گذر خاطره‌ها در ذهن بیشتر باشد یادآوری آن آسان‌تر خواهد بود. ـ تکرار یکی از ابزارهای تثبیت دانسته‌ها در ذهن است. بر پایه یافته‌های روان‌شناسی تکرار با فاصله بهتر از تکراری است که پشت سر هم باشد. بسیاری از دانسته هایی که در ذهن داریم، بدان علت در خاطر ما مانده اند که چندین بار آنها را شنیده ایم یا با گونه هایی دیگر از فراگیری برای ما تکرار شده‌اند. همین طور بسیاری از کارها بر اثر تکرار برای ما به صورت عادت درآمده و در آنها مهارت پیدا کرده ایم. بسیاری از ویژگی‌های ما بر اثر گذشت زمان و تکرار برای ما ملکه شده‌اند. نیز تکرار دیدارها سبب انس و خو گرفتن به اشیا و اشخاص پیرامون ما شده است. ـ پدیده تکرار الفاظ که بر زبان جاری می‌شود، بیانگر حالت‌های مختلف درونی انسان است. در برخی حالات، طبیعت انسان به تکرار سخن گرایش دارد؛ مانند حالت ترس، هنگام عذر‌خواهی، هنگام پشیمانی یا رد اتهام از خود و آنجا که انسان در مقام مدح یا ملاطفت و دلجویی باشد.9 ب. کارکردهای بلاغی تکرار بیهوده و بیجا، به شیوایی سخن گزند می رساند. ازاین‌رو، تکرار باید در مواردی صورت گیرد که بر آن، فوایدی مترتب باشد. دانشمندان علوم بلاغت، فایده هایی برای تکرار برشمرده اند که از آن جمله است: 1. تقریر یا تأکید یعنی پابرجاساختن و پایدار کردن کلام در ذهن شنونده: زبان‌شناسان عرب از گذشته و حال بر این مسئله اتفاق نظر دارند که مهم‌ترین غرض تکرار همان تأکید است؛ زیرا مطلبی که تکرار می‌شود اگر نوشتاری باشد، تصویر دیداری و اگر گفتاری باشد، پژواک شنیداری آن در ذهن نقش می‌بندد و مدت طولانی‌تری در مغز می‌ماند؛ 102. ستایش و بزرگداشت؛ 3. بیم دادن و هراسناک نمایاندن امری؛ 4. سرزنش و نفرین؛ 5. یادآوری بخش نخست سخن، زمانی که کلام طولانی شود. 11 ج. کارکرد هنری تکرار در هنر، آوردن عناصری همانند در مواضع گوناگون یک کار هنری است.12 تکرار را باید یکی از مختصات سبک ادبی قلمداد کرد که در سبک مذهبی هم فراوان است. انواع تکرار، چه در شعر قدیم و چه در شعر نو، دیده می شود. 13تکرار در مفهوم گسترده خود پدیدآورنده بیشتر آرایه‌های لفظی است و قانون بنیادی موسیقی را تشکیل می‌دهد. 14به دلیل اهمیتی که تکرار در ضرباهنگ دارد برخی آن را قسیم قوانین آن به حساب آورده‌اند که بیشتر قوانین موسیقی به آن بازمی‌گردد. 15 بر پایه آنچه تاکنون گفتیم، هنگامی که در آیه ها و سوره ها، کنار هم یا با فواصل مشخص، تکرار صورت می پذیرد، افزون بر نکات بلاغی، به کلام نیز زیبایی می بخشد. گونه های تکرار در قرآن در یک تقسیم کلی تکرارهای موجود در قرآن را می توان به سه نوع تقسیم کرد: 1. تکرار معنایی: در این نوع، موضوعات و مفاهیم تکرار می‌شوند و عبارت‌های بیانگر آنها متناسب با سیاق سخن شکلی ویژه و متفاوت با یکدیگر دارند، مانند بازگو شدن چندباره داستان‌هایی چون داستان موسی، فرعون و بنی اسرائیل، یادآوری توحید و اسما و صفات ذات باری و شمارش نشانه ها و نعمت‌های او، پرداختن به معاد از زوایای گوناگون، و دعوت‌های مکرر به تقوای الهی. 2. تکرار لفظی: در این نوع، فقط لفظ تکرار می‌شود، اما معنایی جدید طرح می‌گردد. این نوع درواقع تکرارنماست؛ مانند آیه «وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ».16 این آیه دوبار در آغاز سوره انشقاق آمده است، لیک مورد نخست مربوط به آسمان و مورد دوم مربوط به زمین است. برخی «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم» آغاز هر سوره را دارای مضمونی نو و متفاوت با بسمله های دیگر سوره ها می دانند.17 3. تکرار لفظی و معنایی: در این نوع، الفاظ با حفظ معنای خود تکرار می گردند، مانند «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا* إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا».18 در این آیه برای تأکید و تثبیت این مطلب که در پی هر سختی آسانی است و برای آرامش‌بخشی بیشتر، تکرار صورت گرفته است. برخی آیه دوم را سخن جدیدی (استینافی) می شمرند که نتیجه‌اش این می شود که با هر سختی، دو آسانی است.19 از زاویه‌ای دیگر تکرارها سه گونه است: 1. تکرار پیوسته و بدون فاصله: در این نوع، میان واژه یا عبارات تکرار شده در قرآن، مطلب دیگری فاصله نیفتاده است. در اینجا به طور معمول هر عبارت دو بار تکرار شده است، مانند «کَلا سَیَعْلَمُونَ* ثُمَّ کَلا سَیَعْلَمُونَ»،20 «أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى* ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى».21 در نمونه نخست، در مقام تهدید و انذار، برای أثرگذاری بیشتر آن بر مخاطب، و در مورد دوم در مقام نفرین تکرار صورت گرفته است. وجود ثم بر آن دلالت می‌کند که این تهدید یا نفرین در مورد دوم، رساتر و سخت‌تر از مورد نخست است. 22 2. تکرار ناپیوسته و با فاصله نزدیک: این نوع، به صورت منظم و مرتبط در یک سوره واقع شده است، مانند تکرار «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»23 در سوره الرحمن. 3. تکرار ناپیوسته و با فاصله دور: در این قسم، از باب بازگفتن موضوعات و مفاهیم، آیات و عباراتی در سوره‌های مختلف تکرار شده است. در زبان‌شناسی انواع سه گانه‌ای برای تکرار یاد می‌شود که عبارت‌اند از 1. تکرار آوایی؛ 2. تکرار واژگانی که شامل سه بخش است: تکرار در سطح واژه، تکرار در سطح گروه، و تکرار در سطح جمله؛ 3. تکرار نحوی. 24 تکرار جمله امری ظریف‌تر و هنری تر از تکرار واژه است و فضای مکانی و زمانی بیشتری اشغال می‌کند. به همین سبب از سویی کاربرد نابجای آن به فصاحت سخن آسیب می‌رساند و از سوی دیگر استفاده دقیق آن تأثیر زیباشناختی عمیق‌تری به جای می‌گذارد. تکراربندهای قرآنی و قالب‌های مشابه آن ازجمله کاربردهای هنری تکرار، قالب‌هایی از شعر مانند ترجیع بند و ترکیب‌بنداست. ترجیع‌بند شعری است شامل چند بند هم‌وزن اما با قافیه‌های گوناگون که در پایان هر بند (هر بخش از شعر که از بخش‌های دیگر جدا شده است) بیتی ثابت و واحد که به آن برگردان می‌گویند با قافیه‌ای مستقل می‌آید و این بیت یگانه پس از هر بند آورده می‌شود. در ترجیع‌بند، بیت آخر هر خانه با بیت ترجیع از نظر معنا مناسبت دارد. از مشهورترین ترجیع‌بندهای فارسی، ترجیع سعدی با این برگردان است: بنشینم و صبر پیش گیرم                 دنباله کار خویش گیرم و نیز ترجیع‌بند هاتف اصفهانی با این برگردان: که یکی هست و هیچ نیست جز او                    وحده لا اله الّا هو تقریباً تمام ترانه‌های عامیانه و ترانه‌های مرسوم در قالب ترجیع‌بند، یا دست‌کم با استفاده از بیت برگردان گفته شده‌اند.25 ترکیب‌بند از لحاظ ساختار شعری مانند ترجیع‌بند است و تنها تفاوت آن این است که برعکس ترجیع‌بند که بیت مفرد در آن تغییر نمی‌کند، در ترکیب‌بند بیتِ تکرار شده در بین قطعه‌های شعر با یکدیگر متفاوت است. از مشهورترین ترکیب‌بندهای فارسی ترکیب‌بند وحشی بافقی با این مطلع است: دوستان شرح پریشانی من گوش کنید                                داستان غم پنهانی من گوش کنید و نیز ترکیب‌بند محتشم کاشانی با این مطلع: باز این چه شورش است که در خلق عالم است                   باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است.26 شمار ابیات هر بند در حدود یک غزل، بین هفت تا ده بیت و شمار بندها از سه تا بیست‌و‌دو بند متفاوت است و در آثار متأخران به نسبت، طولانی ‎تر از آثار متقدمان است.27 «تکراربند» در قرآن کریم نیز قالبی زیبا از این نوع تکرارهاست که شبیه ترجیع‌بند است؛ به این معنا که آیه برگردان در آن ثابت است، ولی تفاوت‌های عمده‌ای با آن دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از: 1. ترجیع‌بند گونه‌ای شعر است، اما پر واضح است که قرآن کریم در اوزان شعری نمی‌گنجد و سبک منحصر به فردی دارد.28 2. در ترجیع‌بند، قافیه‌های هر بند متفاوت با بند دیگر است، اما مقطع‌ها، در تکراربندهای قرآنی گونه‌گون است. در برخی سوره‌ها مانند سوره الرحمن و قمر فاصله‌های قبل و بعد آیات برگردان یکسان است و در نمونه‌هایی مانند سوره مرسلات نیز فاصله‌های مقطع‌های قبل و بعد آیات آن متفاوت است. 3. در برخی سوره‌ها مانند شعراء آیه تکرار شده، پس هر مقطع تکرار و با فاصله‌ای نسبتاً طولانی تکرار شده است، لیک در برخی دیگر مانند الرحمن آیه برگردان پس از یک و گاه دو آیه است. اما در ترجیع‌بندها بیت برگردان پس از هر قطعه شعر است که شمار ابیات آن دست‌کم هفت بیت است. به‌جز قالب ترجیع‌بند، ممکن است در یک شعر مصراع یا جملاتی به تناوب تکرار شود. سید مرتضی در توضیح وجه تکرار در سوره الرحمن اشعاری نقل می کند که در آن مصرع‌ها و عباراتی تکرار شده است.29 از آن جمله است این قطعه از شعر مهلهل بن ربیعه در رثای برادرش کلیب: على أن لیس عِدْلاً من کُلیبٍ                            إذا طُرِدَ الیتیمُ عن الجَزُورِ على أن لیس عدلاً من کلیبٍ                            إذا ما ضیمَ جیرانُ المُجیرِ على أن لیس عدلاً من کلیبٍ                            إذا رَجَف العِضاهُ من الدّبُورِ على أن لیس عدلاً من کلیبٍ                            إذا خرَجتْ مُخَبّأهُ الخُدورِ30 تکراربندهای قرآنی با این گونه اشعار نیز متفاوت است. در سوره الرحمن که ممکن است شبیه این اشعار فرض شود، اداتی نیست که «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» را از نظر لفظی با پیش از خود پیوند دهد، اما در این سروده ها از نظر لفظی پیوندی وجود دارد و روشن است که در هر مورد، مصراع تکراری متعلق به امر جداگانه ای است که از تفاوت ظرف و مانند آن فهمیده می شود. بررسی تکراربندهای قرآن کریم آیه‌هایی که در قالب زیباشناختی نظامداری تکرار شده‌اند، در قرآن کریم پُرشمارند. این آیات در هفت سوره الرحمن، مرسلات، شعراء، قمر، صافات، نمل و کهف آمده‌اند. ترتیب یاد شده بر اساس شمار آیه برگردان شده است که از 31 مورد در سوره الرحمن تا سه مورد در سوره کهف می‌رسد که در ادامه تفصیل و تحلیل آنها گزارش می‌شود: نمونه اول: سوره الرحمن در سوره مبارکه الرحمن که عروس قرآن نام گرفته، کریمه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَان» سی‌ویک بار تکرار شده است. این سوره سه بخش دارد: بخش نخست، از آیه یک تا سی ادامه دارد، و در آن به آفرینش انس و جن، آسمان، زمین، خشکی، دریا و نظام حاکم بر آنها اشاره شده  است که سبب بهره مندی دو گروه جن و انس در زندگی می شود. سوره از آیه بیست‌وپنج تا سی درباره فنای عالم و بقای ذات سرمدی، و نیز نیاز پیوسته موجودات به اوست. آیه کریمه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» از آیه سیزده به بعد هشت‌بار در این مقطع تکرار می‌شود. بخش دوم سوره از آیه 31 تا 45 می‌باشد. در این بخش، ناتوانی جن و انس از گریختن از کرانه های آسمان‌ها و زمین و آتشباران‌ شدنشان بیان شده است (که شاید تهدیدی باشد که در قیامت نمی توانید از حساب الهی بگریزید) و نیز به قیامت و وقایع و عذاب‌های آن اشاره شده است. در این مقطع آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» هفت‌بار تکرار شده است. بخش سوم از آیه 46 شروع می‌شود و تا پایان سوره، یعنی آیه 78 ادامه دارد و درباره نعمت‌های بهشتی است. سوره با آیه کریمه «تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَالإکْرَامِ» پایان می پذیرد. «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» در این بخش شانزده بار تکرار می‌شود. این بخش را نیز می‌توان دو قسمت کرد که در هریک، هشت بار آیه کریمه آمده است. نیمه نخست با «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَان»  آغاز می‌شود و درباره دو باغی است که برای خداترسان مهیا شده است. نیمه دوم از آیه 62 با «وَمِن دُونهِِمَا جَنَّتَان»  شروع می‌شود و درباره دو باغ دیگری است که پایین‌تر از آن دو باغ است. عالمان نوعاً تکرار این آیه کریمه را از باب تأکید نمی دانند که بازگشت تمام موارد به یک امر باشد؛ زیرا تأکید بیش از سه بار واقع نمی شود.31 بلکه خطاب آن، در هر مورد به امری تعلق می‌گیرد و خداوند سبحان پس از آنکه فصلی از فصول نعمت‌های خویش را برمی شمرد‌ ـ که سزاوار شکرگزاری استـ جن و انس را مخاطب قرار می‌دهد و بر آن نعمت از آنان اقرار می‌گیرد و از تکذیبش برحذر می دارد و بر این تکذیب توبیخ می کند. سید مرتضی در این باره کلامی دارد که بسیاری از مفسران در توضیح تکرار این سوره از آن بهره برده اند. به نظر او تکرار در سوره الرحمن از آن جهت نیکوست که بر نعمت‌های گوناگونِ شمارش شده، اقرارگرفته می شود. پس هرگاه خداوند نعمتی را که عطا کرده یاد می‌کند، بر آن اعتراف می‌گیرد و بر تکذیبش توبیخ می‌کند؛ چنان‌که شخصی به دیگری بگوید: آیا به تو نیکی نکردم که اموال بخشیدمت؟ آیا به تو نیکی نکردم که از ناخوشایندها رهایی ات دادم؟ آیا به تو نیکی نکردم که درباره ات چنین و چنان انجام دادم؟ پس در اینجا تکرار نیکو می شود؛ زیرا آنچه بر آن اقرار گرفته می شود گوناگون است. این کار در کلام و سروده های عرب بسیار است.32 در اینجا این اشکال پدید می آید که آیه تکرار شده، همیشه پس از نعمت‌ها قرار نگرفته است، بلکه برخی از آنها نقمت‌اند؛ مانند «سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلاَن »33، «هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ* یَطُوفُونَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ».34 بسیاری از دانشمندان و مفسّران ازجمله سید مرتضی، این‌گونه پاسخ می دهند که گرچه عقاب کردن نقمت است، یادآوری و توصیفش و بیم دادن آن، از بزرگ‌ترین الطاف و نعمت‌های الهی بر مکلف است؛ زیرا او را از گناه کردن باز می دارد که عذاب الهی را در پی دارد و بر انجام دادن نیکی برمی انگیزد که سبب پاداش عظیم اخروی است؛ پس خداوند متعال بعد از ذکر جهنم و عذاب آن با تکرار «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» به نعمتی که توصیف کرده و انذاری که داده است، اشاره می‌کند.35 به نظر ما گرچه در جای خود درست است که تهدید و انذار نعمتی بر مکلف است و به او پیش از دچار شدن به عذاب هشدار می دهد، اما این پاسخ را نمی توان برداشتی از سوره دانست و آن را به ظاهر آیات مستند کرد؛ زیرا بر پایه مبنایی که تکرار را ناظر به نعمت پیشین می‌داند، ظاهر سخن اقتضا می‌کند که خود آنچه آمده است باید نعمت باشد نه یاد کردنشان. ظاهر این آیات هیچ گونه دلالتی ندارد که مقصود از «آلاء» یادکردن این عذاب‌ها و انذارهاست و نفس بیان آنها به عنوان نعمت منظور بوده است. علامه طباطبایی  در توضیح شمارش سختی‌های قیامت و کیفرهای مجرمان در ردیف نعمت‌های الهی، بیانی بهتر دارد که بر اساس آن، اشکال یادشده پدید نمی آید. وی نفس آن عذاب‌ها را به عنوان قانونی حکیمانه نعمت می داند، نه یادکردشان را در قرآن. علامه می نویسد: خطاب در آیه تمام جن و انس را شامل می شود و برخورد با بدکاران و کژروان بر طبق آنچه شقاوت و اعمال زشتشان اقتضا می کند، از لوازم مصلحت نظام حاکم و جاری بر تمام جهان است. بنابراین، کیفر دادن مجرمان در قیاس به عموم افراد جامعه نعمت است، گرچه درباره گروه مجرمان نقمت باشد. نظیر این مطلب را در آداب و قوانین اجتماعی می توانیم ببینیم. سخت گیری بر تبهکاران و ستمگران و همین‌گونه پاداش دادن و ستایش نکوکاران، سبب قوام و بقای جامعه می شود.36 از دیدگاه نگارنده، بهتر آن است که بر پایه توضیح ذیل، از ابتدا مطلب را به‌گونه‌ای دیگر تقریر کنیم: 1. دلیل انکار نعمت دو چیز است: نشناختن آن نعمت و نا‌آگاهی از آن یا کفران و ناسپاسی. این سوره در پی درمان هر دو ریشه است. برای برطرف ساختن سبب نخست لطف و نعمت‌های خداوند را شماره می‌کند تا جنیان و انسیان به آن توجه یابند و برای رویارویی با سبب دوم، مجازات‌هایی را بازمی‌گوید که برای تکذیب‌کنندگان نعمت‌های الهی فراهم شده است. 2. در قرآن، لطف و قهر و بیم و امید توأم است و پیامبران مبشّر و منذر بوده اند و یادکرد این دو با هم تناسب دارد. در این سوره، صبغه غالب با نعمت‌ها و مظاهر لطف خداوند رحمان است، اما از بیان کیفر تبهکاران نیز فروگذار نشده است. 3. آنجا که بیان نعمت باشد، جنبه ترغیب و تشویق بر از سوی خدا دانستن تمامی نعمت‌ها و نیز سپاس به درگاه او رخ می نماید و آنجا که نقمت باشد، بُعد بیم دادن و برحذر داشتن از انکار و تکذیب نعمت‌های بیکران آن خالق مهربان هویداتر می گردد. 4. آلاء جنبه عمومی و کلی دارد و آیه کریمه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» انسان را فرا می‌خواند که نعمت‌های فراوان هستی را از سوی آن هستی‌بخش مطلق بداند و هیچ‌یک را انکار نکند. بنابراین، لازم نیست این آیه حتماً ناظر به نعمتی باشد که پیش از آن یاد شده است. 5. گونه ای از تأکید نمی تواند بیش از سه بار تکرار شود که به هم پیوسته و بدون فاصله هیچ سخنی دیگر باشد، اما در این شیوه، هر اندازه سخن اقتضا کند، عبارت‌های فاصله شده، زمینه تکرار را فراهم می سازد. بنابراین، یادکرد نعمت یا نقمت زمینه ساز تکرار است؛ نعمت از راه سنخیت و نقمت از راه ضدیت، و ضرورتی ندارد که هر تکرار ناظر به سخن پیشین باشد تا لازم آید هم سنخ باشند. آنچه تاکنون گفتیم بر پایه نظر مشهور است که آلاء را به معنای نعمت‌ها می‌دانند. میان لغت‌دانان و عموم مفسران بر این معنا اتفاق نظر و اجماع وجود دارد، اما عبدالحمید فراهی این معنا را نمی‌پذیرد و آن را برخلاف قرآن و لغت عرب می‌داند. او می‌نویسد: اجماع وجود دارد که معنای آلاء نعمت‌هاست، لیک قرآن و اشعار عرب این معنا را برنمی‌تابد. معنای آلاء به حسب ظاهر کارهای شگفت است که در زبان فارسی به آن کرشمه می‌گویند.37 دلیل آنان که گمان برده‌اند آلاء به معنای نعمت است، آن است که بیشتر کارهای خداوند را رحمت تشکیل می‌دهد. آنچه مفسران و لغت‌دانان را بر این معنا واداشته، روایتی از ابن عباس است، لیک باید توجه داشت که پیشینیان در خصوص سؤال و با توجه به مورد سؤال پاسخ می‌گفته‌اند.38 او برای دیدگاه خود که آلاء به معنای کارهای شگفت است، به هشت بیت از اشعار عرب و آیات کریمه قرآن استشهاد می‌کند.39 از جمله قرآن کریم در سوره نجم پس از بیان هلاک اقوامی می‌‌فرماید: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکَ تَتَمَارَی* هَذَا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الأولَی».40 در سوره الرحمن نیز این آیه پس از ذکر قیامت و عذاب‌های الهی آورده شده است.41 بنابراین، واژه «آلاء» در نزد فراهی در اصل به معنای شگفتی‌های لطف و قدرت الهی بوده و نعمت یکی از وجوه معنایی آن است. به گفته محقق کتاب فراهی، تحقیق و تفسیر دقیق وی از کلمه «آلاء» باب جدیدی در بررسی واژگان قرآنی گشوده است و اگر در کتاب مفردات القرآن وی جز همین واژه بررسی نشده بود برای برجستگی و ارزش آن کفایت می‌کرد.42 این دیدگاه از پشتوانه ادبی و قرآنی لازم برخوردار است و اشعار مورد استشهاد فراهی آن را تأیید می‌کند. نبود ترادف میان واژگان قرآنی نیز گواه برآن است که این واژه باید با نعمت تفاوت‌هایی داشته باشد. سیاق آیات سوره الرحمن و آیه سوره نجم که «آلاء» را هم در اشاره به مظاهر لطف و هم در اشاره به مظاهر قهر الهی به کار برده، گویای آن است که این واژه فراتر از نعمت است و امتیاز این دیدگاه آن خواهد بود که به توجیه آیات مربوط قهر و قدرت الهی نیازی نیست و آنها نیز به طور مستقیم مصداق آلاء قرار می‌گیرند. کوتاه‌سخن در آنچه گذشت آنکه سوره الرحمن، انسان و جن را مخاطب قرار داده، آنان را به تأمل در نعمت‌های بیکران الهی فرا می خواند و در جهت یاری دادن در این راه، نمونه هایی از آنها را برمی شمرد و برای کیفر تکذیب و گناه، شمه ای از عذاب و برای پاداش پیروی از حق، جلوه هایی از بهشت را بیان می‌کند. قرآن کریم در این روش با بیان‌های گوناگون و ذکر نمونه های بسیار و چندباره گفتن، پیامش را در اعماق دل‌ها می نشاند و با هر بار بازگو کردن، جان‌ها را تکانی دوباره می دهد. از سوی دیگر، این اسلوب آرایه‌ای ادبی و زیباساز در سخن است، که وجود آیه برگردان همچون رشته‌ای است که دانه‌های تسبیح را در امتداد یکدیگر پیوند داده و مرتب کرده است. بنابراین، ارزش زیبایی‌شناختی این‌گونه تکرارها در دو قالب محتوایی و لفظی آشکار می شود. برای درک بهتر زیبایی تکرار در سوره الرحمن می‌توان آن را مانند مطالب به صورت دو ستونه نوشت که در یک ستون آن، آیات پیش از «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» و در ستون دیگر این آیه کریمه قرار داشته باشد. پی نوشت ها: 1. ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج5، ص135ـ136. 2. سید خضر، التکرار الاسلوبی، ص10. 3. ر.ک: سعدالدین تفتازانی، شرح المختصر، ج1، ص282؛ احمد مطلوب، معجم المصطلحات البلاغیه، ص139 و 410. 4. ر.ک: سجلماسی، المنزع البدیع فی تجنیس اسالیب البدیع، ص476 به بعد. 5. عبدالله محمد جیوسی، التعبیر القرآنی و الدلاله النفسیه، ص360. 6. اسراء(17)، 41: و به‌راستی، ما در این قرآن [حقایق را] گونه گون بیان کردیم، تا پند گیرند ولی  آنان را جز نفرت نمی افزاید. 7. عبدالله محمد نقراط، بلاغه تصریف القول فی القرآن الکریم، ج1،ص51؛ نیز ر.ک: همان، ص28ـ34 و51. 8. ازجمله ر.ک: بدرالدین زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج3، ص8 ـ33؛ جلال الدین سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ج2، ص105ـ113؛ محمدهادی معرفت، التّمهید فی علوم القرآن، ج5، ص98ـ105؛ محمد علوی مقدم، در قلمرو بلاغت، مقاله سرّ بلاغی تکرار در آیات قرآنی، ص1ـ30. 9. ر.ک: عبدالله محمد جیوسی، التعبیر القرآنی و الدلاله النفسیه، ص364ـ368؛ سید خضر، التکرار الاسلوبی، ص59ـ67. 10. سید خضر، همان، ص15ـ18 و 55ـ59. 11. ر.ک: ابن حجه حموی، خزانه الادب، ج1، ص357ـ358؛ ابن ابی الاصبع، تحریر التحبیر، ص375ـ376؛ سیداحمد هاشمی، جواهر البلاغه، ص198ـ199؛ احمد مطلوب، معجم المصطلحات البلاغیه، ص140؛ سید خضر، همان، ص75ـ97؛ میرزاحبیب اللَّه خویی، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج1، ص175. 12. مجدی وهبه و کامل مهندس، معجم المصطلحات العربیه فی اللغه و الادب، ص117ـ118. 13. سیروس شمیسا، نگاهى تازه به بدیع، ص63؛ رز غریب، نقد بر مبنای زیبایی‌شناسی و تأثیر آن در نقد عربی، ص35. 14. طالب زوبعی و ناصر حلاوی، البیان والبدیع، ص144. 15. حسناوی، الفاصله فی القرآن، ص259. ر.ک: عزالدین اسماعیل، الاسس الجمالیه فی النقد العربی، ص101ـ102. 16 انشقاق(84)، 2 و5: و تسلیم پروردگارش شود و سزد که چنین باشد. 17. ر.ک: برهان‌الدین بقاعی، نظم الدّرر فی تناسب الآیات و السّور، ج 1، ص11ـ 12؛ امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص3. 18. شرح(94)، 5ـ6: پس با دشواری، آسانی است. همانا، با دشواری، آسانی است . 19. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص390. 20. نبأ(78)، 4ـ 5: نه چنان است، به زودی خواهند دانست. باز هم نه چنان است، بزودی خواهند دانست. 21. قیامت(75)، 34ـ35: وای بر تو! پس وای بر تو! بازهم وای بر تو! وای بر تو! 22. ر.ک: زمخشری، کشاف، ج4، ص684 و792. 23. پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را منکرید؟ 24. ر.ک: صفوی، از زبان‌شناسی به ادبیات، ج1، ص168ـ225. 25. حسن انوشه، فرهنگنامه ادبی فارسی، ج2، ص351ـ352 26. همان، ص353. 27. زین‎العابدین مؤتمن، تحول شعر فارسی، ص25ـ26. 28. ر.ک: معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج5، ص 119ـ126. قرآن نسبت شاعر بودن را از پیامبر اکرم(ص) نفی کرده(یس: 69) و مقصود آن است که مطالب و معارف قرآن همه بر اساس حقایق و واقعیت‌هاست و مانند شعر بافتنی و از سر احساس نیست. 29. ر.ک: شریف مرتضى، امالی المرتضی، ج1، ص123ـ126. 30. مصراع تکراری به این مضمون است که: «همام همتای کلیب نیست آن گاه که». 31. بدرالدین زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج3، ص18. 32. ر.ک: شریف مرتضى، همان. 33. الرحمن(55)، 31: «سنفرغ لکم» عبارت تهدیدآمیزی است به این مضمون که ای جنّ و انس به‌زودی به حساب شما خواهیم  رسید. 34. الرحمن(55)، 43ـ44: این است همان جهنمی که تبهکاران آن را دروغ می خواندند. میان آتش  و میان آب جوشان سرگردان باشند. 35. شریف مرتضى، همان، ص127. 36. سیدمحمدحسین طباطیایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص99. 37. کرشمه واژه‌ای است که خود فراهی در متن عربی کتاب به کار برده است. او در تعلیقات تفسیری خود آلاء ربک در آیه 55 نجم را به «کرشمه ایزدی» ترجمه کرده است. استاد عبدالله عمادی نیز در شرح نظر فراهی مقاله‌ای با عنوان کرشمه قدرت در مجموعه مقالات قرآنی منتشر ساخته است. بدرالدین اصلاحی نیز در این زمینه مقاله‌ای دارد. ر.ک: مفردات القرآن، ص26. 38. عبدالحمید فراهی، مفردات القرآن، ص125ـ127. 39. ازجمله اشعار مورد استشهاد وی این بیت مهلهل در رثای برادرش کلیب است: الحزمُ والعزمُ کانا من طبائِعه                           ما کلُّ آلائِه یا قومِ أُحصیها (پابرجا و مصمم بودن از خصلت‌های او بود. ای قوم من تمامی ویژگی‌های نیک او را نمی توانم شماره کنم.) نیز اجدع همدانی سروده است: رضیتُ آلاءَ الکُمَیتِ فمَن یبِع                            فرساً فلیسَ جوادُنا بمُباعِ (خصلت‌های زیبای اسب کهر را پسندیدم. هرکس فروشنده اسب خود باشد، اسب ما فروشی نیست.) همان‌گونه که در این دو بیت مشهود است آلاء به معنای نعمت نیامده است، بلکه بر صفاتی مانند مصمم بودن اطلاق شده است. جوهری آلاء را در بیت اخیر خصلت‌های زیبا معنا کرده است (صحاح اللغه، ماده بیع). 40. نجم(53)، 55ـ 56: پس به کدام یک از نعمت‌هاى پروردگارت تردید روا مى دارى؟ این (پیامبر نیز) بیم دهنده اى ازجمله بیم دهندگان نخستین است. 41. ر. ک: فراهی، همان، ص68ـ 71 و 127 – 133. 42. همان، ص71. منابع ابن ابی الاصبع مصری، بدیع القرآن، ترجمه: سیدعلی میرلوحی، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1368. ابن عاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، 1420ق. ابن عطیه اندلسى، عبدالحق بن غالب ، المحرر الوجیز فى تفسیر الکتاب العزیز، بیروت، دار الکتب العلمیه ، 1422ق. ابن منظور مصری، جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، 1405ق. ابوالفتوح، محمدحسین، اسلوب التوکید فى القرآن الکریم، مکتبه لبنان، 1995م. اسماعیل، عزالدین، الاُسُس الجمالیه فی النقد العربی، قاهره، دار الفکر العربی، 1421ق. انوشه، حسن، فرهنگنامه ادبی فارسی، جلد2، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1376. باقری، مهری، مقدمات زبان‌شناسی، ویرایش جدید، تهران، نشر قطره، 1378. بستانی، محمود، التفسیر البنایی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1422ق. تفتازانی، سعدالدین، شرح المختصر علی تلخیص المفتاح، با حواشی عبدالمتعال صعیدی، قم، مکبته کتبی نجفی، بی‌تا. جیوسی، عبدالله محمد، التعبیر القرآنی و الدلاله النفسیه، چ دوم، دمشق، دار الغوثانی للدراسات القرآنیه،1427ق. حسناوی، محمدحسن، الفاصله فی القرآن، چ دوم، بیروت، المکتب الاسلامی ـ عمان، دار عمار، 1406ق. حموی، ابن حجه، خزانه الأدب و غایه الإرب، صیدا ـ بیروت، المکتبه العصریه، 1426ق. خضر، سید، التکرار الاسلوبی فی اللغه العربیه، قاهره، دار الوفاء ـ جامعه المنصوره، 1424ق. خمینی، روح‌الله، تفسیر سوره حمد، چ ششم، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1381. خوئی، میرزا حبیب‌الله، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، چ چهارم، تهران، مکتبه الاسلامیه، بی‌تا. زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا. زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، قم، نشر البلاغه، 1413ق. زوبعی، طالب و حلاوی، ناصر، البیان و البدیع، بیروت، دار النهضه العربیه، 1996م. سجلماسی، ابومحمد قاسم، المنزع البدیع فی تجنیس اسالیب البدیع، تحقیق: علال غازی، رباط، مغرب، مکتبه المعارف، 1401ق. سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان فی علوم القرآن، تحقیق: فوّاز احمد زمرلی، چ دوم، بیروت، دار الکتاب العربی، 1421ق. شریف مرتضی، علی بن حسین موسوی علوی، امالى المرتضى، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، دار احیاء الکتب العربیه، 1373ق. شمیسا، سیروس، نگاهی تازه به بدیع، چ دوم از ویرایش سوم، تهران، نشر میترا، 1386. صفوی، کورش، از زبان‌شناسی به ادبیات، جلد اول: نظم، تهران، سوره مهر، 1383؛ جلد دوم: شعر، تهران، سوره مهر، 1380. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسه اعلمی، بیروت، 1417ق. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسه اعلمی، بیروت، 1415ق. علوی مقدم، محمد، در قلمرو بلاغت، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1372. غریب، رز، نقد بر مبنای زیبایی‌شناسی و تأثیر آن در نقد عربی، ترجمه: نجمه رجایی، مشهد، دانشگاه فردوسی، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1378. فراهی، عبدالحمید، مفردات القرآن (نظراتٌ جدیده فی تفسیرِ الفاظٍ قرآنیه)، با تحقیق و شرح محمد اجمل ایوب اصلاحی، دار الغرب الاسلامی، 2002م. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، چ دوم،  قم، انتشارات هجرت، 1410ق. قرشی، سیدعلی‌اکبر، قاموس قرآن، چ ششم، تهران،  دار الکتب الإسلامیه، 1371. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، مشهد، به نشر، 1381. مؤتمن، زین‎العابدین، تحول شعر فارسی، تهران، 1339. مشهدی قمی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق: حسین درگاهی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1411ق. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1416ق. مطلوب، احمد، معجم مصطلحات البلاغیه و تطوّرها، چاپ مجدد، بیروت، مکتبه لبنان، ناشرون، 2000م. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه التمهید، 1386. نقراط، عبدالله محمد، بلاغه تصریف القول فی القرآن الکریم، دمشق، دار قتیبه، 1423ق. هاشمی، سیداحمد، جواهر البلاغه فی المعانی و البیان و البدیع، چاپ جدید، بیروت، دار الفکر، 1414ق. وهبه، مجدی و مهندس، کامل، معجم المصطلحات العربیه فی اللغه و الادب، چ دوم، بیروت، مکتبه لبنان، 1984م. منبع: فصلنامه قرآن شناخت – شماره 9 ادامه دارد ...

93/06/30 - 01:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 145]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن