تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس رضاى خدا به خشم مردم جويد، خداوند از او خشنود شود و مردم را از او خشنود ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798208713




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاول حکایت راه است


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تاول حکايت راه است
تاول حکايت راه است
«تاول حكايت راه است» مجموعه اي از شعرهاي مهدي خطيبي را در بر مي گيرد كه به تازگي منتشر شده است. با توجه به پيشينه اي كه از اين شاعر جوان سراغ داريم، او براي رسيدن به يك زبان مستقل، كوچه هاي پرپيچ و خمي را طي كرده است. پراكندگي زبان شاعر تا پيش از چاپ اين مجموعه گواهي مي دهد كه فضاي شعري خطيبي بشدت تحت تاثير مطالعاتي بوده كه در جريان نقد يا تصحيح كتاب ها داشته است. روند شعر مهدي خطيبي در مجموعه تاول حكايت راه است، به گونه اي است كه خواننده مسحور رقص واژه ها نمي شود. در فضاي ترسيمي، مخاطب ترغيب مي شود گام به گام در يك رودخانه سيال وارد شود و تن به سياليت آن بدهد. جريان ترسيمي اشعار خطيبي سرشار از فصول مشترك و ملموس است. همين اشتراك و قابل لمس بودن فضاست كه مخاطب را ترغيب مي كند بي باكانه تن به شنا بدهد و برايش اهميتي نداشته باشد كه رودخانه داراي چه بستري است و اصولا با خود چه موادي را حمل مي كند. خطيبي با خلق فضايي كه واژه ها فقط بال هاي رسيدن به آن هستند، ذهن مخاطب درگير عقل معاش امروز را صيد مي كند و به سمتي مي برد كه خودش قبلا آن را تجربه كرده است.   او در شعر پيرمرد اينچنين مي سرايد:كودكي ات را در شاليزار گذاشتي چرا؟و جوانيت را پشت ساچمه و باروت«قلاب سنگت» را بردارخودت را پرتاب كن ميان رود طعم تلخ گذشت زمان و دگرگوني ناخواسته شخصيت را هر كسي چشيده و واضح است كه هر انساني پيرمرد سال هاي گذشته خود است.خطيبي در اين شعر از همان آغاز رابطه اي را پي مي افكند كه براي هر خواننده اي قابل لمس است. كودكي حسرت بارترين تجربه از دست رفته است، خاصه اگر هنوز شاليزارهاي كودكي بر جاي باشند و جواني اي كه در سايه باروت و ساچمه و در ستيز با جهان و خويشتن گذشته است.در ادامه، شاعر پس از بازگويي يك فضاي نوستالژيك به يكباره تصميم مي گيرد در پي چاره باشد و نسخه اي شاعرانه بپيچد.در همين خصوص از مخاطبش مي خواهد خودش را به رودخانه پرتاب كند، رودخانه اي كه با اتكا به سياليتش هر چيزي را كه در درونش قرار بگيرد بي كم و كاست با خود مي برد. او مي خواهد با پرتاب خود در جريان سيالي از زندگي به روزگار اين مجال را ندهد كه بيش از اين وجود اورا قطعه قطعه كند و در هر برهه اي از زمان چيزي از او بگيرد.    خطيبي در شعر خانگي چهار فضا را از اين هم ملموس تر مي كند:    ها... / ديگر چه كم دارم / وقتي همه چيز با من به مهر است / نيست؟ / كلاغي به خانه دارم / كه هر لحظه نوك مي زند / مهربانانه / بر سرم/ مادري كه با هيمه كلمات / برافروخته مي دارد / شعله آه خندم را / خواهري / كه چنگ مي زند / در دلم همه رخت هاي عالم را / و برادري / كه شيشه واژه ها را / تيشه مي كند / و مي تراشد / تكه تكه هاي مرا / اما گاه بانويي مي آيد / بي چرا مي نشيند / چهره بي چهره مي گشايد / تنش را ورق ورق مي نمايد / و مهمان بي خويشيم مي كند.    او در اين شعر صميمانه به ترسيم فضاي روزمرگي خانه اي مي پردازد كه مي تواند متعلق به هر كسي باشد.اين گونه است كه مخاطب با اشتياق بسيار فضاي خانه و شخصيت هاي آن را با واقعيت زندگي خويش مقايسه مي كند تا احيانا درد مشتركي را در آن بيابد.همه ما با كلاغي كه در خانه است، از سر مهرباني نوك مي زند و گاه و بيگاه قار قار مي كند به گونه اي روبه رو شده ايم، همچنين مادري كه تنور واژه ها از او گرم است، بدون اين كه حرف از نان تازه اي در ميان باشد و خواهري كه باور نمي كند، تشت دل ظرفيت محدودي دارد و نمي شود تمام رخت هاي چركين را در آن شست. تنها بارقه اميد بانويي است كه مي آيد.فضا در شعر خطيبي فضاي دور از دسترسي نيست. مخاطب براي چرخيدن در اين فضا نياز ندارد خودش را به رنگ همان فضا در بياورد، چون اصولا دريچه هايي كه در اين فضا وجود دارند چشم اندازهاي مشتركي هستند كه با وسعت ديد هر مخاطبي منطبق مي شوند.    او در شعر خانگي پنج، باز هم راوي فضاي روزمرگي خانه است:    به خانه مي آيم / با تكه اي غروب / اتاق اما پر از كودك خيالي هاست / گوشه اي / نشسته اي / سفيدي كاغذ را / با خط هايي مي آرايي هر خط را / جان و شكلي مي دهي / اين مامان / اينم عينك بابا / گوشه اي مي نشينم / سياه بر سپيد مي آورم / به درشتناكي شب / با عروسكت بازي مي كني / با كتاب هايم بازي مي كنم / گرسنه اي مي گريي / گرسنه ام/ داد مي زنم/ تشنه اي/ آب مي خوري / و من اشك خورشيد را / مي بيني؟! / نمي بينم آفتابي است در اتاق / سايه گسترده / از نوازش و آرامش / لحظه اي بعد / اين سوي آفتاب / مي خوابي / آن سوي آفتاب / مي خوابم / آفتاب اما / هيچ گاه نمي خوابد.    مهدي خطيبي به همين سادگي به سبك خاص خودش در شعر دست يازيده است. يك برداشت روايت گونه از دغدغه هاي روزمره كه مي تواند نقطه اشتراكي براي همدردي باشد. خطيبي در اين مجموعه 4 غزل و يك مثنوي هم دارد كه هر چند داراي همان فضاي ذكر شده هستند، ولي چون در قالب كلاسيك سروده شده اند نه مخاطب و نه منتقد هيچ كدام بسادگي از سر تقصير واژه ها نمي گذرند و در برابر خودنمايي آنها بي تفاوت نمي مانند.    او در شعر دلم انارك خونين، چنين سروده است:    كدام جنگل و بيشه كدام باغ بهاري؟كه من بجز گل حسرت گل بهاره نچيدم    به نظر مي رسد خطيبي در اين بيت بشدت در پي پر كردن وزن بوده است. كدام جنگل و بيشه و در همان خصوص كدام باغ بهاري، حشو به نظر مي رسند. اينها همه آمده اند تا بگويند شاعر جز گل حسرت چيزي نچيده است در حالي كه فقط نچيدن گل حسرت فقدان جنگل و بيشه و باغ بهاري را تداعي مي كند و نيازي به شرح بيشتر نيست.    همچنين در شعر غزل بي تو بودن:رفتي ولي دوباره دلم بي قرار شدديدي؟ غروب در دل من ماندگار شدشاعر مي خواهد بگويد:رفتي و دلم بي قرار شد. غروب در دل من ماندگار شد؛ در اين بيت نيز حضور كلمات ولي، دوباره و ديدي حشو به نظر مي رسند. بررسي اشعار كلاسيك اين مجموعه نشان مي دهد شاعر در اين سبك نيز به دنبال القاي همان فضاي حسي مشترك و روايت گونه براي ارتباط با مخاطب است. پافشاري شاعر در تكرار اين فضا باعث شده است در شعرهاي كلاسيك ايشان واژه ها خالق اتفاق تازه اي نباشند و كشفي در آنها صورت نگيرد غافل از اين كه خواننده غزل بسادگي از اهميت واژه ها و محوريت آنها در زايش معاني و تصاوير بكر چشم نمي پوشد. خواننده اي كه قرن هاست عادت كرده است فضاي شعر را با ميدان داري واژه ها حس كند.نكته آخر اين كه خطيبي بايد توجه داشته باشد خلوص شعر كلاسيك با 2 عيار صورت و معنا سنجيده مي شود و ناخالصي در هر يك از اين 2 وجوه شعر را از بها مي اندازد. رضا کرميتهيه و تنظيم براي تبيان : زهره سميعي - بخش ادبيات تبيان 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن