واضح آرشیو وب فارسی:مهر: چگونه فلسفه ورزی کنیم(۱۹)
دنیای موازی فلسفیدن
شناسهٔ خبر: 2441306 جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۲
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها
ماشینی دیگر چراغ میزند و سرعتش را کم میکند. خم میشوم و فریاد میزنم: مستقیم... ماشین کمی جلوتر متوقف میشود. با خودم فکر میکنم احتمالا دنیای او نیز محرک خوبی برای فلسفیدن در دنیای من خواهد بود. به گزارش خبرگزاری مهر، کنار خیابان ایستادهام، منتظر تاکسی. جملهای مدام در ذهنم میگردد: برای انسان کافی نیست که بخشی از واقعیت باشد. کلمه به کلمهاش مثل فریادی در کوه، در سرم طنینانداز است. جملهای از یک کتاب که بر پرسشهای اساسی آدمی تمرکز دارد. در این کتاب پرسشی مطرح شده: "دنیا یعنی چه؟ میتوان به تعریفهای متفاوتی از دنیا رسید. مثلاً دنیا میتواند خانه، محل کار و تفریحگاه من باشد یا دنیا میتواند محدودۀ جغرافیاییای باشد که من در آن متولد شدهام و روزی هم در آنجا خواهم مرد. این تعاریف، بار دیگر ذهن مرا به سمت همان جمله میکشاند: برای انسان کافی نیست که بخشی از واقعیت باشد. ماشینها میگذرند بیاینکه به من توجه کنند. ماشینی از راه میرسد، سرعتش کمتر و کمتر میشود. کمی خم میشوم تا مسیرم را توی پنجرهاش داد بزنم: مستقیم... راننده ترمز میکند و چند متر جلوتر میایستد. در را که باز میکنم، میگوید: من میدان آزادی میروم. یک پای من داخل ماشین و پای دیگرم هنوز روی آسفالت خیابان مانده است. سؤال پشتِ سؤال به سرعتِ نور از ذهنم میگذرد: ۱- آیا مسیر مستقیم به میدان آزادی ختم میشود؟ ۲- آیا راننده صدای مرا درست شنیده است؟ ۳- آیا من باید با این ماشین بروم؟ و... پایم را از ماشین بیرون می کشم. ذهنم امان نمی دهد. پیش از اینکه بتوانم فکر کنم، پاسخهایش را یکی پس از دیگری میسازد: ۱- نه، مسیر مستقیم به میدان آزادی نمیرسد. ۲- راننده حتماً صدای مرا شنیده است چون در جواب من گفت که به سمت میدان آزادی میرود. ۳- نه، من با این ماشین به جایی نمیروم حتی اگر به بهشت برود. ماشین دوباره سرعت میگیرد. من میمانم و سؤالهایی که لحظه به لحظه به ذهنم هجوم میآورند: ۱- اگر راننده صدای من را شنیده بود، پس چرا توقف کرد؟! ۲- مسیر برای او چه معنیای دارد؟ ۳- آیا او برای مسیر من ارزش و اعتباری قائل هست؟ ۴- آیا در دنیای او، من به شکل موجودی فاقد صلاحیت برای انتخاب مسیر هستم؟ ۵- آیا او خودش را در مقام یک راننده تاکسی برای تعیین مسیر برحق میداند؟ ۶- آیا او قصد داشت با دنیای خودش در انتخاب مسیر به من کمک و راهنمایی بدهد؟ ۷- آیا او میتوانست مسیر مناسب برای شخصی دیگر را تشخیص دهد؟ ۸- آیا مسیر من میتواند برای دیگران هم "مسیر" باشد؟ ۹- آیا یک راننده تاکسی محرک خوبی برای فلسفیدن هست؟ماشینی دیگر چراغ میزند و سرعتش را کم میکند. خم میشوم و فریاد میزنم: مستقیم...ماشین کمی جلوتر متوقف میشود. با خودم فکر میکنم احتمالا دنیای او نیز محرک خوبی برای فلسفیدن در دنیای من خواهد بود.**نویسنده: زهره آهوقلندری مربی فلسفه برای کودکان نویسنده و پژوهشگر علوم انسانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]