تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836127124




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام خميني رحمت الله عليه ، مقتداي روشنفکران ديني (قسمت پنجم و پاياني)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام خميني رحمت الله عليه ، مقتداي روشنفکران ديني (قسمت پنجم و پاياني)
امام خميني رحمت الله عليه ، مقتداي روشنفکران ديني (قسمت پنجم و پاياني) امام براي پاسخ گويي به مسائل جديد و رفع تنگناها، برخلاف بسياري از روشنفكران، نيازي نمى ديد كه به اين مكتب و آن مكتب و به نحله هاي فكرى بيرون از دايره اسلام، تمسك شود؛ زيرا در اسلام اصول و عناصري وجود دارد كه مايه توان مندي و كارآمدي اسلام، در هر زمان و مكانى مى شود و با تكيه بر آن عناصر، پاسخ گويي به تمامى نيازها در همه زمانها، ممكن خواهد بود.الف. اجتهاد و نقش زمان و مكان در اجتهاد: از مقوله هايي كه در كارآمدي اسلام نقش بنيادين دارد و در مكتب اهل بيت روي آن بسيار تاكيد شده است، اجتهاد و نقش زمان و مكان در اجتهاد است. با توجه به اين كه وضع زمانه و زمان يك سان نمى ماند و چهره عوض مى كند و همواره مسائل جديدي رخ مى نمايد و پيش مى آيد ضرورت دارد كه در همه عصرها و زمانها كسانى باشند آشناي به منابع اصيل اسلامى و با بهره گيرى از روشها و معيارهايي كه مورد پذيرش خود دين است، نيازها را برآورند، گره هاى فكري را باز كنند، به پرسشهاي تازه اي كه در زمينه هاي گوناگون وجود دا رد، بپردازند.امام، با توجه به برپايى نظام اسلامى و دگرگونيهاي بسيار در زواياى زندگانى بشر امروز، دو نوع دگرگونى را در اجتهاد در راستاي توان مندى اسلام و پاسخ گويي به نيازها لازم مى دانست:1. دگرگونى كمى: در اجتهاد و استنباط احكام به همه نيازهاي جامعه توجه شود. اجتهاد از مسائل فردي و عبادي، به مسائل اجتماعى و حكومتى گسترش يابد؛ چرا كه با نگاه فردي به هيچ روي نمى توان به نيازهاي بشر و جامعه امروزى پاسخ داد.2. دگرگونى كيفى: استنباط و اجتهاد با توجه به زمينه ها و نيازهاي زمان دگرگونى كيفى در اجتهاد است.امام بر دگرگونيهاى ياد شده تاكيد داشت. از اين روى چون اجتهاد مصطلح را از اين دو عنصر بي بهره مى ديد مى گفت:اجتهاد مصطلح در حوزه ها براي پاسخ گوى به نيازها و اداره جامعه كافى نيست. و به شوراي نگهبان و ديگران هشدار مى داد كه مباد با راه نيافتن عنصر زمان به دايره ي اجتهاد، اسلام در پيچ و خمهاى اقتصادى، نظامى، اجتماعى متهم به عدم قدرت اداره ي جهان گردد.(1)با همه تلاش امام، شماري، كه بيش تر از متحجران و كوتاه فكران اند، از فهم درست اين مسائل بازمانده اند و در نتيجه، در برابرسازى احكام و فقه اسلامى با رويدادي نو، ره به جايي نبرده كه گاه از تاسيس فقه جديد سخن گفته اند. و حال آن كه سخن از فقه پويا و پاسخ گو و نقش زمان و مكان در اجتهاد، به هيچ روي، به معناي پي ريزي فقه جديد نيست، چنانكه شماري از ساده انديشان بيگانه از گوهر فقه و دنياى جديد، پنداشته اند؛ چرا كه فقيه، همان گونه كه از شيوه ها و ابزار رايج فقهى كه فقهاي گذشته از آن استفاده كرده اند، بهره مى گيرد (فقه سنتى و جواهري) در عين حال، به دگرگونيها و اقتضاءها و نيازهاي زمان نيز توجه دارد. براي رفع نگرانى اين گروه، امام، بارهاي بار تاكيد كرد كه زمان و مكان در موضوعات ثابت، نقشى در تبدل حكم نخواهند داشت و اما موضوعات متغير، به تبع، حكم آنها نيز دگرگون مى شوند.امام در سخنان و پيامهاى خود، روشن ترين تصوير را از نقش زمان و مكان در اجتهاد ارائه كرده است، از جمله مى گويد:«اين جانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلف از آن را جايز نمى دانم. اجتهاد، به همان سبك صحيح است.ولى اين بدان معنى نيست كه فقه اسلام، پويا نيست. زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند. مسأله اى كه در قديم داراي حكمى بوده است، به ظاهر، همان مسأله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يك نظام، ممكن است حكم جديدى پيدا كند. به اين معنى كه با شناخت دقيق روابط اقتصادي و اجتماعى و سياسى، همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است، واقعاً، موضوع جديدي شده است كه قهراً حكم جديدي مى طلبد.»(2)اثرگذاري زمان و مكان به اين معنى، در اجتهاد، امرى است كه مورد پذيرش همه فقيهان است.چرا كه يكى از عوامل تعدد احكام تعدد موضوع آنهاست. ممكن است گفته شود: اگر مقصود حضرت امام از فقه پويا و نقش زمان و مكان در اجتهاد چنين چيزى بود، آن همه بحث و تحليل لازم نداشت و نيز لازم نبود كه به شوراى نگهبان هشدار بدهد (3) در پاسخ مى توان گفت، هرچند تبدل حكم به تبع موضوع و مصداق، اصل قانونى مسلم است؛ ولى هدف امام از اين سخنان يادآورى اين اصل مسلم نبوده است، بلكه هدف ايشان، همچنان كه از ادامه سخنان پيشين ايشان استفاده مى شود (4)، اين است كه: مجتهد و فقيه نمى تواند در حوزه شناخت موضوعات، خود را مسوول نداند و آن را به مكلفان وابگذارد و گاه، به دور از واقعيتهاى موجود سياسى و اجتماعى، بر پاره اي احكام حكومتى و برنامه ها خرده بگيرد و يا آن را مخالف شريعت بشمارد. آن چه امام درباره حكم شطرنج بيان كرد (5) ، نمونه اي از اين گونه موارد است. حرمت شطرنج در گذشته ازآن جهت بود كه ازآلات قمار به شمار مى آمد و در شرايط كنونى با تغيير جهت گيرى، ديگر آن حكم را نخواهد داشت، ولى هضم همين مساله ساده، براي شماري از شاگردان امام نيز، دشوار بود.ب. قانون ثابت و متغير: از ديگر عناصري كه اسلام را كارامد مى سازد و به آن نيرويي مى بخشد كه در هر زمان و مكانى، با شرايط گوناگون، بتواند نقش بيافريند، وجود قانونهاى ثابت و متغير در اسلام است.اسلام، براي نيازهاي ثابت قانونهاي ثابت و براي نيازهاي دگرگون شونده، قانونهاي دگرگون شونده در نظر گرفته است.امام در پاسخ اين پرسش: شما كوشش مى كنيد جامعه اي تأسيس كنيد كه نمونه اى از ارزشهاى صدر اسلام در روزگار پيامبر (ص) و امام (ع) باشد، آيا ارزشهاي آن روزگار، قابل انطباق با دنياى جديد قرن بيستم هست، يا نه؟احكام و ارزشهاي اسلامى را به دو نوع: ثابت و غير ثابت بخش كرده و در بخش نخست، از توحيد، جهاد، عدالت اجتماعى، حكومت عدل، برخورد عادلانه حكومتها با مردم و... سخن گفته و يادآور مى شود: اين ارزشها ثابت و قابل تغيير نيست، ولى بخش ديگر:«امورى است مادي كه به مقتضاى زمان فرق مى كند. در زمان سابق يك طور بوده و بعد رو به ترقى رفته و تا به مرحله كنونى رسيده است و بعد از اين هم، بالاتر خواهد رفت، آن چه ميزان حكومت و مربوط به اجتماع و سياست است، ارزشهاى معنوي است.»(6)احكام و قانونهاي دگرگون پذير، با توجه به قانونها و ارزشهاى ثابت وضع مى شوند. در اسلام، يك اصل اجتماعى داريم به اين صورت «و اعدوالهم ما استطعتم من قوه» تهيه نيرو و تا حد امكان در برابر دشمن. از سوي ديگر در سنت پيامبر (ص) دستورهايي رسيده كه در فقه از آن به نام «سبق و رمايه» ياد شده: فرزندان تان را اسب سوارى و تير اندازي ياد بدهيد. اينها در آن روزگار جزو فنون نظامى بوده است. روشن است كه ريشه اين حكم، همان اصل كلى: «واعدوالهم ما استطعتم من قوه» است. يعنى تير و شمشير و نيزه از نگاه اسلام اصالت ندارد، آن چه اصالت دارد، نيرومندى است كه اسلاميان بايد از آن برخوردار باشند. نيرومند بودن در برابر دشمن، اصل ثابتى است كه از نياز ثابت و هميشگى سرچشمه گرفته است. اما لزوم مهارت در تيراندازى و اسب سواري، مظهر يك نياز كوتاه مدت، گذرا و دگرگون پذير است كه در هر زمانى به گونه اى خواهد بود، سازوار با آن زمان. و با دگرگونى زمينه ها و نيازها، چيزهاى ديگري از قبيل: سلاحهاي گرم امروزي و مهارت و تخصص در به كار بردن آنها، جاى آنها را مى گيرد و يا بر آنها افزوده مى شود.(7)ج. اختيارهاى حاكم اسلامى: اسلام براي كارآمد شدن قانونها و آيينهاي خود و حضور در زمان، به حاكم اختيارهاي ويژه داده است. حاكم، با دستى باز و اختيارهايي ويژه، در هر زمانى، در برابر نيازهاي نوپيدا، بر اساس اصول و مبانى اسلامى، آيينها و قانونهايي را بگذراند. در همين چهارچوب، فقيه درصدد كشف احكام الهى برمى آيد، تا گره هاي زندگى مردمان را باز كند و احكام نورانى اسلام را به صحنه قانونگذاري وارد سازد.امام خمينى، در پرتو همين نگرش و نگاه است كه اختيار حاكم اسلامى را در حكومت، بسان پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) مى داند.(8)حاكم اسلامى، در روزگار غيبت، همانند آن بزرگواران مى تواند بر اساس مصالح، خود و يا به وسيله نمايندگان اش، قانونگذاري در محدوده اى ويژه بپردازد. و حتى به هنگام تزاحم و وجود مصلحت اهم، فراتر از چهارچوب احكام فرعى، به تحديد يا تعطيل برخى از احكام جزئى اقدام نمايد. كنترل مواليد، تحديد مالكيت هاى شخصى، وضع قانون براي تخلفات راهنمايي و رانندگى و شهرداريها و... محدود كردن كارفرمايانى كه از خدمات دولتى بهره مى گيرند، پاره اي از مواردي است كه امام در سخنان خود، به آنها اشاره كرده است.(9)و از نامه اي كه امام به مقام معظم رهبري، كه درآن روزگار رئيس جمهور بود، استفاده مى شود كه قلمرو اختيارهاى حاكم اسلامى بسيار گسترده است.(10) پس با وجود حاكم اسلامى، هيچ گونه بن بستى وجود ندارد و هيچ مشكلى نيست كه بر اساس معيارهاى اسلامى حل ناشده، بماند.د. تشخيص مصالح و حكم حكومتى: از ديگر عناصر كارآمد اسلام، جنبه هاي عقلايي آموزه هاى اين دين است. اسلام، به پيروان خود اعلام كرده است: همه دستورها، چه آنها كه انسان را به كارى وامى دارند و چه آنها كه باز مى دارند، بر اساس مصالح و مفاسدي است كه در آنها وجود دارد. از سوى ديگر، در خود اسلام درجه اهميت مصلحت ها و مفسده ها بيان شده است. از اين روي، اگر دو مصلحت و يا دو مفسده، با يكديگر تزاحم پيدا كردند، به فقيهان جامع الشرايط، اجازه داده است كه درجه اهميت مصلحتها و مفسده ها را بسنجند و آن كه مهم تر است، برگزينند.فقها، از اين قاعده به عنوان قاعده اهم و مهم ياد مى كنند. در روابط سياسى و اجتماعى اين گونه تزاحم ها فراوان وجود دارد؛ چرا كه نگهداشت مصلحت جامعه در هر مورد، ممكن است با مصلحت فرد و يا افرادي ناسازگارى داشته باشد. اگر بنا باشد كه حكومت، به مصلحت تك تك افراد بينديشد، بايد كارها را متوقف كند. از اين روى، امام خمينى، در نامه مشهور خود(11) ، با يادآورى پاره اي از اختيارهاى حكومت، مبناى خود را در پيش داشتن احكام حكومتى، بر همه ي احكام فرعيه بيان كرده و يادآور شده: اگر اختيارات حكومت را در چارچوب احكام فرعيه بدانيم، حكومت دينى، حكومتى بي معنى و بي محتوا خواهد بود و هيچ كس نمى تواند به پيامدهاي آن ملتزم باشد. از باب نمونه: خيابان كشى ها، نظام وظيفه، جلوگيري از ورود و خروج كالا، منع احتكار، گمركات، ماليات، قيمت گذاري در چهارچوب احكام فرعيه نيست و حكومت نبايد درآن دخالتى داشته باشد. 3. خرافه زدايي: روشنفكر اسلامى، همان گونه كه در فكر تواناسازى دين است، بايد در فكر خلوص دين و خرافه زدايي از ساخت آن نيز باشد. يعنى اسلامى ارائه كند پيراسته از انديشه هاى غيردينى و سرايه هايي كه در طول قرنها و روزگاران، دشمنان براى بد جلوه دادن دين و يا نادانان، از روى كژانديشى به آن بسته اند.امام خمينى، تجديد حيات دين را در از ميان برداشتن ناخالصى ها مى دانست و بر اين باور بود كه اسلام در طول تاريخ به دست حكومتهاى باطل و ايادى خائن آنان مورد دستبرد قرار گرفته و سيماي درست آن تحريف شده و يا سرايه هايي بر آن بسته شده است. از اين روي، بايد تلاشى گسترده انجام گيرد تا اسلام با محتواي اصلى آن، به مردم شناسانده شود. اين معرفى، نخست به بازشناسى درست نيازمند است؛ چرا كه به قول معروف، كسى كه مى خواهد ديكته اى را تصحيح كند، نخست بايد صحيح آن را بداند، تا توان تصحيح داشته باشد. تا كسى اسلام را به درستى نشناسد، چگونه اسلام صحيح و به دور از خرافه را به ديگران بشناساند.امام اين وظيفه و رسالت مهم را از روحانيت و دانشگاهيان متعهد مى خواست و مى گفت:«اين جانب در اين تبعيدگاه ثانوي چشم اميدم به جوانان روحانى و دانشگاهى مسلمان بوده و انتظار دارم كه با تهذيب نفس و اخلاص، تحقيقات و مطالعات وسيع و دامنه داري را، در زمينه شناخت احكام اسلام و مبانى نورانى قرآن، آغاز نمايند. اسلام واقعى را بشناسند و بشناسانند. ملت اسلام را بيدار و آگاه ساخته، تباين اسلام پيامبر خدا و اولياء او را از اسلام ساختگى امثال معاويه و حكومتهاي غاصب و ساير دولتهاى دست نشانده ي استعمار كه از تلويزيون ها و راديوها و وزارت خانه ها به خورد مردم مى دهند، به آنان برسانند و به دنيا بفهمانند، اين اسلامى كه دولتهاي دست نشانده از آن دم مى زنند و كنفرانس به اصطلاح وحدت اسلامى تشكيل مى دهند، اسلام ساخته و پرداخته ي سلاطين اموى و عباسى مى باشد كه در برابر قرآن و آيين مقدس پيامبر بزرگ اسلام درست شده است و لذا مى بينيم كه استعمارگران و همان ها كه قرآن را بالاي دست بلند مى كردند و اظهار مى داشتند كه تا اين قرآن در ميان مسلمانان حكم فرماست، ما نمى توانيم بر آنان دست يابيم، اكنون از چنين اسلام و اتحاد اسلامى پشتيبانى مى كنند، تا ملت اسلامى را منحرف سازند، تا قرآن كريم را مهجور نمايند.»(12)امام، نجات مسلمانان جهان را در گرو تجديد حيات دين و بازسازى و خلوص آن مى دانست و بر اين باور بود كه با اسلام نادرستى كه از سوى استعمارگران و ايادى آنان تبليغ مى شود، رهايي مسلمانان از بند استعمار و استبداد، غير ممكن است.4. تكيه بر هويت ملى و مذهبى:از شاخصه هاي مهم روشنفكر اسلامى، تكيه بر هويت ملى و مذهبى امت اسلامى است. اين ويژگى، روشنفكر اسلامى را از غربى و غرب زده جدا مى سازد. هدف و جهت گيرى روشنفكر اسلامى، اسلام و ارزشهاى اسلامى و رواج شريعت و پاسداري از هويت ملى است. به هويت ملى بها مى دهد و با گفتار و نوشتار از كم رنگ شدن و يا از بين رفتن آن جلوگيرى مى كند. ولى جهت گيرى روشنفكر غرب گرا، غرب و فرهنگ غرب است، نه به مذهب مردم و نه به هويت ملى آنان بهايي نمى دهد كه بها دادن به هويت ملى، با گسترش غرب، كه او خواهان است، منافات دارد. او خواستار آن است كه نه تنها در شكل و ظاهر كه در باطن و محتوا نيز، مردم از فرهنگ غرب الگو بگيرند.روشنفكر اسلامى، به طور دقيق در جهت خلاف روشنفكر غرب زده، حركت مى كند. هرچند بر اين باور است كه مى توان از دستاوردهاي علمى جديد بهره گرفت، ولى تقليد، هرگز. كپى برداري هرگز. بايد با تلاش، دانش را بومى كرد و از حالت هميشه گرفتن فناوري و دانش ديگران پرهيخت. تقليد در ارزشها را هرگز روا نمى داند.امام خمينى، هويت ملى ايرانيان را احيا كرد، كاري كه از روزى كه غرب پا به اين سرزمين گذاشته، بى سابقه بود. به هويت ملى و مذهبى جامعه خود توجه ويژه داشت. او منادي خودنگري و خوديابى و استقلال به تمام معناست.از كسانى كه در مبانى فرهنگى و ارزشى مردم ترديد مى افكندند، سخت روي گردان بود. و خودباختگى را مصيبت بزرگى براي ملت ايران و ملتهاى اسلامى مى دانست. روي تخريب خودباوري مردم و اسلام، بسيار حساس بود. تخريب گران غير خودي و خودي را مى شناخت و به مردم مى شناساند:«نقش تخريبى استعمارگر را گفتيم، حالا عوامل درونى بعضى از افراد خودمان را بايد بر آن اضافه كنيم. و آن خودباختگى آنهاست، در برابر پيشرفت مادي استعمارگران. وقتى كشورهاي استعمارگر با پيشرفت علمى و صنعتى و يا به حساب استعمار و غارت ملل آسيا و آفريقا، ثروت و تجملاتى فراهم آوردند، اينها خود را باختند، فكر كردند راه پيشرفت صنعتى اين است كه قوانين و عقايد خود را كنار بگذارند.»(13)آري، از آن روزى كه حركت روشنفكري در كشور ما آغاز شد، با خودكم بينى و خودباختگى همراه بود. گروهى چون: آخوند زاده، ملكم خان نظام الذوله، حاج سياح محلاتى، آقاخان كرمانى، ميرزا حسين خان سپهسالار و... به جاى آن كه نقطه هاى مثبت روشنفكري و غرب را بشناسند، به نقطه هاى كم ارزش و منفى آن توجه كردند. به مسائلى كم اهميت چون ميز و صندلى و لباس و يا به چيزهاي بي ارزشى چون: درهم آميختگى زن و مرد، بي اعتنايى به معنويت و ارزشهاي دينى و... پرداختند.در انديشه امام، سرچشمه همه گرفتاريها و بدبختيها، خودباختگى است. از اين روي، آن بزرگوار، بسياري از دشواريها و نابسامانيهاي جامعه هاي شرقى را در همان وابستگى روحى و فكرى روشنفكران و تحصيل كردگان آنها به غرب مى دانست و در برابر، مسير اصلاح را جز در بازگشت به خويشتن و فرهنگ اصيل اسلام ممكن نمى دانست:«اي مسلمانان جهان... بر فرهنگ اسلامى تكيه زنيد و با غرب و غرب زدگى، مبارزه نماييد و روي پاى خودتان بايستيد و بر روشنفكران شرق زده و غرب زده، بتازيد و هويت خويش را دريابيد كه روشنفكران اجير شده، بلايى بر سر ملت و مملكت شان آورده اند كه تا متحد نشويد و دقيقأ به اسلام راستين تكيه نكنيد، به شما آن خواهد گذشت كه تاكنون گذشته است.امروز، زمانى است كه ملتها چراغ راه روشنفكران شان شوند و آنان را از خودباختگى و زبونى در مقابل شرق و غرب، نجات دهند كه امروز، روز حركت ملتهاست.»(14)بي گمان انقلاب اسلامى تلاشها و انديشه هاي تابناك امام، نقطه عطفى در نفى خودباختگى و بازگشت به هويت خويشتن به وجود آورد. امام مظهر و نمونه عالى خودباوري و ستيز با از خود بيگانگى بود. او اين فرهنگ را نه تنها در مردم ايران كه در ملتهاى جهان ايجاد كرد. سخنان امام، در اين باره فراوان است. امام درباره زمينه ها و عوامل خودباختگى و راه هاى رويارويي با آن و رسيدن به خودباورى، سخنان بسيارى دارند كه در اين مقال نمى گنجد. دفاع از دين و ارزشهاي اسلامى، اهتمام به وحدت ملى و اسلامى، حساسيت نسبت به سرنوشت مسلمانان، تلاش براي نجات محرومان و مستضعفان، تلاش براى احياي هويت ملى و اسلامى مسلمانان، تلاش براي گسترش اسلام و آموزه هاي ناب و زندگى ساز آن، از ديگر ويژگيها و شاخصه هاي روشنفكر اسلامى است. امام، در اين موارد نيز در اوج بود و الگويي راستين و مقتدا و رائدى صادق، دلسوز و دوستار سربلندى و عزت مسلمانان كه بر همگان لازم است، گام در جاي گام او بگذارند، تا قله هاي سعادت و بهروزى را فتح كنند.پي نوشتها :1. صحيفه نور ، ج 21 / 61.2. همان / 98.3. همان ، 61 ؛ صحيفه امام ، ج 21 / 218 - 217.4. صحيفه امام ، ج 21 / 289؛ صحيفه نور ، ج 21 / 98.5. همان ، ج 21 / 149.6. صحيفه نور ، ج 10 / 168.7. ر. ک : حقوق زن در اسلام ، شهيد مطهري / 131.8. کتاب البيع ، ج 2 / 496 و 467.9. صحيفه نور ، ج 4 / 39؛ ج 10 / 138؛ ج 19 / 262.10. همان ، ج 20 / 170.11. همان ، 171 - 172.12. صحيفه نور، ج 1 / 195، 186.13. ولايت فقيه / 19.14. صحيفه نور، ج 13 / 83.منبع:مجله حوزه شماره 144 - 143/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن