تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834796412
امام خميني رحمت الله عليه ، مقتداي رو شنفکران ديني (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام خميني رحمت الله عليه ، مقتداي رو شنفکران ديني (2) نويسنده:محمد صادق مزيناني 3. زمان شناسى: تا زمان شناخته نشود، هر حركتى در تاريكى است وقتى حركت در تاريكى باشد، هميشه با بن بست رو به روست و راهى به پيش نخواهد گشود. از عناصر مهم و تشكيل دهنده روشنفكري زمان شناسى است. روشنفكرى بدون عنصر زمان شناسى، ممكن نيست. زمان شناسى ابعاد و زواياي گسترده اي دارد. شناخت جامعه و مردم، جريانها و گروه ها، شناخت سياستهاي عصر، شناخت حكومتها، شناخت دوست و دشمن و شناخت ده ها پديده ي ديگر از نمونه هاي بارز زمان شناسى است.امام خمينى، براي اين كه زمان اش را به درستى بشناسد، بسيار تلاش ورزيده بود. در اصل، اين گونه آگاهى ها را براي طلاب و عالمان دين ضرورى و امرى حياتى مى دانست. از اين روي، از روزگار جوانى، بسيار جدي بود كه در جريان اخبار روز قر ار بگيرد. روزنامه ها را مى خواند، راديوهاى خارجى گوش مى داد، از منابع مورد اطمينان براي با خبر شدن و اگاهى از سياستهاي داخلى و بين المللى استفاده مى كرد.چون اگاهى از سياستهاى داخلى و بين المللى را در سير حركت و هدايت گرى مردم و نقش آفرينى در عرصه ها و صحنه هاى گوناگون لازم مى دانست، از علما، مبلغان و حوزويان كه با مردم سروكار داشتند و هدايت گري را سرلوحه کار خود قرار داده بودند، مى خواست كه از آن چه در ايران و جهان، بويژه کشورهاى اسلامى مى گذرد، آگاه شوند:«روحانى و مبلغ و مجتهد، بايد به مسايل زمان خود، احاطه داشته باشد.»(1)«مجتهد بايد به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. براى مردم و جوانان و حتى عوام هم قابل قبول نيست كه مرجع و مجتهدش بگويد: من در مسائل سياسى اظهار نظر نمى كنم...آشنايي به روش برخورد با حيله ها و تزويرهاي فرهنگ حاكم بر جهان، داشتن بصيرت و ديد اقتصادي، اطلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان، شناخت سياستها و حتى سياسيون و فرمولهاي ديكته شده آنان و درك موقعيت و نقاط ضعف دو قطب سرمايه داري و كمونيزم، كه در حقيقت استراتژي حكومت بر جهان را ترسيم مى كنند، از ويژگيهاي يك مجتهد جامع است. »(2)آگاهى هاي امام، از زمان و اهل زمان بسيار گسترده است، كه به پاره اى از آنها اشاره مى كنيم:الف. جريانهاى سياسى: شناخت امام از جريانهاى سياسى، چهره ها و گروه ها بسيار دقيق بود. از اين روي، در برخورد با برخى از اين گروه ها و چهره ها، چه بسا مواضعى را برمى گزيد كه سر آن، حتى براي نزديك ترين ياران وهمراهان امام روشن نبود. اين ويژگى سبب گرديد هيچ گروه و جريان سياسى نتوانست تارهاى نامرئى خود را در پيرامون امام بتند و در انديشه و نگاه ايشان و يا در تصميمهايي كه مى گرفت اثر بگذارد. امام هوشيارانه با جريانها و گروه هاي سياسى رو به رو مى شد كه اگر اين هوشياري نبود، بي گمان ملت ايران به رهبري آن فرزانه، اين سان نمى توانست از گردنه هاي سخت هراس انگيز و دشو ار بگذرد.موضع امام در برابر مجاهدين خلق، با اين كه شماري از چهره هاي سرشناس مذهبى و روحانى، با آنان همراهى مى كردند و يا تلاش مى ورزيد، آنان را به امام نزديك كنند، سخت شگفت انگيز و درس آموز است. در اين باره انبوه خاطرات ياران و نزديكان امام، راه گشاست.(3)ب. دشمن شناسى: امام دشمن شناس بود. اين ويژگى رابه روشنى مى شد از رفتار و گفتار و موضع گيريهاي او در هنگامه هاى سخت دريافت.چون دشمنان را مى شناخت، به ايده ها، هدفها و منافعى را كه به دنبال آن بودند، آگاهى داشت، تيرهايي كه به سوي اسلام و انقلاب رها مى شد، درمى يافت كه از چه كمانى رها شده است. او مصداق و نمونه ي روشن اين سخن نبوي بود:«الا و ان اعقل الناس عبد عرف ربه فاطاعه و عرف عدوه فعصاه»(4)در دوست شناسى هم يد طولايي داشت. چون شناخت اش از دوستان ، بسيار دقيق و حساب شده بود، تا آخر از آنان در راه هدف مقدس خود، بهره مند شد و هيچ نغمه ي شومى را عليه آنان نپذيرفت و از آنان روي برنگرداند و به آنان بي مهري نكرد.مقام معظم رهبري درباره ي اين دو ويژگى برجسته امام مى گويد:«امام... در شناخت دشمنها و دوستها، اشتباه نكرد. از اول دشمنها را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر هم در مقابل شان ايستاد و نيز از اول دوستها را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر نيز، از دوستى آنها منتفع شد.»(5)نمونه ها در اين زمينه فراوان است، كه به چند نمونه اشاره مى كنيم:موضع امام در برابر تهاجم رژيم پهلوي به فيضيه در فروردين سال42. (6)موضع امام در برابر محدود كردن عالمان و مبلغان در خرداد 42 .(7)چگونگى آمدن امام از پاريس به ايران.اينها نمونه هايي از دشمن شناسى بسيار دقيق امام است. از باب نمونه: از ايشان سوال شد با اين كه دوستان شما اصرار داشتند كه از پاريس به تهران نرويد، چون براي جان شما احساس خطر مى كردند، چه چيز سبب شد كه به ايران سفر كنيد؟امام گفت:«من ديدم ايادي آمريكا، همه به من فشار مى آورند كه شما به ايران نرويد. من فهميدم که مصلحت در رفتن است و اصولاً هرچه آنها مى خواهند و دوست دارند، عكس آن مصلحت اسلام و مسلمين است.»(8)ايشان، افزون بر اين، سيماي نكبت آلود شماري از دشمنان خارجى و داخلى را نيز به ملت مسلمان ايران و مسلمانان جهان شناساند. از باب نمونه، ايشان، آمريكا (9)، صهيونيست جهانى (10) ، كمونيزم بين الملل (11)... دشمنان خارجى و زراندوزان پول پرست، مرفهان بي درد (12)، متحجران و مقدس نماها(13) و فرقه هاي سياسى چون: وهابيت (14) را دشمنان داخلى جهان اسلام، به شمار آورده است.ج. شناخت جامعه و مردم: شناخت امام از جامعه و مردم ايران دقيق و كامل بود. با روح ملت آشنايي داشت. آن جريان زلال را كه مى توانست دگرگونى بيافريند مى ديد، همان چيزى كه بسيارى از قيام كنندگان عليه شاه و آمريكا و به اصطلاح روشنفكران نمى ديدند.امام به همراهى و همگامى مردم با حركت و قيام، اعتماد و اطمينان داشت. در پاسخ كسانى كه گفته بودند در لحظه هاي بحرانى نمى توان بر مردم تكيه كرد، گفته بود:«مردم در پانزده خرداد صداقت خود را نشان دادند.»و در پاسخ يكى از آقايانى كه گفته بود: ما بمبى نداريم كه بر سر شاه فرو بريزيم، واقع بينانه گفته بود:«ما نيزويي داريم كه به مراتب از بمب كارسازتر است و آن نيروي مردمى است.»از الان روى، با پشتوانه اى بس بزرگ و در خور تكيه و اعتماد، شاه را مورد خطاب قرار داده بود:«كارى نكن كه بگويم اين مردم تو را از مملكت بيرون كنند.»(15)با همين شناخت دقيق از جامعه و مردم بود كه اين سخن دقيق و واقع بينانه را، كه آثار فراوان و اسناد و مدارك، گواه آن است، گفته بود:«روشنفكرى كه از جامعه ايرانى شناخت داشته باشد وجود ندارد».امام، هوشيارانه كارنامه روشنفكران را مطالعه كرده بود و به اين نتيجه روشن رسيده بود كه اين ناآشنايي آنان با مردم و جامعه است كه به جاي سود رساندن به مردم و جامعه، باعث زيان به آنان مى شوند و عامل عقب ماندگى كشور را از قافله تمدن، سرچشمه گرفته از شناخت نداشتن روشنفكران از مردم و جامعه مى داند:«تمام عقب ماندگيهاي ما به خاطر عدم شناخت اكثر روشنفكران از جامعه اسلامى ايران است. »(16)نكته باريك تر از مويي كه هيچ گاه در بررسيها، حتى از سوى روشنفكرترين روشنفكران، لحاظ نشده و متاسفانه نمى شود، امام خمينى، افزون بر شناختهاى ياد شده، شناخت نيازهاى دينى و همچنين پرسشها و شبهه ها را نيز ضروري مى دانست و بر اين نظر بود كه بايسته است پيام رسانان دين، كه جزو روشنفكران به شمار مى آيند، با آگاهى از نيازها، به مسائلى بپردازند كه به پرسشها و دغدغه هاي مذهبى آنان پاسخ داده شود.4. آينده نگرى: روشنفكري، يعنى هوشياري و آينده نگري. روشنفكر، با يد آينده نگر و هوشيار باشد كه لازمه ي روشنفكرى، هوشياري و آينده نگري است.روشنفكر، به طور طبيعى، چيزهايي را مى بيند كه مردم عادي نمى بينند. او از سطح بالاتري به مسائل نگاه مى كند؛ از اين روى، جهت گيريهاي اثرگذاران در فرهنگ و سياست و اقتصاد را مى بيند، مفاسد و مصالح كارآنان را باز مى شناسد. دشمن را به هر رنگى كه دربيايد، مى شناسد. بر اساس اين آگاهى ها، هوشياريهاي ويژه، وظيفه دارد زودتر از هركس، وقتى خيانتى را ديد و از جفاي به حق ملت آگاه شد، سقوط را فهميد، فرياد بزند و خروش برآورد و مردم را عليه نابسامانيها، با قلم و سخن برانگيزد.امام خمينى، از اين ويژگى، در حد شگفت انگيز آن، برخوردار بود. او براستى در خشت خام آن مى ديد كه ديگران در آيينه نمى ديدند. نمونه هاي هوشياري و آينده نگرى امام در زمينه مسائل فردى، اجتماعى و سياسى بسيار است كه مى توان در فراز و نشيب زندگى سياسى وي ديد. در اصل، كارنامه او آكنده از هوشياريها و آينده نگريهاي ويژه و شگفت انگيز است. كشف توطئه بزرگ آمريكا در شب 21 بهمن 57، زير لواي حكومت نظامى و لغو هوشيارانه آن، با دستور به مردم مبنى بر حضور هوشيارانه در خيابانها!حركت بهنگام از پاريس به سوى ايران و حضور قهرمانانه در ميان مردم و خنثى كردن هزاران توطئه كه در اين تاخير امكان داشت به وقوع بپيوندد.نامه ي سراسر حكمت، هوشياري و آينده نگري به گورباچف، رهبر و رئيس جمهور شوروي سابق.اين ويژگيهاي آن فرزانه بزرگ، در كلام رهبري انقلاب اين سان ترسيم شده است:«امام خمينى، مردي حكيم، دقيق و برخوردار از ذهنيتى بالا، كه قادر به پيش بينى بسياري از وقايع بودند. اعتقاد داشتند كه ازآغاز نهضت، دست هدايت گر خداوند، انقلاب و اسلام را پيش مى برده است. »(17)5.اقدام و عمل:روشنفكر، يعنى كسى كه در پرتو فكر روشن، حركت مى كند. روشنفكر تنها به حرف، نظريه پردازى و انديشيدن بسنده نمى كند.انديشه را با عمل مى آميزد و با عمل خويش، انديشه را مى گستراند و مرحله به مرحله به آن اوج مى دهد. در عرصه ها و صحنه ها حضور مى يابد و در عرصه حضور، انديشه ي خود را اوج مى دهد و مى گستراند.او خود را در برابر دردها و مشكلات مردم مسوول مى داند. پس از شناخت دردها، به درمان برمى خيزد.روشنفكر، خود را به كارهاى جزئى، فرعى و غير اساسى مشغول نمى كند. و يا با انجام چند كار فرعى و جزئى مسووليت خود را پايان يافته نمى انگارد؛ چرا كه روشنفكر دردمند است، دغدغه دارد، به سرنوشت كشورش، سربلندي و سعادت مردمان اش، بالاتر، انسانها مى انديشد.امام، هم درد مردم و هم درمان آن را مى دانست. اين، موهبتى بود خدايي که هر كسى را خدا شايسته اين موهبت نمى بيند. اين كه درد انسان، به جان انسانى فرو بريزد و به درمان برخيزد، انقلاب بزرگى است كه هر روحى شايسته آن نيست. كسانى كه مدعى روشنفكرى اند، اما از اين درد در آنان خبرى نيست، دروغ گويان و شيادانى بيش نيستند كه بايد نخبگان و فرزانگان آنان را شناسايي و به مردم خويش بشناسانند؛ زيرا وقتى در وجود كسى درد نباشد و درد ديگران را درك نكند، به درمان برنمى خيزد. با اين حال ابهر ادعا كند و خود را در سلك روشنفكران دربياورد، چون اهل عمل نيست، شياد است؛ بايد از او پرهيز كرد.امام، اهل عمل بود. آن چه را دريافته بود، درصدد برآمد كه پياده كند. انديشه روشن و پرتوگرفته از وحى، او را به اين جا ره نموده بود كه اقدام كند و به پا خيزد، دگرگونى بيافريند و ديگر روشنفكران را نيز برانگيزانند، تا عمل كنند، بويژه از روشنفكران مسلمان مى خواست كه در عرصه عمل حضور داشته باشند و در برابر دشمن بايستند.«روشنفكران اسلامى، همگى با علم و آگاهى بايد راه پرفراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايه داري و كمونيسم را بپيمايند.و تمام آزاديخواهان بايد با روشنگري، روشن بينى راه سيلى زدن بر گونه قدرتها و ابرقدرتها، خصوصاً آمريكا را به مردم سيلى خورده كشورهاى مظلوم اسلامي و جهان سوم ترسيم كنند. من با اطمينان مى گويم: اسلام ابرقدرتها را به خاك مذلت مى نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را، يكى پس از ديگري، برطرف و سنگرهاى كليدي جهان را فتح خواهد كرد. (18)و مى افزايد:«روشنفكران اسلامى با وحدت و انسجام و احساس مسووليت و عمل به وظيفه ي سنگين هدايت و رهبري مردم، مى توانند دنيا را در قبضه نفوذ و حاكميت قرآن درآورند و جلو اين همه فساد و استثمار و حقارت مسلمين را بگيرند و از لانه كردن شياطين كوچك و بزرگ، خصوصاً آمريكا در ممالك اسلامى، جلوگيري كنند و به جاي نوشتن و گفتن لاطائلات و كلمات تفرقه آميز و مدح و ثناي سلاطين جور و بدبين كردن مستضعفان به مسائل اسلام و ايجاد نفاق در صفوف مسلمين به تحقيق و نشر احكام نورانى اسلامى همت گمارند و با استفاده از اين درياي بيكران ملتهاي اسلامى، هم عزت خود و هم اعتبار امت محمدى را پايدار نمايند.» (19)در نگاه امام، روشنفكر مسلمان كسى نيست كه در كافه بنشيند و گپ فرهنگى و سياسى با همگنان خود بزند، بلكه روشنفكر مسلمان كسى است كه بايد براي، نجات مسلمانان چاره اى بينديشد، به وظيفه سنگين رهبرى و هدايت مردم، عمل كند، به تلاش برخيزد تا دنيا را به قبضه نفوذ و حاكميت قرآن دربياورد و از حرفهاي بيهوده زدن بپرهيزد و...اگر روي اين ويژگيها، كه امام براى روشنفكران مسلمان برمى شمارد دقيق نگريسته شود، به روشنى به دست مى آيد روشنفكران مسلمان، در جاى جاي جهان اسلام، در انجام وظايف خود كوتاهى كرده و در جايگاهى كه بايد باشند، نبودند.بلکه شماري ازآنان، با نوشتن و گفتن لاطائلات و كلمات تفرقه آميز، برخلاف وظيفه روشنفكرى خود عمل كرده و مى كنند! وقتى اين كارنامه ي شماري از روشنفكران مسلمان باشد، كارنامه روشنفكران بي تعهد به اسلام، روشن است.اينان، در برابر امام، كه به پا خاسته بود تا از درد و رنج مردم بكاهد، ايستادند و دهن كجى كردند و به تخطئه او پرداختند ! حركت او را مشت در برابر درفش خواندند. منطق آنان درست همان منطق پيرمردهاي عامى و متحجران حوزوى بود كه پس از سركوبي قيام پانزده خرداد و قدرت ظاهري شاه، بسيارى از انان به اين نتيجه رسيدند كه بايد با دستگاه كنارآمد و از ستيز و رويارويي با آن پرهيخت كه كاري است بس دشوار! دستگاه همين را مى خواست و جريان روشنفكرى را با نفوذيهاي خودش در بين آنان و به اين سمت سوق مى داد و اين فكر را در بين آنان پروراند كه اين مبارزه مشت بر سندان كوبيدن است.اما امام كه شاهد نابودي فرهنگ، مذهب، مليت، شرف، استقلال، و اخلاق مردم و كشورش بود و رژيم وابسته به قدرتهاى بزرگ را عامل همه اين تباهيها مى دانست، به چيزي جز براندازي آن و حاكميت عدل و حيات واقعى مذهب و حفظ شرف و استقلال و تكامل اخلاق جامعه اش نمى انديشيد. و با همه وجود در پي آن حركت بود، تا به آن دست يافت.روشنفكران بي عمل و لاطائلات باف، از بي عملى و سنگ اندازي خود عبرت نگرفتند و پس از پيروزي انقلاب اسلامى كه نتيجه كاركرد زيباي روشنفكران مسلمان ناب انديش و بريدن از جريان لاطائلات باف بود، به جاى همراهى و همكارى با مردم، ياس پراكندند و كارشكنى كردند، با دشمنان اين مرز و بوم دست دوستى و همكاري دادند!امام در برابر وسوسه هاى برخى از روشنفكران گريزان از عمل و اقدام و كارهاي پرخطر و متحجرانى كه مجاهدت در راه خدا را خسران مى انگاشتند، از عمل و اقدام مردم مسلمان و خونى كه پاى هدف ريختند، سرسختانه دفاع كرد:«ملت شريف ايران توجه داشته باشيد كه كاري كه شما مردان و زنان انجام داده ايد آن قدر گرانبها و پرقيمت است كه اگر صدبار ايران با خاك يكسان شود و دوباره با فكر و تلاش فرزندان شما ساخته گردد، نه تنها ضرر نكرده ايد، كه سود زيستن در كنار اولياءالله را برده ايد و در جهان ابدي شده ايد. و دنيا بر شما رشك خواهد برد، خوشا به حالتان»امام، هميشه در ميدان عمل بود. اهل عمل را مى ستود. عمل گرايي را دوست داشت و از آن پشتيبانى مى كرد. در برابر دشمنان ملت و مسلمانان، به حرف بسنده نمى كرد، از آوردگاهى سخن مى گفت كه بسيار سخت بود:«اگر جهانخواران بخواهند در برابر دين ما بايستند، ما در برابر همه دنياي آنان خواهيم ايستاد و تا نابودي تمام آنان از پاي نخواهيم نشست، يا همه آزاد مى شويم و يا به آزادى بزرگ تر كه شهادت است مى رسيم و همان گونه كه در تنهايي و غربت، بدون اجازه از هيچ كشور و قدرتى، انقلاب را به پيروزى رسانديم و در جنگ متجاوزان را شكست داديم، بقيه راه را نيز به يارى خدا خواهيم پيمود و به وظيفه و مسووليت خويش عمل خواهيم كرد.»(20) پي نوشتها :1. صحيفه نور، ج 12 / 67.2. صحيفه نور، ج 21 / 98.3. پا به پاى آفتاب ج 2 / 31. نقل از حجة الاسلام و المسلمين سيد محمود دعايي.4. بحارالانوار ج 77 / 179.5. حديث ولايت ج 1 / 300.6. پا به پاي آفتاب، ج 3 / 146.7. همان/ 147.8. پرتوي از خورشيد، حسين رودسري/ 401، مؤسسه آثار امام.9. سخنان امام / 29 / 4 / 67 ؛ 21 / 6 / 5910. ولايت فقيه/ 176.11. سخنان امام، 22 / 11 / 59.12. سخنان امام، 30 / 6 / 67.13. سخنان امام، 23 محرم 1409؛ 25 / 10 / 67.14.سخنان امام/ 29 / 4 / 67؛ 25 / 9 / 60.15. جلوه اى از خورشيد/ 45.16. امام خمينى، روشنفكري و روشنفكران ايران/ 121.17. مجله حوزه 49 / 165.18. صحيفه امام ج 2 / 325.19. صحيفه امام ج 20 / 337.20. صحيفه نور ج 20 / 325.منبع: مجله حوزه شماره 144 - 143/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 260]
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها