تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820898522
نسبت دينداري و تجددگرايي (بخش دوم)
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نسبت دينداري و تجددگرايي (بخش دوم)
در شمارههاي گذشته از اين صفحه، به نقد و بررسي حوزههاي مختلفي از انديشههاي مصطفي ملكيان، نگارنده كتاب «راهي به رهايي، جستارهايي در عقلانيت و معنويت» پرداختيم.
نویسنده : دكتر محمد فنايي اشكوري*
چنانكه در بخشهاي پيشين ديديم، مؤلف از قرائت تجددگرايانه از اسلام سخن گفتند. شماره پيشين به نقد و بررسي نسبت دينداري و تجددگرايي در آراي جناب مصطفي ملكيان اختصاص داشت. در اين شماره ادامه مبحث شماره پيش را از نظر خواهيم گذراند. هر مسلكي، دين نيست! يكي از اشكالات طرز تفكر تجددگرايانه اين است كه هر مسلك و آئيني را هر كسي دين ناميده، دين ميگويد و هر چيزي را كه در اين عالم توسط گروهي، قومي و قبيلهاي مقدس شمرده شده، مقدس فرض ميكند و شايد براي اينكه عدالت را رعايت كنند با حق، باطل، حقيقت و خرافه برخورد يكسان نموده، حكم واحد صادر ميكند، اما ما به هر نوع اعتقاد و رسم و آئيني دين نميگوييم. ما به مجموعه تعاليمي دين ميگوييم كه از سوي خداوند از طريق پيامبران براي هدايت بشر نازل شده است. وقتي سخن از دين ميگوييم، مراد دين منزل وحياني است، لذا حكم دين واقعي را با مسالك باطل يكي نميدانيم. در اين ديدگاه، موجود مقدس فقط خداوند است و هر چيزي كه از سوي او قداست يافته باشد. غير از اين چيزي در عالم مقدس نيست. به صرف اينكه كسي يا قومي چيزي را مقدس بخواند، آن چيز مقدس نميشود. اگر مراد از موجود مقدس خدا باشد، ما در برابر او تسليم هستيم و چون و چرا را لازم نميدانيم، البته در شناخت خدا، تفكر و چون و چرا ميكنيم، كما اينكه در فهم پيام او نيز تفكر را لازم ميدانيم. اما اطاعت و قبول حكم او را مشروط به فهميدن حكمتش نميدانيم. اگر موجود مقدس غيرخداست، اولاً مقدس نيست، ثانياً تسليم شدن در برابر غيرخدا مردود و نامعقول است. دين را به يك معناي عامي كار بردن، به طوري كه شامل دين الهي و آئينهاي اقوام بدوي و حتي قبايل آدمخوار شود و موجود مقدس را با يك معناي وسيعي به كار گرفتن به طوري كه شامل خدا، درخت، گاو و مجسمه شود آنگاه همه را محكوم حكم واحدي دانستن، هر چند در متدولوژي متجددين بسيار رايج است، اما از نظر ما بياعتبار و مغالطه است. جعل اصطلاح آزاد است، اما بايد توجه داشت كه با جعل اصطلاح و ساختن عنوان واحد براي امور متغاير، حكم واحد صادر كردن روا نيست. امور متغاير ممكن است از جهاتي با هم تشابهي داشته باشند، اما اين تشابه مجوز صدور حكم واحد براي همه نيست، مگر اينكه حكم ناظر به وجه مشترك باشد. بله، خدا مقدس است، اما مردمي درخت يا گاو را هم مقدس ميدانند، حال اگر پرستش درخت يا گاو نامعقول است، پرستش خداوند خالق و مالك آسمانها و زمين هم نامعقول است؟ اگر تسليم در برابر گاو غيرعقلاني است، تسليم در برابر ربالعالمين هم غيرعقلاني است، چون هر دو را مقدس شمردهاند و به هر دو عمل تسليم ميگويند؟ هم طلا فلز است، هم آهن، اما هر دو يك قيمت ندارند. هم خدا موجود است، هم مخلوق، هر دو موجودند اما اين كجا و آن كجا. صد هزاران اينچنين اشباه بين در ميان هفتاد ساله راه بين ناسازگاري تجدد با تعبد اگر تجدد به جهت عقلانيت با تعبد ناسازگار است، بايد با ايمانگرايي و معنويتگرايي هم ناسازگار باشد، لذا جانبداري مؤلف محترم از تجدد مستلزم انكار ايمانگرايي و معنويتگرايي است. عقلانيت طبق اين ديدگاه نميتواند با معنويت سر سازگاري داشته باشد، البته مراد ما معناي رايج معنويت است. اگر معنويت را زندگي همراه با شادي معنا كنيم، چنانكه مؤلف محترم چنين معنا ميكند، البته منافاتي با عقلانيت تجددگرا و مادي گرايي ندارد. اگر نه دين عقلاني است و نه ايمانگرايي غيرمبتني بر عقلانيت پذيرفتني است، پس ميتوان نتيجه گرفت كه دين مطلقاً غيرقابل قبول است. آوردهاند كه تعبد قبول بدون دليل چيزي است. قبول بدون دليل انسان را در معرض خرافاتي شدن قرار ميدهد، سپس اظهار كردهاند كه «مرز ميان عبد و خرافه پرستي، در بسياري از موارد، مبهم و نامعلوم است». (همان، صص368 ـ 367) اولاً تعبد لزوماً قبول بدون دليل و برهان نيست، لذا با تعبد معقول انسان در معرض خرافهپرستي واقع نميشود. ثانياً مرز تعبد و خرافه را ميتوان تعيين كرد. خرافه اعتقاد به چيزي بدون دليل موجه و معتبر است. اگر بگوييم ديدن گربه سياه علامت وقوع رويداد شومي در آن روز است و هيچ دليل موجهي بر اين سخن جز شيوع آن در بين عوامالناس نداشته باشيم، اين يك اعتقاد خرافي است اما تعبد قبول قولي بر پايه حجت معتبر است، مثلاً اگر معتقد به بهشت و جهنم باشيم، نه از آن رو كه خود دليل مستقلي بر وجود آنها داريم، بلكه از آن رو كه قرآن كه حجتش براي ما به اثبات رسيده، آمده است: چنين اعتقادي تعبدي است، اما خرافي نيست. همچنين ممكن است دليل عقلي يا تجربي مستقل بر تأثير دعا نداشته باشيم، اما از آن حيث كه از ادله معتبر شرعي اين تأثير تأييد گرديده است، ميتوانيم به آن معتقد باشيم. درباره هر مورد مبهم و نامعلوم ديگر نيز ميتوان چنين سخن گفت و تعبد را از خرافهپرستي متمايز كرد. اگر تفكر ديني و سنتي عليالادعا خطر خرافي شدن را دارد (همان، ص 368) آيا تفكر غيرديني و ضدديني خطر لا اباليگري و اطاعت از شهوات را ندارد؟ يا از نظر مؤلف اينها خطر نيست؟ البته ارزشها در تفكر غيرديني بسيار متفاوت با ارزشها در تفكر ديني است. اگر متجددان به خود حق ميدهند كه سنتگروان را متحير و جامد و جزمي و خرافي بنامند (همان، ص 368) آيا به سنتگروان هم حق ميدهند كه متجددان را لاقيد و لاادري و لاابالي بنامند؟ اگر متجددان از سنتگروان انتظار مدارا دارند، آيا خود با افكار و نحوه معيشت آنها مدارا ميورزند؟ يا آنها را چون مخالف عقايد آفاقي بالفعل ميشمارند غيرقابل مدارا ميدانند؟ كدام انسانيت و كدام عقلانيت؟! مؤلف محترم نحوه تفكر و زندگي سنتي را خرافاتي، متحجرانه، مقلدانه و استدلالگريز و استدلالستيز معرفي ميكند اما تفكر و نحوه معيشت متجددانه را استدلالگرا، عقلگرا، آزادانديش، انساني، با مدارا و سعهصدر، مدافع حقوق بشر و بالاخره جامع جميع صفات جمالي و جلالي! با اين توصيف از تجددگرايان، هر خوانندهاي از جمله اين حقير بيتابانه مشتاق زيارت چنين افرادي ميشويم. آرزو داريم قبل از مرگ به ديدار چنين فرزانگاني نائل گرديم! اين متجددان با اين اوصاف كجايند؟ اگر نشاني از آنها ميدادند سپاسگزار ميشديم. آيا دولتهاي متجدد قدرتمند چنين اوصافي دارند؟ البته خود آن دولتها چنين دعاوياي دارند و خود را منادي مدنيت و آزادي و حقوق بشر ميدانند و شاهد هستيم كه با ارتشهاي تا دندان مسلح و سلاحهاي مرگبار براي ترويج آزادي، دموكراسي، حقوق بشر، فرهنگ مدارا و سعه صدر چگونه زنان، مردان و كودكان بيشماري را در فجيعترين شكل به خاك و خون ميكشند و آواره ميكنند و نسل و حرث را نابود و ويران ميسازند. اين تنها قدرتمندان نيستند كه چنيناند، بلكه متفكران متجدد نيز پشتوانههاي نظري و فلسفي اين رفتارها را فراهم و آنها را توجيه مينمايند. همزمان با تهديدهاي ديوانهوار جرج بوش به حمله نظامي و به كارگيري سلاحهاي هستهاي عليه كشورهاي مختلف از جمله ايران اسلامي، به بهانه مبارزه با تروريسم، جمعي از روشنفكران خودفروخته متجدد امريكايي در بيانيهاي آن را تجويز و تأييد كرده و راه حفظ و حمايت از روشهاي امريكايي را ـ كه همان ارزشهاي تجدد است ـ در نابود كردن مخالفان اعلام و چنين جنگي را عادلانه توصيف كردند. ميدانيم كه هر ساله در سالروز حمله اتمي امريكا به هيروشيما و نابود كردن دهها هزار مرد و زن و پير و جوان در ايالات متحده به يمن اين پيروزي جشن بر پا ميشود. اگر افراد متجدد همانها هستند كه با تفكر سنتي و دينداري سنتي مبارزه ميكنند، البته از آنها نيز اين جنايات را توجيه و براي استقرار دموكراسي ضروري ميدانند و لااقل صداي اعتراضي از آنها بلند نميشود، چون هرچه نيرو و توان دارند بايد براي مبارزه با دينداري سنتي صرف كنند. زندگي و شخصيت اين متجددان تجسم اعلاي تقليد كوركورانه و همه جانبه از فرهنگ غرب است، همان نوع طرز فكر، همان گونه حكومت، همان شكل زندگي، همان منش و همان ادبيات و فلسفه. اينها قرار است استدلالگرا، عقلاني و ضد تقليد باشند! از اينجاست كه ميگوييم اين تقسيمبندي معتبر نيست و توصيفي كه از سنتگرايي و تجدد شده است دستكم در جامعه ما مطابق با واقع نيست. مردم جامعه ما به متجددان استدلالگرا و سنتيهاي استدلال گريز تقسيم نميشوند. ما سنتيهاي استدلالگرا و متجددان استدلالگريز و سراپا مقلد كم نداريم، چنانكه سنتيهاي متحجر نيز داريم. مؤلف محترم مينويسند كه عقل سنتي در جهت كشف حقيقت است و عقل متجدد درصدد تبديل آن به صورت مطلوب. (همان، ص 373) اين تعبير ديگري از سخن كارل ماركس است كه ميگفت تاكنون فيلسوفان درباره تفسير جهان ميانديشيدند، ولي سخن در تغيير آن است. اين نيز به طور كلي صحيح نيست. همان تفكر سنتي كه در جهت كشف حقيقت است، انقلاب شكوهمند اسلامي را براي تغيير جهان و ايجاد جامعه مطلوب به راه انداخت، لذا جمع هر دو هم ممكن و هم لازم است. مرز زماني تجدد كجاست؟ به نظر مؤلف محترم، تجدد عصر عقلانيت و استدلالگرايي و برهانطلبي است. آيا در عصر سنتگرايي استدلالطلبي وجود نداشت؟ آيا قرآن متعلق به عصر تجدد است كه ميگويد:«قلهاتوا برهانكم إن كنتم صادقين» (البقره111) و تقليد از نياكان و بزرگان را نفي و طرد ميكند؟ آيا سقراط، افلاطون، ارسطو، افلوطين، آكوييناس، فارابي، ابنسينا، طوسي، رازي، خيام و ملاصدرا استدلالگريز و مخالف عقل بودند، يا آنها هم متجدد بودند؟ اگر مراد عامه مردم است، نه فيلسوفان، چه كسي ميتواند ادعا كند كه عامه مردم در جوامع متجدد استدلالگرا و مخالف تقليد هستند؟ آيا اين همان عامه نيست كه رسانههاي صهيونيستي وهاليووديها به هر طريق كه منافعشان اقتضا كند اذهان آنها را شكل ميدهند؟ آيا اين همان عامهاي نيست كه وقتي همه فكرشان را روي هم ميگذارند كساني مانند جرج دبليو بوش را صالحترين فرد براي تصدي مهمترين منصب جهان انتخاب ميكنند؟ دوگانه صفات انسان سنتي و انسان مدرن گفتهاند انسان سنتي اهل مدارا نيست؛ «انسان سنتي مخالف ديگران را با خودش ناشي از آلوده شدن فطرت آنان يا پوشيده شدن آن فطرت يا معلول گناهكاري يا سوءنيت و سريت... ميداند... لذا نميتواند حضورشان را تحمل كند». (همان، صص 369ـ 368) ديديم كه انسان متجدد هم مخالفت ديگران با خود را ناشي از «ناداني»، «عجب»، «استدلالگريزي»، «جزم»، «جمود»، «خودشيفتگي»، «بنيادگرايي»، «تعصب»، «تقليد»، «تعبد»، «خرافهپرستي»، «غيرعقلاني بودن»، «بيماري»و... ميداند، لذا حضورش را تحمل نميكند. اينها تنها برخي از اوصاف و القابي است كه مؤلف محترم براي انسان سنتي قائل است. از نظر مؤلف محترم، عصر سنتي عصر ناداني است. عصر تجدد ممكن است عيبهايي داشته باشد، اما اين عيبها قابل رفعند. (همان، ص 377) «عقلانيت و آزادي دو مؤلفه اصلي انسانيتند» (همان، ص 366) و اينها ويژگيهاي جوامع متجددند. در جاي ديگر ميگويند ليبراليسم همان آزادگي است. پس جوامع سنتي فاقد آزادگي و عقلانيت و انسانيت هستند. سپس ميافزايند:«تأكيد تجددگرايي بر پاسداشت آزاديهاي فردي كه هرگز به معناي بيبندوباري و اباحيگري هم نيست، فقط به حكم حرمتي است كه براي تفرد آدمي قائل است و با توجه به اين واقعيت است كه فقط با آزادي و از طريق آزادگي است كه تفرد واقعي امكانپذير ميشود. همين دو شاخصه كه يكي از آنها تكريم عقلانيت انسان و ديگري تكريم آزادي اوست، كافي است براي اينكه نگرش تجددگرايانه به عالم و آدم را در عين قبول كاستيها و كمبودهايي كه دارد، ارج بگذاريم». (همان، ص 379) نمونههايي از مصاديق تجدد! آيا اين بيانات زيبا درباره تجدد مصداق خارجي هم دارند؟ آيا نظامهاي اروپاي غربي و امريكا كه مصاديق اصلي جوامع متجدد و پيشرو تجدد هستند، بر مبناي تعقل، آزادي، حقوق بشر و كرامت انسان مبتني هستند و از بيبندوباري و اباحيگري به دورند؟ آيا نظام امريكا ـ كه مقتداي ساير نظامهاي متجدد است ـ چنين است؟ آيا رفتار امريكا در جهان بر مبناي انساني قابل ارج استوار است؟ در اين زمينه هر حكمي نسبت به امريكا صادق باشد، نسبت به كشورهاي اروپاي غربي نيز صادق است. چون آنها در سياستهاي خارجي كلان دنبالهرو امريكا هستند. هرجا كه امريكا لشكركشي ميكند، بسياري از آنان نيز يا از ترس يا از طمع يا از روي توافق يا تقليد همراه او هستند. محدوديتها و سختگيريهايي كه دولتها درباره مسلمانان اعمال ميكنند، مانند رفتار فرانسه نسبت به حجاب دانشآموزان مسلمان، نشان ميدهد نظامهاي سكولار تنها غير ديني نيستند، بلكه ضد دينياند. حجاب كاملاً امري فردي است و هيچ زياني براي ديگران ندارد، اما براي جامعه متجدد سكولار قابل تحمل نيست. اگر اجبار بر بيحجابي مجاز باشد، اجبار برحجاب هم بايد مجاز باشد. اگر منافي آزادي و احترام به تفرد انساني نيست، بر طبق همان معيار اين منافي آزادي و تفرد انساني نيست. البته معيار جامعه اسلامي، ارزشهاي تجدد نيست بلكه حكم شريعت است. حق وتو از سوي پيشروان تجدد طراحي و اجرا ميشود و آيا حق وتو عقلاني است؟ اگر حق وتو عقلاني است، پس هر نوع استبداد، زورگويي و باجخواهي دزدان سر گردنه نيز بايد عقلاني باشد. امريكا به خود حق ميدهد تمام تلاشش را براي ساختن مخربترين سلاحهاي اتمي و شيميايي به كار برد، اما ديگران چنين حقي ندارند. آنها حق دارند مرگبارترين سلاحهاي اتمي را در اختيار داشته باشند، حتي از آن استفاده كنند و هر روز هر صداي مخالفي را با تهديد به كارگيري آن خاموش و وادار به تسليم كنند، اما ديگران حق ندارند حتي از انرژي اتمي براي مصارف صلحآميز استفاده كنند. اين آزادي، حقوق بشر، عدالت و برابري است؟ آنها هر دولتي را كه دوست ندارند، حق دارند با كمك مزدوران داخلي، يا كودتا يا لشكركشي و هر روش ممكن ديگر سرنگون كنند و در انتخابات كشورهاي ديگر دخالت كنند و خود براي كشورهاي ديگر حاكم نصب كنند، اما اگر كشور ديگري به كساني كه براي مبارزه با متجاوزان و اشغالگران فعاليت ميكنند، كمك كند به آن نام حامي تروريسم و محور شرارت مينهند. آيا زندگي در ظل چنين نظام شيطاني بهتر از زندگي در يك جامعه سنتي است ولو به آفتهاي بسياري هم مبتلا باشد؟ چه دولتها، چه نخبگان و چه عموم مردم را در اين جوامع متجدد بدانيم، اوصاف و كراماتي كه براي تجدد برشمردهاند را نميبينيم. آزادي در غرب... گفتهاند تجدد مقتضي آزادي فردي است و آزادي فردي هرگز به معناي بيبندوباري و اباحيگري نيست. آيا اين حكم مصداق هم دارد؟ آيا در غرب آزادي بيان هست؟ اگر مؤلف محترم چنين فكر ميكنند، پيشنهاد ميكنم سرنوشت افراد مختلفي را كه در كشورهاي مختلف غربي هلوكاست را مورد سؤال قرار دادند، از جمله روژه گارودي، مطالعه فرمايند. اگر اين اخبار را جعلي و دروغ ميدانند، خود ميتواند به غرب رفته و با انتشار مقاله يا مصاحبهاي جريان هلوكاست را، نه انكار، بلكه فقط مورد سؤال قرار دهند. البته بنده چنين پيشنهادي نميكنم. آيا تجدد از نظري، مخالف بيبندوباري و اباحيگري است و در عمل، از آن ممانعت ميكند؟ مراد از بيبندوباري و اباحيگري چيست؟ مراد ما از اباحيگري مخالف و ناديده گرفتن حكم شريعت است. آيا در جوامع متجدد حكم شريعت مخالف و ناديده گرفته نميشود؟ واضح است كه اين جوامع در ظاهر و باطن مخالف احكام شريعتند؛ حتي مخالف بسياري از ارزشهاي ديني مسيحي و يهودي هستند. هم اباحيگري در آنها مجاز است و هم عمل ميشود. اين تنها در عمل نيست؛ از حيث نظري هم چنين است. مگر تفكر تجددگرا مادي، حسگرا، اين جهاني، سكولار، ضد تعبد و تسليم، ضد مرجعيت هر مرجعي غير از رأي اكثريت نيست؟ ميدانيم كه تجدد مفاسدي چون همجنسبازي و ازدواج همجنسها، روابط آزاد جنسي در خارج از چارچوب ازدواج را اباحيگري و بيبندوباري تلقي نميكند و مجاز ميداند. آيا اينها با دينداري قابل جمعند؟ خود مؤلف مكرر از ناسازگاري دين سخن گفتهاند. حال كه تجدد با دين ناسازگار است، آيا ارزشهاي ديني را پاس ميدارد؟ بيبندوباري و اباحيگري يعني بيپروا بودن نسبت به ارزشهاي ديني و اين مقتضاي تجدد است. عدالت چه جايگاهي در تمدن غرب دارد؟ درتوصيف مؤلف محترم از تجدد، سخني از عدالت نميبينيم. آنها خود تكيهاي بر عدالت ندارند. در عمل آنها نيز تنها چيزي كه اهميتي ندارد، عدالت است. آيا جز انسانهاي مسخ شده و وجدانهاي مرده كسي ميتواند منكر ستمي باشد كه بر مردم بيدفاع و مظلوم فلسطين ميرود؟ چه كسي هست كه نداند اين ستمها با حمايت بيشائبه كشورهاي متجدد اعم از امريكا و اروپاي غربي صورت ميگيرد؟ قتل و ترور مردم، قطع دست و پاي كودكان فلسطيني و آوارگي اين مردم و تخريب خانهها و مزارع آنها هر روز در پيش چشم حاميان اسرائيل صورت ميگيرد، اما اين همه نه تنها باعث مخالفت و ممانعت از سوي آنها نميشود، بلكه حتي موجب كاسته شدن حمايت آنها از اين جنايات نيز نميگردد. آنها دندانها و چنگالهاي خونچكان آريل شارون قصاب صبرا و شتيلا را هر روز ميبينند، اما آن كودكان و جواناني را كه جز دست خالي و سنگ، وسيلهاي براي دفاع از خود ندارند، تروريست مينامند. اكثر روشنفكران و متفكران اين ممالك نيز نسبت به اين جريانات بيتفاوت و حتي در بسياري از موارد موافق اين همه جنايتند و حتي با اسرائيل همدلي و همدردي دارند. حتي در جهان سوم نيز دولتي كه به غرب نزديكتر است، نسبت به اين جريانات با غرب همراهتر است. حتي روشنفكران متجدد نيز گاهي براي تعطيلي يك روزنامه گريبان چاك ميكنند، اما نسبت به اين همه ددمنشي مهر سكوت بر لب ميزنند و گاه تلويحاً يا صريحاً آن را تأييد ميكنند و مخالفت با اين رژيم شيطاني و خونآشام را برنميتابند. البته نسبت به هيچ نوع ظلم و ستمي نبايد بيتفاوت بود. اگر روزنامهاي بحق تعطيل شود و كتابي بيدليل موجه توقيف گردد يا بيگناهي مورد آزار و مزاحمت واقع شود بايد فرياد اعتراض برآورد. لكن اگر كسي در اينگونه موارد فرياد اعتراض برآورد و علم مبارزه بر دوش گيرد، اما ديدن جنايات هولناك ضد بشري استكبار و صهيونيسم خونسرد و بيتفاوت و مهر بر لب بنشيند، معلوم ميشود كه او مدافع صادق عدالت و آزادي نيست و اغراض و امراض ديگري در كار است و در اغلب موارد اين بيماري قدرتطلبي است. كسي كه مدافع عدالت و مخالف ستم است هرجا ستمي ببيند بايد اعتراض نمايد و هرجا كه ستم بيشتر باشد بايد برآشوبد. موضعگيري دوگانه و يك بام و دو هوا سخن گفتن و عمل كردن چه از سوي دولتها و چه از سوي افراد توجيهبردار نيست و لذا همواره رسواگر فريبكاران و اهل نفاق است. غرض از مطالب فوق اين نيست كه هر كس از تجدد دفاع ميكند لزوماً از عملكرد دولتهاي متجدد دفاع ميكند. غرض اين است كه اينها محصولات تجددند. اگر به تجدد قداست دهيم، بايد پيامدهاي آن را هم بپذيريم. اگر به اين لوازم ملتزم نيستيم اين قدر از تجدد ستايش نكنيم. سخن اين است كه اگر نيچه ميگويد در اين عصر خدا مرده است، پس چه چيز جز لذت و الم مادي و هواي نفس ميتواند تعيينكننده رفتار آدمي باشد؟ لذا مبنايي براي التزام به اخلاق و ارزشهاي انساني وجود ندارد و اين چيزي است كه عملكرد قدرتها آن را نشان ميدهد. ملاك حقيقت است نه سنت و نه تجدد به نظر ما تجدد نه يك مكتب است نه يك مفهوم محدود. عنوان عامي است كه امور متفاوت و ناسازگار را در درون خود دارد. ماركسيسم متعلق به تجدد است؛ ليبراليسم هم. ماديگرايي در آن هست، عليالادعا نوعي معنويتگرايي هم در آن هست. آنچه قابل دفاع است پذيرفتن عناصر مثبتي است كه در اين مجموعه قرار دارد اما اگر به عنوان عام تجدد دل ببنديم، آنگاه مجبور ميشويم همه محتويات خوب و بد آن را بپذيريم و هر آنچه را كه به سنت تعلق دارد نفي كنيم و براي اينكه چنين كنيم، مجبور ميشويم تجدد را تقديس كنيم و از سنت يك تصوير زشت و نفرتانگيزي بسازيم. سنت را استدلالستيز و تجدد را تقليدستيز بدانيم. بياييم از استدلال دفاع كنيم، تقليد مذموم را نفي كنيم، چه اين كارها در عصر پيشاتجدد انجام گرفته باشند، چه در عصر پساتجدد. زمان در ماهيتش تغييري ايجاد نميكند. در غير اين صورت سنتگرا هم ميتواند بگويد ارزشمندترين و مقدسترين كار در عالم خداپرستي است و چون سنتگرايي واجد اين خصلت است، پس واجد همه خيرات است و چون تجدد فاقد اين عصر است پس تجسم شرارت است. اين شيوه عقلاني نيست. به نظر ما تنها ملاك، حقيقت است، نه تجدد و نه سنت. در موردي ممكن است رأي سنتي صحيح باشد و در موردي نظر متجدد. سنت و تجدد دو روش نيست؛ دو نگاه ضروري نيز نيست. ما برده عناوين نيستيم. اگر چيزهاي خوب را تجدد ميناميد، ديگران هم ميتوانند فقط چيزهاي خوب گذشته را سنت و چيزهاي بد را انحراف از سنت بدانند. پس آيا بهتر نيست كه سنت و تجدد را رها كرده، از آغاز به سوي خود آن چيزهاي خوب برويم و اين عناوين را كنار نهيم؟ چراكه اين عنوان خلق و اختراع ما هستند و قداستي ندارند. اشكال در به كارگيري اينگونه عناوين اين است كه فرد را با يك مجموعهاي روبهرو ميكند و به او القا ميكند كه يا بايد كل آن را رد يا كل آن را قبول نمايد. عضو هيئت علمي گروه فلسفه مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره)
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]
صفحات پیشنهادی
نسبت دينداري و تجددگرايي
نسبت دينداري و تجددگرايي در شمارههاي گذشته از اين صفحه به نقد و بررسي حوزههاي مختلفي از انديشههاي مصطفي ملكيان نگارنده كتاب راهي به رهايي جستارهايي در عقلانيت و معنويت پرداختيم نویسنده دكتر محمد فنايي اشكوري چنانكه در بخشهاي پيشين ديديم مؤلف از قرائتنمایشگاه بیست و دوم قرآن، یک اتفاق بزرگ قرآنی بود / بخشهای تخصصی تر نمایشگاه تقویت میشود
دین و اندیشه همایش ها و میزگردها نشست خبری معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد نمایشگاه بیست و دوم قرآن یک اتفاق بزرگ قرآنی بود بخشهای تخصصی تر نمایشگاه تقویت میشود نشست خبری معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد اسلامی صبح امروز سهشنبه یکم مهر با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمدرضاجهانبخش:ذهنيتها نسبت به خانزاده منفي نشود
جهانبخش ذهنيتها نسبت به خانزاده منفي نشود اتفاقي که براي محمدرضا خانزاده در بازي اميد ايران- ويتنام رخ داد و البته با واکنش هايي روبرو شد باعث شد تا عليرضا جهانبخش هم تيمي او در تيمهاي پايه و تيم ملي به حمايت از او بپردازد جهانبخش در گفتگو با خبرنگار "ورزش سه" می گویدومین مانور بزرگ زلزله در کرمان برگزار می شود/ راه اندازی هولدینگ بخش خصوصی دارو در استان
استانها شرق کرمان حق دوست دومین مانور بزرگ زلزله در کرمان برگزار می شود راه اندازی هولدینگ بخش خصوصی دارو در استان کرمان - خبرگزاری مهر رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمان از برگزاری دومین مانور بزرگ زلزله طی آذرماه در کرمان خبر داد به گزارش خبرنگار مهر علی اکبر حق دوست دوشنبهدفاع خانواده تعاون از منافع اعضاء/ تغییر ذهنیتها نسبت به بخش تعاون
اقتصادی کار و تعاون معاون وزیر کار مطرح کرد دفاع خانواده تعاون از منافع اعضاء تغییر ذهنیتها نسبت به بخش تعاون معاون وزیر تعاون کار و رفاه با اشاره به اینکه تعاونی ها کمک بگیر و ضعیف نیستند گفت ذهنیت مردم نسبت به بخش تعاون باید تغییر کند به گزارش خبرنگار مهر سیدحمید کلانتبخش پژوهش مسابقات بینالمللی قرآن دانشجویان مسلمان به روی اساتید گشوده شد
دین و اندیشه همایش ها و میزگردها بخش پژوهش مسابقات بینالمللی قرآن دانشجویان مسلمان به روی اساتید گشوده شد با توجه به استقبال اساتید دانشگاه برای شرکت در بخش پژوهش مسابقات بینالمللی قرآن دانشجویان مسلمان دبیرخانه این همایش آمادگی خود را برای دریافت مقالات اساتید دانشگاه نیز ااعلام برنامه های دومین روز همایش علمی سینمای مقاومت
دین و اندیشه همایش ها و میزگردها اعلام برنامه های دومین روز همایش علمی سینمای مقاومت دومین روز همایش علمی سینمای مقاومت در تالار مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در حال برگزاری است به گزارش خبرگزاری مهر نخستین همایش علمی سینمای مقاومت از 5 مهر در تالار مطهری دانشکده عدومین کنفرانس بین المللی افق نو آغاز به کار می کند
دین و اندیشه همایش ها و میزگردها فردا دوشنبه 7 مهر در هتل لاله دومین کنفرانس بین المللی افق نو آغاز به کار می کند دومین کنفرانس بین المللی افق نو با حضور اندیشمندان و پژوهشگران داخلی و خارجی صبح فردا دوشنبه 7 مهرماه در محل هتل لاله تهران برپا می شود به گزارش خبرگزاری مهر اینانتشار شماره دوم فصلنامه « تربیت تبلیغی» توسط پژوهشکده باقرالعلوم (ع)
دین و اندیشه انتشار شماره دوم فصلنامه تربیت تبلیغی توسط پژوهشکده باقرالعلوم ع سردبیر پژوهشنامه تربیت تبلیغی خبر داد دومین شماره فصلنامه پژوهشنامه تربیت تبلیغی به همت پژوهشکده باقرالعلوم ع مدیرمسئولی دکتر حسین قشقایی و سردبیری امید نیکداد منتشر شد این شماره شامل یکنسبت به مسائل فرهنگی کشور گلایههای فراوانی داریم
یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۶ ۲۰ مدیر حوزههای علمیه خواهران قزوین امنیت امروز کشور را حاصل خونهای ریخته شده شهدا و جوانان این مرز و بوم در طول عمر انقلاب اسلامی دانست و یادآور شد نسبت به مسائل فرهنگی کشور گلایههای فراوانی داریم به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسناعطر روح بخش دعای عرفه در سرچشمه طنین انداز میشود
دین و اندیشه آیین ها و تشکل های مذهبی عطر روح بخش دعای عرفه در سرچشمه طنین انداز میشود مراسم قرائت دعای پر فیض عرفه همزمان با نهم ذی الحجه در محل یادمان شهدای هفتم تیر برگزار خواهد شد به گزارش خبرگزاری مهر مراسم قرائت دعای روح نواز عرفه امسال نیز همچون سال گذشته شنبه 9 ذی اهاشمی: نگاه اوقاف نسبت به مسأله وقف جامع و کارآمد است
یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۳ ۴۷ استاندار تهران گفت نگاه اوقاف نسبت به مسأله وقف یک نگاه بسیار جامع و کارآمدی است و در این راستا میتواند به مردم خدمات زیادی برساند به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا حسین هاشمی در مراسم کلنگ زنی ساخت بیمارستان تخصصی سررقابت خدابخشی، مردانی و شش پری در روز دوم
تکواندو بازی های آسیایی-اینچئون رقابت خدابخشی مردانی و شش پری در روز دوم سه نماینده ایران چهارشنبه نهم مهرماه در دومین روز مسابقات تکواندو بازی های آسیایی اینچئون به روی شیاپ چانگ می روند به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران در دومین روز مسابقات تکواندو بازی های آسیایی اینبخشنامه وزارت کشور در مسئله نماز الگوی تمام ادارات قرار گیرد
یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۲ ۰۹ رئیس ستاد اقامه نماز استان اصفهان گفت برخی از روحانیون کارایی لازم را در جذب جوانان به مساجد و اقامه نماز ندارند و این در حالی است که برخی از طلاب خوش فکر و خلاق نیز فاقد مکانی برای فعالیت هستند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا عبسرمایهگذار بخش خصوصی: دومین پیست بزرگ اسکی جهان در هنزا احداث میشود
سرمایهگذار بخش خصوصی دومین پیست بزرگ اسکی جهان در هنزا احداث میشودسرمایهگذار بخش خصوصی گفت دومین پیست بزرگ اسکی جهان در منطقه هنزا از توابع شهرستان رابر احداث میشود به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان سیدمحمد صدرهاشمینژاد عصر امروز در جلسه جمعبندی طرح گردشگری و مدارس زندگی صپزشکی قانونی اعلام کرد مرگ 433 نفر و مصدومیت بیش از 12 هزار نفر در حوادث رانندگی تهران/ افزایش مرگهای امسال ن
پزشکی قانونی اعلام کردمرگ 433 نفر و مصدومیت بیش از 12 هزار نفر در حوادث رانندگی تهران افزایش مرگهای امسال نسبت به پارسالپزشکی قانونی تهران اعلام کرد که در 4 ماه نخست امسال 433 نفر در حوادث رانندگی استان تهران جان خود را از دست دادند که این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال قبل افزمهدی غلام نژاد به مقام دومی مسابقات بین المللی قرآن روسیه دست یافت
دین و اندیشه قرآن و متون دینی مهدی غلام نژاد به مقام دومی مسابقات بین المللی قرآن روسیه دست یافت رئیس مرکز امور قرآنی سازمان اوقاف و امور خیریه از دست یابی مهدی غلام نژاد قاری ممتاز جمهوری اسلامی ایران به مقام دومی پانزدهمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم روسیه خبرداد به گ-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها