تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):منزلت مردم را در نزد ما، از اندازه روايتشان از ما بشناسيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798529143




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا مکلف به فراگیری فلسفه و عرفان نیستیم؟


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



چرا مکلف به فراگیری فلسفه و عرفان نیستیم؟
ما مفتخریم که امامان ما با کشف نقاب از حقایق و اسرار توحید جای هیچ گونه نقص و خلأ و ضعف و فتوری را در مراحل رشد و تکامل و فعلیّت ما باقی نگذاشته اند.



به این مطلب امتیاز دهید

  به گزارش سرویس دینی جام نیوز، از مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد علی کاظمی که اعظم تلامذه مرحوم نائینی بوده است و مباحث ایشان را تقریر فرموده، نقل شده است که: علت اینکه ما مکلّف و مأمور به فراگیری علوم الهی، امثال فلسفه و عرفان نیستیم این است که: آنچه در حیطه ربط و انتساب ما با پروردگار قرار دارد همان جنبه و حیثیت عبودیّت است؛ و پس از احراز این مسئله، عبد باید در مقام اطاعت و بندگی مولی و پروردگار برآید. حال مولای او چه کسی است و چه خصوصیاتی دارد و دارای چه حقیقتی است، تمام اینها ربطی به او ندارد؛ او باید بنگی اش را بکند و کاری به خدای متعال نداشته باشد.    اما این مطلب تمام نیست؛ زیرا: شکّی نیست که معرفت پروردگار و شناخت حقیقت و کنه و ذات او مسئله ای است دارای مراتب متفاوت و درجات مختلف ( از معرفت ابتدایی و بسیط و گنگ و مبهم، مانند صرف اعتقاد به مبدأ هستی بدون هیچ امر زائدی بر آن گرفته، تا بالاترین حدّ از معرفت و شناخت که فرمود: « لم أعبد ربّاً لم أره»؛ یعنی عبادت نکردم هیچگاه خدایی را که ندیده بودم.) و مسلّم است عبادت و انقیاد، فرع اذعان و اعتقاد به وجود حضرت حق است.   حال با توجه به این مطلب چگونه ممکن است فردی ضرورت عبادت و اطاعت پروردگار را بر خویش به نحو جزم و یقین احراز نماید، امّا در خودِ ذات پروردگار و کیفیت وجود او دارای شک و ابهام و هزار نقطه مجهول و بی جواب بوده باشد؟ و آیا می شود حقیقتی را که هیچ سنخیتی با موجودات خارجی از جهت ماهیّت و کیفیّت آنها ندارد، همینطور رجماً بالغیب پذیرفت و بدون آنکه هیچ شناختی از او نداشت به پرستش و عبادتش پرداخت؟   و آیا به اعتقاد شما اگر فردی بدون توجه به جنبه تجرّد و بساطت حضرت حق، خدا را یک موجود مادّی بسیار بزرگ که خصوصیات یک مخلوق را در بالاترین مرتبه از عظمت و بزرگی دارد، و مانند ما دارای دست و پا و چشم و روده و غیره، و در آسمان بالا منزل گزیده بداند،عبادتش صحیح است؟آیا برای فردی که می تواند مرتبه معرفت و شناخت خود را به حضرت حقّ به مراتب و مراحل عالی تر و راقی تر برساند، باید گفت: زحمت بی خود نکش! زیرا این علوم هیچ نفعی برای تو ندارد و به اندازه یک سر مویی از مواهب و الطاف حضرت حقّ بهره مند نخواهی شد؟    مگر نه این است که عبادت به مقدار خلوص نیّت و حضور قلب و سرّ سنجیده می شود، و به همان میزان اجر و قرب به او تعلق می گیرد؟ پس چگونه است که انسان خدای ناشناخته را در وجود خود  و قلب و ضمیر خود حاضر و ناظر گرداند و توجه خود را به سمت و سوی او متمرکز کند؟ آیا نمازی که یک نفر بدون هیچ شناخت و معرفتی به خدای متعال بجای می آورد با نماز امام سجاد علیه السلام یکی است؟ با نماز رسول خدا یکی است؟ با نماز حضرات معصومین یکی است؟   نگویید: آنها امام اند و حسابشان با ما فرق دارد! ما می گوییم: از این نقطه نظر چه فرقی دارد! نماز نماز است؛ مگر غیر از این است که دارای افعالی خاصّ با شرایط طهارت و غیره است؛ پس چه فرقی می کند؟! هر دو دارای وضو و هر دو رو به قبله و هر دو کاملاً شرایط صحّت ظاهری از اتیان به اجزاء و قرائت صحیح حمد و سوره را بجای می آورند.    در اینجا باید گفت: این کلام به فکاهی و مطالب غیر قابل اعتنا اشبه است تا به یک مطلب و مسئله علمی و اعتقادی!   و از طرف دیگر: این همه روایاتی که دلالت بر مراتب مختلف ایمان و درجات مومنین در روز قیامت می کند به کجا خواهد رفت؟ اگر منظور و مطلوب شارع صِرف انجام عبادت بصورت صحیح و با حفظ اداب ظاهری باشد، حال بأیّ نحو کان ( از اعتقاد به پروردگار و معرفت ذات او) دیگر مراتب ایمان یعنی چه؟ و مراتب بهشت چه معنایی خواهد داشت؟    و از طرف دیگر: این آیات توحیدیه که در قران کریم وارد شده است و شخص جز با فراگیری دروس رسمی الهی حکمت و عرفان امکان ندارد به محتوا و معنای آنها پی ببرد، برای چه آمده است؟ آیا یک فرد عامی که به نظر جنابعالی(آیت الله شیخ محمد علی کاظمی) به صرف اعتقاد به یک خدای موهوم او را پرستش و عبادت می کند و تکلیف را از دوش خود بر می دارد و دیگر هیچ مسئولیتی بر عهده او نمی باشد، می تواند به حقیقت آیه « هو الأول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شیء علیم» پی ببرد؟ آیا شما هم می توانید پی ببرید؟ هیهات! پس این آیه برای که آمده است؟    اگر بگویید: برای رسول خدا و حضرات معصومین آمده است، خوب چه ارتباطی به ما دارد؟ مگر قرآن برای ائمه نازل شده است؟ تازه نقل کلام در خود ائمه می کینم: برای چه ائمه علیهم السلام به این درجه از معرفت حقّ رسیده اند و مطالبی را می فهمند که ما نمی فهمیم؟ به درجاتی دسترسی یافته اند ک ما نمی توانیم؟ اگر آن درجات ممدوح و مستحسن است، پس چرا ما باید محروم باشیم! اگر    فایده ای ندارد پس چرا ائمه باید به این مراتب برسند؟ چه رجحانی بر این معرفت مترتب است؟!    اضافه بر این: این روایات و خطبی که از حضرات معصومین علیهم السلام در شناخت حضرت حقّ و توحید ربوبی شرف صدور یافته است، برای چه کسی است، و چه علتی می تواند داشته باشد؟ اگر مردم مکلف به شناخت واقعی و حقیقی حضرت حق بتمام المعرفه و کمال المعرفه بر حسب طاقت و توان هر شخص نبوده باشند، دیگر این بیانات و کلمات توحیدی معصومین نعوذ بالله لغو نمی باشد؟    با توجه به این محدودیت معرفتی و شناخت بسیط و عامیانه نسبت به ذات پروردگار، اگر فردی بیاید و شبهه ای را در مسئله توحید برای شما بوجود آورد، چه جوابی خواهید داد؟ آیا شما می توانید با این شناخت کودکانه از ذات پروردگار شبهه ابن کمونه را در تشکیک مسئله توحید پاسخ بگویید؟ و بدون تعلّم و تدرّس مبانی حکمت از عهده این شبهات عجیب و غریب از دهریین برآیید و به دفاع از اسلام و فقه و فقاهت و حوزه های علمیه خود برآیید؟ حوزه های علمیه ای که نهایت اهتمام خود را بر صحّت نماز با قرائت صحیح حمد و سوره قرار داده است، چه فکری برای مشروعیت خود در قبال این شبهات و اشکالات نموده است؟ آیا این طرز فکر و این مبنی می تواند پاسخ ملحدین و دشمنان تا بن دندان مسلّح به حربه الحاد وکفر و خداستیزی را به نحو شایسته و بایسته و قاطع و دندان شکن بدهد؟ آیا حوزه تدریس شما آماده پذیرایی از این شبهات و مطالب الحادی می باشد؟ اگر هست به چه طریقی و چه راهی می خواهد مقابله کند؟ آیا با کتب فقهی و اصولی باید به این مهم پرداخت، و دفع این آفات و بلایا نمود؟ در اینجا قضاوت را به عهده خوانندگان و اهل بینش و درایت می سپاریم.    امّا در مکتب اهل بیت علیهم السلام مسئله این طور نیست و مطلب از زمین تا آسمان فاصله دارد.در مکتب اهل بیت برای معرفت حدّی تعریف نشده است. حدّ یعنی ذات پروردگار، یعنی کمال مطلق، یعنی غایت الغایات، یعنی اندکاک در ذات حضرت حق و فناء در ذات او و محو و نیستی در حقیقت وجود کلی و بالصرافه حق، یعنی بیرون آمدن از شوائب کثرت و دوئیّت و ماهیت و پیوستن به ذات لا یتناهی؛ این حدّ معرفت است.   ما مفتخریم پیرو مکتبی هستیم که هیچ حدّی و مرزی برای رشد و تکامل علمی و روحی و نفس انسان قائل نمی باشد.ما مفتخریم دنباله رو امامی هستیم که خطبات نهج البلاغه اش پس از گذشت هزار و چهار صد سال تنها تک سوار عرصه توحید و معارف و جولانگاه اقیانوس علم و تعقّل و اعتلا باقی مانده است.ما مفتخریم که از امامی تبعیّت می کنیم که قبل از هر گونه فعل و عمل، ما را به تفکّر و تعقّل امر فرموده است.ما مفتخریم که در این مکتب، اولیای او با کشف حقائق توحیدی و اسرار الهی و بیان رموزات عالم هستی که در تاریخ بشریت هیچ سابقه ای نداشته است، سند افتخار جاودانگی و ابدیت مکتب تشیّع را بر پیشانی تاریخ تا ابد قرار داده اند؛ و همه آدمیان و محققین علوم الهی و انسانی را ریزه خوار اقیانوس لا یتناهای علم و معرفت خویش ساخته اند.   ما مفتخریم که در مکتبی قرار گرفته ایم که لواداران آن بالاترین مرتبه علم و معرفت را به کمال مطلق و علم مطلق و حیات مطلق منحصر کرده اند، و ما را به همان نقطه و جایگاهی می رسانند که خود در آن منزل و جایگاه مأوی گزیده اند. ما مفتخریم که امامان ما با کشف نقاب از حقایق و اسرار توحید جای هیچ گونه نقص و خلأ و ضعف و فتوری را در مراحل رشد و تکامل و فعلیّت ما باقی نگذاشته اند، و هیچ خطّ قرمزی برای وصول به مراحل عالیه و کمالات روحیه قرار نداده اند؛ آری: أولئک آبائی فجِئنی بمثلهم              إذا جمعتنا یا جریر المجامع یعنی: اینان پدران من هستند و اگر می توانی تو هم مانند ایشان بیاور،در زمانی که همه ما در مجالس و اجتماعات حضور خواهیم یافت.     منبع:کتاب "اسرار ملکوت" تالیف آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی(فرزند عارف کامل علامه طهرانی - قدس سره- )،ص۴۳۰ تا ۴۳۴.




۱۶/۰۶/۱۳۹۳ - ۱۴:۴۹




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن