واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
دین و اندیشه یک استاد دانشگاه:
کتاب «شریعتی و تفکر آینده ما» پراز کلیگویی است/ سه نوع شریعت شناسی در جامعه ما وجود دارد
حسن محدثی کتاب «شریعتی و تفکر آینده ما» را پراز کلیگویی دانست و گفت: مدافعان شریعتی مدام می گویند که او چه کسی نیست! این نشان دهنده ناتوانی آنهاست و کتاب عبدالکریمی هم همین روش را در پیش گرفته است.
به گزارش خبرنگار مهر، به مناسبت سی و هفتمین سالگرد وفات دکتر علی شریعتی، عصر امروز 28 خردادماه انجمن جامعهشناسی ایران نشستی با عنوان «شریعتی و آینده تفکر ما» در دو پنل با حضور استادان جامعهشناسی و فلسفه برگزار کرد.
حسن محدثی در بخش دوم نشست «شریعتی و تفکر آینده ما» به نقد کتاب عبدالکریمی پرداخت و گفت: امروز به نحو رسمی و غیررسمی در جامعه ما شریعتی شناسی شکل گرفته و این مساله مهم ما شده است و البته این بخت بزرگی برای یک متفکر است.
وی از سه نوع شریعت شناسی در جامعه نام برد و افزود: برخی از کسانی که درباره شریعتی کتاب نوشتهاند معتقدند او بخشی از گذشته تاریخی ماست . عدهای دیگر شریعتی و آثارش را تا به امروز ادامه دادهاند و افرادی مانند عبدالکریمی و آقاجری معتقدند شریعتی متفکر فرداست و باید برای ساختن آینده به افکار او چنگ بزنیم. من با این گروه احساس همدلی بیشتری دارم با این وجود نقدهایی هم به آنها وارد است.
وی ادامه داد: افرادی مانند عبدالکریمی که به شریعتی تعلق خاطر دارند متاسفانه منتقدان را متهم به نخواندن آثار شریعتی میکنند. آنان در این باره عقاید قالبی را مطرح میکنند این گروه شریعتی را در هیچ کجا قرار نمیدهند و همواره او را در یک مرز میگذارند. فرزندان ژنتیک شریعتی نیز اینچنین به پدرشان نگاه میکنند. مشکل این نوع تفکر این است که این افراد بسیار کلی گویی میکنند و البته این راهی برای گریز از نقد است.
وی تاکید کرد: مگر میشود متفکری پارادایم فکری نداشته باشد. فرد به هر تفکری وابسته باشد زندانی برایش ساخته میشود که اجازه نمیدهد به هر چیزی فکر کند. به همین دلیل است که این افراد شریعتی را در جایی قرار میدهند که دور از نقد باشد. افرادی مانند عبدالکریمی شریعتی را با مفاهیمی مانند این که او نظیر ندارد و یا اینکه او به همه هستی پنجره گشوده خطاب میکنند در حالی که این اسطوره پردازی است. ما اگر اندیشه خوبی در شریعتی دیدیم باید به آن عمل کنیم.
محدثی یادآور شد: کتاب «شریعتی و آینده تفکر ما» پر از کلیگوییها و مملو از توازیهای تبیین نشده است به طوری که وی در کتاب شریعتی را با هایدگر همطراز میکند اما دلیلی برای آن ارائه نمیدهد. قرار دادن متفکری جهان سومی در کنار متفکران غربی و شبیه دانستن آنها به هم به نظر نمیآید که کار درستی باشد.
این جامعهشناس اضافه کرد: مدافعان شریعتی مدام می گویند که او چه کسی نیست! این نشان دهنده ناتوانی آنهاست و کتاب عبدالکریمی هم همین روش را در پیش گرفته است. تفکر ایدئولوژیک و تفکر تئولوژیک و پدیدارشناسی سه واژه کلیدی این کتاب است و بیشتر تصورات کلی در آن بیان شده که عامیانه است.
وی با بیان این که در مواجهه با یک متفکر باید ابتدا سنت فکری آن را مشخص کرد، گفت: من شریعتی را در درون الهیات انتقادی قرار میدهم. او در ذیل تئولوژی شیعی میاندیشد و پایههای فکری او تئولوژیک است. من درباره الهیات انتقادی شریعتی کتابی نوشته ام و امیدوارم بتوانم درباره اسلام انتقادی که شریعتی در درون آن قرار میگیرد کتاب دیگری بنویسم.
۱۳۹۳/۳/۲۸ - ۲۳:۲۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]