تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهى است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804616580




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اعجاز اجتماعی قرآن با تأکید بر قوانین جامعه‌شناسی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
اعجاز اجتماعی قرآن با تأکید بر قوانین جامعه‌شناسی
نوعی این همانی در دیدگاه قرآن کریم و مسأله قانونمندی جوامع در دیدگاه جامعه‌شناسی و‌جود دارد که با توجه به ویژگی‌ها، شرایط، عوامل تحقق و اظهار وجود چنین قوانینی در نگاه قرآن کریم، جامعیت قرآن در این نگاه ثابت می‌شود.


بخش دوم و پایانی قبل از ورود به بررسی آیات، دو مفهوم قانون و سنت و نسبت آن دو با هم و رابطه آن با اعجاز و معجزه مختصری تبیین گردد. مفهوم قانون و سنت در قرآن «قانون» واژه‌ای سریانی است که در لغت به معنای خط کش، اصل، رسم و آیین آمده است. (سجادی، جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی/570) و در اصطلاح حقوق، عبارت است از قاعده‌ای که مراجع قانونگذار تصویب می‌کنند (جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق،4/2846). یا مجموعه قواعد و مقرراتی که به منظور حفظ نظم و آرامش جامعه و تنظیم روابط اجتماعی توسط مقام صالح وضع می شود. (کاتوزیان، ناصر، ترمینولوژی حقوق/12). در یک جمع بندی قانون در دو عرصه به کار می رود؛ یکی در امور اعتباری و دیگری امور واقعی. قانون اعتباری مفاد جمله‌ای است که صراحت در امر یا نهی دارد، مانند لزوم رانندگی از سمت راست و قانون حقیقی یا واقعی حکایت از یک ارتباط نفس الامری و واقعی دارد، مانند قوانین موجود در علم فیزیک ، شیمی و ریاضیات. قوانین حقیقی خود به سه گروه تقسیم می‌شوند:1ـ قوانین علمی که از مفاهیم ماهوی تشکیل می‌شوند و از پدیده‌های ملموس و خارجی سخن می‌گویند، مانند قوانین فیزیکی؛2ـ قوانین فلسفی که از مفاهیم فلسفی ساخته شده‌اند مثل مفاد عبارت «خدا وجود دارد»؛3ـ قوانین منطقی که از مفاهیم منطقی ساخته شده و در باره صورت‌های ذهنی سخن می‌گوید، مانند این که منتج بودن شکل اول قیاس به موجبه بودن صغری و کلی بودن کبری است (مصباح یزدی، همان/ 114ـ121). «سنت» واژه‌ای است که از نظر لغت به معنای روش، راه، طریقه، طبیعت، سیره و شریعت آمده است (مجمع البحرین. واژه سنت) و در اصطلاح دارای معانی متعددی است که بر اساس دو تعریف زیر با مفهوم قانون هم معناست:1ـ روش‌هایی که خداوند متعال، امور عالم و آدم را بر پایه آن‌ها تدبیر و اداره می‌کند و از ویژگی‌های آن تخلف ناپذیری و تبدیل ناپذیری است(مصباح یزدی، همان/ 425)؛2ـ آنچه در اصطلاح فلسفه به نام نظام جهان و قانون اسباب خوانده می‌شود، در زبان دین سنت الهی نامیده می‌شود. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، 1/135). هرچند در قرآن‌کریم، تعبیر قانون وجود ندارد لیکن با مراجعه به قراین و سیاق آیات و دقت در کاربرد‌های مفهوم سنت که متعدد در قرآن به کار رفته است، یکسانی آن با مفهوم قانون قابل برداشت است و لذا برخی نویسندگان از سنت‌های الهی در تدبیر جوامع به قوانین جامعه‌شناختی قرآن تعبیر می‌کنند (مصباح یزدی، محمد تقی، جامعه و تاریخ/ 425) که به نظر می‌رسد ابداع عالمانه و بسیار مناسبی است تا بتوان به طور جامع از سنن و قوانین الهی در قرآن کریم سخن راند. دو نوع قانون جامعه شناختی در قرآن مناسب است تا تأملی در دو گونه از صورت‌های مختلف قوانین در قرآن انجام گیرد تا ابعاد دیگر بحث در این زمینه روشن شود: 1ـ اولین گونه از قوانین در قرآن کریم عبارت است از گزاره‌هایی که شکل و قیافه قضیه شرطیه را داراست و بین دو پدیده یا دو مجموعه از پدیده‌ها در عرصه اجتماع ارتباط بر قرار می‌کند. در این گونه قانون هیچگاه شرط از جزا منفک نیست. از این نمونه در قوانین طبیعی نیز فراوان یافت می‌شود که برای نمونه می‌توان به قانون درجه حرارت جوش آب، اشاره کرد. از آن دسته آیاتی که در این قالب می‌گنجد، آیه مربوط به تغییر سرنوشت اقوام و جوامع است: (إِنَّ اللَّهَ لاَیُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى‏ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ)؛ «در حقیقت، خدا آن (سرنوشتى) که در قومى است را تغییر نمى‏دهد تا این‏که آنچه را در خودشان است، تغییر دهند»، (رعد/11) در این آیه شریفه  بین تغییر محتوای باطنی انسان و تغییر وضعیت ظاهری او پیوند وجود دارد، به این معنا که هرگاه در باطن مردم تغییری ایجاد شد در بنای ظاهری آنان و کیان مادی و اعتبار جهانی آن‌ها نیز تغییر پدید می‌آید. نمونه دیگر آیه 16سوره مبارکه جن است: (وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَاءً غَدَقاً)؛ «و این‏که اگر (بر فرض) بر راه (راست) پایدارى کنند، حتماً با آب فراوان سیرابشان مى‏کنیم». در سوره اسراء آیه 16 نیز آمده است: (وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیراً)؛ «و هرگاه بخواهیم که (مردم) آبادى‏اى را هلاک کنیم، به سردمداران ثروتمندش فرمان مى‏دهیم و [ لى‏] در آن‏جا نافرمانى مى‏کنند، پس آن گفتار (= وعده‏ى عذاب) بر آن (مردم) تحقق یابد، و آن (شهر) را کاملاً درهم مى‏کوبیم». در آیه اول اعطای آب فراوان منوط به ماندن در راه مستقیم است و در آیه دوم هم دو چیز به هم مرتبط شده است؛ یکی اوامری که به فاسقان و رفاه زدگان جامعه متوجه است و آن‌ها مخالفت می‌کنند و دیگری امر هلاکت و انحلال این جامعه. 2ـ قوانین منعطف یا قوانینی که با گرایش‌های انسان سرو کار دارند، به این معنا که لازم نیست هر قانون و سنتی اساساً در هیچ مقطعی قابل معارضه نباشد ولی در نهایت حاکم خواهد شد. از این نمونه می‌توان به قانون و گرایش به دین که به عنوان سنتی در نهان و طبیعت بشر نهاده شده (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَیَعْلَمُونَ)؛ «(و پیروى کن از) سرشت الهى که (خدا) مردم را بر (اساس) آن آفریده، که هیچ تغییرى در آفرینش الهى نیست؛ این دین استوار است، و لیکن بیش‏تر مردم نمى‏دانند»، (روم/30) و گرایش به دو نوع وظیفه و رفتار در زن و مرد که به عنوان قانون الهی در طبیعت آنها قرار داده شده است اشاره کرد. از ویژگی‌های این گرایش‌ها امکان مخالفت و مبارزه موقت با آن‌ها است لیکن در نهایت مخالفت و ناسازگاری با آن به نابودی و انحراف قطعی می‌انجامد که این خود حکایت از صورت دیگری از قانونمندی است. ویژگی‌های قوانین جامعه‌شناختی در قرآن قوانین در هر محدوده، شرایط و موضوعی معمولاً ویژگی‌هایی مشترک و بعضاً اختصاصی دارند که قوانین جامعه شناختی در قرآن نیز از این ویژگی‌ها مستثنی نیستند. از ویژگی‌‌های عمومی می‌‌توان به کلیّت و سازگاری آن با آزادی انسان و از ویژگی‌های اختصاصی می‌توان به الهی بودن آن‌ها اشاره کرد. 1ـ قوانین کلی و دارای عمومیت‌اند، به این معنا که بیانگر روابطی اتفاقی و کورکورانه نیستند و در نتیجه، وضعی ثابت و غیر قابل تخلف دارند. قرآن کریم با پافشاری فراوان بر روی این قوانین و کلیّت و عمومیت آنها اساساً به این قوانین جنبه علمی داده و در افراد، احساسی عمیق و ژرف را بر می‌انگیزد تا مسائل اجتماعی خود و تاریخ آن را با بصیرت و آگاهی دنبال کنند و با همین آگاهی آن‌ها را بپذیرند، از این‌رو می‌فرماید:(فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ‌اللَّهِ تَحْوِیلاً)؛ «و براى روش (و قانون) خدا هیچ جاى‏گزینى نخواهى یافت و براى روش (و قانون) خدا هیچ دگرگونى نخواهى یافت»، (فاطر/43)؛(سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَتَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِیلاً)؛ «(این) روش فرستادگان ماست که پیش از تو فرستادیم؛ و هیچ تغییرى براى روش (و قانون) ما نخواهى یافت»، (اسراء/77). این دسته آیات و نظایر آن (سوره انعام/34 و احزاب/62) ما را به خصوصیت استمرار و کلیّت قوانین جامعه شناختی واقف می‌سازد و به آن نیز جنبه‌ای علمی می‌دهد. در آیاتی دیگر، کسانی را که سعی دارند به نوعی خود را از این قانون مستثنی کنند مذمت نموده و می فرماید:آیا پنداشتید که داخل بهشت مى‏شوید، حال آن‏که هنوز مثال (حوادث) کسانى که قبل از شما درگذشته‏اند به شما نرسیده است؟ به آنان سختى (زندگى) و زیان (جسمى) رسید؛ و [چنان‌] متزلزل شدند که حتى فرستاده‏ى [خدا] و کسانى که با او ایمان آورده بودند، مى‏گفتند: «یارى خدا کى خواهد آمد؟!» آگاه باشید، که یارىِ خدا نزدیک است! (بقره/ 214). 2ـ قوانین جامعه شناختی با آزادی و اراده انسان سازگار است. در برخی اندیشه‌ها (مثلاً در عصر ما نگرش‌های ماتریالیستی‌) قانونمندی جامعه پندار نادرستی را موجب شده که بر اساس آن نوعی تعارض بین این قانونمندی و اراده آزاد انسان، توهم شده است، لذا قرآن کریم بر این حقیقیت که مرکز و کانون حوادث و قضایایی که یکی بعد از دیگری بر این جهان می‌گذارد، اراده انسان است، تأکید و توجه نموده است:(وَتِلْکَ الْقُرَى‏ أَهْلَکْنَاهُمْ  لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِم مَوْعِداً)؛ «و (مردم) آن آبادى‏ها را هنگامى که ستم کردند، هلاکشان نمودیم و براى هلاکتشان وعده‏گاهى قرار دادیم»، (کهف/59)؛ (وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَاءً غَدَقاً)؛ «و این‏که اگر (بر فرض) بر راه (راست) پایدارى کنند، حتماً با آب فراوان سیرابشان مى‏کنیم»، (جن/16)؛(إِنَّ اللَّهَ لاَیُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى‏ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ)؛ «در حقیقت، خدا آن (سرنوشتى) که در قومى است را تغییر نمى‏دهد تا این‏که آنچه را در خودشان است، تغییر دهند»، (رعد/11). ظلم از روی اراده و ماندن در مسیر، از سر اختیار و بالاخره خواستار تغییر از درون‌شدن به عنوان عواملی است که نقش اراده و اختیار انسان را در زمینه‌سازی جریان فلان  قانون و سنت  در این دسته آیات نشان می‌دهد. با ملاحظه این دسته از آیات به خوبی معلوم می‌شود که چگونه سنت‌های تاریخی فراتر از اختیار انسان نیست، بلکه همه از زیر دست انسان می‌گذرد، زیرا خداوند هر گونه تغییر مطلوبی را در زندگی انسان به دست خود او سپرده و هرگاه ملتی راه راست را تعقیب کند، خداوند او را از زندگی خوش بهره‌مند می‌سازد. توجه به این اصل، موقعیت مثبتی را فراهم می‌سازد تا انسان آزادی و انتخاب و تصمیم آزاد خود را نشان دهد. بنابراین مسأله آزادی انسان ـ در ترسیمی که قرآن‌کریم نسبت به سنن و قوانین دارد ـ نقش اساسی ایفا می‌کند و میزان مسئولیت خود را در ساختن جامعه نشان می‌دهد. (صدر، محمدباقر، سنت‌های تاریخ در ‌قرآن/ 147). 3ـ الهی بودن این قوانین از اختصاصات قانونمندی جامعه در قرآن کریم است. برخلاف آن‌چه در اندیشه‌های کلاسیک و رسمی جامعه‌شناسی مطرح است و معمولاً به دلیل سکولار بودن این نوع از مطالعات، قوانین در هر ساحت و با هر گستره‌ای عموماً دارای منشاء و خاستگاهی اجتماعی است و ورای آن، اعتقادی به تاثیر عوامل متافیزیک به خصوص در حوزه قوانین حاکم بر جامعه، وجود ندارد، لیکن در نگاه قرآن کریم به آسانی این قوانین به خداوند نسبت داده شده است، از این‌رو در شانزده مورد که در قرآن کریم واژه سنت و سنن به کار رفته است، یا به طور مستقیم منتسب به خداست مانند آیات: 38 و 62 احزاب، 85 غافر و 23 فتح و یا به طور غیر مستقیم به خداوند منتسب است. در حقیقت در موارد اول ناظر به  سنت گزار و در موارد دوم به محل اجرای سنن، جوامع و حکومت‌ها اطلاق گردیده است. (کرمی، ظهور و سقوط تمدن‌ها از دیدگاه قرآن/ 201. همچنین ر.ک: مصباح، جامعه و تاریخ/ 426؛ صدر، محمد باقر، سنت‌های تاریخ در قرآن/ 141) با توجه به این مطالب می‌توان گفت:الف) قانونمندی حاکم بر جوامع، ضوابط و قوانینی الهی‌اند نه جبر تاریخ و محیط؛ب) الهی‌بودن سنن و قوانین به این معنی است که مجموعه علت و معلول‌ها به خداوند ختم می‌شوند و اوست که تدبیر و اراده خود را به صورت این ضوابط و در قالب این قواعد اعمال می‌کند؛ج) این قوانین هم‌چون قوانین طبیعی در طول اراده الهی است و در قلمرو اراده او عمل می‌کنند. شرایط تحقق قوانین جامعه‌شناختی در قرآن همان‌گونه که در مباحث مقدماتی آمد، تمام پدیده‌های طبیعی و انسانی تحت سیطره قانون، همه درگیر علّیت هستند و لذا به طور قطع از عوامل و شرایط تحقق قوانین، تابعیت از این سنت است و همان‌گونه که شهید صدر در کتاب تفسیر موضوعی خود یادآور شده است، امتیاز پدیده‌های اجتماعی و تاریخی در جوامع بشری این است که این پدیده‌ها علاوه بر آن، علامت ویژه‌ای دارند که عبارت است از پیوند آن‌ها با هدف، به این معنا که حرکت و مسیر آن در جامعه به خاطر رسیدن به یک مقصود است و به قول فلاسفه بجز علت فاعلی، علت غایی هم دارد. در همه جا جوش آمدن آب بر اثر حرارت، علتش را و گذشته‌اش را همراه دارد ولی به هیچ وجه ناظر به نتیجه کارش نیست و تا زمانی که اصطلاحاً به شکل کار انسانی در نیاید، نمی‌تواند ناظر به هدف باشد در صورتی که کار هدفدار انسان مشتمل بر پیوندی است غیر از پیوند با علت و آن هدفی است که هنگام عمل موجود نیست و می‌خواهد بعداً محقق شود. تفاوت هم نمی‌کند که هدف صلاح باشد یا فساد. از طرفی هر عملی که هدف داشته باشد هم لزوما در تحت قوانین اجتماعی نمی‌گنجد بلکه شرط دیگری دارد و آن عبارت است از جنبه اجتماعی عمل. در واقع زمینه فعل باید اجتماعی باشد، در اینجا جامعه به گونه‌ای علت مادی عمل است و ساحتی است که عمل را از بعد فردی خارج کرده آن را در سطح بالایی گسترش می‌دهد. (صدر، محمدباقر، ظهور و سقوط تمدن‌ها از دیدگاه قرآن/ 152). تفاوت این نوع عمل با عمل فردی در توجه قرآن کریم به سرگذشت امت‌ها و جوامع، به جز توجه به سرگذشت فردی آن‌ها به خوبی روشن شده است (جاثیه/28؛ مریم/94 و ...). مصادیقی از قوانین جامعه شناختی در قرآن 1ـ فراگیری آثار اعمال یکی از احکام جامعه شناختی این است که هرگاه از همه یا اکثر افراد جامعه عملی خاص صورت پذیرد، آثار خوب و بد آن عمل همه افراد جامعه را دامنگیر می‌شود. قرآن‌کریم در سوره اعراف می‌فرماید: (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى‏ آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ)؛ ‌«و اگر (بر فرض) اهل آبادى‏ها ایمان مى‏آوردند و خودنگه‏دارى مى‏کردند، حتماً برکاتى از آسمان و زمین بر آنان مى‏گشودیم»، (اعراف/ 96). به این معنا که اگر همه یا اکثر افراد جامعه اهل ایمان و تقوی شوند برکات آسمانی و زمینی مانند نزول سودمند و به هنگام، فراوانی بارش‌های آسمانی، ازدیاد محصولات کشاورزی و دامپروری و دفع آفات از آنها، صحت و سلامت بدنی، آسایش و آرامش روحی و امنیت اجتماعی بر آن‌ها افزایش می‌یابد. به عکس این قضیه نیز، آیه شریفه این‌گونه اشاره دارد: (وَاتَّقُوا فِتْنَةً لاَتُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنکُمْ خَاصَّةً)؛ «و خودتان را از [بلا و] فتنه‏اى نگه دارید که فقط به کسانى از شما که ستم کردند، نمى‏رسد (بلکه همه را فرا مى‏گیرد؛)»، (انفال/25).آری بترسید که فقط کسانی از شما که ستم کرده‌‌اید گرفتار فتنه نمی‌شوند بلکه فتنه ستم ناکرده‌ها را نیز در بر می‌گیرد. این قانون که بیانگر یک ارتباط حقیقی و تکوینی است از قوانینی است که اختصاص به یک قوم و گروه ندارد بلکه به فلسفه آن که بنگریم همگانی بودن آن به خوبی قابل برداشت است. نگاهی اجمالی به آیات قرآن‌کریم می‌رساند که این کتاب شریف به یک رشته از قوانین تکوینی و تشریعی مشترک بین همه جوامع قایل است و از این‌رو می‌فرماید:(لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاُِولِی الْأَلْبَابِ)؛ «به یقین، در حکایت‏هاى آنان براى خردمندان عبرتى بود»، (یوسف/111). و یا در آیه دیگری می‌فرماید: (إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَن یَخْشَى)؛ «قطعاً، در این (امور) عبرتى است براى کسى که بهراسد»، (نازعات/26). دستور به این عبرت آموزی در این آیات و آیات دیگری مانند آیه 13 آل‌عمران و آیه 2 سوره حشر، تنها در صورتی ممکن و مفید است که یک واقعه و حقیقت تاریخی پدیده‌ای منحصر به فرد و متعلق به یک جامعه خاص نباشد بلکه قابلیت تکرار در دیگر جوامع و زمان‌ها را داشته باشد، لذا معلوم است که از نگاه قرآن‌کریم وجوه اشتراک فراوانی بین گذشتگان و آیندگان وجود دارد که عبرت‌آموزی آیندگان از سرنوشت گذشتگان را امکان پذیر و مفید می‌سازد. در این زمینه مناسب است تا برخی دیگر از آیات مورد توجه قرار گیرند. از جمله آیاتی که در این زمینه وجود دارد که دعوت به سیر و سفر در زمین و عبرت آموزی دارد. قرآن کریم از مردم دعوت به سیر در زمین نموده تا نسبت به سرانجام مردم قبل از خود آگاهی یابند:(وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالاً نُوحِی إِلَیْهِم مِنْ أَهْلِ الْقُرَى‏ أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ ...)؛ «و پیش از تو نفرستادیم، جز مردانى از اهل آبادى‏ها را، که به سوى آنان وحى مى‏کردیم؛ پس آیا در زمین گردش نکرده‏اند، تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام کسانى که پیش از آنان بودند؟...»، (یوسف/108). (أَوَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ)؛ «و آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند که چگونه بوده است فرجام کسانى که پیش از آنان بودند؟»، (روم/ 9). (أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ)؛ «و آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند چگونه بوده است فرجام کسانى که پیش از آنان بودند، در حالى که از آنان نیرومندتر بودند؟!»، (فاطر/44). (أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ کَانُوا مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَاراً فِی الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ ...)؛ «و آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام کسانى که پیش از آنان بودند؟ که از آنان از نظر نیرو و آثار در زمین برتر بودند. پس خدا به [سزاى‏] پیامدهاى (گناهان)شان (گریبان) آنان را گرفت ...»، (غافر/21). (أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَاراً فِی الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى‏ عَنْهُم مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ)؛ «و آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند چگونه بوده است فرجام کسانى که پیش از آنان بودند؟ که بیش‏تر از آنان بودند و از نظر نیرو و آثار در زمین، برتر بودند و آنچه را کسب مى‏کردند، (عذاب الهى را) از آنان دفع نکرد»، (غافر/28). (أَفَلَمْ یِسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ)؛ «و آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند چگونه بوده است فرجام کسانى که پیش از آنان بودند؟»، (محمد/10). (أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَبْلِهِمْ مِن قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَکِّن لَکُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَیْهِم مِدْرَاراً وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِن  بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ)؛ «آیا اطلاع نیافته‏اند که پیش از آنان، چه بسیار گروه‏هایى را هلاک کردیم؟! در زمین به آنان امکاناتى دادیم که براى شما آن‏چنان امکاناتى فراهم نکردیم؛ و [باران‏هاى‏] پى در پى آسمان را بر آنان فرستادیم و نهرهایى قرار دادیم که از زیر (شهرهاى) آنان روان باشد و آنان را به خاطر پیامدهاى (گناهان)شان هلاک ساختیم و گروه‏هاى دیگرى بعد از آنان پدید آوردیم»، (انعام/6). (وَکَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِن قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثاً وَرِءْیاً)؛ «و چه بسیار گروه‏هایى را پیش از آنان هلاک کردیم که آنان از نظر اثاث و ظاهر نیکوتر بودند»، (مریم/74). (أَفَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ  فِی مَسَاکِنِهِمْ)؛ «و آیا براى آنان روشن نکرد که چه بسیار گروه‏هایى را پیش از آنان هلاک کردیم، در حالى که (این کافران) در خانه‏هاى آنان راه مى‏روند؟!»، (طه/128). به خصوص با تامل در آیات 21 و 28 سوره غافر، 6 انعام و 74 مریم که اشاره به برخی دارایی‌های اقوام مانند قدرت، قوت و امکانات بیشتر کرده و آن را از ویژگی‌های آن‌ها می‌داند، لیکن آن‌ها مانعی از قوانین حاکم بر کل جوامع نیستند که قرآن علی‌رغم آن ویژگی‌ها به تأمل و تدبر در سرگذشت آنها دعوت می‌کند. قرآن‌کریم در شش آیه دیگر دعوت به همین عبرت‌آموزی اما با لحن دیگری می‌نماید که در سرگذشت گذشتگان بیندیشید و عاقبت تکذیب‌کنندگان را بنگرید. اصطلاح قرآنی سیر در زمین به معنای تفکر و تأمل در وقایع و حوادث تاریخی است به منظور عبرت‌آموزی و پند اندوزی. حال اگر هر واقعه‌ای پدیده‌ای منحصر به فرد بود و ربطی به سایر جوامع نداشت خداوند حکیم دعوت به ژرف اندیشی در آن نمی‌کرد: (قَدْ خَلَتْ  مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ)؛ «به یقین، پیش از شما، سنّت‏ها [و روش‏هایى وجود داشته که] سپرى شده است. پس در زمین گردش کنید و بنگرید فرجامِ تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟!»، (آل‌عمران/ 137)؛ (قُل‌سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ)؛ «بگو: در زمین گردش کنید؛ سپس بنگرید فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟!»، (انعام/11)؛(فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ)؛ «پس در زمین گردش کنید و بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است»، (نحل/ 36)؛ (فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ)؛ «پس، از آنان انتقام گرفتیم؛ و بنگر که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است!»، (زخرف/25). از نگاه قرآن‌کریم این قانونی قطعی است که جوامعی که آیات الهی را تکذیب می‌کنند یا بزهکاری پیشه می‌کنند و یا اکثرشان مشرک می‌شوند، سرنوشت مطلوبی نخواهند داشت، و این قانون الهی، استثنا‌پذیر نیست و کلیت دارد و این است سرّ اصلی استفاده از تأمل در سرنوشت گذشتگان. حال مناسب است تا گونه‌ای دیگر از آیات الهی ناظر به موضوع بحث مورد توجه قرار گیرد. خداوند در دسته دیگری از آیات به طور مشخص سرگذشت برخی اقوام را به نام یاد می‌کند و آنگاه آن را منشأ درس آموزی و تأمل در نحوه زندگی جاری انسان‌ها و آینده حیات آن‌ها می‌داند. قرآن کریم در یکی از فرازهای بلند خود در خصوص قوم بنی اسرائیل پس از آن‌که داستان دوبارسرکشی و فساد آن‌ها و توبه آن‌ها در سرزمینشان را متذکر می‌شود می‌فرماید: (وَقَضَیْنَا إِلَى‏ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوّاً کَبِیراً، فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاَهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْداً مَّفْعُولاً، ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ  أَکْثَرَ نَفِیراً، إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسوءُوا وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیراً، عَسَى‏ رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیراً)؛ «و در کتاب (تورات) به بنى اسرائیل (= فرزندان یعقوب) اعلام کردیم که قطعاً، دو بار در [روى‏] زمین فساد خواهید کرد و حتماً با سرکشىِ بزرگى برترى خواهید نمود. و هنگامى که نخستین وعده (از آن) دو فرا رسید، (گروهى از) بندگان سخت نیرومند (و جنگ‏آور) مان را بر شما مى‏شورانیم و میان خانه‏ها (یتان براى سرکوبى شما) به جست‏وجو درآیند؛ و [این‏] وعده‏اى واقع شده است. سپس دوباره، (پیروزىِ) بر آنان را به شما باز گردانیم و شما را به وسیله‏ى اموال و پسران اِمداد رسانیم و نفرات شما را بیش‏تر (از دشمن) قرار دهیم. اگر نیکى کنید، به خودتان نیکى مى‏کنید و اگر بدى کنید، پس به خود (بدى مى‏کنید) و هنگامى که وعده آخر فرا رسد، (مردانى را مى‏فرستیم) تا صورت‏هایتان را اندوهگین سازند؛ و تا داخل مسجد (الاقصى) شوند، همان گونه که بار اول وارد آن شدند؛ و تا آنچه (بر آن) تسلط یابند، کاملاً نابود کنند. امید است که پروردگارتان به شما رحم کند؛ و اگر (به فسادگرى) باز گردید، (ما نیز به کیفر شما) بازمى‏گردیم؛ و جهنّم را براى کافران تنگنا (و زندان) قرار دادیم»، (اسراء/4 ـ 8). این آیات در برگیرنده امید است که باز رحمت خداوند شامل شما گردد و اگر شما بار دیگر به فساد باز گردید ما به تسلط و عقوبت دشمن بر شما باز می‌گردیم.هم‌چنین در سوره شعرا پس از بیان برخی مسائل زمان حضرت موسی(ع) می‌‌فرماید: (وَأَنجَیْنَا مُوسَى‏ وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِینَ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْأَخَرِینَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُؤْمِنِینَ)؛ «و موسى و تمام کسانى را که با او بودند نجات دادیم؛ سپس دیگران (= فرعونیان) را غرق ساختیم. قطعاً، در آن [ها] نشانه‏اى است، و [لى‏] بیش‏ترشان مؤمن نیستند»، (شعراء/ 65 ـ 67). قرآن‌کریم در سوره زخرف پس از طرح غرق شدن قوم فرعون و دلیل آن می‌فرماید: (فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِینَ فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفاً وَمَثَلاً لِلْآخِرِینَ)؛ «و هنگامى که ما را خشمگین و اندوهناک ساختند، از آنان انتقام گرفتیم و همه‏ آنان را غرق کردیم و آنان را پیشگامان (در عذاب) و نمونه‏اى (عبرت‏آمیز) براى (ملت‏هاى) پسین قرار دادیم»، (زخرف/55 ـ 56). یا در مورد قوم حضرت نوح می‌فرماید: (فَأَنجَیْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِینَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً  وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُؤْمِنِینَ)؛ «و (ما) وى و کسانى را که با او در کشتىِ انباشته (از تجهیزات و انسان‏ها و حیوانات) بودند، نجات بخشیدیم. آن‏گاه بعد (از آن)، باقى‏ماندگان را غرق ساختیم. قطعاً، در آن [ها] نشانه‏اى است، و [لى‏] بیش‏ترشان مؤمن نیستند»، (شعراء/ 119 ـ 121). و در بیان طولانی سرگذشت حضرت ابراهیم می‌فرماید: (وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِیمَ ... إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُؤْمِنِینَ)؛ «و خبر بزرگ ابراهیم را بر آنان بخوان [و پیروى کن‏]، ... قطعاً، در آن[ها] نشانه‏اى است، و[لى‏] بیش‏ترشان مؤمن نیستند»، (شعراء/ 69 ـ 103). هم‌چنان در بیان سرگذشت قوم هود بعد از بیانی طولانی می‌فرماید:‌ (کَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ... فَکَذَّبُوهُ فَأَهْلَکْنَاهُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُؤْمِنِینَ)؛ «(قوم) عاد فرستادگان [خدا] را تکذیب کردند؛ ... و او (= هود) را تکذیب کردند؛ پس آنان را هلاک کردیم؛ قطعاً، در آن‌[ها] نشانه‏اى است، و[لى‏] بیش‏ترشان مؤمن نیستند»، (شعراء/123ـ139). در ادامه قرآن‌کریم به همین گونه داستان قوم ثمود را مطرح می‌سازد و می‌فرماید:‌ (کَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِینَ... فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ)؛ «(قوم) ثَمُود فرستادگان [خدا] را تکذیب کردند؛ ... و عذاب [الهى‏] آنان را فرو گرفت؛ قطعاً، در آن [ها] نشانه‏اى است، و[لى] بیش‏ترشان مؤمن نیستند»، (شعراء/141 ـ 158). سپس سرگذشت قوم لوط را یاد آور می‌شود و می‌فرماید: (کَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ... فَکَذَّبُوهُ فَأَهْلَکْنَاهُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُؤْمِنِینَ)؛ «(قوم) عاد فرستادگان [خدا] را تکذیب کردند؛ ... و او (= هود) را تکذیب کردند؛ پس آنان را هلاک کردیم؛ قطعاً، در آن[ها] نشانه‏اى است، و[لى‏] بیش‏ترشان مؤمن نیستند»، (شعراء/ 123ـ139). در ادامه بلافاصله به سرگذشت قوم شعیب اشاره می‌کند و می‌فرماید:‌ (کَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ ... إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُؤْمِنِینَ)؛ «گفتند: اى لوط! اگر (به این سخنان) پایان ندهى، حتماً از اخراج شدگان خواهى بود... قطعاً، در آن[ها] نشانه‏اى است و [لى‏] بیش‏ترشان مؤمن نیستند»، (شعراء/ 176 ـ 190). این دسته از آیات از چند جهت قابل توجه و تأمل می‌باشند:الف) ویژگی مشترک همه اقوام در تکذیب پیامبرانشان بوده است؛ب) اکثر این اقوام و گروه‌ها مؤمن نبودند و لذا از نظر اعتقادی در سطح نازل و گاه فاقد اعتقاد به خدا بودند؛ج) در تمامی این آیات به دلیل همان ویژگی‌ها، نشانه‌ها‌یی در سرگذشت این اقوام است که قرآن خواهان توجه به آن آیات است. در پایان بیان این هفت سرگذشت که گویا معجزه آسا قرآن کریم به آن‌ها اشاره کرده و ضمن بر شماری برخی اختصاصات هر قوم از نظر رفتاری به آن کلیت و قانون کلی که آیه و نشانه در این سرگذشت‌هاست، تأکید کرده و به پیامبر اکرم‌(ص) می فرماید: این قرآن را بر تو نازل کردیم تا از هشداردهندگان باشى (شعراء/ 194) به طور قطع بیانی این چنین نشاید مگر این‌که اشتراکات زیادی بین اقوام وجود دارد که می‌تواند سرمنشأ برنامه‌ای جدید و یا تکمیلی از جانب خداوند بر پیامبرش باشد و براساس آن بعدی از ابعاد هدایتی قرآن‌کریم پایه گذاری گردد که عبارت است از مطالعه سرگذشت اقوام و جوامع سابق و عبرت گیری از سرگذشت‌ها آن. هم‌چنین باید از آیاتی که از سرنوشت مفسدین یاد می‌کند مانند آیه 14 سوره نمل و آیاتی که به سر گذشت ظالمین اشاره دارد، مانند آیه 40 قصص، را در این موضوع جای داد. نتیجه نوعی این همانی در دیدگاه قرآن کریم و مسأله قانونمندی جوامع در دیدگاه جامعه‌شناسی و‌جود دارد که با توجه به ویژگی‌ها، شرایط، عوامل تحقق و اظهار وجود چنین قوانینی در نگاه قرآن کریم، جامعیت قرآن در این نگاه ثابت می‌شود و بلکه نشانگر عمق دیدگاه قرآن و توجه به جامعه به عنوان بستر اصلی شکل‌گیری رفتارها و وابستگی آن به ارزیابی‌های آن جهانی است. این قانونمندی علاوه بر این که جنبه این جهانی دارد و بستر آن در جهان مادی است، هدف و جهت‌گیری آن به سمت امور غیر مادی و جهان دیگر است که بیان چنین تبیینی در قدرت و توان جامعه‌شناسی نیست که خود نوید نوعی جامع‌نگری قرآن به مسائل جامعه بشری و تحلیل قواعد و قالب‌های حاکم بر رفتارها، به صورتی اعجازگونه است. در این نگاه ضمن تأکید بر حیات اجتماعی بشر و وجود غیرقابل انکار جامعه بشری با تمام روابط و عناصر تشکیل دهنده آن، قوانینی را می‌توان از نگاه قرآن کریم برای آن اثبات نمود که نه تنها از ویژگی‌های عمومی قوانین برخوردار است بلکه ویژگی الهی بودن و قطعیت و استثناناپذیری آن می‌تواند دریچه نو و کارآمدی را در عرصه مطالعات علل و عوامل قانونمندی تاریخ و جامعه با نگرشی نو و بسیار مترقیانه باز نماید.   منابع 1. قرآن کریم. 2. نهج‌البلاغه، تدوین، سید رضی، انتشارات دارالهجرة، قم. (نسخه صبحی صالح). 3. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه، دارالکتب، بیروت، 2007م. 4. آرون، ریمون، مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، مترجم: باقر پرهام، نشر علمی فرهنگی، تهران 1370. 5. آقایی، محمد رضا، روش شناسی تفسیر اجتماعی، دوفصلنامه قرآن و علم، شماره پنجم 1388. 6. جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، نشر گنج دانش،1384ش. 7. جوادی آملی، عبدالله، جامعه در قرآن، قم، نشر اسراء، 1388. 8. ــــــــــــــــــ ، وحی و نبوت، قم، نشر اسراء، 1388. 9. حکیمی، محمد رضا، دانش مسلمین، تهران، نشر دلیل ما، 1382. 10.  خوئی، ابوالقاسم، مرزهای اعجاز، ترجمه‎  جعفر سبحانی،بی تا بی جا. 11.  ـــــــــــــــ ، البیان فی علوم القرآن، نشر انوار الهدی، بی جا 1401ق. 12.  رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، قم، نشر مبین،1381. 13.  زمانی، محمد حسن، قرآن و مستشرقان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات،1385. 14.  سجاد، جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، تهران، نشر امیرکبیر،1375. 1. شارون، جوئل، ده پرسش از دیدگاه جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، 1386. 16.  صدر .محمد باقر. سنت های تاریخ در قرآن. قم، نشر دفتر تبلیغات،1360. 17.  طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، انتسارات دفتر تبلیغات1367. 18.  طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان لعلوم القرآن، بیروت، دارالمعرفه،1408ق. 19.  کاتوزیان، ناصر، ترمینولوژی حقوق، نشر گنجینه دانش، تهران،1384. 20.  کرمی فریدنی، علی، ظهور و سقوط تمدن ها از دیدگاه قرآن، قم، نشر نسیم انتظار،1385. 21.  کوزر، لوئیس، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه‌شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر علمی، 1370. 1. مصباح یزدی، محمد‌تقی، حقوق و سیاست در قرآن، قم، نشر مؤسسه آموزشی امام خمینی، 1377. 23.  ــــــــــــــــــــــ ، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، قم، نشر سازمان تبلیغات، 1368. 24.  ـــــــــــــــــــــ ، محمد تقی، آموزش فلسفه، نشر امیر کبیر،1383. 25.  ــــــــــــ ، آموزش عقاید، قم، نشر سازمان تبلیغات،1375. 26.  مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ در قرآن، نشر صدرا، قم، 1378. 27.  ----------، مجموعه آثار ج 2و 4، قم، نشر صدرا، 1375. 28.  معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن،قم، نشر اسلامی،1411ق.   حجت‌الاسلام دکتر محمد رضا آقایی/عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه منبع: مجله قرآن و علم شماره 8 پایان متن

93/02/08 - 00:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن