تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من براى (احياى) مكارم و نيكى‏هاى اخلاقى مبعوث شدم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844722395




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی تفسیری گرسنگی در آیات قرآن کریم


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی تفسیری گرسنگی در آیات قرآن کریم
جوع به‌عنوان یکی از اعمال مهم در خودسازی همه انسان‌ها و به‌منزله عملی خاص در سلوک عرفانی، عملی ذو مراتب است که می‌توان آن را براساس خطاب قرآنی و روایی و متون عرفانی از سه زاویه در نظر گرفت که هر سه مکمل یکدیگراند.

خبرگزاری فارس: بررسی تفسیری گرسنگی در آیات قرآن کریم


چکیده «جوع» همواره به عنوان یکی از نمایه‌های ریاضت در عرفان و اخلاق مورد توجه بوده است و همه فرق صوفیه در ضرورت «جوع» به عنوان یکی از ارکان اساسی سیر و سلوک اتفاق نظر دارند. در چیستی معنای جوع، گروهی «جوع» را به معنای «به اندازه خوردن» و گروهی آن را معادل «روزه» دانسته‌اند و برخی نیز آن را تا حد «سدّ جوع» (نخوردن مگر به ضرورت) معنا کرده‌اند. در این مقاله تلاش شده است تا با میزان قرار دادن قرآن و سنت به بررسی مفهوم‌شناسی جوع و دیدگاه‌های متعدد دراین‌باره پرداخته شود و با مقایسه این نظرات، براساس میزان قرآنی و سنت نبوی نظر صائب معرفی گردد. جوع از نظر قرآن و متون اسلامی در خطاب‌های عامِ «یا بنی آدم» به معنای «به اندازه خوردن»؛ در خطاب‌های خاصِ «یا ایها الذین آمنوا» به معنای «روزه» و در خطاب به اخص خواص یعنی انبیا و اولیا، به معنای کم خوردن است. واژگان کلیدی سیر و سلوک، ریاضت، جوع، صوم، تفسیر عرفانی. طرح مسئله سالک سیر الی الله در سلوک عرفانی خود ناگزیر به اجرای اعمال خاصی است تا ضمن پرورش و تعالی روح، کنترل قوای نفسانی و جسمانی خود را در دست گیرد و بتواند بر مشتهیات نفسانی خویش فائق آید. «جوع» ازجمله اعمالی است که نوعی ریاضت و تمرین جهت کنترل قوای فردی سالک شمرده می‌شود. «جوع» در لغت مقابل «شبع» ـ به‌معنای سیری و پر بودن از خوراک ‌ـ آمده است (بنگرید به: ابن‌فارس 1404: 1 / 495) و مراد از آن رنج و دردی است که انسان در اثر خالی بودن معده از طعام احساس می‌کند، چنان‌که گفته شد: «الجوع الألم الذی ینال الحیوان من خلوّ المعدة من الطعام» (راغب اصفهانی، 1412: 212) بنابراین به نظر می‌رسد برخی خالی بودن معده از طعام را که خود عاملی برای گرسنگی است به‌معنای گرسنگی به‌کار برده‌اند. (بنگرید به: بیهقی، 1375: 1 / 82) در تاریخچه پرفراز و نشیب تصوف، جوع به‌عنوان عملی مقبول و موجه که هم در پیام‌های قرآنی و سنت نبوی ریشه دارد و هم در تمام گروه‌های تصوف پذیرفته شده، بسیار حائز اهمیت است. برخلاف اعمالی نظیر سماع که در معرض آرای متضاد قرار گرفته، جوع در اصل خود پذیرفته شده و واجد مطلوبیت ذاتی است. از طرف دیگر، اهمیت پذیرش جوع به‌عنوان عملی خاص در تصوف، بر«روزه»، فریضه واجب همگانی، مبتنی بوده، درصد خلوص عمل و بازگشت اصلی آن به متن دین مبین اسلام را افزایش می‌دهد، برخلاف تردیدها و تصوراتی که گاهی در ریشه سایر اعمال صوفیانه نظیر سماع، کرامات و خرقه‌پوشی به‌چشم می‌خورد و اصل آن اعمال را زیر سؤال می‌برد. (ابن‌الجوزی، بی‌تا: 230 ـ 201) مسلمانان از همان ابتدا با تمسک به تعالیم دینی و احکام شرعی و اقتدا به شخص رسول‌اکرم(ص)  توجه خاصی به دو عمل عبادی نماز و روزه داشته‌اند و حتی در عصر حاضر نیز بیش‌از سایر احکام و فروعات دین در نمایش وجهه مسلمانی ایفای نقش می‌کنند. «صوم» یا روزه بیانگر تغییر توجه یک مسلمان از تدبیر بدن به تدبیر روح است که خود، جلوه‌ای از مبارزه انسان با شیطان نفس و غلبه بر تمایلات نفسانی است. در این میان گرچه حد واجب روزه در زمان معین بر تمام مسلمانانی که توانایی جسمی داشته باشند الزامی است، جنبه‌های استحبابی این عمل حد و مرز خاص ندارد و شخص نبی‌اکرم(ص)  و ائمه اطهار(ع)  همچون خواندن نوافل، در اجرای روزه‌های مستحبی نیز سرآمد و الگوی مسلمین بودند و شاید یکی از عوامل تحریض و تشویق مسلمانان مخصوصاً فرق صوفیه به روزه باشد. افزون بر اینکه از جنبه ریاضتی نیز در پرورش روح انسان بسیار مؤثر است. مضاف بر عمل روزه، سیره نبوی در گرایش به کم‌خوری بنابر ادله خاص و تحلیل‌پذیر، باعث شد شکل «جوع» به‌نوعی گرایش افراطی در امساک متمایل گردد و از کانال اصلی خود خارج شود. با توجه به متون روایی و عرفانی برداشت‌های متفاوتی از «جوع» را می‌توان در افکار مسلمانان یافت. برخی معتقداند جوع معادل صوم است و برخی دیگر جوع را نوعی تعادل در خوردن و عدم افراط در این امر می‌دانند. همچنین صاحبان نظریه افراطی، جوع را تحمل گرسنگی‌های شدید جهت ارتیاض نفس می‌دانند. به‌هرحال هریک از این دیدگاه‌ها جوع را از زوایای خاصی در نظر می‌گیرد و آن را به سالکین توصیه می‌نماید. پرسش اصلی و محوری این مقاله آن است که کدام‌یک از مفاهیم «جوع»  از نظر اسلام پذیرفته شده است. به‌عبارت دیگر، جوع مطلوب معادل کدام‌یک از مفاهیم کم‌خوری، نخوردن و یا به‌اندازه خوردن است؟ پاسخ به این پرسش ازآن‌رو حائز اهمیت است که بدانیم سفارش به «جوع» نه تنها به‌عنوان یک عمل صوفیانه، بلکه عملی عام برای همه مسلمانان است با این تفاوت که مکاتب اهل تصوف توجه ویژه‌ای بدان نموده‌اند؛ بنابراین ازآنجا که دستور شرع در این زمینه شامل همه مسلمانان است جست‌وجوی نظر صائب اسلام  ضرورت می‌یابد. برای دریافتن مفهوم صحیح و اصلی این اصطلاح، طی سه مرحله به بررسی دیدگاه‌های ارائه شده در این ‌باره پرداخته شده است که عبارت‌اند از: بررسی معنا و مفهوم جوع در قرآن و روایات؛ بررسی نظر عرفای متقدم؛ و بررسی نظر علمای معاصر شیعه درباره حدود جوع. الف) جوع در قرآن و متون روایی واژه «جوع» در قرآن کریم سه بار به‌صورت اسم و یک بار نیز، در آیه 118 سوره «طه» به‌صورت فعل «تجوّع» آمده است. این لغت در آیه هفت سوره غاشیه و 112 سوره نحل، به‌معنای گرسنگی شدید و شکنجه خاص اخروی و نیز به‌عنوان آزمایشی برای صابرین آمده است که به نظر می‌رسد بیانگر ‌نوعی گرسنگی غیر ارادی باشد. اما اگر در پی فهم دیدگاه قرآن درباره میزان خوردن و آشامیدن، باشیم باید به آیه‌ای نظر کنیم که سرآمد تمام دستورالعمل‌های اخلاقی، رفتاری و حتی پزشکی است. خداوند در آیه 31 سوره اعراف ما را به نوعی اعتدال و میانه‌روی در خوردن و آشامیدن سفارش نموده است؛ چنان‌که می‌فرماید: وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَ لَا تُسْر‌ِفُوا. بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید. ابوالفتوح رازی در تفسیر این آیه، دلیل دستور را چنین گفته است: «سبب آن بود که بنی‌عامر در ایام حج طعام نخوردندی الا مقدار آنکه رمق بداشتندی به آن و چربی نخوردندی تعظیم حجشان را مسلمانان گفتند یا رسول الله ما اولی‌تریم به این، خدای تعالی این فرستاد که این را به حج تعلقی نیست، طعام و شراب می‌خورید و اسراف مکنید در آن». (رازی، 1374: 8 / 362) همچنین برخی به موشکافی و بررسی دقیق آیه پرداخته و معتقداند، این آیه براساس تحقیقات دانشمندان یکی از مهم‌ترین دستورهای بهداشتی است. چنان‌که در تفسایر آمده است: رشید را طبیبی بود ترسا مردی حاذق، علی بن الحسین واقدی را گفت که در کتاب شما از علم طب چیزی هست یا نه و علم دواست یا علم ابدان یا علم ادیان؟ واقدی گفت: خدای تعالی جمله علم طب در نیم آیت جمع کرد فی قوله: «وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْر‌ِفُوا» گفت از پیغمبر شما هیچ طب روایت کرده‌اند؟ گفت: بلی جمله طب در کلمتی چند جمع کرده است فی قوله: «المعده بیت الدواء و الحمیته رأس کل دواء و اعط کل نفس ماعودتها»، معده خانه رنج‌هاست و پرهیز کردن سرجمله دواهاست و هر نفسی را آن باید داد که عادت کرده باشد، ترسا گفت: کتاب شما و پیغمبر شما سرمایه علم جالینوس آورده است. (جرجانی1337: 3 / 165؛ ملافتح‌الله کاشانی، 1344: 4 / 20) آیت‌الله مکارم شیرازی در تفسیر آیه شریفه 31 سوره اعراف می‌نویسد: یک دستور مهم بهداشتی جمله بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که در آیه فوق آمده است، گرچه بسیار ساده به نظر می‌رسد، اما امروز ثابت شده است که یکی از مهم‌ترین دستورات بهداشتی همین است؛ زیرا تحقیقات دانشمندان به این نتیجه رسیده که سرچشمه بسیاری از بیماری‌ها غذاهای اضافی است که به‌صورت جذب نشده در بدن انسان باقی می‌ماند، این مواد اضافی هم بار سنگینی است برای قلب و سایر دستگاه‌های بدن، و هم منبع آماده‌ای است برای انواع عفونت‌ها و بیماری‌ها، لذا برای درمان بسیاری از بیماری‌ها، نخستین گام همین است که این مواد مزاحم که درحقیقت زباله‌های تن انسان هستند، سوخته شوند و پاکسازی جسم عملی گردد. عامل اصلی تشکیل این مواد مزاحم، اسراف و زیاده روی در تغذیه و به‌اصطلاح پرخوری است، و راهی برای جلوگیری از آن جز رعایت اعتدال در غذا نیست، مخصوصاً در عصر و زمان ما که بیماری‌های گوناگونی مانند بیماری قند، چربی خون، تصلب شرائین، نارسایی‌های کبد و انواع سکته‌ها، فراوان شده افراط در تغذیه با توجه به عدم ترک جسمانی یکی از عوامل اصلی محسوب می‌شود و برای از بین بردن این‌گونه بیماری‌ها راهی جز حرکت کافی و میانه روی در تغذیه نیست. (مکارم شیرازی، 1366: 6 / 152) با بررسی واژه اسراف در این آیه می‌توان به این نتیجه رسید که: کلمه اسراف کلمه بسیار جامعی است که هرگونه زیاده‌روی در کمیت و کیفیت و بیهوده‌گرایی و اتلاف و مانند آن را شامل می‌شود و این روش قرآن است که به هنگام تشویق به استفاده کردن از مواهب آفرینش، فوراً جلو سوء استفاده را گرفته و به اعتدال توصیه می‌کند. (همان: 6 / 147) چنان‌که برخی مفسران معتقداند، صرفه‌جویی محبوب خداوند است و بهره‌گیری از زینت و غذا باید به دور از اسراف باشد. (قرائتی، 1387: 4 / 53) از نظر برخی مفسران به‌دلیل احتمال سوء استفاده طبع زیاده‌طلب انسان از این دو دستور و در پیش گرفتن راه تجمل‌پرستی، اسراف و تبذیر، به‌جای استفاده عاقلانه و اعتدال‌آمیز از پوشش و تغذیه صحیح، ، بلافاصله اضافه می‌کند: «ولی اسراف نکنید که خدا اسراف‌کاران را دوست نمی‌دارد.» (نسفی، 1367: 1 / 294) اما نکته اساسی و درخور توجه اینکه خطاب در ابتدای این آیه، خطاب عام است و با لفظ «یا بنی‌آدم» شروع می‌شود (بنگرید به: طباطبایی، 1374: 8 / 98؛ طیب، 1366: 5 / 306) درحالی‌که در آیه 155 سوره بقره هم خطاب آیه تغییر می‌کند و هم نوع انتظاری که از مخاطب می‌رود متفاوت است. در آیه شریفه «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بشَیء‌ٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص‌ٍ مِنَ الأ‌َمْوَال‌ِ وَالأ‌َنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّر‌ِ الصَّابر‌ِینَ؛ و خداوند شما را به چیزی از گرسنگی و ترس و نقص در اموال و جان‌ها و ثمرات می‌آزماید و صابرین را بشارت ده»، «جوع» به‌عنوان یکی از ابتلائات الهی یاد می‌شود. خطاب در این آیه صابرین هستند و نوع انتظار تحمل گروه در برابر آزمایش‌های الهی و در رأس آنها جوع است؛ اما صابرین چه کسانی هستند و مراد از صبر چیست؟ خداوند در آیه 153 سوره بقره خطاب به مؤمنان می‌فرماید: «یا أ‌َیهَا الَّذ‌ِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بالصَّبْر‌ِ وَالصَّلَاةِ؛ ای اهل ایمان، از صبر و نماز یاری بجویید.» برخی از مفسران صبر در این آیه و دیگر آیات را به «صوم» معنا کرده‌اند  و معنای آیه را به این صورت آورده‌اند که از روزه و نماز یاری بجویید. در تفسیر جامع به نقل از عیاشی به روایت از امام صادق(ع)  صبر را روزه معنا نموده است. (بروجردی، 1341: 2 / 273؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363: 1 / 219) صاحب حجه التفاسیر گفته است: «ممکن است صبر به‌معنای روزه باشد؛ زیرا روزه و نماز یک حالت روحانی ایجاد می‌کند که حقایق برای روزه‌دار نمازخوان کشف می‌شود و علاوه غبارهای حسد و خودخواهی و تکبر زدوده می‌گردد». (بلاغی، 1386: 1 / 112) صاحب نهج البیان نیز به‌طور کامل‌تری بدین ‌معنا اشاره نموده، و گفته است: «الصبر هاهنا هو الصوم و اصل الصوم فی اللغه هو الکف و الحبس و منه سمی شهررمضان شهر الصبر لکف صائمه عن الطعام والشراب و منه الصابر علی المصیبه لکف نفسه عن اظهار الجزع». (شیبانی، 1413: 1 / 225) بنابراین، با توجه به آیه 153، در آیه 155 سوره بقره که نمی‌تواند از لحاظ معنایی و محتوا بی‌ارتباط و گسسته با آیات قبل باشد می‌توان صابرین را معادل مؤمنین دانست. درحقیقت، آیه 155 سوره بقره از مؤمنان می‌خواهد خود را به صبر در برابر جوع مجهز کنند اما صبر در برابر جوع نیز با توجه به آیه قبل چیزی جز «صوم» نیست. بنابراین به نظر می‌رسد در مرتبه دوم، خطاب جوع مؤمنان و به معنای روزه‌داری است. نکته بعد را در احادیث و متون روایی می‌توان یافت. آیا انبیا و اولیا و بزرگان از اهل عرفان در مرتبه عوام از مسلمانان یا مؤمنان هستند که مورد انتظار «وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْر‌ِفُوا» و یا «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بشَیء‌ٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ» قرار گیرند؟ مسلماً شخص نبی‌اکرم(ص)  همچنان‌که در سایر عبادات و مستحبات مانند سایرین نبوده و نوافل نیز برایشان از واجبات بوده است، در این مرحله نیز وظیفه سنگین‌تری برعهده دارد. چنانچه در کیمیای سعادت آمده است، «پیامبر چون بامداد خوردی، شبانگاه نخوردی و چون شبانگاه خوردی بامداد نخوردی» (غزالی، 1384: 498) و یا آن‌گونه که رساله قشیریه نقل می‌کند که حضرت رسول(ص)  روزه‌های سه روزه می‌گرفت (بنگرید به: قشیری، 1381: 211) و یا به روایت حالات و سخنان ابوسعید سنگ بر شکم مبارک می‌بست تا گرسنگی را کمتر احساس نماید (بنگرید به: محمد بن منور، 1349: 28 ـ 27) همچنین با توجه به شأن نزول سوره دهر که همه مفسران آن را در شأن علی بن ابی‌طالب(ع)  و فاطمه زهرا(س)  می‌دانند. (طباطبایی، 1374: 2 / 212) و نظیر این موارد که در کتاب‌های بسیاری نقل شده است ما را به این نتیجه رهنمون می‌کند که مرتبة سومی از جوع وجود دارد که چنان‌که مولانا گفته و در جای خود بیان خواهد شد مربوط به خاصان حق است. این مرتبه، نهایت جوع است که بهترین معنا برای آن حفظ سد جوع و به‌تعبیری نخوردن تا حد ضرورت است و شاید این همان مرتبه‌ای است که شیخ اکبر تحت عنوان «جوع اضطرار» از آن یاد کرده است و هیچ‌کس جز انبیا، ائمه و اولیا خاص را طاقت بر این مرحله نیست. حاصل این گرسنگی، الم جسم نیست که بارش حکمت بر اسرار وجود شخص جائع است. همچنین در روایات با دو دسته برداشت به ظاهر متضاد درباره جوع روبه‌رو می‌شویم. دسته نخست روایاتی‌اند که به ذم جوع می‌پردازند که البته تعداد این روایات در برابر دسته دوم که به مدح جوع می‌پردازند چندان زیاد و درخور توجه نیست. برای نمونه در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام(ص)  نقل شده است که: «اعوذ بک من الجوع فإنه بئس الضجیع؛ پروردگارا از گرسنگی به تو پناه می‌برم که هم آغوش بدی است». (نوری، 1408: 9 / 81) و نیز از امام علی(ع)  روایت شده است که: «عشاء الانبیاء بعد العتمه فلا تدعوا العشاء فإن ترک العشاء خراب البدن؛ غذای پیغمبران در ثلث اول شب است، شما آن را ترک نگویید؛ زیرا ترک غذای شب موجب فرسایش بدن است.» (مجلسی، 1404: 63 / 342) در این دو روایت که خطاب آن عوام مردم‌اند، تأکید بر ترک گرسنگی و درعین‌حال حفظ نوعی اعتدال است. در روایت دیگری که قبلاً بیان شد، حضرت علی(ع)  در نامه معروف خود به عثمان بن حنیف با عبارت: «ألا و إن امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه ...؛ بدانید که پیشوای شما از دنیایش به دو لباس کهنه و فرسوده و از خوراکش به دو قرص نان اکتفا کرده است»، (سید رضی، 1379: 552) به زهد و ریاضت خویش به‌عنوان مقتدای مسلمین اشاره می‌کند. این ویژگی زاهدانه علی(ع)  است. این نهایت زیستن او در دنیای مادی است؛ اما او هرگز توصیه نمی‌کند که یارانش نیز چنین کنند؛ چراکه می‌داند برای هرکسی مقدور نیست. ازاین‌رو، در ادامه می‌فرماید: «ألا و إنکم لا تقدرون علی ذلک و لکن أعینونی بورع و اجتهاد و عفه و سداد؛ شما هرگز چنین نتوانید کرد و قدرت بر این کار را ندارید». (همان) امام(ع)  در این نامه مکرراً به وضع خود اشاره کرده، دلیل شیوه زاهدانه را در پیشوایی خود می‌داند؛ چراکه در سیره او یک پیشوا نمی‌تواند درحالی‌که فقیرترین افراد جامعه حتی یک لقمه نان برای خوردن ندارند و شب‌ها گرسنه‌اند، با آنها همراه و همدرد نباشد و شب‌ها سیر بخوابد، تا با این کار هم به وظیفه الهی و انسانی خود عمل کرده باشد و هم مایه تسلی خاطری بر پیروان خود باشد. اما روایاتی که در مدح جوع و شیوه زاهدانه شخص نبی‌اکرم(ص)  و ائمه اطهار(ع)  است فراوان‌اند. در حدیث معراج آمده است که خداوند در پاسخ به پرسش پیامبر(ص)  درباره میراث جوع مواریثی را برشمرده است که عبارت‌اند از حکمت، حفظ قلب، تقرب به خداوند و... ؛ اصل حدیث چنین است: «قال: یا رب ما میراث الجوع؟ قال: الحکمه، و حفظ القلب و التقرب إلی، و الحزن الدائم و خفه المؤنه بین الناس و قول الحق و لایبالی عاش بیسر أو بعسر.» (مجلسی، 1403: 77 / 23) و نیز از حضرت رسول اکرم(ص)  روایت شده که جوع نور حکمت است و سیری (شکم‌بارگی) دوری از خداست ... . سیر نخورید که نور معرفت از قلب‌هایتان خاموش می‌شود. (همان: 70 / 71) همچنین در کتاب علل الشرایع از حضرت رسالت پناه(ص)  آمده است، برادر من عیسی(ع)  فرمود که پر خوردن آبرو را می‌برد و طراوت حسن و جمال را نابود می‌گرداند؛ و نیز در حدیث آمده است کسی که قوت یک روز داشته باشد و مع هذا سؤال کند، آن شخص ازجمله مسرفین است. (شریف لاهیجی، 1363: 2 / 22) ب) نگرش متون عرفانی قبل از قرن هفتم به «جوع» اگر «جوع» را نوعی عمل ریاضتی صوفیانه به شمار آوریم، با توجه به تاریخچه تصوف و آنچه ارباب سخن و اصحاب فن بیان نموده‌اند، رویکرد عمل‌گرایانه افراطی در زهد و ریاضت از ویژگی‌های قرون اولیه تاریخ تصوف است، طبعاً جوع نیز به‌عنوان یکی از این نمایه‌ها، خالی از نگرش افراطی نیست. نمونه‌های فراوانی از این گرایش‌های افراطی در باب جوع در متون عرفانی متقدم به‌چشم می‌خورد. به گفته ابونصر سراج صاحب اللمع فی التصوف، قدیمی‌ترین اثر عرفانی مکتوب، درباره سهل بن عبدالله می‌نویسد: «هرگاه [سهل بن عبدالله] گرسنه می‌شد، نیرو می‌گرفت و چون غذا می‌خورد ضعیف می‌گشت.» (سراج، 1382: 238) و گاه می‌شد که همین فرد «بیست روز و اندی غذا نمی‌خورد، چه سهل غذا را ترک نمی‌کرد، که غذا از او می‌گریخت». (همان: 239) این رگه‌های افراطی در کشف المحجوب و رساله قشیریه بیش‌از اللمع به‌چشم می‌خورد. هجویری صاحب کتاب کشف المحجوب، برای حجیت بخشیدن به «جوع» صوفیانه، کلام خود را با شاهدی از کتاب مبین، یعنی آیه 155 سوره بقره آغاز، و آنگاه پس از نقل روایات زیادی در اسناد این مقوله از حضرت رسول(ص)  و صحابه ایشان نظر قطعی خود را بیان می‌کند. وی سیر خوردن را کار ستوران دانسته، گرسنگی را علاج مردان و علت رانده شدن آدم(ع)  از بهشت را لقمه‌ای نان بیان می‌کند. (بنگرید به: هجویری، 1384: 475) همو با نقل روایتی از کتانی وارد بحث «فاقه» شده، به تعریف جوع صادق می‌پردازد: «کتانی می‌گوید: رحمه الله علیه، من حکم المرید ان یکون فیه ثلاثه اشیاء: نومه غلبه و کلامه ضروره و أکله فاقه» و در نظر بعضی فاقه دو شبانه روز و در نظر بعضی سه شبانه روز بود و بعضی یک هفته، و بعضی چهل روز، از آنچه محققان بر آن‌اند که جوع صادق هر چهل روز یک بار بود، و این جانداری بود. (همان: 476) سپس برای تبیین اهمیت «جوع» در سلوک به بررسی جریان این پدیده از دیدگاه علم النفسی قضیه پرداخت. از نظر هجویری «دل» موضع نظر خداست و عقل و هوی بر درگاه ورودی دل انسان قرار دارند، روح یاریگر عقل و نفس یاری‌کننده هوی است. هرچه انسان بیشتر غذا تناول کند نفس قوی‌تر و غلوات آن در اعضا پراکنده شده، حجاب‌های مختلف در انسان پدیدار می‌گردد. حال آنکه اگر طالب، اغذیه را از خود بازگیرد، هوای نفس ضعیف، و عقل قوی‌تر می‌شود. وی برای اثبات مدعای خود روایتی از ابوالعباس قصاب نقل کرد که گفت: «طاعت و معصیت من در دو گروه بسته است: چون بخورم مایه همه معاصی اندر خود بیابم، چون دست از آن بدارم اصل همه طاعت از خود بیابم.» (همان: 477) امام محمد غزالی در کیمیای سعادت به نحو مسبوط‌تر و منظم‌تری بحث «جوع» را مطرح کرد. وی در باب مهلکات خود معده را اصل همه شرارت‌ها دانسته است. وی معده را حوض تن دانست که رگ‌ها مثل جوی‌ها از معده به هفت اندام بدن روان‌اند. منبع همه شهوت‌ها معده است؛ زیرا چون معده سیر شد، شهوت نکاح می‌جنبد و برای قیام به ارضای شهوت چاره‌ای جز توجه به شهوت مال نیست و مال به جاه و جاه به خصومت با خلق و بعد کبر و تعصب و عداوت و حسد و ... . با این مقدمه وارد بحث فضیلت گرسنگی شد. او در فواید گرسنگی ده فایده اصلی را برشمرد که عبارت‌اند از: صافی دل، جواز ورود به بهشت، فراموش نکردن گرسنگان، اندک خفتن، پرداختن به علم و عمل، تن‌درستی. نکته دیگری که وی مطرح کرد، احتیاط‌هایی است که مرید درباره «جوع» باید بدان توجه نماید ازجمله: 1. اندک خوردن که چهار درجه دارد؛ نخست: درجه صدیقان و آن به مقدار ضرورت خوردن است که سه درجه دارد: یک. زیادت سه روز هیچ نخورد؛ دو. زیادت دو روز هیچ نخورد؛ و سه. روزی یکبار خوردن. 2. جنس طعام که طالب، مجاز به خوردن همه خوراکی‌ها، هرچند حلال نیست، به تبعیت از سیره نبی‌اکرم و صحابه بزرگوارشان. این مسئله نیز به‌جهت تأدیب نفس است. (بنگرید به: غزالی، 1384: 498 ـ 485) در نمونه‌های مزبور از متون قدیم صوفیه، نکته حائز اهمیت اینکه تقریباً همه آنها «جوع» را معادل «نخوردن» در حد رمق تحمل کردن و «در حد ضرورت سراغ غذا رفتن» می‌دانند. درعین‌حال نباید تصور کرد نفس جوع برای آنها ارزش ذاتی داشته است. صاحب اللمع با نقل روایتی از سهل بن عبدالله ـ فردی که بیست روز و اندی غذا نمی‌خورد! این ادعا را اثبات می‌کرد. سهل می‌گوید: «چون سیر شدید، درپی گرسنگی باشید و چون گرسنه شدید، درپی سیری، وگرنه به سرکشی دچار می‌شوید». (سراج، 1382: 238) نظیر همین معنا را در کلام هجویری، کسی که با ادله‌های کلامی و قرآنی و روایی درصدد تثبیت مفهوم «جوع» بود به نحو کامل‌تر و دقیق‌تری می‌توان یافت. وی معتقد است گرسنگی نباید مطلوب سالک باشد، چراکه هدف انسان «مشاهدت» است و اگر با سیری بتوان به این هدف رسید باید گرسنگی را رها کرد. پس سیری با مشاهدت، بهتر از گرسنگی با مجاهدت: «از آنچه مشاهدت معرکه گاه مردان است و مجاهدت ملاعب صبیان» (هجویری، 1384: 478) شاید بتوان به این پرسش که اگر با سیر بودن نیز می‌توان به مشاهدت رسید، دلیل این همه مدح گرسنگی چیست؟ این‌گونه جواب داد که اغلب نفوس ضعیفه چاره‌ای جز انتخاب گرسنگی به‌عنوان ابزار مجاهدت ندارند؛ ازاین‌رو، ناگزیرند با این قسم ریاضت مرحله سلوک را طی نمایند. از طرفی بایزید بسطامی به‌نوعی دیگر به پاسخ این پرسش پرداخته است. وی بر آن است که «اگر فرعون گرسنه بودی هرگز انا ربکم الاعلی نگفتی و اگر قارون گرسنه بودی هرگز یاغی نشده بودی و ...» (محمدی، 1379: 105) بنابراین، تأکید بر تحمل گرسنگی و توجه به هدف نبودن آن در سیر و سلوک صوفیانه، نکته‌ای است که متقدمین بدان توجه داشته‌اند. حاصل آنکه جوع در عرفان نوعی گرسنگی اختیاری قلمداد شده است و در صورت تناسب با شرایط و حالات سالک، تأثیرات فزاینده‌ای بر جسم و روح او دارد. هرچند جوع و صوم مشابهت‌های درخور توجهی دارند و فواید و حکمت‌هایی که بر روزه مترتب است، بنابه اقوال صوفیان شامل جوع نیز می‌شود، با توجه به نگرش‌های افراطی به جوع، عینیت این دو را به میزان شایان توجهی زیر سؤال می‌برد. ج) جوع و عرفای معاصر شیعه با نگاهی گذرا به متون عرفانی عرفای معاصر شیعه، معنای «جوع» با آنچه قبلاً بیان شد متمایز است. عرفان شیعی ضمن پذیرش جوع به‌عنوان اصلی اساسی در سیر و سلوک، آن را تا حدی که موجب ضعف سالک از سلوک نشود مجاز دانسته؛ آن را مقابل کثرة الاکل قرار می‌دهد، نه امتناع از أکل؛ افزون بر اینکه بهترین نوع آن را «صوم» می‌داند. (بنگرید به: طباطبایی، 1372: 160 ـ 159) علامه طهرانی در بیان فواید گرسنگی از قبیل سبکی و نورانیت نفس و طیران روح، جوع را معادل صوم دانسته، بیش‌از آن را مجاز نمی‌داند. وی معتقد است خوردن زیاد نفس را ملول و خسته می‌کند (بنگرید به: حسینی طهرانی، بی‌تا: 132) آقا محمد بیدآبادی در رساله سیر و سلوک برای مجاهده با نفس اماره سه راه را انحصاراً بیان نموده است که عبارت‌اند از: جوع، صمت و عزلت. وی درباره «جوع» معتقد است اولاً جوع باید به‌صورت تدریجی باشد و نه دفعی و ثانیاً قوای روحانی و قوای جسمانی انسان به‌منزله دو کفه ترازوی‌اند که هرچه یکی از کفه‌ها سنگین‌تر شد آن دیگری سبک‌تر می‌شود. اگرچه علامه طهرانی طبق بیان روایتی جوع را سحاب حکمت می‌داند، با اشاره به نکته اساسی و حائز اهمیت اجازه شارع مقدس می‌افزاید: آیا شارع مقدس تا آن حد و اندازه که صوفیان به گرسنگی اصرار می‌ورزند اجازه داده است که قوای حیوانی ضعیف شود؟ سپس در پاسخ به پرسش مزبور جوع را در دو معنا مجاز دانست: «شبع» درست نقطه مقابل جوع و نوعی رعایت در عدم پرخوری؛ و عدم تناول هر آنچه هوس انسان بدان میل کرد. وی این ادعا را با اشاره به حدیثی که یک سوم از وجود انسان متعلق به طعام و یک سوم برای شراب و یک‌سوم آن برای خود انسان و متعلق به اوست اثبات کرده است، اما در توجیه شیوه زاهدانه امام علی(ع)  به جریان عثمان بن حنیف اشاره نموده است. عثمان بن حنیف یکی از یاران امام علی(ع)  بود که به مهمانی اشراف‌زادگان می‌رفت و امام از این جریان سخت دلگیر شده به حقایقی اشاره کرد که شاید به زعم بسیاری چندان دلپذیر و باورکردنی نباشد. به‌هرحال نویسنده در این قسمت از کتاب خود در صدد بود به منش زاهدانه علی(ع)  و درعین‌حال به مأمور نبودن سایر ائمه اطهار(ع)  به زهد و ریاضت دلیل بهبود شرایط اقتصادی جامعه اسلامی پس از زمان علی(ع)  اشاره نماید؛ ازاین‌رو، مقتدا قرار دادن امیرالمؤمنین(ع)  یک حرف، و زندگی به سبک زاهدانه او تا آن درجه زیاد حرف دیگری است. (بنگرید به: مدرس، 1377: 114) ملا احمد نراقی صاحب معراج السعاده، ابتدا به بیان اهمیت کم‌خوری از دیدگاه روایی پرداخته و آن را نوعی عبادت، محبوب‌ترین جهاد و عاملی بر جواز رویت خدا معرفی نموده است، سپس به تفسیر روایتی از امام باقر(ع)  می‌پردازد. در حدیث هیچ عبادتی برتر از عفت شکم و فرج دانسته نشده است؛ وی در این حدیث درپی سه گزینه افراط، تفریط و حد وسط است. وی افراط در خوردن را ثقل معده، تفریط در خوردن را الم گرسنگی معرفی می‌کند، اما در اینکه حد وسط خوردن چیست؟ معتقد است حد وسط هر شخصی متفاوت از دیگری است؛ ازین‌رو، بنا به روایتی دیگر معیار اعتدال در خوردن را خوردن به وقت گرسنگی و دست کشیدن قبل از سیری دانسته است. بااین‌حال، حد اعتدال را غذا خوردن یکبار در شبانه روز و آن‌هم هنگام سحر و اگر میسر نبود دو دفعه سحر و عشاء می‌داند که به تعبیری این حالت همان «صوم» است. وی در پایان این بحث موارد مزبور را مربوط به عوام دانسته قضیه را برای خواص عرفا البته از این حالت سخت‌تر و شرایط را پیچیده‌تر دانسته است به‌ گونه‌ای که بسیاری از عرفا برای مهار نفس حتی ماهی یکبار یا سالی یکبار به غذا خوردن روی می‌آورند. (بنگرید به: نراقی، 1381: 309 ـ 305) عبدالصمد همدانی، صاحب بحر المعارف، جوع را معادل کم‌خوری و مقابل پرخوری و شکم‌بارگی می‌داند. وی آرای بسیاری از عرفای متقدم و روایاتی از پیامبر(ص)  و ائمه اطهار(ع)  نقل کرده است. در این کتاب آنچه به‌چشم می‌خورد نظر دیگران است و همدانی هیچ نظری از خود بیان نکرده است؛ قدر مسلم این است که وی صرفاً روایاتی را بیان کرده که به کم‌خوری توصیه می‌کنند مانند روایتی از پیامبر که ایشان فرمود: «لا یدخل ملکوت السماء قلب من ملأ بطنه؛ قلب کسی که به شکم بپردازد به ملکوت آسمان وارد نمی‌شود». و روایتی دیگر که «به سهل بن عبدالله گفتند: اگر کسی روزی یک‌بار طعام بخورد، سهل گفت: این خوردن صدیقان است و گفتند: اگر کسی روزی دوبار طعام بخورد. سهل گفت: این خوردن مؤمنان است و گفتند: اگر روزی سه بار غذا بخورد، گفت: به اهلش بگویید برایش آخوری بسازد!» (بنگرید به: همدانی، 1370: 1 / 107) به‌هرحال آنچه در گزیده‌ای از متون عرفانی عرفای متقدم شیعه به‌چشم می‌خورد، توجه ویژه ایشان به حفظ اعتدال مزاج و رعایت صحت جسم است. تأکید عرفان شیعه بر حفظ وجهه شرعی این قضیه به‌خوبی مشهود است، چنان‌که در شرح رساله سیر و سلوک منسوب به آقا محمد بیدآبادی آمده است: آثار جوع البته بر روح و سر و قلب انسان بسیار مؤثر است و شخص سالک باید رعایت جهات شریعت را ابتدا بکند و در مرحله بعدی، وارد طریقت شود؛ یعنی مقام تخلیه و تحلیه که مربوط به روح است و مربوط به صفات نفسانی رذایل و فضایل. اینها بعد از پیمودن راه شریعت است و باید مطابق دستور شرع باشد ... آیا شیوه انبیا و سیرة اولیا این بوده است که یک جهت، تضعیف قوای جسمانی بکنند که به نسبت او، قوای روحانی و معنوی آنها تقویت می‌شود و به‌طوری که منجر به سقوط بنیه او شود؟ یا اینکه مقصود ایشان این است که شبع در او نباشد یعنی هیچ وقت سیر نخورد. و هرچه دلش می‌خواهد نخورد. (بنگرید به: مدرس هاشمی، 1377: 114) نتیجه «جوع» به‌عنوان یکی از اعمال مهم در خودسازی همه انسان‌ها و به‌منزله عملی خاص در سلوک عرفانی، عملی ذو مراتب است که می‌توان آن را براساس خطاب قرآنی و روایی و متون عرفانی از سه زاویه در نظر گرفت که هر سه مکمل یکدیگراند. تقسیم زیر از اقسام جوع در برگیرنده تمام مفاهیمی است که قرآن، متون روایی و متون عرفانی به آن توجه داشته، آن را مطرح کرده‌اند. اساس در این تقسیم آیات قرآن کریم است. جوع از عوام (یا بنی آدم ...)  همه انسان‌ها معنای جوع به‌اندازه خوردن نظر قرآن و خواص (یا ایها الذین آمنوا) مؤمنان معناع جوع صوم، روزه متون روایی اخص خواص (انبیا، ائمه، بزرگان) صدیقان معناع جوع کم خوردن، حفظ سد جوع و بالاخره نمای کلی آنچه در این تحقیق ذکر شد به قرار زیر است: متون عرفانی قبل از قرن هفتم عمدتاً به‌معنای افراطی نخوردن است جوع ابن‌عربی و اتباع او عمدتاً به‌معنای روزه‌داری است از نظر عرفای متأخر شیعه عمدتاً به‌اندازه خوردن است در پایان باید گفت، نظر قرآن جامع تمام آرای فوق و دربرگیرنده همه گروه‌هاست. منابع و مآخذ 1. ابن‌الجوزی، عبدالرحمن، بی‌تا، تلبیس ابلیس، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه. 2. احمد بن فارس بن زکریا، 1404 ق، معجم مقاییس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی. 3. بروجردی، سید ابراهیم، 1341ش، تفسیر جامع، تهران، صدر. 4. بلاغی، سید عبد الحجت، 1386ش، حجه التفاسیر و بلاغ الاکسیر، قم، حکمت. 5. بیهقی، احمد بن علی، 1375 ش، تاج المصادر، تهران، عالم زاده. 6. جرجانی، ابوالمحاسن الحسین بن الحسن، 1337 ش، تفسیر گازر، تهران، دانشگاه تهران. 7. حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363 ش، تفسیر اثنی عشری، تهران، میقات. 8. حسینی طهرانی، سید محمد حسین، بی‌تا، رساله لب اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب، تهران، حکمت. 9. رازی، ابوالفتوح، 1374 ش، روض الجنان و روح الجنان، مشهد، نشر بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی. 10. سراج، ابونصر، 1382 ش، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر. 11. سمرقندی، نصر بن محمد بن احمد، بی‌تا، بحرالعلوم، بی‌نا. 12. سیدرضی، 1379 ش، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ستاد اقامه نماز تهران. 13. شریف لاهیجی، بهاءالدین محمد، 1363 ش، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، مؤسسه مطبوعات علمی. 14. شیبانی، محمد بن حسن، 1413 ق، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی. 15. طباطبایی نجفی، سید مهدی بن سید مرتضی، 1372 ش، رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، تهران، حکمت، چ دوم. 16. طباطبایی، سید محمدحسین، 1374 ش، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی. 17. طیب، سید عبدالحسین، 1366 ش، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چ سوم. 18. غزالی، ابوحامد محمد، 1384 ش، کیمیای سعادت، تهران، پیمان، چ دوم. 19. قشیری، عبدالکریم هوازن، 1381 ش، رساله قشیریه، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. 20. کاشانی، ملافتح الله، 1344 ش، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چ دوم. 21. مجلسی، محمدباقر، 1403 ق، بحارالانوار لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، مؤسسه الوفاء. 22. محمد بن منور، 1349 ش، حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، به کوشش ایرج افشار، تهران، فروغی. 23. محمدی، کاظم، 1379ش، بایزید بسطامی، تهران، طرح نو. 24. مدرس هاشمی، میر سید حسن، 1377 ش، شرح رساله سیر و سلوک منسوب به آقامحمد بیدآبادی، بی‌جا، کانون پژوهش. 25. مکارم شیرازی، ناصر، 1353 ـ 1366 ش، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه. 26. نراقی، ملا احمد، 1381 ش، معراج السعادة، قم، هجرت، چ هشتم. 27. نسفی، ابوحفص نجم‌الدین محمد، 1367 ش، تفسیر نسفی، تهران، سروش، چ سوم. 28. نوری، میرزاحسین، 1408ق، مستدرک وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت(ع) . 29. هجویری، ابوعثمان، 1384 ش، کشف المحجوب، تصحیح محمد عابدی، تهران، سروش، چ دوم. 30. همدانی، مولی عبدالصمد، 1370 ش، بحرالمعارف، تحقیق حسین استاد ولی، تهران، حکمت. منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 9 انتهای متن/

93/01/23 - 01:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن