تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829159890




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عامل باروری در قرآن - بخش اول گزاره‌های قرانی هم‌خوان با پزشکی جدید


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: عامل باروری در قرآن - بخش اول
گزاره‌های قرانی هم‌خوان با پزشکی جدید
در قرآن با الفاظ متعددی به عامل باروری و پیدایش جنین اشاره شده است. برای فهم دقیق این موضوع، بررسی کامل پنج اصطلاح لفظ مطلق مایع، مایع آمیخته یا ریخته شده، مایع اندک یا ضعیف، منی، نطفه امشاج ضروری می‌باشد که در سایه علم پزشکی نوین اعجاز علمی قرآن بیش از پیش آشکار می‌شود.

خبرگزاری فارس: گزاره‌های قرانی هم‌خوان با پزشکی جدید



  چکیده الفاظ به کار رفته در قرآن پیرامون عامل باروری، مطلق است و به «مایع منی» مرد نیز به عنوان یکی از عوامل باروری اشاره شده است. این مطلب باعث گردیده تا بسیاری از برداشت‌ها به سمتی برود که منی تنها عامل باروری است، ولی با کنکاش می‌توان فهمید که در قرآن به هر دو عامل باروری زن و مرد اشاره گردیده است. بسیاری از مفسران قدیم هم که هیچ آگاهی از فیزیولوژی باروری و شرایط زیست‌شناختی زن در باروری نداشته‌اند، همان نظریه‌های رایج در پزشکی زمان خود را به قرآن نسبت داده‌اند، اما برخی از مفسران جدید این‌گونه برداشت‌ها را اصلاح نموده‌اند. در قرآن با الفاظ متعددی به عامل باروری و پیدایش جنین اشاره شده است. برای فهم دقیق این موضوع، بررسی کامل پنج اصطلاح لفظ مطلق مایع، مایع آمیخته یا ریخته شده، مایع اندک یا ضعیف، منی، نطفه امشاج ضروری می‌باشد که در سایه علم پزشکی نوین اعجاز علمی قرآن بیش از پیش آشکار می‌شود. واژگان کلیدی: قرآن، عامل باروری، پیدایش، جنین، مایع، منی. درآمد باید اعتراف نمود می‌توان قرآن را به عنوان تنها منبع قابل اطمینان برای موضوعات قطعی پزشکی در نظر گرفت؛ چرا که قرآن به عنوان آخرین و کامل‌ترین کتاب الهی مطرح است. پس طبیعی است گزاره‌هایی در آیات درباره زیست همه جانبه انسان نیز وجود داشته باشد و تمام جوانب و ابعاد این موجود و موضوعات زندگی وی را مد نظر قرار داده باشد. از سوی دیگر، طبیعی است قرآن مفاهیم را به ظاهر ساده، اما بسیار دقیق بیان نموده است. البته ممکن است این مفاهیم با ره‌آوردهای علمی و دانش روز بشر در علوم پزشکی به ظاهر سازگار یا ناسازگار باشند، اما باید دانست گزاره‌های قرآنی در موضوعات پزشکی را بر اساس پزشکی رایج می‌توان این گونه تقسیم‌بندی نمود: یک. گزاره‌های هم‌خوان با پزشکی جدید برخی گزاره‌های قرآن هر گاه در قالب پزشکی رایج ارائه گردد، چه بسا همانی را بیان می‌کند که در عرصه پزشکی جدید پذیرفته ‌شده است. این گزاره‌ها معمولاً با روند متعارف پزشکی نوین همخوانی دارد و بیان‌کننده بخش مورد پذیرش این نگرش حاکم بر پزشکی می‌باشد؛ مانند نظریه «تغذیه‌ای فراگیر» که قرآن انسان را موجودی همه‌خوار (گیاه‌خوار و گوشت‌خوار) در قلمرو خاص معرفی می‌نماید. دو. گزاره‌های ناهم‌خوان با پزشکی جدید برای درک این بخش ناگزیر از بیان موضوع بسیار گسترده و دقیق نوع ارتباط علم ـ به همان مفهوم رایج یعنی علم تجربی ـ و دین هستیم، اما به اختصار می‌توان گفت: علم تجربی ظنی است و مرکّب از گزاره‌های درست و نادرست است که به دو بخش تقسیم می‌شود: الف) علوم به ظاهر قطعی: این بخش از گزاره‌های علمی تا حدّی از قطعیت برخوردار است و تأثیرپذیری کمتری از عوامل ظنی دارد، مثل ریاضیات و قوانین علمی. این قضایا معمولاً با گزاره‌های قطعی دینی هیچ گونه برخورد و تعارضی ندارد. ب) علوم ظنی: این بخش بیشتر شامل گزاره‌های علوم تجربی می‌باشد. با توجه به اینکه این بخش از قطعیت برخوردار نیست و در موارد بسیاری دچار ابطال و دگرگونی می‌شود؛ بنابراین، نباید انتظار داشت که همیشه این گونه گزاره‌ها با داده‌های دینی هماهنگ و کاملاً سازگار باشد؛ زیرا مستلزم آن این است که دین مانند آرای ظنی و تجربی دانشمندان همواره دچار تفسیر و دگرگونی شود. نکته حائز اهمیت، تفکیک میان تعارض ظاهری و واقعی است. تعارض واقعی بین گزاره‌های پزشکی و گزاره‌های قرآنی امکان‌پذیر نیست؛ زیرا گزاره‌های قرآنی که از سوی خداوند آگاه به تمام هستی صادر شده، قطعاً هم‌خوان با حقایق جهان هستی است؛ گرچه پزشکی رایج در هر دوران به علت کاستی فهم یا نبود ابزار مناسب برای درک کامل تمام حقایق جهان هستی نتواند پذیرای گزاره‌های قرآنی باشد. اما اگر مراد تعارض ظاهری باشد، در امکان وجود این تعارض میان پزشکی و قرآن هیچ شکی نیست. تصور این تعارض نیز به دو صورت ممکن می‌باشد: اول) گاهی ممکن است برخی از گزاره‌های قرآنی با برخی از گزاره‌های پزشکی در مقطع زمانی خاص ناسازگار بوده باشد؛ یعنی در زمانی با هم تعارض داشته باشند و در زمان دیگر، نه؛ برای نمونه می‌توان به دیدگاه قرآن درباره نوع ارتباط پدر و مادر در پیدایش جنین اشاره نمود که تا اواخر قرن نوزدهم، مغایر نگرش علمی رایج در جنین‌شناسی بود، ولی در نیمه دوم قرن نوزدهم نظریه‌های مبتنی بر پیوند یک‌سویه جنین با پدر و مادر منسوخ گردید و جنین‌شناسی جدید با دیدگاه قرآن دراین زمینه همسو شد که پدر و مادر هر دو در تشکیل جنین نقش دارند. دوم) گاهی ظاهر برخی گزاره‌های قرآن با گزاره‌های پزشکی برای همیشه ناسازگار به نظر می‌رسد. این مسئله چالش گزاره‌های ناهم‌خوان قرآن با گزاره‌های مطرح در پزشکی کنونی را به دنبال دارد؛ برای مثال، در ظاهر، گزاره حرمت شراب و زیان‌های ناشی از آن حتی با مصرف اندک آن با دیدگاه پزشکی مبنی بر وجود برخی فواید مصرف شراب در طب قدیم و جدید ناسازگار می‌باشند. در این صورت، اگر فرض شود هر دو گروه گزاره‌های قرآنی و پزشکی به دنبال بیان یک واقعیت است و به هر دو به عنوان ابزاری برای شناخت حقیقت نگریسته شود، ناگزیر از گزینش یک گزاره هستیم؛ چرا که حقیقت یکی بیش نیست. بنابراین، اگر بپذیریم: 1. برای هر چیزی یک حقیقت واحد بیشتر وجود ندارد؛ 2. پذیرش تعارض واقعی قرآن و علم به پذیرش وجود دو حقیقت متعارض برای یک چیز منجر می‌شود؛ و 3. پس تعارض واقعی قرآن و علم محال می‌باشد. با پذیرش اصل «محال پنداشتن تعارض واقعی قرآن و پزشکی» طبیعی است که تنها دو راهکار پیش‌رو می‌ماند: الف) در صورت امکان، اگر بتوان منشأیی برای تعارض میان آیات و مطالب پزشکی یافت، باید منشأ این تعارض را برطرف نمود؛ برای مثال، اگر اشخاص یا ابزار موجود سرچشمه این تعارض باشند (مانند فهم نادرست از ظاهر آیه قرآن یا خطای دانشمند علوم پزشکی در مقدمات گزاره‌یابی خویش) باید با دقت در فهم صحیح از قرآن و اصلاح خطاهای مقدماتی و تهیه ابزار مناسب تعارض را بر طرف نمود. ب) اگر سرچشمه تعارض از اختلاف در باورها، نگرش‌ها، روش‌ حقیقت‌یابی، مفهوم واژگان و... باشد که امکان یکسان‌سازی گزاره‌های قرآنی با گزاره‌های پزشکی وجود ندارد و تعارض پا بر جا باشد، گزینش با گزاره‌های قرآنی است؛ چرا که گزاره‌های قرآنی بیان‌گر حقیقت است، اما به دلایلی مانند محدودیت سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، امکان فهم کامل این حقیقت وجود ندارد و کاروان فهم حقیقت بشر در میانه راه است. بنابراین، باید اعتراف نمود که با داده‌های فعلی بشر هنوز راه و فاصله بسیاری برای فهم حقایق پزشکی قرآن وجود دارد که شاید بتوان این گفتار بوعلی سینا را پذیرفت؛ دل گرچه در ایـن بادیه بسیار شتافت                  یک موی ندانست ولی موی شکافت انــدر دل من هــزار خورشید بتافت                  اخــر بــه کمــال ذرّه‌ای راه نیافت اما باید اعتراف نمود هر گاه پژوهشگر میان‌رشته‌ای بدون هیچ گونه سونگری و تعصب به این آیات بنگرد، می‌تواند هماهنگی آنها را با دست‌آوردهای فعلی علوم پزشکی نیز تأیید نماید. سه. گزاره‌های مسکوت از نظر پزشکی جدید برخی آیات پزشکی قرآن موضوعاتی را بیان می‌کند که هنوز علم پزشکی توانایی دسترسی به آنها را به دست نیاورده است. این موضوعات هر چند که از نظر علوم پزشکی به اثبات نرسیده، دلیلی نیز برای نفی آنها نیز نداریم، اما از آنجا که وحی و گزاره‌های آن، نوعی دانش قطعی است و سرچشمه الهی دارد، حتماً صحیح می‌باشد؛ هر چند که در حال حاضر شواهد تجربی برای اثبات آنها در دست نداریم. ممکن است این موضوعات نیز مثل برخی موارد دیگر از پیش‌گویی‌های علمی قرآن (مثل نیروی جاذبه طبق آیه 2 سوره رعد و آیه 10 سوره لقمان و...) در آینده اثبات شود. این گونه موارد می‌تواند به عنوان نظریه‌های علمی قرآنی مطرح شود تا به دنبال شواهد اثباتی آنها باشیم. البته نباید فراموش کرد در حوزه‌ای که گزاره‌ها بر پایه شناخت ویژه‌ای از جهان و انسان صورت گیرد و آزمون‌های تجربی قاطعی هم برای اثبات یا ابطال آنها وجود نداشته باشد، گزاره‌هایی که بر محور شناختی که قرآن کریم در اختیار ما می‌گذارد، خود ضامن عینیت و واقع‌گرایی آن خواهد بود؛ چرا که این شناخت از آنجا که از منبع علم الهی سرچشه می‌گیرد، هرگز در آن باطلی راه نمی‌یابد و این خود موهبت بزرگی است که دین در اختیار بشریت می‌گذارد. نمونه این بخش، گزاره‌های حوزه متاسایکولوژی (ماورای روان‌شناسی) قرآن است که بر اساس آن، امکان ارتباط انسان با برخی موجودات هوشمند مانند جن وجود دارد که از آنان تأثیر می‌پذیرد یا بر آنان تأثیر می‌گذارد. پرداختن به این گزاره‌ها از حوزه درک علم بشرى خارج است؛ بنابراین نه تنها پزشکی از نفى آن ناتوان است، بلکه از سخن گفتن درباره آن نیز عاجز است. با بیان این مطالب، اکنون به موضوع نوشتار وارد می‌شویم. 1. لفظ مطلق «مایع» در سه آیه قرآن از این لفظ استفاده گردیده است که به بررسی آن پرداخته می‌شود: Pوَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَO (انبیاء: 30)؛ «و هر چیز زنده‌اى را از آب قرار دادیم؟! پس آیا ایمان نمی‌آورند؟!». مفسران در مورد پیدایش همه موجودات زنده از «آب» دو تفسیر بیان کرده‌اند: اول) آب معمولی: بنابر این تفسیر، مفهوم آیه آن است که هر چیز زنده از «آب» (به عنوان ماده اصلی) ساخته شده یا هر چیز زنده، اصل و حیاتش وابسته به «آب» است. هر دو معنا نیز کاملاً با داده‌های علمی موافق است که «آب» منشأ حیات و زندگی موجودات زنده است و «آب» اولین ماده تشکیل دهنده هر سلول زنده است. این تفسیر در میان برخی مفسران مطرح گردیده است (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 13/396؛ کاشانی، تفسیر منهج الصادقین، 1336: 6/57؛ شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، 1373: 3/115؛ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، 1372: 16/115؛ گنابادی، ترجمه تفسیر بیان السعادة، 1408: 9/345؛ سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، 1419: 4/492؛ ابن شهر آشوب، متشابه ا‌لقرآن و مختلفه، 1410: 1/209؛ شیبانی، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، 1413: 3/355؛ شوکانی، فتح القدیر، 1973: 3/478). دوم‌) آب نطفه (semen): آن‌چه در آیه به عنوان «آب» ترجمه شده، کلمه «الماء» است که بهتر است این کلمه به عنوان «مایع» ترجمه گردد؛ زیرا اصل ماده «الماء» مطلق چیزی است که مایع، سیال و روان باشد؛ خواه آب باشد یا سایر مایعات (مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، 1360: 11/220-211)؛ به عبارتی، هر چیزی که روان و جاری باشد، عرب به آن «ماء» می‌گوید که در صورت اطلاق و نداشتن صفت یا قیدی ممکن است به «آب» ترجمه شود، ولی نباید این لفظ را همیشه به معنای «آب» که یکی از مصادیق مایع است، ترجمه نمود. برخی از مفسران نیز می‌گویند مراد از مایع در این آیه، همان «نطفه» یا «مایع منی» است که معمولاً موجود زنده از آن به وجود می‌آید. دلیل آنان نیز این آیه است که می‌فرماید: Pوَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشی عَلى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشی عَلى رِجْلَیْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشی عَلى أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللَّهُ ما یَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌO (نور: 45)؛ «و خدا هر جنبنده‌اى را از آبى آفرید؛ پس برخى از آنها کسانى هستند که بر شکم خود راه می‌روند و برخى از آنها کسانى هستند که بر دو پاى خود راه می‌روند و برخى از آنها کسانى هستند که بر چهار (پا) راه می‌روند؛ خدا آنچه را بخواهد می‌آفریند، [چرا]که خدا بر هر چیزى تواناست». بیشتر مفسران کلمه «ماء» در این آیه را به معنای «نطفه» و «منی» گرفته‌اند. این تفسیر در میان برخی مفسران مطرح گردیده است (قمی، تفسیر قمی، 1367: 2/107؛ فیض کاشانی، الاصفی فی تفسیرالقرآن، 1418: 2/851؛ حسینی همدانی، انوار درخشان، 1404: 11/390؛ حسینی شیرازی، تبیین القرآن، 1423: 1/368؛ قرشی، تفسیر احسن الحدیث، 1377: 7/232؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثناء عشری، 1363: 1/265). آنان معتقدند منظور از «مایع» که خداوند جنبندگان را از آن آفریده، همان «نطفه» است؛ به همین دلیل، لفظ «ماء» به صورت نکره آمده است تا به نوع خاصی یا جنس خاصی از «مایع» اشاره کند که همان «منی» است (گنابادی، ترجمه بیان السعاده، 1408: 10/377). اگر اشکال شود که برخی از موجودات زنده از «منی» به وجود نمی‌آیند، در جواب گفته‌اند؛ لفظ «کل» در آیه به معنای تمام موجودات زنده نیست، بلکه به تناسب آیه، موجوداتی است که آیه، مصادیق آن را ذکر می‎کند (نجفی، تفسیر آسان، 1398: 14/119). Pوَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدیراًO (فرقان/54)؛ «و او کسى است که از آب، بشرى را آفرید و او را (داراى خویشاوندى) نَسَبى و دامادى قرار داد؛ و پروردگار تو توانا است». مفسران و مترجمان کلمه «الماء» را به عناوین مختلف ترجمه کرده‌اند: الف) بیشتر مترجمان کلمه «الماء» را به معنای آب ترجمه نموده‌اند، گرچه همان‌‌طور که گفته شده، بهتر است به «مایع» ترجمه نمایند. ب) برخی نیز مانند ترجمة خواجوی، نوری و احسن الحدیث کلمه «الماء» را به نطفه ترجمه نموده‌اند. ج) بعضی دیگر مانند الهی قمشه‌ای، بروجردی، مشکینی، سراج و ترجمه جوامع الجامع نیز از آب (نطفه) استفاده نموده‌اند. د) برخی دیگر مانند فیض‌الاسلام به آب (نطفه پدر و مادر) ترجمه کرده‌اند که تفسیر شریف لاهیجی تأیید برای درستی ترجمه فیض‌الاسلام می‌باشد؛ در این تفسیر ترجمه آیه اینگونه آمده است: «اوست آن قادری که به قدرت کامله خود از نطفه مادر و پدر آدمی را آفرید» (شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، 1373: 3/345). به هر صورت، گرچه چندین احتمال در مفهوم آیه وجود دارد، بیشتر مفسران «الماء» را به «نطفه» یا «منی» تفسیر نموده‌اند؛ یعنی پیدایش تمام افراد انسان از «نطفه» و «منی» است و بشر را به دو دسته تقسیم نموده‌اند؛ یکی پسر که نسبت خانوادگی به وی برمی‌گردد و دیگری دختر که از طریق ازدواج و گزینش داماد، خویشاوندی سببی می‌آورد. این تفسیر در میان برخی مفسران مطرح گردیده است (سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان فی تفسیر ‌القرآن، 1419: 1/369؛ صادقی تهرانی، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، 1419: 1/364؛ حسینی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهره، 1409: 1/373؛ قرشی، تفسیر احسن الحدیث، 1377: 7/306؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بی‌تا: 7/499؛ حسینی شیرازی، تبیین القرآن، 1423: 1/376؛ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، 1417: 15/317؛ طبرسی، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، 1377: 4/377؛ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، 1372: 17/216؛ مغنیه، تفسیر الکاشف، 1422: 5/477؛ مغنیه، التفسیر المبین، بی‌تا: 1/476؛ فضل‌الله، تفسیر من وحی القرآن، 1419: 11/63). نکته تأسف انگیز آن است که تمامی مترجمان قرآن به زبان انگلیسی نیز از کلمه «water» برای ترجمه استفاده نموده‌اند بدون آنکه به مفهوم صحیح آیه توجه نمایند و از الفاظی مانند «fluid» یا «liquid» استفاده کنند. 2. مایع آمیخته یا ریخته شده Pفَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِO (طارق/5-7)؛ «پس انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است! از آبى جهنده آفریده شده است؛ آبى که از میان پشت و (دو استخوان) پیش (مرد) بیرون می‌آید». بررسی ترجمه‌های فارسی برای فهم صحیح از اصطلاح «ماء دافق» لازم است به ترجمه‌های فارسی توجه شود: 1. آبی جهنده؛ بیشتر مترجمان مانند الهی قمشه‌ای، انصاریان، اشرفی، آیتی، ارفع و احسن الحدیث از این معادل استفاده نموده‌اند که قطعاً ترجمه صحیحی نمی‌باشد. 2. نطفه جهنده؛ برخی دیگر از مترجمان قرآن مانند خواجوی آن را به کار برده‌اند. 3. آب (منی) جهنده؛ سایر مترجمان نیز از این ترجمه استفاده نموده‌اند. 4. تمام این ترجمه‎ها مبنی بر آن است که «ماء دافق» در توصیف «مایع منی» مرد باشد، ولی مشکینی این اصطلاح را در ارتباط با زن و مرد می‌داند؛ به همین سبب، آن را به «آبی جهنده (مختلط از زوجین)» ترجمه نموده است که با توجه به تفاسیر به نظر می‌رسد این برداشت صحیح باشد. بررسی ترجمه‌های انگلیسی از سوی دیگر چون در حال حاضر، زبان علمی در سطح جهان انگلیسی می‎باشد، نگاهی گذرا به ترجمه‌های انگلیسی اصطلاح «ماء دافق» ضروری می‌نماید. متأسفانه این‌ گونه پراکندگی در ترجمه و معادل‌گزینی‌های گوناگون و نادرست در ترجمه‌های انگلیسی از این اصطلاح بیشتر به چشم می‌خورد که باعث می‌گردد مخاطبان انگلیسی زبان نیز از فهم و درک صحیح آیه محروم شوند. در برابر لفظ «ماء» از عباراتی مانند «water»، «drop»، «fluid» و «liquid» استفاده گردیده که قطعاً لفظ «water» نادرست است و برای صفت «دافق» نیز از ریشه کلمات «eject»، «effuse»، «pour»، «leap»، «gush» و «emit» بهره برده‌اند؛ در نتیجه، ترکیب صفت و موصوف «ماء دافق» را این ‌گونه ترجمه نموده‌اند: 1. ماده «gush؛ gushing fluid» (ترجمه پیکتال)؛ «water gushing» (ترجمه آربری)؛ «Water that gushes forth» (ترجمه مسلمانان مترقی)؛ 2. ماده «pour»؛ «Water pouring forth» (ترجمه شاکر، ترجمه محمد و سمیرا)؛ 3. ماده «leap»؛ «a leaping drop» (ترجمه صفازاده)؛ 4. ماده «eject»؛ «a fluid ejected» (ترجمه ایرونیگ)؛ «an ejected drop of fluid» (ترجمه سرور)؛ 5. ماده «emit»؛ «drop emitted a» (ترجمه یوسف علی).   منابع 1. ابن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن على (1410ق)، متشابه القرآن و مختلفه، قم، انتشارات بیدار. ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو (1419ق)، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد على بیضون. 3. اندلسی، ابوحیان محمد بن یوسف (1420ق)، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دار الفکر. بحرانی، سید هاشم (1416ق)، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت. 5. بغوى، حسین بن مسعود (1420ق)، معالم التنزیل فى تفسیر القرآن، تحقیق عبدالرزاق المهدى، بیروت، داراحیاء التراث العربى. 6. بیضاوى، عبدالله بن عمر (1418ق)، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربى. 7. جرجانى، ابوالمحاسن حسین بن حسن (1377ش)، جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران. 8. حسینى استرآبادى، سید شرف الدین على (1409ق)، تأویل الآیات الظاهرة، قم، دفتر انتشارات اسلامى. 9. حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد (1363ش)، تفسیر اثنا عشری، تهران، میقات. حسینى شیرازى، سید محمد (1423ق)، تبیین القرآن، بیروت، دار العلوم. 11.  حسینى همدانى، سید محمد حسین (1404ق)، انوار درخشان، تهران، کتابفروشى لطفى. 12.  رضایی اصفهانی، محمد علی و جمعی از فضلای حوزه و دانشگاه، ترجمه قرآن کریم، موسسه فرهنگی دارالذکر، 1383ش. 13.  زحیلى، وهبه بن مصطفى (1418ق)، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، بیروت، دار الفکر. 14.  زمخشرى، جارالله محمود (1407ق)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتب العربی. 15.  سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله (1406ق)، الجدید فى تفسیر القرآن المجید، بیروت، دار التعارف للمطبوعات. 16.  سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله (1419ق)، ارشاد الاذهان الى تفسیر القرآن، بیروت، دار التعارف للمطبوعات. سید کریمى حسینى، سید عباس (1382ش)، تفسیر علیین، قم، انتشارات اسوه. 18.  سیوطی، جلال‌الدین الفضل عبدالرحمن ابن بکر بن محمد (1416ق)، تفسیر الجلالین، بیروت، مؤسسه النور للمطبوعات. 19.  شبر، سید عبدالله (1407ق)، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، کویت، مکتبة الألفین. 20.  شبر، سید عبدالله (1412ق)، تفسیر القرآن الکریم، بیروت، دار البلاغة للطباعة والنشر. 21.  شریف لاهیجى، محمد بن على (1373ش)، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، دفتر نشر داد. 22.  شوکانی محمد بن علی (1973م)، نیل الاوطار من احادیث سید الاخیار، بیروت، دار الجلیل. 23.  شیبانى، محمد بن حسن (1413ق)، نهج البیان عن کشف معانى القرآن، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامى. صادقى تهرانى، محمد (1419ق)، البلاغ فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم، مؤلف. 25.  صادقى تهرانى، محمد(1365ش)، الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن؛ قم، انتشارات فرهنگ اسلامى. صدرالمتالهین، محمد بن ابراهیم (1366ش)، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق محمد خواجو، قم، بیدار، چاپ دوم.
طالقانى، سید محمود (1362ش)، پرتوى از قرآن، تهران، شرکت سهامى انتشار. 28.  طباطبایی، محمد حسین (1417ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین. 29.  طبرسی، ابو علی فضل بن حسن (1377ش)، تفسیر جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران. 30.  طبرسی، فضل بن حسن (1372ش)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو. طوسی، محمد بن حسن (بی‌تا)، التبیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
طیب، سید عبد الحسین (1378ش)، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام. 33.  فضل الله، سید محمد حسین (1419ق)، تفسیر من وحى القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر. 34.  فیض کاشانى، ملا محسن (1418ق)، الأصفى فى تفسیر القرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى. قرشى، سید على اکبر (1371ش)، قاموس قرآن تهران، دار الکتب الإسلامیه.
قرشى، سید على اکبر (1377ش)، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت.
قمی، علی بن ابراهیم (1367ش)، تفسیر قمى، قم، دار الکتاب. 38.  کاشانى، محمد بن مرتضى (1410ق)، تفسیر المعین، قم، کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى. 39.  کاشانى، ملا فتح الله (1336ش)، تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، کتابفروشى محمد حسن علمى. 40.  گنابادى، سلطان محمد(1408ق)، تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. محلى، جلال الدین و جلال الدین سیوطی (1416ق)، تفسیر الجلالین، بیروت، مؤسسه النور للمطبوعات. 42.  مدرسی، سید محمدتقی (1377ش)، تفسیر هدایت، ترجمه احمد آرام، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی. 43.  مراغى، احمد بن مصطفى (بی‌تا)، تفسیر المراغی، بیروت، داراحیاء التراث العربى. 44.  مصطفوى، حسن (1360ش)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب. مظهرى، محمد ثناءالله (1412ق)، التفسیر المظهری، پاکستان، مکتبه رشدیه.
مغنیه، محمد جواد (1422ق)، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیه.
مغنیه، محمد جواد (بی‌تا)، التفسیر المبین، قم، بنیاد بعثت. 48.  مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان (1374ش)، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه. نجفى خمینى، محمد جواد (1398ق)، تفسیر آسان، تهران، انتشارات اسلامیه.   غلامرضا نورمحمدی: عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران مجله قرآن و علم شماره 14. ادامه دارد...

http://fna.ir/O1Z8H8





94/11/17 - 07:46





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 170]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن