تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 16 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس نصيحت را بپذيرد، از رسوايى به سلامت مى ماند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804917449




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جستاری در حیات نوری امامان علیهم السلام - بخش اول حقیقت نور امامان؛ مادی یا غیرمادی؟


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جستاری در حیات نوری امامان علیهم السلام - بخش اول
حقیقت نور امامان؛ مادی یا غیرمادی؟
مراجعه به سخنان امامان علیهم السلام برای برون رفت از اتهامات و رسیدن به نگرش مطابق با واقع، یکی از مهم ترین راهکارها به شمار می آید.

خبرگزاری فارس: حقیقت نور امامان؛ مادی یا غیرمادی؟



  چکیده مسئله آفرینش نوری امامان معصوم علیهم السلام از مسائلی است که اگرچه در روایات بازتاب درخور توجهی داشته، در آثار متکلمان و محققان کمتر بدان پرداخته شده است. نگارنده در این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روایات معتبر به بررسی این مسئله، به ویژه شئون امامان علیهم السلام در آن عرصه پرداخته است. بر اساس مهم ترین یافته های این پژوهش، هرچند برخی متفکران، از اساس منکر وجود ارواح قبل از ابدان هستند، روایات معتبر و متعددی بر حیات نوری و روحی امامان علیهم السلام تأکید می کند. بر اساس این روایات، ایشان نخستین آفریدگان خداوند؛ در آن عرصه، وجودی حقیقی و نوری داشته اند و به تمجید و تقدیس پروردگار مشغول بوده اند. بر اساس روایات معتبر، وجود ایشان واسطه  فیض برای آفرینش دیگر آفریدگان بوده است. کلیدواژه ها: امام، عالم انوار، حیات نوری، نخستین آفریده، وساطت فیض، تقدیس پروردگار. مقدمه نوع نگرش به امامان علیهم السلام در میان باورمندان به امامت ایشان همواره مختلف بوده است؛ برخی مقاماتِ فوق بشری بسیاری به امامان علیهم السلام داده اند و برخی نیز در این جانب احتیاط را رعایت کرده اند. در این راستا متهم کردن افراد به غلو و تقصیر نیز همواره مطرح بوده است. ازاین روست که مراجعه به سخنان امامان علیهم السلام برای برون رفت از این اتهامات و رسیدن به نگرش مطابق با واقع، یکی از مهم ترین راهکارها به شمار می آید. گاه به مسئله امامت و شخص اعیان ائمه علیهم السلام به گونه ای نگریسته می شود که گویی ایشان تنها برای زندگی در این دنیا و ارتباط با مردم و هدایت ایشان آفریده شده اند و جایگاه و شأن دیگری ندارند. این در حالی است که غور در روایات معتبر، از این واقعیت پرده برمی دارد که ایشان در عوالم سه گانه پیش از نظام ماده، نظام مادی و سرای آخرت، وجودی فعال و شئون و وظایفی خاص دارند که بی گمان آگاهی همه جانبه از این شئون، نگرشی نوین از مقام رفیع ایشان در اختیار باورمندان به ایشان قرار می دهد. ملاحظۀ روایات موجود، روشن می سازد که امام در نظام تکوین دارای شئون پرشماری است. برخی از آنها مربوط به پیش از آفرینش نظام ماده و برخی دیگر درباره همین عرصه حیات و بعضی دیگر نیز مربوط به سرای آخرت اند. آنچه در این نوشتار مورد تأکید است، نخست بررسی این پرسش است که امام پیش از ورود به عرصۀ دنیا ـ که آن را عالم انوار یا ارواح می نامیم ـ چگونه وجودی داشته است؟ دوم آنکه در عرصۀ قبل از دنیا، امام چه شئونی داشته است؟ دربارۀ موضوع این تحقیق، محققان پژوهش هایی انجام داده اند که اغلب آنها در شروح زیارت جامعه کبیره آمده است؛ اما به نظر می رسد جای تحقیقی که به طور ویژه و جدی دربارۀ حیات نوری ایشان انجام شده باشد، خالی است. گفتنی است که نویسنده در این نوشتار از روایات صحیح و معتبر بهره برده و در این راستا از نرم افزار درایۀالنور بسیار سود جسته؛ اما به دلیل رعایت اختصار، بررسی های سندی را (جز در مواردی خاص) در متن مقاله منعکس نکرده است. 1. ویژگی های نور ائمه اطهار علیهم السلام از ظواهر آیات قرآن کریم درباره این مسئله چیزی به دست نمی آید؛ این حال، با مراجعه به متون حدیثی شیعه و اهل سنت روشن می شود که اصل آفرینش نوری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام آموزه ای است که در روایاتی پرشمار نقل شده است و در میان آنها احادیث معتبری نیز به چشم می آیند. نور امامان علیهم السلام دارای ویژگی هایی است که به آنها اشاره می کنیم. 1ـ1. نخستین آفریده ها در روایات فراوانی آمده است که نور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام پیش از آفرینش دیگر موجودات، از جمله پیش از آفرینش این نظام مادّی آفریده شده است. در روایتی از امام رضا علیهم السلام و ایشان از اجداد طاهرینش، از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل کردند که فرمودند: ... أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْوَاحُنَا. .. (صدوق، 1378ق، ج1، ص262)؛ نخستین چیزی که خداوند آفرید، ارواح ما بود... . در این روایت، روح امامان علیهم السلام نخستین آفریده های خداوند به شمار رفته است و چنان که خواهد آمد، مقصود از نور در این روایات، همان ارواح مطهر ایشان است. در زیارت جامعه کبیره نیز چنین آمده است: خلقکم الله انواراً فجعلکم بعرشه محدقین... بکم فتح الله و بکم یختم (صدوق، 1413ق، ج2، ص613)؛ شما را به صورت نور آفرید... به وسیله شما گشود [آفرینش را آغاز کرد] و به وسیله شما به پایان می رساند. این دو روایت و روایاتی که در ادامه خواهند آمد، به روشنی بیان می کنند که نور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام نخستین آفریده های خداوند هستند. 1ـ2. حقیقت نور امامان؛ مادی یا غیرمادی؟ تاکنون اصل وجود نوری و اینکه این نور، نخستین آفریدۀ خداوند است، اثبات شد؛ اما یکی از محوری ترین مسائل در بحث نور امامان علیهم السلام آن است که حقیقت این نور چیست؟ آیا همان روح است؟ همراه با جسم است یا مجرد محض است؟ اگر همراه با جسم است، آن جسم چه ویژگی هایی دارد؟ آیا اساساً آفرینش آنها در آن عرصه یک مرحله داشته یا چند مرحله؟ واقعیت آن است که پاسخ گویی دقیق به این پرسش ها چندان آسان نیست، اما شاید بتوان برخی از ابهامات را درباره این مسئله تا حدی برطرف ساخت. در روایات پرشماری بیان شده که مقصود از نور امامان علیهم السلام همان روح آنهاست. در روایتی صحیح از امام صادق علیهم السلام نقل شده است که فرمود: خداوند تبارک و تعالی فرمود: ای محمد همانا من نور تو و علی را (به صورت روح بدون بدن) آفریدم پیش از آنکه آسمان ها و زمین و عرش و دریا را بیافرینم (کلینی، 1362، ج1، ص440). در این روایت، به صراحت بیان شده است که مقصود از نور، همان روح است. در روایت صحیح دیگری از امام صادق علیهم السلام نقل شده است که پس از اشاره به آفرینش نوری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امام علی علیهم السلام، سخن خداوند به رسولش را چنین نقل فرمود: ... روح تو و علی علیهم السلام را جمع کرده و آنها را یک روح قرار دادم، پس این روح مرا تمجید و تقدیس و تهلیل می کرد (همان). در روایتی دیگر از امام رضا علیهم السلام آمده که ایشان از اجداد طاهرینش و آنان از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل کردند که: ...أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَرْوَاحُنَا. .. ثُمَّ خَلَقَ الْمَلَائِکَه فَلَمَّا شَاهَدُوا أَرْوَاحَنَا نُوراً وَاحِداً اسْتَعْظَمُوا أُمُورَنَا... (صدوق، 1378ق، ج1، ص262)؛ نخستین چیزی که خداوند آفرید، ارواح ما بود... آن گاه ملائکه را آفرید. پس وقتی ارواح ما را به شکل یک نور دیدند از امر ما به عظمت یاد کردند. در این روایت نیز بیان شده که نور امامان علیهم السلام همان روح آنهاست؛ ضمن آنکه تصریح شده که همین روح، نخستین مخلوق خداوند است. امام صادق علیهم السلام در حدیثی می فرماید: إن الله تبارک وتعالى خلق أربعه عشر نورا قبل خلق الخلق بأربعه عشر ألف عام فهی أرواحنا (صدوق، 1395ق، ج 2، ص 336)؛ خداوند تبارک و تعالی چهارده هزار سال قبل از آفرینش مخلوقات، چهارده نور آفرید. پس آنها ارواح ما بودند. در این حدیث، افزون بر آنکه تأکید می شود نور امامان علیهم السلام نخستین آفریدگان بوده، تصریح می گردد که مقصود از نور، همان روح است. دو روایت اخیر هرچند دارای اعتبار سندی لازم نیستند، به جهت تکرار مضمون آنها در روایات صحیح، پذیرفتنی اند. بنابراین روشن می شود که مقصود از نور امامان علیهم السلام، همان ارواح مطهّر آنهاست. طبیعی است که این روح فی نفسه مجرد است و ویژگی های مادی ندارد. 1ـ3. حقیقت شبح نوری امامان در برخی روایات، گوشه ای دیگر از حقیقت مسئلۀ وجود نوری امامان علیهم السلام آشکار می شود. توضیح آنکه روح آدمی در این دنیا در قالب بدن اوست، اگرچه قابلیت خروج از آن را دارد. اینک باید دید که روح و نور امامان علیهم السلام در آن سرا، چگونه بوده است. ابوحمزه ثمالی در روایتی صحیح از امام سجاد علیهم السلام چنین نقل می کند:  همانا خداوند محمد و علی و یازده فرزندش را از نور عظمت خود آفرید، سپس ایشان را به صورت اشباحی در پرتو نور خود به پاداشت و آنها امامان از فرزندان رسول الله صلی الله علیه و آله هستند (کلینی، 1362، ج1، ص530 و 531). در بخش اول این روایت تصریح شده که خداوند این نورها را از نور عظمت خود آفرید. اینکه مقصود از نور عظمت خداوند چیست، روشن نیست، اما به وضوح از بزرگی این نوع آفرینش حکایت دارد. در بخش دوم این روایت، تصریح شده که این انوار به صورت اشباح نورانی بوده اند. امام علی علیهم السلام نیز در پاسخ کسی که پرسید قبل از آفرینش حضرت آدم علیهم السلام شما چه بودید؟ فرمود: ما اشباحی از نور بودیم (صدوق، بی تا، ج1، ص23). این مضمون در روایاتی دیگر نیز نقل شده است (همان، ج1، ص208 و 209). البته روایات یادشده، جز روایت نخست، اعتبار سندی لازم را ندارند، اما به دلیل تکثر مضمون آنها، پذیرفتنی هستند. اینک پرسش آن است که مقصود از اشباح چیست؟ پیش از پاسخ به این پرسش باید گفت که به نظر نمی رسد این روایات در پی بیان آن باشند که امامان علیهم السلام دارای دو مرحله از آفرینش باشند؛ زیرا ممکن است خلقت ایشان از ابتدا به صورت اشباح نورانی باشد و اگر در روایت اول گفته شد نور ایشان از نور عظمت خداوند است، سپس در اشباحی از نور به پا شدند، معنایش دو مرحله ای بودن آفرینش ایشان نیست؛ بلکه قسمت اول عظمت آن نور را بیان می کند، نه لزوماً وجود نور بدون شبح ایشان را. دربارۀ شبحی بودن آن انوار، آنچه می توان گفت این است که نور امامان علیهم السلام قالبی به نام شبح داشته است. این قالب به طور قطع، بدن مادی نبوده است؛ زیرا بدن مادی بعدها آفریده شده است و اساساً آن سرا، سرای مادی نبوده است. بنابراین ممکن است شبح یادشده، قالب مثالی ایشان باشد. این احتمالی است که برخی از بزرگان نیز آن را تأیید کرده اند (مجلسی، 1404ق ـ الف، ج 4، ص272؛ قاضی سعید قمی، 1415ق، ج1، ص302؛ مروارید، 1418ق، ص218)؛ ضمن آنکه براساس تتبع نگارنده، نظریه ای مخالف با آن نیز نقل نشده است. نکتۀ دیگری نیز که باید بدان پرداخته شود آن است که چنان که خواهد آمد، روایات فراوانی دربارۀ عالم ذر وجود دارد. عالم ذر عالمی است که به عالم اظلّه یا میثاق معروف است و اساساً برخی محدثان، روایات مربوط به عالم ذر را ذیل عنوان الاظلّه و الذر جمع آوری کرده اند (صفار، 1404ق، ص83) و در برخی روایات نیز از اشباح با عنوان ظلّ النور یاد شده است (کلینی، 1362، ج1، ص442)؛ چنان که در روایات دیگری نیز امامان علیهم السلام پیش از آفرینش همه موجودات، خود را موجوداتی در اظلّه معرفی کرده اند که به تقدیس و تسبیح خداوند مشغول بوده اند. (همان، ج1، ص441). اگرچه دو روایت اخیر، از اعتبار سندی برخوردار نیستند، جمع تمام روایات، این اطمینان را به صدور این مضمون پدید می آورد که مقصود از اشباح و اظلّه یک چیز است و چنان که گفته شد، مقصود از شبح، همان جسم مثالی است. عالم ذر نیز عالمی بوده که انسان ها با بدن ذره ای یا مثالی خود در آن حضور داشته اند؛ چراکه این عالم نیز عالم اظله و اشباح است. بنابراین به نظر می رسد اشباح و ارواح نورانی امامان علیهم السلام در عالم ذر نیز به همین سان وجود داشته اند و در این عالم، ارواح دیگر انسان ها همراه با وجود مثالی آنها حضور داشته و مسائلی از قبیل عرضۀ ولایت امامان علیهم السلام بر آنها روی داده است (صفار، 1404ق، ص87 ـ 90). بنا بر آنچه گذشت، روح و بدن مثالی امامان علیهم السلام، نخستین مخلوقات بوده و پس از آن در مراحل بعدی خلقت، روح و بدن مثالی دیگر انسان ها آفریده شده است. با توجه به آنچه گفته شد، تاکنون به سه نتیجه دست یافته ایم، نخست آنکه مقصود از نور امامان علیهم السلام همان روح ایشان است؛ دوم آنکه این روح در آن برهه، با قالب جسم مثالی بوده است که از آن به اشباح نورانی تعبیر می شود؛ سوم آنکه این روح و بدن مثالی در عالم ذر نیز وجود داشته است. در سوی مقابل، روایاتی نیز وجود دارند که ظاهر آنها با دو نتیجۀ نخست تعارض دارد و باید بررسی شوند. در یکی از این روایات، امام باقر علیهم السلام خطاب به جابر می فرماید: یَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ أَوَّلَ مَا خَلَقَ خَلَقَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله وَعِتْرَتَهُ الْهُدَاه الْمُهْتَدِینَ فَکَانُوا أَشْبَاحَ نُورٍ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ قُلْتُ وَ مَا الْأَشْبَاحُ قَالَ ظِلُّ النُّورِ أَبْدَانٌ نُورَانِیَّه بِلَا أَرْوَاحٍ    (کلینی، 1362، ج1، ص442)؛ ای جابر، همانا نخستین چیزی که خداوند آفرید، محمد صلی الله علیه و آله و عترت هدایتگر و هدایت شدۀ او بود. آنها اشباحی نورانی نزد خداوند بودند. گفتم: اشباح چیست؟ فرمود: سایه های نور، بدن های نورانی بدون روح. بر اساس این روایت، پیامبر و خاندان او در آن برهه، اشباحی از نور و به صورت ابدان نورانی بدون روح بوده اند، درحالی که پیش تر نتیجه گرفتیم که نور امامان علیهم السلام در آن برهه، همان روح آنهاست. با وجود این، روایت جابر، به لحاظ سندی فاقد اعتبار است؛ چراکه برای نمونه محمد بن عبدالله، از راویان این حدیث، فردی مجهول است. ازاین رو قابلیت مقاومت در برابر روایات معتبر پیشین را ندارد. افزون بر آن، با چشم پوشی از ضعف سند، چنان که برخی گفته اند، مقصود از این روح می تواند روح حیوانی باشد که یکی از مراتب روح است و امامان علیهم السلام این مرتبه از روح را در آن سرا نداشته اند (مازندرانی، 1382، ج7، ص142 و 143). در روایتی دیگر، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که وقتی به معراج رفتند و به سدره المنتهی رسیدند، به امر خدا سرِ خود را بالا گرفتند و در آنجا انوار ائمه علیهم السلام را دیدند (خزاز قمی، 1401ق، ص110و111؛ صدوق، 1378ق، ج1، ص58و59). این روایت در نگاه نخست، دو مشکل ایجاد می کند: نخست آنکه ما پیش تر انوار امامان را همان ارواح ایشان دانستیم که با حدوث بدن دنیوی شان، روح و بدن به هم ملحق می شوند. ظاهر روایتی که نقل کردیم آن است که انواری که رسول الله صلی الله علیه و آله در معراج دیدند، همان اشباح و صورت های آنها و نه ارواح آنها بوده است؛ چراکه دست کم روح امام علی علیهم السلام در بدن دنیوی ایشان بوده است. بنابراین مقصود از انوار امامان، فقط صورت های بدون روح آنهاست؛ دوم آنکه اگر بپذیریم انوار همان ارواح باشند، باز هم ظاهر این روایت به گونه ای است که گویا آن ارواح در دنیایی دیگر مانند معراج باقی مانده اند و روح دیگری به بدن امامان ملحق شده است. در پاسخ می توان گفت: اولاً هیچ بعید نیست که ارواح امامان در حصار بدن نبوده، با آن عوالم نیز در ارتباط باشند؛ ثانیاً می توان گفت انواری که رسول الله صلی الله علیه و آله دیدند، غیر از انوارِ هنگام آفرینش نخستین باشند؛ چراکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله انوار امامان علیهم السلام را در سدرۀ المنتهی دیدند؛ درحالی که خداوند انوار امامان را پیش از آفرینش هرگونه آفریده ای، از جمله سدرۀ المنتهی، آفریده است. به دیگر سخن، اشکال یادشده آن گاه وارد است که وحدت این انوار با آن انوار نخستین اثبات شود، درحالی که دلیلی بر وحدت این انوار در سدرۀ المنتهی با آن ارواح نورانی وجود ندارد. بنابراین با توجه به مجموعه روایات می توان به این نتیجه رسید که آفرینش امامان در آن عرصه، به صورت روح و بدون بدن مادّی بوده، هرچند قالبی مثالی داشته است. 1ـ4. نور امامان؛ موجوداتی زنده و فعال یکی از پرسش های مطرح در این باره آن است که آیا نور امامان علیهم السلام در آن عرصه دارای حیات بوده است؟ فعالیتی هم داشته یا خیر؟ برای پاسخ به این پرسش باید به چند نکته اشاره کرد: اول آنکه در روایاتی که گذشت، تصریح شد که آفرینش نوری امامان به صورت روح همراه با شبح بوده است؛ دوم آنکه روایاتی که از حضور امامان علیهم السلام در عالم ذر سخن می گویند (کلینی، 1362، ج1، ص204) تأییدی بر وجود روح امامان هستند؛ زیرا چنان که گذشت و خواهد آمد، در آن عرصه نیز ارواح موجود بوده اند و بعید به نظر می رسد که روح امامان علیهم السلام در عالم ذر چیزی غیر از نور آنها هنگام آفرینش باشد؛ سوم آنکه در روایاتی پرشمار به این مطلب اشاره شده که انوار مطهر ائمه علیهم السلام در آن برهه، به تمجید و تقدیس خداوند سبحان بوده مشغول بودند. برای نمونه، در روایتی صحیح از امام صادق علیهم السلام نقل شده است که خداوند پس از اشاره به آفرینش نوری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیهم السلام، چنین می گوید: تو همواره مرا تهلیل و تمجید می کردی؛ سپس روح تو و علی علیهم السلام را جمع کرده و آنها را یک روح قرار دادم. پس این روح مرا تمجید و تقدیس و تهلیل می کرد (کلینی، 1362، ج1، ص440). ابوحمزه ثمالی نیز از امام سجاد علیهم السلام نقل می کند که ایشان پس از تأکید بر خلقت نوری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام فرمود: پیش از آفرینش آفریدگان، خدا را عبادت می کردند؛ او را تسبیح و تقدیس می کردند (همان، ص530 و 531؛ صدوق، 1395ق، ج1، ص318 و 319). روایات دیگری نیز وجود دارند که اگرچه دارای اعتبار سندی لازم نیستند، به منزله مؤید می توان از آنها بهره جست. برای نمونه، سلمان فارسی نقل می کند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پس از تصریح به مسئله آفرینش نوری خود و امامان معصوم، بر اینکه در آنجا مشغول به تسبیح خداوند بودند، تأکید کردند (طبری آملی، 1413ق، ص447 و 448). انس بن مالک نیز چنین مضمونی را از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل کرده است (صدوق، بی تا، ج1، ص208 و 209)؛ چنان که در برخی متون اهل سنت نیز شبیه همین مضمون آمده است. (ذهبی، 1382، ج1، ص، 507؛ ابن مغازلی شافعی، 1422ق، ص120 و 121). البته اینکه این تقدیس و تهلیل چگونه بوده است، باید گفت طبیعی است که این کار مانند تهلیل و تقدیس ما انسان ها در این دنیا که با زبان و قلب صورت می گیرد نبوده است؛ چراکه نوع آفرینش ایشان متفاوت با آفرینش دنیوی است. با وجود این، حقیقت این نوع تهلیل و تقدیس نیز از اموری است که بر ما پوشیده است. 1ـ5. پرسش ها و پاسخ ها ثابت شد که انوار امامان علیهم السلام، موجوداتی زنده و فعال در آن عرصه بوده اند و نور ایشان نیز همان روح آنهاست. اما پرسش هایی چند مطرح است: پرسش یکم: روایاتی که گذشت همگی بیانگر آن اند که روح امامان علیهم السلام پیش از بدن آنها آفریده شده است. این مسئله با یکی از مسائل بحث انگیز فلسفی یعنی زمان پیدایش روح و امکان تقدم روح بر بدن گره خورده است. در این باره، این پرسش مطرح است که آیا نفس قدیم است یا حادث؟ اگر حادث است، حدوثش به حدوث بدن است یا آنکه نفس و روح پیش از بدن وجود داشته اند؟ (برای آشنایی با این دیدگاه ها، ر.ک: فیاضی، 1389، ص291 ـ 298). جمعی از حکما بر استحاله وجود ارواح پیش از ابدان پای می فشرند و حدوث نفس را همراه حدوث بدن قلمداد می کنند (ابن سینا، 1404ق، ص198) و برخی دیگر نیز حدوث نفس به عین حدوث بدن دانسته اند (ر.ک: صدرالمتألهین، 1981، ج6، ص109)؛ درحالی که روایات پرشمار بیانگر آفرینش ارواح قبل از اجسادند (کلینی، 1362، ج1، ص438؛ صفار، 1404ق، ص87 ـ 90). روایات یادشده چنان پرشمارند که برخی فلاسفه محقق نیز با اشاره به فراوانی این روایات، مدعی شده اند که آفرینش ارواح قبل از اجساد از ضروریات مذهب شیعه است (آشتیانی، 1381، ص244). باری، اگر امکان تقدم نفس بر بدن و نیز تحقق این امر تأیید شود، به آسانی می توان گفت که ارواح همه انسان ها از جمله امامان علیهم السلام قبل از آفرینش اجساد، آفریده شده و ارواح امامان علیهم السلام به دلیل شرافت ویژه ای که دارند، نخستین آفریدگان بوده اند. این ارواح پس از آفرینش اجساد، به بدن ملحق شده اند؛ اما اگر ثابت شود که تقدم ارواح بر اجساد استحاله عقلی دارد، سخن گفتن از وجود ارواح امامان علیهم السلام معنا نخواهد داشت و روایات یادشده نیازمند تأویل خواهند. ازهمین روست که برخی فلاسفه نیز با اذعان به وجود روایات پرشماری که بیانگر وجود ارواح قبل از ابدان اند، به دلیل وجود براهین دال بر استحاله وجود ارواح قبل از ابدان، روایات یادشده را تأویل کرده اند. برای نمونه برخی از ایشان مقصود از ارواح را ارواح کلیه یا همان عقول دانسته اند (سبزواری، 1369ـ 1379، ج5، ص186). برخی دیگر نیز مقصود از سال را سال ربوبی و الوهی، و هزار را نیز به هزار اسم خداوند تأویل کرده اند (سبزواری، 1383، ص351 و 352). چنان که روشن است، دلیل روی گردانی ایشان از ظاهر و بلکه صریح روایات، چیزی جز همان ادله استحاله وجود ارواح قبل از ابدان نیست؛ درحالی که به نظر می رسد این ادله برای اثبات مدعایشان کارایی ندارند. محققان این ادله را به نقد کشیده اند (فیاضی، 1389، ص309 ـ 359)؛ چراکه اغلب این ادله مبتنی بر استحاله تناسخ اند که کارآمدی آن ادله نیز به نقد کشیده شده است (همان، ص404 ـ 454). برای نمونه، یکی از ادله ای که برای استحالۀ تناسخ اقامه شده است، دلیلی است که می توان آن را اجتماع دو نفس در یک بدن نامید. تقریر استدلال چنین است: م1. اگر نفس پس از مرگ، از بدنی به بدن دیگری وارد شود، اجتماع دو نفس در یک بدن لازم می آید؛ م2. اجتماع دو نفس در یک بدن، باطل است؛ نتیجه: انتقال نفس از بدنی به بدن دیگر باطل است. تبیین مقدمه اول چنین است که آنچه موجب حدوث نفس در یک بدن می شود، آمادگی آن بدن است. بنابراین آن گاه که بدن آمادگی لازم را می یابد نفسی که نسبت به همه کمالات علمی و عملی بالقوه است، حادث می شود و به آن بدن تعلق می گیرد. اینک اگر نفس دیگری که با مرگ از بدنی دیگر جدا شده، به این بدن تعلق گیرد، لازم می آید که دو نفس به یک بدن واحد تعلق گیرند. مقدمه دوم نیز چنین تبیین می شود که لازمه اجتماع دو نفس در یک بدن، واحد شدن کثیر است؛ چراکه تشخص انسان به نفس اوست، اگر دو نفس به یک بدن تعلق گیرند، پس دو تشخص برای انسان واحد پدید می آید؛ در نتیجه یک موجود، دو وجود خواهد داشت. با آنکه بسیاری از اندیشمندانی که به انکار تناسخ پرداخته اند، از این دلیل استفاده کرده و حتی یکی از بهترین ادله استحاله تناسخ را همین دلیل دانسته اند (ابن سینا، 1363، ص109؛ لاهیجی، 1383، ص174؛ طباطبائی، 1417ق، ج1، ص209) این دلیل، تمام نیست. برخی از ایرادات وارد بر آن بدین قرار است: اولاً اینکه سبب حدوث نفس در بدن، آمادگی بدن باشد، بدین معنا که علت تامه حدوث نفس، همان آمادگی بدن باشد، مدعایی بدون دلیل است، بلکه تنها می تواند مقتضی شمرده شود؛ ازاین رو می شود تصور کرد که بدنی آمادگی لازم را یافته باشد، اما نفس به آن تعلق نگیرد. ازاین رو احتمال دارد نفسی که از بدنی جدا می شود، وارد آن شود نه آنکه نفسی حادث شود و به آن تعلق گیرد. بنابراین اجتماع دو نفس در یک بدن لازم نمی آید؛ ثانیاً این دلیل اخص از مدعاست و همه موارد تناسخ را دربرنمی گیرد. برای مثال، اگر نفسی از بدنی جدا شود و دوباره بخواهد به همان بدن تعلق گیرد، این دلیل از ابطال آن ناتوان است، به دیگر سخن، این دلیل تنها در جایی جاری است که نفسی در بدن حادث شود یا آنکه موجود باشد و مانع از تعلق نفس مستنسخه شود؛ ثالثاً دلیل یادشده تنها بر مبنای صدرالمتألهین تمام است که معتقد بود روح در این عالم همواره صورت بدن است؛ هرچند گاهی صورتی صرفاً مادی و گاهی صورتی مادی ـ مثالی و گاهی صورتی مادی ـ مثالی ـ عقلی است. پس دو نفس در یک بدن وجود ندارد؛ درحالی که به نظر می رسد سخن صحیح آن است که نفس را در مرحله انسانی مجرد بدانیم و بدن را ابزار آن به شمار آوریم. در نتیجه می توان تصور کرد که دو روح با یک ابزار کار کنند (برای تفصیل بیشتر ر.ک: یوسفی، 1388، ص123 و 124). ازاین رو می توان با استناد به روایات پرشمار، نظریه وجود ارواح قبل از ابدان را برگزید (کلینی، 1362، ج1، ص438؛ صفار، 1404ق، ص86ـ89؛ مجلسی، 1404ق الف، ج58، ص131ـ 138) که همان ارواح پس از حدوث بدن، به آن ملحق شده اند. بنابراین روح امامان علیهم السلام نیز همان روح یا وجود نوری است؛ چنان که ظاهر و بلکه صریح روایات نیز گویای همین امر است. برای نمونه، در روایات آمده که فردی خدمت امام علی علیهم السلام رسید و مدعی شد که از محبان آن حضرت است. امام سخن وی را تکذیب کرد و فرمود وقتی خداوند ارواح را قبل از ابدان آفرید، ارواحی که ولایت ما را می پذیرفتند بر ما عرضه شدند و روح تو را در آنجا ندیدم (صفار، 1404ق، ص87). این روایت نشان از آن دارد که همان روح به این عالم منتقل شده است؛ چراکه داوری و سخن حضرت بر اساس این همانی مخاطب در آن دنیا و این دنیاست. پرسش دوم: بر اساس روایات پیشین گفتیم که انوار رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام نخستین آفریدگان هستند. این در حالی است که در تعداد اندکی از روایات تأکید شده که نور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نخستین مخلوق بوده است (ابن ابی جمهور احسایی، 1405ق، ج4، ص99). در پاسخ باید گفت که این روایاتِ بسیار اندک (و به حسب تتبع نگارنده، کمتر از انگشتان یک دست) مرسل و نامعتبرند و اعتبار سندی ندارند؛ اگرچه ازآنجاکه افضلیت رسول الله صلی الله علیه و آله بر همگان امری مورد اجماع میان مسلمانان است، می توان تصور کرد و پذیرفت که نور آن پیامبر بزرگ به لحاظ رتبی مقدم بر نور امامان علیهم السلام آفریده شده است. از سوی دیگر در منابع مختلفی این روایت دیده می شود که نخستین آفریده، عقل است (میرداماد، 1403ق، ص40؛ صدرالمتألهین، 1383، ج1، ص216؛ مجلسی، 1404ق الف، ج1، ص97). البته گاه از اموری دیگر (مانند قلم) نیز به منزله نخستین آفریده یاد می شود (قمی، 1367، ج2، ص298). جست وجو در متون حدیثی شیعی نشان می دهد که روایاتی از این دست بسیار محدودند و همواره به طور مرسل و غیرمعتبر نقل شده اند؛ تا آنجا که علّامه مجلسی، محدث بزرگ شیعه تصریح می کند که این روایت را میان اخبار معتبر ندیده و از منابع اهل سنت گرفته شده است (مجلسی، 1404ق ـ ب، ج1، ص28). با وجود این، برخی بزرگان شیعه گاه با توجه به همین روایات در اثبات این مدعا کوشیده اند که نور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و عقل مصداقاً یک چیز هستند. بدین بیان که تمام آنچه از ویژگی های عقل در حدیث جنود عقل و جهل است، همگی در حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وجود دارد. ازاین رو عقل موجود اشرف است، چنان که پیامبر نیز موجود اشرف است. پس این دو مصداقاً یک چیزند (ر.ک: میرداماد، 1403ق، ص40؛ صدرالمتألهین، 1383، ج1، ص215ـ218؛ فیض کاشانی، 1406ق، ج1، ص464). گفتنی است غالب دانشمندانی که به دنبال وجه جمعی میان روایات یادشده بوده اند، تقدم آفرینش عقل بر دیگر موجودات را بر اساس حدیث جنود عقل و جهل پذیرفته اند. این در حالی است که حدیث یادشده تصریحی به این معنا ندارد (ر.ک: کلینی، 1362، ج1، ص10؛ برقی، 1371، ج1، ص192). در مجموع به نظر می رسد اولاً روایاتی که نخستین مخلوق را عقل می دانند، بسیار اندک اند و همگی مرسل هستند؛ ثانیاً اگر این مدلول که عقل، نخستین مخلوق است، پذیرفته شود، وجه جمع یادشده با روایاتی که نور پیامبر را نخستین مخلوق می دانستند، پذیرفتنی می نماید. پرسش سوم: تاریخ دقیق آفرینش انوار امامان علیهم السلام چه زمانی بوده است؟ در پاسخ باید گفت اولاً چون آفرینش نوری امامان علیهم السلام در عالمی بدون زمان و مکان بوده است، اساساً تعیین زمان برای آن معنا ندارد؛ با وجود این، در برخی روایات تأکید شده است که آفرینش نوری پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام پیش از حضرت آدم علیهم السلام بوده است؛ اما درباره اینکه چه مقدار پیش از آن بوده، مضمون روایات متفاوت است. در برخی روایات گفته شده که این زمان دو هزار سال بوده است (صدوق، بی تا، ج1، ص173-175). در برخی روایات آمده که آفرینش نوری امامان علیهم السلام، هفت هزار سال قبل از آفرینش حضرت آدم علیهم السلام بوده است (خزاز قمی، 1401ق، ص69 ـ 73). در بعضی احادیث نیز (از جمله احادیثی در متون اهل سنت) تعبیر چهارده هزار سال آمده است (صدوق، 1395ق، ج1، ص274 ـ 278؛ احمد حنبل، بی تا، ج2، ص662). چنان که روشن است، این روایات با یکدیگر هم نوا نیستند. البته هیچ یک از این روایات اعتبار سندی لازم را ندارند. فارغ از این مسئله، شاید بتوان این اعداد و ارقام را نشان از کثرت دانست. حاصل آنکه از مجموع آنچه گذشت روشن می شود که نور امامان معصوم علیهم السلام در عالم انوار بدون بدن و تنها به صورت روح نورانی همراه با جسم مثالی بوده که از آن به شبح نورانی تعبیر شده است. این نور نخستین مخلوقات به شمار آمده و فعال و زنده بوده است. منابع ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، 1404ق، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی. ابن ابی جمهور احسائی، محمد بن علی، 1405ق، عوالی اللئالی، قم، سیدالشهداء. ابن حنبل، احمد، بی تا، فضائل الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه. ابن سینا، حسین بن عبدالله، 1363، المبدأ و المعاد، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی. ـــــ ، 1404ق، الشفاء (الالهیات)، تصحیح سعید زاید، قم، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی. ابن شاذان قمی، محمدبن احمد، 1407ق، مأه منقبه، قم، مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه. ابن قولویه، جعفربن محمد، 1356ق، کامل الزیارات، نجف اشرف، مرتضویه. ابن مغازلی شافعی، علی بن محمد، 1424ق، مناقب امام علی بن ابیطالب علیهم السلام، بیروت، دار الاضواء. آشتیانی، سیدجلال الدین، 1381، شرح بر زاد المسافر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی. برقی، احمد بن محمد بن خالد، 1371، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیه. حسینی استرابادی، سیدشرف الدین، 1409ق، تأویل الایات الظاهره، قم، جامعه مدرسین. خزاز قمی، علی بن محمد، 1401ق، کفایه الاثر، قم، بیدار. خوارزمی، موفق بن احمد، 1411ق، المناقب، تحقیق مالک محمودی، قم، مؤسسه نشر اسلامی. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، 1412ق، ارشاد القلوب، بی جا، شریف رضی. ذهبی، محمد بن احمد، 1382، میزان الاعتدال، بیروت، دارالمعرفه. سبزواری، ملاهادی، 1369ـ1379، شرح المنظومه، تهران، ناب. ـــــ ، 1383، اسرار الحکم، قم، مطبوعات دینی. صدرالمتألهین، 1383، شرح اصول الکافی، تحقیق محمد خواجوی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. ـــــ ، 1981، الحکمۀ المتعالیۀ فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی. صدوق، محمدبن علی، 1378ق، عیون اخبار الرضا علیهم السلام، تهران، جهان. ـــــ ، 1395ق، کمال الدین و تمام النعمه، قم، دارالکتاب الاسلامیه. ـــــ ، 1413ق، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین. ـــــ ، بی تا، علل الشرایع، قم، داوری. صفار، محمد بن حسن، 1404ق، بصائر الدرجات، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. طباطبائی، سیدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین. طبرسی، احمد بن علی، 1403ق، الاحتجاج علی اهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی. طبری آملی، محمد بن جریر بن رستم، 1413ق، دلائل الامامه، قم، مؤسسه البعثه. طوسی، محمدبن حسن، 1411ق، الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامی. فیاضی، غلامرضا، 1389، علم النفس فلسفی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره. فیض کاشانی، ملّامحمدمحسن، 1406ق، الوافی، اصفهان، کتابخانه امام امیرالمومنین علیهم السلام. قاضی سعید قمی، محمدسعید، 1415ق، شرح توحید صدوق، تهران، وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی. قمی، علی بن ابراهیم، 1367، تفسیر القمی، تحقیق سیدطیب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب. کلینی، محمد بن یعقوب، 1362، الکافی، تهران، اسلامیه. لاهیجی، ملّاعبدالرزاق، 1383، گوهر مراد، مقدمه زین العابدین قربانی، تهران، سایه. مازندرانی، ملاصالح، 1382، شرح اصول الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه. مجلسی، محمدباقر، 1404ق الف، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء. ـــــ ، 1404ق ب، مرآت العقول، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دار الکتب الاسلامیه. مروارید، حسنعلی، 1418ق، تنبیهات حول المبدأ و المعاد، مشهد، آستان قدس رضوی. میرداماد، محمدباقر بن محمد، 1403ق، التعلیقه علی اصول الکافی، تحقیق مهدی رجایی، قم، خیام. یوسفی، محمدتقی، 1388، تناسخ از دیدگاه عقل و وحی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره. محمدحسین فاریاب:  استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره.  معرفت کلامی - سال پنجم، شماره اول، پیاپی 13، پاییز و زمستان 1393. ادامه دارد...

http://fna.ir/2BMD6T





94/10/15 - 00:15





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن