تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1841905682




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مهدویت در تفسیر آیات اسراء


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
مهدویت در تفسیر آیات اسراء
در باره آخرین حجت الهی حضرت مهدی(عج) و مهدویت، آیه صریحی در قرآن وجود ندارد؛ اما با کمک روایات فراوانی که به عنوان تأویل یا تطبیق در منابع فریقین وجود دارد، می توان مهدویت و منجی گرایی را یکی از جلوه های معرفتی قرآن دانست که برای هدایت و رستگاری بشر نازل شده است.

خبرگزاری فارس: مهدویت در تفسیر آیات اسراء



بخش اول چکیده در باره آخرین حجت الهی حضرت مهدی(عج) و مهدویت،  آیه صریحی در قرآن وجود ندارد؛ اما با کمک روایات فراوانی که به عنوان تأویل یا تطبیق در منابع فریقین وجود دارد،  می توان مهدویت و منجی گرایی را یکی از جلوه های معرفتی قرآن دانست که برای هدایت و رستگاری بشر نازل شده است. آیات 4 تا 8 سوره اسراء از جمله آیاتی است که به گونه تأویلی به ظهور آن حضرت پرداخته و مفهوم آن را از زمان بنی اسرائیل و دین یهود،  به حوادث مشابه در دین اسلام می کشاند. این آیات که به بخشی از تاریخ پر فراز و نشیب بنی اسرائیل، صعود و نزول اخلاقی و معرفتی و فساد و عقاب آنان اشاره دارد،  به کمک روایاتی که ابتلاء  و امتحان امت خاتم را همانند روش و سنت زمان بنی اسرائیل می داند،  سبب هوشیاری و مراقبت بیشتر در برابر فتنه های پیش از ظهور و وظیفه شناسی و آمادگی و انتظار خردمندانه تر نسبت به عصر منجی موعود و ایام ظهور مصلح کل و حکومت جهانی آن حضرت می گردد. واژگان کلیدی آیات 4 تا 8 سوره اسراء، مهدویّت، ظهور منجی، روایات تفسیری. مقدمه قرآن کریم هر چند به طور صریح درباره وجود حضرت ولی عصر(عج) و انتظار و ظهور آن حضرت آیه و نصی ندارد، ولی به کمک روایات تفسیری می توان بر آیات زیادی دست یافت که به نحو تفسیر، تأویل یا تطبیق، مربوط به ایشان است؛ و بدین ترتیب مهدویت را یکی از جلوه های معارف قرآن دانست که به عنوان کتابی برای هدایت و سعادت بشر در آخرین دین نازل شده است. از میان آیات پیرامون حضرت ـ که در حدود 250 آیه احصاء شده است (1) ـ آیه های چهارم تا هشتم سوره اسراء (بنی اسرائیل) در باره ظهور و قیام ایشان است. ارتباط این آیات با قیام و ظهور آن حضرت به گونه تاویل است که به بطن آیه پرداخته و مفهوم آن را از زمان بنی اسرائیل و دین یهود به مصادیق جدید آن در دین اسلام می کشاند. آیات سوره اسراء آیه چهارم: وَ قَضَیْنَا إ لَىٰ بنی إ سْرَائِیلَ فِى الْکِتَاب لَتُفْسِدُنَّ فِى الأ رْض  مَرَّتَیْن  وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیرًا. و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که شما دوبار در زمین فساد خواهید کرد و طغیان و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. آیه پنجم: فَإ ذَا جَاءَ وَعْدُ أ ولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاد ا لَنَا أ ولِی بَأ س  شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَار  وَ کَانَ وَعْدًا مَفْعُولاً. هنگامی که نخستین وعده فرا رسد (و شما دست به فساد و خونریزی و ظلم و جنایت بزنید) ما گروهی از بندگان رزمنده و جنگجوی خود را به سراغ شما می فرستیم تا به کیفر اعمالتان شما را در هم کوبند. این قوم پیکارجو چنان بر شما هجوم می آورند که حتی برای یافتن نفرات شما، هر خانه و دیاری را جستجو می کنند و این وعده ای است قطعی و تخلف ناپذیر. آیه ششم: ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّه عَلَیْهمْ وَ أ مْدَدْنَاکُمْ بأ مْوَال  وَ بَنِینَ وَ جَعَلْنَاکُمْ أ کْثَرَ نَفِیرًا. سپس شما را بر آن اقوام مهاجم چیره و پیروز می کنیم و شما را به وسیله اموال و فرزندان یاری می رسانیم، آن چنان که نفرات شما بر نفرات دشمن فزونی گیرد. آیه هفتم: إ نْ أ حْسَنْتُمْ أ حْسَنْتُمْ لِأ نْفُسِکُمْ وَ إ نْ أ سَأ تُمْ فَلَهَا فَإ ذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَه لِیَسُوءُوا وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجدَ کَمَا دَخَلُوهُ أ وَّلَ مَرَّه وَ لِیُتَبرُوا مَا عَلَوْا تَتْبیرًا. اگر نیکی کنید به خودتان نیکی می کنید و اگر بدی کنید باز هم به خود می کنید، هنگامی که وعده دوم فرا رسد (آن چنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در چهره هایتان آشکار می شود و داخل مسجد الاقصی می شوند همان گونه که در بار اول وارد شدند و تمام سرزمین ها و شهرهایی که اشغال کرده اند را در هم می کوبند. آیه هشتم: وَ قَضَیْنَا إ لَىٰ بنی إ سْرَائِیلَ عَسَىٰ ربُّکُمْ أ ن یَرْحَمَکُمْ وَ إ نْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَ جَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِر ینَ حَصِیرًا. امید است که پروردگارتان به شما رحم کند، هرگاه برگردید، باز برمی گردیم و جهنم را زندان سخت کافران قرار داده ایم. نکات مفهومی، ادبی و تفسیری آیات در این بخش به تبیین مفهوم پاره ای از کلمات و تعابیر در این آیات پرداخته و بعضی از نکات ادبی آن توضیح داده می شود: «وَ قَضَیْنَا إ لَیٰ بنى إ سْرَائِیلَ»: شیخ طوسی در تفسیر خود، کاربرد ماده قضاء در آیات قرآن را بر چهار معنا استوار می داند: 1. معنای خلق و احداث، مانند: «فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» (فصلت / 12)؛ 2. فصل الحکم، مانند: «وَ اللَّهُ یَقْضِی بالْحَقِّ» (مؤمن / 2)؛ 3. امر و فرمان، مانند: «وَ قَضَىٰ ر بُّکَ أ لَّا تَعْبُدُوا إ لاَّ إ یَّاهُ» (اسراء / 23) و 4. اخبار و اعلام کردن، که در آیه مورد بحث به همین معناست. (طوسی، 1409: 6 / 447) قتاده آن را به معنای «حکمنا» گرفته است. (به نقل از قرطبی، بی تا، 5 / 194)؛ زیرا قضاء در اصل به معنای قطعی و محکم کردن شیء و فراغ از آن است و هر معنایی که در باره آن گفته شده است به همین ریشه برمی گردد. پس «قضینا» در این کریمه به معنای حکم و سرنوشت حتمی است. در این صورت «الی» در «قضینا إلى بنی اسرائیل» به معنای «علی» خواهد بود. اما همان گونه که طبری نیز می گوید (طبری، 1420: 9 / 28) کلمه «لتفسدن» در هیچ قرائتی به صیغه غائب خوانده نشده و همه قراء بر قرائت آن به نحو خطابی اتفاق نظر دارند، و این شاهد خوبی است که معنای نخست؛ یعنی اعلام و اخبار، بهتر از حکم و سرنوشت است. در این میان بعضی از مفسرین دیگر به ویژه آنها که در ادبیات عرب تبحر بیشتری داشته اند از قاعده تضمین (2) در علم نحو بهره جسته و «قضینا» را متضمن معنای «اوحینا» گرفته اند؛ شاهد آن حرف جر «الی» است؛ چراکه ماده قضاء متعدی بنفسه بوده و در تعدی خود به یک مفعول، نیازی به إلی ندارد، ولی فعل «اوحینا» با إلی متعدی می شود. (3) «فِی الْکِتَاب»: مراد تورات است و یا مقصود جنس کتاب است؛ زیرا برخی به جای «الکتاب» «الکتب» قرائت کرده اند. (آلوسی، 1415: 8 / 17؛ این قرائت را از ابو العالیه و ابن جبیر نقل می کند.) «لَتُفْسِدُنَّ»: در قرائت آن بین قراء اختلاف است. ابن عباس و نصر بن علی و جابر بن زید «لتُفسَدنّ» خوانده اند و عیسی الثقفی «لَتفسُدنّ» قرائت کرده است، و مشهور نیز «لتُفسِدنّ» خوانده اند. (آلوسی، همان: 8 / 17 و قرطبی، همان: 5 / 194) «فِی الأ رْض »: مراد از ارض، سرزمین شام، مصر و بیت المقدس و اطراف آن است، و یا مراد جنس زمین می باشد. «مَرَّتَیْن »: درباره مرّه و تشخیص این دوبار فساد که البته در پی آن دو مجازات هم واقع شده است، بعداً به تفصیل سخن گفته می شود. «بَعَثْنَا عَلَیْکُم»: درباره ماهیت گروهی که خداوند متعال در قالب مجازات و به عنوان انتقام از طغیان و فساد بنی اسرائیل به سوی آنها فرستاد تا ایشان را درهم کوبد و به خواری و ذلت کشاند، در ادامه بیان خواهد شد. برخی بر این نظرند که آنان به قرینه «بعثنا» و «عباداً لنا» از بندگان و مردان با ایمان خداوند بوده اند. (مکارم شیرازی، 1367: 12 / 32)؛ در مقابل برخی هم تصریح می کنند که این دو مبعوث، از پادشاهان کافر بوده اند. (قرطبی، بی تا: 5 / 202؛ به نقل از قشیری) علامه طباطبایی نیز تصریح می کند که واژه «بعثنا» و تعبیر از کفار با عنوان «عباد» با توجه به «اولی بأس شدید» و قتل و تخریب و درهم کوبیدن و خشونت و شدت این گروه نشان می دهد که همه اینها بر سبیل مجازات و انتقام الهی بوده، ازاین رو می توان از آن به بعث الهی تعبیر نمود. (طباطبایی، 1412: 13 / 39) هر چند برخی از مفسرین عامه در دفاع از مسلک اعتزال خود به توجیهاتی درباره این آیه دست زده اند. (زمخشری، بی تا: 2 / 649) «فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَار »: در این آیه به جای «فجاسوا» «تجوسوا» و «فجوّسوا» نیز قرائت شده، چنان که ابن عباس و طلحه «فحاسوا» خوانده اند. آنگاه برای «جاسوا» معنای طلب و تفتیش، فساد و قتل و دور زدن شبانه آمده است. (رازی، 1411: 20 / 156؛ طبری، 1420: 9 / 36)؛ چنان که «حاسوا» نیز به همان معنای دور زدن شبانه استعمال شده است. (قرطبی، بی تا: 5 / 196) «ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّه عَلَیْهمْ»: کرّه به معنای رجعت و نوبت است. درباره این فاصله، یعنی زمان بین بعث و انتقام پادشاه اول تا بازگشت پیروزی و نعمت و امنیت، نود تا صد سال گفته شده است. (ابن عباس، 1412: 296) درباره سبب این رجعت و کرّه نیز اختلاف است. برخی علت آن را این دانسته اند که خداوند به قلب اردشیر بهمن بن اسفندیار، دلسوزی و شفقت بر بنی اسرائیل را انداخت و به واسطه او آسایش و خوشی به آنان بازگشت (بیضاوی، 1410: 2 / 435)؛ و بعضی سبب را تسلط حضرت داود(علیه السلام) بر جالوت و کشتن وی می دانند. (سیوطی، 1420: 5 / 239) در روایتی از حذیقه بن یمان علت این رجعت وحی خداوند به یکی از پادشاهان مؤمن فارس به نام کورش همدانی ذکر شده است. علامه طباطبایی نیز این احتمال را بعید ندانسته و می گوید این واقعه در حدود 450 سال قبل از میلاد حضرت عیسی(علیه السلام) اتفاق افتاده است. (طباطبایی، 1412: 13 / 44) آنگاه بنی اسرائیل به دنبال این لطف الهی بین صد تا صد و بیست سال با اطاعت و فرمانبرداری از دستورات خداوند زندگی کردند تا اینکه دوباره رو به طغیان گشوده و در پی آن به اسم انتقام و مجازات الهی ظالم دومی بر آنان چیره شد. «إ نْ أ حْسَنتُمْ أ حْسَنتُمْ لِأ نفُسِکُمْ»: خطاب این آیه می تواند به بنی اسرائیل باشد و نسق و نظام در کلام نیز همین را اقتضا می کند. ممکن است خطاب به امت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) باشد که در این صورت جمله معترضه خواهد بود. (طبرسی، 1408: 6 ـ 5/ 615) «فَإ ذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَه»: از ابن زید نقل شده است که این انتقام دوم یک هزیمت و شکست عادی نبوده بلکه به مراتب از اولی شدیدتر انجام شده و با تدمیر و هلاکت و تخریب بیت المقدس و نابودی تمام تورات همراه بوده است. (سیوطی، 1420: 5 / 244) سیوطی فاصله بین این دو بعث؛ یعنی زمان پادشاه منتقم اول تا منتقم دوم را 490 سال می داند. (4) (همان) و بعضی دیگر که هر دو پادشاه و منتقم را بخت نصر می دانند با توجیه اینکه پادشاهی بخت نصر به مدت هفتصد سال طول کشیده است می توانند ضمائر در آیات را که در هر دو حادثه به نحو جمع مخاطب: «بعثنا علیکم» و «لیسوءوا وجوهکم» آمده مؤید خود بدانند. اما می توان آن را صرف اشعاری دانست که دلالت آشکاری با آن همراهی نمی کند؛ بلکه این دو واقعه مربوط به گروه و نسل متفاوت از بنی اسرائیل می باشد، چنان که آراء دیگر در تعیین این دو منتقم با آن موافق است. «لِیَسُوءُوا وُجُوهَکُمْ»: قرائت معروف همین است و طبری آن را قرائت عامه قراء اهل مدینه و مصر می داند. (طبری، 1420: 9 / 41) اما به صورت های دیگر نیز خوانده شده است: «لیسوء»، «لنسوء»، «لنسوأن»، «لیسؤانّ» و «لنسوأنّ». (5) مقصود آن است که عذاب و مجازات چنان بود که آثار غم و اندوه از چهره های شما می بارید. یا ممکن است مراد از وجوه، سران و بزرگان آنان باشد؛ یعنی چنان این مجازات و عذاب سخت بود که حتی این دسته را نیز خوار و ذلیل نمود. «وَ لِیُتَبرُوا مَا عَلَوْا تَتْبیرًا»: تتبیر به معنای هلاکت و درهم شکستن است و «تبر» فارسی نیز از این معنا گرفته شده است. فخر رازی از قفال نقل می کند که سبب حمل این آیه بر عذاب دنیایی آیه ای از سوره اعراف است که می فرماید: وَ إ ذْ تَأ ذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهمْ إ لَىٰ یَوْم  الْقِیَامَه مَنْ یَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَاب إ نَّ رَبَّکَ لَسَر یعُ الْعِقَاب وَ إ نَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ. (اعراف / 167) به خاطر بیاور زمانی که پروردگار تو اعلام داشت که بر این جمعیت گناهکار (یهود) عده ای را مسلط می کند که به طور مداوم تا دامنه قیامت آنها را در ناراحتی و عذاب قرار می دهند. پس آنها پیوسته روی آرامش را نخواهند دید، هر چند برای خود حکومت و دولتی تأسیس کنند. (رازی، 1412: 2 / 650) «عَسَىٰ رَبُّکُمْ أ ن یَرْحَمَکُمْ وَ إ نْ عُدتُّمْ عُدْنَا»: سیوطی از ضحاک نقل می کند که مراد از این رحمت، بعثت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) است. (سیوطی، 1420: 5 / 245) برخی مثل قتاده و ابن عباس به عکس، بعثت آن حضرت را نتیجه عود دوباره آنان به معاصی دانسته که با آمدن حضرت، در خواری و ذلت قرار گرفتند. (طبری، 1420: 9 / 58؛ سیوطی، 1420: 5 / 202) بر همین اساس قشیری ـ بنابر نقـل سیـوطـی ـ آن دو مجـازات اولیه را به دسـت کفـار و این مجازات را به دست مسلمین می داند. (سیوطی، همان) فخر رازی نیز می گوید که آنها عود به نافرمانی کردند، به اینکه حضرت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) و نشانه های ایشان در تورات و انجیل را منکر شدند، خداوند هم به دست عرب تعدادی از آنان را در جنگ های بنی النضیر و قریظه و خیبر کشت و یا جلاء وطن داد و باقی را نیز تحت سلطه مسلمانان مجبور به جزیه نمود. (رازی، 1411: 20 / 159) طبری نیز از ابن عباس نقل می کند که آنان سه بار عود و بازگشت به معصیت کردند و خداوند در مجازات ایشان، هر سه بار پادشاهی از پادشاهان فارس ـ مثل سند بادان و شهر بادان ـ را بر آنان چیره ساخت. (طبری، 1420: 9 / 58) اما در روایت حذیفه بن یمان آمده است که برای بار سوم خداوند متعال به بنی اسرائیل فرمود: «ان عدتم فى المعاصی عدنا علیکم»، و آنها نیز برای بار سوم هم به طغیان و معصیت برگشتند و خداوند متعال پادشاه سومی به نام فاقس بن اسبایوس را به جنگ آنها فرستاد و در خشکی و دریا با آنها جنگید و بیت المقدس را سوزاند و زینت های آن را برداشت. (طبری، 1420: 9 / 30؛ سیوطی، 1420: 5 / 243) دو فساد تاریخی بنی اسرائیل درباره تشخیص دوبار فساد و طغیان و برتری جویی بنی اسرائیل و نیز اتفاقاتی که پس از هر کدام از آن دو در قالب مجازات الهی رخ می دهد، اختلاف فراوانی وجود دارد. این پراکندگی آراء که عمدتاً در کتب تفسیری عامه آمده، می تواند ناشی از نفوذ اسرائیلیات به داستان بنی اسرائیل باشد؛ که رد پای آن را در وجود راویان این قضایا مثل وهب بن منبه می توان یافت. (6) در این میان تنها مستندی که به صورت روایت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) رسیده خبر حذیفه ین یمان است که ابن جریر طبری در تفسیر خود آن را با سند کامل آورده است (طبری، 1420: 9 / 29) و پس از او قرطبی و سیوطی از وی نقل کرده اند. (قرطبی، بی تا: 5 / 200؛ سیوطی، 1420: 5 / 243) سند طبری چنین است: حدّثنا عصام بن روّاد بن الجراح قال حدّثنا ابی قال: حدثنا سفیان بن سعید الثوری قال: حدّثنا منصور بن المعتمر عن ربعی بن حراش قال: سمعت حذیفه بن الیمان یقول: قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): ان بنی اسرائیل لما اعتدوا و علوا ... . در این سند، حذیفه از اجلاء اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امیر مؤمنان(علیه السلام) و یکی از ارکان اربعه است. ربعی بن حراش نیز از خواص اصحاب حضرت امیر(علیه السلام) است. منصور بن معتمر که از اصحاب حضرت امام باقر(علیه السلام) یا امام صادق(علیه السلام) است شناخته شده نیست و مجهول می باشد. (خویی، 1410: 18 / 352) سفیان بن سعید ثوری نیز هر چند از اصحاب حضرت امام صادق(علیه السلام) می باشد اما در عقیده او خدشه و اشکال نموده اند. (همان، 8 / 151)؛ اما عصام بن روّاد که از روات عامه است، عسقلانی توثیق او را نقل کرده است. (عسقلانی، بی تا: 4 / 167)؛ ولی درباره روّاد بن جراح، ذهبی در میزان الاعتدال چنین می گوید: «متروک ـ تغیر حفطه ـ عامّه ما یرویه لا یتابعه علیه الناس، انه حدث عن سفیان بمناکیر». (ذهبی، 1416: 3 / 82) بنی اسرائیل فراز و نشیب های فراوانی در طول تاریخ از جهت سیادت و ذلت داشته اند و توسط پادشاهان بابل و فارس و روم و دیگران مورد هجوم و هلاکت واقع می شدند و گاهی هم بر آنان پیروز و چیره می گشتند. (کورانی، 1424: 66) اما همان طور که پیشتر گذشت درباره آن دو مرتبه ای که آیات مذکور به آن اشاره دارد و به نظر می رسد همه بنی اسرائیل را مورد ابتلاء قرار داده است اختلاف عجیبی وجود دارد. برخی از مفسرین عامه تحت تأثیر این اختلاف تصریح کرده اند که شناخت اقوام و اشخاص و تاریخ پادشاهانی که بر بنی اسرائیل حمله ور شده اند فایده چندانی ندارد، بلکه برداشت مهم از آیات این است که دانسته شود هر بار که گناهان و معاصی بنی اسرائیل افزایش یافت، خداوند هم از باب انتقام و مجازات افرادی را بر آنها مسلط ساخته که ایشان را به ذلت و خواری کشانده اند. (7) اما به نظر می رسد وجود تعابیری از آیات مورد بحث، مانند «الی بنی اسرائیل» و «مرتین» و «فجاسوا خلال الدیار» انتظار تلاوت کننده را تنها با همان نکته کلی کفایت و بسندگی نمی بخشد. هر چند برداشت فوق بدون شک مقصود مهم این آیات است؛ به ویژه برای امت خاتم پیامبران(صلی الله علیه و آله) که براساس روایات متواتر، این امت، طابق النعل بالنعل بر همان سنت و مسیر بنی اسرائیل مورد امتحان و ابتلا قرار می گیرند. (طباطبایی، 1412: 13 / 43) ازاین رو در اینجا نخست اقوال و نظراتی که در تبین آن دو فساد و مجازات گفته شده است را مرور کرده و سپس با توجه به تسری همان سیره و سنت و ابتلا و سرنوشت بنی اسرائیل درباره امت اسلام، به بیان روایاتی که به تأویل این آیات پرداخته و آن را بر زمان امت نبی خاتم(صلی الله علیه و آله) منطبق ساخته است پرداخته می شود. نظراتی درباره فساد اول و دوم نظر اول: فساد نخست قتل حضرت زکریا(علیه السلام) و فساد دوم قتل حضرت یحیی(علیه السلام) است. این قول از ابن عباس، ابن مسعود و ابن زید نقل شده و ابن عساکر در تاریخ خود آن را به حضرت امیر(علیه السلام) منسوب می کند. (8) نظر دوم: فساد نخست قتل شعیاء بن امصیا یکی از انبیاء بنی اسرائیل (9) و فساد دوم قتل حضرت یحیی(علیه السلام) است و گرنه حضرت زکریا به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. این قول از محمد بن اسحاق نقل شده است. (طبری، 1420: 9 / 35) نظر سوم: فساد نخست مخالفت احکام تورات و قتل شعیاء و قتل ارمیاء است. گفته شده است که ارمیاء بن حلفیا نام حضرت خضر(علیه السلام) است و او اولین کسی است که بعد از تورات به نبی خاتم(صلی الله علیه و آله) بشارت داده است. (همان: 9 / 50) و فساد دوم قتل حضرت زکریا(علیه السلام) و حضرت یحیی(علیه السلام) و قصد قتل حضرت عیسی(علیه السلام) است. بیضاوی در تفسیر خود به همین نظر معتقد است. (بیضاوی، 1410: 2 / 435) نظر چهارم: فساد نخست قتل حضرت زکریا(علیه السلام) و حبس و جرح ارمیاء است. و فساد دوم قتل حضرت یحیی(علیه السلام) و قصد قتل حضرت عیسی(علیه السلام) است. زمخشری در کشاف به همین نظر معتقد است؛ (زمخشری، همان، 2 / 649) اما آلوسی بر آن اشکال می کند که جناب ارمیاء در زمان بخت نصر بوده و با زمان حضرت زکریا(علیه السلام) بیش از دویست سال فاصله دارد. (آلوسی، 1415: 8 / 17) نظر پنجم: فساد نخست تغییر تورات و بی اعتنایی به آن و حبس و جرح ارمیاء است و فساد دوم قتل حضرت زکریا(علیه السلام) و حضرت یحیی(علیه السلام) است. (10) پی نوشت: [1]. دراین باره ر.ک. به: مجلسی، 1403: 51 / 44؛ باب الآیات المأوله بقیام القائم#؛ یزدی حائری، 1414: 1 / 50؛ طبرسی، 1408: 3 ـ 4 / 834؛ 8 ـ 7 / 106؛ نعمانی، 1426: 326. 2. ابن هشام انصاری در مغنی اللبیب: 2 / 897 تضمین را این گونه تعریف می کند: «قد یشربون لفظاً معنى لفظ فیعطونه حکمه و یسمى ذلک تضمینا» و برای آن شواهد زیادی از آیات می آورد و می گوید فایده تضمین آن است که با یک کلمه دو معنا رسانده می شود. 3. از کسانی که همین معنای سوم را برای «قضینا الى بنی اسرائیل» پذیرفته اند: فخر رازی، 1411: 20 / 155، زمخشری، بی تا: 2 / 649 . 4. در روایت حذیفه بن یمان به این مدت تصریح شده است. 5. ابن عامر و ابوبکر از عاصم و حمزه و اعمش و ابن وتاب به دو صورت اول خوانده اند. در این صورت فاعل آنها می تواند: الله تعالی یا الوعد و یا البعث باشد. طبری در جامع البیان (9 / 41) صورت سوم و چهارم را مربوط به «اهل العربیه من الکوفیین» می داند؛ و نیز به حضرت امیر(علیه السلام) هم منسوب است؛ چنان که قراءات پنجم هم به آن حضرت نسبت داده شده است. (ر.ک: زمخشری، بی تا: 2 / 650) 6. ذهبی در میزان الاعتدال (1416: 7 / 148) درباره وهب بن منبه می گوید: «صاحب القصص، ولد فی آخر خلافه عثمان ... کثیر النقل من کتب الاسرائیلیات». 7. دراین باره ر.ک: آلوسی، همان: 8 / 21 و 18؛ رازی، 1411: 20 / 155؛ طباطبایی، 1412: 16 ـ 15 / 22: «و المهم العبره و العظه من تسلط فئه قویه علیفئه باغیه ولا یهم بیان الاشخاص و الجماعات». 8. ر.ک: سیوطی، همان: 5 / 239 و 243؛ طبری، همان: 9 / 35؛ جنابذی، 1408: 2 / 433. روایت حذیفه بن یمان به فساد اول و عطیه کوفی درباره فساد دوم به همین نظر تصریح می کند. 9. نام ایشان در کتاب مقدس اشعیا بن آموص آمده است. 10. آلوسی درباره این نظر می گوید: «و اختار بعضهم و قیل انه الحق» (1415: 8 / 17)؛ چنان که فخر رازی فساد دوم را همین امر می داند. (1411: 20 / 158) منابع و مآخذ قرآن کریم.
آلوسی، شهاب الدین سید محمود، 1415 ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دار الکتاب العلمیه.
ابن عباس، عبدالله، 1412 ق، تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، بیروت، دار الکتاب العلمیه.
ابن فارس، احمد، بی تا، معجم مقاییس اللغه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
ابن هشام انصاری، عبدالله، بی تا، مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، قم، سید الشهداء(علیه السلام).
بحرانی، سید هاشم، 1412 ق، البرهان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار الهادی.
بیضاوی، ناصرالدین، 1410 ق، تفسیر البیضاوی، بیروت، مؤسسه الاعلمی.
ثعالبی، محمد، 1416 ق، الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار الکتاب العلمیه.
جمعی از پژوهشگران، 1387، مهر مهدوی در قرآن، قم، پژوهش های تفسیر و علوم قرآن.
جنابذی، سلطان محمد، 1408 ق، تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده، بیروت، مؤسسه الاعلمی.
حسن، عباس، 1409 ق، النحو الوافی، تهران، ناصر خسرو.
حسینی، شرف الدین، 1407 ق، تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، قم، مدرسه الامام المهدی(عج).
حویزی، عبد علی بن جمعه عروسی، بی تا، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعلییان.
خویی، سید ابوالقاسم، 1410 ق، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر آثار شیعه.
ذهبی، محمد، 1416 ق، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، بیروت، دار الکتاب العلمیه.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1411 ق، مفاتیح الغیب، تهران، مکتب اعلام الاسلامی.
الزحیلی، وهبه بن مصطفی، 1411 ق، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، بیروت، دار الفکر.
زمخشری، جارالله محمود، بی تا، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، قم، نشر ادب حوزه.
زید بن علی، 1412 ق، تفسیر الشهید زید بن علی (المسمی بتفسیر غریب القرآن)، بیروت، دار العالمیه.
سیوطی، جلال الدین، 1420 ق، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، دار الفکر.
طباطبایی، سید محمدحسین، 1412 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان.
طبرسی، فضل بن حسن، 1408 ق، مجمع البیان لعلوم القرآن، بیروت، دار المعرفه.
طبری، محمد بن جریر، 1420 ق، جامع البیان فی تفسیر آی القرآن، بیروت، دار الفکر.
طوسی، محمد بن حسن، 1409 ق، التبیان فی تفسیر القرآن، تهران، مکتب اعلام الاسلامی.
عسقلانی، احمد، بی تا، لسان المیزان، بیروت، دار الفکر.
عیاشی، محمد مسعود، 1380 ق، کتاب التفسیر، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه.
فیض کاشانی، ملا محسن، 1418 ق، الاصفی فی تفسیر القرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
ـــــــــــــــ ، بی تا، تفسیر الصافی، قم، دار المرتضی.
قرطبی، محمد بن احمد، بی تا، الجامع لاحکام القرآن، قم، دار الفکر.
قمی، حسن بن محمد، بی تا، تاریخ قم، بی جا، نشر طوسی.
قمی، علی بن ابراهیم، 1410 ق، تفسیر القمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی.
کلینی، محمد بن یعقوب، 1363، الکافی، تهران، دار الکتاب الاسلامیه.
کورانی عاملی، علی، 1424 ق، عصر الظهور، قم، محبین.
مجلسی، محمد باقر، 1403 ق، بحار الأنوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار(علیهم السلام)، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی.
مشهدی قمی، محمد، 1411 ق، کنز الدقائق و بحر العجائب، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
مصطفوی، حسن، 1396 ق، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، قم، مرکز نشر کتاب.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1367، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
موسوی سبزواری، عبد الاعلی، 1409 ق، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اهل البیت(علیهم السلام).
نجاشی، احمد، 1416 ق، رجال النجاشی، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
نعمانی، محمد بن ابراهیم، 1426 ق، الغیبه، قم، مدین.
یزدی حائری، علی، 1414 ق، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب(عج)، بیروت، مؤسسه الاعلمی. محمد هدایتی: استادیار دانشگاه معارف اسلامی. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 13 ادامه دارد...

94/03/27 - 06:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن