تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را رها مكن حتى اگر بعدش شعر باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805548118




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقدی بر دیدگاه مستشرقان درباره نقش جهاد در گسترش اسلام


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
نقدی بر دیدگاه مستشرقان درباره نقش جهاد در گسترش اسلام
در این پژوهش ابتدا دیدگاه‌های مستشرقان درباره عوامل گسترش اسلام با یک طبقه‌بندی اجمالی ارائه گردیده و سپس دیدگاهی که رابطه گسترش اسلام با جهاد را عمیق می‌داند، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته و ناسازگاری آن با مبانی نظری اسلام و واقعیت‌های تاریخ اسلام روشن شده است.

خبرگزاری فارس: نقدی بر دیدگاه مستشرقان درباره نقش جهاد در گسترش اسلام



بخش اول چکیده گسترش سریع اسلام در عصر رسول خدا، ازجمله مسائلی است که توجه دانشمندان به‌خصوص مستشرقان را به خود جلب کرده است. آنان عوامل متعددی را در گسترش اسلام در عصر پیامبر مؤثر می‌دانند؛ اما آنچه بر آن تأکید دارند، نقش کلیدی جنگ و جهاد است. در این پژوهش ابتدا دیدگاه‌های مستشرقان درباره عوامل گسترش اسلام با یک طبقه‌بندی اجمالی ارائه گردیده و سپس دیدگاهی که رابطه گسترش اسلام با جهاد را عمیق می‌داند، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته و ناسازگاری آن با مبانی نظری اسلام و واقعیت‌های تاریخ اسلام روشن شده است. در بخش پایانی مقاله، به دو مسئله دریافت جزیه از اهل کتاب و جهاد ابتدایی که موهم تحمیل عقیده و استفاده از زور در توسعه اسلام است، بررسی و روشن شده که جزیه، مالیاتی است که حکومت اسلامی در برابر خدماتی که به اهل کتاب ارائه می‌دهد، دریافت می‌کند و جهاد ابتدایی نیز نوعی دفاع از حق‌الله و حقوق انسانی و برداشتن موانع برای ایمان اختیاری مردم است. طرح مسئله ازجمله مسائل مربوط به تاریخ اسلام که توجه مستشرقان را به خود جلب کرده است، رابطه گسترش اسلام با قانون جهاد است. عده‌ای از مستشرقان معتقدند رابطه گسترش اسلام با جهاد بسیار عمیق است؛ به‌نحوی‌که پیشرفت اسلام را مدیون شمشیر و جهاد می‌دانند. برخی از آنان نیز بر شایستگی‌های پیامبر و اصحاب تأکید دارند و نقش جهاد را در گسترش اسلام محدود می‌دانند. اما اندیشمندان مسلمان برآنند که پیشرفت اسلام مدیون شخصیت معنوی و اخلاقی پیامبر اکرم(صلی الله علیه) و تعالیم منطقی و مطابق فطرت اسلام بوده است. جهاد تنها در حراست از اسلام و مسلمانان و موجودیت آنان و از میان برداشتن موانع گسترش اسلام نقش داشته است. در این تحقیق دیدگاه مستشرقان درباره نقش جهاد در گسترش اسلام مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. برای این منظور، ابتدا اظهارات مستشرقان درباره عوامل گسترش اسلام با یک طبقه‌بندی خاص ارائه شده است و درباره فصل مشترک دیدگاه‌ها، یعنی گسترش اسلام با جنگ و جهاد توضیح داده شده و سپس این دیدگاه از منظر قرآن کریم به‌عنوان دستورالعمل مسلمانان و اسناد تاریخی مورد ارزیابی قرار گرفته و اظهارات مستشرقان منصف که به‌نحوی مؤید دیدگاه اندیشمندان مسلمان است، ارائه شده است. در پایان نیز به دو مسئله مهم مرتبط با موضوع مقاله، یعنی مسئله دریافت جزیه از اهل کتاب و جهاد ابتدایی پرداخته شده است. دیدگاه مستشرقان درباره نقش جهاد در گسترش اسلام گرچه مستشرقان درباره عوامل گسترش اسلام و علل موفقیت آنان در غلبه بر کفار دیدگاه‌های متفاوتی ابراز کرده‌اند، اما در اینکه گسترش اسلام با شمشیر و جهاد پیوند عمیق دارد، با هم اشتراک دارند. در اینجا بخشی از سخنان مستشرقان برجسته را دراین‌باره با یک طبقه‌بندی اجمالی مرور می‌کنیم. یک. روحیه جنگ‌جویی عرب‌های حجاز و تقدس جهاد مونتگمری وات روحیه عرب‌های بدوی در تصاحب اموال مردمان ساکن و جهاد را از عوامل اصلی گسترش اسلام می‌داند و معتقد است سه عامل در پیشرفت اسلام مؤثر بوده است: 1. دین اسلام که جهاد با پیروان ادیان دیگر را جنگ مقدس می‌دانست و آنان را بدین‌امر ترغیب می‌کرد. 2. خوی فطری عرب‌های مهاجم بدوی و صحراگرد عربستان که دوست داشتند سرزمین‌ها و دارایی‌های مردمان ساکن در یک سرزمین را تصاحب کنند. این امر ناشی از خوی صحراگردی آنان بود. (1) 3. گروه‌های قوی و هم‌نژاد عرب که به سرزمین‌های مجاور شبه‌جزیره عربستان مهاجرات کرده بودند. آنها به دلایلی، سیطره و سلطه عرب‌های مسلمان را به گرمی پذیرا شدند. ایرام لاپیدوس نیز مهم‌ترین عامل پیروزی مسلمانان را میل فراوان آنان به جنگ برای گسترش اسلام و کسب غنایم می‌داند؛ او می‌نویسد: پیروزی‌های عرب (مسلمانان) عموماً در نتیجه میل زیاد آنها به کسب غنایم و تمایل جنگی و تمایل به گسترش اسلام در سطح جهان حاصل می‌شدند. این پیروزی‌ها همچنین تا حدودی نتیجه سیاست حساب‌شده حکومت بودند. (2) دو. انگیزه دینی و جنگ برای دسترسی به غنایم فیلیپ خوری حتی(3) در بحث از علل پیشرفت مسلمانان، تنها عامل دینی را ـ که مسلمانان بدان معتقدند ـ نمی‌پذیرد؛ چنانچه ادعای مسیحیان مبنی‌بر پیشرفت اسلام به‌وسیله زور و شمشیر را خطا و ناصواب می‌داند. او معتقد است هم عامل دینی و هم عامل اقتصادی در پیشرفت اسلام و پیروزی‌های مسلمانان نقش داشته است؛ همان‌گونه که ایمان محکم و اعتقاد به بهشت و نعمت‌های آن مسلمانان را به حرکت و پیشرفت وادار کرده بود، رهایی از چنگال فقر و زمین‌های خشک و دستیابی به سرزمین‌های سرسبز و زیبای شمال عربستان نیز برای پیشرفت آنها مؤثر بوده است. (4) به‌نظر آلبرت حورانی (1993 ـ 1915 م) نیز عوامل پیشرفت اسلام در نواحی اطراف عربستان و سرزمین‌های دیگر، مسئله دستیابی به غنایم جنگی و ایمان به جهاد در راه آن بوده است. (5) هنری ایستون لوکاس (1961 ـ 1889 م) نیز انگیزه اقتصادی و کشورگشایی را مهم‌ترین دلیل موفقیت مسلمانان و پیشروی آنها در سایر نقاط جهان می‌داند؛ او می‌نویسد: ... بدون تردید انگیزه اقتصادی بسیار نیرومند بود، و کشورگشایی اسلامی ازاین‌حیث ویژگی یورش‌های کهن سامی‌ها را داشت که پیشینه آن به دورانی کهن و به عصر بابلی‌ها و آشوری‌ها باز می‌گشت. اما دین نیز عامل نیرومندی بود؛ زیرا برای مسلمین یگانگی معنوی آورده بود. اگر این یگانگی نمی‌بود، هیچ‌گاه نمی‌توانستند پیروزی‌هایشان را به‌ثمر برسانند. (6) سه. مدیریت شایسته و مهارت‌های جنگی اعراب جرجی زیدان (1914 ـ 1861 م) نویسنده مشهور مسیحی، پس از ایمان و وحدت مسلمانان، مهم‌ترین عامل پیشرفت آنها را بردباری و توانمندی جنگی آنان می‌داند. او عوامل پیشرفت اسلام را چنین بیان کرده است: 1. سبک‌بار و چابک بودن عرب‌ها؛ آنها به‌خاطر زندگی ساده و صحرایی‌شان، سبک‌بار و چابک بودند؛ در نتیجه به‌راحتی جابه‌جا می‌شدند. 2. زبردستی در تیراندازی و اسب‌سواری. 3. انتخاب افراد لایق و شایسته برای رهبری و فرماندهی. 4. بردباری و پایداری. 5. تاکتیک درست جنگی؛ مسلمانان در هر جنگی در نقاط و سرزمین‌هایی مستقر می‌شدند که در صورت شکست و یا برای ارتباط آسان با مرکز حکومت اسلامی، راه مناسبی داشته باشند. (7) 6 . ایمان به قضا و قدر؛ مسلمانان معتقد بودند که انسان تا اجلش فرا نرسیده باشد، در زیر شمشیر و پیکان نیز نخواهد مرد. چهار. خشونت و تحمیل عقیده دیوید هیوم، فیلسوف انگلیسی، سخت‌گیری و خون‌ریزی مسلمانان نسبت به ملل دیگر را مهم‌ترین عامل پیشرفت آنها می‌داند. او در رساله‌ای درباره «تاریخ طبیعی دین»، در فصل مقایسه ادیان می‌نویسد: دین اسلام از ابتدا با اصول سخت‌گیری بیشتر و خون‌ریزی شروع کرد. حتی امروز هم اگرچه دیگر آتش بر سر پیروان کلیه ادیان نمی‌ریزد، آنها را از لعنت و وعده جنگ بی‌نصیب نمی‌گذارد. حضرت محمد(صلی الله علیه) که مؤسس دین مسلمانان بود، به پیروان خود دستور داد که جهان را تسلیم خود گردانید و تمام ادیان را ریشه‌کن سازید و اسلام را جایگزین آن نمایید ... . این مسلمانان دین خود را با زور به مردم تحمیل می‌کنند و به مردم می‌گویند: مسلمان شوید یا بمیرید.(8) جنگ و خشونت، فصل مشترک دیدگاه‌ها مطالبی که مستشرقان مذکور درباره عوامل گسترش اسلام مطرح کرده‌اند، گرچه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند، اما فصل مشترک همه آنها تأکید بر مسائل مادی و نقش کلیدی جنگ و جهاد در گسترش اسلام است. تمام توجه این گروه از مستشرقان در تحلیل و تفسیر حقایق مربوط به پیامبر اکرم(صلی الله علیه) ازجمله مسئله گسترش اسلام معطوف به مسائل مادی و مکانیکی است و مسائل معنوی همانند منطبق بودن قوانین اسلام با نیازهای بشری و هماهنگی آنها با فطرت و سرشت انسان، رهبری الهی پیامبر اکرم(صلی الله علیه)، عنایت و خواست خداوند متعال و انگیزه معنوی مسلمانان را در این مسئله مورد توجه قرار نداده‌اند؛ همچنین از سیر تاریخی گسترش اسلام در عینیت جامعه و شیوه‌ای که پیامبر اکرم(صلی الله علیه) در انتشار اسلام اتخاذ نموده، غفلت کرده‌اند. اشکالات مهم دیدگاه مستشرقان در یک ارزیابی کلی می‌توان گفت دیدگاه مستشرقان بسیار انتزاعی و دور از واقعیت می‌باشد و از دو جهت دارای اشکالات اساسی است؛ اولاً با مبانی نظری اسلام همخوانی ندارد؛ ثانیاً با واقعیت‌های تاریخی سازگار نیست. در اینجا هر دو مورد را تبیین می‌کنیم. یک. ناسازگاری دیدگاه مستشرقان با مبانی نظری اسلام گسترش اسلام به‌عنوان یک دین (9) نمی‌تواند با زور و شمشیر انجام گرفته باشد؛ زیرا مقصود از گسترش اسلام این است که پیام اسلام در زمینه‌های گوناگون به مردم منتقل شود و آنان با ایمان آوردن به مبدأ و معاد و مقررات آسمانی، آن را به‌عنوان یک دین بپذیرند و به آن ایمان بیاورند. در واقع مؤمن شدن انسان‌ها دو رکن دارد؛ یک رکن آن جنبه علمی دارد که عقیده است و باید عقل انسان آن را بپذیرد؛ رکن دیگرش جنبه احساسی دارد و آن این است که دل انسان به آن گرایش پیدا کند. هیچ‌یک از این‌دو نیز در قلمرو زور قرار نمی‌گیرد. اسلام روش مطلوب گسترش دین و دین‌دار شدن مردم را تبیین عقلانی معارف دین، پاسخ‌گویی به مخالفان براساس جدال احسن، مقاومت در برابر عوامل مخرب و بستر‌سازی برای عبودیت خداوند متعال می‌داند. به همین جهت از نظر قرآن کریم و سنت نبوی، تحمیل عقیده امری نامطلوب است. خداوند متعال نیز به‌صراحت اعلام فرموده است که تغییر عقیده، ابزار مخصوص خود را می‌طلبد و با اجبار و اکراه نمی‌توان اعتقاد کسی را دگرگون ساخت: «لَا إکْرَاهَ فی الدِّین‌ِ؛ (10) اکراه و اجبار در دین نیست.» (11) ازاین‌رو، پیامبر اعظم(صلی الله علیه) مأمور بود مردم را با منطق و استدلال به دین دعوت کند. اُدع إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادِلهُم بالتی هی أحسن.(12) با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن. از نظر اسلام نه‌تنها تحمیل عقیده مشروع نیست، که ممکن هم نیست. این از امتیازات انسان نسبت به دیگر موجودات است که آزاد و مختار آفریده شده، و به همین دلیل شایسته تکلیف و پاداش است. علامه طباطبایی دراین‌باره می‌نویسد: در جمله «لَا إکْرَاهَ فی الدِّین‌ِ» دینِ اجباری نفی شده است؛ زیرا دین عبارت است از یک سلسله معارف علمی که اعمالی را به‌دنبال دارد و جامع همه آنها یک کلمه است و آن عبارت است از اعتقادات، و اعتقاد و ایمان هم از امور قلبی است که اکراه و اجبار در آن راه ندارد. کاربرد اکراه تنها در اعمال ظاهری است که عبارت است از حرکات مادی و بدنی (مکانیکی)؛ و اما اعتقاد قلبی برای خود علل و اسباب دیگری از سنخ خود اعتقاد و ادراک دارد. محال است که مثلاً جهل، علم را نتیجه دهد و یا مقدمات غیر علمی، تصدیقی علمی را بزاید ... و جمله «لَا إکْرَاهَ فی الدِّین‌ِ» حکم انشایی است و نهی می‌کند از اکراه اعتقاد و ایمان که بر یک حقیقت تکوینی استوار است. (13) قرآن کریم این حقیقت را از زبان حضرت نوح با عبارت دیگری نیز بیان کرده است: اَنلزمکموها و انتم لها کارهون.(14) آیا ما [می‌توانیم] شما را به پذیرفتن آن وادار کنیم، درحالی‌که آن را خوش ندارید. نکته پایانی در‌این‌باره این است که خداوند متعال گرچه تشریعاً از همگان دعوت کرده اسلام را بپذیرند و اعلام کرده است که دینی غیر از اسلام مورد تأیید او نیست، (15) اما تکویناً مردم را آزاد گذاشته است تا با اختیار خود هر راهی که می‌خواهند، طی کنند. قرآن کریم می‌فرماید: إ‌ِنَّا هَدَینَاهُ السَّبیلَ إ‌ِمَّا شَاکِراً وَإ‌ِمَّا کَفُوراً. (16) ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد [و پذیرا گردد] یا کفران کند. خواست خداوند، آزادی انسان در انتخاب دین است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه) که بنده مطیع اوست نیز اراده‌ای در برابر خواست خداوند ندارد: لَا یسْبقُونَهُ ‌ِبالْقَوْل‌ِ وَهُمْ ‌ِبأ‌َمْر‌ِهِ یعْمَلُونَ.(17) هرگز در سخن بر او پیشی نمی‌گیرند و [پیوسته] به فرمان او عمل می‌کنند. بنابراین، وادار کردن مردم به دین نه‌تنها مطلوب اسلام نیست، بلکه اساساً ممکن نیست. ازاین‌رو مستشرقانی که گسترش اسلام را مدیون جهاد و جنگ می‌دانند، یا آن را از عوامل کلیدی می‌شمارند، با مبنای قرآن کریم و سنت نبوی و سرشت انسان که به‌ زور به چیزی ایمان نمی‌آورد، سازگار نیست. دو. ناسازگاری دیدگاه مستشرقان با واقعیت‌های تاریخی دیدگاه مستشرقان با واقعیت‌های تاریخی نیز سازگار نیست؛ چنان‌که تاریخ گواهی می‌دهد پیامبر اکرم(صلی الله علیه) رسالت خود را در مکه، با دعوت مردم به توحید و خداپرستی شروع کرد و نخستین مسلمانان از طریق دعوت حضرت و آشنایی با معارف قرآن به اسلام گرویدند؛ هجرت به مدینه و گسترش اسلام در آنجا نیز با ایمان آوردن عده‌ای از اهل مدینه و با پیمان بستن آنان در عقبه اولی و ثانی و دعوت از پیامبر به آن شهر انجام گرفت. در اینجا به‌اختصار نکاتی را درباره سیر تاریخی گسترش اسلام متذکر می‌شویم. 1. چگونگی گسترش اسلام در مکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه) در چهل‌سالگی درحالی‌که در غار حرا مشغول عبادت بود، به نبوت رسید (18) و پیام الهی با این جملات آغاز شد: ‌ِبسْم‌ اللَّهِ الرَّحْمَن‌ِ الرَّحِیم‌ِ اقْرَأ‌ْ ِباسْم‌ِ ربِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإ‌ِنْسَانَ مِنْ عَلَق‌ٍ اقْرَأ‌ْ وَربُّکَ الأ‌َکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ ‌ِبالْقَلَم‌ِ عَلَّمَ الْإ‌ِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ. (19) به‌نام خداوند بخشنده بخشایش‌گر؛ بخوان به‌نام پروردگارت که جهان را آفرید؛ انسان را از خونی بسته شده آفرید. بخوان که پروردگارت از هر کریمی کریم‌تر است؛ کسی است که به‌وسیله قلم تعلیم کرد. آری، انسان را تعلیم کرد؛ چیزهایی را که نمی‌دانست. پیامبر اکرم(صلی الله علیه) تا سه سال به‌صورت مخفیانه افرادی را به‌صورت فردی به اسلام دعوت می‌کرد. در این مدت عده‌ای از جوانان قریش و مستضعفان به حضرت ایمان آوردند. (20) پس از سه سال، دعوت علنی شروع شد و پیامبر اکرم(صلی الله علیه) مأموریت یافت به‌صورت علنی خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کند: وَ أ‌َنذِرْ عَشِیرَتَک الأَقْرَبینَ.(21) و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن! پس از این مرحله بود که پیامبر اکرم(صلی الله علیه) همگان را در مکه به اسلام دعوت می‌کرد و جلساتی برای مسلمانان و علاقه‌مندان به اسلام برقرار می‌ساخت و قبایل اطراف مکه را نیز به اسلام دعوت کرد. (22) تا سال سیزدهم بعثت اوضاع به همین نحو سپری شد و عده محدودی به اسلام ایمان آوردند. در این مدت قریش بدترین شکنجه‌ها و تحریم‌ها را علیه مسلمانان روا داشتند؛ به‌نحوی‌که عده‌ای از مسلمانان بی‌پناه مجبور شدند به حبشه هجرت کنند. در واقع مسلمانان در مکه حق دفاع از خود را نیز نداشتند، (23) تا اینکه در سال چهاردهم بعثت، خداوند متعال به مسلمانان اجازه دفاع داد: (24) أ‌ُذِنَ لِلَّذِینَ یقَاتَلُونَ ‌ِبأ‌َنَّهُمْ ُظلِمُوا وَ إ‌ِنَّ اللَّهَ عَلی نَصر‌ِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذ‌ِینَ أ‌ُخْر‌ِجُوا مِن دِیار‌ِهِم ‌ِبغَیر‌ِ حَق‌ٍ إ‌ِلّا أ‌َن یقُولُوا ربُّنَا اللَّهُ.(25) به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است؛ چراکه مورد ستم قرار گرفته‌اند؛ و خدا بر یاری آنها تواناست. همان کسانی که به‌ناحق از خانه خود بدون هیچ دلیلی اخراج شدند، جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما الله است. 2. چگونگی گسترش اسلام در مدینه در مکه آن‌قدر شرایط برای مسلمانان سخت شد که پیامبر اکرم(صلی الله علیه) درصدد برآمد تا مکان جدیدی برای زندگی خود و مسلمانان پیدا کند. این مهم با پیمان‌هایی که در عقبه اولی و ثانی با عده‌ای از مردم مدینه بست، فراهم شد. پیامبر(صلی الله علیه) در سال چهاردهم بعثت به یثرب هجرت کرد و مورد تکریم مردم آنجا قرار گرفت؛ در مدت کوتاهی نیز زمینه هجرت همه مسلمانان به آن شهر فراهم شد. مدینه وقتی با پیام‌های روح‌بخش قرآن کریم آشنا شد، دروازه خود را به روی پیامبر اکرم(صلی الله علیه) باز کرد. از رسول خدا(صلی الله علیه) نقل شده است: «فتحت المدینة بالقرآن؛ (26) مدینه با قرآن گشوده شد.» پیمان‌های پیامبر اکرم(صلی الله علیه) با اهل کتاب و مشرکان مدینه، زمینه را برای زندگی مسالمت‌آمیز مسلمانان با گروه‌ها و پیروان دیگر مکاتب و ادیان فراهم کرد. پیامبر(صلی الله علیه) در مدینه فرصت یافت مساجدی را برای تبلیغ اسلام بسازد و مبلغان و تربیت‌شدگان مکتب اسلام را به مناطق دیگر اعزام نماید. اعزام معاذ بن جبل به حمیر، عمرو بن حزم به‌سوی خاندان بنی‌الحارث، مصعب بن عمیر به مدینه و علی بن ابی‌طالب به یمن، نمونه‌هایی از آن است. (27) حرکت مبلغان در بسیاری از مناطق موفقیت‌آمیز بود؛ به‌خصوص اینکه مردم یمن با دعوت علی(علیه السلام) به اسلام گرایش یافتند و بعدها در گسترش اسلام نقش مهمی ایفا کردند. (28) 3. ارسال نامه به امپراتوران پیامبر اکرم(صلی الله علیه) برای هدایت جامعه جهانی، در سال ششم هجرت نامه‌هایی به سران آن‌روز جهان نوشت و آنان را به اسلام دعوت کرد. حضرت در یک روز به شش نفر از سران، یعنی نجاشی، قیصر روم، خسروپرویز، مقوقس، حارث بن غسانی و هوذة بن علی نامه ارسال فرمود. گرچه واکنش اولیه این افراد متفاوت بود، اما در مجموع این روش بسیار موفقیت‌آمیز بود. از منابع تاریخی استفاده می‌شود که حداقل تأثیری که نامه‌های حضرت داشت، این بود که دعوت به اسلام در همه مناطق و در کاخ‌های امپراتوران جهان مطرح شد و دل سردمداران شرک را لرزاند. نامه‌های پیامبر خاتم(صلی الله علیه) منحصر به این شش مورد نبود، بلکه ایشان تا سال دهم نامه‌های متعددی برای سران مناطق نوشت و فرستاد. (29) به‌عنوان نمونه، نامه حضرت به قیصر روم را در اینجا می‌آوریم. پیامبر اکرم(صلی الله علیه) به هرقل، پادشاه روم چنین نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم. من محمد بن عبدالله الی هرقل عظیم الروم. سلام علی من اتبع الهدی، اما بعد فانی ادعوک بدعایة الاسلام، اسلم تسلم، یؤتک الله اجرک مرتین، فان تولیت فانما علیک اثم الیریسین، قُلْ یأ‌َهْلَ الْکتَاب‌ِ تَعَالَوْا إ‌ِلی کلِمَةٍ سوَاءِ بَینَنَا وَ بَینَکمْ أ‌َلا نَعْبُدَ إ‌ِلا اللَّهَ وَ لا نُشر‌ِک ‌ِبهِ شیئاً وَ لا یتَّخِذَ بَعْضنَا بَعْضاً أ‌َرْبَاباً مِّن دُون‌ِ اللَّهِ فَإ‌ِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشهَدُوا ‌ِبأ‌َنَّا مُسلِمُونَ.(30) به‌نام خداوند بخشنده و مهربان. اما بعد، تو را دعوت به اسلام می‌نمایم؛ اسلام بیاور تا سالم بمانی؛ خداوند دو بار پاداش به تو خواهد داد. پس اگر از اسلام رو گرداندی، دو گناه بر تو خواهد بود. «بگو ای اهل کتاب! بیایید به‌سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم، و بعضی از ما، بعضی دیگر را [غیر از خدای یگانه] به خدایی نپذیرد. هرگاه [از این دعوت] سر باز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.» نامه پیامبر اکرم(صلی الله علیه) به نجاشی، پادشاه حبشه نیز با همین مضمون است (31) که منجر به ایمان آوردن وی شد. همچنین حضرت نامه‌ای برای حاکم یمن به‌نام بازان نوشت و از او دعوت کرد ایمان بیاورد. ایشان در این نامه خبر مرگ کسرا را داد و او وقتی از صحت پیش‌بینی پیامبر اکرم(صلی الله علیه) مطلع شد، به‌خاطر این کرامت مسلمان شد. (32) ایمان آوردن بسیاری از اهل کتاب ازجمله نجاشی به اسلام نیز گواه این است که حضرت همه آنان را به اسلام دعوت کرده بود. بنابراین، کسانی که قبل از هجرت در مکه ایمان آوردند و افرادی که در مدینه و یمن و اطراف مدینه به حضرت رسول پیوستند، کاملاً آزادانه ایمان آوردند و جهاد و شمشیر نقشی در ایمان آنان نداشته است. ازاین‌رو سخن مستشرقان در این موارد کاملاً برخلاف اسناد تاریخی است. زمانی که مسلمانان در مدینه قدرتی پیدا کردند نیز بیشتر جنگ‌های آنان دفاعی بوده است و در مواردی که جهاد به‌صورت ابتدایی انجام گرفته، مسلمانان با انگیزه الهی و انسانی به جنگ پرداختند (33) و هرگز اسلام را به زور بر کسی تحمیل نکردند. پیامبر اعظم(صلی الله علیه) مناطقی را که فتح می‌کرد، مردم را بین دو امر مخیر می‌ساخت: یا اسلام بیاورند و جزو مسلمانان باشند، یا در دین خود باقی باشند و از نظر سیاسی حاکمیت حاکم مسلمان را بپذیرند. تاریخ موردی را سراغ ندارد که پیامبر اکرم(صلی الله علیه) کسی را به زور وادار به پذیرش اسلام کرده باشد. حتی گاهی برخی اصحاب درخواست می‌کردند که پیامبر(صلی الله علیه) برای دعوت به اسلام از زور استفاده کند، اما حضرت آن را نفی می‌کردند. امام رضا(علیه السلام) از اجداد پاکش و آنان نیز از پیامبر اکرم(صلی الله علیه) روایت کرده‌اند که گروهی از مسلمانان به رسول خدا گفتند: «اگر کسانی را که بر آنان چیره شده‌ای، به پذیرش اسلام وا می‌داشتی، شمار ما فزونی می‌گرفت و در برابر دشمن نیرومند می‌شدیم! رسول خدا(صلی الله علیه) فرمود: بنا ندارم خدای بزرگ و شکوهمند را با بدعتی دیدار کنم که درباره آن چیزی به من نفرموده است، و از کسانی نیستم که کاری را برعهده بگیرم که به من مربوط نیست». سپس خداوند این آیه شریفه را نازل فرمود: «اگر پروردگارت می‌خواست، هرآینه هرکه در روی زمین است، همه‌شان با هم ایمان می‌آوردند»، از روی زور و ستم و ناگزیری، همان‌گونه که در آخرت با دیدن حقایق و سختی‌ها و شدت عذاب، ایمان می‌آورند. اگر با ایشان چنین رفتار کنی، سزاوار ثواب و ستایش از من نخواهند بود؛ لکن من اراده کرده‌ام با اختیار، نه از روی اضطرار و ناگزیری ایمان بیاورند تا سزاوار آن شوند که از سوی من منزلت یابند و کرامت و دوام در بهشت جاودان پیدا کنند.» (34) شواهد تاریخی متعددی مبنی‌بر آزادی عقیده در عصر پیامبر اکرم(صلی الله علیه) وجود دارد که به‌خاطر ضیق مجال از پرداختن به آنها صرف‌نظر می‌کنیم. (35)   پی نوشت: [1]. جمعی از نویسندگان، تاریخ اسلام، ص 104 ـ 103. 2. لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی، ص 76. 3. Philip k. Hitti. 4. خوری حتی، تاریخ عرب، ص 185 ـ 184؛ شوقی، اسلام در زندان اتهام، ص 397 ـ 396. 5. حورانی، تاریخ مردمان عرب، ص 48 ـ 47. 6. استیون لوکاس، تاریخ تمدن، ص 430 ـ 429. 7. زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ص 55 ـ 45. 8. نظری، بررسی شیوه‌های تبلیغات مسیحیت علیه اسلام، ص 203. 9. «دین» در لغت به‌معنای کیش، وجدان، داوری و آیین به‌کار رفته است. (معین، فرهنگ فارسی، ج 2، ص 1597) برخی معتقدند کلمه دین از زبان آرامی وارد زبان عربی شده است (دهخدا، لغت‌نامه، ج 2، ص 10042) و معنای نخستین آن، انقیاد و اطاعت است. (ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 2، ص 32) معادل انگلیسی آن «Religion» می‌باشد که به معانی گوناگون ازجمله تعهد، آیین، سرسپردگی و ایمان به خدا یا خدایانی که عالم را آفریده‌اند، به‌کار رفته است. (oxford dictionary, p.98) «دین» در اصطلاح به معانی گوناگونی تعریف شده است. (ر.ک به: کریمی، قرآن و قلمروشناسی دین، ص 33 ـ 31) تعریفی که اندیشمندان مسلمان با الهام از قرآن و سنت ارائه کرده‌اند، عبارت است از راه زندگی؛‌ مجموعه‌ای از عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی که برای اداره جامعه بشری از سوی خداوند فرستاده شده است. (ر.ک به: طباطبایی، المیزان، ج 8، ص 134 و ج 2، ص 130؛ جوادی آملی، تسنیم، ص 93؛ سید بن قطب، فی ظلال القرآن، ص 19 ـ 11) مقصود ما از دین در این تحقیق عبارت است از مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی که پیامبر اعظم| از سوی خداوند متعال ارائه کرده و تحت عنوان «اسلام» شناخته می‌شود. 10. بقره (2): 256. 11. در تفسیر الدر المنثور آمده است که ابن‌اسحاق و ابن‌جریر از ابن‌عباس روایت کرده‏اند که در تفسیر آیه «لَا إکْرَاهَ فی الدِّین‌ِ» گفته است: این جمله درباره مردی از اهل مدینه و از قبیله بنی‌سالم بن عوف به‌نام حصین نازل شد که دو فرزند نصرانی داشت و خودش مردی مسلمان بود؛ به رسول خدا| عرض کرد: آیا می‏توانم آن‌دو را مجبور به پذیرفتن اسلام کنم؛ چون حاضر نیستند غیر از نصرانیت دینی دیگر را بپذیرند؟ در پاسخ او این آیه نازل شد. (طباطبایی، المیزان، ج 2، ص 532) 12. نحل (16): 125. 13. طباطبایی، المیزان، ج 2، ص 343. 14. هود (11): 28. 15. «إ‌ِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإ‌ِسْلَامُ؛ همانا دین نزد خدا اسلام است» (آل‌عمران (3): 19)؛ «وَمَنْ یبْتَغ ‌ِ غَیرَ الْإ‌ِسْلَام‌ ِ دِینًا فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ؛ و هرکس دینی را جز اسلام بخواهد، هرگز از او پذیرفته نشود.» (آل‌عمران (3): 85) 16. انسان (76): 3. 17. انبیا (21): 27. 18. مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 276. 19. علق (96): 5 ـ 1. 20. بلازری، انساب الاشراف، ج 1، ص 229. 21. شعرا (26): 217. 22. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 2، ص 233؛ ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 67 23. ر.ک به: همان، ص 218؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج 1، ص 199. 24. ر.ک به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 14، ص 115. 25. حج (22): 39. 26. بلاذری، فتوح البلدان، ص 21. 27. احمدی میانجی، مکاتیب الرسول|، ج 1، ص 187. 28. ر.ک به: ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج 4، ص 70؛ واقدی، المغازی، ج 1، ص 159. 29. ر.ک به: احمدی میانجی، مکاتیب الرسول|، ج 3 ـ 1. 30. ر.ک به: همان، ج 2، ص 390. 31. ر.ک به: همان، ص 449. 32. همان، ج 2، ص 316. 33. در بخش دوم همین مقاله دراین‌باره توضیح خواهیم داد. 34. فقال الرضا، حدثنی ابی موسی بن جعفر، عن ابیه جعفر بن محمد، عن ابیه محمد بن علی، عن ابیه علی بن الحسین، عن ابیه الحسین بن علی، عن ابیه علی بن ابی‌طالب× أن المسلمین قالوا لرسول الله|: لو أکرهت یا رسول الله من قدرتَ علیه من الناس علی الاسلام لکثر عددنا و قوینا علی عدوِّنا. فقال رسول الله|: ما کنت لألقی الله عزّوجلّ ببدعة لم یحدث إلی فیها شیئاً و ما انا من المتکلفین. فانزل الله تبارک و تعالی: یا محمد «لو شاء ربک لآمن من فی الارض کلهم جمیعا» علی السبیل الالحاء والاضطرار فی الدنیا کما یؤمنون عند المعاینة و رؤیة الناس فی الآخرة و لو فعلت ذلک بهم، لم یستحقوا منّی ثواباً و لا مدحا لکنی ارید منهم ان یؤمنوا مختارین غیر مضطرین یستحقوا منّی الزلفی و الکرامة و دوام الخلود فی جنة الخلد. (صدوق، التوحید، ص 329) 35. جهت اطلاعات بیشتر دراین‌زمینه ر.ک به: بلاذری، فتوح البلدان، ص 87؛ واقدی، المغازی، ج 1، ص 346؛ ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 184؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 2، ص 546.   حسین عبدالمحمدی: استادیار جامعة المصطفی العالمیه. فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 7 ادامه دارد...  

94/02/19 - 03:58





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 141]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن