تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):اگر به تعداد اهل بدر [مؤمن كامل] در ميان شما بود، قائم ما قيام می ‏كرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833365851




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تصوير تاريک و گل هاي آفتابگردان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تصوير تاريک و گل هاي آفتابگردان
تصوير تاريک و گل هاي آفتابگردان پاسخ سردار سعيد قاسمي درباره واقعه اعزام قواي محمد رسول الله (ص) به لبنانفبشر عبادالذين يستمعون القول و يبتعون احسنه؛ پس بشارت ده به بندگاني که به سخن گوش مي سپارند و بهترين آن را پيروي مي کنند.( زمر 18-17 )آنچه موجب شد نگارنده قلم به دست بگيرد و اين مطالب را بنگارد ، بخشي از گفتار جناب آقاي مهندس ميرحسين موسوي در مناظره با جناب آقاي دکتر محمود احمدي نژاد بود که به شدت قابل تأمل و بررسي است.اين نوشتار قطع نظر از فضاي انتخاباتي و فارغ از موضع گيري له يا عليه هر يک از دو عزيزي که در اين مناظره رو به روي يکديگر نشستند ، تنها دغدغه اش مخدوش شدن يکي از نقاط عطف بزرگ و در عين حال تاريخ ساز انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بوده و بر اساس همين دغدغه مطالب زير را معروض مي دارد. جناب آقاي موسوي در اين مناظره و در نفي آنچه « سياست خارجي ماجراجويانه» دولت نهم مي نامند، يکي از برگ هاي زرين انتخابات تاريخ انقلاب و دفاع مقدس را ورق زدند که اشاره بدان در جاي خود مغتنم است؛ اما روايت ايشان از اين واقعه بزرگ قابل نقد و بررسي است. مقصود، واقعه اعزام قواي محمد رسول الله ( ص) به لبنان در سال 1361 است.ابتدا براي رعايت امانت، گفتار جناب موسوي را نقل مي کنيم . ايشان فرمودند: « من جا دارد که يک خاطره اي از حضرت امام در اينجا نقل کنم. يک موقعي اسرائيلي ها آمدند و حمله کردند به جنوب لبنان و در داخل کشور همه به اين اتفاق رسيدند که ما بايد نيرو بفرستيم و به اصطلاح اسراييلي ها را بيرون و کنار لبناني ها بجنگيم. همه متفق بودند. آن موقع« شهيد همت» هم قرار شد که رييس لشکرهايي باشد که قرار بود بفرستند. نيروهايي را هم پيشاپيش اعزام کردند که در لبنان بررسي کنند اين نيروها در کجا مستقر بشوند. آن شبي که قرار بود فردايش نيروها فرستاده بشوند، به ياد دارم که جلسه روءساي سه قوه بود و شهيد همت هم آمده بود . مرحوم حاج آقا هم آمدند و گفتند که امام فرمودند « راه قدس از کربلا مي گذرد» . يعني شما بپردازيد به جنگتان ، چه کار داريد به لبنان که نيرو بفرستيد به آنجا »البته اين جاي بسي خوشحالي دارد که يکي از مسئولين عالي رتبه اجرايي کشور در دهه 60 بالاخره حاضر شد پس ازسال ها اجماع نا نوشته درباره سکوت در اين باره به اين بخش از تاريخ دفاع مقدس اشاره کند و براي اولين بار پس از 27 سال آن را از بايگاني تاريخ برآورد؛ هرچند براي يک مناظره انتخاباتي و البته ناخاسته.پيش از پرداختن به گفتار مهندس موسوي، ضروري است تا قدري به اصل ماجرا پرداخته شودتا ذهن مخاطب با موضوع آشنا شود. سپس به نقد و بررسي اين گفتار خواهيم پرداخت. اما اصل ماجرا:لبنان سرزمين بي دفاعبيست و هفت سال پيش ، در روز پنجم ژوئن 1983 برابر با پانزدهم خرداد ماه1361 و درست دوازده روز پس از فتح عظيم خرمشهر در عمليات « الي بيت المقدس» که از نظر استراتژيست هاي جهاني به مثابه شکسته شدن ستون فقرات ارتش بعث صدام حسين تکريتي تلقي شد، رژيم صهيونيستي طي عملياتي تحت عنوان « صلح براي الجليل» خاک لبنان بي دفاع را از زمين ، هوا و دريا مورد هجومي سرتاسري و همه جانبه قرار داد. طرح عمليات تهاجمي چنين بود که نيروهاي هوايي رژيم صهيونيستي IAf ،310 فروند جنگنده شامل انواع فانتوم F-4 ايگل F-15 و فالکن F-16 و همچنين جنگنده هاي « کفير» ساخت اسرائيل را در کنار 7 لشکر از 9 لشکر زرهي نيروهاي زميني اسرائيل را که به وسيله چهار تيپ ويژه و نيرو مخصوص « گولاني» ، « گيوعاتي » ، « ناخال » و « تزانهانيم» ( چترباز) تقويت شده بود را سامان داده بود، به انضمام تمامي ناوگان دريايي ارتش صهيونيستي . تهاجم زميني در چهار محور عملياتي از جنوب لبنان آغاز شد و قرار بود تا قلب بيروت پيش تازد و با تصرف بيروت ، کار را به اتمام رساند و اين يعني تصرف دومين پايتخت اسلامي پس از قدس شريف به دست صهيونيست ها.جالب آنکه اسرائيل از حيث زماني ، هنگامي حمله را آغاز کرد که جهانيان سر تا پا سرگرم خيمه شب بازي هاي بازي هاي جام جهاني فوتبال در اسپانيا بودند و لذا اسرائيل از اين غفلت جهانيان به خوبي سود جست ( آن چنان که بيست و چهار سال بعد، هنگام جام جهاني فوتبال 2006 هجوم به غزه و لبنان را سامان داد).ارتش صهيونيستي توانست در مدت يک هفته در چهار محور عملياتي به بيروت رسيده و آن را به محاصره کامل خود در آورد.آنچه در اين ميان شگفت آور بود ، سکوت معنا دار کشورهاي عربي در برابر تجاوز اسرائيل به لبنان بود. در توضيح اين مهم بايد متذکر شد که در جهت فراهم شدن امکان هجوم غافلگيرانه به لبنان ، « مناخيم بگين» در يک پيمان به کلي محرمانه، «حسني مبارک» رئيس جمهور مصر تعهد گرفت که در صورت جابجايي سه لشکرزرهي ارتش صهيونيستي در صحراي سينا به شمال فلسطين جهت حمله به لبنان ، جمهوري عربي مصر ، هيچ گونه تحرک نظامي حتي در حد شليک يک گلوله انجام ندهد.در عربستان نيز ، اين مهد سنتي ارتجاع عرب نيز با توجه به حضور « ملک خالد » به عنوان پادشاه حکومت سعودي ، فردي که امکان داشت پس از آغاز تهاجم ، به دليل گرايشات ناسيوناليستي خود، واکنشي و لو هرچند ضعيف مغاير با منافع آمريکايي آنها انجام دهد، در روز هاي آغازين حمله به نحو مشکوکي مرد و وليعهد « فهد » به مثابه عنصري به شدت نزديک به آمريکا زمام پادشاهي ثروتمندترين کشور عربي ميانه را به عهده گرفت. مضاف بر آن که دولت هاي عربي در تهيه دستور کار اجلاس کنفرانس سران عرب ، هم و غم خود را در حمايت هرچه بيشتر از « صدام » و حفاظت دروازه شرقي جهان عرب را در برابر « خط ايران خميني » مصروف کردند.لبيک ايران امام خمينيدر گذر يک ماه از تهاجم ارتش رژيم صهيونيستي به لبنان، بيروت جنگ زده بر گرداگرد خود حلقه اي پولادين از لشکرهاي تانک و زره پوش و مکانيزه اشغالگران را تجربه مي کرد.« الياس سرکيس» رئيس جمهور لبنان در پيامي به همه دولت ها و مجامع جهاني درخواست امداد نظامي ، غذايي، دارويي و ساير اقلام حياتي نمود و هيچ کس جز ايران خميني به اين فرياد امداد خواهي لبيک نگفت. جمعي از بلند پايه ترين مسئولين سياسي- نظامي جمهوري اسلامي ايران براي بررسي اوضاع و شرايط مظلومين منطقه در حالي وارد کشور سوريه شدند که پايتخت آن به طور مستقيم زير بارش گلوله هاي توپخانه صهيونيست ها قرار داشت و وضعيت فوق العاده ، تمام شهر را در بر گرفته بود . اعضاي اين هيأت عبارت بودند از : دکتر « علي اکبر ولايتي» وزير خارجه ، سرهنگ « سليمي » وزير دفاع « محسن رضايي» ، فرمانده سپاه پاسداران، « محسن رفيق دوست » مسئول تدارکات سپاه پاسداران، سرهنگ « علي صياد شيرازي » فرمانده نيروي زميني ارتش « احمد متوسليان» فرمانده تيپ 27 حضرت رسول (ص) در معيت حجت الاسلام « علي اکبر محتشمي پور » سفير ايران در سوريه قرار داشتند. هيأتي که بر حسب دستور امام (ره) و ابلاغيه « شوراي عالي دفاع » جمهوري اسلامي ايران به رياست رئيس جمهور وقت آيت الله خامنه اي به سوريه اعزام شده بود.(منبع 1، ص 8-757 و منبع ش 2 ص 276 )سوريه در ابتدا به متحد سنتي خود ، روسيه شوروي متوسل شدتا از سوريه حمايت کند، اما با پاسخ سرد و امتناع آميز قطب کمونيسم جهاني مواجه شد پس به ناگزير دولت سوريه با استيصال از تمام کشورهاي عربي و اسلامي درخواست کمک فوري براي دفع تجاوزات اسرائيل به عمل آورد، اما تنها کشوري که به اين مددخواهي پاسخ داد جمهوري اسلامي بود. (منبع ش 2 ص 276 )آيت الله خامنه اي ، رئيس جمهور وقت و رئيس شوراي عالي دفاع ، طي پيامي به حافظ اسد ، رئيس جمهور روسيه ، ضمن اظهار تأسف از اين تهاجم نوشت : « امروز وقت آن است که امکانات انساني ، تسليحاتي، تبليغاتي، سياسي و اقتصادي جهان اسلام عليه تجاوزات مکرري که نسبت به حريم مستضعفان صورت مي گيرد، بسيج شود. جمهوري اسلامي ايران با وجود اينکه در جنگ است اعلام مي کند که در حد توان ، قواي خويش را وقف دفع حملات رژيم اشغالگر قدس به جنوب لبنان خواهد کرد» .( کيهان، 61/3/17 )امام خميني (ره) در پيامي ضمن محکوم کردن حمله اسرائيل به جنوب لبنان و سوريه با آوردن کلمه استرجاع در ابتداي پيام ، نارضايتي خود را از سکوت و بي تفاوتي کشورهاي اسلامي ابراز داشت. پيامي که در 17 خرداد 1361 منتشر شد: « من کلمه مبارکه استرجاع را نه براي جنايات اسرائيل و شهادت و آسيب بسياري مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزيز مي گويم، گرچه آن هم استرجاع دارد و نه براي شهرها و روستاهاي آن کشوراسلامي که به دست جنايتکاران رژيم صهيونيستي کافر اسرائيل ، اشغال و خراب شده است، گرچه آن هم استرجاع دارد، نه براي آواره شدن هزاران خواهر و برادر آن محيط مظلوم اسلامي ، گرچه آن هم استرجاع دارد ... بلکه براي بي تفاوتي کشورهاي اسلامي، يعني حکومت هاي آنها استرجاع مي کنم و اي کاش فقط بي تفاوتي بود. من استرجاع براي پشتيباني بسياري از حکومت ها از اسرائيل و صدام، اين دو ولد نامشروع آمريکا مي کنم. من و هر مسلماني در هر جا هست بايد استرجاع کنيم براي کمک هاي مادي و معنوي دولت هاي کشورهاي اسلامي به آمريکا- رأس جنايتکاران و اسرائيل و بعث عفلقي که پياده کننده منويات شوم آمريکا و صهيونيسم جهاني است» . ( به نقل از منبع ش 1 ص 756 )هيئت اعزامي جمهوري اسلامي ايران که در روز يکشنبه 16 خرداد 61 (يک روز پس از تهاجم) به سوريه اعزام شده بود ( منبع ش ل ص 132 ) پس از بررسي اوضاع و شرايط جبل سوريه و لبنان در جلسه مربوطه شوراي عالي دفاع که در دفتر امام ( ره ) در پنجشنبه 20 خرداد 61 تشکيل گرديد گزارش نهايي خود را ارائه داد و اعلام کرد که : « اسرائيل بر اکثر نقاط جنوب لبنان مسلط شده است و سوريه نمي تواند وارد جنگ شود» . ( همان ، ص 136 )پس از اين گزارش بود که شوراي عالي دفاع تصميم به کمک به جبهه لبنان را آغاز کرد ( همان ص 136 ) آن هم در قالب اعزام نيرو به جبهه لبنان و سوريه. به اين ترتيب شوراي عالي دفاع با تأييد امام تصميم به اعزام نيروي نظامي در 21 خرداد 61 اعزام شد. ( منبع ش 5 ص 138 ) جلسه دوم در يکشنبه 30 خرداد 61 در امام در دفتر امام با حضور رئيس جمهور و رئيس شوراي عالي دفاع ، رئيس مجلس ، فرماندهي سپاه ( محسن رضايي) ، فرماندهي نيروي زميني ارتش ( شهيد صياد شيرازي ) وزير خارجه (دکتر ولايتي ) و وزير دفاع ( سرهنگ سليمي ) برگزار گرديد.سرهنگ سليمي و دکتر ولايتي پس از آنکه جلسه سران در دفتر رياست جمهوري در مورخ چهارشنبه 26 خرداد تشکيل شد و تصميم به اعزام هيآت بلند پايه سياسي - نظامي به سوريه اتخاذ کرد، در مورخ پنج شنبه 27 خرداد به سوريه اعزام و پس از بازگشت در همان روز 30خرداد در جلسه بيت امام شرکت کردند و اعلام نمودند که : « سوريه مايل به جنگ است ، ولي بايد مطمئن به کمک کشورهاي اسلامي باشد. آنها از ترکيه هم اجازه گرفته اند که بتوانيم کمک هاي انسان دوستانه به سوريه منتقل کنيم» . ( منبع ش 5 ص 147)نيروهاي اعزامي جمهوري اسلامي ايران عبارت بودند بخشي از تيپ محمد رسول الله ( ص ) و نيز بخشي از نيروهاي « تيپ 58 تکاور ذوالفقار» ارتش به فرماندهي حاج احمد متوسليان بودند که براي اعزام به لبنان توسط شوراي عالي دفاع انتخاب شدند . محسن رضايي نحوه اين انتخاب را چنين روايت مي کند: « ... برادرمان حاج احمد را بردم خدمت مقام معظم رهبري که در آن زمان مسئول شوراي عالي دفاع بودند. در آن ملاقات ، من خدمت « آقا » گفتم که ايشان [ حاج احمد ] کاملاً آماده قبول اين مأموريت است. منتهي مايل است از زبان شما بشنود که بايد اين کار را انجام بدهد. وقتي «آقا» به حاج احمد گفتند که شما انتخاب شده ايد تا به عنوان نماينده نظام جمهوري اسلامي ايران به آنجا برويد، حاج احمد خيلي تحت تأثير قرار گرفت. خود آقا هم تاکنون بارها آن جملاتي را که احمد در آن ملاقات به کار برده به ما ياد آور شده اند.احمد در آن ملاقات خدمت « آقا » عرض کرد: يعني خداوند متعال ما را انتخاب کرده که برويم با اسرائيلي ها بجنگيم؟ آقا فرمودند: بله ! شما نماينده نظام هستيد، برويد آنجا . جلوي اسرائيلي ها را سد کنيد...» ( همان ص 760-759 )سپاه محمد (ص ) مي آيدغروب روز بيست و يکم خرداد 1361، چرخ هاي يک فروند هواپيماي بوئينگ 747 نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران ، در انتهاي باند فرود فرودگاه دوشق از گردش باز ايستاد. لحظاتي بعد شماري از مقامات بلند پايه سياسي- نظامي دولت سوريه به نمايندگي از سوي « حافظ اسد » رئيس جمهور سوريه در معيت سفير وقت جمهوري اسلامي ايران در دمشق، حجت الاسلام علي اکبر محتشمي پور وارد باند فرودگاه شدند تا از حاج احمد و نيروهايش استقبال رسمي به عمل آورند.اعزام قواي محمد رسول الله ( ص) به سوريه ، در سه مرحله انجام گرفت : در مرحله اول ، احمد متوسليان به همراه تعدادي از نيروها عازم شدند و در حقيقت آنها رفتند تا به عنوان جلودار قواي اعزامي ايران، در دمشق زمينه را براي اعزام ديگر نيروها آماده کنند. پس از آن ، مرحله دوم اعزام انجام گرفت و سپس مجموعه سوم را شهيد محمد ابراهيم همت بر عهده داشت.( همان ص 765 ) پس از بر زمين نشستن بوئينگ 747 در فرودگاه دمشق در غروب 21 خرداد 1361 ، احمد متوسليان خطاب به نيروهاي اعزامي چنين فرمود: « برادرها، قبل از رسيدن به اينجا ، در ايران آنچه گفتني بود ، ما براي شما گفتيم. خيلي کوتاه من عرض مي کنم ، امام عزيزمان فرموده اند بايد که اسرائيل از صحنه جهان زدوده شود ( ان شاءالله رزمندگان ) و شما مردان بزرگ بايد که اين حرف امام عزيزمان را جامه عمل بپوشانيد» . ( همان ص 762 )هرچند که غالب کشورهاي جهان ، پروازهاي خود را به دليل شرايط بحراني منطقه به سوريه و لبنان قطع نموده بودند، اما خلبانان متعهد نيروي هوايي ارتش ، بوئينگ نيروهاي اعزامي ايران را بر روي باند پرواز فرودگاه بين المللي دمشق بر زمين نشاندند.نيروهاي نظامي ايران موسوم به قواي محمد رسول الله ( ص) در حالي که هنوز غبار جهاد و شهادت طلبي را در جبهه هاي جنوب و غرب کشور بر سر و رو داشتند، به فرماندهي حاج احمد با سربند هاي متبرک به « الي بيت المقدس » به طرف حرم « حضرت زينب (س) » عازم شدند. مردمان داغديده سوريه و آوارگان لبنان با فريادهاي بلند آميخته با اشک چشم فرياد مي زدند « يا لبنان يا لبنان ... هذا جيوش القرآن » و « خيبر خيبر يا صهيون ، جيش محمد قادمون » . پس از اقامه نماز در حرم « حضرت زينب (س) » نيروهاي ايراني عازم مسجد اموي گرديدند.تاريخ دوباره تکرار مي شد. حسينيان يک بار ديگر به سمت آن مسجد رهسپار بودند ، با اين تفاوت که در سال 61 هجري قمري اسير لشکريان يزيد بودند و اين بار در سال 61 هجري شمسي پيروز و فاتح.زيارت آن روز مقام رأس الحسين (ع) محل نگهداري سر مبارک « حضرت سيد الشهدا (ع) » و عزاداري کم سابقه بسيجيان خميني، بالاخص بسيجيان مخلصي چون « حاج محمد ابراهيم همت » « حاج کاظم رستگار » ، « حاج علي موحد دانش » ، « حاج قاسم دهقان » ، « سيد رضا دستواره » و ديگراني که بعدها با رسيدن به مقام شهادت بسيجي بودن خود را به مهر خون تأييد نمودند در اذهان آن ديار اثري فراموش نشدني بر جاي گذاشت. به محض انعکاس خبر ورود قواي اعزامي « محمد رسول الله (ص) » نيروهاي اسرائيلي آتش بس يکجانبه اعلام نمودند. بلافاصله هم رژيم صهيونيستي و هم مزدوران فالانژ با راه اندازي بخش فارسي راديويي ، انفعال خود را از حضور اين گونه نيروهاي ايراني در منطقه شامات بيان داشتند.اقداماتسران صهيونيسم و آمريکا ، هرچند که مقدمات توطئه خود ، يعني درگير کردن نيروهاي مسلح ايران در جبهه لبنان را موفق مي يافتند ، اما به شدت از شکسته شدن جو کاذب تبليغاتي خود درباره نيروهاي ايراني به هراس افتاده و از خطر ريشه يابي تفکر جهاني و انديشه اسلام ناب محمدي (ص) در قالب تفکر خميني (ره) در ميان نسل جوان لبناني و فلسطيني در وحشت و هراس به سر مي بردند. خلاصه آن که حاج احمد و نيروهايش از همان بدو ورود با حديث بي نظيري اقدامات خود را به ويژه در تمامي حوزه ها آغاز کردند . اهم اين اقدامات را چنين مي توان بر شمرد:1. برگزاري جلسات متعدد نظامي با سران عالي رتبه نظامي سوريه مانند رفعت اسد، برادر حافظ اسد . هدف از اين جلسات يافتن « راهکارهاي » مناسب براي اقدام نظامي عليه اسرائيل بود.2. تشکيل تيم هاي متعدد اطلاعات و شناسايي براي نفوذ در عمق مناطق اشغالي و جمع آوري اطلاعات تاکتيکي از وضعيت نظامي دشمن صهيونيستي و نيز تهيه «برآورد اطلاعاتي» از نيروهاي نظامي اسرائيل و شناسايي نقاط ضعف و آسيب پذيري آن . لازم به ذکر است که تيم هاي شناسايي ايراني در عمق هايي از مناطق اشغالي نفوذ و رخنه نمودند که سوري ها هيچ گاه جرئت آن را نيافتند. لذا موجب تحسين و شگفتي آنها شد. جالب آن که حاج احمد ، خود در بسياري از اين شناسايي ها حضور فعال داشت و در اين مسير کارهاي خارق العاده اي را به ثبت رسانده بودند که در دل تاريخ مکتوم مانده است.3.ترسيم وضعيت « ترتيب نيروي » ارتش اسرائيل در جوار مرزهاي سوريه براساس گزارش هاي تيم هاي اطلاعاتي.4. طراحي « استراتژي نبرد» با اسرائيل با جزئيات دقيق استراتژيکي ، عملياتي و تاکتيکي، توسط حاج احمد براساس اطلاعات جمع آوري شده تيم هاي اطلاعات و شناسايي و نيز متناسب با ترتيب نيروي دشمن.5. فراهم ساختن مقدمات آموزش انقلابيون مسلمان و شيعه لبناني در پادگان زبداني و راه اندازي کمپ هاي آموزشي در منطقه بعلبک و دره بقاع لبنان.راه قدس از کربلا مي گذرداميد مبارزه با اسرائيل اما خيلي زود رنگ باخت ؛ چه اين که نيروهاي ايراني و نيز مقدمات سياسي تهران دريافتند که سوري ها قصد جنگ نداشته و با آوردن بهانه هاي گوناگون وقت کشي مي کنند و بيشتر در پي آن هستند که از نيروهاي ايراني به عنوان وجه المصالحه و برگ برنده در پشت ميز مذاکرات بهره برد. درواقع ، آنها در فکر تنها چيزي که نيستند، جنگ با اسرائيل است.در اين زمان بود که وضعيت جبهه سوريه- لبنان سه شاخصه کلي را به نمايش مي گذارد:1. پي بردن رهبري نظام جمهوري اسلامي ايران به نيت اسرائيل از حمله به لبنان . در واقع ، هدف اصلي از اين اقدام ، دور کردن ذهن تهران از جبهه هاي جنگ و مشغول داشتن آن به جبهه لبنان بوده است.2. گرفتن زمان و فرصت مناسب براي بازسازي ارتش بعث عراق که در فتح خرمشهر به کلي نابود شده بود. در اين فرصت، دول عربي با طرح مبهم مباحثي چون آتش بس و پرداخت غرامت در کنار جنگ لبنان به دنبال اخذ فرصت بودند تا تمام حاميان رژيم بعث ، ديگر بار ماشين جنگي عراق را که در فتح خرمشهر منهدم شده بود از نو بازسازي نمايند؛ آن هم با حضور مستقيم کارشناسان نظامي ارسال نيرو و تجهيزات.اين همه موجب شد که حضرت امام در جلسه با حضور رئيس جمهور ( آيت الله خامنه اي ) و رئيس مجلس ( حجت اسلام هاشمي رفسنجاني ) اعلام کند که : « با حضور ما در آن جبهه با شرايط موجود مخالفت دارند و معتقدند که عرب ها جنگ جدي نخواهند کرد و درگيري بيشتر ما باعث مي شود که در جبهه جنگ با عراق دچار وقفه مي شويم و در آنجا هم به جايي نرسيم». ( منبع ش 1 ، ص 159 ( و در نهايت ايشان با اين امر موافقت کردند که « اگر به طور جدي از طرف سوريه جنگ شد، شرکت کنيم.»( همان ص 159)و آن همه جنايات. و ما مي دانيم که اگر ميليونها جمعيت از بين برود و يک مطلبي براي آمريکا حاصل بشود و يک نفعي برسد، مي گويد همه بروند از بين. اين را ما از ابرقدرت ها شناخته ايم. آنها در فکر اين نيستند که در لبنان به زن و بچه مردم و به بلاد و اين مستمندان و بيچارگان چه مي گذرد. آنها دنبال اين هستند که « صدام » را در اين طرف سر جاي خودش نگه دارند و ايران را که از نظر آنها خيلي اهميتش بيشتر از لبنان و جاهاي ديگر است براي آنها محفوظ بماند . اين نقشه اين است که « بگين » را وادار کند به اين که تو حمله کن به لبنان ، لبنان که تو حمله کردي ، ايران حساسيت نسبت به او دارد و همه قوايش را متمرکز مي کند در اين که تو را از بين ببرد و اگر ايران از جنگ عراق غافل بماند ، عراق کار خودش را انجام مي دهد ايران در اينجا هم نمي تواند کاري بکند نقشه اين است».حضرت امام (ره) با فراست و زيرکي خويش با طرح استراتژي « راه قدس از کربلا مي گذرد» با تأکيد بر اولويت جبهه جنگ با عراق و مقدم داشتن آن و درک اين مهم که ايران توان جنگ هم زمان در دو جبهه را ندارد، دستور بازگشت نيروهاي بلاتکليف از سوريه صادر فرمودند.اسارتبا توجه به فرمان حضرت امام (ره) مبتني بر بازگشت نيروها از سوريه به ايران ، عده زيادي از نيروهاي اعزامي به ايران بازگشتند و تعداد کمي از آنها همان جا ماندند تا تکليف نهايي مشخص شود.مقارن همين ايام خبر رسيد که فلانژها و اسرائيلي ها سفارش جمهوري اسلامي ايران در بيروت را محاصره کرده اند. اين را همه مي دانستند که در صورت تصرف سفارت ايران ، تمامي اسناد محرمانه فاش خواهد شد.صبح 14 تير 1361 سيد محسن موسوي ، کاردار سفارت ايران در لبنان به محل استقرار قواي محمد رسول الله در پادگان زبداني آمد و خواستار ملاقات فوري با فرمانده نيروهاي اعزامي شد. موسوي تمام ماجرا را براي احمد تعريف کرد و احمد بلافاصله آماده رفتن شد. گروهي از نيروها از او خواستند تا اين مأموريت را به آنها واگذارد، اما احمد با لحني ملايم گفت: « نه برادرها ! خودم بايد بروم . شماها آماده باشيد که هر چه زودتربرگرديد تهران».حاج احمد متوسليان به همراه « سيد محسن موسوي » ، « کاظم اخوان » ، « تقي رستگار » ، با ماشين پلاک سياسي سفارت و اکيپ هاي حفاظت ديپلماتيک ژاندارمري لبنان عازم بيروت شدند. در فاصله بيست کيلومتري بيروت ، اتومبيل آنها در منطقه معروف به « حاجز برباره» توسط يک پست ايست - بازرسي متوقف شد. نيروهاي شبه نظامي « فالانِژ » به رياست « ايلي جبيقه» و فرماندهي نظامي « سمير جعجع » ( فرمانده نيروهاي موسوم به « قوات لبنان» ) چند روز قبل پاسگاه حاجز برباره را برپا کرده بودند. آنها ماشين سفارت را متوقف ساخته و بدين ترتيب حاج احمد متوسليان و سه تن از همراهانش در ساعت 12 ظهر روز 14 تير 1361 به اسارت فالانژيست هاي لبنان در آمدند.آنگاه « جورج سوري » از اعضاي فالانژها ، خودروي ديپلمات هاي ايراني را براي صحنه سازي پس از گروگان گيري، از محل حاجز برباره به شهر بندري طرابلس در شمال لبنان منتقل و در يکي از خيابان هاي طرابلس آن را رها کرد.امروز پس از گذشت 27 سال از اين واقعه تلخ و سپري شدن بيش از 9840 روز ، تقديري جز نامعلومي سرنوشت براي احمد و يارانش رقم نخورده است. اگرچه مسئوليت مستقيم اين جنايت بر دوش رژيم صهيونيستي است و اين رژيم بايد پاسخگو باشد، اما مسئولين سياسي و ديپلماتيک جمهوري اسلامي ايران ، به ويژه دستگاه ديپلماسي کشور ( وزارت خارجه) در اين زمينه نبايد کوتاهي کنند.تأسيس حزب الله لبنانهرچند نيروهاي اعزامي به لبنان و سوريه نتوانستند در هيچ عمليات نظامي مستقيماً بر ضد اسرائيل وارد عمل شوند، اما همين حضور آنها باعث شکل گيري هسته هاي مقاومت حزب الله در لبنان گرديد.فرمانده وقت سپاه پاسداران ، محسن رضايي در اين باره مي گويد: « ... خب حاج احمد و ساير دوستان ما که در قالب قواي محمد رسول الله (ص) به سوريه و لبنان رفته بودند ، فعاليت هايي را هم انجام دادند که مهمترين آنها پايه گذاري تشکيلات مقاومت اسلامي در لبنان بود؛ يعني درحقيقت ،مقاومت اسلامي لبنان از طريق تأثير معنوي و مادي حضور برادران تيپ 27 شکل گرفت؛ منتهي ما خود اين تيپ را نتوانستيم به صورت منظم بکار بگيريم ».مهمترين و اساسي ترين اقدام حاج احمد متوسليان در اعزام به جبهه لبنان و سوريه، تأسيس و پايه گذاري « جنبش انقلابي حزب الله لبنان » است. روايت اين امر ، داستاني شيرين و در عين حال جذاب و ودلکش است که بسيار طولاني است، اما مختصر آنکه : « حاج احمد متوسليان از هنگام قدم نهادن به خاک سوريه تا هنگام اسارت، با سران گروه هاي انقلابي شيعه لبناني دو جلسه راهبردي برگزار نمود. اين جلسات با پيشنهاد وي و هماهنگي و مشارکت اين گروه ها برگزار شد. در جلسه نخست ، حاج احمد پيشنهاد متحد شدن اين گروه ها و تأسيس تشکيلات واحدي را به منظور مبارزه با اشغالگران صهيونيست و با محوريت تفکر انقلاب اسلامي و رهبري امام خميني (ره) مطرح نمود و در ضمن به آنان پيشنهاد کرد تل فعاليت ها و اقدامات خود را با همکاري نيروهاي اعزامي محمد رسول الله (ص) هرچه سريعتر آغاز نمايند.جلسه دوم در شهر بعلبک لبنان و در يکي از خانه هاي سفارت ايران در آن شهر و با حضور سران گروه هاي مبارز شيعه برگزار گرديد. از آنجا که نيروهاي اعزامي و همچنين حاج احمد شناختي براين گروه ها نداشتند ، « سيد حسين موسوي» معروف به « ابوهشام» ، موسس و رهبر گروه « امل اسلامي » ( انشعابي از امل به رهبري « نبيه بري» ) وظيفه معرفي ، آشنا سازي و نيز فراخواني سران اين گروه ها را در اين جلسات بر عهده داشت.جلسه دوم درست چند روز پيش از اسارت حاج احمد ، با حضور بزرگاني چون شهيد « سيد عباس موسوي » ، « شيخ صبحي طفيلي » ، « سيد حسين موسوي » ، « شيخ محمد يزبک » و ديگر رهبران شيعه صور و صيدا برگزار شد. در اين جلسه علاوه بر حاج احمد، « حاج ابراهيم همت » ، « شهيد اکبر حاجي پور» ، معاون حاج احمد در نيروهاي اعزامي سپاه پاسداران به لبنان و همچنين چند تن از مسئولين سفارت ايران در لبنان حضور داشتند.در اين جلسه، حاج احمد با تأکيد بر وحدت فرماندهي و رويه گروه هاي مبارز شيعه لبناني در مبارزه با اسرائيل ، مسئله جديدي را طرح نمود. ايشان پيشنهاد کرد تا اين گروه ها نام تشکيلات انقلابي و مقاومت تازه تأسيس خود را « حزب الله » بنامند. حاج احمد اين مسئله را چندين بار و با تأکيد فراوان مطرح نمود و از آنجا که سران اين گروه ها حاج احمد و نيروهاي اعزامي سپاه پاسداران به لبنان را نماينده امام (ره) مي دانستند، لذت رابطه ولايي بين حاج احمد و خود مي ديدند. بر همين اساس نه تنها با طرح حاج احمد مخالفت نکرده، بلکه در همان جلسه آن را با آغوش باز پذيرفتند و همگي متفق القول بر آن صحه نهادند و به عنوان صورت جلسه آن را نوشته و امضاء نمودند. و اينگونه بود که « حزب الله لبنان» متولد شد.به راستي چه کسي فکر مي کرد که نهال نورس و کوچک حزب الله لبنان که آن روز در آن جلسه در شهر بعلبک به دست پر اخلاص و پر توان حاج احمد کاشته شد، امروزه به سرو تناور و تنومند حزب الله لبنان به رهبري خلف صالح حاج احمد متوسليان و سيد عباس موسوي تبديل شود؟ حزب الله لبنان امروز تأويل همان « شجره طيبه» اي ست که قرآن درباره اش فرموده است « و اصلها ثابت و فرعها في السماء » . همان جنود حقي که پشت ارتش چهارم جهان را در جنگ 33 روزه به خاک ماليد و همينه دجال صفت آن را در هم کوبيد تا ديگر بار مصداق اين آيه شريفه باشد که « کم من فئه قليله غلبت فئه کثيره باذن الله ».شجره اي که درست به فاصله دو سال پس از آن جلسه پر برکت ، عرصه را آن همه بر فرزندان غاصب و صهيونيست آل يهودا تنگ نمود که براي شناخت اين دشمن جديد و پيچيده از نظر آنها ، مجبور شدند اولين « کنفرانس شيعه شناسي» را در سال 1984 در دانشگاه تل آويو و با حضور چهارصد تن از برجسته ترين شيعه شناسان و اسلام شناسان اسرائيل و غرب برگزار نمايند.نقد و بررسيبراساس اين روايت که مبتني بر اسناد و منابع آشکار و در دسترس است، روايت جناب موسوي با چالش هاي جدي مواجه خواهد بود که عبارتند از : 1. فرمانده نيروهاي اعزامي به لبنان حاج احمد متوسليان بود ، نه شهيد حاج همت.2. نيروهاي اعزامي به استعداد يک تيپ هم نمي رسيد ، چه رسد به لشکرهايي !3. در عرف نظامي مسئول اين نيروها ، « فرمانده» نيروها بودند نه « رئيس» لشکرها.4. قواي محمد رسول الله (ص) به سوريه اعزام شده و در پادگان زبداني مستقر شدند و پس از آن بحث « راه قدس از کربلا مي گذرد» پيش آمد و نه قبل از اعزام نيروها !5. نيروهاي فوق طي سه مرحله اعزام شدند و در مرحله سوم ، مسئوليت بر عهده شهيد همت بود.6. بحث راه قدس از کربلا مي گذرد ، درست 9 روز پس از اعزام نيروها مطرح شد و نه دقيقاً شب پيش از اعزام.7. « راه قدس از کربلا مي گذرد» نه توسط مرحوم حاج احمد خميني (ره) که توسط خود حضرت امام (ره) در روز 30 خرداد و در ديدار با روحانيون مطرح شد.8. اين نيروها به فرمان حضرت امام (ره) و با مصوبه و ابلاغ شوراي عالي دفاع به لبنان تشکيل شدند و براساس دستور امام هم بازگشتند.به راستي چرا بايد چنين خطاهايي در گفتار نخست وزير دوران دفاع مقدس رخ بنمايد؟ کما اين که ايشان در نخستين نطق تلويزيوني شان نيز جمله اي بدين مضمون بيان کردند « ما تا وقتي که خودمان قوي نشويم نمي توانيم به برادران لبناني و فلسطيني کمک کنيم» . حاميان جناب موسوي نيز بارها با تکرار اين جمله که « چراغي که به خانه رواست به مسجد حرام است» بحث صدور انقلاب و حمايت از نهضت هاي رهايي بخش اسلامي ( که از اصول قانون اساسي و اصول مسلم انقلاب و امام است) را زير سوال برده اند؛ در حالي که جناب موسوي به خوبي به ياد دارند که در مصاحبه با مجله « پيام انقلاب » در اسفند 1360 و درست در زماني که هنوز هزاران کيلومتر از خاک وطن در اشغال دشمن بعثي بود و هنوز خرمشهر آزاد نگشته و آبادان در محاصره بود و نيز هنوز اسرائيل به لبنان تهاجم نکرده بود ، از آمادگي ايران براي تشکيل سپاه مقدس و اعزام نيرو به سوريه و جنگ نظامي با اسرائيل سخن گفته اند . به راستي از آن موسوي تا اين موسوي چقدر فاصله است و چگونه اين تناقض قابل حل است؟از ديگر سو خوب مي دانيم که منطق قرآن ، اسلام و نيز سيره معصومين (ع) و امام راحل اين حرف که چراغي که به خانه رواست به مسجد حرام است ، هيچ اعتباري نداشته و ندارد.نکته مهم ديگر اينکه اين که جناب آقاي موسوي و ديگر دوستانش چندي است که محکمات امام را رها کرده اند و به متشابهات آن چسبيده اند. مقصود از محکمات در اينجا صحيفه امام (ره) و متشابهات ، خاطرات شخصي است. آقايان، انديشه امام (ره) که در صحيفه گردآوري و ثبت شده را رها نموده و تمامي مدعيات خويش را بر خاطراتي استوار ساخته اند که بنابر وصيت خود حضرت امام قابل استناد نبوده و فاقد اعتبار تلقي مي گردد. انديشه امام همانا صحيفه امام است و مي تواند به تلقي هاي ما از امام مشروعيت بخشد ، نه خاطرات و تأويلات شخصي.و اما درباره تحميل محتواي روايت جناب آقاي موسوي از اين واقعه سرنوشت ساز ، چند نکته قابل تأمل ديگر به نظر مي رسد: 1. راه قدس از کربلا مي گذرد ، به عنوان استراتژي جديد دفاع مقدس از سوي حضرت امام (ره) در شرايطي طرح گرديد که آن حضرت بر اساس ذکاوت فوق العاده و زيرکي سرشارشان پي به توطئه گشودن دو جبهه همزمان در برابر نظام اسلامي وقوف يافتندو لذا براساس يک اولويت بندي استراتژيک ، بيان کردند که آزادي کربلا در اولويت نخست و آزادي قدس در مرتبيت دوم و در امتداد آن بايد قرار گيرد. لذا اين استراتژي در ذات خود نه نافي اصل مسلم « صدور انقلاب» است ( آن گونه که جناب موسوي به طور تلويحي القا مي نمايند) و نه نفي مطلق و ياري به برادران لبناني حتي به شکل نظامي. چنانچه بخشي از اين نيروها در سوريه و لبنان باقي ماندند و با دائر کردن پايگاه هاي آموزشي در سوريه ، دره بقاع بعلبک و ديگر نقاط لبنان به آموزش هسته هاي اوليه حزب الله لبنان اقدام ورزيده اند. در حافظه تاريخي شيعيان لبنان هنوز رژه هاي پاسداران انقلاب در ضاحيه ، دره بقاع و جنوب لبنان به خوبي زنده است. جناب موسوي مي تواند جزئيات اين امور و تصاوير آن را از جناب محتشمي پور ، سفير وقت جمهوري اسلامي ايران در سوريه مطالبه نمايند.2. جناب موسوي به عنوان نخست وزير دوران دفاع مقدس به خوبي مي دانند که اين اعزام نيرو و حضور نظامي در آن منطقه بعد ها به پرورش مرداني انجاميده که امروز خود اسوه هاي مقاومت اسلامي و علمداران رشيد آن هستند . بزرگاني چون شهيد سيد عباس موسوي، سيد حسن نصرالله ، شيخ راغب حرب، شهيد عماد مغنيه و ...3. نخست وزير دوران دفاع مقدس به خوبي مي دانند که اعزام نيرو به لبنان و بعد، تأسيس حزب الله لبنان به دست همان نيروها ، خود به مثابه مفتاح صدور انقلاب و تشکيل هسته هاي مقاومت حزب الله در سرتاسر جهان است که از آرمان هاي بلند حضرت امام (ره) تلقي مي گردد. امري که اگر با همان جديت در دولت ايشان و و بعد دولت هاي پس از ايشان مورد اهتمام قرار مي گرفت، قطعاً « امروز ، به جاي يک حزب الله و يک سيد حسن نصرالله ده ها نمونه ديگر نيز مي داشتيم، نه اين که امروزه همين سياست موفق را نيز زير سوال ببريم. مضاف بر اين که صدور انقلاب که خود از امهات و محکمات انديشه امام (ره) مي باشد و نيز ياري به جنبش هاي رهايي بخش اسلامي خود موجب افزايش اقتدار ملي ، قدرت منطقه اي و جهاني ، (به خصوص قدرت معنوي) و همچنين تعميق عمق استراتژيک نظام خواهد شد، چه اين که بنابر فرموده مقام معظم رهبري « ملت هاي مسلمان عمق استراتژيک جمهوري اسلامي ايران » هستند.4. نکته ديگر ، به اسارت فرمانده نيروهاي اعزامي به لبنان ، حاج احمد متوسليان مربوط مي شود. اين روزها که جناب موسوي شفاف سازي و آزادي جريان اطلاعات را سرلوحه مبارزات انتخاباتي خود قرار داده اند ، چه خوب است که به اين مطالبه به حق پاسخ دهند که براي رهايي اين فرزند برومند ملت ايران که در زمان دولت ايشان به اسارت درآمدند، چه اقداماتي انجام داده اند؟5. در آخر اينکه برادر بزرگوار و نخست وزير دوران دفاع مقدس، جناب موسوي عزيز به عنوان يک دوستدار شما مي پرسم: چرا بايد به بهانه زير سوال بردن سياست خارجي دولت نهم ( قطع نظر از درستي يا نادرستي آن ) بهانه اي به اين گزافي پرداخت که برگ هاي زرين انقلاب خميني و فرزندان معنوي اش در تأسيس بسيج نهضت جهاني اسلام و تشکيل هسته هاي مقاومت را به زير سوال برد و يا تحريف نمود؟ برخي درباره اين اشتباه فاحش و بزرگ شما در روايت آن برگ زرين، حدس ها و گمان هايي را در چارچوب فضاي انتخاباتي مطرح مي نمايند، مانند حمايت همسر شهيد همت از جنابعالي. منبع:نشريه امتداد،شماره 43/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 599]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن