تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هیچ بنده ‏اى حقیقت ایمانش را کامل نمى ‏کند مگر این که در او سه خص...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820074286




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فلسطين در چشم‏انداز امام خمينى(ره) (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فلسطين در چشم‏انداز امام خمينى(ره) (1)
فلسطين در چشم‏انداز امام خمينى(ره) (1) ديار فلسطين، محل ظهور و موطن و مزار حضرت موسى (علیه السّلام) و زادگاه و مزار حضرت عيسى و نخستين قبله گاه مسلمين، همواره كانون توجه و احترام مذاهب بزرگ دنيا و همه ملل جهان است. مسلمانان همواره اكثريت مطلق جمعيت فلسطين را دارا بودند و قرن‏ها در سايه حكومت مسلمين، همه مذاهب و فرق در همزيستى كامل زندگى كردند اما از هنگامى كه با دسايس استعمارى، تسلط انحصارى صهيونيزم و ناديده گرفته حقوق اكثريت‏ساكنان آن ديار آغاز شد، به پايگاه استعمار در منطقه و كانون تهديد و تفرقه در منطقه حساس خاورميانه تبديل گرديد. در نيم قرن اخير مبارزات آزاديبخش مسلمانان مظلوم فلسطين افت و خيزهاى فراوانى را پشت‏سر گذاشت و وابستگى اغلب حكومت‏ها در سرزمين‏هاى اسلامى به استعمار، مسلمانان مجاهدفلسطين را از پشتوانه وسيع هم كيشان محروم ساخته و جنبش ضدصهيونيستى را به نوعى ركود كشانيده بود. با وقوع انقلاب اسلامى ايران در سال 1357، روح جديدى در كالبد مبارزات ضدصهيونيستى دميده شد.اگر در يك تحليل جامع و كلى تر بخواهيم به عوامل و موانع اوجگيرى مبارزات ملت فلسطين پس از انقلاب اسلامى اشارتى داشته باشيم مى‏توان گفت كه وقوع انقلاب اسلامى و به تبع آن نفوذ معنوى و شخصيت امام خمينى و مواضع وى جزو عوامل اوجگيرى مبارزات و تحول روش و ايدئولوژى مبارزه و سرانجام پيدايش انتفاضه بود. اما موانع آن بطور كلى در اين بود كه "انقلاب اسلامى در مرحله‏اى از پيشرفت تكنولوژى و اوج تكامل صنعتى دنياى غرب واقع شد كه در برابر مسائل و دشوارى‏هاى بسيار پيچيده‏اى براى تداوم راه خود و تقويت جنبش‏هاى موازى قرار مى گرفت كه امپرياليزم رسانه‏اى، تنها به عنوان نمونه‏اى از آن موانع، قادر بود در افكار عمومى مردم جهان و حتى در داخل كشور، رسوخ كرده و با بهره‏گيرى از روشهاى پيچيده روانشناختى و خبرى در سطحى وسيع دست‏به سمپاشى، تاثيرگذارى و مقابله بزند و جهان را عليه اهداف انقلاب اسلامى متحد سازد و يا آنرا در جنگى نابرابر قرار دهد كه يك طرف آن متكى به آواكس‏ها و ماهواره‏ها و پيچيده ترين و پيشرفته ترين امكانات باشد و طرف ديگر متكى به نيروهاى انسانى مومن و فداكار." (1) انقلاب اسلامى در چنان شرايطى پيروز شد و خط مشى حمايت از جنبش‏هاى آزاديبخش و نيز مبارزات فلسطين را در پيش گرفت. در زمانى كه جهان در آستانه ورود به دوران تمدن سوم، عصر رايانه ها، عصر انفجار اطلاعات و پيدايش تكنولوژى ارتباطات دوسويه و آميزش‏هاى فرهنگى، وحدت جهانى و ظهور علائم فروپاشى ابرقدرت شرق بود و پديده‏اى موسوم به نظم نوين جهانى شكل مى‏گرفت و در درون خود شبكه‏هاى سنتى سلطه را نيز حفظ مى‏كرد. زمانى كه ستيزه‏هاى بين‏المللى به تدريج‏به سود قدرتمندان جهانى تبديل به همكارى بين المللى شده و نظام استعمار و سلطه شكل نوينى گرفت و اكنون كه در آخرين سال‏هاى قرن بيستم هستيم، نظم نوين جهانى با پشتيبانى قدرتهاى نظامى و فوق صنعتى در شرف وقوع است، امريكا با هجوم گسترده موسوم به جنگ نفت عليه عراق (به بهانه اشغال كويت توسط آن كشور) زهرچشمى از اعراب و دولتهاى مترقى عرب گرفت.به ليبى حمله كرد و در بمباران مقر حكومت قذافى رهبر ليبى، تنى چند از اعضاى خانواده او كشته شدند اما آب از آب تكان نخورد و دنياى اسلام فقط نظاره گر اين حادثه بود اكنون در سايه راه‏اندازى بحران‏ها و جريانات انحرافى (و سرگرم كردن مسلمانان به مسائل متفرقه و پرداختن به مسائلى نظير انفجار بوئنوس آيرس، خطر هسته‏اى ايران و پاكستان و ... ادعاى مالكيت‏سه جزيره ايرانى توسط امارات و جنگ داخلى بوسنى و صرب و غيره) مسئله فلسطين را مى‏خواهند حل كنند و سوريه را كه سال‏ها بر موضع سازش ناپذيرى با اسرائيل پاى مى‏فشرد مجبور به مذاكره و سازش كرده‏اند. كشور اسلامى سومالى توسط امريكايى‏ها اشغال شد و جنوب عراق در تصرف قواى امريكايى هاست امريكايى‏ها نفت عراق را خود استخراج مى‏كنند و مى‏فروشند و پس از كسر كردن غرامت جنگى و هزينه قشون خويش، هرچه را كه خواستند به دولت عراق مى‏پردازند. خليج فارس نيز جولانگاه ناوگان‏هاى امريكايى گرديده است و دنياى اسلام در برابر همه اين فجايع خاموش است و گاه به اعتراضات شفاهى اكتفامى‏كنند. اكنون جو غالب بر اعراب جو مذاكره، سازش و تسليم در برابر اسرائيل است. هنگامى كه سادات قرارداد كمپ ديويد را امضاء كرد، مصر از جرگه اعراب اخراج شد و امروز نه تنها مصر به جرگه اعراب بازگشته است كه افتخار تقدم سازش با اسرائيل و به سميت‏شناختن آن را نيز به دوش مى‏كشد و ممالك مترقى ضدصهيونيستى هم اسرائيل را به رسميت مى‏شناسند و بدينسان يك اقليت كوچك يهودى اراده خويش را به يك ميليارد مسلمان تحميل و بر آنان حكمفرمايى مى كند. ما اين حوادث را به مثابه برگى از كتاب براى آيندگان ثبت مى‏كنيم تا آيندگان بدانند خادم و خائن چه كسانى بودند و روند انحطاط چگونه آغاز شد و چه كسانى تا واپسين دم از حقوق غصب شده يك ملت دفاع كردند و .... در روزگارى كه، افشاى صهيونيزم حتى در ممالك غربى مدعى دمكراسى، تهديد، ترور و محاكمه در پى داشت و نشانه نفوذ صهيونيزم بر ارگانهاى حكومتى آنان بود و يا در برخى از ممالك جهان سوم مانند حكومت‏شاه در ايران كه سازمان اطلاعات و امنيت آن (ساواك) با همكارى اسرائيل طراحى و تربيت‏شده بود سخن گفتن عليه اسرائيل ممنوع بود در خرداد سال 1342 امام خمينى در نطق معروف خويش كه منجر به بازداشت ايشان و قيام پانزده خرداد شد چنين گفت: "امروز به من اطلاع دادند كه بعضى از اهل منبر را برده‏اند در سازمان امنيت و گفته‏اند شما با سه موضوع كار نداشته باشيد، پس از آن هر چه خواستيد بگوييد. يكى اينكه با شاه كارى نداشته باشيد و از او حرف نزنيد و يكى هم اينكه با اسرائيل كار نداشته باشيد و يكى هم اينكه نگوييد دين در خطر است." (2) وقوع انقلاب اسلامى در سال 1357 و جهت‏گيرى ضدصهيونيستى اش پديده‏اى غيرمنتظره و نگران كننده براى اسرائيل بود. ايران در زمان شاه، بازار واردات انبوه كالاها و محصولات اسرائيلى بود كه رونقى به اقتصاد اسرائيل مى‏بخشيد و از آن سو با صادرات نفت‏به آن جان مى‏داد و نفت ايران تبديل به گلوله و سلاح مى‏شد و بر سينه فلسطينيان مى‏نشست. ايران تبديل به پايگاهى براى اسرائيل شده بود و همين امر از دلايل دشمنى متقابل اسرائيل با انقلاب اسلامى ايران بود. امام خمينى مى‏گويند: "يكى از جهاتى كه ما را در مقابل شاه قرار داده است كمك او به اسرائيل است من هميشه در مطالبم گفته‏ام كه شاه از همان اول كه اسرائيل بوجود آمد با او همكارى كرده و وقتى كه جنگ بين اسرائيل و مسلمانان به اوج خود رسيده بود، شاه همچنان نفت مسلمين را غصب كرده و به اسرائيل مى‏داد و اين امر خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است." (3) با وقوع انقلاب اسلامى همه اين روابط گسسته شد و سفارت اسرائيل در تهران تبديل به سفارت فلسطين گرديد. بديهى است كه در مصاف انقلاب با امپرياليسم، توطئه‏هاى اسرائيل بخشى از توطئه‏ها عليه انقلاب اسلامى ايران خواهد بود. جنگ تحميلى يكى از آنها بود كه مانع از رويارويى انقلاب اسلامى با اسرائيل شد. "آنچه كه موجب تاسف بسيار است آن است كه ابرقدرت‏ها بويژه امريكا با فريب صدام، با هجوم به كشور ما دولت مقتدر ايران را سرگرم دفاع از كشور خود نمود تا مجال به اسرائيل غاصب تبهكار دهد تا به نقشه شوم خود كه تشكيل اسرائيل بزرگ كه از نيل تا فرات است، اقدام نمايد." (4) عقوبت مبارزه با اسرائيل فقط تهديد و ترور نبود. در مقياسى بزرگ، جنگ تحميلى نيز راهى بود براى مستهلك كردن انرژى ملت‏هاى مسلمان، به فراموشى سپردن مسئله اسرائيل و يا در درجه دوم قرار دادن آن. در عين حال رهبر كبير انقلاب اسلامى عليرغم جنگ تمام عيار با عراق، از مسئله فلسطين و اصلى بودن مبارزه با اسرائيل غافل نبودند به طورى كه يكى از راههاى‏انگيزه بخشى به مردم ايران و نسل انقلابى و حزب اللهى، شعار (راه قدس از كربلا مى‏گذرد) بود و امام خمينى با توجه به جنگ تحميلى عراق عليه ايران و شرايطى كه در پايان قرن بيستم با آن روبرو هستيم، مبارزه با صهيونيزم را جز لاينفك انقلاب اسلامى ايران اعلام داشتند. محورهاى اساسى در ديدگاههاى امام خمينى پيرامون فلسطين (5) استفاده از حربه نفت عليه امريكا و اسرائيل: پس از فتح قسطنطنيه به دست‏سلطان محمد فاتح در سال 1453م، دوران انقلاب و نوزائى فكرى و فرهنگى (رنسانس) در غرب آغاز شد و در نيمه دوم قرن هيجدهم به انقلاب صنعتى و اقتصادى انجاميد. اما درست از همان آغاز اولين انقلاب فكرى در غرب،دنياى شرق انحطاط خويش را آغاز كرد به گونه‏اى كه در قرن بيستم ديگر هيچ توازنى ميان آنها وجود نداشت. جهان به دو قطب پيشرفته صنعتى و ثروتمند يعنى غرب سياسى و مسيحى و قطب عقب مانده و فقير موسوم به جهان سوم تقسيم شد كه ممالك اسلامى در زمره آن بودند و به مدد بهره‏گيرى از ثروت و توليد و امكانات و سلاح‏هاى مدرن بود كه غرب توانست اسرائيل را با جمعيت‏اندكى به اعراب مسلمان تحميل كند. تجربه جنگ‏هاى متعدد اعراب و اسرائيل، بالاخص جنگ رمضان كه ارتش‏هاى چند كشور عربى مورد حمايت ابرقدرت شوروى، از اسرائيل كوچك شكست‏خوردند. نمودارى از ضعف آنان بود و اين احساس ضعف و حقارت ناشى از اين شكست‏ها و تلقى اينكه تداوم دشمنى با اسرائيل كه با برخى از آنان مرزهاى مشترك دارد، امنيت ملى آنها را به خطر مى‏اندازد، زمينه‏هاى سازش را در اعراب بوجود آورد. در چنين شرايطى، امام خمينى بر ادامه مبارزه با اسرائيل تاكيد كرد و راه موثر در اين مبارزه را استفاده از حربه تحريم نفت عليه اسرائيل و حاميانش دانست. ايشان در پيامى به دول و ملل اسلامى به مناسبت جنگ رمضان اعراب و اسرائيل در تاريخ 16/8/1352 گفتند: "دولتهاى ممالك نفت‏خيز اسلامى لازم است از نفت و ديگر امكاناتى كه در اختيار دارند، بعنوان حربه عليه اسرائيل و استعمارگران استفاده كرده، از فروش نفت‏به آن دولتهايى كه به اسرائيل كمك مى‏كنند خوددارى ورزند." "با داشتن آن همه ذخاير، آن همه امكانات اگر يك هفته نفت‏خودشان را به روى اين جنايتكارها ببندند، تمام مسائل حل خواهد شد معذلك مى گويند كه ما اين كار را نمى كنيم." (6) "اسرائيل قيام مسلحانه بر ضد كشورهاى اسلامى نموده است و بر دول و ملل اسلام، قلع و قمع آن لازم است. كمك به اسرائيل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت‏حرام و مخالف با اسلام است." (7) "آيا جا ندارد كه اعتراض كنيم: آقا نفت مسلمين را چرا به كفار مى‏دهى، به كفارى كه در حال جنگ و تجاوز به سرزمين و امت اسلام هستند. (8) حقيقت اين است كه نفت چون خون در رگهاى اقتصاد و صنعت دنياى پيشرفته صنعتى است و كاهش يا قطع صدور نفت موجب كم خونى و ضعف و مرگ آن خواهد شد، غرب سياسى عليرغم همه پيشرفت هايش، مانند غول شيشه‏اى است كه با قطع صدور نفت از پاى در مى‏آيد. ممكن است تصور شود، همان‏اندازه كه غرب به نفت محتاج است، فروشندگان نفت نيز كه داراى اقتصاد تك پايه‏اى نفت مى باشند، زندگى شان به همان‏اندازه وابسته به درآمد نفت است اما حقيقت اين است كه در صورتى كه كشورهاى توليد كننده نفت در يك مدت زمان، سياست رياضت اقتصادى و استفاده از ذخاير خويش را اتخاذ مى‏كردند، غرب سريعتر از آنان از پاى مى‏افتاد. فقط با يكماه قطع نفت‏بحران اقتصادى، اجتماعى و سياسى عظيمى غرب را فرا مى‏گرفت و آنان را به تسليم وامى داشت‏بويژه كه در آن هنگام هنوز كشورهاى صنعتى تدابيرى از قبيل ايجاد چاهها و منابع ذخيره نفتى را نينديشيده بودند اما پس از آنكه مدت‏ها نظريه تحريم اقتصادى غرب بخاطر حمايتش از اسرائيل مطرح شد (ولى متاسفانه توسط همه ممالك اسلامى به اجرا در نيامد)، مصرف كنندگان نفت‏به صرف احتمال وقوع چنين امرى در فكر ايجاد منابع ذخيره نفتى به مدت سه ماه افتادند و آنرا عمل كردند زيرا اقتصاد ممالك صنعتى بسيار آسيب پذير است و برنده نهائى در جنگ نفت فقط كسى است كه بتواند چند روز بيشتر مقاومت كند و ذخيره سازى نفت‏به منظور افزايش زمان و ضريب مقاومت‏بود اما اگر اعراب حاضر به جنگ نفت‏با اسرائيل و حاميان نيرومند غربى اش نشدند خود دلايلى داخلى داشت كه اين دلايل در نهايت‏به ماهيت وابسته، رفاه طلب، عافيت جو، استبدادى و عدم پايگاه مردمى حكومت‏هاى ممالك اسلامى مربوط مى‏شد. وابستگى، عدم مشروعيت مردمى و روش استبدادى حكومت‏هاى منطقه مانع اصلى نجات فلسطين: لازمه اتخاذ سياست رياضت اقتصادى اين است كه مردم مبتلا به بيمارى و تب مصرف نباشند و اگر هم بودند آنقدر به زمامداران خويش اعتماد داشته باشند كه با آنان همكارى و همراهى كنند، ولى خفقان و استبداد به حدى بود كه مردم و مخالفين حكومت نه تنها حاضر به همكارى نبودند بلكه دركمين فرصت‏ها مى‏نشستند تا به محض ضعيف شدن حكومت، آن را از پاى درآورند. به همين روى در صورت اتخاذ روش رياضت اقتصادى كوتاه مدت، كه نتيجه آن كمبود ارزاق، كالاها و صعود تورم بود. نارضايتى‏هاى سياسى و اجتماعى وسعت مى‏گرفت و براى حكومت‏ها خطرساز بود، بويژه آنكه در بسيارى از كشورهاى عربى اصولا حكومت‏ها يا پادشاهى بودند و پارلمان و انتخابات وجود نداشت و يا اگر هم مانند كويت پارلمانى وجود داشت‏يك مجلس تشريفاتى بود كه مطابق قوانين آن كشور پادشاه حق انحلال آن يا عزل و نصب اعضاى مجلس را داشت و يا اگر هم نظام حكومتى جمهورى بود، تفاوتى با نظام سلطنتى استبدادى نداشت و رئيس جمهور مادام العمر بود. در نتيجه از آنجا كه مردم نقشى در روى كارآوردن دولت‏ها نداشتند، مسئوليتى هم در قبال آن احساس نمى‏كردند و دليلى هم براى شركت اختيارى و داوطلبانه در خطر نمى‏ديدند. به همين دليل است كه امام خمينى كرارا به اعراب مى گويد شما هم مانند ايران شاه را كنار بزنيد: "ما تا به اسلام برنگرديم اسلام رسول الله - تا به اسلام رسول الله برنگرديم، مشكلاتمان سر جاى خودش هست، نه مى‏توانيم قضيه فلسطين را حلش كنيم، نه افغانستان را نه ساير جاها را. ملت‏ها بايد برگردند به صدر اسلام، اگر حكومت‏ها هم با ملت‏ها برگشتند كه اشكالى نيست و اگر برنگشتند ملت‏ها بايد حساب خودشان را از حكومت‏ها جدا كنند و با حكومت‏ها آن كنند كهملت ايران با حكومت‏خودش كرد، تا مشكلات حل شود..." (9) پي نوشت:1- ن، ك، بررسى انقلاب ايران. ع. باقى ص‏16. 2- صحيفه نور، جلد 1، ص 54 ، سخنان 13/3/1342. 3- صحيفه نور ، جلد 4، ص 30 ، مصاحبه با امل در تاريخ 16/9/1357. 4- صحيفه نور، جلد 18، ص 120، سخنان مورخ 31/6/1362. 5- تقدم و تاخر محورهايى كه در اين مقاله مطرح شده به مفهوم اولويت و اهميت هر بند نسبت‏به بند بعدى نيست‏بلكه برعكس، هر كدام از محورها مقدمه و زمينه‏اى براى بحث‏بعدى است و به همين دليل اهميت اين بندها از ديدگاه امام خمينى در دو بندآخر بحث است كه به نوعى نتيجه‏گيرى از مجموعه بحث‏هاى پيشين مى‏باشد. 6- در ديدار با نمايندگان جنبش‏هاى آزاديبخش در تاريخ 24/3/1361. صحيفه نور، جلد 16، ص‏197. 7- اعلاميه مورخ 18/3/1346 خطاب به ملل و دول اسلامى بمناسبت جنگ 1967 اعراب و اسرائيل. صحيفه نور، جلد 1، ص‏139. 8- سخنرانى عليه جشن‏هاى دو هزاروپانصد ساله شاهنشاهى در تاريخ 6/3/1350. صحيفه نور، جلد1، ص‏165. 9- صحيفه نور، جلد 12، ص‏282، سخنان مورخ 18/5/1359. ادامه دارد ....../خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 695]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن