تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك حديث بفهمى بهتر است از آن كه هزار حديث [نفهميده] نقل كنى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851283526




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت اول)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت اول)
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت اول) بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي استان سمنان 1385/8/18 عزم براي حركتبعضي از انسانها آن چنان وجودشان پُرتپش و پُرتحرك است كه مثل اينكه همه‌ي اعضا و جوارح آنها قلب است؛ اينها مي‌توانند به قله برسند. رسيدن به قله، يك مرحله‌ي «آرزو» دارد. شما وقتي از پنجره‌ي خانه‌تان منظره‌ي كوهستان را مشاهده مي‌كنيد، مي‌بينيد كساني به آن بالاها رفته‌اند و دارند در ارتفاعات بلند راه مي‌روند؛ آرزو مي‌كنيد كاش شما هم بتوانيد به آنجا برسيد. اين، يك مرحله است؛ ليكن كافي نيست. مرحله‌ي بعد اين است كه از رختخواب بلند شويد، بيرون بياييد، لباس مناسب بپوشيد كفش مناسب به پا كنيد و به طرف كوه راه بيفتيد. وقتي انسان به بخشهاي دامنه‌اي مي رسد، بعضيها، با پستي بلنديها و سختيها و خاك و خُل‌هايي كه سر راهشان مي‌بينند، خسته مي‌شوند، حوصله‌شان سر مي‌رود و تصور مي‌كنند كه رسيدن به قله، مثل پريدن يك كبوتر است كه پايشان را بگذارند و بپرند و به آنجا بروند، فكرِ اين حركتِ ميان راه را نمي‌كنند؛ اينها زود مأيوس مي‌شوند. بعضيها چند تا پيچ و خم هم بالا مي روند، ليكن خسته مي‌شوند. بعضي احساس خستگي هم نمي‌كنند، اما حوصله‌شان سر مي‌رود؛ عجله مي كنند؛ خيال مي‌كنند كه نيم ساعت يا يك ساعت كه انسان راه رفت، بايد به آنجا برسد. اينها آفتهاي اين حركت است. آن كسي كه صبورانه، شائقانه، با استفاده‌ي از همه‌ي توان و نيروي خود و با اميد به اينكه به آنجا خواهد رسيد حركت بكند، از طولاني شدن زمان، از دراز بودن راه، از پي در پي آمدن گردنه‌ها، از در ميان راه ماندن بعضي از رفيقانِ نيمه راه، نمي‌هراسد؛ اين آدم بايد مطمئن باشد كه به آن قله خواهد رسيد.بعضيها به افرادي كه اهل معنا‌يند، مراجعه مي‌كنند و مي‌گويند ذكري بدهيد تا ما بشويم يك آدم نوراني و خوب! خيال مي‌كنند مثل حبّه‌اي است كه بخورند و فوري تغيير حالي در آنها به وجود بيايد؛ نه. اگر انسان بناست نوراني بشود و دلش با عوالم غيب آشنا بشود، اگر انسان مي‌خواهد صداي فرشتگان را بشنود، اگر انسان مي‌خواهد با ساحت جلال الهي ورود پيدا كند، اگر انسان مي‌خواهد شامه‌ي معنوي‌اش به عطر توحيد معطر بشود، بايد كار كند؛ بايد راه برود. قله در پيش است و در بين راه هم كساني از راه مي‌مانند؛ كساني پشيمان مي‌شوند؛ كساني بي‌حوصله مي‌شوند؛ كساني بر مي‌گردند؛ كساني به ديگران مي‌گويند فايده‌اي ندارد، كجا مي‌رويد؛ و كساني هم اصل قله را انكار مي‌كنند! در راه معنويات اين مسائل هست؛ در راه ماديات هم همين مسائل هست.بنده در يكي از همين ملاقاتها به دانشجوها گفتم شما براي پنجاه سال آينده برنامه‌ريزي كنيد؛ توقع ما اين است. منظورم در زمينه‌ي علم است. هدف را اين قرار بدهيم كه پنجاه سال بعد، كشور شما يكي از مراجع عمده و درجه‌ي اول علمي دنيا باشد؛ به طوري كه اگر كسي خواست با تازه‌هاي دانش آشنا شود، مجبور بشود زبان ملي شما را ياد بگيرد؛ همچناني كه اين دختر عزيزمان گفتند كه ما مجبوريم زبان بين‌المللي را ياد بگيريم؛ راست هم مي‌گويد. انگليسيها با زرنگي زبان خودشان را زبان علم و زبان بين‌المللي كرده‌اند و هر چه شما مي‌خواهيد ياد بگيريد و هر چه مي‌خواهيد بخوانيد، مجبوريد زبان آنها را ياد بگيريد. شما كاري كنيد كه در پنجاه سال آينده، همين نياز به زبان فارسي شما باشد. اين، يك آرزوست؛ يك قله است؛ مثل قله‌ي دماوند، مثل قله‌ي توچال، كه نگاه كردن به آن، هيجان انگيز است؛ شوق رسيدن به آن، در دل همه به وجود مي‌آيد؛ اما چه كساني مي‌رسند؟ بايد كفش و كلاهش را آماده كنيد؛ بيشتر از آن، بايد همتش را آماده كنيد و راه بيفتيد.من در نسل جوان كشورمان، اين استعداد را مي‌بينم. من نمي‌خواهم گزافه بگويم، شعار هم نيست؛ هيچ كس از ما توقع نكرده كه بياييم اين حرفها را بزنيم؛ اينها واقعيت است. جوان ايراني در استعدادهاي گوناگون، يك ظرفيت سطح بالا را داراست. اگر ما مسئولان نشناسيم، گناه ماست؛ اگر خودِ او اين ظرفيت را نشناسد، گناه اوست. گناه هم نتيجه‌ي خودش را دارد؛ از راه ماندن و به مقصود نرسيدن است. اما اگر چشم را باز كنيم، راه را پيدا كنيم، همت بگماريم و هدف را گم نكنيم، بدون ترديد خواهيم رسيد.آنهايي كه امروز در قله‌ي دانشند، هميشه اين‌طور نبوده‌اند. همين امريكا كه امروز از لحاظ علمي از همه‌ي مراكز علمي و كشورهاي دنيا جلوتر است، صد سال پيش براي ابرازهاي عادي جنگي خودش، محتاج انگليس و فرانسه و ايتاليا بود. تاريخ را بخوانيد! در جنگهاي داخلي امريكا - به جنگهاي انفصال معروف است؛ جنگ بين شمال و جنوب امريكا. جنوبي‌ها مي‌خواستند جدا شوند؛ اما شماليها مي‌جنگيدند و نمي‌گذاشتند كه آنها جدا شوند؛ جنگ چهار ساله كه در حدود سالهاي هزار و هشتصد و شصت تقريباً، صد و پنجاه سال پيش اتفاق افتاد - دو طرف موفقيت خودشان را در اين مي‌دانستند كه بتوانند مثلاً يك كشتي جنگي يا يك توپ از فلان نوع را از انگليس بخرند، از اقيانوس اطلس عبور بدهند و برسانند به اين طرف. آن زمان، امكانات نداشتند؛ اما امروز در قله‌ي علمند؛ چون تلاش كردند. تلاش به دين و ايمان و كفر و اسلام، ارتباطي ندارد؛ قرآن اين را مي‌گويد. من بارها اين آيه را گفته و خوانده‌ام: «كلاً نمدّ هؤلاء و هؤلاء»؛ ما به همه كمك مي‌كنيم؛ اين سنت الهي است. هر كس در راه يك مقصودي تلاش كرد، خداي متعال اين سنت را قرار داده است كه اين تلاش به نتيجه خواهد رسيد. مشكل كسي كه عاري از معنويت است، جاي ديگر است؛ مشكل او يك بعدي بودن، تهيدست بودن از يك ثروت لازم ديگر است و همت را فقط متوجه يك بخش كردن است، كه آن وقت ضررهايش را هم دارند مي‌بينند. امروز جامعه‌ي امريكايي تا خرخره در گنداب اين ضررها دست و پا مي‌زند و بدتر هم خواهد شد؛ همينها روي سرشان را هم خواهد گرفت. اين حوادث تاريخي، ظرف يك سال و پنج سال و ده سال به وجود نمي‌آيد؛ بلكه در ظرف صد سال، صد و پنجاه سال به وجود مي‌آيد؛ اينها به آن اواخرش رسيده‌اند و مشكلات جدي‌اي دارند، كه حالا بحث ما در آن‌باره نيست. پس، بايد كار و تلاش كرد. من اين استعداد را در شما مي‌بينم.اين مطالبي كه عزيزان ما در اينجا گفتند - چه رئيس محترم و برخي از استادان، و چه چند نفر از دانشجويان - درخواستهاي علمي و حرفه‌اي است و كاملاً درست است. اين خواسته‌ها، همان مسائل مورد نظر من است. من با مسئولان كه مواجه‌ام، همينها را مي‌گويم. البته حالا كه شما گفتيد، تأكيدي شد؛ وزراي محترم هم تشريف دارند. همه‌ي اين زمينه‌هاي مربوط به علم و تحقيقات، و اين مسئله‌ي تأكيد بر علوم پايه، از جمله‌ي چيزهايي است كه من بارها رويش تأكيد كرده‌ام. هر كشوري به هر جا رسيده، از علوم پايه رسيده است.مسئله‌ي مديريت تحقيقات، جزو چيزهاي بسيار اساسي است كه من در ماه رمضان هم كه جلسه‌ي با دانشجويان يا اساتيد بود، يادداشت كرده بودم كه بگويم - حالا يادم نيست كداميك از اين دو جلسه بود - اما وقت نشد؛ حالا ميگويم: تحقيقات بايد مديريت پيدا كند. ما همه‌اش مي‌گوييم بودجه‌ي تحقيقات از چهل و هفت صدم در صد مثلاً، به سه درصد برسد؛ روي جنبه‌ي مادي و كمي‌اش بحث مي‌كنيم كه البته لازم هم هست؛ اما يك جنبه‌ي كيفي هم دارد؛ تحقيقات موازي و غير لازم نبايد باشد؛ مهم تحقيقات بنيادي، تحقيقات كاركردي و تحقيقات تجربي - سه نوع تحقيقات داريم - است كه هر كدام در مجموعه‌ي تحقيقات كشور، يك سهم و وزني دارند. اين سهم را رعايت نكردن و ملاحظه نكردن، از مشكلات ماست. يك مركز مديريت تحقيقات در كشور لازم است كه ان‌شاءالله بايستي به همت اين عزيزان و اين دولت فعال و پا به ركاب و آماده به كار، تحقق پيدا كند.و اما مشكلات دانشجويان و استادان و بالاخره جنبش عدالت خواهي - اين حرفهايي كه زدند - همه‌اش حرفهاي مورد تأييد ماست. هر چه هم من بتوانم و در حوزه‌ي كار من باشد، اقدام مي‌كنم؛ هر چه بايد توصيه كنم، توصيه مي‌كنم و اميدواريم ان‌شاءالله كه عزيزان ما دنبال بكنند.مطلبي كه من مي‌خواهم به شما عرض كنم، حول و حوش يك آيه‌ي قرآن است. آيه‌ي معروفي است: «انّ الله لا يغيّر ما بقوم حتّي يغيّروا بأنفسهم». تغييرات به دست شماست. كليد تحولات اجتماعي و تحولات عظيم در دست شماست؛ مضمون آيه اين است. يك جاي ديگر در يك دايره‌ي محدودتر مي‌فرمايد: «ذلك بأنّ الله لم يك مغيّرا نعمة أنعمها علي قوم حتّي يغيّروا ما بأنفسهم». اين آيه، پسرفت را مي‌گويد. خداي متعال پسرفت را نصيب هيچ كشوري نمي‌كند، مگر خودشان به دست خودشان بكنند. تغيير موجبِ پسرفت را خودِ ملتها به وجود مي‌آورند. و شبيه اين مضمون در آيات متعدد ديگري هم هست كه مرجعش به همين است. خلاصه‌ي اينها چيست؟ خلاصه‌ي اينها اين است كه شما آحاد انسان، سر رشته‌دار تحولات جامعه هستيد؛ شما هستيد كه تحول و تغيير را ايجاد مي‌كنيد. عزمِ انسان، تعيين كننده است.بعضي ممكن است بگويند منظور از عزم انسان چيست؟ اراده‌ي چه كسي؟ اراده‌ي منِ يك نفر، توي يك نفر، اراده‌ي چه كساني مؤثر است؟ اين البته جزو بحثهاي دامنه‌دار است، لكن من مي‌خواهم في‌الجمله عرض بكنم كه عزم يكايك انسانها در حد خودش تأثير دارد؛ نه فقط در مسائل شخصي - كه تأثير تام دارد - بلكه در مسائل اجتماعي. ما اگر چنانچه آرزوهايمان، هوسهامان، هواهاي نفسانيمان در فعاليتهامان حاكم شوند و در رفتار ما، عقل كنار بيايد و محاسبه‌ي درست كنار زده شود، اين كار در ايجاد يك سلسله تحولات منفي در جامعه تأثير مي‌گذارد. حالا يك مثال كوچكش را عرض بكنم: شما مي‌رويد يك جنسي را از بازار تهيه كنيد - يك لباس، يا فرض بفرماييد يك وسيله‌ي خانه؛ يك ظرف - نوع داخلي‌اش هست، نوع خارجي‌اش هم هست؛ يك مقداري به خاطر تبليغات خارجي، يك مقداري به خاطر پُز دادن به اينكه اين جنس خارجي است، يك مقدار به خاطر رسوبات فرهنگي قبلي كه جنس داخلي فايده‌اي ندارد و يك مقدار هم شايد به خاطر مرغوبتر بودن جنس خارجي - اين مرغوبتر بودن هم ممكن است يكي از عوامل باشد، ليكن به هر حال تعيين كننده نيست - شما آن را انتخاب مي‌كنيد. يعني چه كار مي‌كنيد: يك كارگر ايراني را بيكار مي‌كنيد و يك كارگر غير ايراني را به كار وادار مي‌كنيد. خوب، مگر بيكاري امروز، مشكل عمده‌ي جامعه‌ي ما نيست. وقتي شما اين‌طور كرديد، بنده اين‌طور كردم، آن برادر ديگر، آن خواهر ديگر، و يكي يكي از اين روش پيروي كرديم، نتيجه چه مي‌شود؟ نتيجه، ورشكستگي كارخانه‌ي داخلي، بيكاري كارگر داخلي و در نهايت باعث نااميدي سرمايه گذار داخلي مي‌شود. بيكاري هم كه به دنبال خودش اعتياد، فساد و اختلافات خانوادگي مي‌آورد و به دنبال آن حوادث سياسي و اجتماعي فراوان به وجود مي‌آيد. بنابراين، از يك چيز كوچكي شروع مي‌شود؛ از يك اراده‌ي شخصي من و شما. پس اراده‌ي شخصي افراد هم حتّي در تحولات اجتماعي، مي‌تواند اثر گذار باشد. و از اين دست مسائل، فراوان است. هوس مي‌كند از دست رفيقش سيگار بگيرد بكشد؛ گرايش به سيگار، گرايش به مواد مخدر، هوسهاي زودگذر؛ اينها همان چيزهايي است كه به دنبال خودش يك جريان عظيم، طولاني و تمام نشدني از تحولات اجتماعي را - كه پسرفت هست - به وجود مي‌آورد. عكسش هم صادق است.بنده گاهي صبحها به ارتفاعات تهران مي‌روم. وقتي ما حركت مي‌كنيم، هوا تاريك است؛ يعني بعد از نماز صبح خيابانها خلوت است؛ وقتي به چراغ قرمز مي‌رسيم، مي‌ايستيم. بناي ما بر اين است. هيچ كس هم در خيابان نيست؛ يعني هيچ ماشيني هم از آن طرف نمي‌آيد؛ مي‌ايستم تا چراغ سبز مي‌شود، بعد عبور مي‌كنيم. من ديده‌ام وقتي ما اين طرف چهارراه ايستاده‌ايم - مثلاً سه، چهار تا ماشين همراه هستيم - از آن طرف چهارراه يك ماشين دارد مي‌آيد و تصميم هم دارد از چراغ قرمز عبور كند؛ يك خرده هم عبور مي‌كند؛ اما وقتي مي‌بيند سه، چهار تا چراغ آن طرف روشن است و ماشينها ايستاده‌اند، او هم آهسته ترمز مي‌گيرد و گاهي هم يك ذره به عقب مي‌رود. يعني انضباط اجتماعيِ يك نفر، در احساس لزوم انضباط اجتماعي در افراد مقابل تأثير گذار مي‌گذارد. رفتارهاي فردي ما تأثير گذار است، حتّي در فرهنگ سازي و بسياري چيزها‌ي ديگر. به هر حال، عزم انساني، محور و ملاك است.تحول؛ يك ضرورتحالا تحول يعني چه؟ تحول چرا؟ مگر بناست تغيير اتفاق بيفتد؟ بله. تحول در جوامع انساني و براي بشر، سنت لايتغير الهي است. هيچ كس نمي‌تواند در مقابل تحول بشري بايستد؛ امكان ندارد. دير يا زود، يكي پس از ديگري، تحولات بشري اتفاق مي‌افتد. اين راز ماندگاري و راز تعالي بشر است. اصلاً خدا بشر را اين‌طور قرار داده است كه ايستايي در طبيعت انسان نيست. شايد يكي از فرقهاي انسان با بقيه اشيا هم همين باشد. البته در بقيه‌ي اشيا هم يك نوع تغييرات، تحولات و تبديل انواع را مي‌گويند كه من حالا به آن مسائل كار ندارم؛ نه درست وارديم و نه مي‌توانيم قضاوت كنيم؛ نه به بحث ما ارتباطي دارد؛ اما در بشريت تحول حتمي است. با تحول نبايستي مقابله كرد؛ تحول را نبايد انكار كرد. و بايد به سوي تحول - به همان معنايي كه عرض خواهم كرد - به شكل درست حركت كرد.نقطه مقابل تحولدر مقابلِ تحول چه هست؟ ركود. نقطه مقابل تحول، ركود است. بعضي اينها را غلط مي‌فهمند و اشتباه معنا مي‌كنند بعضي كه ركود را با ثبات اجتماع اشتباه مي‌كنند. ركود، بد است؛ ثبات اجتماعي خوب است. بعضي خيال مي‌كنند كه ركود يعني ثبات اجتماعي. تحول را هم بعضي با آنارشيسم و هرج و مرج و هر چي به هر چي بودن، اشتباه مي‌كنند اين اشتباهات موجب شده است كه يك عده‌اي كه طرفدار ثبات اجتماعي‌اند با هر تحولي مخالفت كنند؛ به خيال اينكه اين تحول، ثبات را به هم مي‌زند. از طرف ديگر، كساني كه خيال مي‌كنند هر تحولي به معناي ساختار شكني و شالوده‌شكني و زير سؤال بردن همه‌ي اصالتهاست، اينها هم براي اينكه تحول ايجاد كنند، ثبات اجتماعي را از بين مي‌برند و دچار خطر مي‌كنند. اين دو اشتباه، از دو طرف وجود دارد. تحول، يك چيز است، آنارشيسم، يك چيز ديگر؛ و هرج و مرج هم يك چيز ديگر است. همچنان كه ثبات اجتماعي يك چيز است و ركود اجتماعي و ايستايي اجتماعي هم يك چيز ديگر است؛ اينها را نبايد با هم اشتباه كرد. آنچه خوب و درست است، جامعه‌ي با ثبات، اما غير راكد و داراي تحول است؛ جامعه‌اي كه حتّي تحولات صحيح را سريع در خودش به وجود بياورد.لوازم تحولچگونه مي‌شود اين ويژگي را به دست آورد؟ اين كه: ريشه‌ها و اصالتها را حفظ كنيم وشالوده شكني نكنيم؛ هويت ملي را بشدت مورد ملاحظه قرار دهيم و ارج بنهيم. هويت جمعي يك ملت، جزو آن چيزهايي است كه در تحولات بايد دست نخورد. در كنار هويت ملي، پويايي، نشاط، برخورداري از آزادي تحرك و روح رقابت در ميان جمع خود را بايد بشدت ارج بنهيم و به آن اهميت بدهيم. لازمه‌ي اين نشاط و پويايي اين است كه هم منتقد باشيم، هم انتقادپذير، كه هر كدامش نباشد، بد است. بعضيها اهل انتقاد كردن هستند؛ انتقاد هم بجاست؛ شما هر چيزي را با دقت نگاه كنيد و يك خُرده‌اي كنجكاوي كنيد، يك نقطه‌ي عيبي در آن پيدا مي‌كنيد و مي‌شود عيب‌جويي كرد و عيبي هم ندارد؛ چنانچه عيب جويي در جهت رفع عيب باشد، خيلي خوب است؛ اما اين افراد، خودشان انتقاد پذير نيستند! اگر كسي بگويد چرا اين‌قدر پُر حرفي مي‌كني و چرا همه‌اش عيبها را مي‌بيني، چرا مثل مگس فقط روي زخمها مي‌‌نشيني، نقاط مثبت را هم ببين، بدشان مي‌آيد! البته معيار و ملاك، برآيند نقاط مثبت به نقاط منفي است. ما ضعفهايي داريم، مشكلاتي داريم، بديهايي داريم؛ قوتهايي هم داريم، خوبيهايي هم داريم؛ زيباييهايي هم داريم. ببينيد در موازنه‌ي اين دو با يكديگر، برآيند اينها چه خواهد شد؛ آن مي‌شود معيار. اگر بديهايمان بيشتر بود، بد است؛ اگر خوبي‌هايمان بيشتر بود، خوب است. پس هم انتقاد خوب است، هم انتقادپذيري. اينها لازمه‌ي آن تحول و حالت مطلوب جامعه است؛ همراه با اميد، همراه با پُركاري، همراه با برنامه‌ريزي و همراه با داشتن خط مشي درست و سرمشق براي تحول.مراد از هويت مليحالا چه كار مي‌خواهيم بكنيم؟ اين دگرگوني‌اي كه مي‌خواهيم ايجاد كنيم، به چه معناست؟ جاي آنچه كه مي‌خواهيم دگرگون كنيم، چه مي‌خواهيم بگذاريم؟ اينها مهم است. و در اين راه، كار و تلاش، شرط اول است. پس، ثبات اجتماعي باقي مي‌ماند؛ به خاطر اينكه ريشه‌ها و اصالتها و ساختارهاي اصلي و هويت ملي محفوظ است. هويت ملي هم كه مي‌گوييم، مليت در مقابل دين نيست، بلكه هويت ملي هر ملت، مجموعه‌ي فرهنگها و باورها و خواستها و آرزوها و رفتارهاي اوست. يك ملت مذهبي، يك ملت موحد، يك ملت مؤمن و يك ملت معتقد به پاكان درگاه الهي و اهل بيت پيغمبر است؛ اين جزو فرهنگ و هويتشان است؛ هويت ملي كه مي‌گوييم، شامل همه‌ي اينها هست؛ اينها را حفظ كنيم. حالا براي تغيير بخشهاي غلط، كارهاي غلط و راه‌هاي غلط، تلاش و پويايي لازم است.مؤلفه‌هاي ركودنقطه‌ي مقابل، اين است كه هرج و مرج و رفتاري و سياسي و ساختارشكني و پوچ‌گرايي و فراموشي هويت ملي بر ما حاكم شده باشد؛ اين، نقطه‌ي مقابل آن چيز مطلوب است؛ يعني ايجاد يك حركت، اما در جهت خراب كردن آنچه كه داريم و مفيد است و لازم مي‌دانيم. اين، غلط است. بعضيها در زمان جوانيِ ما - آن زمان كه نهضت معماري غربي بر كشور ما تازه حاكم شده بود - مي‌خواستند ساختمانهاي قديمي را خراب كنند و آنها را به ساختمانهاي با سبك نو تبديل كنند. همين ساختمانهاي با پنجره و شيشه‌هاي بزرگ از آن زمان شروع شد. بيشتر اينها خانه‌ي محكم قديمي را خراب مي‌كردند، كه من تعجب مي‌كردم. در مشهدِ ما اين‌طور بود. يك خانه‌ي محكم و خوب، اما قديمي - اتفاقاً حالا معمارها، مهندسان، آرشيتكتها و مطلعان ما مي‌گويند براي كشور ما همان روش قديمي درست است و اين شيشه‌ها و پنجره‌هاي بزرگ و آفتابگيرهاي آنچناني، اروپايي است؛ چون آنها آفتاب را آرزو مي‌برند و نمي‌بينند، ولي كشور ما كشور پُر آفتاب است؛ بخصوص بعضي از مناطقش. بنابراين، چه لزومي دارد؛ همان پنجره‌هاي كوچك و درهاي چوبي خوب بود - را خراب مي‌كردند و از تيرآهن و سيمان و درِ آهني و شيشه‌هاي بزرگ و... استفاده مي‌كردند. اينها كار هجو و غلطي است؛ كار عاقلانه‌اي نيست.داستان غمبارما در تحولات بنياني ‌اساسيِ جامعه، ممكن است گاهي اين طوري عمل كنيم؛ به جاي اينكه بنيانها را حفظ كنيم و بر آنچه كه نياز داريم، پا فشاري كنيم و آنچه را كه نداريم، براي خودمان فراهم كنيم ، هويت مستقلِ ملي خودمان را فراموش كنيم! كه متأسفانه اين مسئله در كشور ما و خيلي از كشورهاي اسلامي داستان و سرگذشت بسيار غمباري دارد، كه حالا بعد ممكن است اشاره‌اي بكنم.صهيونيست‌ها؛ طراحان تحولات صد و پنجاه سال اخيراز اين خطرناكتر، اين است كه سررشته‌ي همين تحولات منفي در سطح بين‌المللي، در دست كساني باشد كه آنها به وسيله‌ي اين تحولات مي‌خواهند اهداف خودشان را - كه يا زر است يا زور - تأمين كنند و براي آنها چيزي به نام هويت ملتها اصلاً ارزش ندارد؛ كه متأسفانه اين در صد سال، صد و پنجاه سال اخير، در دنيا اتفاق افتاده است؛ يعني تحولات كشورهاي آسيايي و آفريقايي و امريكاي لاتين در دام طراحي باندهاي قدرت بين‌المللي افتاده است و طراحي اينها صهيونيست و سرمايه‌داران بين‌المللي بوده‌اند. براي اينها آنچه مهم بوده، كسب قدرت سياسي است كه بتوانند در كشورها و دولتهاي اروپايي و غيره نفوذ كنند و قدرت سياسي را در دست بگيرند و پول كسب كنند و اين كمپانيها، سرمايه‌هاي عظيم، كارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف اين بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء مي‌كرده است كه اخلاق جنسي ملتها را خراب كنند، راحت مي‌كردند؛ مصرف گرايي را در بين آنها ترويج كنند، به راحتي اين كار را انجام مي‌دادند؛ بي اعتنايي به هويتهاي ملي و مبانيِ فرهنگي را در آنها ترويج كنند، اين كار را مي‌كردند. اينها، اهداف كلان آنها بوده است كه تصوير مي‌كردند. آن وقت هميشه لشگري هم از امكانات فرهنگي و رسانه‌اي و روزنانه‌هاي فراوان و مسائل گوناگون تبليغات در مشت اينها بوده است، كه اينها امروز يواش يواش دارد پخش مي‌شود و من پريروز در روزنامه - البته سه، چهار ماه قبل از اين، من مقاله‌اش را ديده بودم - گزارشي از تشكيلِ «ناتوي فرهنگي» را خواندم. يعني در مقابل پيمان ناتو كه امريكاييها در اروپا به عنوان مقابله‌ي با شوروي سابق يك مجموعه‌ي مقتدر نظامي به وجود آوردند؛ اما براي سركوب هر صداي معارض با خودشان در منطقه خاورميانه و آسيا و غيره از آن استفاده مي‌كردند، حالا يك ناتوي فرهنگي هم به وجود آورده‌اند. اين، بسيار چيز خطرناكي است. البته حالا هم نيست؛ سالهاست كه اين اتفاق افتاده است. مجموعه‌ي زنجيره‌ي به هم پيوسته‌ي رسانه‌هاي گوناگون - كه حالا اينترنت هم داخلش شده است و ماهواره‌ها و تلويزيونها و راديوها - در جهت مشخصي حركت مي‌كنند تا سررشته‌ي تحولات جوامع را به عهده بگيرند؛ حالا كه ديگر خيلي هم آسان و رو راست شده است./خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن