محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840414418
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي استان سمنان 1385/8/18 نمونههاي ناتوي فرهنگيدر گرجستان كه يك تحول سياسي اتفاق افتاد و جابهجايي قدرت انجام گرفت، يك سرمايهدار امريكايي و صهيونيست يهودي - البته اسمش معروف است، من نميخواهم اسمش را بياورم - اعلام كرد كه من ده ميليون دلار در كشور گرجستان خرج كردم و تحول سياسي ايجاد كردم؛ خيلي راحت. ده ميليون دلار خرج ميكنند، يك حكومت را كنار ميگذارند، يك حكومت ديگر را سر كار ميآورند! اينها بايد روي مردم اثر بگذارند؛ بايد اجتماعات درست كنند. در اوكراين هم همين كار را كردند؛ در جاهاي ديگر هم همين كار را كردند. گاهي اوقات تأثيراتشان به شكل ديگري است و تعيين كننده است؛ شايد اين را در يك جمع دانشجويي ديگر گفته باشم كه ماهاتير محمد، نخست وزير سابق مالزي - كه بسيار هم آدم پُركار و دقيق و جدي و پايبندي بود - به تهران آمد، به ديدن من هم آمد؛ همان اوقات بود كه تحولات گوناگوني در آسياي شرقي اتفاق افتاده بود؛ در مالزي، اندونزي و تايلند، و زلزلهي اقتصادي به وجود آمده بود. همين سرمايهدار صهيونيستي و بعد سرمايهدارهاي ديگر، با بازيهاي بانكي و پولي توانستند چند تا كشور را به ورشكستگي بكشانند. در آن وقت ماهاتير محمد به من گفت: من فقط همين قدر به شما بگويم كه ما يك شبه گدا شديم! البته وقتي كشوري وابستگي اقتصادي پيدا كرد و خواست نسخههاي اقتصادي بانك جهاني و صندوق بين المللي پول را عمل بكند، همينطور هم خواهد شد.خود اين بانك جهاني و صندوق بين المللي هم يكي از بخشها و قطعههاي اين پازل بزرگند. اين خيلي خطرناك است كه سر رشتهي تحولات جهاني دست باندهاي قدرت بين المللي باشد؛ كه امروز هست. اينها صهيونيستها و سرمايهدارهايند و عمدتاً هم در امريكا و در اروپايند. اين دو، سه نكته در باب تحول بود. پس، از تحول نبايد گريخت؛ نبايد ترسيد و نبايد آن را با هرج و مرج و آنارشيسم اشتباه كرد. تحول خوب است و لازم است.نه سركوب نوآوري، نه شالودهشكنيحرف اصلي ما امروز اين است كه نه با توقف در گذشته و سركوب نوآوري ميتوان به جايي رسيد، نه با رهاسازي و شالودهشكني و هرج و مرج اقتصادي و عقيدتي و فرهنگي ميتوان به جايي رسيد؛ هر دو غلط است. آزادي فكر؛ همان نهضت آزادفكري كه ما دو، سه سال قبل مطرح كرديم و البته دانشجوها هم استقبال كردند؛ اما عملاً آن كاري را كه من گفته بودم، انجام نشده است؛ نه در حوزه، نه در دانشگاه. من گفتم كرسيهاي آزادانديشي بگذاريد. البته حالا اينجا الآن يادم آمد كه در گزارشهاي مربوط به دانشگاههاي سمنان خواندم كه خوشبختانه مجموعههاي فعال دانشجويي در سمنان با همديگر مناظرات آزاد دارند. اگر اين گزارش كه به من دادند، دقيق باشد، بسيار چيز مثبت و خوبي است.مديريت تحولمسئلهي آزادنديشياي كه ما گفتيم، ناظر به اين است. بايد راه آزاد انديشي و نوآوري و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مديريت كرد تا به ساختارشكني و شالودهشكني و بر هم زدن پايههاي هويت ملي نينجامد. اين كار، مديريت صحيح لازم دارد. چه كسي بايد مديريت كند؟ نگاهها فوراً ميرود به سمت دولت و وزارت علوم و...؛ نه، مديريتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتيد فعال، دانشجوي فعال و مجموعههاي فعال دانشجويي. حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پيدا كردن حرف نو حركت كنيد؛ اما مراقب باشيد كه اين حرف نو در كدام جهت دارد حركت ميكند؛ در جهت تخريب يا در جهت ترميم و تكميل؛ اينها با هم تفاوت دارد. اين وظيفهاي است به عهدهي خود شماها. امثال بنده كه مسئول هستيم؛ البته مسئوليتهايي داريم و شكي نيست در اين زمينهها؛ اما كار، كارِ خود شماهاست. گمان نكنيد كه نهضت آزادانديشي و حركت تحول و شجاعت در كارهاي گوناگون را، به جاي شما كه دانشجو هستيد يا محقق هستيد يا استاد هستيد، ممكن است مسئولان دولتي يا بنده بياييم انجام بدهيم؛ نه، من نقشم اين است كه بيايم بگويم اين كار را خوب است بكنيم. نهضت نرمافزاري و جنبش نرمافزاري و نهضت توليد علم را ما مطرح كرديم؛ الآن حدود ده سال ميگذرد و امروز يك غوغايي راه افتاده است. چه كسي اين را راه انداخته؟ من كه يك كلمه بيشتر نگفتم. اين كار را شما كرديد؛ محقق ما، جوان ما و استاد ما؛ تحول از اين قبيل است.نخبگان حوزه و دانشگاه، مديران تحولوظيفهي نخبگان فكري و فرهنگي جامعه و حوزه و دانشگاه، مديريت اين تحول است. نه بايد تحولات را سركوب كرد، نه بايد تسليم هر تحولي شد. خوب، اين تحول براي چيست؟ براي پيشرفت. پيشرفت چيست؟ بايد آن را معنا كنيم.اولاً اين سؤال را بايد از خودمان بكنيم: پيشرفت چيست؟ اگر سؤال نكنيم كه پيشرفت چيست، پيداست به فكر پيشرفت نيستيم. بنابراين، بايد اول اين سؤال را از خودمان بكنيم و به دنبال پاسخش حركت بكنيم تا آن را پيدا بكنيم.نسخههاي قلابي پيشرفتاينكه «پيشرفت چيست؟» حرفهاي گوناگوني در سطح دنيا مطرح است. همهجور حرفي هست؛ نسخههاي قلابي، توصيههاي متناقض، عجيب و غريب و بعضاً خائنانه، كه اين بلايي بود كه در آغاز شروع مدرنسازي كشور به جان ما ايرانيها افتاد. اول كه نشانههاي پيشرفت اروپايي براي ايرانيها معلوم شد، كم كم به فكر افتادند كه ببينند در اروپا، در آن طرف دنيا، چه خبر است؛ قبل از آن، اصلاً خبر نداشتند كه در دنيا چه خبر است! سلاطين قاجاري آنقدر گرفتار حرمسراها و سفرهخانهها و گرفتاريهاي شخصي و مسائل بيارزش خودشان بودند كه اصلاً از اينكه در دنيا چه دارد ميگذرد، خبر نداشتند. رنسانس چه بود؟ چطور به وجود آمد؟ چرا به وجود آمد؟ نتيجهاش چه شد؟ اصلاً اين قضايا را تا دوران فتحعلي شاه و بعد از آن ملتفت نبودند! بعد كه جنگ ايران و روس شد و دستگاه قاجاري به واسطهي سلاحهاي پيشرفتهي روسها - كه آن روز از امكانات جديد و سلاحهايي كه براي خودشان ساخته بودند، بهره بردند - تو دهني محكمي خورد، تازه كساني را به اروپا فرستادند و سفراي اروپايي هم كه در ايران زندگي ميكردند، دست و پايي باز كردند. پيغام آورها و مأموران ويژهاي هم براي زمينهسازي نفوذ سياسي به ايران گسيل شدند و با روشهاي خودشان به ايران آمدند. اولين كساني كه با موج به اصطلاح مدرنيته مواجه شدند، چه كساني بودند؟ شاهزادهها، رجال دربار قاجاري و شخصيتهاي متنفذ سياسي آن روز. عامهي مردم كه خبري نداشتند، علما كه اطلاعي نداشتند و ديگران كه چيزي نميدانستند. اينها هم به جز خيلي افراد معدود، عموماً - تقريباً ميشود گفت بدون استثنا - در مواجههي با اين فرهنگ و پيشرفتهاي غربي مات و مبهوت شدند؛ دست و پاي خودشان را گم كردند و نتوانستند ذهن و عقل خودشان را به كار بگيرند و از پيشرفت طرف مقابل، به فكر پيشرفت خود بيفتند. نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه در دوران مشروطيت و بعد از استقرار آن، روشنفكرهاي درجهي اول ما عقيدهشان اين شد كه اگر ايران بخواهد پيشرفت كند، بايد از فرق سر تا پا غربيِ كامل بشود! اين، يعني تقليد محض. و همينطور هم عمل كردند و اين روند تا حكومت پهلوي ادامه داشت.حكومت پهلوي آمد اين را برنامهريزي كرد تا با سرعت بيشتري اين كار انجام بگيرد. به آن مقداري كه در دورهي قاجار بود، قانع نبودند. پهلوي را براي اين سرِ كار آوردند؛ چند تا روشنفكرِ دستنشاندهي مورد اعتماد خودشان از ايرانيهاي تحت تأثير غرب را هم به عنوان عناصر فرهنگي، دور و برِ آن گذاشتند تا همين كار را بكنند. مسئلهي كشف حجاب، مسئلهي تغيير لباس و مسئلهي حذف كردن نشانههاي ايرانيِ اسم: ميرزا، سيد، خان، آقا، دادن امتيازات فراوان در زمينههاي نفت و آوردن مستشارهاي خارجي - كه روز به روز هم بيشتر شد - از اين قبيل است. بعد هم كه - انگليسيها رضاخان را كنار گذاشتند، در دورهي بعد، امريكاييها از سال 1332 همه كارهي كشور شدند؛ اين سرگذشت تحولات ما در دوران طاغوت است كه با همان مديريت خطرناك كه گفتم، به سمت نابود كردن اصالتها رفت. اي كاش در مقابل چيزي ميگرفتند! نه، هيچ چيز هم نگرفتند. يعني ايرانيها در طول سالهاي متمادي - بيش از شصت، هفتاد سال - كه در اختيار انگليسيها و غربيها بودند، اين قدرت را پيدا نكردند كه مثلا يك مركز تحقيقات علمي در كشور به وجود آورند كه ظرف پنجاه سال دو تا اختراع درست كند؛ دانشمنداني را تربيت كنند كه دو، سه تا كشف جديد علمي بكنند؛ يعني اينها اين اندازه از غرب استفاده نكردند. آنها چه مي خواستند؟ مصرف كننده مي خواستند. مصرف كننده ي اقتصادياي كه به طور طبيعي با خودش مصرف فرهنگي و تسليم سياسي را هم همراه دارد. آنها اين را مي خواستند؛ اينها هم راحت تسليم شدند و دادند. همهي اين تشنجها، درگيريها و چالشهايي كه شما در دوران حكومت قاجاريه از زمان تنباكو تا دوران رضاخان و تا بعد از آن ميبيند كه بين جبههاي از مؤمنين به رهبري علما از يك طرف و حكام جائر از يك طرف انجام گرفت، نشئت گرفته از اين قضيه است. در قضيهي امتياز «رژي»، ميرزاي شيرازي در مقابل دادن امتياز مفت و مجاني يك منبع درآمد بزرگ در كشور به غربيها و خارجيها، مخالفت كرد. در قضيهي امتياز «رويتر» همين طور، و در قضيهي قرار داد 99 - قرار داد معروف به «قرارداد وثوق الدوله» كه در واقع طبق آن، همهي كشور را به دست انگلسيها ميدادند - هم همين طور بود، كه مدرس، آن روحاني برجسته،مخالفت كرد. در قضيهي ملي شدن صنعت نفت هم كه مرحوم آقاي كاشاني (رضوان الله عليه) دخالت كرد،همين طور بود. اين چالشهايي كه علما با حكام دورانهاي مختلف داشتند - كه مردم و بسياري از روشنفكرها هم با اينها همراهي كردند - همه در اين مرز است؛ مرز منافع ملي، و آن طرف هم كه تحول ناشي از اراده و تصميم گيري قدرت هاي بيگانه است. پس نسخههاي پيشرفت و نسخههاي غربي و بيگانه، بعضاً حتي خائنانه است.مباحث تئوريك با توجه به واقعياتبراي اينكه ما بتوانيم نسخهي درست پيشرفت را پيدا كنيم، چه لازم داريم؟ بحث نظري. اين، يكي از آن كارهايي است كه شماها بايد بكنيد. پيشرفت يك كشور چيست؟ البته مقصودم اين نيست كه در بحثهاي ذهني و باز بيفتيم و همين طور خودمان را معطل مباحث ذهني بكنيم، مباحث تئوريك بدون توجه به خارج و واقعيات؛ نه، اينها را نمي خواهم، اين غلط است. مثل اينكه در باب تهاجم فرهنگي ما يك روزي گفتيم دارد تهاجم فرهنگي انجام مي گيرد. اين صحبتِ دوازده، سيزده سال قبل است. اگر از من ميخواستند كه تهاجم فرهنگي را نشان بدهم، من كه با چشم خودم كأنّه دارم تهاجم فرهنگي را مي بينم، مي توانستم موارد را نشان بدهم. در چندين سخنراني نشان هم دادم؛ اما بعضيها شروع كردند به انكار تهاجم فرهنگي! و گفتند: نه آقا، چنين چيزي وجود ندارد!بنده به ياد بني صدر افتادم. در اول جنگ تحميلي عراق، دلسوزهاي محلي مي آمدند و مي گفتند عراقيها به خاك ما حمله كردند؛ به مرز ما نفوذ و تجاوز كردند. ما به بني صدر مي گفتيم: رئيس جمهور! شما چه خبر داريد؟ مي گويند عراقيها حمله كردند؛ مي گفت دروغ ميگويند؛ اين سپاه براي اينكه خودش امكانات دست و پا كند، اين حرفها را ميزند! آنها را متهم ميكردند. بعد هم به دهلران رفت - كه هنوز آن وقت دهلران را نگرفته بودند - ايستاد و مصاحبه كرد؛ گفت: من الآن در دهلرانم؛ ميگويند عراقيها آمدهاند؛ عراقيها كجايند؟! از دهلران بيرون آمد و دو ساعت بعد دهلران به وسيلهي عراقيها تصرف شد. نمي شود كه واقعيات را با چشم روي هم گذاشتن انكار كرد.پادشاه معاصر حافظ، شاه شيخ ابو اسحاق - كه البته شاه بود، اما شيخ نبود؛ اسمش شيخ ابواسحاق است - يك جوان خوشگذرانِ خوش قيافه بود كه از شعرهاي حافظ فهميده مي شود كه به او خيلي علاقه داشته، وقتي امير مبارزالدين آمده بود اطراف بيابانهاي شيراز اردو زده بود و داشت خودش را آماده ي حمله ي به شيراز مي كرد، اين حاكم بدبخت شيراز كه غرقِ در عيش و نوش خودش بود، خبر نداشت، وزيرش هم جرئت نمي كرد به او چيزي بگويد. اگر چيزي مي گفتند، مي گفت شماها بيخود مي گوييد. وزيرش يك روز تدبيري انديشيد و مثلاً گفت: جناب اعلي حضرت مايل نيستيد كه در اين فصل بهار، بالاي پشت بام برويم و اين بيابان را نگاهي بكنيم و از اين سبزهي بيابان استفادهاي بكنيم؟ آن هم كه چنين آدمي بود، گفت: چرا برويم. بالاي پشت بام قصر رفت، نگاه كرد و ديد در بيابان اردو زدهاند گفت: اينها چيست؟ گفت: اردوي مبارزالدين كرماني است؛ آمده پدر شما و همه ي دربارتان را در بياورد. به اين بهانه و تدبير، وجود دشمن را به او نشان داد. بعضي اين طورياند؛ چشمشان را روي هم مي گذارند؛ گفتند تهاجم فرهنگي نيست. بعد كه قبول كردند تهاجم فرهنگي هست، به دنبال بحثهاي ذهني رفتند! «تهاجم يعني چه؟»، «فرهنگ يعني چه؟»، «فرهنگي چه چيزهايي را شامل ميشود و چه چيزهايي را شامل نميشود؟» ما به اينها چه كار داريم؟! نقل ميكنند قديمها كه در يك شهري، يك سينما درست كرده بودند؛ يك عدهاي رفتند پيش عالِم شهر - كه آدم گوشهگيري بود - تا وادارش كنند كه با اين سينما مخالفت كند. گفتند: آقا! در اين شهر سينما ساختهاند، شما يك اقدامي بكنيد. عالِم يك فكري كرد، گفت: حالا ببينيم اين سينُماست يا سينَماست يا سينِماست! كدام درست؟! بنا كردند بحث نظري كردن كه ضبط لفظ سينما را پيدا كنند! بنده طرفدار بحثهاي نظريِ اينطوري نيستم كه برويم در آنها غرق بشويم؛ اما به هر حال بايد بحثهاي نظري انجام بگيرد تا معلوم شود كه پيشرفت به چيست.تعيين الگوي پيشرفت«تعيين الگوي پيشرفت» هم لازم است. الگوي پيشرفت چيست؟ ما بايد اين را مشخص كنيم. اگر اين را مشخص كنيم، آن وقت در برنامهريزيها، اولويتها، تقدمها، برنامهها، زمانبنديها و سرمايهگذاريهاي ما اثر ميگذارد؛ به دنبال خود فرهنگ سازي ميآورد؛ در گفتگوي نخبگان خودش را نشان ميدهد و به ذهنيت عامهي مردم سرريز ميشود؛ حتي در صادرات و واردات كشور اثر ميگذارد؛ چه چيزي را از كجا وارد كنيم؟ چه چيزي را به كجا صادر كنيم؟ملاحظه عناصر اصلي هويت ملّي؛ اساس تحولحالا ميخواهيم مشخص كنيم كه پيشرفت چيست؟ تعريفهايي براي پيشرفت و كشور پيشرفته در دنيا معمول است؛ ما اغلب اينها را قبول داريم و رد نميكنيم؛ مثلاً صنعتي شدن و فرا صنعتي شدن كشور؛ اينها دليل پيشرفت است. خودكفايي؛ كشور در مسائل حياتي و اساسي بايد خودكفا باشد. نه اينكه از ديگران بكلي بينياز باشد، نه؛ اما اگر به كسي يا كشوري،در چيزي احتياج دارد، طوري روابطش را تنظيم كند كه اگر خواست آن را به دست آورد، دچار مشكل نشود؛ او هم چيزي داشته باشد كه مورد نياز آن كشور است؛ خودكفايي يعني اين. وفور توليدات، وفور صادرات، افزايش بهرهوري، ارتقاء سطح سواد، ارتقاء سطح معلومات عمومي مردم، ارتقاء خدمات شهروندي، خدمت دادن به شهروندان، رشد نرخ عمر متوسط - به قول تعبيرات اخير، اميد به زندگي - اينها جزو نشانههاي پيشرفت است و درست است. كاهش مرگ و مير كودكان، ريشه كني بيماريهاي گوناگون در كشور، رشد ارتباطات و امثال اينها، شاخصهايي است كه در دنيا براي يك كشور پيشرفته ذكر مي كنند و ما اين شاخصها را رد نميكنيم و قبول داريم. منتها توجه داشته باشيد اين شاخصها را وقتي كه به ما تحويل ميدهند - به ما كه تشكيل دهندهي اين شاخصها نيستيم - در لابهلاي آن، چيزهايي است كه ديگر آنها جزو شاخصهاي پيشرفت و توسعه نيست؛ چيزهايي را به ميان ميآورند كه اين صادر كردن فرهنگ مخالف با هويت و شخصيت ملي و ميل براي وابسته كردن كشورهاست. آن كساني كه اين شاخصها را تهيه و ارائه ميكنند، اگر چه غالباً دانشمندانند، اما بسياري از آنان آدمهاي مستقلي نيستند؛ يعني همان شبكه و همان ناتوي فرهنگي در مجموعهي خود، بسياري از اين دانشمندان، متفكران، هنرمندان، ادبا و امثال اينها را هم دارد. با وجود همهي اينها، اساس تحول بايد بر «ملاحظهي عناصر اصلي هويت ملي» قرار داده شود، كه آرمانهاي اساسي و اصولي مهمترين آنهاست. من اين را عرض ميكنم كه صنعتي شدن، فرا صنعتي شدن، پيشرفت علمي، پيشرفت خدماتي و پيشرفتهاي بهداشتي و درماني، باشد؛ اما اساس اينها بايد حفظ هويت ملي باشد. اگر يك كشوري همهي اينها را داشت، اما از لحاظ ملي، يك كشور بيهويتي بود، فرهنگش وابستهي به ديگران بود، از گذشته و تاريخ خود هيچ بهرهاي نداشت و نبرده بود، يا اگر گذشتهاي داشت، آن گذشته را از چشمش دور نگه داشتند يا آن را در نظرش تحقير كردند، اين كشور مطلقاً پيشرفت نخواهد كرد؛ زيرا هويت ملي، اساس هر پيشرفتي است./خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]
صفحات پیشنهادی
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم)
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم)-مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ...
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم)-مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ...
حوزه و دانشگاه در برابر آینده كشور مسؤول هستند
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) البته وقتي كشوري وابستگي اقتصادي پيدا كرد و خواست نسخههاي اقتصادي بانك ... امثال بنده كه ...
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) البته وقتي كشوري وابستگي اقتصادي پيدا كرد و خواست نسخههاي اقتصادي بانك ... امثال بنده كه ...
حوزه و دانشگاه باید از هم استقبال كنند
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) اينها بايد روي مردم اثر بگذارند؛ بايد اجتماعات درست كنند. در اوكراين هم همين كار را كردند؛ در جاهاي ديگر ...
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) اينها بايد روي مردم اثر بگذارند؛ بايد اجتماعات درست كنند. در اوكراين هم همين كار را كردند؛ در جاهاي ديگر ...
اول اخلاق؛ بعد دانشگاه
احادیث و روایات: امام علی (ع):آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در .... در بعد اول تعریف مفهوم بازی منصفانه از 3 رویكرد نظری و در بعد دوم ضرورت اجرای ... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت اول) ...
احادیث و روایات: امام علی (ع):آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در .... در بعد اول تعریف مفهوم بازی منصفانه از 3 رویكرد نظری و در بعد دوم ضرورت اجرای ... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت اول) ...
ارتباط دین و سیاست ( قسمت سوم و پایانی)
ارتباط دین و سیاست ( قسمت سوم و پایانی)-ارتباط دین و سیاست(قسمت سوم و پایانی) نويسنده: محمد ... دوم: معتقد است این دو بهم مرتبط هستند و سوم: رعایت مرز آنها را ضروری می داند و تأكید . ... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت .
ارتباط دین و سیاست ( قسمت سوم و پایانی)-ارتباط دین و سیاست(قسمت سوم و پایانی) نويسنده: محمد ... دوم: معتقد است این دو بهم مرتبط هستند و سوم: رعایت مرز آنها را ضروری می داند و تأكید . ... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت .
آرزوهای دراز! - قسمت اول
تحليلي از نگاه عقل و دين - قسمت اول « آرزوهاى دور و دراز » و به تعبير ديگر « طول امل » از ... قسمت دوم: تفسیر و جمعبندى سرچشمه غفلتقسمت سوم: آرزو و روایات اهل بیتقسمت چهارم: آثار ... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت اول) ...
تحليلي از نگاه عقل و دين - قسمت اول « آرزوهاى دور و دراز » و به تعبير ديگر « طول امل » از ... قسمت دوم: تفسیر و جمعبندى سرچشمه غفلتقسمت سوم: آرزو و روایات اهل بیتقسمت چهارم: آثار ... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت اول) ...
درآمدي بر تربيت نسل منتظر - قسمت دوم
درآمدي بر تربيت نسل منتظر - قسمت دوم-درآمدي بر تربيت نسل منتظر - قسمت دوم نويسنده: عليمحمد ... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) ...
درآمدي بر تربيت نسل منتظر - قسمت دوم-درآمدي بر تربيت نسل منتظر - قسمت دوم نويسنده: عليمحمد ... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) ...
درآمدي بر تربيت نسل منتظر - قسمت اول
درآمدي بر تربيت نسل منتظر - قسمت اول-درآمدي بر تربيت نسل منتظر - قسمت اول نویسنده: علي محمد ... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) ...
درآمدي بر تربيت نسل منتظر - قسمت اول-درآمدي بر تربيت نسل منتظر - قسمت اول نویسنده: علي محمد ... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) ...
بيداري اسلامي در جهان عرب
در جريان اين تحولات مسئله مهم، شكست انديشه هاي قبلي است كه موجب شكل گيري انديشه هاي اصول ..... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) ...
در جريان اين تحولات مسئله مهم، شكست انديشه هاي قبلي است كه موجب شكل گيري انديشه هاي اصول ..... مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) ...
حمايت ابي قحافه پدر ابوبکر از علي عليه السلام
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت سوم و پاياني) · مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) · مديريت تحولات آينده ...
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت سوم و پاياني) · مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت دوم) · مديريت تحولات آينده ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها