تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يكى از اصحاب خود را غمگين مى‏ديدند، با شوخى او...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805461337




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت سوم و پاياني)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت و پاياني)
مديريت تحولات آينده دنيا وظيفه نخست حوزه و دانشگاه (قسمت سوم و پاياني) بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي استان سمنان 1385/8/18 مؤلفه‌هاي تحول همراه با پيشرفتآنچه كه ما در تحول، تحولي كه با پيشرفت همراه است، مورد نظرمان است - كه جا دارد كه اين جزو آرمانهاي ما باشد - مبارزه‌ي با فقر، مبارزه‌ي با تبعيض، مبارزه‌ي با بيماري، مبارزه‌ي با جهل، مبارزه‌ي با ناامني، مبارزه‌ي با بي قانوني، مديريتها را به سطح علمي‌تر ارتقاء دادن، رفتار شهروندان را به سطوح منضبط ارتقاء دادن و انضباط اجتماعي، رشد امنيت، رشد ثروت ملي، رشد علم، رشد اقتدار ملي، رشد اخلاق و رشد عزت ملي است؛ همه‌ي اينها در اين تحول و پيشرفت، به معناي صحيح دخالت دارند و ما اينها را پايه‌هاي اصلي مي‌دانيم. در كنار اينها، عشق به معنويت و ارتباط با خدا، مهمترين عاملي است كه پيشرفت يك ملت را به معناي واقعي خودش تضمين مي‌كند؛ اگر اين نشد، همه‌ي آنچه كه دستاوردهاي به معناي عرفي و رايج جهانِ پيشرفته محسوب مي‌شود، ممكن است در راههاي غلطي مصرف شود. يعني ممكن است يك كشور از لحاظ رفتارهاي اجتماعي‌اش منضبط، مؤدب و با اخلاق باشد، ثروت و علم را هم به دست بياورد، اما در عين حال همين ثروت و علم، و همين انضباط مردمي خودش را براي نابور كردن يك ملت ديگر به كار گيرد. اين غلط است؛ اين در منطق ما درست نيست. علم خودش را به كار بگيرد براي ايجاد سلاحي مثل بمب اتم كه وقتي يك جاي فرود افتاد، ديگر با گناه و بي‌گناه و مسلح و بچه‌ي كوچك و شيرخوار و انسانهاي مظلوم را نگاه نمي‌كند و فرقي نمي‌گذارد و همه را نابود مي‌كند. علمي كه در اين راه به كار بيفتد و كشوري كه اين را داشته باشد و تحولي كه بخواهد به اينجا منتهي شود، مورد تأييد ما نيست و ما چنين تحولي را دوست نمي‌داريم.تحول مذمومخداپرستي، عشق به معنويت، عاطفه‌ي انساني در هر تحولي، و عواطف و محبت در انسانها بايد تقويت بشود و در اين جهت بايد راه برويم. آن تحول اجتماعي يا اقتصادي‌اي كه انسانها را نسبت به هم بي‌تفاوت و بي‌محبت مي‌كند، ممدوح نيست؛ مذموم است. اگر شما مي‌شنويد كه در برخي از كشورهاي غربي، فرزند و پدر در يك شهر زندگي مي‌كنند، اما فرزند از پدرش سال به سال احوالي نمي‌پرسد، خانواده‌ها دور هم جمع نمي‌شوند، كودكان از عطوفتهاي پدرانه و مادرانه برخوردار نمي‌شوند، زن و شوهرها جز به موجب يك قرارداد موقت - يك قرارداد قانوني بسته شده است - كنار هم نمي‌نشينند؛ زن يك جا كار دارد، مرد يك جا كار دارد، آخرِ كار اين، ساعت هشت شب است، آخر كار آن ساعت ده شب است، بعد يك قرار اين با يك دوستي دارد، او قرار با يك همكاري دارد؛ اگر اينها را شما مي‌شنويد كه در جايي هست و اگر اينها واقعيت دارد، اينها ديگر نشانه‌هاي پسرفت است. آن تحولي كه به اين چيزها بينجامد، مورد تأييد ما نيست. ما تحولي مي‌خواهيم كه بين پدرها، مادرها، خانواده‌ها، فرزندان، دوستان و همسايگان الفت و محبت بيشتر به وجود آورد؛ تا چهل خانه آن طرفتر را شما همسايه‌ي خود بدانيد؛ اين خوب است. محيط، محيط تراحم و تعاطف باشد؛ همه‌ي افراد جامعه نسبت به همديگر احساس مسئوليت كنند: «كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعيته»؛ همه‌ي شما راعي هستيد؛ يعني رعايت كننده. همه‌ي شما مسئول از رعيت‌تان هستيد؛ يعني آن كسي كه مورد رعايت شما بايد قرار بگيرد. آن تحولي كه در پيوندها و نظامات اجتماعي به يك چنين حقايقي منتهي بشود، آن پيشرفت است؛ پيشرفت مورد نظر اسلام و جمهوري اسلامي، اين است. پيشرفتي كه بر فرد محوري و اباحه‌ي لذاتي كه انسان به طور مطلق دوست مي‌دارد، مبتني باشد، پيشرفت نيست. دنياي صنعتي غرب امروز بر اين پايه استوار است: اباحه‌ي لذات؛ هرلذتي كه شرطش فقط اين است كه تعدي به ديگري نباشد. هر چيزي كه دوست مي‌داري، مباح است؛ لذت جويي كن. براي همين هم است كه مي‌بينيد ديگر اين تعبيرات شرم‌آوري كه امروز وجود دارد، حتّي به سطح كليساهاي آنها هم كشيده شده است! همجنس‌بازيها و كارهاي زشتي كه اينها مي‌كنند، ارتباط و اختلاطهاي نامشروع و مستجهن جنسي كه بين اينها رايج است، يك روز مخفي بود، همين‌طور بتدريج طوري شده كه امروز يك چيز رايج شده است. دو، سه سال پيش از اين، كشيش يك كليسايي در امريكا اعلام كرد كه من حاضرم دو تا همجنس را كه مي‌خواهند با هم زندگي كنند، عقدشان را بخوانم! اين همان لذت‌گرايي است. مي‌گويد از اين خوشم مي‌آيد، پس بايد انجام بدهم. اين ممنوع و مطرود است. ما اين را پيشرفت نمي‌دانيم.اقتداري كه مبتني بر ظلم به ملتهاي ديگر و به بهاي پسرفت ملتهاي ديگر باشد، پيشرفت و تحولي كه در خدمت يك طبقه‌ي خاص - طبقه‌ي سرمايه‌دار - باشد، كه امروز در كشورهاي غربي اين‌طور است، مورد نظر ما نيست. ثروت اين كشورهايي كه زياد است، يعني درآمد عمومي‌شان زياد است - به تعبير رايج، درآمد ناخالص ملي - چگونه توزيع مي‌شود؟ به هر كس چقدر و در مقابل چه مقدار كار، مي‌رسد؟ معمولاً اينها را نگفته مي‌گذارند. براي كسب معاش، زن و شوهر روز و شب كار كنند و توان نداشته باشند تا بتوانند زندگي خودشان را بگذرانند، اما در مقابل سرمايه‌داران بزرگ - راكفلرها و فوردها و آنهايي كه حالا جديداً در اين ميدان وارد شده‌اند - كوههايي از ثروت داشته باشند كه نتوانند محاسبه كنند؛ اينها مورد نظر ما نيست.پسرفتپيشرفتي كه در خدمت طبقه‌ي سرمايه‌دارها باشد، پسرفت است. پيشرفتي كه با باختن هويت مستقل ملي همراه باشد و انسان خودش را از دست بدهد، پيشرفت نيست.تقليد، رايج شدن و پيشرفت تقليد، پيشرفت نيست. وابسته كردن اقتصاد، تقليدي كردن علم، ترجمه گرايي در دانشگاه؛ كه هر چه كه آن طرف مرزها، مرزهاي غربي و كشورهاي اروپايي، گفته‌اند، ما همان را ترجمه كنيم و اگر كسي حرف زد، بگويند مخالف علم حرف مي‌زند؛ پيشرفت نيست و ما اين را پيشرفت نمي‌دانيم. نه اينكه ترجمه را رد كنيم؛ من اين را بارها در مجامع دانشگاهي گفته‌ام؛ نخير، ترجمه هم خيلي خوب است؛ ياد گرفتن از ديگران خوب است؛ اما ترجمه كنيم تا بتوانيم خودمان به وجود آوريم. حرف ديگران را بفهميم تا حرف نو به ذهن خود ما برسد؛ نه اينكه هميشه پاي حرف كهنه‌ي ديگران بمانيم. يك حرفي را در زمينه‌ي مسائل اجتماعي پنجاه، شصت سال پيش فلان نويسنده يا فيلسوف يا شبه فيلسوف فرهنگي گفته، حالا آقايي بيايد در دانشگاه، دهنش را با غرور پُر كند و همان را دوباره به عنوان حرف نو براي دانشجو بيان كند! اين پيشرفت نيست؛ پسرفت است. زبان ملي را مغشوش كردن، هويت اسلامي ملي را سلب كردن و مدل‌بازي به جاي مدل‌سازي پيشرفت نيست. ما وابسته شدن و غربي شدن را پيشرفت نمي‌دانيم.سياست‌هاي اجراييآنچه كه پيشرفت هست، اين است كه ما از هر كه و هر جور، همه‌ي دانشهاي مورد نيازمان را فرا بگيريم؛ اين دانش را به مرحله‌ي عمل و كاربرد برسانيم، تحقيقات گوناگون انجام بدهيم، براي اينكه دامنه‌ي علم را توسعه بدهيم، تحقيقات بنيادي انجام بدهيم، تحقيقات كاربردي و تجربي انجام دهيم، تا فناوري را به وجود آوريم يا فناوري جديدي را به وجود بياوريم يا فناوري را تكميل كنيم؛ تصحيح كنيم و انجام بدهيم؛ در زمينه‌ي آموزشهاي مديريتي از پيشرفتهاي دنيا فرا بگيريم، آن را بين خودمان بر طبق نيازها و عرف و فرهنگ خودمان تحليل و فهم كنيم و با جامعه‌مان تطبيق كنيم؛ درباره‌ي مشكلات اجتماعي‌اي كه در كشور وجود دارد، تحقيق كنيم و راه ريشه كردن اينها را پيدا كنيم؛ و به دنبال اين برويم كه راه مبارزه با اسراف چيست. اسراف يك بيماري اجتماعي است. راه مبارزه با مصرف‌گرايي چيست؟ راه مبارزه با ترجيح كالاي خارجي بر كالاي ساخت داخل چيست؟ اينها تحقيق مي‌خواهد. در دانشگاهها پروژه‌هاي تحقيقي بگيريد، استاد و دانشجو كار كنيد، نتيجه‌ي تحقيق را به مسئولان كشور بدهيد؛ به رسانه‌ها بدهيد تا سرريز شود و فرهنگ‌سازي شود. اين، مي‌شود پيشرفت.راه مبارزه با گسترش اخلاق بي‌بند و باري غربي چيست؟ راه مقابله با بي‌انضباطي اجتماعي چيست؟ همين مسئله‌ي چراغ قرمز كه يك نمونه‌ي كوچكش است. چه كار كنيم كه موتور سيكلت ما، تاكسي ما، ماشين شخصي ما، ماشين مدير كل و مسئول ما از چراغ خطر سر چهارراه عبور نكند؟ چه كار كنيم اين پياده‌هاي ما وقتي كه چراغ خطر پياده‌رو قرمز است، عبور نكند؟ اينها كارهاي بسيار خوبي است، تلفات را كم مي‌كند، زندگي را راحت مي‌كند و اعصاب انسان را آرام مي‌كند.الان كه يك مشكلي وجود دارد، اين مشكل را چگونه حل كنيم؟ اين گره را چگونه باز كنيم؟ اين كار شماست. راه مبارزه با طلاق، راه مبارزه با مواد مخدر، راه مبارزه با بي‌احترامي به بزرگترها - كه خوشبختانه اين عيب خيلي در جامعه‌ي ما وجود ندارد، اما حالا كم و بيش ممكن است يك جاهايي ديده شود - راه مبارزه با بي‌اعتنايي به مادر، بي‌اعتنايي به پدر و مبارزه با دروغگويي و كم تحملي چيست؟ چرا همديگر را تحمل نمي‌كنيم و عيب‌جويي مي‌كنيم؟ در يك محيط واحد، با يك جهتگيري واحد، يك نقطه و خدشه‌ي كوچكي موجب مي‌شود كه اين گروه در مقابل آن گروه بايستد و آن گروه در مقابل اين گروه.من اين را به شما بگويم - با تجربه‌اي كه بنده از اول انقلاب تا حالا دارم - كه غالبِ دسته‌بنديهاي سياسيِ كشور ما از اين قبيل بود كه متأسفانه بعد به دسته‌بنديهاي عميق‌تر هم منتهي شد. در آن سالهاي رياست جمهوري بنده، دو گروه در كشور بودند: چپ و راست. يك عده‌اي مي‌گفتند چپ، يك عده مي‌گفتند راست. بنده يك بحث تحليلي مفصلي كردم - سالهاي 62، 63 بود؛ حالا دقيقاً يادم نيست - و ثابت كردم كه اين اختلافات مثل اختلافات قبائل قديمي عرب است. يك قبيله با يك قبيله‌ي ديگر بد بود؛ منشأش نه يك مبناي اقتصادي بود و نه يك مبناي اعتقادي. فرض كنيد يك وقتي اسب اين قبيله در مرتع يكي از افراد آن قبيله چريده، او هم مثلاً گفته بالاي چشمت ابروست؛ اين هم يك جوابي داده و احياناً خوني هم بينشان ريخته شده يا نشده، اما اين دو تا قبيله ديگر تا ابد بايد با هم دشمن باشند! بنده ثابت كردم كه اختلاقات آن روزِ چپ و راست در كشور ما از اين قبيل است؛ و بود. اختلافات عاطفي و اخلاقي به دسته‌بنديهاي سياسي تبديل شده بود. البته امروز آن‌طور نيست. امروز يك عده عميقاً با نظام جمهوري اسلامي مخالفند؛ حالا با زبانها و شعارهاي گوناگون و تحت پرچمهاي مختلف با اصل نظام مخالفند. مخالفت هم نه به خاطر اينكه يك جايگزين بهتري براي آن دارند. با همان شعارهايي كه جمهوري اسلامي به خاطر مبارزه با آنها به وجود آمد، مي‌خواهند با جمهوري اسلامي مخالفت كنند. جمهوري اسلامي بر اساس نفي سلطه‌ي غرب و امريكا سركار آمد؛ اما اينها طرفدار سلطه‌ي غربند. جمهوري اسلامي براي گسترش دين و معنويت و مفاهيم اسلامي سركار آمد؛ درحالي كه اينها اصلاً مخالف گسترش اين مفاهيمند. جمهوري اسلامي شعار خودش را وحدت دين و سياست قرار داد؛ در حالي كه اينها اصلا دشمن وحدت دين و سياستند. بعضيها اين‌طوري‌اند؛ حالا كمند، زيادند، چه كساني‌اند و چه هستند، اينها را كار نداريم، لكن باز در بين همين مجموعه‌هايي كه همفكرند و هم جهتند، انسان مي‌بيند يك اختلافاتي هست كه باز از قبيل همان اختلافات قبيله‌اي سابق است.راه مقابله با اين بي‌تحملي چيست؟اين، تحقيق نظري مي‌خواهد؛ به قول شماها كار تئوريك بكنيد و بعد هم اين را عملياتي كنيد. اين مي‌شود پيشرفت. بخشي از پيشرفت اينهاست و از اين قبيل است.چكيده بحثحرف ما اين است: يك؛ با تحول نبايد سينه به سينه شد. دو؛ از تحول بايد استقبال كرد. سه؛ نه فقط با تحول نبايد دشمني كرد، كه بايد از آن استقبال كرد. چهار؛ تحول را بايد مديريت كرد؛ در تحول، دگرگونيِ به سمت پيشرفت و تعالي را بايد در نظر گرفت. تحولي كه موجب پسرفت بشود، تحول بدي است. پنچ؛ تحول را با آنارشيسم و ساختارشكني و هرج و مرج نبايد اشتباه گرفت. و بالاخره پايه‌ي تحول را بايستي غير از آن چيزي كه امروز معيارهاي پيشرفت در دنيا محسوب مي‌شود - كه اغلبش را شمرديم - دانست؛ و معيارهاي ويژه‌ي جمهوري اسلامي و حرف نوِ اسلام در زمينه‌هاي اخلاق، معنويت، معرفت الهي، انسان دوستي و ارتباطات و عواطف بشري را در نظر گرفت و اينها را هم بايستي جزو معيارهاي پيشرفت دانست. و كسي هم كه متصدي اين كارهاست، عبارتند از مجموعه‌ي نخبگانِ دانشگاه و حوزه. شما جوانها و آنهايي كه آمادگي داريد، وارد اين ميدان شويد. منتها منتظر من و امثال من نمانيد. ماها حداقل پنجاه سال اختلاف سني با شما داريم؛ شما جوانيد؛ مركز نيرو و نشاط هستيد؛ كار مالِ شماست؛ همچنان كه آينده مال شماست. بنابراين منتظر نمانيد، خودتان اقدام كنيد؛ اساتيدتان اقدام كنند. مسئولان كشور هم البته آگاه و متوجه باشند. منتها توجه داشته باشيد كه اگر شما هم دنبال اين كارها هستيد بايد مديريت كنيد. همان شاخصها را مراقبت كنيد. مثل ميدان مين است؛ دو طرف، ميدان مين است. از آن خط سالم و صحيح حركت كنيد./خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن