محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853506967
چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره) نویسنده: محمد رزاقي در تعريف فلسفه دين به عنوان يکي از شعب فلسفه مضاف (در برابر فلسفه اولى)، نگرش برون ديني به احکام کلي، همچنين سير آزاد عقلاني را ميتوان از مهمترين ارکان اين تعريف برشمرد؛ به طور کلى هرگاه کلمه فلسفه به اسم يک رشته علمى اضافه شود، به معنى مجموعه مباحثى است که به آن رشته علمى، نگاهى از بيرون دارد؛ در وجه امتياز دو علم از يکديگر، گفتهاند: دو علم بايد در روش يا غايت با موضوع متفاوت باشند. در ناحيه روش، فلسفه دين، تک روشى است؛ يعنى با نگاه بيرونى خود به دين فقط با استدلال عقلى در پى اثبات مدعيات خويش است، و اين نگرش عقلاني به منزله جهتگيري غيرمغرضانه نسبت به گزارههاي ديني ميباشد، در ضمن، در بسط عقلاني يک موضوع نکتهاي که حائز اهميت است، تعريف دقيق از آن موضوع بوده، و تعريف هرچه از جامعيت بيشتري برخوردار باشد، نگرش برونگرايانه نسبت به موضوعات دروني آن اصل تعريفي از دقت بيشتري برخوردار بوده و در سير استنتاج عقلاني ميتوان نتايج مطقنتري بهدست آورد؛ لذا در بدو امر لازم است که تعاريفي را که برخي متفكران از دين کردهاند بيان کرده و در ادامه، سير اين تعريف را از منظر حضرت امام(ره) بررسي کنيم. «دين» در لغت به معني ملت، مذهب، کيش، آيين، ورع، طاعت، حساب، پاداش، جزاء، مکافات ميباشد. راغب اصفهاني در المفردات في غريب القرآن ميگويد: «الدين: يقال للطاعه و الجزاء و استعير للشريعه والدين کالمله لکنه يقال اعتباراً بالطاعه و الانقياد للشريعه»؛ يعني دين: طاعت، پاداش، و استعارتاً به شريعت نيز اطلاق ميشود. دين مانند ملت است، اما دين به اعتبار طاعت و انقياد به شريعت نيز گفته ميشود.در حقيقت از نظر اهل لغت چنين استفاده ميشود که دين به معني آيين است که در آن طاعت خدا، پاداش و کيفر انسان و اعتقاد به روز حساب و قيامت وجود دارد. متفكران غربي از دين تعاريف مختلفي ارائه دادهاند:ـ جان هيگ ميگويد:1 «دين مجموعهاي است، از باورها، اعمال، شعاير و نهادهاي ديني، که افراد بشر در جوامع مختلف بنا کردهاند، دين احساسات، اعمال و تجربيات افراد هنگام تنهايي آنگاه که خود را در برابر آنچه که الهي مينامند مييابند.»2ـ کانت معتقد است:3 «دين عبارت از اين است که ما تکليف واجب و ضروري خود را با توجه به اينکه مبتني بر اوامر الهي است، درک نماييم.»4 ـ و اميل دورکهيم در کتاب سيماي نخستين زندگاني ديني ميگويد: «دين عبارت از مجموعهاي از اعتقادات و اعمال مربوط به اشياء مقدس و پديدههاي برخوردار از حرمتي است که بر هم مبتني ميباشد اعتقادات و اعمالي که پيروانش را در يک وحدت و همبستگي معنوي که ميتوان آن را ملت ناميد به هم ميپيوندد.»5از طرفي دينشناسان مسلمان، غالباً از منظر درون ديني و کلامي به تعريف دين پرداختهاند.اين برخلاف روش دينشناسان غربي است که غالباً با نگاهي برون ديني (فلسفي، جامعهشناسي، روانشناختي و...) دين را تعريف کردهاند. از اين روي، پراکندگي و گوناگوني که در آثار دينپژوهان غربي در تعريف دين به چشم ميخورد، در آثار دينپژوهان مسلمان يافت نميشود. اصولا در کتابهاي کلاسيک کلامي در گذشته، دين بهصورت جداگانه مورد بحث قرار نگرفته است، آنچه در اين کتابها مطرح شده است، بحثهايي درباره نبوت و تکليف است که به ضرورت و محتواي دين مربوط ميشود نهتعريف و بيان ماهيت دين. البته در عصر جديد برخي از متفکران اسلامي در متون کلامي خود دين را جداگانه مطرح کرده و به تعريف آن پرداختهاند. اگر چه متکلمان اسلامي کمتر به تعريف دين پرداختهاند، اما مفسران اسلامي به دليل آنکه واژه دين در آيات متعدد قرآن کريم بهکار رفته است، در بحثهاي تفسيري خود به تبيين معناي لغوي و اصطلاحي دين پرداختهاند. با رجوع به آثار کلامي و تفسيري متفکران اسلامي پيشين و معاصر ميتوان نمونههايي از اين تعاريف را مشاهده نمود؛ تعاريفي که متفکران اسلامي از دين ارائه کردهاند، در يک تقسيمبندي کلي به چهار دسته تقسيم ميشود:1. تعريف هاي اعم كه مکاتب الحادي و اومانيستي را هم شامل ميشود. 2. تعريف هاي عام که غير از مکاتب الحادي و اومانيستي همه گونه دين را که در عرف دين شناسان شناخته شده است، شامل ميشود. 3. تعريف هاي خاص: که تنها دينهاي آسماني را شامل ميشود. 4. تعريف هاي اخص: که فقط دين اسلام را دربر ميگيرد. تعريف هاي اعمتعريف هاي اعم ـ چنان که اشاره شد ـ تعريف هايياند که به اقسام و گونههاي دين که معمولاً دينشناسان از آنها ياد ميکنند، اختصاص ندارد و مکاتبي را نيز که به عنوان دين معروف نيستند نيز شامل ميشود. علامه طباطبايي در چند مورد چنين تعريفي را از دين ارائه کرده است که يادآور ميشويم:در مقدمه «کتاب شيعه در اسلام» نخست به اجتماعي بودن زندگي انسان اشاره کرده و سپس نظم و پيوستگي حاکم بر اعمال انسان را يادآور شده و افزوده است: اعمال انسان همگي يک سرچشمه دارند و آن اين است که او ميخواهد زندگي سعادتمندانهاي داشته باشد. اين امر ايجاب ميکند که کارهاي خود را مطابق قوانين و مقرراتي که خود وضع کرده يا از ديگران پذيرفته است، انجام دهد. از سوي ديگر، قوانين و مقررات حاکم بر زندگي انسان از اعتقاد او در مورد جهان و انسان سرچشمه ميگيرد و بدين جهت است که انسانها روشها ومقررات گوناگون را در زندگي خود برگزيدهاند:کساني که جهان هستي را همين جهان مادي، و انسان را نيز پديدهاي صد در صد مادي ميدانند، روششان در زندگي اين است که خواستههاي مادي و لذايذ دنيوي خود را تأمين کنند (ماترياليستها).کساني که به خداوند به عنوان آفريدگار جهان اعتقاد دارند، ولي به حيات اخروي معتقد نيستند، برنامه زندگي خود را طوري تنظيم ميکنند که خشنودي خدا را جلب کنند و موجبات خشم او را فراهم نياورند (بتپرستان).کساني که علاوه بر ايمان به خدا، به زندگي جاودانه پس از مرگ قائلاند و معتقدند انسان سزاي نيک و بد اعمال خود را خواهد ديد، در زندگي خود، راهي را ميپيمايند که اين اصل اعتقادي در آن مراعات گردد و سعادت دنيوي و اخروي آنان را تأمين نمايد (پيروان شرايع آسماني).مجموع اين اعتقادات درباره حقيقت انسان و جهان و مقررات متناسب با آن که در مسير زندگي مورد عمل قرار ميگيرد «دين» ناميده ميشود. بنابر آنچه گذشت، هرگز انسان ـ اگر چه به خدا نيز معتقد نباشدـ از دين (برنامه زندگي که بر اصل اعتقادي استوار است) بي نياز نيست. پس دين، همان روش زندگي است و از آن جدايي ندارد.6تعريف عام دينتعريف عام دين، مکاتب و آيينهاي ماترياليستي و اومانيستي را که در آنها عنصر اعتقاد به خدا يا خدايان وجود ندارد، شامل نميشود، ولي دينها و آيينهايي را که در آنها اعتقاد به خدا يا خدايان مطرح است، شامل ميگردد. مطابق اين اصطلاح، دين با ويژگي ايمان و اعتقاد به خداوند به عنوان آفريدگار جهان شناخته ميشود و داراي دو مصداق کلي توحيدي و شرکآميز ميباشد. تعريف زير از اين قسم است: «دين در اصطلاح به معناي اعتقاد به آفرينندهاي براي جهان و انسان و دستورهاي عملي متناسب با اين عقايد است. از اين روي کساني که مطلقا معتقد به آفرينندهاي نيستند و پيدايش پديدههاي جهان را تصادفي و يا صرفا معلول فعل و انفعالات مادي و طبيعي ميدانند، بيدين ناميده ميشوند، اما کساني که معتقد به آفرينندهاي براي جهان هستند، هرچند عقايد و مراسم ديني شان توأم با انحرافات و خرافات باشد، «دين دار» شمرده ميشود. و بر اين اساس اديان موجود در ميان انسانها به حق و باطل تقسيم ميشوند.»7تعريف خاص دينتعريف خاص دين آن است که تنها دين توحيدي را شامل ميشود. همه شريعتهايي که پيامبران از جانب خداوند آوردهاند دين حق ميباشند، تعريف ها و تغييرهايي که در آنها رخ داده است، خارج از اين تعريف است. بيشتر تعريف هايي که متکلمان و دين شناسان مسلمان براي دين گفتهاند از اين قسم است. نمونههايي از اين تعريف ها را يادآور ميشويم:1. دين نامي است براي همه آنچه خداوند به واسطه آن بندگان خود را به عبادت خويش فرا خوانده و آنان را به انجام آن فرمان داده است.82. دين وضع و قراردادي الهي است براي صاحبان عقول که مشتمل بر اصول و فروع است.93. دين، در اصطلاح و عرف شرعي بر شرايعي اطلاق ميشود که از جانب خداوند به واسطه پيامبران براي بشر آورده شده است.10تعريف اخص دين: دين اسلامتعريف اخص دين، به آيين اسلام اختصاص دارد که در آيات قرآن و روايات اسلامي مواردي از کاربردهاي دين، بر شريعت اسلام ذکر شده است. نمونههايي از اين کاربردها به قرار زير است: «اليوم يئس الذين کفروا من دينکم فلا تخشوهم و اخشون. اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا: امروز کافران از دين شما نااميد شدند پس از آنان مترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و از اسلام به عنوان دين (الهي) راضي شدم.» (مائده، 3)مطابق روايات، اين آيه ناظر به جريان غدير خم است که پيامبر(ص) به دستور خداوند، اميرالمؤمنين (ع) را به عنوان جانشين خود و پيشواي امت پس از خود معرفي کردند. در هر حال، اضافة دين به مسلمانان که دوبار تکرار شده است، بيانگر آن است که مقصود از دين، شريعت پيامبر اکرم(ص) است. و جمله «و رضيت لکم الاسلام دينا» بيانگر اين مطلب است که دين و شريعت پيامبر اکرم(ص) که مسلمانان آن را برگزيدهاند مصداق راستين دين اسلام و معرفت ديني است که خداوند جز آن را نميپذيرد. از بحثهاي قبل به دست آمده که واژه اسلام در منابع اسلامي و آثار دانشمندان مسلمان در دو معناي عام و خاص به کار رفته است، معناي عام آن همه شرايع آسماني را شامل ميشود. اسلام در آيههاي «ان الدين عندالله الاسلام» و «و من يتبع غير الاسلام دينا فلن يقبل منه» بر همه شريعتهاي الهي اطلاق ميگردد. معناي خاص اسلام همان شريعت پيامبر اکرم(ص) است، و واژه اسلام در آيه «ورضيت لکم الاسلام دينا» ناظر به اين معناست. و در هر دو صورت، مقصود از آن تسليم بودن در برابر احکام الهي است.تا اينجا با چهار گونه از تعاريف دين در آثار متفکران مسلمان آشنا شديم. اگر چه در برخي از تعريف هاي ياد شده پارهاي مناقشات لفظي و تعبيري يافت ميشود، ولي تعريف هاي ياد شده در اساس با مشکل جدي مواجه نيستند؛ به عبارت ديگر، تعريف هاي ياد شده، در اينکه دين از دو رکن اعتقادي و رفتاري تشکيل ميشود اتفاق نظر دارند؛ يعني دين، در همه کاربردهاي چهارگانه آن، در برگيرنده مجموعهاي از باورها و دستورالعملهاي مربوط به زندگي فردي و اجتماعي انسان است. اين باورها و دستورالعملها در حقيقت اهرمهاي سير سعادتطلبانه انسان ميباشد؛ لذا همانطور که در تعاريف اشاره شد در اين نگرش فلسفي به دين، منظور از دين همان اسلام ناب محمدي(ص) و آن گونه معارفي ميباشد که در قلب مبارک پيامبر(ص) جاري است؛ لذا در اين نوع نگرش به دين، فلسفيدن در آن، همان فلسفه معرفتي ميباشد؛ يعني اول کسب معرفت درونگرايانه در دين و بعد دريافت برون گرايانه از آن، که به فلسفه دين تعبير ميشود، در اصل ره يافتهاي سياسي، اجتماعي و...... از دين همان اصلهاي موضوعي ميباشد که به فلسفه دين تعبير ميشود؛ عرصههاي عملگرايانه اين زبانهاي برون ديني به خوبي ميتواند محورهاي فلسفي اين دين حنيف را آشکار سازد، و اين زمينه را در انقلاب ديني ايران به خوبي ميتوان مشاهده کرد؛ ولي همانطور که اشاره شد، اين مشاهده گري بدون رهيافت معرفتي از دين داراي عمق لازم نميباشد، لذا پي بردن به لوازم معرفتي از ارکان مهم شناخت حقيقت ديني ميباشد.در حقيقت انسان براي دستيابي به معرفت، و بالخصوص معرفت ديني راهها و ابزارهاي گوناگوني دارد: حس، عقل، وحي و الهام، شهود و مکاشفه و مرجعيت،11 از جمله ابزارهاي معرفتي ميباشند که انسان براي رسيدن به شناختهاي گوناگون از آنها استفاده ميکند. عليرغم اينکه انسان براي معرفت از اين ابزارها استفاده ميکند، ابزارهاي اوليه و متعارف براي معرفتهاي بشري عبارتند از: حس، عقل و شهود و ابزارهاي ديگري از قبيل وحي يا الهام گرچه ابزار مستقلي است، ولي براي همگان فراهم نيست و به پيامبران و امامان معصوم اختصاص دارد. البته وحي يا الهام از باب مرجعيت که ابزاري ثانوي است، نقش مهمي در بخشي از معرفت بشري ـ يعني معرفت ديني ـ دارد. بدينترتيب، براي کسب معرفت از راهها و ابزارهاي گوناگوني استفاده ميشود و هر يک از ابزارهاي مذکور سهم قابل توجهي در پيدايش مجموعه معارف بشري دارند، که ميتوان آنها را در سه روش کلي لحاظ کرد: (روش عقلي، روش نقلي و روش تجربي.) اينتريلوژي معرفتي سکوي پرتاب انسان مسلمان به سمت بيشترين حظ معرفتي است، در واقع اين سه امر (عقل و نقل و وحي ) عمق بخشترين رکن معرفتي را شامل ميشود؛ حضرت امام خميني(ره) با تأکيد به اين عوامل، معرفت ديني را اينگونه تعريف ميکنند:«معرفت اكمل ديني، همان فلسفه وجودي دين ميباشد و آن، اين است که انسان ساخته شود. دين آمده است انسان، يعني اين ميوه نارس را کامل کند.»12 پس دين الهي براي انسان زميني آمده است تا اين ميوه ناقص را به کمال برساند و او را از حضيض حيواني به اوج انسانيت و عبوديت برساند؛ لذا براساس نظر ايشان، در دين الهي همه امور مقدمه انسان سازي بوده13 و کوشش انبيا و ايده بعثت در تمام قرنها «تربيت انسان» است.14امام خميني(ره) حساب اسلام را از بقيه اديان جدا کرده و با ذکر برجستگيهاي دين اسلام بيان ميدارند که: «گمان نشود اسلام مثل مسيحيت است که فقط يک رابطه معنوي مابين افراد و راهنماي زندگي ميباشد» و تأکيدشان بر اين است که اسلام دنيا و آخرت را باهم در نظر داشته و به امور مادي و معنوي با هم نظر دارد: «اسلام علاوه بر اينکه بشر را در روحيات غني ميکند، در ماديات غني ميکند.... اسلام همانطوري که به معنويات نظر دارد و همانطوري که به روحيات نظر دارد وتربيت ديني ميکند و تربيت نفساني ميکند و تهذيب نفساني ميکند، همانطور به ماديات نظر دارد و مردم راتربيت ميکند در عالم، که چطور از ماديات استفاده کنند و چه نظري داشته باشند در ماديات.»15ايشان با گوشزد کردن دو خطر تأويل طبيعي و عرفاني از اسلام و اينکه برخي عرفا و صوفيان براي تأييد يافتهها و تجربههاي خود از ظاهر آيات قرآن معاني ويژه خود را دريافت ميکردند و نيز برخي متفکران در دو قرن اخير بهدنبال علمي جلوه دادن قرآن، آيات را تفسير ميکردند، به جامعيت و صراحت اسلام تأکيد داشته و بيان ميدارد: «مطمئن باشيد آنچه صلاح جامعه است در بسط عدل و رفع ايادي ظلمه و تأمين استقلال و آزادي و جريانات اقتصادي و تعديل ثروت بهطور عاقلانه و قابل عمل و عينيت، در اسلام به طور کامل ميباشد و محتاج تأويلات خارج از منطق نيست.»16امام خميني معتقد بودند که اسلام ديني جاودانه و آسماني است. چنين ديني رمز جاودانگياش، ارائه قواعد کلي ثابت، تبيين اهداف دائمي و روشن و تجويز انطباق آن بر شرايط و موضوعات جديد است و اين همان تفقه در دين يا اجتهاد است.17در يک بررسي کلي بايد گفت درانديشه امام خميني(ره)، دين «قانون بزرگ خدايي است که براي اداره کشورهاي جهان و چرخانيدن چرخهاي زندگي» آمده است18 و هدف اساسي آن انسان سازي و ايجاد آسايش و سعادت بشر ميباشد. ايشان با تأکيد بر کامل بودن و جامعيت دين معتقدند که دين براي جنبههاي مختلف زندگي، حکم و برنامه دارد. در ادامه با تأکيد بر اسلام بهعنوان کاملترين دين و نيز با توجه به مذهب شيعه كه داراي عاليترين منابع معرفت ديني است، بيان ميدارد:«ما اهل مذهبي هستيم که از اين دو منبع هر دو استفاده ميکنيم: از وحي و از منبع ولايت. و ساير فرق اين منبع دوم را کم دارند...»19از طرفي حضرت امام معتقد است که از «ابعاد انسان» ميتوان به «ابعاد معرفت ديني» پي برد. بنابراين اگر پژوهشگري به «انسان شناسي» بپردازد و ابعاد مختلف انسان را بشناسد، پي به ابعاد مختلف معرفت ديني خواهد برد. رابطه بين دو حوزه معرفتي انسان شناسي و دين شناسي در کلام امام خميني(ره) متأثر از ارتباط موجود بين خودشناسي و خداشناسي است، كه براي استحكام ارتباط بين اين دو حوزه از دو مقدمه مدد ميجويد؛ مقدمه اول: اسلام يک مکتبي استکه براي انسانسازي آمده است.20مقدمه دوم: انسان ماهيت ناشناختهاي دارد که با شناخت ابعاد مختلف انسان ميتوان به ابعاد مختلف معرفت ديني بالخصوص در اسلام پي برد؛ زيرا اسلام برا ي همين انسان آمده است، انساني که از عالم طبيعت تا ماوراي طبيعت و تا عالم اولوهيت کشش دارد و مراتب او منتشر در اين عوالم است، و چون دين اسلام ميخواهد انساني جامع بسازد بايد متناسب با احتياجات و نيازهاي انساني، او را به رشد و تعالي برساند. پس چون انسان از طبيعت حظ و بهرهاي دارد، و به او رشد طبيعي ميدهد و از آنجا که حظ برزخي دارد، به او رشد برزخي ميدهد، و چون حظ روحانيت دارد، به او رشد روحاني ميدهد و از آنجا که حظ عقلانيت دارد، به او رشد عقلاني ميدهد.21حضرت امام (رحمت الله علیه) با تکيه بر عوامل درون گرايانه وشهودي دين به بسط اين معرفت که همان انسان شناسي ميباشد پرداخته، تأمل و تعمق در ارزشهاي ديني را محور تمايز اين دين ازديگر اديان،همچنين مهمترين راهبر به سمت فلسفه و حقيقت دين برميشمرند، از جمله مهمترين اين ارزشها توکل است؛ چرا که از نتايج معرفت صحيح ديني توکل به خداوند رحمان ميباشد، در اصل توکل حقيقت خفيه دين اسلام و اصل بيبديل فلسفي اين دين است، لذا پرداختن به اين اصل علاوه بر بازگشايي عرصههاي قدسي دين، شرح ساحتهاي عملگرايانه اين دين را نيز بازگو ميکند. چيستي توکل:توکل را ميتوان به اين صورت تعريف کرد:«التوکل، هو توجيه الثقه والاعتماد الي الله، الذي بمشيته يدور رحي الاسباب عامه:22 توکل اين است که اعتماد انسان به خدا باشد؛ خدايي که همه اسباب؛ به مشيت او عمل ميکنند. حضرت امام جعفرصادق(ع) در اين مفهوم ميفرمايد: التوکل کاسٌ مختومٌ يختم الله فلايشرب بها ولايقضّ ختامها الاالمتوکل:23 توکل جام مياست، جامي که خدا آن را مهر و موم کرده است،پس ازآن جام جز متوکل، کسي نمينوشد و مهر آن را جز او، هيچکس نميشکند.»امام خميني نيز در معناي اصطلاحي توکل ميفرمايد: «بدان که از براي توکل، معاني مقاربهاي با تعبيرات مختلفه نمودهاند؛ چنانچه صاحب منازل السائرين فرمايد: التوکّل کله الامر کلّه الي مالکه والتعويل علي وکالته: توکل واگذار نمودن تمام امور است به صاحب آن و اعتماد نمودن است بروکالت او؛ همچنين آمده است:توکل بر خدا بريدن بنده است تمام آرزوهاي خود را از مخلوق وپيوستن به حق است از آنها.»24امام صادق(علیه السلام) در توصيف مراتب و درجات ايماني ميفرمايد: ايمان مانند نردباني است که ده پله دارد و پلههاي آن يکي پس از ديگري پيموده ميشود.25 پيرو اين حديث ابن فناري به شرح مقامات عرفاني سالکان پرداخته، آنچه خواجه عبدالله انصاري در منازل السائرين آورده، توضيح ميدهد و درباره منازل دهگانه ميگويد:از اين ده منزل و مقام، از همه مهمتر سه مقام است از اخلاص، مراقبت دائمي و تفويض. وي درباره تفويض چنين توضيح ميدهد:«سومين مقام مهم از اين مقامات و منازل دهگانه، تفويض است و «تفويض» عبارت از اين است که همه امور را به مجري آنها واگذار بکني و اين واگذاري به خاطر اين باشد که مجري امور را عالمترين کس نسبت به مصالح،و مهربانترين و قويترين بداني. اين واگذاري چه قبل از رجوع به سوي مولا باشد و چه پس از رجوع به سوي مولا، گاهي به جهت وجود سبب و علتي صورت ميگيرد؛ اگر سبب وعلتي در بين باشد و توبه خاطرآن، امورت را به خداوند متعال واگذار کني، در اين صورت اين نوع واگذاري توکل ناميده ميشود وگاهي اين واگذاري، بر اثر سبب وعلت خاصي نيست، در اين صورت اين واگذاري وثوق وثقه ناميده ميشود و اگر درآن هنگام که به مقام تفويض وواگذاري رسيدي، عقل جزيي مزاحم تو بشود و تو در برابرآن مقاومت بکني ودرمقام تفويض و واگذاري بماني، در اين صورت، اين نوع واگذاري را تسليم مينامند.»26پس در توکل امري دروني نهفته است وآن حقيقتي است که کسي جز توکل کننده آن را در نيابد، حضرت امام خميني(ره) که مصداق کامل اين امر ميباشند تنها عامل موثر در عالم را توکل برشمرده، و ميگويند: «پسرم مجاهده کن که دل را به خدابسپاري و موثري را جز او نداني،مگرنه عامه مسلمانان متعبد، شبانهروزي چندين مرتبه... اياک نعبد واياک نستعين ميگويند و عبادت و اعانت را خاص خد ا در بيان ميکنند، ولي جزمومنان به حق وخاصان خدا، ديگران براي هر دانشمند و قدرتمند کرنش ميکنند و گاهي بالاتر از آنچه براي معبود ميکنند، و از هرکس استمداد مينمايند و استعانيت ميجويند و به هر حشيش براي رسيدن به آمال شيطاني تشبث مينمايند وغفلت ازقدرت حق دارند!»27اين نگرش رباني (همانطور که قبلاً گفته شد ) جوهره ديني واصليترين، اصل فلسفي آن ميباشد، چرا که تا فردي به اين حقيقت نائل نشود، به امر قدسي که در بردارنده حقيقت ديني ميباشد، دست نمييابد. البته اصل بر نوع توکل نوعي از تجربهاي ديني است که مشخص کننده رهيافتهاي برون ديني ميباشد، در عرصههاي مختلف انقلاب جلوه عملي توکل را از حضرت امام خميني(ره) مشاهده کرديم، حجتالاسلام والمسلمين رحيميان ميگويد: در يکي از مقطع زماني که دشمن بهشدت و بهطور پيوسته، جزيره خارک و تأسيسات نفتي آن را بمباران ميکرد، با چند نفر از دوستان دفتر امام به جزيره خارک رفتيم. وقتي که وارد جزيره شديم، بلا فاصله براي بازديد از اسکلهها به راه افتاديم. روي اسکله بوديم که هواپيماهاي ميگ 29 آمدند و هجده بمب پانصد کيلويي روي جزيره ريختند. تعدادي در آب افتاد و بقيه هم در نقاط مختلف جزيره؛ ولي هيچکدام به اسکلهها اصابت نکرد. به هر حال وضعيت را از نزديک مشاهده کرديم وشب جمعه برگشتيم. صبح جمعه خدمت امام رسيديم. وقتي گفتم به جزيره خارک رفته بوديم؛ نشستند و بنده وضعيت را گزارش کردم و پيغام مسئولان آنجا را به عرض رساندم، آنها گفته بودند: به طور مسلم تا دو روز ديگر طبق اين روال، صدور نفت قطع ميشود و در آن شرايط حساس جنگ و مشکلات ارزي، نگراني اصلي همين بود. حضرت امام با دقت به عرايضم گوش کردند وسرانجام با آرامش غير قابل تصوري دعايشان کردند؛ آرامشي که دليل آن گذشته از ايمان و پيوندشان با خدا، با گذشت زمان و ادامه صدور نفت تا آخر جنگ، عليرغم همه فشارهاي دشمن براي ما روشن شد که امام اگر چه در جزيره حضور نداشتند، ولي از کساني که در آنجا مباشرت در کار داشتند، نسبت به وضعيت حال و پيشبيني آينده آگاهتر بودند.28اعتماد به نفس، صلابت و شجاعت امام، حاکي از وجود نفسي مطمئنه در ايشان است، و اين امر حاصل نميشود مگر به توکل؛ چرا که با تمسک به اين امر انسان به جايگاهي ميرسد که وکيل و موکل و توکل تواماَ در يک امر واحد جمع گشته و يکي ميشوند: اراده موکل، اراده وکيل ميشود، و اراده وکيل اراده موکل. در اينجاست که امر مولوي متجلي ميشود و شحنههاي ولايتي بر فرد عارض گشته، سير در جميع کائنات کرده و آنچه اراده ميکند محقق ميشود. اين جلوه، برترين واژگان فلسفه دين و عمق بخش حيات ديني است، جايگاهي که افراد جامعه با هر سطح و استعدادي، تأثيرات آن را کاملاً به صورت تجربي مشاهده کرده وغير قابل انکار ميشمرند؛ حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) در سرّالصلاة ميفرمايد:« اگر روزگار به عارف رباني مهلت دهد، ميتواند تمام منازل سائرين و معارج عارفين را، از منزلگاه يقظه تا اقصاي منزل توحيد، از اين معجون الهي و حبل متصل بين خالق و مخلوق خارج کند؛ ولي اين آرزو از نطاق بيان ما بيرون واز حوصله کلام ما افزون است.»سئوال اينجاست که انسان با تمسک به چه شرايطي، چنين جايگاهي را کسب ميکند؟ در جواب بايد گفت که اين امر حاصل نميشود مگر اينکه فرد با توسل به حلقههاي معرفتي (عقل، نقل، وحي) به فلسفه وجودي دين پي ببرد و اين معجون را با قلبي ملبس شده به تقواي الهي، همراه سازد تا نور حقاني بر او ظاهر شود و فرد را قرين عنايت خويش زد وهادي او تا منزلگاهي شود که فرد اقرار کند:« با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خدا ازخدمت خواهران و برادران مرخص، و بهسوي جايگاه ابدي سفر ميكنم.»در لقاي رخشاي پير مرا ياري کندستگيري کن و پيري کن و غمخواري کنگر نخواهي ز سر لطف نوازي ما رااز در قهر برون آي و دل آزاري كن29پي نوشت : 1. John Hick2ـ جان، هيگ، فلسفه دين، ترجمه بهزاد سالگي، بي جا، ناشر: انتشارات بين المللي الهدي، 1381، چاپ سوم، ص 17. 3. Kant 4ـ محمدبن عبدالله دراز، تاريخ اديان، مدخلي بر کاوش،ترجمه محمدباقر، حجتي، چاپ و نشر فرهنگ اسلامي، 1377، چاپ اول، ص 6. 5 ـ فلسفه دين، تدوين عبدالله نصري، ص 58. 6 ـ سيدمحمدحسين طباطبايي شيعه در اسلام، مقدمه، ص 1ـ 3.7 ـ محمدتقي مصباح يزدي، آموزش عقايد، ج 1، سازمان تبليغات اسلامي، 1364، ص 28.8 ـ علي اوجبي، کلام جديد در گذرانديشهها، تهران، انديشه معاصر، 13759 ـ معرفت ديني، محمد نصر اصفهاني، جلد اول، انتشارات فرهنگ مردم (اصفهان) 138010 ـ همان، ص 14011 ـ مـنصور شمس، آشنايي با معرفتشناسي، نشر انجمن معارف اسلامي ايران، 1382، ص 15712 ـ امام خميني، صحيفه نور،ج 2، ص 15413 ـ همان، ج 13، ص 5314 ـ همان، ج 14، ص 1515 ـ (امام خميني، صحيفه نور، ج 5، ص 119)16 ـ همان، ج 1، ص 49517 ـ مهدي مهريزي، راهبردهاي شيوه اجتهادي امام خميني(ره) در حل معضلات اجتماع نظام اسلامي، فصلنامه علمي پژوهشي، دانشگاه آزاد اسلامي، سال سوم شماره 11 زمستان 1378، ص 5.18 ـ امام خميني، کشفالاسرار، (قم: پيام اسلام، بي تا)، ص 18519 ـ امام خميني، صحيفه نور، ج 20، ص 15720 ـ صحيفه نور، ج 2، ص 15421 ـ به نقل از سخنراني امام در مورد نقش انسان ساز دين اسلام، صحيفه نور، ج 2، ص 15422ـ الميزان،ج9،ص 117 23ـ بحارالانوار، ج68،ص 14724ـ شرح چهل حديث، ص 214 25ـ محمد بن يعقوب کليني، اصول کافي، ج 2، ص 4526ـ مصباح الانس، ص 2027ـ صحيفه امام؛ ج18،ص 51528ـ امام خميني وانديشههاي اخلاقي ـ عرفاني، ج 13، ص 18229 ـ ديوان امام، ص 142.منبع: روزنامه اطلاعات /س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 679]
صفحات پیشنهادی
چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره)
چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره)-چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره) نویسنده: محمد رزاقي در تعريف فلسفه دين به عنوان يکي از شعب فلسفه مضاف (در ...
چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره)-چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره) نویسنده: محمد رزاقي در تعريف فلسفه دين به عنوان يکي از شعب فلسفه مضاف (در ...
حضرت امام (ره) در تاريخ انسانيت جاودانه است
چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره)-چيستي فلسفه دين از نگاه امام ... از دين کردهاند بيان کرده و در ادامه، سير اين تعريف را از منظر حضرت امام(ره) بررسي کنيم.
چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره)-چيستي فلسفه دين از نگاه امام ... از دين کردهاند بيان کرده و در ادامه، سير اين تعريف را از منظر حضرت امام(ره) بررسي کنيم.
اسلامي شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینی (ره)
اسلامي شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینی (ره)-اسلامي شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینی (ره) ... ارتباطي با رشتههايي چون فلسفه و خصوصاً عرفان و الهيات و دين ندارند و بلكه در ...
اسلامي شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینی (ره)-اسلامي شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینی (ره) ... ارتباطي با رشتههايي چون فلسفه و خصوصاً عرفان و الهيات و دين ندارند و بلكه در ...
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2)
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) نویسنده : احمد عابدى * 4. يكى از مطالب مهم در شرح و تفسير متون دينى و بلكه در هر كلامى, همدلى و دل مشغولى با متن است. ... از كسى سؤال كرد شيربرنج چيست؟ .... حضرت آدم بايد فقط جمال يار را ببيند, اما وقتى به اسماء نگاه كرد و از ذى الآيه منصرف شده و به آيه توجه كرد, نداى محبوب بلند شد و در عالم اعلان ...
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) نویسنده : احمد عابدى * 4. يكى از مطالب مهم در شرح و تفسير متون دينى و بلكه در هر كلامى, همدلى و دل مشغولى با متن است. ... از كسى سؤال كرد شيربرنج چيست؟ .... حضرت آدم بايد فقط جمال يار را ببيند, اما وقتى به اسماء نگاه كرد و از ذى الآيه منصرف شده و به آيه توجه كرد, نداى محبوب بلند شد و در عالم اعلان ...
گفتاري منتشرنشده از حسن رحيم پور ازغدي:ابعاد نگاه امام خميني(ره)
گفتاري منتشرنشده از حسن رحيم پور ازغدي:ابعاد نگاه امام خميني(ره) به ... اگر جوهر مسئله مهدويت را "عدالت ديني جهاني" بدانيم، از منظر امام خميني(ره) 4 بحث قابل طرح است. در واقع .... نقش امام(ره) زمان نيز از نظر عرفاني فلسفي در همين جا توجيه مي گردد.
گفتاري منتشرنشده از حسن رحيم پور ازغدي:ابعاد نگاه امام خميني(ره) به ... اگر جوهر مسئله مهدويت را "عدالت ديني جهاني" بدانيم، از منظر امام خميني(ره) 4 بحث قابل طرح است. در واقع .... نقش امام(ره) زمان نيز از نظر عرفاني فلسفي در همين جا توجيه مي گردد.
حجت الاسلام سيد حسن خميني؛ پيروان امام در اصل حكومت ديني ...
به گزارش خبرنگار سياسي آفتاب، توليت آستان امام خميني(ره) در آغاز مراسم ... است و بي شك هر فردي با هر نگاه و نگرش و جهان بيني مي تواند آن بزرگوار را معرفي كند». ... ديني را به حد نهايت رسانده بود به طوري كه پيش از آنكه مدرسي بزرگ در فلسفه و حوزه ...
به گزارش خبرنگار سياسي آفتاب، توليت آستان امام خميني(ره) در آغاز مراسم ... است و بي شك هر فردي با هر نگاه و نگرش و جهان بيني مي تواند آن بزرگوار را معرفي كند». ... ديني را به حد نهايت رسانده بود به طوري كه پيش از آنكه مدرسي بزرگ در فلسفه و حوزه ...
مباني قرآني نامه امام خميني(ره) به گورباچف
مباني قرآني نامه امام خميني(ره) به گورباچف-مباني قرآني نامه امام خميني(ره) به گورباچف ... ]4[ نگاه امام به شوروي سابق يك نگاه چند بعدي و اساساً قرآني و مبتني بر عقلانيت ديني بود كه آن را ... در اين مقاله در محورهاي پنج گانه به تحليل قرآني از جنبه هاي فلسفه سياسي اين نامه تاريخي پرداخته مي شود. ..... معرفت چيست و چگونه حاصل ميشود؟
مباني قرآني نامه امام خميني(ره) به گورباچف-مباني قرآني نامه امام خميني(ره) به گورباچف ... ]4[ نگاه امام به شوروي سابق يك نگاه چند بعدي و اساساً قرآني و مبتني بر عقلانيت ديني بود كه آن را ... در اين مقاله در محورهاي پنج گانه به تحليل قرآني از جنبه هاي فلسفه سياسي اين نامه تاريخي پرداخته مي شود. ..... معرفت چيست و چگونه حاصل ميشود؟
ديدگاه شماري از مسوولان شركتكننده در سالگرد ارتحال امام خميني (ره)
ديدگاه شماري از مسوولان شركتكننده در سالگرد ارتحال امام خميني (ره)-ديدگاه شماري از مسوولان شركتكننده در سالگرد ارتحال ... نو در دنيا رواج دادند و آناني كه بر طبل حاكميت ليبراليسم ميكوبند، ناباورانه شاهد عصر نويني از دين خواهي در جهان بودند. .... «فلش شبانه» برج ميلاد چيست؟ ... نويسنده فرانسوي: امام خميني (ره) فلسفه اسلامي را زنده كرد ...
ديدگاه شماري از مسوولان شركتكننده در سالگرد ارتحال امام خميني (ره)-ديدگاه شماري از مسوولان شركتكننده در سالگرد ارتحال ... نو در دنيا رواج دادند و آناني كه بر طبل حاكميت ليبراليسم ميكوبند، ناباورانه شاهد عصر نويني از دين خواهي در جهان بودند. .... «فلش شبانه» برج ميلاد چيست؟ ... نويسنده فرانسوي: امام خميني (ره) فلسفه اسلامي را زنده كرد ...
امام خميني و نهضت احياء ديني
امام خميني و نهضت احياء ديني-امام خميني و نهضت احيا ديني نويسنده:حسن رضايي مهر بازسازي و احيا تفكر ديني ... با يك نگاه تاريخ گرايانه به ماوقع , در مي يابيم كه تاريخ , معرف افراد بزرگي است كه در برهه هاي ..... امام خميني (ره) برترين مدرس فلسفه بود ...
امام خميني و نهضت احياء ديني-امام خميني و نهضت احيا ديني نويسنده:حسن رضايي مهر بازسازي و احيا تفكر ديني ... با يك نگاه تاريخ گرايانه به ماوقع , در مي يابيم كه تاريخ , معرف افراد بزرگي است كه در برهه هاي ..... امام خميني (ره) برترين مدرس فلسفه بود ...
آرا و انديشههاي تربيتي امام خميني (ره) (1)
آرا و انديشههاي تربيتي امام خميني (ره) (1)-آرا و انديشههاي تربيتي امام خميني ... اين تفاوت تا بدانجاست كه حتي توحيد ـ يعني سنگ بناي دين و دينباوري ـ نيز در نزد ايشان تفسيري واحد ندارد، اگرچه همه موحدند. ... دستيابي به اين منظر عرفاني براي ايشان، با گذر از معبر فلسفه و بويژه حكمت ..... اين منابع از اين قرارند: 1ـ چيستي انسان.
آرا و انديشههاي تربيتي امام خميني (ره) (1)-آرا و انديشههاي تربيتي امام خميني ... اين تفاوت تا بدانجاست كه حتي توحيد ـ يعني سنگ بناي دين و دينباوري ـ نيز در نزد ايشان تفسيري واحد ندارد، اگرچه همه موحدند. ... دستيابي به اين منظر عرفاني براي ايشان، با گذر از معبر فلسفه و بويژه حكمت ..... اين منابع از اين قرارند: 1ـ چيستي انسان.
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها