محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829397706
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) نویسنده : احمد عابدى * 4. يكى از مطالب مهم در شرح و تفسير متون دينى و بلكه در هر كلامى, همدلى و دل مشغولى با متن است. تا شخصى شيعه و مسلمان نباشد, هرگز نمى تواند عزادارى و سينه زنى براى سيدالشهداء(ع) را به درستى تفسير و تحليل كند. كسى كه مى خواهد قرآن مجيد را تفسير كند, بايد ببيند مسلمانان از اين متن مقدس چه مى فهمند. مسلمانان از كلمه (يدالله) چه چيزى را مى فهمند, نه آنكه شخص غير مسلمان هرچه خود از آن فهميد, همان را به قرآن مجيد نسبت دهد. البته همين ادعا در مورد برداشت هاى نادرست برخى از مسلمانان نسبت به تورات نيز وجود دارد. حضرت امام معتقد است كه شخصى مى تواند مرام و مقصود عرفا را تبيين كند كه با آنان قريب الافق باشد وگرنه دستى از دور بر آتش داشتن, براى تبيين مطالب فلسفى و عرفانى صحيح نيست. (حكيمى كه مى خواهد قول عارف را شرح كند, ـ بلا تشبيه ـ مثل ملحدى است كه بخواهد مرام پيامبرى را شرح كند. قريب الافق بودن لازم است تا بتوان مرام شخصى را بيان كرد. كسى مى تواند عرفان را شرح دهد كه يك نحوه كشف و ذوق عرفانى داشته باشد).22 از ويژگى هاى حضرت امام عدم اختلاط علوم مختلف در يكديگر است. ايشان در آثار فقهى و اصولى خود تنها از مبانى و انديشه هاى عرفى و عقلائى پيروى مى كند و تلاش فراوان دارد كه از بحث هاى فلسفى پرهيز كند, و در فلسفه نيز صرفاً عقل گرا بوده و همه جا به تخطئه عرف و عقلا و وجدانيات و حسيات مى پردازد. در عرفان نيز تسليم محض ذوق و كشف و شهود است. ابن سينا در سه نمط آخر اشارات تلاش كرده است كه بحث هاى عرفانى را در قالب استدلال هاى فلسفى و عقلى بيان كند, ولى آيا عقلانى كردن عرفان توسط او و يا برهانى كردن اخلاق توسط اسپينوزا, خدمت به آن علوم است يا به بيراهه بردن آنهاست؟ حضرت امام چنين پاسخ مى دهد: (عارفى كه مطالب عرفانى را استدلالى مى كند, هم با عرفان محض مخالفت كرده هم با فلسفه محض. هركس بايد مرام خاص خود را پيش گيرد و با چيز ديگر خلط نكند).23 5. داستان كور و شير برنج. آيا الفاظى كه ما در اختيار داريم, مى توانند تمام حقيقت را نمايان كنند؟ وقتى در شرع مطهر كلماتى از قبيل عرش, لوح و قلم, استواء و نيز جنّات و عذاب و نار و… آمده است, آيا بايد آنها را حمل بر معناى حقيقى نمود و تمام لوازمى كه در عالم ماده بر اين كلمات مترتب است پذيرفت و بگوييم حقيقت مبدأ و معاد همان چيزى است كه از ظاهر اين الفاظ به دست مى آيد و يا آنكه آنها را حمل بر مجاز كنيم و يا ـ آنگونه كه عده زيادى معتقد شده اند ـ در آيات مربوط به مبدأ طرفدار تأويل و در آيات مربوط به معاد طرفدار ظاهر باشند, يعنى ايمان به بعضى از آيات بدون بعضى ديگر؟ حضرت امام معتقد است كه الفاظى كه ما در اختيار داريم و با حروف الفباء ساخته شده اند, نمى توانند جمال زيباى واقع را به تصوير كشند: انّ ثوباً خيط من نسج تسعة وعشرين حرفاً عن معاليك قاصر (چون ما چشم حقيقت بين پيدا نكرده و به حاق واقع نرسيده ايم, كوريم. چنانكه كورى كه هيچ چيز تماشا نكرده بود, شنيده بود (شير برنج). از كسى سؤال كرد شيربرنج چيست؟ بيچاره چون ديد او برنج و شير نديده تا بگويد آنها را مخلوط كرده مى پزند, شيربرنج درست مى شود, ناچار گفت: شيربرنج در سفيدى مانند گردن غاز است. گفت: گردن غاز چيست؟ چون ديد نمى تواند آن را تعريف كند, آرنج خود را به دست كور داد و گفت: گردن غاز به اين مى ماند. كور بيچاره تصور كرد كه شيربرنج مثل گردن غاز است و گردن غاز مثل اين بازو است, پس شيربرنج مثل اين بازو است! گفت من شيربرنج نمى خواهم.) (مطلب از اين قرار است كه چون ما چشم حق بين پيدا نكرده ايم, لذا بايد بهشت را به باغ و درخت و قصر و سبزه تعريف نمايند, و تو چون چيزى نديده و نسبت به باطن عالم كورى, مى گويى: درخت بهشت, مانند اين درخت بيد است, منتها قدرى بزرگ تر و سبزتر, بوى سيبش قدرى زيادتر و رنگ آن قدرى سرخ تر است, اين است كه مثل آن كور مى گويى: من شيربرنج نمى خواهم. به خلاف آنكه بدانى باغى است, اما چه باغى! و درخت و سيب است, اما چه درخت و سيبى, و حورالعين است, اما نه مثل اين زن هاى دنيا كه مختصرى چاق تر و سفيدتر و جوان تر از آنها باشد.) (همچنين اگر در مقابل كسى كه چشم حق بين ندارد, از حرارت روز قيامت سخن بگويند, مى گويند: از هواى تابستان اينجا قدرى گرم تر است, و اگر از مار و عقرب سخن به ميان آورند,قدّ آنها را قدرى زيادتر از قدّ مار و عقرب دنيا تصور مى نمايد. از اينجاست كه چون كوريم, معرّف چاره اى نداشته, بايد آن وجود كامل را با شتر معرفى كند: (افلا ينظرون الى الابل كيف خلقت). پيامبر در مقام تعريف خداوند با جماعتى كه جز ابل نديده و جز با آن افت و خيز نداشته اند, چه كند؟ البته بايد خدا را براى آنها به اين نحو معرفى نمايد).24 به عقيده حضرت امام, قرآن مجيد سه دسته مخاطب دارد: 1. صاحبدلان يا اهل اسرار و باطن كه با غمزه و اشاره با آنان سخن مى گويد. 2. كوران و نابينايان كه جز عالم كثرت چيزى نمى بينند. 3. افراد متوسط و عوام الناس كه نظر استقلالى به ماهيات دارند. براى گروه اول آيات شريفه اول سوره حديد نازل شده كه مى فرمايد: يك حقيقت و يك ظهور و يك وجود بسيط است كه اول و آخر و ظاهر و باطن اوست, و هرگونه كثرتى را ملغى نموده است. اين افراد چون تعدادشان اندك است, اين گونه آيات شريفه نيز اندك است. و براى گروه دوم كه با چيزى جز ابل و شتر آشنا نيستند, مجبور است كه خداوند را نيز با شتر معرفى كند. چشم اينان چيزى فراتر از شتر نمى بيند و اين نهايت ذلت مردم است. براى گروه سوم كه هم نور مى بينند و هم ظلمت, هم زمين مى بينند و هم آسمان, يعنى نگاهى استقلالى به ممكنات و ماهيات دارند, آياتى مثل آيه نور و آيات خلقت آسمان و زمين را نازل كرده است.25 گروه اول وحدت بين هستند و گروه دوم كثرت نگر و گروه سوم جلوه نگرند. 6. تفاوت فاحش روايات و ادعيه در بيان معارف دين. ادعيه, قرآن صاعدند و مخاطب آنها خداى متعال است. اما روايات مخاطبانى دارند كه غالباً از عوام مردم بوده اند. در روايات, ائمه(علیهم السّلام) مجبور بودند كه سطح مطلب را هرچه ممكن است پايين آورده و به اندازه عقل مردم با آنان سخن بگويند. حضرت امام مى فرمايد: (بايد باب معارف را از ادعيه فهميد. نمى توان باب معارف را از اخبارى كه مورد خطاب, مردمان علم نديده و حكمت نديده بودند فهميد).26 سپس امام مى فرمايد: مى بينيم كه عبارت هاى فصوص الحكم محى الدين, مطابق با ادعيه است نه با اخبار و روايات. البته تفاوت بين فصوص الحكم و ادعيه بسيار زياد است. ادعيه رعايت ادب مع الله را در نهايت درجه داشته اند, برخلاف فصوص الحكم. به هر حال وقتى مخاطب ائمه(ع) افراد شترچران بوده اند, امام نمى تواند حقيقت را براى آنان توضيح دهد. در جاى ديگر مى فرمايد: بدبختى ما اين است كه ائمه(ع) گرفتار انسان هايى شده بودند كه هنوز احكام وضو و نماز را ياد نگرفته بودند و مى خواستند مسائل مربوط به صفات احديت را سؤال كنند. طرف خطاب اين روايات, ملاصدرا نبوده است كه بتواند آن معارف را فرا گيرد, بلكه افرادى كه قصور فهم داشتند و چه بسا به خطا مى افتادند, بودند و ائمه(ع) گاهى الفاظى را مى فرمودند كه نياز به توجيه و تأويل دارد.27 و در جاى ديگر مى فرمايد: (بعضى از محدثين ما خود را راحت نموده, قائل به حدوث ارادة الله شده اند. چون نظر سطحى به ظاهر اخبار كافى نموده اند كه ظاهرش اين است كه ارادةالله حادث است. لذا اين اخبار را بر معناى ظاهرى عوامى و قشرى حمل كرده اند. ولى روايت به دست اهلش نيفتاده تا اصل معناى آن را بفهمد. البته در زمان ائمه(ع) كسانى كه قادر باشند از عهده معارف حقه برآيند, نبودند. ولى سؤالاتى از ائمه(ع) مى كردند و ائمه هم براى اينكه مبادا آنها ملحد شوند, چيزى كه آنها به اندازه فهم خود بفهمند و به آن دلخوش باشند, مى فرمودند. ولى در ضمن اصل مطلب و حق آن را مى رساندند تا بعد آيندگان صاحب ذكاوت, مراد را دريابند. در ميان كسانى كه گرد حضرات را گرفته بودند, عده قليلى اهل اسرار بوده كه حق مطلب و اسرار را دانسته و فهميده و آن را هم با خود بردند. ولكن آنچه باقى مانده, اجمالى از آنهاست, زيرا اكثر آنها بعد از شترچرانى و بيكارى, چند روزى مى آمدند و چند حديث ياد مى گرفتند و مى رفتند و بعد نقل مى كردند. حال لازم نبود كه ناقل, اصل معناى آن چيزى را كه از امام شنيده بود بداند; چنانكه لازم نيست كسى كه آيه اى را براى شما مى خواند, معنايش را هم بهتر از شما بداند. پس اولاً بايد بطون اخبار را ديد, و اگر اين ظواهر در مقابل اصلى از اصول اساسى باشد ـ ولو كافى من اوله الى آخره اين احاديث باشد ـ ما آنها را طرح مى نماييم تا مبادا امكانى براى ذات اقدس الهى ثابت شود).28 7. يكى از مباحث مشترك فلسفه و عرفان بحث عشق است. بسيارى از نويسندگان عشق را بر دو قسم: حقيقى و مجازى يا الهى و غريزى دانسته اند و لذا اشتباهات فراوانى براى آنان پيش آمده و چه بسا مطالب خلاف شرعى را ملتزم شده اند. ولى صحيح آن است كه گفته شود: عشق بر سه قسم است: الف. عشق حقيقى كه عشق به كمال حقيقى, يعنى خداى متعال است. ب. عشق مجازى كه عشق به هر چيزى است كه سرانجام آن رسيدن به خداوند است, مثل علاقه به نماز, عبادت, حبّ محبوبان خدا و… ج. عشق خلط, يعنى عشق به امورى كه مانع و رهزن رسيدن انسان به خداوند است. بعضى افراد عاشق به امور شهوانى هستند و برخى عاشق استصحاب و لاضرر و فقه و اصول و بعضى عاشق خداى متعال. حضرت امام چند جاى كتاب خود بحث عشق را مطرح كرده است.29 حضرت امام در توضيح عشق و آنكه عشق انسان را به مرحله فنا مى رساند, اين شعر را نقل كرده است: صياد همو, صيد همو, دانه همو و دام هم اوست عاشق همو, عشق همو, عاشق و معشوق هم اوست30 و در جاى ديگر فرموده: (پس عاشق و محب, ذات است. درك و ادراك عين ذات است, و مدرك و محبوب و معشوق هم عين ذات است. پس همو عاشق, همو عشق, همو معشوق, همو ساقى, همو مى و همو جام است. صياد همو, صيد همو, دام همو, دانه هموست ساقى همو, مى همو, باده و پيمانه هموست31 ظاهراً يك بيت است كه حضرت امام آن را دوگونه نقل كرده است. 8. لطف قريحه در مقابل برهان و استدلال. حضرت امام در چند جاى اين اثر خود (لطف قريحه) را در مقابل استدلال قرار داده و مى فرمايد: علاوه بر برهان, لطف قريحه نيز آن را تأييد مى كند. اول در بحث احتياج ممكن به علت در بقا خود به لطف قريحه استشهاد نموده است.32 و دوم در بيان امكان فقرى موجودات.33 شايد بتوان ادعا كرد كه مقصود حضرت امام از لطف قريحه اين است كه با تحليل فلسفى عين فقر بودن موجودات را به دست آوريم, و از خارج محمول استفاده شده به طورى كه ادعا كنيم محمول از درون موضوع به دست مى آيد. 9. خطيئه حضرت آدم(علیه السّلام) اين بود كه عاشق و محبّ واقعى بايد تمام توجه او به محبوب و معشوق باشد و از همه چيز ديگر غافل باشد, حتى اگرچه آن غير, آيت محبوب باشد. حضرت آدم بايد فقط جمال يار را ببيند, اما وقتى به اسماء نگاه كرد و از ذى الآيه منصرف شده و به آيه توجه كرد, نداى محبوب بلند شد و در عالم اعلان كرد كه عاشق خطا كرد (وعصى آدم) و عاشق را رسوا نمود كه چرا توبه خود را از محبوب منصرف كردى و اين خطيئه آدم شد.34 10. از ديگر انديشه هاى اساسى حضرت امام در اين كتاب, اعتقاد به (وحدت شخصى وجود) است. در اين كتاب (وجود) مساوى با واجب الوجود دانسته شده و هرچه غير از آن است, عدم و اعتبارى و باطل معرفى شده است, و اگر زياد مماشات با خصم كنيم, مى گوييم كثرات تنها خواب و خيالى بوده و العالم خيال فى خيال.35 آنچه گذشت ده نكته از صدها نكته دقيق كتاب حاضر است كه گلچين شده و مورد اشاره قرار گرفت. برخى مطالب مهم ديگر كتاب عبارتند از: 1. نهى شرعى نبودن نهى از تفكر در ذات مقدس الهى.36 2. معنى دنيا و پستى آن.37 3. تفسير حديثى كه صدرالمتألهين به سادگى از آن گذشته است.38 4. طرفدارى قاضى سعيد از الهيات سلبى و نقد امام نسبت به آن.39 5. مجمل بودن حديث (لاجبر ولا تفويض) و وجود دوازده قول در شيعه.40 6. بحث مفصل و جالب از حدوث دهرى.41 7. توجه زياد به مرحوم مير داماد.42 8. بحث از حيثية تعليلى و تقييدى.43 9. ايمان به واجب الوجود از شعب ايمان به اصالة الوجود است.44 10. معرفى شيطان.45 11. تفسير حجاب اكبر.46 12. تفسير انسان كامل.47 13. در اين كتاب حضرت امام در موارد متعدد به نقد كلمات مرحوم حاجى سبزوارى پرداخته و گاهى سخن ايشان را نادرست و گاهى ناتمام معرفى كرده است.48 در پايان ضمن ارج نهادن به زحمات فراوان محققان مؤسسه تنظيم و نشر در تصحيح و تحقيق اين اثر سودمند و تشكر از كار عالمانه و محققانه آنان, چند نمونه از نارسايى هاى تصحيح كتاب را ذكر مى كنيم: 1. در ج2, ص66 كتاب يك عبارت عربى حدود نيم صفحه از شيخ صدوق نقل شده اما آدرس آن در پاورقى ذكر نشده است. گويا چون حضرت امام نفرموده كه اين عبارت از چه كسى است, تصور شده كه كلام خود حضرت امام است. 2. ج2, ص198 لازم بود در پاورقى تذكر داده شود كه مقصود امام از (بعض المحدثين) چه كسانى است و در كجا اين را گفته اند. شبيه اين اشكال در ج2, ص440 نيز وجود دارد كه كلام باغنوى مستند نشده است. 3. ج1, ص22 در سطر آخر كلمه (جزنا) صحيح نيست و بايد (جزناها) باشد, آنگونه كه در كتاب آغاز و انجام خواجه نصير نيز آمده است. 4. ج1, ص30 در پاورقى بايد آدرس آيات و اخبارى را كه دلالت بر بداء دارند ذكر كند, نه آدرس حديث (ردّوا علمه الينا) را. 5. لازم بود در ابتداى جلد دوم كتاب نوشته شود كه (بالمعنى الاخص) در حالى كه تنها نوشته شده است: مقصد سوم: الهيات. با اينكه آنچه در جلد اول كتاب آمده بود نيز الهيات است. 6. ج2, ص16 سطر آخر ظاهراً كلمه (عقول) زايد است. 7. ج2, ص183 در اداى باب معارف, ظاهراً بايد در باب اداى معارف باشد. پينوشتها: 22. همان, ج2, ص198. 23. همان, ج2, ص200. 24. همان, ج1, ص223ـ224. 25. همان, ج2, ص190. 26. همان, ج2, ص183. 27. همان, ج2, ص138. 28. همان, ج1, ص127. 29. همان, ج2, ص54 و140. 30. همان, ج1, ص294. 31. همان, ج2, ص141. 32. همان, ج1, ص38. 33. همان, ج1, ص47. 34. همان, ج1, ص84. 35. همان, ج2, ص15, 141 و189. 36. همان, ج1, ص160. 37. همان, ج2, ص87. 38. همان, ج2, ص63. 39. همان, ج2, ص132ـ 135. 40. همان, ج2, ص309. 41. همان, ج1, ص69 ـ 78. 42. همان, ج1, ص69. 43. همان, ج1, ص8 ـ12. 44. همان, ج1, ص13و19. 45. همان, ج2, ص359. 46. همان, ج1, ص238. 47. همان, ج1, ص326. 48. مثلاً در ج1, ص85, اعتراض به حاجى در تفسير يك حديث دارد, و در ج2, ص268 مى فرمايد حركت قطعيه و توسطيه اى كه مرحوم حاجى ذكر كرده است, لزومى نداشت. و نيز در ج2, ص74 و ج1, ص132 و…. * ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372 /ج
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]
صفحات پیشنهادی
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2)
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) نویسنده : احمد عابدى 4. يكى از مطالب مهم در شرح و تفسير متون دينى و بلكه در هر كلامى, همدلى و دل مشغولى با متن است. تا شخصى ...
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) نویسنده : احمد عابدى 4. يكى از مطالب مهم در شرح و تفسير متون دينى و بلكه در هر كلامى, همدلى و دل مشغولى با متن است. تا شخصى ...
چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره)
چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره)-چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره) نویسنده: محمد رزاقي ... احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) نویسنده : احمد عابدى 4.
چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره)-چيستي فلسفه دين از نگاه امام خميني(ره) نویسنده: محمد رزاقي ... احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) نویسنده : احمد عابدى 4.
مراد امام خمینی از شعر، بیان معارف بود
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) حضرت امام معتقد است كه شخصى مى تواند مرام و مقصود عرفا را تبيين كند كه با آنان قريب الافق باشد وگرنه دستى از دور بر آتش .
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) حضرت امام معتقد است كه شخصى مى تواند مرام و مقصود عرفا را تبيين كند كه با آنان قريب الافق باشد وگرنه دستى از دور بر آتش .
همايش ميراث و انديشه هاي امام خميني(ره) در مركز اسلامي انگليس ...
همايش ميراث و انديشه هاي امام خميني(ره) در مركز اسلامي انگليس برگزارشد-به گزارش ... بود، در فلسفه، عرفان، كلام و ادبيات فارسي و عربي نيز يك عالم بزرگ به شمار مي رفت. ... وي افزود: امام خميني(ره) با الهام از جد خود حضرت امام حسين(ع) و واقعه عظيم كربلا به دنبال احياي امر به .... انفجار بمب در پاكستان 2 كشته و 20 زخمي برجاي گذاشت.
همايش ميراث و انديشه هاي امام خميني(ره) در مركز اسلامي انگليس برگزارشد-به گزارش ... بود، در فلسفه، عرفان، كلام و ادبيات فارسي و عربي نيز يك عالم بزرگ به شمار مي رفت. ... وي افزود: امام خميني(ره) با الهام از جد خود حضرت امام حسين(ع) و واقعه عظيم كربلا به دنبال احياي امر به .... انفجار بمب در پاكستان 2 كشته و 20 زخمي برجاي گذاشت.
جلوه هاى حديث در تفسير صدرالمتألهين (2)
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) يكى از مطالب مهم در شرح و تفسير متون دينى و بلكه در هر كلامى, همدلى و دل مشغولى با متن است. ... البته همين ادعا در مورد برداشت هاى ...
احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) يكى از مطالب مهم در شرح و تفسير متون دينى و بلكه در هر كلامى, همدلى و دل مشغولى با متن است. ... البته همين ادعا در مورد برداشت هاى ...
امام خميني(ره)، مقاومت فرهنگي و ژئوکالچر انقلاب اسلامي(2)
امام خميني(ره)، مقاومت فرهنگي و ژئوکالچر انقلاب اسلامي(2)-امام خميني(ره)، مقاومت ... با وجود اين، احساسات احيا گرانه ناشي از انقلاب اسلامي مستقيم و غير مستقيم جهان را ...
امام خميني(ره)، مقاومت فرهنگي و ژئوکالچر انقلاب اسلامي(2)-امام خميني(ره)، مقاومت ... با وجود اين، احساسات احيا گرانه ناشي از انقلاب اسلامي مستقيم و غير مستقيم جهان را ...
قرائت هاي مختلف از انديشه سياسي امام خميني(ره) (2)
قرائت هاي مختلف از انديشه سياسي امام خميني(ره) (2)-قرائت هاي مختلف از انديشه سياسي ... مجموعه مطالعات و مباحت دکتر رجايي، بر اساس فلسفه سياسي و ايران شناسي است و ... لوازمي دارد و آن بسيج ميراث فرهنگي، دين و دانش هاي گوناگون براي پيشرفت علم و ... او در صدد احياي تمدن ايران نبود و در حوزه سياست نيز برداشت هاي سياسي غربي ...
قرائت هاي مختلف از انديشه سياسي امام خميني(ره) (2)-قرائت هاي مختلف از انديشه سياسي ... مجموعه مطالعات و مباحت دکتر رجايي، بر اساس فلسفه سياسي و ايران شناسي است و ... لوازمي دارد و آن بسيج ميراث فرهنگي، دين و دانش هاي گوناگون براي پيشرفت علم و ... او در صدد احياي تمدن ايران نبود و در حوزه سياست نيز برداشت هاي سياسي غربي ...
امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی از منظر مقام معظم رهبری
امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی از منظر مقام معظم رهبری-امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی از ... امام براي ما سخت و تلخ است اما ميراث گرانبهاي معمار بزرگ انقلاب ، امام خميني حفظ خواهد شد . ... 2/3/69 ـ شخصيت وجودي امام كه در جايي براي شهادت اسيري اشك مي ريزد و در جايي ديگر همچون ..... او بود كه ارزشهاى اسلامى را بعد از انزوا و خمول، دوباره احيا كرد.
امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی از منظر مقام معظم رهبری-امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی از ... امام براي ما سخت و تلخ است اما ميراث گرانبهاي معمار بزرگ انقلاب ، امام خميني حفظ خواهد شد . ... 2/3/69 ـ شخصيت وجودي امام كه در جايي براي شهادت اسيري اشك مي ريزد و در جايي ديگر همچون ..... او بود كه ارزشهاى اسلامى را بعد از انزوا و خمول، دوباره احيا كرد.
محتواي انقلاب اسلامي در انديشه امام خميني(رحمة الله علیه)
در يك نگاه كلي ، اصول و آئين زير،[1] نماد اساسي فلسفه سياسي امام است؛ كه به نحوي محتواي بنيادين انقلاب اسلامي و چارچوب ..... احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2).
در يك نگاه كلي ، اصول و آئين زير،[1] نماد اساسي فلسفه سياسي امام است؛ كه به نحوي محتواي بنيادين انقلاب اسلامي و چارچوب ..... احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2).
هنر در انديشه امام خميني (رحمة الله علیه)
احادیث و روایات: امام علی (ع):علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف. ..... احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) middot; احياي ميراث ...
احادیث و روایات: امام علی (ع):علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف. ..... احياي ميراث فلسفي امام خميني (ره)(2) middot; احياي ميراث ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها