تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن در گرفتارى صبور است، و منافق در گرفتارى بى تاب.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804320932




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اسلامي شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینی (ره)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اسلامي شدن دانشگاهها در نگاه امام راحل
اسلامي شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینی (ره) نويسنده:نعمت الله باوند يكي از مهمترين عوامل اسلامي شدن دانشگاهها تدوين صحيح علوم انساني بر اساس علوم اسلامي، هماهنگ با آخرين پيشرفت هاي علوم انساني در مغرب زمين مي‏باشد. اما در اينجا بايد نكاتي را در تحقق اين امر بنيادين و سرنوشت ساز در عرصه دانشگاهها و مراكز آموزشي مورد توجه جدي قرار داد و آن اين كه در اسلام بعد از تاريخ صدر آن با عدم فعليت تاريخي و سياسي نظام ولايت در زمان حيات ائمه خصوصاً بعد از شهادت امام حسن(علیه السلام)تا ظهور انقلاب اسلامي ايران، جنبه سياسي و اجتماعي اسلام كه در عرصه حكومت در انحصار خلفاي بني‏اميه و بني‏عباس و بعداً سلاطين مستبد قرار گرفت، از جنبه فكري، اعتقادي و معنوي آن جدا گشت و در نتيجه با وجود رشد علوم الهي و حتي طبيعي و رياضي در تاريخ و تمدن اسلامي، علوم انساني از جامعه شناسي تا علم سياست و اقتصاد به علت عدم وجود آزاديهاي سياسي به انحطاط كامل گراييد تا بعد از نهضت مشروطه، با روي كار آمدن حكومت وابسته پهلوي، با وجود طرفداري اين رژيم در غربي كردن جامعه اسلامي مجدداً به علت فقدان استقلال و آزاديهاي ملي و سياسي، علوم اجتماعي و انساني عليرغم تاثيرپذيري سطحي و صوري از تفكر و تمدن غرب مجال رشد و نضج كافي نيافت. تا با ظهور انقلاب اسلامي و تشكيل نظام مقدس مبتني بر ولايت و رهبري حضرت امام‏خميني(رحمت الله علیه)، مسایل معنوي و علوم ديني با جنبه‏هاي سياسي، اجتماعي و مادي، پيوندي مستحكم يافت كه بعداً مي‏بايست در انقلابي فرهنگي با تبيين و تفسير علمي اين پيوند مقدس به صورتي علمي و دانشگاهي در عرصه تدوين علوم انساني بر اساس مباني اصيل اسلامي كه بعد از شهادت امام حسن مجتبي(علیه السلام)تا ظهور انقلاب اسلامي ايران به علت ظهور و حاكميت حكومت هاي غير ديني و مستبد مسكوت ماند، صورت مي‏پذيرفت. اما متاسفانه عدم تحقق اين امر اساسي بعد از وقوع انقلاب اسلامي بتدريج موجب ازدياد فقر فرهنگي در زمينه علوم انساني و تجربي جديد و در نتيجه باعث تشديد وابستگي فكري برخي از اساتيد دانشگاهي ايران به غرب گرديد و اين امر نيز تاكنون موجب ظهور برخي بحرانهاي فكري، سياسي و دانشگاهي در اين سرزمين گرديده است و امروز بعد از تحقق نظام ولايت در اين كشور با تهاجم و شبيخون فرهنگي غرب، دانشگاههاي ايران عرصه تاخت و تاز انديشه‏هاي ضد اسلامي و ضد ولائي گشته است تا به حدي كه برخي از مراكز پژوهشي علمي و فكري كشور نيز متاسفانه تحت تاثير اين امواج سهمگين غير اسلامي قرار گرفته‏اند. تا به آنجا كه مقام معظم رهبري دربارؤ اين امر خطير و حساس با صراحت هشدار داده و مكرراً فرموده‏اند "آينده نظام وابسته به اسلامي كردن دانشگاهها مي‏باشد" زيرا مي‏دانيم كه همه مسوولين نظام بدون استثنأ درآينده همانند گذشته با تحصيل رسمي در دانشگاهها و يا در خارج از آن تحت تاثير وضعيت فكري و اجتماعي آن مي‏باشند. آن چه در اين مورد ذكر آن بسيار سرنوشت ساز مي‏باشد اين است كه از آنجا كه بزرگترين پيام فرهنگي حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) در ارتباط با نحوه تدوين علوم انساني دانشگاهها بر اساس حقايق و تعاليم معنوي اسلامي در اين فرموده موجز اما بسيار عميق ايشان خلاصه مي‏شود كه "تمام علوم چه علوم طبيعي باشد و چه علوم غيرطبيعي باشد، آن كه اسلام مي‏خواهد، آن مقصدي كه اسلام دارد اين است كه تمام اينها مهار بشود به علوم الهي و به توحيد بازگردد"(1). انديشمندان و اساتيد متفكر و متعهد دانشگاهي و حوزوي مي‏بايست با نوعي وحدت فكري و با نوعي همفكري علمي به تدوين علوم انساني جديد با استفاده از برخي دست آوردهاي علوم جديد در غرب براساس مباني فكري و علمي علوم اسلامي و حقايق مكتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ايجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگي مورد نياز كشورمان گردند تا به اين وسيله هم برخي معضلات عميق فرهنگي كشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهاني و فرهنگي عميق انقلاب بزرگ اسلامي در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.در اينجا لازم است براي فهم عميق جمله مذكور حضرت امام كه در دنياي علمي و فكري امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخي بزرگترين متفكران معاصر قرن حاضر مي‏باشد اشاراتي كنيم(تا مشخص گردد كه امر تدوين علوم انساني جديد بر اساس حقايق دين اسلام كه يكي از مهمترين اركان اسلامي شدن دانشگاهها و همه مراكز فكري و آموزشي كشور است خود نياز به كاري فكري و نظري در سطح همه علوم اسلامي و بشري با حضور همه انديشمندان اصيل اسلامي و عالم به معارف جديد بشري دارد و به همين علت جز با تفكر و اجتهادي زنده و همه جانبه و جديد ممكن نمي‏باشد به عبارت ديگر تحقق اين امر اساسي نيازمند يك جهاد فرهنگي و علمي بزرگ مي‏باشد كه تنها با صدور چند بخشنامه عملي و يا نصيحت و اندرز اخلاقي در سطح دانشگاهها هرگز ممكن نمي‏باشد.در اينجا براي اين كه به ژرفاي سخن بزرگ معظم‏له وقوف كامل يابيم نظر يكي از بزرگترين فيزيكدانان و جهان‏شناسان تمام تاريخ علم مغرب زمين يعني"ماكس پلانگ" را در نيمه اول قرن حاضر متذكر مي‏گرديم "به اين ترتيب به جايي مي‏رسيم كه علم حدودي را كه از آنها نمي‏تواند تجاوز كند معين مي‏نمايد و در عين حال نواحي ديگري را نشان مي‏دهد كه از حوزه فعاليت وي خارج است... نقطه عزيمت ما از سرزمين يك علم خصوصي بود و در ضمن به يك رشته مسایل رسيديم كه همه جنبه فيزيكي خالص داشتند ولي در پايان كار از جهاني كه فقط جنبه حسي داشت به يك جهان واقعي متافيزيكي رسيديم.(2)"برخي موانع اسلامي شدن دانشگاهها"البته تحقق سخن حضرت امام(قدس سره) مبني بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شريف توحيد نيازمند تحقق "انقلاب فرهنگي" بزرگي است كه متاسفانه تاكنون در عرصه دانشگاهها و مراكز پژوهشي تحقق نيافته است زيرا غالب اساتيد رشته‏هاي فلسفه و الهيات و عرفان كه مي‏بايست تاكنون به تدوين چارچوب و تعريف دقيقي از نگرش اسلام در خصوص جهان بيني فلسفي متناسب با تفكر و تمدن معاصر جهان براي هدايت علوم انساني پايه و فني اهتمام مي‏ورزيدند با بي‏تفاوتي و سكوت از اهتمام به چنين مساله سرنوشت سازي خودداري نمودند و حتي برخي از آنها با وجود اعتقادات ديني و آشنايي با تفكر جهان غرب، حضور در چنين عرصه حياتي و ارتباط غير مستقيم و علمي با عرصه حكومت و سياست كشور اسلامي را نوعي كار "ايدئولوژيك" و سياسي صرف تلقي كردند. از سوي ديگر با وجود چنين خلأ و فقر فرهنگي، بعضي از اساتيد علوم اجتماعي، اقتصادي و سياسي كه فاقد فهم عميق نسبت به مباني فلسفي براي ايجاد چارچوب مورد نياز انقلاب فرهنگي در اين سرزمين الهي مي‏باشند، تحت تاثير مكاتب اجتماعي و سياسي غرب با طرفداري ازبينش و فرهنگ علوم انساني غرب، مروج غربگرايي در عرصه علوم انساني و سياسي مي‏باشند و در اين ميان برخي از متخصصان علوم پايه و فني كه مطالعاتي آزاد در مباحث فلسفي و ديني دارند با تلاش در "عصري كردن معرفت ديني" سعي در انطباق اسلام با مكتب "نئوپوزيتوسيم" غرب كه در واقع مروج مكتب "ماترياليسم جديد و علمي" مي‏باشد دارند و در اين جهت گروه كثيري از عالمان علوم پايه و فني به صورت سطحي و شخصي معتقدند كه علوم مذكور هيچ ارتباطي با رشته‏هايي چون فلسفه و خصوصاً عرفان و الهيات و دين ندارند و بلكه در تباين و تخالف باعلوم مذكور هستند و خود داراي قلمروي كاملاً مستقل مي‏باشند. چنين بينش مادي و حسي هم اكنون در ميان بسياري از دانشجويان و برخي اساتيد علوم پايه و فني و هم چنين علوم اجتماعي و سياسي به علت فقدان و حضور يك جريان نيرومند و مترقي فرهنگ اسلامي كه درگذشته با متفكران و بزرگاني چون علامه طباطبايي، استاد شهيد مطهري و... چنين بينش اصيل و بنيادين براي نسل گذشته را فراهم نمودند و اين تلاش عظيم فرهنگي در انطباق متعادل تعاليم عاليه اسلام با مقتضيات عصرجديد خود زمينه فرهنگي مورد نياز را براي تاسيس حكومت و انقلاب اسلامي در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداي اقتباس كامل تفكر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگي، اقتصادي و سياسي و همچنين كسب علوم جديد و حتي بينش برخي مكاتب فلسفي و الحادي و اومانيستي مغرب زمين را در برخي مراكز دانشگاهي و پژوهشي سر داده‏اند تا به اين وسيله نادانسته جامعه اسلامي ما را با يك بحران فرهنگي و فكري ژرف و ريشه‏دار مواجه سازند. در اين ميان برخي از عالمان و مديران مراكز آموزشي و پژوهشي و اجرايي كشور به علت سنخيت رشته تخصصي خود با علوم مادي به نحوي غير صحيح هنوز همانند قرون 18 و 19 اروپا توهم مي‏كنند كه علوم جديد مادي مغرب زمين داراي ارزشي مطلق و كاملاً عيني مي‏باشد در حالي كه در قرن حاضر برخلاف پندار بسياري از آنها كه سعي در تفسير نامتعادل ميان دين و حقايق ماورالطبيعي بر اساس علوم جديد مادي غرب دارند بسياري از فيزيكدانان و جهان شناسان بزرگ غرب هم چون "ماكس پلانگ"، "انيشتين" و خصوصاً "جينز" و "ادينگتون" و... سعي كامل در انطباق و تفسير مباني علم فيزيك جديد با برخي حقايق متافيزيكي و حتي عرفاني دارند كه در اينجا ما تنها به ذكر گفتار يكي از اين بزرگان و دانشمندان متعادل و عاليقدر اروپا مبادرت مي‏ورزيم.(3) "از اين دورنما ما يك جهان روحاني را در كنار جهان فيزيكي تشخيص مي‏دهيم" و درست در چنين شرايط فكري جهان معاصر، برخي متجددان غربگراي داخلي مدعي اقتباس فرهنگ و الگوي توسعه نامتعادل معاصر جهاني مي‏باشند و به اين وسيله دانشگاهها و مراكز پژوهشي كشور را عليرغم برخي پيشرفتهاي علمي و فني اخير كه اصلاح و تكميل آن بصورت متعادل وهمه جانبه بسيار ارزشمند و مغتنم مي‏باشد با بحراني فرهنگي مواجه ساخته‏اند به نحوي كه بارها رهبر معظم انقلاب با شكوه از روند كار دانشگاهها و مراكز مربوطه خواستار اسلامي شدن دانشگاهها و مراكز پژوهشي شده‏اند و تصريح نموده‏اند كه سرنوشت آينده كشور بستگي به همين تحقق اسلامي كردن دانشگاهها و مراكز پژوهشي مربوطه دارد. اما در پاسخ به چنين خواست بنيادين و ضروري بسياري از مسوولين تصور مي‏كنند كه تنها با صدور چند آيين‏نامه صوري و يا اجرايي و اداري مي‏توان به انجام چنين مسئله خطير مبادرت ورزيد غافل از آنكه مسئله اسلامي شدن دانشگاهها در مرحله نخست با ايجاد تحولي فرهنگي و فكري در عرصه علوم فلسفي و ديني و انساني كه خود مي‏تواند منجر به تحقق توسعه‏اي همه جانبه در همه عرصه‏هاي فرهنگي، اقتصادي، علمي و سياسي گردد، ممكن و ميسر مي‏باشد تا به اين وسيله كشور اسلامي ما قادر به رفع مشكلات و نيازهاي مادي و هم چنين معنوي خود و بلكه امت بزرگ اسلامي گردد تا بتواند در دنياي به بن بست رسيده و بحراني و متناقض جهان كنوني كه دچار تعارضاتي ريشه‏اي در همه عرصه‏هاي فلسفي، علمي، اخلاقي، سياسي و زيست ـ محيطي است با پي‏ريزي يك تمدن متعادل و بزرگ اسلامي در آينده‏اي نه چندان دور كه امروزه سخت مورد نياز جامعه بشري است. منادي رهايي بشر از بن بست و بحران موجود در تمدن مبتني بر پيشرفت و آشوب و يا علم و توحش مدرن معاصر گردد."مسأله اسلامي شدن دانشگاهها در نگاه امام خميني"از اين رو در پايان اين بخش متذكر مي‏گردم كه از نظر بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران نه تنها علوم انساني از فلسفه و عرفان تا علوم اجتماعي، سياسي، اقتصادي، هنر و ادبيات ارتباطي مستقيم با برخي مباني و اصول اعتقادي و معنوي اسلام دارند بلكه حتي علوم طبيعي و رياضي نيز ريشه در همين مباني مابعدالطبيعي كه در دو علم شريف فلسفه و عرفان اسلامي مطرح مي‏باشد، دارند(نه آن چنان كه صرفاً در قرون وسطي و گذشته به آن توجه مي‏گرديد).از اين رو معظم‏له در ارتباط با حوزه‏هاي علميه نيز (كه مي‏تواند نقشي تعيين كننده در اسلامي كردن دانشگاهها داشته باشد) برخلاف گذشته دعوت به صلح و وحدت ميان علوم اسلامي از فقه تا فلسفه و عرفان كه در گذشته به علت عدم تحقق نظام سياسي ولايت در برخي موارد، علماي علوم مذكور در تضعيف و مخالفت با يكديگر اصرار مي‏ورزيدند داشتند ايشان در پيامي ديگر فرمودند"فقها، هنرپيشگان... كه در اينجا برخلاف سنت گذشته قايل به ارتباط ميان "فقه و سينما" گشتند. چيزي كه در نظر بسياري خود امري اعجاب آور و بي سابقه مي‏باشد و يا ايشان با طرح نقش عظيم "زمان و مكان" در اجتهاد و بدنبال آن با صدور فتاواي بزرگي در خصوص شطرنج، موسيقي و هنر خواستار تحولي جديد در عرصه نگاه سنتي و حوزوي حوزه‏هاي علميه نسبت به مسائل مذكور و جديد بودند و هم چنان كه قبلاً بيان گرديد دنياي مغرب زمين بعد از تجربه چند قرن انديشه‏هاي اومانيستي و الحادي در مخالفت با علوم ديني و الهي هم اكنون به جهت بروز بحرانهاي بزرگي در عرصه تفكر و نيز اخلاق و سياست با وجود فقر معارف مسيحي و ديني در آن سرزمين مجدداً متذكر لزوم تحقق پيوندي متعادل (نه آن چنان كه علماي مسيحيت مطرح مي‏كنند) ميان همه علوم انساني و حتي تجربي و طبيعي با برخي اصول مابعدالطبيعي و ديني و معنوي مي‏باشند كه جا دارد تدوين كنندگان انديشمند و متعهد اسلامي در عرصه طرح و نقد مواد علمي، آموزشي و پژوهشي كشورمان با توجه به نكات مذكور به ايفاي نقش بسيار بزرگ خود در عرصه مباحث علمي و دانشگاهي جمهوري اسلامي ايران و بلكه جهان بشري موفق گردند. در پايان مجدداً متذكر مي‏گردم براي اسلامي شدن دانشگاهها و تدوين علوم انساني جديد بر اساس حقايق عاليه اسلامي در ابتدأ بايد متوجه برخي مباني و محورها و يا اساساً امكان تاسيس علوم انساني جديد در مراكز علمي دانشگاهي و حوزوي در جمهوري اسلامي ايران و بلكه جهان معاصر گرديد (كه ما در مباحث گذشته تا حدودي به بيان برخي از آنها مبادرت ورزيديم) تا براساس وقوف و تذكر نسبت به آنها بتوانيم قادر به تاسيس و تدوين علوم انساني و برخي مباني فلسفي علوم تجربي و پايه موفق گرديم.‏پی نوشت:1ـ صحيفه نور، ج 5 ص 33 2ـ علم به كجا مي‏رود، ماكس پلانگ، ترجمه احمد آرام، ص 15 3ـ مقاله "واقعيت، عليت و عرفان" ادينگتن، فلسفه علمي (جلد دوم) ترجمه جمعي از مترجمين. منبع:فصل نامه ی حضور/خ





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 818]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن