تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):روزه‏دارى كه زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نكرده روزه‏اش به چه كارش خواهد آمد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833502213




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مباني قرآني نامه امام خميني(ره) به گورباچف


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مباني قرآني نامه امام خميني(ره) به گورباچف
مباني قرآني نامه امام خميني(ره) به گورباچف نويسنده:سيدمهدي موسويمنبع:کیهان / ش18990 قرآن كريم هدف عمده انبياء و اولياي الهي را، هدايت بشر و بيدار نمودن فطرت خداجوي انسان دانسته است. قرآن كريم روش هاي انبياي الهي و بزرگان دين را در امر هدايت و دعوت به سوي حقيقت، بر پايه ادب و احترام و بيدار نمودن فطرت ها برشمرده است؛ از جمله اين روش ها ارسال پيام و نگارش نامه بوده است؛ كه نامه حضرت سليمان(ع) به ملكه سبأ از نمونه هاي اين سنت حسنه است كه قرآن به آن اشاره نموده است. ]1[ پيامبر اكرم(ص) نيز به سران كشورها مكتوباتي را ارسال داشته و آنها را به دين اسلام دعوت نموده است. ]2[از نمونه هاي اين گونه دعوت در عصر حاضر مي توان به نامه امام خميني(ره) به گورباچف اشاره كرد. به نظر مي رسد كه نامه امام به گورباچف نيز بي تأثير از نامه نگاري پيامبر(ص) به سران دولت هاي بزرگ عصر خويش نبوده است؛ امام(ره) خود مي فرمايد: «خود رسول اكرم(ص) به طوري كه مكتوبشان در صحيح بخاري مضبوط است و آن طوري كه تاريخ ضبط كرده است، ايشان چهار تا مكتوب مرقوم فرمودند به چهار تا امپراطور، يكي ايران، يكي روم، يكي مصر، يكي حبشه؛»]3[در ادامه همان سنت، نامه امام(ره) به گورباچف- رهبر وقت اتحاد جماهير شوروي- در شرايطي نگاشته شد كه تحليل گران سياسي جهان در ترديد كامل، تنها نظاره گر تجديد نظرطلبي و آغاز تحولات دنياي كمونيسم بودند و قادر به اتخاذ موضعي روشن نسبت به رخدادهاي در حال وقوع بلوك شرق نبودند. امام(ره) با بينش برخاسته از مكتب وحي و فراتر از وقايع روزمره و اتفاقات سياسي به تحليل اين رويداد مهم پرداخت. پيش بيني شكست قطعي ماركسيسم در ميدان عمل و فروپاشي نظام الحادي كمونيسم، هشدار جدي نسبت به فروغلتيدن در دام قطب ديگر استكبار جهاني و نظام سرمايه داري غرب، تحقق وعده هاي الهي و بازگشت نهايي جامعه انساني به فطرت خداجوي خويش، از جمله نكات برجسته اين پيام بود كه حضرت امام(ره) با دريافتي قرآني، آن را چند سال قبل از فروپاشي گوشزد نمودند.اين پيام در چهاردهم دي ماه سال 1367ش، توسط هيئتي كه سرپرستي آن را حكيم متأله و مفسر قرآن، حضرت آيت الله جوادي آملي بر عهده داشتند، به هيئت رئيسه اتحاد جماهير شوروي سابق (آقاي گورباچف) ابلاغ گرديد. ]4[ نگاه امام به شوروي سابق يك نگاه چند بعدي و اساساً قرآني و مبتني بر عقلانيت ديني بود كه آن را با بياني نافذ به گورباچف منتقل كردند؛ اين نامه نشان مي دهد كه ما اهل منطق، استدلال و فكر و عقلانيت هستيم، نه زور مي گوييم و نه حرف ناحساب مي زنيم.اين پيام تاريخي كه برخاسته از حكمت و دورانديشي برآمده از مكتب وحي بود، داراي جنبه هاي مختلف و از منظرهاي متعدد مي توان به تحليل و بررسي آن پرداخت. در اين مقاله در محورهاي پنج گانه به تحليل قرآني از جنبه هاي فلسفه سياسي اين نامه تاريخي پرداخته مي شود. مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:دعوت به توحيد و طرد الحادجناب آقاي گورباچف!بايد به حقيقت رو آورد؛ مشكل اصلي كشور شما مسئله مالكيت و اقتصاد و آزادي نيست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعي به خداست، همان مشكلي كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده و يا خواهد كشيد. مشكل اصلي شما مبارزه طولاني و بيهوده با خدا و مبدأ هستي و آفرينش است.قرآن كريم توحيد و خداپرستي را مهمترين نياز بشر معرفي كرده و راز انسانيت انسان را در توحيد مداري دانسته است]5[ و به گونه اي كه هر كس از حريم توحيد به درآمد و به حضيض شرك يا الحاد افتاد از مرز انسانيت به دور افتاده است.]6[ اديان ابراهيمي همواره بشر را در پرتو كمال مطلق تعريف كرده و حد تام او را در خداپرستي و خداشناسي دانسته اند و آن كس كه خدا را نشناخت خود را نشناخته است و هر كس خود را نشناخت در خسران ابدي است.]7[ بنابراين هيچ نعمتي بالاتر از توحيد و هيچ خطري بدتر از شرك نيست. توحيد حق محض و شرك، باطل صرف است و در باطل هيچ سودي نيست. توحيد جامع همه آرمانها و هدفهاي عالي انسان در مسير كمال است.قرآن كريم مي فرمايد: مثل كلمه پاك توحيد مثل درخت پاك و سالمي است كه در زير زمين ريشه دوانيده و شاخه هايش سر به آسمان كشيده است. اين درخت، هميشه ميوه ده و ثمر بخش و هميشه بهار است؛ در همه فصل ها و همه روزها ميوه فراوان دارد كه تمام شدني نيست.]8[ زيرا با توحيد، اخلاق و امنيت اجتماعي حاكم و اصلاح رفتارهاي انساني سامان و بر بنيان محكم مستقر مي گردد.قرآن آنگاه مثل ديگر ذكر مي كند و مي فرمايد: اما مثل سخن ناپاك و بي حقيقت مثل درختي است كه ريشه اي نداشته باشد، قرار و ثبات و آرامشي نداشته باشد، اندك بادي آن را از ريشه مي كند.]9[ امام خميني(ره) مشكل ماركسيسم را در عدم بنيان محكم و اساسي براي برقرار كردن جهانبيني بر آن مي داند.در قرآن كريم موانع راه يابي به حريم توحيد بيان شده كه يكي از آنها «حس گرايي» و تعلق خاطر به زمين خاكي و چشم بر روي حقيقت عالي فرو بستن است؛ ]10[ مشكل عمده ماديون و ملحدان در حوزه معرفت شناسي اين است كه معيار و ميزان معرفت را فقط حس دانسته اند و هر آنچه را كه با حواس مادي خود درك مي كنند واقعيت پنداشته و مافوق محسوس را موجود نمي دانند. امام(ره) با اشاره به همين مسئله خطاب به گورباچف مي نويسد:لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دو جهان بيني مادي و الهي بينديشيد. ماديون معيار شناخت در جهان بيني خود را حس دانسته و چيزي كه محسوس نباشد، از قلمرو علم بيرون مي دانند و هستي را همتاي ماده دانسته و چيزي را كه ماده ندارد، موجود نمي دانند. قهرا جهان غيب مانند وجود خداوند تعالي و وحي و نبوت و قيامت را يكسره افسانه مي دانند.جاهليت قديم با تمسك به تقليد از بزرگان خود ]11[ و ادله واهي به ماده و حس گرايش داشتند و از درون خود غافل بودند. ]12[دراين عصر نيز كمونيسم و برخي مكاتب فكري و سياسي غرب با جهل مدرن خود در علم گرايي صرف و نفي هرگونه امر متعالي و مابعدالطبيعه چشم به روي حقايق عالم بسته اند و هرچه حقيقت است را در حس خود مي جويند غافل از آنكه «آنچه را نپايد، دلبستگي را نشايد». ]13[ قرآن كريم، هستي را در عالم ماده و محسوس خلاصه نمي كند و انسان را به ايمان به غيب و موجودات برتر از محسوس سفارش مي كند. ]14[ در هستي شناسي قرآني جهان داراي مراتب نزولي و صعودي است كه عالم محسوس در پايين ترين مرتبه آن قرار دارد و مافوق آن عالم برزخ و عالم ملائكه قرار دارد كه از ماده و اوصاف آن مجرد است و در رأس اين هرم هستي خداوند متعال قرار دارد كه از نواقص ماده بري است. ]15[ لذا امام خميني(ره) مي نگارد:درحالي كه معيار شناخت در جهان بيني الهي اعم از حس و عقل مي باشد و چيزي كه معقول باشد، داخل در قلمرو علم مي باشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستي اعم از غيب و شهادت است و چيزي كه ماده ندارد مي تواند موجود باشد و همانطور كه موجود مادي به مجرد استناد دارد، شناخت حسي نيز به شناخت عقلي متكي است. قرآن مجيد اساس تفكر مادي را نقد مي كند و به آنان كه براين پندارند كه خدا نيست وگرنه ديده مي شد (لن نومن لك حتي نري الله جهره ) ]16[ مي فرمايد: (لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو الطيف الخبير). ]17[ از قرآن عزيز و كريم و استدلالات آن در موارد وحي و نبوت و قيامت بگذريم كه از نظر شما اول بحث است.زوال باطل و استواري حقحضرت آقاي گورباچف!ممكن است شما اثباتاً در بعضي جهات به ماركسيسم پشت نكرده باشيد و از اين پس هم در مصاحبه ها اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنيد، ولي خود مي دانيد كه ثبوتاً اين گونه نيست. رهبر چين اولين ضربه را به كمونيسم زد و شما دومين و علي الظاهر آخرين ضربه را بر پيكر آن نواختيد. امروز ديگر چيزي با نام كمونيسم در جهان نداريم ولي از شما جدا مي خواهم كه در شكستن ديوارهاي خيالات ماركسيسم گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد. اميدوارم افتخار واقعي اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايه هاي پوسيده هفتاد سال كژي جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد. امروز ديگر دولت هاي همسو با شما كه دلشان براي وطنشان و مردمشان مي طپد، هرگز حاضر نخواهند شد بيش از اين منافع زيرزميني و روزميني كشورشان را براي اثبات موفقيت كمونيسم- كه صداي شكستن استخوان هايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است- مصرف كنند.در فلسفه سياسي اسلام، نبرد حق و باطل ريشه در اعماق درون آدمي دارد و سپس اين تضاد دروني ميان عقل و هواهاي نفساني به جامعه كشيده مي شود و در گروه هاي اجتماعي و نظام هاي سياسي خودنمايي مي كند. ]18[ در طول تاريخ جوامع سياسي همواره با دو بينش در مقابل يكديگر صف آرايي كرده اند؛ بينش الهي و توحيدي با بينش مستكبرانه و شرك آلود. حق و باطل هميشه درحال جنگ بوده اند و قرآن مي فرمايد: «ما روزهاي شكست و پيروزي را به نوبت بين مردم قرار مي دهيم.» ]19[ ولي وعده پيروزي نهايي حق را بر باطل بشارت داده است. باطل طفيلي و فرع بر حق است و زاهق است؛ ]20[ يعني يك چيز رفتني و طفيلي و فرعي است. ]21[ قرآن در سوره رعد مثال جالب و پرمعنايي را در استواري حق و زوال باطل بيان داشته است، در آيه 17 مي فرمايد: «خداوند آبي از آسمان نازل كرد و ] براثر ريزش اين باران بر كوه ها و بلندي ها[ از هر دره و رودخانه به اندازه ظرفيتشان سيلابي جريان يافت و سپس سيل بر روي خود كفي حمل كرد، همانگونه كه وقتي فلزي را روي آتش مي گذارند تا از آن زيور يا وسيله اي بسازند چنين كفي در سطح آن آشكار مي شود و مواد اصلي ته نشين شده و مواد زائد روي آن را مي پوشانند، خدا حق و باطل را چنين مثل مي زند، و اما كف به كنار افتاده نابود مي شود، ولي چيزي كه به مردم سود مي دهد در زمين مي ماند، خدا مثلها را چنين مي زند». ]22[ پس در واقع باطل كف روي آب است. باطل براي مدتي بر نيروي حق سوار مي شود و روي آن را مي پوشاند اما اين نظام حق است كه در سراسر تاريخ روبه پيشرفت و تعالي است. ]23[ انبياي الهي همواره مناديان بينش توحيدي بوده و مردم را به توحيد و پرستش واحد متعال مي خوانده اند و آنها را از شرك و تباهي و استكبار بر حذر مي داشته اند. بينش توحيدي كه مطابق فطرت و ذات انسان است تنها دژ محكم براي رهايي از اسارت هاي شيطاني و مستكبرانه و پناه بردن به وادي ايمن است. قرآن به ما مي گويد ديدتان را وسيع كنيد و آينده نگر باشيد و ببينيد كه باطل فقط براي چند صباحي غلبه ظاهري بر نيروي حق دارد و مدتي خداوند به آنها مهلت مي دهد و در عذاب و شكست آنها تسريع نمي كند اما در نهايت باطل به شكست مي انجامد. ]24[ اين سنت قطعي خداوند متعال در تاريخ است و سنت خداوند را هيچ كس نمي تواند تغيير دهد. ]25[ لذا با اين مباني قرآني است كه امام(ره) زوال و نابودي كمونيسم را به سران كاخ كرملين تذكر مي دهد چون آن گاه كه دولت هاي كمونيستي به زور شمشير و قتل و كشتار سرزمين هايي را از دين خالي كردند و آن را افيون توده ها و مخدر اجتماع دانستند و بر اريكه قدرت مادي و پوشالي سوار شدند؛ اين وعده حقه قرآن در گوش و جان موحدان عالم ندا مي داد كه روزي اين قدرت پوشالي به نابودي كشيده خواهد شد. ]26[ بر طبق همين سنت قطعي زوال باطل است كه امام(ره) گورباچف را از افتادن در دام غرب بر حذر مي دارد؛ چرا كه آنها نيز پاسخ گوي نيازهاي واقعي اجتماع و فطرت كمال طلب انسان نيستند بلكه بايد براي خلاصي از مشكلات به خويشتن خويش بازگشت و نياز اصلي آدمي را يافت.جناب آقاي گورباچف!براي همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد، چرا كه ماركسيسم جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست چرا كه مكتبي است مادي و با ماديت نمي توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت كه اساسي ترين درد جامعه بشري در غرب و شرق است، به درآورد.بنابراين باطل رفتني و حق ماندني است و بانگ اذان بر مناره هاي مساجد كشور كمونيسم نشانه تحقق وعده هاي خداوند متعال است.آقاي گورباچف!وقتي از گلدسته هاي مساجد بعضي از جمهوريهاي شما پس از هفتاد سال بانك الله اكبر و شهادت به رسالت حضرت ختمي مرتبت (صلي الله عليه و آله و سلم) به گوش رسيد تمامي طرفداران اسلام ناب محمدي(ص) را از شوق به گريه انداخت.انسان شناسي سياسي (27)اصولا ميل نداشتيم شما را در پيچ و تاب مسايل فلاسفه اسلامي بيندازيم. فقط به يكي دو مثال ساده و فطري و وجداني كه سياسيون هم مي توانند از آن بهره ببرند بسنده مي كنيم:اين از بديهيات است كه ماده و جسم هرچه باشد از خود بي خبر است. يك مجسمه ي سنگي يا مجسمه ي مادي انسان هر طرف آن از طرف ديگرش محجوب است، در صورتي كه به عيان مي بينيم كه انسان و حيوان از همه اطراف خود آگاه است؛ مي داند كجاست، در محيطش چه مي گذرد، در جهان چه غوغايي است. پس در حيوان و انسان چيز ديگري است كه فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمي ميرند و باقي است. انسان در فطرت خود هر كمالي را بطور مطلق مي خواهد و شما خوب مي دانيد كه انسان مي خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هيچ قدرتي كه ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختيار داشته باشد و گفته شود جهان ديگري هم هست فطرتا مايل است آن جهان را هم در اختيار داشته باشد.هر مكتب سياسي كه ادعاي عرضه عالي ترين بينش فكري، منش و روش زندگي و تعيين تكليف سياسي براي انسان را دارد ضرورتا بايد انسان را معني كند و به سوالاتي كه درباره ابعاد وجودي او مطرح است پاسخ گويد. نداشتن يك جهان بيني صحيح و فقدان يك ديدگاه درست درباره خدا، جهان، انسان و تعليم و تربيت و همچنين عدم آشنايي با ساختار وجودي انسان از ديدگاه وحي، سبب بروز بحران شديدي در ارزش ها و ناهماهنگي فراوان در فرايند نظام سياسي و مناسبات اجتماعي در جهان گرديده است.قرآن كريم براي انسان ارزش و جايگاه مهم و بلندي را ترسيم نموده(28) و هدف غايي خود را هدايت انسان و راه سعادت بشر معرفي كرده است. (29) قرآن به بررسي عميق ترين زواياي وجودي انسان پرداخته و براي آن اصول پايدار تنظيم نموده است. از منظر قرآن كريم شناخت انسان از اهميت ويژه اي برخوردار است؛ لذا انسان موجودي بي سر و ته مطرح نمي شود كه نه گذشته او معلوم نباشد و نه از آينده آن خبري، بلكه شخصيت انسان در مبدا و معاد مطرح مي شود و در اين صورت است كه معنا پيدا مي كند.(30)با تامل در آيات قرآن، در مي يابيم كه انسان تنها موجودي مادي نيست، بلكه داراي وجودي ماورايي است كه بعد از مرگ در نشئه طبيعت نيز باقي مي ماند و حياتي جاويد و سعادت يا شقاوتي ابدي خواهد يافت. در واقع حقيقت و انسانيت انسان به روح اوست و جسم، تنها به منزله ابزاري براي فعاليت و مركبي براي سير و حركت روح در اين دنيا تلقي مي گردد. (31) سرشت خاكي و جنبه مادي انسان، همواره وي را به طرف خاك و ارزش هاي فاني سوق مي دهد و فطرت و بعد ملكوتي، او را به سوي جنبه هاي روحي و ارزش هاي معنوي و عالم ملكوت مي خواند. (32)نگاه ويژه امام(ره) به انسان، نگاهي است برآمده از متن قرآن كريم و براهين استدلالي حكمت متعاليه و افق وسيع انسان شناسي قرآني است. از ديدگاه امام(ره) كرامت و ويژگي اصيل انسان نسبت به ديگر موجودات در فطرت او نهفته است. ايشان در نقد انديشه هايي كه انسان را فقط در بعد طبيعت انسان محدود مي داند مي فرمايد: «اينها فقط اين حيوان يك سر و دو گوش را مي بينند و اين طبيعت و اين سطح طبيعت، نه عمق طبيعت، اين سطح طبيعت را مي بينند.» (33) اما خود امام(ره) با توجه به اصل فطرت و جنبه الهي و آسماني انسان منظري وسيع از همه انسان ترسيم مي كند و معتقدند كه فطرت، منشا حركت و تكاپوي دايمي انسان به سوي كمال است. انساني كه به دنيا مي آيد، حيواني است كه درونش استعداد انسان شدن را دارد، و رو به سوي كمالات مطلق دارد و در نهايت غايت اصلي استعدادهاي فطري او، لقاءالله است. (34)انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگري هم هست، فطرتا مايل است آن علوم را هم بياموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق بايد باشد تا آدمي دل به آن ببندد؛ آن خداوند متعال است كه همه به آن متوجهيم گرچه خود ندانيم انسان مي خواهد به حق مطلق برسد تا فاني در خدا شود. اصولا اشتياق به زندگي ابدي در نهاد هر انساني نشانه ي وجود جهان جاويد و مصون از مرگ است.نقش دين در مناسبات سياسي و اجتماعيجناب آقاي گورباچف!اكنون بعد از ذكر اين مسايل و مقدمات از شما مي خواهم درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما، كه به جهت ارزش هاي والا و جهان شمول اسلام است كه مي تواند وسيله اي راحتي و نجات همه ملتها باشد و گره مشكلات اساسي بشريت را باز نمايد. نگرش جدي به اسلام ممكن است شما را براي هميشه از مساله ي افغانستان و مسايلي از اين قبيل در جهان نجات دهد... با آزادي نسبي مراسم مذهبي در بعضي از جمهوري هاي شوروي، نشان داديد كه ديگر اين گونه فكر نمي كنيد كه مذهب مخدر جامعه است.از ديدگاه قرآن كريم دين، عنايت خداوند متعال به انسان از طريق وحي بر طبق مقتضاي فطرت و ذات بشر است كه هدف آن سعادت و كمال يابي انسان است.(35) دين اسلام براي تمام ابعاد فردي و اجتماعي انسان داراي برنامه جامع است(36) و با آموزه هاي مطابق فطرت وتعبيه عنصر عقلانيت و اجتهاد مستمر، حقانيت خود را براي بشريت تا پايان جهان به اثبات رسانده است. (37)براساس آموزه هاي قرآن كريم نيازهاي اصولي و دغدغه هاي اساسي بشر در اسلام نهفته است و با تمسك به اين رحمت واسعه حق تعالي وصراط مستقيم مي توان به سعادت مطلق رسيد. (38) دين اسلام تنها راه نجات بشريت از هواي نفساني و رهايي از اسارت هاي ظاهري و باطني(39) و وصول به بارگاه امنيت و آسايش (40) است. و از برنامه هاي اصلي قرآن تحقق قسط وعدالت براي همه بشريت است (41) و بواسطه اين دين توحيدي، انسان كرامتمند و داراي عزت فردي و اجتماعي است كه سر در مقابل شرق و غرب فرو نياورد و با اتكا به منبع لايزال الهي طريق سعادت را بجويد.(42) قرآن كريم ديني را كه اين آثار را نداشته باشد و پاسخگوي نيازهاي اصيل فطري انسان نباشد دين سامري مي نامد كه به سوي آتش در سقوط هستند.(43)امام خميني(ره) خلأ انسان امروز را خلأ اعتقادي مي داند و راه نجات كشورهاي غربي و شرقي را در بازگشت به دين معرفي مي كند. ايشان با تفكر قرآني خويش خط بطلاني بر هر دو شعار «جدايي دين از سياست» و «افيون توده ها و مخدر اجتماع» كشيد و درمرحله نظر و عمل مدعاي قرآني خود را كه دين توان اداره امور جامعه را دارد به اثبات رساند. ايشان در مرحله نظر با تاليفات متعدد و در باب انديشه هاي سياسي و اجتماعي اسلام و بيانات گرانبها و نامه ها و پيام هاي پرمغزي همچون نامه تاريخي به گورباچف و همچنين در مرحله عمل باايجاد نظام جمهوري اسلامي برپايه دين اسلام به همه جهانيان نشان داد كه دين اسلام همواره زنده است و توان هدايت و اداره امور انسان را در ابعاد فردي و اجتماعي به سوي سعادت و تعالي را دارا است.امام خميني(ره) دين اسلام را منشأ آزادي خواهي و رهايي از اسارت هاي مادي و معنوي و تحقق عدالت در ايران مي داند كه به كسب استقلال و حفظ سرمايه هاي مادي و معنوي و خروج از سيطره قدرت ها و ابرقدرت ها منتهي گرديد.راستي مذهبي كه ايران را درمقابل ابرقدرتها چون كوه استوار كرده است مخدر جامعه است؟! آيا مذهبي كه طالب اجراي عدالت درجهان و خواهان آزادي انسان از قيود مادي و معنوي است مخدر جامعه است؟! آري مذهبي كه وسيله شود تا سرمايه هاي مادي و معنوي كشورهاي اسلامي و غيراسلامي دراختيار ابرقدرتها و قدرتها قرارگيرد و بر سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست جداست، مخدر جامعه است. ولي اين ديگر مذهب واقعي نيست بلكه مذهبي است كه مردم ما آن را مذهب آمريكايي مي نامند.بنابراين با اين پشتوانه نظري و عملي است كه امام (ره) درپايان نامه خويش به رئيس جمهور ابرقدرت شرق مي نويسد: درخاتمه صريحا اعلام مي كنم كه جمهوري اسلامي ايران به عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتي مي تواند خلأ اعتقادي نظام شما را پر نمايد و در هر صورت كشور ما همچون گذشته به حسن همجواري و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم مي شمارد.دفاع از مظلومان و پابرهنگاننگرش جدي به اسلام ممكن است شما را براي هميشه از مسئله افغانستان و مسايلي از اين قبيل درجهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان كشور خود دانسته و هميشه خود را در سرنوشت آنان شريك مي دانيم.قرآن كريم يكي از سنت هاي انبياي الهي را در دفاع از حقوق مستضعفين و حفظ پابرهنگان معرفي كرده است، آنگاه كه زراندوزان و ثروتمندان هر قومي به پيامبر خود مي گفتند: پابرهنگان و ضعفا را از خود دور كن. پيامبران مي فرمودند: ما هرگز اين مؤمنان ستمديده را ازخود طرد نمي كنيم (44) بلكه وظيفه خود مي دانستند كه با تمام قدرت از آنها دفاع كنند. همچنين از وظايف مهم انبياء اجراي عدالت و قسط درسطح جامعه است، و بر همه مومنان است كه حقوق ديگران را رعايت و به دفاع از حق مظلومان و ستم ديدگان برآيند. (45)امام (ره) نيز به عنوان رهبر مسلمين جهان، همچون انبياي الهي و با تأسي به سنت ايشان به دفاع از حقوق مؤمنان و موحدان عالم برخاست و دراين نامه به دفاع از موحدان شوروي برآمد كه بيش از 70 سال از ابتدايي ترين آزادي هاي مشروع خود منع بودند و همچنين مسئله افغانستان و مردم ستمديده آن ديار را خاطرنشان مي كند و وظيفه خود مي داند كه از آنها دفاع كند.پي نوشت ها در سرويس معارف موجود است.
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 607]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن