واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نگاهي به تحولات سالهاي پاياني عمر امام (ره)تلاش امام براي تثبيت اسلام نابمحمدي و منسوخكردن اسلام آمريكايي
گروه سياسي: امام در سالهاي پاياني عمر خود در برابر چند رويداد مهم كه در همه آنها دست آمريكا ديده ميشد آگاهانه و بسان يك رهبر الهي موضعگيري شايسته كردند و در همه اين مسائل بر اين اهتمام داشتند كه قرائت اسلام آمريكايي را منسوخ و اسلام ناب را به جاي آن تثبيت كنند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) صرفنظر از حالات عرفاني امام(ره) در سالهاي آخر عمر پربركتشان، ويژگيهايي نيز در پيامها، سخنرانيها و نوع مواضع و برخوردهاي سياسي ايشان وجود دارد كه آنها را با موارد پيشين متفاوت ميكند. يكي از حوادثي كه آثار آن بر روح و خاطره امام سنگيني ميكرد، شهادت مظلومانه حجاج بيتاللهالحرام در كنار خانه خدا و در مراسم حج سال 1366 پس از پيروزي انقلاب بود.
امام خميني با صدور پيامهاي سالانه در مراسم حج بر وجوب توجه مسلمين به مسائل سياسي جهان اسلام و برائت از مشركين به عنوان ركن حج تأكيد ميكرد. همه ساله آئين برائت از مشركين با حضور دهها هزار زائر ايراني و شركت مسلمانان انقلابي از كشورهاي ديگر برگزار ميشد.
تأثير فوقالعاده اين اقدامات سبب شد تا آمريكا فشار خويش را بر دولت سعودي براي جلوگيري از آن افزايش دهد. در روز جمعه ششم ذيحجه سال 1407 هجري قمري هنگامي كه بيش از 150 هزار زائر در خيابانهاي مكه براي شركت در مراسم برائت از مشركين حركت ميكردند مأمورين دولت سعودي با انوع سلاحهاي سرد وگرم به سركوبي تظاهركنندگان پرداختند. در اين واقعه حدود 400 نفر از حجاج شهيد، تعداد زيادي مجروح و عدهاي دستگير شدند.
بيتفاوتي دولتهاي اسلامي در قبال تجاوز اسرائيل به جنوب لبنان و سركوبي مسلمانان بپاخاسته فلسطين در سرزمينهاي اشغالي و بدتر از آن رويكرد دولتهاي عربي به سمت سازش با اسرائيل، رنجهاي ديگري بود كه بر قلب امام(ره) سنگيني ميكرد.
آمريكا در آخرين اقدام تجاوزكارانهاش هواپيماي مسافربري ايران را كه حامل 290 مسافر بود در دوازدهم تيرماه سال 1367 بر فراز خليج فارس سرنگون و كليه مسافرين آن را به شهادت رساند. صدام نيز كارنامه جناياتش را با بمباران شيميايي شهر عراقي حلبچه به پايان رسانيد.
قطعنامه 598 شوراي امنيت از تصويب گذشت اين قطعنامه قسمت عمده نقطه نظرات و شرايط قبلي ايران براي ترك نبرد را كه از آغاز دفاع خويش بر آنها اصرار ميورزيد ولي سازمانهاي بينالمللي به اميد پيروزي صدام زير بار نميرفتند، پذيرفته بود.
بخشي از پيام امام خميني (ره) معروف به پيام قبول قطعنامه (29/4/1367)، به مسئولان، رزمندگان و ملت ايران به اين شرح است:
« ... و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتا مسئله بسيار تلخ و ناگواري براي همه و خصوصا براي من بود اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراي آن ميديدم، ولي به واسطه حوادث و عواملي كه از ذكر آن فعلا خودداري ميكنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامي كارشناسان سياسي و نظامي سطح بالاي كشور، كه من به تعهد و دلسوزي و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع كنوني آن را به مصلحت انقلاب و نظام ميدانم و خدا ميداند كه اگر نبود انگيزهاي كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت نظام و مسلمين قرباني شود، هرگز راضي به اين عمل نميبودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود، اما چاره چيست؟»
در فرازهاي پاياني اين پيام همچنين ميخوانيم: «همه بايد به رضايت حق تعالي گردن نهيم؛ ديروز روز امتحان الهي بود كه گذشت و فردا امتحان ديگري است كه پيش ميآيد... من باز ميگويم قبول اين مسئله براي من از زهر كشندهتر است ولي راضي به رضاي خدايم و براي رضايت او اين جرعه را نوشيدم و نكتهاي كه تذكر آن لازم است در قبول اين قطعنامه فقط مسئولان كشور ايران با اتكاي خود تصميم گرفتند. تصميم امروز فقط براي تشخيص مصلحت بود ... بدانيد كه پيروزي از آن شماست.»
گورباچف آخرين صدر هيئترئيسه اتحاد جماهير شوروي، دست به اصلاحات و تغييراتي در قطب كمونيستي جهان زده بود. تحليلگران سياسي و رهبران جهان غرب هيچيك باور نداشتند كه اين تحولات نظام الحادي 70 ساله كمونيسم را در شوروي از بيخ و بن برخواهد كند. حداكثر چيزي كه در آن شرايط پيشبيني ميشد آن بود كه رهبران كرملين نظام تازهاي از اردوگاه كمونيسم با رهبريت محدودتر شوروي پديد آورند.
ولي امام خميني (ره) در همان ايام (11/10/1367) طي نامهاي خطاب به گورباچف چنين پيشبيني كرد: « از اين پس كمونيسم را بايد در موزههاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد » امام (ره) در همين نامه، ژرفترين تحليلها كه نشانگر تسلط ايشان بر ارزيابي شرايط سياسي آن روز جهان است را ارائه كرد و به وضوح نسبت به غلطيدن روسها به سمت سرمايهداري غرب و فريب خوردن از آمريكا هشدار داده است.
امام خميني (ره) با پيش كشيدن مسائل عميق فلسفي و عرفاني از گورباچف خواست كه به جاي اميد بستن به مادهپرستي غرب، به خدا و مذهب روي آورد.
ماجراي تدوين و انتشار وسيع كتاب مبتذل « آيات شيطاني» نوشته سلمان رشدي و حمايت رسمي دولتهاي غربي از آن سرآغازي بر فصل تهاجم فرهنگي بود. اگر جامعه اسلامي در مقابل توهينهاي اين كتاب به پيامبر عظيمالشأن اسلام از خود مقاومت نشان نميداد مباني ديني و مقدسات اسلامي با انواع شيوهها مورد هجوم قرار ميگرفت و بدين ترتيب جهان اسلام و حركتهاي اسلامي از درون بيهويت شده و در مقابل هجوم فرهنگ و ايدئولوژي غرب خلع سلاح ميگشتند.
امام خميني (ره) با درك عميق از اين مسئله در تاريخ ( 25/11/1367 ) در ضمن چند سطر كوتاه با صدور حكم ارتداد و اعدام سلمان رشدي و ناشرين مطلع از محتواي كفرآميز اين كتاب، انقلابي ديگر برپا كردند و با متحد شدن مسلمانان در برابر غرب، موجوديت جامعه اسلامي، به عنوان يك امت واحده جلوهگر شد.
در پهنه مسائل داخلي نيز شرايطي كه منجر به بركناري قائم مقام رهبري از سوي امام خميني در تاريخ 8/1/68 شد، از جمله رخدادهاي سالهاي آخر حيات امام (ره) است.
در پيامها و سخنرانيهاي سالهاي آخر عمر امام، مجموعه ارزشها و آرمانهايي كه اساس نهضت براي تحقق آنها پايهريزي شده بود، يادآوري و اولويتهاي نظام و انقلاب جهاني اسلام براساس اين آرمانها ترسيم شده است.
وصيتنامه سياسي ـ الهي حضرت امام كه در تاريخ 26 بهمن1361 بر همين مبنا نوشته شده، گوياي آگاهي عميق ايشان از نيازهاي جاري و آتي جوامع اسلامي و احساس مسئوليت او در اين رابطه است.
از جمله ويژگيهاي پيامهاي اخير، تأكيد امام بر ضرورت توجه مسلمين به دو نوع برداشت متقابل از اسلام است. در يك سوي «اسلام آمريكايي» است كه در پناه آن حكومتهاي وابسته به بيگانگان سر كار ميآيند و به نام اسلام رودرروي مسلمانان واقعي قرار گرفته و در همان حال با اسرائيل و آمريكا، دشمنان اسلام طرح تسليم و دوستي ميريزند.
در سوي ديگر «اسلام ناب » است كه با نثار خون مجاهدان و تلاش بيوقفه عالمان متعهد در طول تاريخ از گزند پيرايه و تحريفات مصون مانده است و يگانه راه رهايي ممالك اسلامي از وضعيت اسفبار كنوني است.
امام خميني هدفها و آرمانها و هر آنچه را كه ميبايست ابلاغ كند گفته بود و در عمل نيز تمام هستياش را براي تحقق همان هدفها بكارگرفته بود. اينك در آستانه نيمه خرداد 1368 خود را آماده ملاقات عزيزي ميكرد كه تمام عمرش را براي جلب رضاي او صرف كرده بود. ساعت 20/22 بعدازظهر روز شنبه سيزدهم خرداد ماه سال 1368 لحظه وصال بود.
قلبي از كار ايستاد كه ميليونها قلب را به نور خدا احياء كرده بود. وقتي كه خبر رحلت منتشر شد، سراسر ايران و همه كانونهايي كه در جهان با نام و پيام امام خميني آشنا بودند، يكپارچه گريستند.
روز14 خرداد 1368، مجلس خبرگان رهبري تشكيل شد و پس از قرائت وصيتنامه امام خميني توسط حضرت آيتالله خامنهاي، بحث و تبادل نظر براي تعيين جانشين امام خميني و رهبر انقلاب اسلامي آغاز شد.
پس از چندين ساعت، سرانجام حضرت آيتالله خامنهاي (رئيسجمهور وقت) كه از شاگردان امام و از چهرههاي درخشان انقلاب اسلامي و از ياران 15 خرداد بود و در همه فراز و نشيبهاي نهضت، در جمع ديگر ياوران انقلاب جانبازي كرده بود، به اتفاق آراء براي اين رسالت خطير برگزيده شد. اين انتخاب سريع و شايسته اميدهاي ضد انقلاب را بر باد داد و عصر امام خميني در پهنهاي وسيعتر از گذشته آغاز شد.
دوشنبه 13 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]