تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):درگذشت عالم مصيبتى جبران ‏ناپذير و رخنه ‏اى بسته ناشدنى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805647459




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تشرف آيت الله العظمي نجفي مرعشي در راه مسجد سهله


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تشرف آيت الله العظمي نجفي مرعشي در راه مسجد سهله
تشرف آيت الله العظمي نجفي مرعشي در راه مسجد سهله نويسنده:حجت الاسلام سیدمسعود پور سید آقائی حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي(قدس سره) چنين مي گويد: در ايّام تحصيل علوم ديني و فقه اهل بيت«عليهم‌السلام» در نجف اشرف، شوق زيادي جهت ديدار جمال مولايمان بقيّه الله الأعظم«عليه السلام» داشتم. با خود عهد كردم كه چهل شب چهارشنبه پياده به «مسجد سهله» بروم، به اين نيّت كه جمال آقا صاحب الأمر «عليه السلام» را زيارت كنم و به اين فوز بزرگ نائل شوم. تا سي و پنج يا سي و شش شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در اين شب، رفتنم از نجف تأخير افتاد و هوا ابري و باراني بود. نزديك مسجه سهله خندقي بود. هنگامي كه به آنجا رسيدم، بر اثر تاريكي شب،‌ وحشت و ترس مرا فرا گرفت؛ مخصوصاً از زيادي قطّاع الطّريق و دزدها مي‌ترسيدم، ناگهان صداي پايي را از دنبال سر شنيدم كه بيشتر موجب ترس و وحشتم گرديد. به عقب برگشتم، سيّد عربي را با لباس اهل باديه ديدم، نزديك من آمد و با زبان فصيح گفت: « اي سيّد! سلامٌ عليكم» ترس و وحشت به كلّي از وجودم رفت و اطمينان و سكون نفس پيدا كردم و تعجّب آور بود كه چگونه اين شخص در تاريكي شديد، متوجه سيادت من شد؟ و در آن حال، من از اين مطلب غافل بودم! به هر حال؛ سخن مي‌گفتيم و مي‌رفتيم، از من سؤال كرد: « كجا قصد داري؟» گفتم: «مسجد سهله.» فرمود:« به چه جهت؟» گفتم : «به قصد تشرّف زيارت وليّ عصر«عليه السلام» مقداري كه رفتيم به مسجد «زيد بن صوحان» كه مسجد كوچكي نزديك مسجد سهله است،‌ رسيديم؛ داخل مسجد شديم و نماز خوانديم و بعد از دعايي كه سيّد خواند – كه گويا ديوار و سنگ‌ها آن دعا را با او مي خواندند – احساس انقلابي عجيب در خود نمودم كه از وصف آن عاجزم . بعد از دعا، سيّد فرمود :‌« سيّد! تو گرسنه‌اي، چه خوبست شام بخوري.» پس سفره‌اي را كه زير عبا داشت بيرون آورد و در آن مثل اينكه سه قرص نان و دو يا سه خيار سبز بود، كه گويا تازه از باغ چيده‌اند و آن وقت چلّة زمستان و سرماي شديدي بود و من به اين معنا منتقل نشدم كه اين آقا اين خيار تازة سبز را در اين فصل زمستان از كجا آورده است؟ طبق دستور آقا شام خوردم. سپس فرمود:« بلند شو تا به مسجد سهله برويم.» داخل مسجد شديم. آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظيفه مي‌كردم و بدون اختيار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا كردم و متوجّه نبودم كه اين آقا كيست. بعد از آنكه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: «اي سيّد ! آيا مثل ديگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد كوفه مي‌روي يا در همين جا مي‌ماني؟» گفتم: «مي‌مانم». در وسط مسجد در مقام صادق«عليه السلام» نشستم و به سيّد گفتم: «چاي يا قهوه يا دخانيات ميل داريد تا آماده كنم؟» در جواب، كلام جامعي را فرمود: « اين امور از فضول زندگي است و ما از اين فضولات دوريم!» اين كلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به گونه‌اي كه هرگاه يادم مي‌آيد،‌ اركان وجودم مي‌لرزد. به هر حال؛ مجلس نزديك به دو ساعت طول كشيد و در اين مدّت ، مطالبي ردّ و بدل شد كه به بعضي آنها اشاره مي‌كنم. 1 – دربارة «استخاره » سخن به ميان آمد ، سيّد عرب فرمود: «اي سيّد با تسبيح به چه نحو استخاره مي كني؟» گفتم: سه مرتبه صلوات مي‌فرستم و سه مرتبه مي‌گويم:« اَسْتَخيرُ اللهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرةً في عافِيةٍ » پس قبضه‌اي از تسبيح را مي‌گيرم و دو تا، دو تا مي‌شمارم، اگر دو تا ماند، بد است. اگر يكي ماند، خوب است . فرمود: «براي اين استخاره، باقي مانده‌اي است كه به شما نرسيده و آن اين است كه هرگاه يكي باقي ماند فوراً حكم به خوبي استخاره نكنيد؛ بلكه توقف كنيد و دوباره براي ترك عمل استخاره كنيد، اگر زوج آمد، كشف مي‌شود كه استخارة اوّل خوب است امّا اگر يكي آمد، كشف مي شود كه استخارة اوّل ميانه است.» به حسب قواعد علميه مي‌بايست دليل بخواهم و آقا جواب دهد، به جاي دقيق و باريكي رسيده بوديم، اما به مجرّد اين قول، تسليم و منقاد شدم؛ با آنكه متوجه نيستم كه اين آقا كيست. 2 – از جمله مطالب اين جلسه، تأكيد سيّد عرب بر تلاوت و قرائت اين سوره‌ها بعد از نمازهاي واجب بود: بعد از نماز صبح سوره يس، بعد از نماز ظهر سوره عمّ، بعد از نماز عصر سورة نوح ، بعد از مغرب سورة الواقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملك. 3 – ديگر اينكه تأكيد فرمودند بر دو ركعت نماز بين مغرب و عشاء كه در ركعت اوّل بعد از حمد، هر سوره‌اي خواستي مي‌خواني و در ركعت دوّم بعد از حمد«سوره واقعه» را مي‌خواني و فرمود: كفايت مي‌كند اين از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنان كه گذشت. 4 – تأكيد فرمود كه بعد از نمازهاي پنجگانه اين دعا را بخوان: اللهُمَّ سَرِّحْني عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَتِ الصَّدرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَيْطانِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ. 5 – و ديگر تأكيد داشتند بر خواندن اين دعا بعد از ذكر ركوع در نمازهاي يوميه خصوصاً ركعت آخر: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمْ عَلي عَجْزِنا وَ أًَغِثْنا بِحَقِّهِمْ. 6 – در تعريف و تمجيد از «شرايع الاسلام» مرحوم محقّق حلّي فرمود: تمام آن مطابق با واقع است مگركمي از مسائل آن. 7 – تأكيد فرمودند بر خواندن قرآن و هديه كردن ثواب آن، براي شيعياني كه وارثي ندارند يا دارند و لكن يادي از آنها نمي‌كنند. 8 – تأكيد كردند بر تحت الحنك را زير حنك دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن، چنان كه علماي عرب به همين نحو عمل مي‌كنند و فرمود: در شرع، چنين رسيده است. 9- تأكيد بر زيارت سيّد الشهداء«عليه السلام» 10- پرسيدم:« نمي‌دانم آيا عاقبت كارم خير است و آيا من نزد صاحب شرع مقدس رو سفيدم؟! » فرمود: عاقبت تو خير و سعيت مشكور است و رو سفيد هستي . گفتم: نمي‌دانم آيا پدر و مادر و اساتيد و ذوي الحقوق از من راضي هستند يانه؟ فرمود: «تمام آنها از تو راضي‌اند و درباره‌ات دعا مي‌كنند». استدعاي دعا كردم براي خودم كه موفق باشم براي تأليف و تصنيف ، و آن بزرگوار دعا فرمودند. در اينجا مطالب ديگري است كه مجال تفصيل و بيان آن نيست. پس خواستم به خاطر حاجتي از مسجد بيرون روم، آمدم نزد حوضي كه در وسط راه، قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد. به ذهنم رسيد چه شبي بود و اين سيّد عرب كيست كه اين همه با فضيلت است؟! شايد همان مقصود و معشوقم باشد! تا اين مطلب به ذهنم خطور كرد، مضطربانه برگشتم و آن آقا را نديدم و كسي هم در مسجد نبود. يقين پيدا كردم كه آقا را زيارت كردم و غافل بود. مشغول گريه شدم و همچون ديوانه اطراف مسجد گردش مي‌كردم تا صبح شد، چون عاشقي كه بعد از وصال، مبتلا به هجران شده باشد. اين بود اجمالي از تفصيل كه هر وقت آن شب به يادم مي‌آيد، بهت زده مي شوم. منبع:میر مهر، برگرفته از شيفتگان حضرت مهدي «عليه السلام» ، ج 1، ص 130 . الف
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن