تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام کاظم (ع):حيا از ايمان و ايمان در بهشت است و بدزبانى از بى مهرى و بدرفتارى است و بدرفتارى در جهن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830922891




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سفر به بهشت‌هاي زمين


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: سفر به بهشت‌هاي زمين
دكتر غلامعلي رجايي
[email protected]

شايد در شب‌هاي قدر سال گذشته كه دست همه به طاق كبود آسمان بلند بود، حتي به ذهنم راه نمي‌يافت كه توفيق تشرفي در سال جديد به عتبات داشته باشم و چند روزي به عدد اصحاب كسا، مهمان علي و فرزندانش باشم و دو روز را مهمان دو برادري باشم كه مهمانخانه آنها به قدري فراخ و گسترده است كه اگر همه انسانها را در همه زمانها بر سر سفره كرمشان بنشانند، باز مهمان مي‌طلبد و تازه اين حرم دنيايي دو برادر حسين و عباس است؛ حال كو تا قيامت كه چشم‌ها خيره فضل و جود و كرمشان خواهد بود و عفو و رحمتشان غبطه امت عيسي و موسي.

توفيقي دست داد تا به همراه هيأتي پنج نفره از سوي شركت زيارتي شمسا كه مسئوليت اعزام كاروانهاي ايراني به عراق را به عهده دارد براي بررسي وضعيت فرهنگي و ارايه راهكارهاي لازم در سفري پنج روزه با چند تن از كارشناسان فرهنگي تشرف به عتبات نصيب اين كمترين شود. ساعت 13 جمعه يازدهم مرداد بود كه از پايانه مرزي مهران پس از انجام تشريفات توسط عراقيها وارد خاك عراق شديم. در پايانه كاروان‌هاي ايراني از استانهاي گوناگون منتظر ورود به عراق بودند. اين در حالي است كه روزانه چهل كاروان از مرز مهران و پنج كاروان از مرز شلمچه كه به تازگي باز شده است و جمعا روزانه به تعداد دو هزار نفر به عراق وارد مي‌شوند.
در مقابل، روزانه تعداد پانصد زاير عراقي نيز به قصد زيارت حضرت رضا(ع) و حضرت معصومه (س) وارد ايران مي‌شوند. در مرز ما، هيچ برنامه اي براي توجيه فرهنگي و تبليغي زوار عراقي و بعضا پاكستاني وجود ندارد؛ ظاهرا براي سازمان گردشگري توريست و مسافر خارجي، تنها آدم‌هاي مو بور و چشم آبي است! تا كي ما در نگرش‌هايمان مشكل رنگ داريم؟ اين همه زاير خارجي حضرت رضا (ع) را دست‌كم همسنگ توريست‌هاي خارجي نمي‌دانيم و براي آنها تره‌اي خرد نمي‌كنيم. مشكل خود ماييم.

در پايانه مهران كه خواستيم از مرز خارج شويم، با انبوه كاروان‌هاي ايراني ساعت‌ها مانده و معطل در پايانه مرزي مهران روبه‌رو شديم كه از ساعت 7 صبح، منتظر اجازه عراقي‌ها براي ورود به خاك عراق براي آغاز سفر عشق خود بودند. سال قبل هم همين معطلي ديده مي‌شد و فرقي نكرده بود. عراقي‌ها رسم نادرستي را پايه گذاشته‌اند و به ما ايراني‌ها ـ كه همه جوره اهل انعطاف و نرمش آن هم به هر قيمت هستيم! ـ يكطرفه اين قانون نادرست را تحميل كرده‌اند كه اول هر چه عراقي در مرز است، بايد وارد خاك ايران شوند و مثل برق و باد از سالن كنترل بگذرند و در مقابل، زاير ايراني خسته و تشنه از رنج ساعت‌ها سفر كه معمولا حدود پانزده تا بيست ساعت است به در فلزي مرزي عراق خيره بماند تا كي آخرين نفر عراقي به خاك ما وارد مي‌شود و عراقي‌ها به او اجازه دخول بدهند.

زاير جواني به من مي‌گفت ما تا كي بايد تحقير بشويم؟ كاروان ما هفت ساعت است در اين سايه آفتاب منتظر ورود به خاك عراق است و در مقابل توقف عراقي‌ها در مرز ما به دقيقه هم نمي‌كشد. عراقي‌ها از دري مي‌آيند و از دري خارج مي‌شوند؛ همين! راست مي‌گفت، چرا كفه ما در اين تعامل اين‌گونه سبك و به ضرر زايران مشتاق حسيني ايراني است نمي‌دانم.! شنيده‌ام مسئولان امر مي‌گويند چاره اي نيست اگر ما هم بخواهيم مثل عراقي‌ها عمل كنيم، راه كربلا بسته مي‌شود و اين خواسته آمريكايي‌هاست كه اين راه بسته بماند... توجيه درستي نيست. تجربه نشان داده است هرجا كوتاه آمده‌ايم از همان جا هم كه بوده‌ايم، عقبتر رفته‌ايم و در درازمدت طرف مقابل ما اين تسامح را به حساب حق و حقوق خود گذاشته است.
خيلي راحت مي‌شود از عراقي‌ها خواست مثل ما دو سالن در مرز پيش‌بيني كنند؛ از يك سالن زاير عراقي بفرستند و از سالن ديگر به زايران ما اجازه ورود بدهند. كار مشكلي است؟!
در خاك عراق، مهر ورود به رواديد ما مي‌خورد. وارد محوطه‌اي مي‌شويم ماشينهاي شخصي عراقي ايستاده‌اند تا زايران را به نجف و كربلا و... برسانند. چند صدمتر كه حركت مي‌كنيم در سمت راست ما در محوطه خاكي، شش نفربر مسلح ارتش عراق در چند صد قدمي مرز ما ايستاده‌اند. صحنه عجيبي است؛ نفربر براي چي به مرزها آورده‌اند! خدا مي‌داند. راهنماي ما مي‌گويد: بعثي‌هاي مانده‌ در ارتش عراق اين گونه كارها را مي‌كنند كه باب طبع و ميل آمريكاست و ادامه مي‌دهد: آنقدر كه بخشي از پليس و ارتش عراق در مرزها تابع نيروهاي آمريكايي‌اند از دولت و كابينه عراق فرمان نمي‌برند. به راه مي‌افتيم و از بدره كه نخستين شهر و يا بخش مرزي عراق است، عبور مي‌كنيم. حاج عباس كه براي استقبال هيأت فرهنگي شركت شمسا از نجف به استقبال ما تا مرز آمده است، تابلويي را در سمت چپ جاده نزديك به مقر نيروهاي گرجستاني به ما نشان مي‌دهد كه كفتاري از داخل نقشه ايران به سمت خاك عراق حمله‌ور است و بر آن نوشته شده است: مواظب ورود ارهابيون باشيد. چقدر بي‌شرم هستند كساني كه ايران را متهم به صدور تروريست به عراق مي‌كنند، آن هم تروريست‌هاي سني وهابي سلفي كه ضد ايران و ضد تشيع هستند.

پيشنهاد كردم عكس يا فيلمي از آن تهيه شود. دوستان احتياط مي‌كنند كه وجود دوربين‌هاي قوي كه در اطراف مقر گرجي‌ها هست براي ما دردسرساز مي‌شود. حالا چطور اين دوربين‌ها داخل ماشينها را هم مي‌بينند خدا مي‌داند! در برگشت با اصرار من، آقاي حبيب پور كه از همراهان جوان ما در اين هيأت پنج نفره است، در كمال احتياط با دوربين فيلمبرداري كوچك خود، چند ثانيه اي از تابلو تصويري برمي‌دارد و آب از آب تكان نمي‌خورد.

پست‌هاي بازرسي
از تلخي‌هاي سفر به عراق، وجود پست‌هاي نگهباني متعددي است كه به سيطره معروف است. گاه فاصله بين دو سيطره صد متر است، ولي هر يك وظيفه خود مي‌داند ماشين‌ها را متوقف كند و از مسافران سؤال جواب كند پاسپورت‌ها را ببيند و احيانا آنها را براي بازرسي بدني از ماشين پياده كند. خنده‌آورتر اين كه در موقع بازگشت كه انسان قصد خروج از عراق را دارد، برخي سيطره‌ها تا نيم ساعت ما را در ابتداي شهر حله و ديوانيه نگه داشتند تا از مقامات مافوق خود كسب نظر كنند كه آيا به ما اجازه خروج و حركت به سمت مرز ايران را بدهند يا خير. جالب اينجا بود كه به همراه ما، دو نفر مسلح از شركت عراقي احسان با كارت شناسايي معتبر صادره از سوي وزارت كشور عراق حضور داشتند كه پليس هيچ اعتنايي به آنها نمي‌كرد! اين حال و وضع ساير ماست آنوقت در كل اروپا وقتي از كشوري به كشوري مي‌روي، پليس مرزي هر كشور با خنده به سمت شما دست تكان مي‌دهد كه يعني خوش آمدي ما كجاييم و غرب كجا! پليس عراق حداقل فكر نمي‌كند زاير ايران توريست است و سيل ارز و دلار را روزانه به كشورش سرازير مي‌كند. انگار بر ما منتي دارند كه ما را به عراق راه مي‌دهند!

دو سال پيش كه به عراق رفته بودم و راه كربلا بسته بود و زايران ايراني اجازه ورود نداشتند، برخي از كسبه كربلا مي‌گفتند نان ما حسابي آجر شده است. يكي از آنها مي‌گفت: من در اين مغازه چند ده متري، شش شاگرد داشتم و باز نمي‌رسيدم به ايراني‌ها جنس بفروشم، ولي الان خودم هم بيكار نشسته ام و دارم با تو حرف مي‌زنم. مي‌گفت اگر راه كربلا باز نشود، ما نمي‌دانيم چه خاكي بايد بر سرمان بريزيم!
جدا خيلي عجيب است؛ هم به عراقي‌ها پول بدهيم هم براي آنها اشتغال ايجاد كنيم هم خدمات رفاهي گوناگوني به مردم آن ارايه مي‌كنيم، ولي در عوض اين گونه با ما برخورد مي‌شود. خيلي عجيب است كه اين عده از عراقي‌ها اين مسائل بديهي را نمي‌فهمند؟ شك ندارم در ميان عراقي‌ها كساني هستند كه نمي‌خواهند روابط اين دو ملت كه با همديگر روابط كهن و تاريخي دارند، خوب بماند؛ مي‌ماند نقش و سهم دولت عراق در اين ميانه.

ورود به نجف ـ مسجد كوفه
دو روز در نجف مهمان شاه مردان علي (ع) هستيم. از مساجد كوفه و سهله بازديد مي‌كنيم. حرم حضرت مسلم بن عقيل كه در قسمت شرقي مسجد كوفه است، در دست تعمير است. شايد كمتر كسي بداند مسلم داماد اميرالمومنين و شوهر يكي از دخترهاي اوست. در مسجد كوفه كه «باب الفيل» نام دارد، هنوز در دست تعمير است. ديدن محرابي كه حضرت امير در آن به شهادت رسيده است، آدم را از خود بي خود مي‌كند. به يكي از همراهان گفتم: چه مباهاتي خدا از شنيدن مناجات بهترين بنده‌اش علي كه آيت بزرگ او در عالم هستي است و در اين محراب به دعا و نماز برمي‌خاسته، مي‌كرده است.

با اين كه سطح و ديوارها و ايوان‌هاي مسجد كوفه با سنگ‌هاي زيبا و گرانيتي خيلي جذابي تزيين شده است، اما به نظر من، هيبت و معنويت وضعيت گذشته را ندارد. ايوان‌هاي تازه ساخته اطراف آن بدجوري فضاي وسيع مسجد كوفه كه بعد از مسجد الاقصي و مسجد النبي و مسجد سهله، بزرگترين و مهمترين مساجد صدر اسلام است را خفه كرده است. به شهر كوفه در قديم كوفان هم مي‌گفته‌اند. كوفه در لغت عرب به معناي محل تجمع است. منابع تاريخي صدر اسلام از وجود فراوان ايراني‌ها در اين شهر خبر مي‌دهند. باني شهركوفه، سعدبن وقاص است؛ همو كه فرزند وي در كربلا به طمع كسب فرمانداري ري فاجعه كربلا را آفريد و عزيزترين موجود روي زمين نزد خدا و خلق را مظلومانه و تشنه با اصحابش به شهادت رساند كه لعنت خدا تا ابد بر او باد.

در مسجد كوفه با توليت آن جلسه خوبي داشتيم، پيشنهاد كرديم بلندگويي داخل مسجد نصب شود و همه زوار نسبت به مسجد كوفه و اعمال آن كه دو ساعت به درازا مي‌كشد، يكجا توجيه شوند و بعد به اعمال خود بپردازند. خيلي از اين پيشنهاد استقبال كرد. الان رسم بر اين است كه هر كاروان در گوشه‌اي از مسجد كوفه مي‌نشيند و به سخنراني روحاني كاروان گوش مي‌دهد. طبيعتا صداها در هم مي‌پيچد و... كه وضع خوبي نيست.

مسجد سهله
در مسجد سهله هم با توليت آن جلسه مفيدي داشتيم. قدري از اهميت مسجد سهله گفت؛ مسجد سهله همان است كه در روايت امام صادق (ع) درباره آن آمده است كه گويا مهدي را مي‌بينم كه دست زن و فرزندانش را مي‌گيرد و در آن مستقر مي‌شود و بخشي از آن را خانه خود قرار مي‌دهد.

نكته عجيبي كه تا كنون نشنيده بودم، اين بود كه سيد بحرالعلوم در اين مسجد، بارها به خدمت حضرت صاحب الزمان (عج) مشرف مي‌شده است. او به يكي از شاگردان خاص خود كه از وي درباره نحوه تشرفش به حضور حضرت سؤال كرده بود، به شرط اينكه اين مطلب را تا زمان مرگش براي كسي بازگو نكند، چنين پاسخ داده است: گاه به گونه‌اي خدمت حضرت مي‌رسيدم كه من در صحن و محوطه مسجد مي‌نشستم و حضرت نيمه نشسته سر مباركش را بر سينه من به عنوان متكا مي‌گذاشت و به آسمان خيره مي‌شد و با من سخن مي‌گفت. چه سعادتي داشته اين سيدي كه قبر او در چند متري قبر حضرت امير در حجره كوچكي كه مشجر است در كنار پايه مناره‌هاي ايوان طلاي حضرت قرار گرفته است. از شنيدن اين خاطره تكان خوردم.

نزد مردم عراق و غير عراق معروف است كه حضرت، هفته اي دو شب در شب‌هاي شنبه و چهارشنبه به اين مسجد تشريف مي‌آورند و با عاشقاني كه چهل شب چهارشنبه نذر مي‌كنند براي تشرف به محضرشان به مسجد سهله بروند ديدار مي‌كنند، معمولا اين تشرف از هفته‌هاي 35 به بعد صورت گرفته است. در شرح احوال آيت‌الله نجفي مرعشي خواندم كه در يكي از تشرف‌هاي وي به مسجد سهله كه شبانه از نجف پياده به كوفه مي‌رفته است با حضرت بدون اين‌كه وي را بشناسد، ملاقاتي داشته و پس از رفتن حضرت از برخي اشاره‌ها در اين تشرف متوجه شده كه به محضر مولاي عالم وجود مشرف شده است.
مسير نجف به كوفه ده كيلومتر است. ساعت‌ها پياده روي در دل شب و با وجود آن همه خطر و ناامني سارقان و راهزنان و دشمنان شيعيان در آن زمان فقط كار عشق و عشاق بوده است و بس.

گل آذين كردن حرم حضرت امير (ع)
در نجف جواني را ديدم كه در تهران در كار گل بود و دهها دسته گل سبد زيبا را از ايران براي تزيين قبور حضرت علي و امام حسين و حضرت عباس به عراق آورده بود. خدام حرم را براي او و همكارانش در آخر شب تخليه كردند تا ضريح مولاي متقيان را به گل آراسته كند يا به تعبير بهتر، به گلها توفيق همجواري با ضريح علي را نصيب كند. صدا و سيما هم آمده بود و از اين مراسم فيلمبرداري مي‌كرد. ما هم ساعتي در حرم خلوت حضرت توفيق تشرف داشتيم و نيمه شب حرم را ترك كرديم تا دوستان به كارشان برسند. صبح روز بعد كه براي نماز صبح به حرم مشرف شدم، شاهد تزيين بسيار زيباي ضريح حضرت علي (ع) به گل‌هاي ايران عزيزمان بودم.
در مسجد كوفه پس از اينكه توفيق اقامه نماز جماعت ظهر و عصر را كه نمازگزار هر چند مسافر باشد اختيار دارد نمازش را در آن مانند خانه و شهر و وطنش كامل بخواند كامل خوانديم. امام جماعت كه از خاندان حكيم و نماينده حضرت آيت الله سيستاني بود، بي آنكه از وي تقاضايي بكنيم، به آقاي صبا كه از مسئولان شركت شمساست و آدم بذله‌گو شاعر مسلك و خوش مشربي است و از قبل او را مي‌شناسد، گفت: نزد من از دويست سال پيش تربت خاص امام حسين هست كه اگر بدانم كجا و تا كي در نجف هستيد، مقداري از آن را به تعداد شما مي‌دهم. توفيق از اين بيشتر مي‌شود؟ شب كه تربت‌ها تقسيم شد بوي دل انگيز آن آدم را از هوش مي‌برد. چه كرده است خدا با اين خاك كه تنها خاكي است كه شفا را در آن نهاده است. كاش كسي تاريخ شفايافتگان به تربت حسيني را يكجا جمع‌آوري و چاپ مي‌كرد تا بر‌ايمان من و ما بيفزايد. البته شواهد پراكنده اي در بعضي كتب منتشره هست كه اگر در خانه كس است، همين‌ها بس است. سالها پيش از فرزند مرحوم حاج شيخ عباس قمي كه در تهران است شنيدم كه گفته بود وقتي ساعت پدرم خراب مي‌شد. دل و روده آن را باز و روي دستمالي پهن مي‌كرد و قدري تربت امام حسين خالص بر آن مي‌پاشيد و دوباره آن را به هم مي‌بست و در كمال حيرت ما، ساعت از كار افتاده دوباره تيك تيك شروع به كار مي‌كرد.
پس از دو روز اقامت در نجف شهر علي را به قصد كاظمين ترك مي‌كنيم. مگر مي‌شود از نجف و علي دل كند؟ در روايتي مي‌خواندم هر كس از حرم علي خارج بشود، نگاهش به چهل نفر كه بيفتد مي‌تواند آنها را شفاعت و وارد بهشت نمايد.

چقدر خطا و نابجاست كربلا و نجف را شهرهايي بدانيم مثل همه شهرها. مرحوم حاج شيخ جعفر شوشتري از علماي دوره قاجار كه شرف الذاكرين امام حسين است، در جايي گفته است تمام زمين كربلا به همين صورتي كه هست در روز قيامت جزو بهشت خواهد بود. راست مي‌گفت يكي از خدام حرم امام حسين در اين سفر به نام ابوقاسم كه از ساعت 7 شب تا 7 صبح هر روز در قتلگاه امام حسين كشيك دارد كه: من اينجا كار نمي‌كنم من هر روز در بهشت هستم و اين توفيق براي هر كسي ميسر نيست.
در اين سفرها هر بار كه براي نماز صبح به حرم حضرت امير مشرف شده ام، شعر خواجه رند شيراز را خوانده ام كه: صبح است ساقيا قدحي پر شراب كن دور جهان درنگ ندارد شتاب كن.
از نجف كه برگشتم و خدمت بزرگي رسيدم در عبارتي كوتاه و پر مغز كه من را تكان داد، فرمود: چه جرأتي داشته‌اي كه توانسته اي وارد بر حضرت بشوي. سخن او من را به ياد سخن ديگري از بزرگ ديگري درباره زيارت امام حسين ‌انداخت. آن بزرگ در پاسخ كسي كه به او گفته بود: كاش ما هم صداي ناله ملايك الهي را ـ كه در روايت است عبادت شان تا روز قيامت گريه بر امام حسين است ـ بر امام حسين مي‌شنيديم، فرموده بود برويد خدا را شكر كنيد كه صداي ناله آنها را نمي‌شنويد، والا درجا قالب تهي مي‌كرديد.

سفر به كاظمين
نجف را به مقصد زيارت مرقد دو امام بزرگ شيعه امام موسي كاظم و امام جواد ترك مي‌كنيم. حدود سه ساعت راه است. در آغاز ورود به بغداد با راهبندان بزرگي كه آمريكايي‌ها به وجود آورده‌اند، مواجه مي‌شويم كه راننده ترجيح مي‌دهد بغداد را دور بزند و از وسط شهر به كاظمين وارد شود. خيابان‌هاي منتهي به حرم كم عرض و شلوغ هستند. حرم با دو سال پيش كه من ديدم تفاوت اساسي پيدا كرده است. تعمير گنبد‌ها و ايوانها و كف صحن‌ها كاملا تمام شده و خيلي تميز شده است. پس از نماز جماعت ظهر و عصر وزيارت كه با توليت حرم ديدار كرديم به نكته جالبي اشاره كرد و گفت: تاكنون بغداد به عاصمه الرشيد ـ پايتخت ‌هارون الرشيد ـ معروف بوده است ولي الان پايتخت موسوي و كاظمي است و اضافه كرد: اگر كسي به نجف و كربلا بيايد و از كاظمين ديدار نكند به اين دو امام بزرگوار ظلم كرده است. در پايان جلسه به اعضاي هيأت قرآني هديه كرد كه در صفحه اول در كاري ابتكاري درون يك دايره دو گنبد چاپ و زير آن نوشته شده بود: هديه الكاظمين الفيظ؛ كه ايهامي ظريف داشت به شهر كاظمين. از راهنما مي‌پرسم، صدام را در كجاي اين راه، به دار مكافات زدند؛ گوشه اي از مسير دجله در حوالي كاظمين را نشان مي‌دهد.

به هنگام بازگشت كه عزم كربلا كرده‌ايم در كنار دجله نهار را در يك غذاخوري صرف مي‌كنيم. ميزبان ما كه مسئول امنيت شركت احسان است؛ سفارش كباب ماهي كپور داده است؛ مي‌گويند شب‌هاي اين رستورانها در ساحل دجله ديدني است. شكوه شبهاي بغداد، ظاهرا هنوز در اين غذاخوريها كه شب ازدحام جمعيت در آن ديده مي‌شود، هنوز پا برجاست. پس از نهار دقايقي در كنار دجله قدم مي‌زنيم و چند عكس مي‌گيريم. بعد از لحظاتي پليس دجله سر مي‌رسد و مي‌خواهد عكس‌ها و فيلم‌هاي گرفته شده را ببيند. علت آن است كه درست پشت سر ما در آن سوي دجله سفارت آمريكا ديده مي‌شود. پس از وارسي و بازبيني عكس‌ها، راهشان را مي‌گيرند و مي‌روند.
پليس دجله از زمان صدام تشكيل شد، ولي الان كارش زيادتر از گذشته شده است. از راهنمايمان مي‌پرسم علت تشكيل اين پليس چيست، مي‌گويد: نجات كساني كه به دليل تسلط نداشتن در شنا در دجله غرق مي‌شوند. تا به او مي‌گويم ظاهرا قضيه عميقتر از اين است و توضيح مي‌دهم كه شنيده‌ام كار اين پليس كشف جسدهايي است كه در تسويه حساب‌هاي شخصي كشته و سر بريده مي‌شوند و در دجله ‌انداخته مي‌شوند. سري تكان مي‌دهد و تأييد مي‌كند. معلوم است تعجب كرده كه من از كجا اين مطلب را دريافته‌ام.
 چهارشنبه 23 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 202]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن