واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روند پايان جنگ (1) نويسنده: محمد دروديان تاريخ جنگ در دشوارترين و شگفتانگيزترين سال خود، به اعلام متاركه از سوي حضرت امام (رحمه الله علیه) انجاميد .نوشته زير بخشي ازجلد چهارم كتاب تحليلي سيد محمد دروديان است كه با عنوان روند پايان جنگ از سوي دفتر تحقيقات جنگ سپاه پاسداران منتشر شده است.ايران پس از عمليات رمضان، به دليل تغيير اوضاع سياسي – نظامي، گزينه ديگري جز ادامه جنگ و كسب پيروزي نظامي نداشت. نتيجه عمليات رمضان ايران را در موقعيت دشواري قرار داد؛ زيرا برتري سياسي – نظامي و رواني ناشي از فتح خرمشهر را از دست داد و در عين حال امتياز مهمي در اختيار نداشت تا متكي بر آن براي اتمام جنگ اقدام نمايد. در عين حال، نتيجه عمليات رمضان نشان داد پيشروي در منطقه شرق بصره و كسب پيروزي بسيار دشوار است. بعدها وفيق سامرايي نيز در تحليل خود از عمليات رمضان و تاثير آن بر ايران نوشت: «نبردهاي اول شرق بصره در هر پنج مرحله آن، اين احساس را در ايرانيها به وجود آورد كه بايد به مناطق ديگر جبهههاي جنگ بينديشند تا ضمن كاهش زيانهايشان، نيروهاي ما را در مناطق عملياتي ديگر پراكنده سازند و شرايط لازم براي غافلگيري هم فراهم آيد».ضرورت كسب پيروزي با انتخاب منطقه جديد به سلسله مباحثي براي «تعيين استراتژي جنگ» منجر شد. در اين روند، به تجزيه و تحليل عمليات رمضان و علت ناكامي در مقايسه با مرحله قبل آن توجه شد. شهيد صياد شيرازي، فرمانده وقت نيروي زميني ارتش، در يكي از جلسات درباره عمليات رمضان به نكاتي اشاره ميكند كه مهم است. وي ميگويد: «ما در شروع عمليات رمضان، عملياتي درخور جمهوري اسلامي آغاز كرديم كه دشمن را كاملا متزلزل كرد، اما بعد كمكم عمليات ما ضعيف شد. هر چه زمان جلو ميرفت كارمان محدودتر ميشد. در آخر ديگر طوري شده بود كه پيشنهادها روي دو مثلث دور ميزد»(1). ايشان سپس چنين نتيجه ميگيرد: «اين نشان ميداد كه ما همچنان براي جنگ استقامت داريم و ميخواهيم ادامه دهيم ولي توان ما و آن امكاناتي كه داشتيم جوابگوي آن حركتي كه بايد به هدف برسد، نيست».در يكي ديگر از همين جلسات آقاي رضايي، فرمانده وقت سپاه، با توجه به جابهجايي نيروهاي دشمن به منطقه معتقد بود كه «دير جنبيديم» و «بايد يك هفته زودتر عمل ميكرديم». شهيد باقري، جانشين فرماندهي وقت نيروي زميني سپاه نيز معتقد بود ما از دشمن عقب افتاديم و به گفته آقاي رضايي «هر چه تلاش كرديم، نتوانستيم جبران كنيم». شهيد باقري معتقد بود ترديد در ادامه دادن يا توقف جنگ در نتيجه عمليات رمضان موثر بوده است. آقاي رضايي با اين توضيح اضافه ميكند كه «حادثه لبنان هم موثر بود» و نتيجه ميگيرد «بايد اين را خدمت امام بگوييم». بعدها آقاي رضايي نتيجه عمليات رمضان را جمعبندي ميكند و ميگويد: «توان دشمن از عمليات طريقالقدس افزايش يافت و در عمليات رمضان به ثمر نشست. ما در اين زمينه نميتوانستيم بر دشمن غلبه كنيم ولي اين موضوع را متوجه نشده بوديم. ما در عمليات رمضان در تاكتيك و مكان دشمن را غافلگير نكرديم و در زمان جاي بحث دارد! تلفات سنگين بر دشمن وارد كرديم ولي دور عمليات مانند گذشته در دست ما نبود و بعد هم به عمليات محدود روي آورديم».آقاي رضايي ضمن تجزيه و تحليل عمليات رمضان، براي استفاده از نتايج اين عمليات در طراحي استراتژي جديد معتقد است: «چند مسئله اساسي ما به نام اصول جنگ كه در تمام عملياتها از آن استفاده ميكرديم براي دشمن لو رفته است. مثلا دشمن ميداند ما در شب حمله ميكنيم، ما متكي به موانع طبيعي يا مصنوعي (احداث خاكريز) هستيم، ما در روز كاري از دستمان ساخته نيست، ما با تكيه بر نيروي پياده حمله ميكنيم؛ بنابراين بايد فكر كنيم و اصول جديدي طراحي كنيم».در جلسه مشترك ارتش و سپاه پس از بررسي عمليات رمضان به اين نتيجه رسيدند كه براي تضمين موفقيت بايد: 1- زمان و فرصت كافي براي طرحريزي پيشبيني شود (حداقل دو ماه).2- افزايش توان انجام پذيرد. 3- به تجهيزات مناسب شامل تانك، نفربر و لودر و بولدوزر توجه شود. در حالي كه با تجزيه و تحليل عمليات رمضان ضرورتهاي نظامي از جمله تغيير در تاكتيكها و انتخاب زمين مناسب براي كسب پيروزي نظامي پيگيري ميشد، ضرورتهاي سياسي براي اجراي عمليات و كسب پيروزي، روند تصميمگيري را تشديد و تسريع ميكرد. با توجه به اينكه هدف كلي جنگ تنبيه متجاوز و سقوط صدام بود در سلسله مباحثي كه براي پاسخ دادن به استراتژي جنگ و تعيين سرنوشت آن انجام شد اين موضوع روشن شد كه منطقه جنوب از نظر سياسي و استراتژيك حائز اهميت است و ميتواند اهداف جنگ را تامين كند به ويژه اينكه اگر بتوانيم بصره را تصرف كنيم، تاثير سياسي آن فوقالعاده خواهد بود. در عين حال، براي افزايش توان و كسب زمان، ميتوان برخي عملياتهاي محدود در ساير مناطق به ويژه در منطقه غرب انجام داد تا تمركز دشمن در منطقه جنوب از ميان برود. بنابراين، هرگونه اقدام و تلاش در ساير مناطق در خدمت هدف كلي جنگ در منطقه جنوب طراحي و پيشبيني ميشد تا اين نتايج حاصل شود: زمان لازم در اختيار نيروي خودي قرار گيرد تا توانش افزايش يابد و به كيفيت آموزش افزوده شود؛ عمليات در منطقه غرب خطوط پدافند گستردهاي را بر دشمن تحميل خواهد كرد؛ فضاي جنگ حفظ ميشود و با كسب پيروزي در اين عملياتها مواضع سياسي برتري براي ايران حاصل خواهد شد.براساس يادداشت سردار غلامعلي رشيد از جلسه مشترك ارتش و سپاه در قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش در غرب، استراتژي كلي ايران در جنوب و غرب به شرح زير اعلام شد:1- به بصره در مقايسه با ساير مناطق اولويت بيشتري داده شود.2- در منطقه جنوب امكان تصرف بصره وجود دارد. 3- در منطقه جنوب امكان به زانو درآوردن دشمن بيشتر است و اگر در اين وضعيت (با پيروزي ايران) جنگ متوقف شود به سود جمهوري اسلامي ايران است. 4- انهدام نيروهاي زبده و كيفي دشمن در جنوب بيشتر ممكن است. استراتژي جديد در جلسه شوراي عالي دفاع بررسي شد و سه ماه زمان براي سازماندهي و آمادگي نيروها در نظر گرفته شد. آقاي هاشمي در اين جلسه تاكيد كرد كه با توجه به وضعيت ما بهتر است خواستهها و شرايط خود را بر دشمن تحميل كنيم و جنگ را به پايان برسانيم. آقاي هاشمي در خطبههاي نماز جمعه تهران به وضعيت دشوار جنگ و سخنان امام خميني مبني بر حضور مردم در جنگ به عنوان واجب كفايي (2) توجه ميكند و بر نظر و اعلام سران سپاه و ارتش براي حضور جوانان در ميدانهاي جنگ چنين تاكيد كرد: «روزهاي حساس و سرنوشتساز آخرين حركت مهم جنگ در پيش است». توضيحات آقاي هاشمي مفهوم «تعيين سرنوشت جنگ» با عمليات سرنوشتساز را شكل داد.پي نوشت : 1- اختلافنظر ارتش و سپاه از مرحله سوم و چهارم عمليات رمضان تدريجا درباره موضوعات مختلف شروع شد و تا پايان جنگ ادامه داشت. حضور دائمي و تفكيك منطقه عملياتي و ماموريت سپاه و ارتش با هدف مواضع دفاعي عراق در منطقه شرق بصره در عمليات رمضان به شكل مثلث بود. (روزشمار جنگ، جلد 20، ص231، 404 و 405).2- امام در پاسخ به استفتاء درباره كساني كه به تحصيل علوم انساني اشتغال دارند يا در حال انجام وظيفه و خدمت به جمهوري اسلامي مشغولاند براي رفتن به جبهه فرمودند: «در حال حاضر تمام افرادي كه قدرت دارند به جبهه بروند، بايد به مقامات مسوول مراجعه كنند و چنانچه تشخيص دادند كه جبهه به آنها نياز دارد واجب است به جبهه بروند و بر هر كار ديگري مقدم است». آقاي هاشمي در دفتر خاطرات خود مينويسد: «احمدآقا آمد و راجع به نظر اخير امام كه همه و دارندگان هر شغل موظفاند كه براي رفتن به جبهه مراجعه كنند تا اينكه «من به الكفايه» تامين شود، صحبت شد. قرار شد اين نظريه كمي تعديل شود تا مسوولان مشاغل حساس نروند». (روزنامه جمهوري اسلامي، پس از بحران 24/3/80، ص 14، خاطرات شنبه 15 آبان 61)منبع: همشهریتصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 612]